ایران چگونه معادلات آمریکا را بر هم زد؟
تاریخ انتشار: ۱۶ فروردین ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۴۷۱۸۷۹۴
وضعیت دفاعی جمهوری اسلامی و روابط آن با کشورهای همسایه همواره بحث برانگیز بوده است. پس از انقلاب اسلامی روابط تهران و قدرتهای غربی با هدایت ایالات متحده با سوءظن و خصومت متقابل همراه بوده است. رهبران ایران معتقدند که قدرتهای غربی بویژه ایالات متحده هرگز انقلاب اسلامی را نپذیرفتهاند و در عین حال، واشنگتن و متحدانش، ایران را به حمایت مالی از تروریسم، سوءاستفاده از حقوق بشر و مداخله در امور داخلی همسایگان خود متهم کردهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
امضای توافق برجام در ژوئیه ۲۰۱۵ قرار بود صفحه جدیدی در روابط ایران و سایر کشورها باز کند و اگرچه این توافق روابط ایران با چند کشور اروپایی را بهبود بخشید اما در روابط با واشنگتن تغییرات، بسیار اندک بوده است. میتوان گفت که ایالات متحده و همپیمانان عرب کاملاً مسلح آن تهدیدی برای ایران به حساب میآیند و در این موضوع تفاوت چندانی به وجود نیامده است. در دوره پهلوی، ایران بازیگر اصلی استراتژی «دو ستون» ایالات متحده بود؛ استراتژیای که برای تضمین امنیت منطقهای ترسیم شده بود و قرار بود توسط متحدان محلی امریکا اداره شود. بر این اساس، در آن زمان تهران بیشترین دسترسی را به تسلیحات پیشرفته امریکایی و اروپایی داشت و در بسیاری از اشکال نظامی درگیر بود. اما از انقلاب ۱۹۷۹ به بعد، همکاری تهران با قدرتهای غربی تحت رژیمهای تحریمی مختلف قرار داشته و ایران برخلاف رقبای منطقهای خود از دسترسی به تسلیحات منع شده است.
با وجود اینکه ایران یکی از بزرگترین و پرجمعیتترین کشورهای خاورمیانه است، اما مخارج نظامی آن، چه به صورت مطلق و چه نسبی، بسیار پایینتر از همسایگانش بوده و کاملاً معتدل به نظر میرسد. آمار مؤسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک نشان میدهد که بودجه نظامی ایران در سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۷ حدود ۳ درصد از تولید ناخالص داخلی این کشور را به خود اختصاص داده و این در حالی است که این رقم برای اسرائیل و عربستان به ترتیب حدود ۷ و حدود ۱۲ درصد بوده است. همچنین سرانه بودجه نظامی ایران در بازه زمانی ذکر شده حدود ۱۹۵ دلار بوده که این رقم برای اسرائیل و عربستان حدود ۳۰۰۰ دلار بوده است. این تفاوتهای فاحش در هزینههای نظامی (و در نتیجه ظرفیت) بین ایران و دشمنان منطقهای آن و همچنین حضور نظامی سنگین امریکا، استراتژیستهای ایرانی را با محدودیتهای قابل توجهی مواجه کرده است.
عوامل متعددی استراتژی دفاعی ایران را شکل دادهاند که عبارتند از: جغرافیا، تاریخ، درسهای آموخته شده از تجارب نظامی اخیر، جهت گیریهای ایدئولوژیک و تهدیدها و منافع ملی. جغرافیا متغیری کلیدی است که خلیج فارس و تنگه هرمز مهمترین موارد این حوزهاند. امنیت ملی و رونق اقتصادی کشور به این منطقه وابسته است و تقریباً تمام نفت کشور از این منطقه ارسال میشود. ناوگان پنجم ایالات متحده نیز در این منطقه مستقر است. نقش تاریخ در استراتژی دفاعی ایران نیز پررنگ است؛ گذشته باشکوه امپراطوریهای ایران و تأثیر کشورهای خارجی نظیر بریتانیا، روسیه و ایالات متحده در شکل گرفتن سرنوشت ایران در طول تاریخ برجسته است.
تجارب جنگ ایران و عراق (۱۹۸۰-۱۹۸۸)، بحران کویت (۱۹۹۰-۱۹۹۱)، دخالت مستقیم ایالات متحده در افغانستان از سال ۲۰۰۱ و مداخله در عراق (۲۰۰۳) محدودیتهای جنگ «کلاسیک» در برابر قدرتهای نظامی برتر را برجسته کرده است. جنگ کلاسیک به معنای آن است که نیروهای نظامی یک کشور در حال مبارزه با نیروهای نظامی کشوری دیگر باشند. ترکیبی از این عوامل رهبران ایران را بر آن داشت تا فراتر از دیدگاه کلاسیک، برنامهریزی نظامی خود را انجام دهند و استراتژی جنگ نامتقارن را برگزینند. این استراتژی خود شامل نیروهای دریایی، موشکهای بالستیک و قابلیتهای سایبری است. بررسی دقیق این تاکتیکهای نامتقارن نشان میدهد رویارویی نظامی با جمهوری اسلامی بسیار پیچیده و کمتر محتمل خواهد بود. زیرا نتایج سیاسی و نظامی آن نامشخص است و به دشواری قابل پیشبینی است. هرگونه درگیری نظامی با ایران مطمئناً خاورمیانه را بیثبات نموده و به جنوب آسیا نیز سرایت خواهد کرد. به همین خاطر هم هست که برخی رویکرد ایجاد اجماع در زمینههای استراتژیک و اقتصادی متقابل را پیشنهاد میکنند و به هیچ وجه راه حل نظامی را در برابر ایران پیشنهاد نمیکنند. در ادامه به ابعاد استراتژی نظامی ایران بیشتر پرداخته خواهد شد.
