امین خداوند هرگز دروغ نمیگوید
تاریخ انتشار: ۱۹ فروردین ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۴۷۳۹۷۴۶
راستگویی نخستین خصلت ضروری انسان برای سیر تکامل و اعتلای اخلاق است، از این رو است که رسولان الهی پیش از برگزیده شدن به صداقت و راستگویی شهره بودهاند.
به گزارش ایران اکونومیست، روزنامه «جوان» در ادامه نوشت: داستانهای زندگی ائمه و معصومین (ع) نیز بر این واقعیت صحه میگذارد.
صداقت رسول خدا از کودکی
رسول خدا (ص) از کودکی تا هنگام بعثت، همواره به راستی و درستی معروف و مورد ستایش مردم قومش بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
البته صداقت و راستگویی رسول خدا (ص) چیزی نبود که از انظار مردم مخفی بماند، همگان میدانستند که آن حضرت (ص) جز راست نمیگوید، حتی دشمنان سرسخت وی نیز به این امر اعتراف داشتند. (پژوهشکده باقرالعلوم/ سیدعلیاکبر حسینی)
ترک دروغ به توصیه پیامبر اکرم (ص)
مـردی بـه رسـول خـدا (ص) عـرض کـرد: ای رسـول خـدا، چـهـار کـار خوشایند من است: زنا، شـرابخواری، دزدی و دروغ. اما هر کدام را که بفرمایید به خاطر شما ترک میکنم، حضرت فرمود: دروغ را رها کن، مرد رفت و تصمیم گرفت، زنا کند، اما با خودش گفت: پیامبر از من میپرسد (که زنـا کـردهای یـا نـه)، اگـر انکار کنم، قولی را که به ایشان دادهام شکستهام و اگر اقرار کنم، حد میخورم، سپس تصمیم گرفت دزدی کند، بعد تصمیم گرفت شراب بخورد، اما هر بار همین فکر را بـا خود کرد، لذا نزد رسول خدا برگشت و عرض کرد: شما راه را به کلی بر من بستید، من همه این کارها را رها کردم. (میزان الحکمه، ج ۱۱)
راستگویی ابوذر در موقعیتی پرخطر
روایت است کیفیت خروج پیامبر (ص) از خانه، به این ترتیب بوده است که حضرت رسول به ابوذر فرمودند: مرا از این خانه بیرون ببر! ابوذر اطاعت کرد، به اینگونه که پیامبر در میان روپوشی قرار گرفتند، ابوذر آن جناب را به گرده خود گرفته و از خانه بیرون آمد. مشرکان خشن قریش وقتی که ابوذر را دیدند، گفتند: «آن چیست که در پشت خود حمل میکنید؟» ابوذر با خود فکر کرد که هر چه بگوید، ممکن است آنها تحقیق کنند و از طرفی میدانست «النَّجَاةُ فِی الصِّدْقِ کمَا اَنَّ الهَلاک فِی الکذبِ: نجات، در راستگویی و هلاکت، در دروغگویی میباشد.» گرچه در این مورد خطیر، دروغ، مصلحتآمیز بود و گفتن آن اشکال نداشت ولی راستش را گفت، جواب داد: «پیغمبر خدا میباشد!»
آنها گفتند که ابوذر در این موقعیت حسّاس ما را مسخره میکند، غیرممکن است او جای پیامبر را به ما نشان دهد، بنابراین از ابوذر دست کشیدند. «وَ جَعَلْنَا عَلَی قُلُوبِهِمْ أَکِنَّةً أَن یَفْقَهُوهُ: روی ادراک و دل آنها را پردههای ضخیمی قرار دادیم تا نفهمند.»
ابوذر آن حضرت را آورد و در بیرون مکه بر زمین گذاشت. رسول خدا: «ای ابوذر! چطور شد، در این موقعیت پرخطر، راستش را گفتی؟!»
ابوذر: «هر چه بر خود فشار آوردم که دروغی بگویم، دیدم دروغ، بلد نیستم!» از اینرو رسول گرامی اسلام فرمود: «مَا أَظَلَّتِ اَلْخَضْرَاءُ وَ لاَ أَقَلَّتِ اَلْغَبْرَاءُ عَلَی ذِی لَهْجَةٍ أَصْدَقَ مِنْ أَبِی ذَرٍّ الغفارّی: آسمان سایه نینداخت و زمین روی خود برنداشت، صاحب لهجهای را که راستگوتر از ابوذر باشد.»
عاقبت دروغگویی به روایت حضرت عیسی (ع)
در کتاب احیای علوم دین غزالی مجلد سوم، صفحه ۲۸۸ روایت آموزندهای به شرح زیر نقل شده است: شخصی از حضرت عیسی (ع) تقاضا کرد که همراه او به سیاحت و سیر در صحرا و بیابان برود. عیسی (ع) پذیرفت و باهم به راه افتادند تا به کنار رودخانه بزرگی رسیدند و در آنجا نشستند و سفره را پهن کرده و مشغول خوردن غذا شدند. آنها سه گرده نان داشتند. دو عدد آن را خوردند و یک عدد از آن باقی ماند. عیسی (ع) به سوی نهر رفت و آب آشامید و سپس بازگشت ولی نان باقیمانده را ندید. از همسفر پرسید این نان باقیمانده را چه کسی برداشت؟ او عرض کرد نمیدانم.