۱. موشکهای بالستیک
در چند دهه اخیر، ایران یکی از کشورهایی بوده که بزرگترین و متنوعترین توسعه نیروهای موشکی در خاورمیانه را در دستور کار خود قرار داده است. سپاه نقش کلیدی در حفظ و توسعه زیرساختهای موشکی ایران داشته است. قابلیت موشک بالستیک یکی از برنامههای پیچیده موشکی است و رهبر ایران بارها تأکید کرده که این برنامه صرفاً برای اهداف دفاعی است و به چالشهای امنیتی منحصر به فرد کشور پاسخ میدهد. با وجود این تأکید بر این استراتژی بازدارندگی، همچنان برخی کشورها بر نگرانیهای خود درباره آزمایشهای موشکی ایران تأکید میکنند. برجام نیز همزمان با شلیک آزمایشی چند موشک امضا شد تا ایران نشان دهد که از این حق خود کوتاه نمیآید. دولت ترامپ بلافاصله پس از روی کار آمدن به ایران واکنش نشان داد و رسماً برجام را زیر پا گذاشت. موشکهای بالستیک برای دههها، یکی از عناصر حیاتی دکترین نظامی تهران بودهاند. آژانس اطلاعات دفاعی ایالات متحده، نیروی محرکه موشکی ایران را عامل بقای نظام ایران و تبدیل این کشور به قدرت برتر منطقهای، علمی و فناوری و اقتصادی میداند.
برنامههای موشکی ایران این اهداف را دنبال میکند:
- جلوگیری از حملات احتمالی ایالات متحده یا هر یک از متحدانش.
- حمایت از متحدان منطقهای جمهوری اسلامی (اعم از بازیگران دولتی و غیردولتی).
- نشان دادن پیشرفتهای فنی و علمی در داخل و در سطح بینالمللی
پس از انقلاب توسعه برنامههای موشکی چندان مورد توجه نبود، اما وقوع جنگ توجه را به این عرصه معطوف کرد. در این مقطع در نتیجه افزایش نرخ فرسایش بالای نیروی هوایی پیشرفته ایران و کمبود دسترسی به قطعات همزمان با کاهش روابط با قدرتهای غربی، برتری هوایی ایران کاهش یافت و شهرها و مراکز جمعیتی ایران را در برابر حملات مکرر هواپیماهای جنگی، توپخانه و موشکهای عراق آسیبپذیر کرد. تهران در ابتدا بشدت به کمکهای خارجی متکی بود، اما بتدریج توانست به سمت بومی شدن حرکت کند. بر اساس گزارش مؤسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک، ایران به طور فزایندهای بر موشکهایی با سوخت جامد متمرکز شده و گامهای مهمی در جهت خوداتکایی برداشته است. همچنین گزارشی از سوی سرویس تحقیقات کنگره نیز در نتیجهگیری مشابهی آورده که در دهههای گذشته، ایران از اتکای کامل به خرید مستقیم موشکهای بالستیک پیشرفت کرده و تقریباً خودکفا شده است. حفظ برنامه موشکی قوی و رقابتی و توسعه سیستمهای جدید مستلزم سرمایهگذاری پایدار و حمایت سیاسی قوی است که در نتیجه این برنامه را به عنوان یک ستون دفاعی کشور نهادینه کرده و نمادی از اقتدار ملی آن به شمار میرود. زرادخانه پیچیده و چندمنظوره ایران شامل مجموعهای متنوع از سوختهای کوتاهبرد و متوسط، سوخت جامد و مایع برای موشکهایی است که قادر به حمل محمولههای مختلف هستند. موشکهای شهاب، قیام، فاتح، عماد، قدر و سجیل از جمله تولیدات انبوه هستند. مهندسین و دانشمندان دفاعی ایرانی مورد حمایت گسترده قرار دارند تا بتوانند سیستم موشکی ایران را هرچه دقیقتر طراحی کنند. ایران بارها اعلام کرده که برای ساخت موشک به اجازه کسی نیاز ندارد.
از تجربه چند دهه اخیر میتوان سه نتیجه گرفت؛ اول، با وجود تلاشهای فراوان، تحریمهای دوجانبه، چندجانبه و سازمان ملل موفق نبوده است برنامه موشکی ایران را متوقف سازد، اما محدودیتهای صادراتی، به دست آوردن اجزای حیاتی موشکهای بالستیک را سختتر و گرانتر کرده است. البته تهران توانسته به صورت مستقل از نهادهای بینالمللی شبکههای پیچیدهای را پیش ببرد و همکاری استراتژیک خود را با تعدادی از تأمین کنندگان تثبیت کند و به طور قابل توجهی ظرفیت بومی خود را بهبود بخشد. دوم، درست است که ایالات متحده و متحدانش پیشرفتهای موشکی چشمگیری داشتهاند، اما ایران هم پیشرفتهای زیادی در افزایش توان موشکی خود داشته است. این مسابقه به احتمال زیاد ادامه خواهد داشت و این برای دو طرف چالش برانگیز خواهد بود. سوم، موشکهای بالستیک ایران میتوانند هر هدفی را در خاورمیانه از جمله اسرائیل، کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و پایگاههای نظامی امریکا مورد اصابت قرار دهند. بررسی دقیق درگیریهای اخیر نشان میدهد که اگرچه کاربرد نظامی موشکها محدود است، اما آنها میتوانند با تحمیل هزینههای سنگین به مراکز جمعیتی دشمنان و تهدید زیرساختها، آسیبهای عمیقی ایجاد کنند. به عبارت دیگر اهرم سیاسی بیشتری نسبت به اهرم نظامی دارند که این از لوازم جنگ نامتقارن است.
۲. نیروهای دریایی
ایران دارای سواحل طولانی در خلیج فارس، خلیج عمان و دریای خزر است و جایگاه خود را در این منطقه به عنوان قدرت منطقهای مسلط در قبل و بعد از انقلاب تثبیت کرده است. ایران همواره خواستار عدم مداخله قدرتهای خارجی در تأمین امنیت این منطقه بوده است. مقامات نظامی ایران اعلام کردهاند که تنها کشورهای منطقه باید امنیت خلیج فارس و دریای عمان را تأمین کنند و حضور کشورهای فرامنطقهای همواره باعث ایجاد تنش و بحران در منطقه خواهد شد. این موضع، سیاست رسمی ایران برای چندین دهه بوده است. تقریباً تمام صادرات نفت ایران از طریق خلیج فارس به بازارهای خارجی ارسال میشود و این واقعیت ژئوپلیتیکی نیاز به ایجاد یک نیروی دریایی قوی برای حفاظت از دریا را مورد تأکید قرار داده است. برخی تجهیزات دریایی به جای مانده از قبل انقلاب برای نظام جمهوری اسلامی سبب شد تا هسته اصلی نیروی دریایی جدید ایران پس از انقلاب شکل گیرد و جنگ ایران و عراق نیز نقطه عطف بزرگ دیگری در بازسازی مجدد بود. در این مقطع، عراق حمله به زیر ساختهای کشتیرانی و دریانوردی و نفت ایران را آغاز کرد و ایران نیز در مقابل اقداماتی انجام داد. «جنگ نفتکشها» رویداد این مقطع بود. نیروی دریایی ایالات متحده وارد این جنگ شد که این مداخله، بین نیروی دریایی امریکا و ایران درگیری بوجود آورد و در آن چند شناور ایرانی از بین رفتند. استراتژیستهای ایرانی به این نتیجه رسیدند که تهران باید فراتر از درگیری کلاسیک دریایی برود و درسهای آموخته شده از این درگیریهای نظامی به رهبران ایران کمک کرد تا دکترین جنگ نامنظم نامتقارن خود را توسعه دهند.
موضوع اصلی این دکترین این است که داراییهای غیر معمول مانند شگفتی، سرعت، قابلیت مانور، انعطاف پذیری، سازگاری و تمرکززدایی از ساختار فرماندهی مورد سرمایهگذاری قرار میگیرند. هدف اساسی استفاده از این استراتژی، تمرکز بر نقاط آسیبپذیر ایالات متحده است. مزیتهای جغرافیایی بهطور خاص، آبهای کم عمق خلیج فارس، تنگه هرمز و جزایر کوچک متعدد، قدرت مانور امریکا را محدود میکند و باعث میشود تا شناورهای کوچک ایرانی با انعطافپذیری بالا بتوانند بر آن غلبه پیدا کنند. این استراتژی منجر به سازماندهی مجدد نیروهای دریایی کشور شده است. ارتقا، نوسازی و بازآرایی مجدد نیروهای دریایی همواره مورد توجه بوده و منجر به بهبود عملکرد آنها شده است. در سال ۱۳۸۶ نیروی دریایی جمهوری اسلامی ایران و نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تحت یک سازماندهی مجدد قرار گرفت که شامل افتتاح پایگاه جدید، تقسیم مجدد وظایف، و تخصیص مجدد حوزههای مسئولیت میشد. این فرایند بر فرهنگ، قابلیتها، عملیات و مأموریتهای خاص هر نیرو مؤثر بوده است. رزمایشهای دوجانبه با قدرتهای منطقهای و بینالمللی از جمله نیروی دریایی سلطنتی عمان، نیروی دریایی پاکستان و نیروی دریایی قزاقستان بر تقویت توان نیروی دریایی ایران نیز مؤثر بوده است. مبارزه با دزدان دریایی در نزدیکی تنگه باب المندب و اسکورت ۲۱۰۰ کشتی باری و نفت توسط نیروی دریایی ارتش نمودهای قدرت این نیرو بوده است. در مقابل، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مسئولیت کامل عملیات در خلیج فارس را بر عهده گرفت. این نیرو که در سال ۱۹۸۳ و در بحبوحه جنگ به عنوان یک نیروی غیرکلاسیک ایجاد شد، با ناوگانی از قایقهای کوچک و استقرار سامانه موشکی نسبتاً کوتاه برد در محدوده تنگه هرمز در چهارچوب دکترین نامتقارن عمل میکند.
برخی تسلیحات نیروهای دریایی ایران از طریق خریدهای خارجی به دست آمده و برخی دیگر تولید داخل هستند. با وجود آن که ایران هنوز از برخی کشورهای صنعتی جهان فاصله دارد، اما صنایع دفاعیاش در تجهیز نیروی دریایی و سایر نظامیان خود گامهای مهمی برداشته و خدماتی را با طیف گستردهای از قابلیتها ارائه داده است. ایران میتواند هر نقطهای را در تنگه هرمز و بیشتر خلیج فارس و دریای عمان مورد هدف قرار دهد. ایران به دنبال افزایش قابلیتهای اطلاعاتی خود با توسعه ماهواره، فناوریهای سایبری و هواپیماهای بدون سرنشین است. افزایش قدرت بازدارندگی، کاهش حملات احتمالی، دفاع از خطوط ساحلی، حفاظت از نفت و سایر محمولههای تجاری از جمله دستاوردها هستند. استراتژی دریایی ایران در خلیج فارس مزایا و چالشهای خاص خود را دارد. تشخیص و شناسایی قایقهای کوچک سرعتی دشوار است. آنها از سطح بالایی از انعطاف پذیری و قابلیت مانور برخوردارند. اما کوتاه بردی عملیات در این منطقه را شاید بتوان یکی از چالشها دانست. آنها چندین بار به کشتیهای بزرگ ایالات متحده نزدیک شده و یک رویارویی نزدیک را رقم زدهاند. به نظر میرسد که ایرانیها به سرمایهگذاری برای بهبود تواناییهای دریایی خود ادامه خواهند داد؛ در آینده قابل پیشبینی حداقل چهار عامل احتمالاً بر این تلاشها تأثیر میگذارد:
الف) درک رهبران ایران از تهدیدها و منافع ملی
ب) سیاستهای ایالات متحده و متحدانش.
ج) قیمت نفت قیمتهای بالاتر به معنای توانایی مالی بیشتر برای نوسازی دو نیروی دریایی است
د) اجرای توافق هستهای به تدریج تهران از محدودیت خرید تسلیحات رهایی مییابد.
این عوامل همچنین تلاش برای نوسازی و گسترش زرادخانههای موشکی بالستیک را شکل خواهند داد.
۳. جنگ نامتقارن
جنگ اساساً مبارزه بین دشمنانی است که از اشکال مختلف قدرت سخت و نرم برای دستیابی به اهداف سیاسی استفاده میکنند.