پس از این ماجرا، برخاستند و به سیر خود ادامه دادند. عیسی (ع) آهویی را که دو بچهاش همراهش بودند در بیابان دید. یکی از آن بچه آهوها را به سوی خود خواند. آن بچه آهو به پیش آمد. عیسی (ع) آن را ذبح کرد و گوشتش را بریان نمود و با رفیق راهش باهم خوردند، سپس عیسی (ع) به همان بچه آهوی ذبح شده فرمود: برخیز به اذن خدا. آن بچه آهو زنده شد و به سوی مادرش رفت. عیسی (ع) به همسفرش فرمود: تو را به آن کسی که این معجزه را به تو نشان داد، سوگند میدهم بگو آن نان باقیمانده را چه کسی برداشت؟ او باز به دروغ گفت نمیدانم!
عیسی (ع) با او به سیر خود ادامه داد تا به دریاچهای رسیدند. عیسی (ع) دست آن همسفر را گرفت و روی آب حرکت نمود. در این هنگام عیسی (ع) به او فرمود: تو را به آن خدایی که این معجزه را نیز به تو نشان داد بگو آن نان را چه کسی برداشت؟ او باز گفت نمیدانم!
باهم به سیر خود ادامه دادند تا به بیابانی رسیدند. عیسی (ع) با همسفرش در آنجا نشستند. عیسی (ع) مقداری از خاک زمین را جمع کرد، سپس فرمود: به اذن خدا طلا شو. خاک جمع شده طلا شد! عیسی (ع) آن طلا را سه قسمت کرد و به همسفرش فرمود: یک قسمت از این طلا مال من و یک قسمت مال تو و یک قسمت دیگر مال آن کسی که نان باقی مانده را خورد. همسفر بیدرنگ گفت: آن نان را من خوردم! عیسی (ع) به او فرمود: همه این طلاها مال تو! تو به درد دنیا میخوری نه همسفری با من! عیسی (ع) از او جدا شد و رفت. او بعد از مدتی که از عیسی (ع) جدا شد، در بیابان دو نفر را دید که به سمت او میآیند. تا آن دو نفر به او رسیدند و دیدند صاحب آن همه طلاست، خواستند او را بکشند تا دو نفری صاحب آن همه طلا گردند. او به آنها گفت مرا نکشید، این طلا را سه قسمت میکنیم. آنها پذیرفتند.
پس از لحظاتی این سه نفر، یکی از افراد خود را برای خریدن غذا به شهر فرستادند. آن شخصی که به شهر میرفت با خود گفت: خوب است غذا را مسموم کنم و آن دو نفر بخورند و من تنها صاحب همه آن طلاها گردم! آن دو نفر که کنار طلاها نشسته بودند باهم گفتند: خوب است وقتی که غذا را آورد، او را بکشیم و این طلاها را دو نصف کنیم. وقتی که آن شخص به شهر رفت و غذا را آورد، آن دو نفر او را کشتند! سپس با خیال راحت مشغول غذا خوردن شدند و طولی نکشید مسموم شده و آن دو نیز به هلاکت رسیدند. هنگامی که عیسی (ع) از سیاحت خود بازگشت، دید سه نفر کنار طلاها افتاده و مردهاند. به اصحابش فرمود: این است دنیا، از آن برحذر باشید که فریبتان ندهد.
منبع: خبرگزاری ایسنا برچسب ها: صداقت
منبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: صداقت آن دو نفر رسول خدا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۷۳۹۷۴۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
لزوم بازشناسی بقیع به جهان اسلام
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، مرکز خراسان رضوی، حجت الاسلام والمسلمین نواب در بازدید از نمایشگاه «درآستان بقیع» در حرم مطهر رضوی، با اشاره به مظلومیت بقیع و شناخت ناکافی جامعه از این گنجینه بزرگ جهان اسلام، گفت: مظلومیت بقیع در این است که نگذاشتهاند بقیع به درستی به جامعه معرفی شود و ما باید بقیع را آنگونهکه هست به جامعه بشناسانیم..
وی افزود: تخریب قبور بقیع ظلمی بزرگتر از نشناختن شخصیتهای مدفون در آن است.
تماینده ولی فقیه در حج و زیارت با بیان اینکه شخصیتهای بزرگی در بقیع مدفون هستند که در هیچ جای دیگر عالم یافت نمیشوند، افزود: «چهار امام معصوم، فاطمه بنت اسد، دختران پیامبر، همسران پیامبر، مادر علی علیه السلام، مادر جناب عباس، اصحاب ائمه، فرزندان امامان و همسران ائمه همگی در بقیع آرمیدهاند.»
حجت الاسلام والمسلمین نواب با اشاره به برخی از شخصیتهای برجسته مدفون در بقیع گفت: «حسین اصغر، یکی از فرزندان امام سجاد (ع)، محمد حنفیه، اسماعیل عباس عموی پیامبر، اسماعیل فرزند امام صادق (ع) و تعدادی از شهدای احد در بقیع مدفون هستند.»
وی در ادامه با اشاره به نمایشگاه «در آستان بقیع» در حرم مطهر رضوی گفت: «این نمایشگاه در نوع خود کار بسیار خوبی است و باید در کارهایی که انجام میدهیم، جنبهها و تاثیر واقعی مدنظر باشد.»
رئیس بعثه مقام معظم رهبری با بیان اینکه هدف از برگزاری این نمایشگاه مظلومنمایی نیست، افزود: «ما به دنبال این هستیم که شخصیتهای بزرگ مدفون در بقیع را به جامعه بشناسانیم و از آنها الهام بگیریم.»
حجت الاسلام نواب از آستان قدس رضوی، بعثه خراسان، روایتگران، و همه کسانی که در برگزاری این نمایشگاه نقش داشتند، قدردانی کرد.
این نمایشگاه تا پایان ماه شوال مصادف با بیستم اردیبهشت در صحن غدیر حرم مطهر رضوی برپا خواهد بود.