تقریباً در همه جنگها، به نوعی عدم توازن وجود دارد، اما این بدان معنا نیست که نتیجه قطعی است و حریف کممقدار هیچ گزینهای ندارد.در واقع، پیروزی همیشه نصیب نیروی برتر نظامی نمیشود؛ بلکه تاریخ پر است از نمونههایی که در آن طرف قویتر نمیتواند اراده خود را بر طرف ضعیفتر تحمیل کند. یکی از گزینههای استراتژیک اتخاذ شده توسط دولتهای کمتر قدرتمند، شناخت نقاط ضعف و اتخاذ جنگ نامتقارن به عنوان عملیترین گزینه است. وزارت دفاع ایالات متحده، اصطلاح نامتقارن را اینگونه تعریف میکند: «کاربرد استراتژیها، تاکتیکها، قابلیتها و روشهای متفاوت برای دور زدن یا نفی نقاط قوت حریف و استفاده از نقاط ضعف او. در تمام تعاریف مرتبط با جنگ نامتقارن، این تفاوتها برجسته است. در ماجرای امریکا و ویتنام شواهد روشنی از این تفاوتها وجود دارد.
کیسینجر استدلال کرده بود که ما در یک جنگ نظامی جنگیدیم اما مخالفان ما جنگ سیاسی کردند. ما به دنبال فرسایش فیزیکی بودیم اما هدف حریفان ما فرسودگی روانی بود. فاصله گرفتن از «جنگ کلاسیک» تا «درگیری نامتقارن» در دوران پس از جنگ سرد شتاب گرفته است. ارتش امریکا در جنگ ۱۹۹۱ برای آزادسازی کویت، از این نوع درگیری استفاده کرد. برتری تکنولوژیکی و قدرت آتش عظیم که برای شکست ارتش صدام حسین در جنگ با عراق و افغانستان توسط امریکا به اجرا گذاشته شد، برجسته بود؛ اما شورشهای خشونت آمیزی که به دنبال این جنگها صورت گرفت، آسیبپذیری ایالات متحده در برابر یک جنگ نامتقارن را به وضوح نشان داد. در نتیجه این رویدادها، اجماع فزایندهای در مورد چگونگی گسترش درگیریهای آینده به وجود آمده است که در نهایت به این نتیجه ختم میشود که درگیریهای آینده به مجموعهای بسیار متفاوتتر از استراتژیهای نظامی متعارف گذشته نیاز دارد؛ مجموعهای از تاکتیکها، تجهیزات، آموزش و مهارتها.
با این پیشینه و آموختن درسهای مهم از درگیریهای نظامی اخیر در در خلیج فارس و جنوب آسیا، رهبران ایران استراتژی نامتقارنی را در مقابله با ایالات متحده و متحدانش در پیش گرفتهاند که سبب میشود در صورت وقوع جنگ، آن را به یک رویارویی طولانی و پرهزینه در هر دو طرف تبدیل میکند. این استراتژی نامتقارن نتیجه توافقی است که میان همه شخصیتهای مهم مذهبی، سیاسی و امنیتی ایران شکل گرفته است. شورای عالی امنیت ملی ایران مسئول ایجاد سیاست دفاعی این کشور است و استراتژی امنیتی را تعریف میکند. شورایی که همه رهبران ارشد نظامی، سران قوا و مسئولان عالی رتبه حضور دارند. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در اجرای سیاست دفاعی نامتقارن کشور، قدرت پیشرو است که از بدو تأسیس خود تاکنون به طور مستقل از ارتش اما در همکاری هماهنگ با آن نقش آفرینی میکند.
۴. توانمندی در عرصه سایبری
جنگ سایبری اخیراً به «کارنامه» دفاعی هر کشور اضافه شده است و بنابراین اساساً با توان نظامی مانند موشکهای بالستیک و سایر موارد متعارف قدرت، متفاوت است. یکی از تفاوتها آن است که اولاً دولتها مسئولیت حملات سایبری در مورد ایران را برعهده نمیگیرند و این کشور نیز تواناییهای جنگ سایبری خود را منتشر نمیکند. از سوی دیگر، توانمندیهای دریایی و موشکی تهران به طور گسترده است.
دوم اینکه حملات سایبری معمولاً توسط افراد یا گروههای کوچکی انجام میشود و این امر شناسایی عاملان آن را نسبتاً دشوار میکند. ثالثاً، در حالی که طی چند دهه گذشته راهبردهای ملی و بینالمللی برای بازدارندگی و مقابله با نیروی دریایی و حملات موشکی اتخاذ شده، اما در عرصه سایبری، هیچ اتفاق نظری در مورد نحوه بازدارندگی یا واکنش به حملات آنلاین وجود ندارد و استراتژیها و هنجارهای مرتبط با این عرصه را نمیتوان براحتی متوقف کرد. بنابراین، جنگ سایبری هم امکانات دفاعی و هم تهاجمی را برای تهران فراهم میکند. قابلیتها، مقرون به صرفه و بهسختی قابل تشخیص است. جنگ سایبری اشکال مختلفی مانند خرابکاری، جاسوسی و اختلال در سامانههای خدماتی دارد. از اواخر دهه ۲۰۰۰ ایران منابع قابل توجهی را برای توسعه قابلیتهای سایبری خود در جهت پاسخ به تهدیدات داخلی، منطقهای و بینالمللی بویژه در زمینه فرهنگی سرمایهگذاری کرده است. رویارویی نزدیکتر با دنیای سایبری و مشاهده آن در عمل در رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۹ ایران پررنگ بود؛ انتخاباتی که تهدیدی جدی برای ثبات داخلی بود. سردستههای معترضان به نتیجه انتخابات با استفاده از منابع اینترنتی پیروان خود را جمع کردند و آنها را به اعتراض خیابانی علیه نظام سوق دادند. این تجربه تلاش مقامات برای کنترل و نظارت بر فعالیتهای آنلاین را تقویت کرده است.
در چند دهه اخیر نیز شاهد پیشرفتهای چشمگیری در جنگ الکترونیک و استفاده ایران از برنامههای کامپیوتری برای جلوگیری از سیستمهای دفاعی هدایت شونده موشکی دشمنان گزارش شده است که از تکنیکهای حمله الکترونیکی و نفوذ به شبکه کامپیوتری استفاده کردهاند. بر اساس برخی گزارشها، علیه برنامه هستهای ایران نیز جنگ سایبری انجام شده که ویروس استاکس نت از جمله آنها است؛ این موضوع سبب شده تا ایران روی افزایش توان خود در این عرصه نیز متمرکز شود. تشکیل شورای عالی فضای مجازی نشانه دیگری بر تمرکز ایران بر افزایش توان سایبری خود به شمار میرود که مقامات برجسته کشور در آن عضو هستند. همچنین استراتژی امنیت ملی برای ایجاد شبکه ملی اطلاعات برای محافظت از حملات سایبری دشمنان داخلی و خارجی قابل توجه است. علاوه بر این اقدامات حفاظتی، گزارشهایی نیز منتشر شده که ایران را متهم به انجام حملات سایبری در خلیج فارس و در امریکا کرده است. این لیست شامل شرکت نفت دولتی عربستان سعودی آرامکو، شرکت گاز طبیعی قطر راس گاز، کازینو سندز در لاسوگاس، چندین بانک بزرگ ایالات متحده، بورس نیویورک و ... است که گفته میشود این حملات میلیونها دلار هزینه برای ایالات متحده و متحدانش در پی داشته است. البته برای این اتهامات نشانههای روشنی وجود نداشته است. قدرت سایبری به عنوان نمادی از پیشرفت علمی کشور و ابزاری مؤثر برای بازاریابی کشور به عنوان یک مرکز فناوری منطقهای دسترسی به اینترنت به شمار میرود. از سال ۲۰۱۰، دولت موفق به گسترش دسترسی به اینترنت به روستاها شده و افزایش سرعت اینترنت در مراکز شهری و ضریب نفوذ آن قابل توجه است. توانمندیهای رو به رشد سایبری ایران نگرانی واشنگتن را تشدید کرده است.
۵. جمعبندی
از زمان انقلاب، روابط بین ایالات متحده و متحدانش در خلیج فارس و ایران و همپیمانانش وارد رویارویی نیابتی شده است. در چهارچوب این تنش مداوم بین واشنگتن و متحدانش و تهران، استراتژیستهای ایرانی استراتژی دفاعی نامتقارن خود را تشدید کردهاند؛ مقابله با دشمنان با منابع نظامی و مالی بیشتر و استفاده از نیروهای دریایی، موشکهای بالستیک و قابلیتهای سایبری مسلماً مزایای خاصی را به ایرانیان بخشیده است. به دست آوردن و نگهداری قابلیتها نسبتاً ارزان بوده و در عین حال پتانسیل ایجاد هزینه سنگین اقتصادی و سیاسی بر دشمنان را دارد. به نظر میرسد که هدف کلی مبارزه نظامی نیست، بلکه تلاش برای تضعیف اراده سیاسی شروع و تداوم عملیات نظامی است. هنگام طرح پاسخ منسجمتری از سوی ایالات متحده به ایران، باید به پویایی اجتماعی این کشور توجه داشت. سیاستهای ایران بر اساس منافع ملی شکل گرفتهاند. ایران هرگز کاملاً منزوی نبوده و با وجود فشار غرب توانسته است وضعیت ثبات خود را بخوبی حفظ کند. روابط با همسایگان و برخی قدرتهای جهانی مانند چین، روسیه، هند و ژاپن قابل توجه بوده است. به نظر میرسد رهبران جهان استراتژی سوق دادن جمهوری اسلامی به سوی انزوا را در پیش گرفتهاند، اما چنین رویکردی بیشتر به افزایش توان ایران و تقویت استراتژی دفاعی این کشور منجر شده است و این روند در آینده نیز به این کشور قابلیتهای چشمگیری در پیشبرد استراتژی نامتقارن خواهد بخشید.
* Bahgat, Gawdat & Ehteshami, Anoushiravan, Iran's Defense Strategy The Navy, Ballistic Missiles and Cyberspace, Middle East Policy, Volume24, Issue3, Fall 2017, Pages 89-103.
منبع: روزنامه ایران
منبع: فردا
کلیدواژه: ایران ایالات متحده و متحدانش موشک های بالستیک استراتژی دفاعی نیروهای دریایی انقلاب اسلامی جمهوری اسلامی قدرت های غربی حملات سایبری نیروی دریایی رهبران ایران سرمایه گذاری جنگ نامتقارن دریایی ایران خلیج فارس موشکی ایران افزایش توان نظامی ایران خلیج فارس جنگ سایبری بین المللی ایران نیز قابلیت ها قابل توجه تنگه هرمز دهه اخیر تفاوت ها منطقه ای چند دهه موشک ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۷۱۸۷۹۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عضو مجمع تشخیص: برجام و FATF همچنان در اولویت است / نباید روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران به یکی دو کشور خاص محدود شود
روزنامه هم میهن نوشت: در پی درگیری نظامی اخیر میان ایران و اسرائیل، پس از هدف قرار گرفتن کنسولگری ایران در دمشق و پاسخ نظامی ایران به این اقدام و اقدام نظامی بعدی در اصفهان که به اسرائیل منتسب شد، به نظر میرسد که وضعیت درگیری مستقیم نظامی بین دو کشور پایان یافتهاست.
به اعتقاد بسیاری از کارشناسان پس از فاز نظامی، اکنون نوبت به فاز دیپلماسی رسیدهاست تا جمهوری اسلامی بتواند ضمن بهرهبرداری از نمایش قدرت خود در منطقه، جلوی آسیب رسیدن به منافع کشور و افزایش فشارهای بینالمللی را بگیرد.
سیدمحمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام معتقد است که در این شرایط دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران باید بهشدت فعالتر شود و ضمن در پیش گرفتن دیپلماسی متوازن و متعادل با همه کشورهای جهان، بهدنبال خنثی کردن تلاشهای حامیان اسرائیل برای افزایش فشار علیه ایران باشد. این دیپلمات پیشین معتقد است که وزارت امور خارجه باید تلاش برای احیای برجام و خروج از لیست سیاه FATF را در اولویت کارهای خود قرار دهد، چراکه این دو پرونده باعث شدهاست که استمرار تحریمهای گسترده علیه ایران باعث مشکلات عدیده اقتصادی برای کشور شود.
در ادامه متن کامل گفتوگوی «هممیهن» را با سیدمحمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و معاون پیشین وزارت امور خارجه مطالعه میکنید.
*به نظر میرسد فاز نظامی رویارویی مستقیم ایران و اسرائیل به پایان رسیدهاست. فکر میکنید که دستگاه سیاست خارجی و دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران در این شرایط چه مسئولیتی بر عهده دارد؟شرایط بهگونهای است که موقعیت نظامی و جایگاه ایران در منطقه تا حدی مورد توجه کشورهای منطقه و جهان قرار گرفتهاست. الان شرایطی پدید آمدهاست که باید فعالیتهای جدی دیپلماتیک در زمینههای مختلف آغاز شود. حامیان اسرائیل، چه در آمریکا و اروپا و چه در نهادهایی مانند اتحادیه اروپا و گروه ۷ سعی میکنند که از این وقایع سوءاستفاده کنند و فشارها را بر تهران افزایش دهند.
این کشورها و نهادها بههیچوجه نگران حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق نبودند، اما حالا بهگونهای رفتار میکنند که انگار پاسخ مشروع ایران به این اقدام نظامی باعث نگرانی آنها شدهاست. با توجه به اینکه جو تبلیغاتی علیه ایران تشدید شده و این کشورها قصد دارند بهدنبال تحریم ایران بروند، باید کارزار جدی دیپلماتیک در زمینههای مختلف، هم در منطقه و هم در اروپا و سازمان ملل داشتهباشیم تا بتوانیم اقدامهایی را که کشورهای غربی قصد دارند علیه ایران انجام دهند، خنثی شود.
در عین حال دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی باید تمام تلاش خود را به کار گیرد که قضایای مسکوت و معطلمانده از گذشته مانند برجام و FATF را نیز حل و فصل کند، چراکه تا این قضایای دیپلماتیک حلوفصل نشود، ما از تحریمها و مشکلات اقتصادی شدید ناشی از آن رنج خواهیم برد.
*فکر میکنید با تحولات اخیر آیا آمریکاییها حاضر خواهند بود باز هم پای میز مذاکره بنشینند و در مورد برجام صحبت کنند؟الان آمریکا در شرایط خاصی قرار دارد. در شش ماه گذشته هم مشخص شد که آمریکاییها به دنبال مشارکت در جنگ یا گسترش بحران در منطقه نیستند و تا این حد مشخص شدهاست که سیاست آمریکا این است که جنگ غزه در سراسر خاورمیانه گسترش پیدا نکند، پای کشورهای دیگر به آن کشیدهنشود و آمریکا درگیر یک منازعه جدید در منطقه نشود.
در این زمینه به نظر میرسد که انگیزههای ایران و آمریکا مشابه یکدیگر باشد و ایران هم علاقهای به گسترش منازعه در منطقه ندارد. اما در مورد برجام و مسائل مرتبط با آن، شاید هنوز وقت گفتوگو در این مورد فرا نرسیدهباشد. در چارچوب تعامل دیپلماتیک شاید هم لازم نباشد که در گام نخست سراغ احیای برجام برویم.
الان اولویتهای مهمی وجود دارد. آمریکا که ۶ سال است از برجام خارج شدهاست و عضو این توافق نیست، این امکان وجود دارد که با طرفهای باقیمانده در برجام برای اجرای احکام معطلمانده آن تعامل کرد و در این زمینه مذاکرات را با جدیت پی گرفت.
برای این مهم لازم است که کارشناسان خبره سیاست خارجی وارد کار شوند و دولت از ظرفیتهای دیپلماتهای باتجربه و نخبه کشور برای مذاکرات در مورد برنامه هستهای ایران استفاده کند و اجازه بدهد که چه در حوزه مذاکرات هستهای و چه در حوزه خارج شدن از فهرست سیاه FATF وضعیت از حالت توقف خارج شود و کارها پیش برود.
*ارزیابی شما از عملکرد ۷ ماه گذشته دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی بعد از عملیات طوفانالاقصی و جنگ غزه چیست؟این سوال خیلی کلی است و نمیتوان به سادگی به آن پاسخ قاطعی داد. قضایای مختلف در حوزه سیاست خارجی با هم مرتبط است. دستگاه سیاست خارجی موظف است که منافع بینالمللی کشور را در همه حوزهها با جدیت پیگیری کند. همانگونه که عرض کردم چه در حوزه برجام و FATF و چه در حوزه جلوگیری از افزایش فشار به ایران پس از پاسخ نظامی ایران به اسرائیل، دستگاه دیپلماسی باید مقتدرانه پیگیر منافع ایران باشد.
در عین حال باید در حوزههای دیگر مانند روابط دوجانبه مثل روابط با سوریه، روابط با روسیه و چین، دستگاه دیپلماسی ما فعالانهتر عمل کند. مهمترین مسئله این است که باید از این محدودیتهایی که برای سیاست خارجی ایجاد شدهاست، خارج شویم و باید روابط خارجی خود را خیلی جدی با همه کشورها گسترش دهیم. نباید روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران به یکی دو کشور خاص محدود شود.
اگر روابط ما مثل شرایط کنونی محدود باقی بماند، قدرتهای دیگر از این محدودیت سوءاستفاده خواهند کرد. دستگاه دیپلماسی باید به صورت جدی در این زمینهها فعال شود و تغییرات جدی به وجود بیاورد.
*بعضی از کارشناسان معتقدند که بعد از پاسخ نظامی ایران به اسرائیل ممکن است این تصور در بین کشورهای همسایه بهخصوص کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس ایجاد شود که قدرت نظامی و قدرت موشکی و پهپادی ایران را تهدیدی برای خودشان تلقی کنند. فکر میکنید آیا ممکن است بتوان سازوکاری ایجاد کرد که به این کشورها نشان داد ایران تهدیدی برای کشورهای همسایه و منطقه محسوب نمیشود؟بخشی از این تصورات ناشی از تبلیغات است. کشورهای منطقه به خوبی میدانند که تاریخ ایران نشان دادهاست که ایران هرگز در سدههای اخیر تهاجمی وارد یک درگیری و بحران نشدهاست. ایران اگر مورد حمله نظامی واقع شدهباشد از خود دفاع میکند، این موضوع را در قضیه عراق شاهد بودیم و اخیراً هم در مقابل تعرض نظامی اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق مشاهده کردیم. ولی ایران هرگز تهدیدی برای همسایگانش نبوده است. ایران همواره دعوت کردهاست که سازوکار امنیتی مشترکی برای تضمین امنیت کشورهای همسایه ایجاد شود.
الان هم دستگاه دیپلماسی ایران باید فعالتر از گذشته تلاش کند تا به همسایگان نشان دهد که اگر ایران یک نیروی نظامی قوی دارد، اگر توان موشکی و پهپادی دارد، این ظرفیتها میتواند در راستای تامین امنیت منطقه به کار رود. این تز کلی ایران که امنیت منطقه باید توسط کشورهای منطقه تامین شود، میشود با دیپلماسی فعال و تعامل با کشورهای همسایه و دولتهای جنوب خلیجفارس، آنها را به این نتیجه برسانیم که باید سازوکار امنیت جمعی در منطقه ایجاد شود و آنها را قانع کنیم که نیازی به حضور نیروهای خارج از منطقه نیست و کشورها خودشان میتوانند امنیت منطقه را تامین کنند.
*در منطقه غرب آسیا ایران و اسرائیل چهار دهه است که با هم خصومت دارند. این منازعه برای نخستین بار در طول هفتههای گذشته ماهیت مستقیم و رودررو پیدا کرد. فکر میکنید آیا امکان تکرار این منازعه مستقیم و تبدیل شدن آن به یک جنگ تمامعیار وجود داشتهباشد؟آینده منازعه ایران و اسرائیل بستگی به عملکرد طرف مقابل دارد. ایران در سالهای اخیر و بهویژه پس از آغاز جنگ غزه نشان دادهبود که صبر استراتژیک در پیش گرفتهاست. اسرائیل به شیوهای عمل کرد که ایران استراتژیاش را کنار گذاشت و وادار کرد وارد حالت تهاجمی شود. اگر اسرائیل اشتباه قبلی خود را تکرار کند، طبیعی است که مورد حمله ایران واقع خواهد شد. به اعتقاد من آینده این رویارویی کاملاً به عملکرد طرف مقابل بستگی دارد.
*عملیات وعده صادق تا چه اندازه باعث شد که اسرائیلیها نسبت به عملکردشان در آینده محتاطتر شوند؟بسیار مؤثر بود. اسرائیلیها باور نمیکردند که ایران دست به اقدامی چنین گسترده در واکنش به اقدامات آنها بزند. اسرائیل بعد از جنگ ۱۹۷۳ پوشش امنیتی قدرتمندی برای خودش ایجاد کردهبود و هم متحدانش چه در غرب از طرف آمریکا و اروپا و چه در شرق از طریق شوروی و بعد از آن روسیه، کمکهای گسترده نظامی و دفاعی در اختیار اسرائیل قرار میدادند.
قدرتهای جهانی پذیرفتهبودند که موجودیت اسرائیل و امنیت اسرائیل از اولویتهای اصلی خودشان است. این موضوع در آمریکا به یک سیاست دوحزبی و اجماعی تبدیل شدهبود و کار تا جایی پیش رفت که از اسرائیل با عنوان ایالت پنجاهویکم آمریکا یاد میشد. در نیم قرن گذشته به جز یک مورد پرتاب موشکهای عراق به سمت اسرائیل، هیچ حملهای به اسرائیل نشدهبود و اسرائیل تصور میکرد که سازوکار بازدارندگیاش صددرصد موفق بودهاست.
برای کل قدرتهای جهانی، بهویژه آمریکا جا افتادهبود که اسرائیل باید از لحاظ نظامی و بهخصوص از نظر توانمندی نیروی هوایی از همه کشورهای منطقه قویتر باشد. پاسخ نظامی ایران نشان داد که این حجم از تلاشها بیفایده بوده و اسرائیل ضربهپذیر است و اگر مرتکب اشتباهی شود، ضربات دیگری هم خواهد خورد.
*مشارکت ائتلاف آمریکا، بریتانیا و فرانسه با حمایت برخی کشورهای عربی در رهگیری و انهدام موشکها و پهپادهای ایرانی باعث شد که برخی تحلیلگران این موضوع را مطرح کردهاند که اسرائیل و آمریکا یک گام به ایجاد یک ائتلاف منطقهای با مشارکت اسرائیل و کشورهای عربی برای مقابله با ایران نزدیکتر شدهاند. نظر شما در مورد این مسئله چیست؟منازعهای که بین ایران و اسرائیل پیش آمد، در واقع فقط بین ایران و اسرائیل نبود، بلکه بین ایران و ناتو بود. تمام ظرفیتهای کشورهای عضو ناتو به کمک اسرائیل آمد و به همین دلیل هم بود که موفق شدند برخی از پهپادها و موشکهای ایران را منهدم کنند. صرفاً خود اسرائیل در عملیات ایران مدافع نبود، بلکه ظرفیت بزرگی از کشورهای عضو ناتو در این دفاع مشارکت کردند. همین موضوع نشاندهنده توان و قدرت موشکی و پهپادی ایران بود، چراکه برای بیاثر کردن این عملیات کل ظرفیت کشورهای متحد اسرائیل در ناتو با همه امکانات وارد صحنه شدند.
بعضی از کشورهای عربی مثل اردن از اسرائیل دفاع کردند و برخی کشورهای عربی هم آسمان خودشان را در اختیار آمریکا و انگلیس و فرانسه قرار دادند و سعی کردند که در این حمله اسرائیل ضربات کمتری بخورد. اسم این ائتلاف را هر چیزی بگذاریم، چه به آن بگوییم ناتوی خاورمیانه یا ناتوی عربی یا هر چیز دیگر، در این شرایط شاهد بروز عملی آن بودیم.
ولی اینکه در آینده قرار باشد چنین تشکیلاتی واقعاً شکل بگیرد، به شرایط آینده منطقه بستگی دارد و از الان نمیتوان پیشبینی کرد؛ بهخصوص اینکه کشورهای منطقه هم میدانند که اگر بخواهند وارد فاز یک ائتلاف شوند، آنگاه باید امنیت و آینده خود را دربست در اختیار آمریکا و اسرائیل قرار دهند و خودشان را با آنها همسرنوشت کنند. همانگونه که در سالهای گذشته مشاهده کردهایم، همه سیاستهای آمریکا و اسرائیل همیشه برای همه کشورهای عربی قابل پذیرش نیستند.
*بعد از آغاز جنگ غزه گفته میشد که عربستان از فرآیند عادیسازی روابط با اسرائیل دور شدهاست. با توجه به تحولاتی که در ۶ ماه گذشته رخ دادهاست، تصور میکنید ریاض تا چه اندازه امکان دارد به فرآیند عادیسازی با اسرائیل بازگردد؟تجدید رابطه ایران با عربستان نشاندهنده تغییراتی در سیاست خارجی ریاض بود. از طرف دیگر برخی واکنشهایی که حکومت عربستان سعودی نسبت به عملکرد آمریکا نشان داد، مشخص کرد که سران این کشور دیگر مانند گذشته به صورت صددرصد پیرو آمریکا نیستند. در عربستان تصور غلطی ایجاد شدهبود که اگر این کشور دنبال توسعه اقتصادی و فناوری است، باید با اسرائیل که یک قدرت اثرگذار در آمریکا و کشورهای غربی محسوب میشود، رابطهای دوستانه برقرار کند. اما فکر میکنم ریاض اکنون به این نتیجه رسیدهاست که تحلیلی که در گذشته داشتند، درست نبوده و میتوانند بدون رابطه با اسرائیل توسعه اقتصادی داشتهباشند و میتوانند مطمئن باشند که کشورهای منطقه ظرفیت کافی برای تامین امنیت منطقه دارند.
نکته بسیار مهم این است که افکار عمومی کشورهای عربی به صورت جدی با توسعه روابط با اسرائیل مخالف هستند. مردم عرب و مردم مسلمان با اسرائیل مخالف هستند و حاضر به پذیرش این رژیم نیستند. این دولتهای عربی هستند که به سمت عادیسازی روابط با اسرائیل حرکت میکنند. با توجه به وقایعی که در شش ماه گذشته رخ داد و جنایاتی که اسرائیل در غزه مرتکب شد، قتلعام بیش از ۳۴ هزار نفر که اکثریت آنها کودکان و زنان هستند، گورهای دستجمعی که در بیمارستانها کشف میشوند، بمباران مدارس، بیمارستانها و خانههای شخصی و قحطی گسترده در غزه؛ همهی اینها باعث شدهاست که زمینه عادیسازی روابط با اسرائیل در کشورهای عربی، دستکم در افکار عمومی کاملاً از بین برود.
اگر دولتهای عربی دستکم تا زمانی که جنگ غزه در خاطره ملتها زنده است بخواهند اقدامی در راستای عادیسازی روابط و دوستی با اسرائیل انجام دهند، درون کشورهایشان با افکار عمومی دچار مشکل خواهند شد. احتمال اینکه فرآیند عادیسازی روابط با اسرائیل ادامه پیدا کند، بسیار کمتر از گذشته شدهاست.
*بعد از پاسخ ایران به اسرائیل، رئیسجمهور آمریکا گفت که میخواهد جبهه متحدی را برای فشار و تحریم علیه ایران ایجاد کند. در نشست سران گروه ۷ و وزرای خارجه اتحادیه اروپا هم شاهد بودیم که دولتهای غربی تصمیم خود را برای توسعه دایره تحریمها علیه ایران اعلام کردند. چه کاری از دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی برای جلوگیری از توسعه و افزایش تحریمها بر میآید؟من باید یک نکته را تذکر بدهم. تمام شعارهای انساندوستانه و بشردوستانهای که غربیها مطرح میکنند و آن را ناشی از ایدئولوژی لیبرالیسم میدانند، شعارهایی مثل آزادی، دموکراسی، حقوقبشر، رعایت حقوق زنان و کودکان، عدم استفاده از خشونت، حل اختلافهای بینالمللی بر مبنای دیپلماسی، نظم جهانی مبتنی بر قانون و امثال اینها، همه این شعارها وقتی نوبت به اسرائیل میرسد، از یاد برده میشود.
جنایتی نمانده است که اسرائیل انجام ندادهباشد و کشورهای غربی بهرغم همه شعارهایشان به آن بیتوجهی نکردهباشند. اسرائیل کل منطقه غزه را شش ماه است که مستمراً هوایی و زمینی بمباران میکند و نسلکشی گستردهای را آغاز کردهاست. در این شرایط کشورهای غربی همچنان از اسرائیل حمایت میکنند. یعنی تمام ادعاهایی که در مورد حقوق بشر و دموکراسی مطرح میکنند، دروغ است.
من فکر میکنم بیش از اینکه اسرائیل در این جنگ شکست خورده باشد، فرهنگ و ایدئولوژی غرب شکست خورده است و نشان داده تمام حرفهایی که میزنند، دروغ است و واقعیت ندارد. یکی از نتایج مهم جنگ غزه و بحرانی که بین ایران و اسرائیل پدید آمد، شکست ادعاهای بشردوستانه غرب بود. وقتی اسرائیل مرکز دیپلماتیک ایران را هدف قرار داد، هیچ واکنشی نشان ندادند، اما وقتی ایران به جنایت اسرائیل عکسالعمل نشان داد، شروع میکنند به محکوم کردن و افزایش فشار و تحریم.
اینها استانداردهای دوگانهای است که در قبال کشورها دارند. در قبال این نوع عملکرد، ایران باید تمام تلاشاش را به کار بگیرد تا این رویه را متوقف کند و اجازه ندهد که میان کشورهایی که قصد دارند در همراهی با اسرائیل، ایران را تحت فشار قرار دهند، اجماع ایجاد شود. ایران باید به صورت جدی وارد فعالیت شود و با کشورهای منطقه و جهان وارد مذاکره شود. احیای برجام قطعاً یکی از بهترین راههای مقابله با افزایش فشار بینالمللی است. ایران باید از منحصر کردن سیاست خارجی به چین و روسیه دست بکشد و بعد فعالیت سیاست خارجیاش را گسترش دهد.
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: کیهان علیه برجام و FATF / این همه موفقیت را نمی بینید یا نمی خواهید ببینید؟! قوانين و محدوديتهاي" FATF " كاغذ پاره نيست