بخشش یک اعدامی بعد از 4 سال
تاریخ انتشار: ۱۹ فروردین ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۴۷۴۱۱۵۶
مرد جوان که به خاطر پس گرفتن طلب ۴۲۸ میلیون تومانیاش مرتکب قتل و پس از محاکمه به قصاص محکوم شده بود بعد از ۱۰ جلسه صلح و سازش، موفق به جلب رضایت خانواده مقتول شد.
روزنامه «ایران» در ادامه نوشت: ۲۸ اسفند سال ۹۶، خبر تیراندازی مرگبار در یکی از خیابانهای حوالی چهارراه گلوبندک تهران به بازپرس جنایی و تیم بررسی صحنه جرم اعلام شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با شروع تحقیقات و در بررسیهای اولیه از صحنه جنایت، مأموران با جسد مرد ۶۰ سالهای مواجه شدند که با شلیک دو گلوله از پا درآمده بود. در تحقیقات میدانی یکی از مغازهداران سرنخ کشف این جنایت را به پلیس داد و گفت: کسی را که شلیک کرد، میشناسم او دلار فروش است و معمولاً در این حوالی اقدام به فروش دلار میکند.
با شناسایی هویت متهم فراری، تحقیقات برای دستگیری او ادامه یافت تا اینکه اردیبهشت سال ۹۷ و حدود دو ماه بعد از جنایت، حمید در ساختمانی نیمهکاره در محدوده ولنجک بازداشت شد. مرد جوان در تحقیقات به جرم خود اعتراف کرد و گفت: من اختلافی با مقتول نداشتم، مشکل من با پژمان خواهرزاده او بود. مدتی قبل با مردی بازاری آشنا شدم و او پسرش را که در کار خرید و فروش دلار بود به من معرفی کرد.
با پژمان معاملات دلار را آغاز کردم و از آنجا که پولی نداشتم، به ناچار گوسفندان و طلاهای همسرم را فروختم و در این کار سرمایهگذاری کردم. بعد از مدتی و در آخرین معاملهای که دی ماه ۹۶ با پژمان داشتم، ۴۲۸ میلیون تومان به او دادم و قرار شد فردای آن روز پول را به من برگرداند. اما به جای پولم یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان بهعنوان سود به من داد و از من خواست فردای آن روز سراغش بروم. البته من کاری برایم پیش آمد و ۸ روز بعد که سراغ پژمان رفتم متوجه شدم او فرار کرده است.
متهم ادامه داد: مدام سراغ خانوادهاش میرفتم تا ردی از او بهدست آورم، اما آنها میگفتند پول را به پژمان دادی از خودش بگیر. حتی یک بار مرا به پارکینگی برده و به زور مجبورم کردند برگهای که در آن نوشته بودند من همه بدهیام را پس گرفتهام امضا کنم، من هم به ناچار این کار را کردم اما آنها فقط ۹۰ میلیون تومان به من دادند.
در تمام این مدت دنبال پژمان بودم و حتی شبها در پارک میخوابیدم تا ردی از او بهدست بیاورم اما بیفایده بود. تا اینکه یک ماه قبل از این حادثه دوستان پژمان مردی را به من نشان دادند و گفتند این مرد دایی پژمان است و از محل زندگی خواهرزادهاش خبر دارد. من هم سراغ مرد میانسال رفتم و با او آشنا شدم و گفتم خواهرزادهات پول مرا نمیدهد اما او نیز مدعی بود که از پژمان بیخبر است.
اما واقعیت را نمیگفت، چرا که مدتی بعد به حساب من ۲۰ میلیون تومان واریز کرد که مطمئنم به درخواست پژمان این کار را کرده بود. روز حادثه دوباره او را دیدم و در مورد پژمان پرسیدم، او اظهار بیاطلاعی کرد که من عصبانی شدم و زمانی که وارد خیابان شد تا سوار موتورش شود به او تیراندازی کردم. پس از جنایت هم فرار کردم تا اینکه توسط پلیس دستگیر شدم.
با اعتراف مرد جوان، پرونده او تکمیل و برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. باتوجه به درخواست اولیای دم برای قصاص، اعترافات متهم، شواهد و مدارک موجود در پرونده و بازسازی صحنه جرم، قضات دادگاه کیفری حکم بر قصاص صادر کردند.
با تأیید این حکم از سوی قضات دیوانعالی کشور، پرونده مرد جوان برای اجرای حکم به شعبه چهارم دادیاری اجرای احکام دادسرای امور جنایی تهران ارجاع شد. با تلاش دادیار امین کرمانینژاد و برگزاری ۱۰ جلسه صلح و سازش، خانواده مقتول سرانجام راضی شدند به شرط دریافت دیه از قصاص متهم گذشت کنند. بدین ترتیب پرونده حمید برای رسیدگی از جنبه عمومی جرم بزودی به دادگاه کیفری استان تهران ارجاع خواهد شد.
منبع: عصر ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۷۴۱۱۵۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بخشش عجیب در خوزستان؛ مقتول، قاتلش را بخشید
به گزارش تابناک به نقل از ایسنا، یکی از روزهای خردادماه سال ۹۶ به پلیس اهواز خبر رسید که زنی که به تنهایی زندگی میکرد در خانه اش در منطقه چهارراه آبادان به قتل رسیده است. این خبر را نزدیکان این زن به پلیس خبر داده بودند. آنها بعد از آنکه او به تماسهایشان جواب نداده بود نگران شده و به خانه اش رفته و در آنجا با پیکر بیجانش روبهرو شده بودند. بر بدن مقتول چندین جای بریدگی با جسم برنده و نوک تیز به چشم میخورد.
همچنین فرزندان مقتول با بررسی وضعیت او پی بردند که طلا و جواهراتی که او همیشه استفاده میکرده نیز سرقت شده است. از سویی بررسیها نشان میداد که عامل جنایت آیفون خانه را نیز احتمالا با این تصور که تصاویر او را ضبط کرده سرقت کرده است. در همین حال متخصصان پزشکی قانونی بعد از معاینه اولیه جسد اعلام کردند که به احتمال زیاد یک روز از قتل میگذرد. در این شرایط بود که پیکر مقتول به پزشکی قانونی منتقل شده و تحقیقات برای رازگشایی از این جنایت آغاز شد.
برق طلا
آنطور که نزدیکان مقتول میگفتند از مدتها قبل یک نظافتچی برای تمیز کردن خانه مقتول به آنجا میرفت و روز قبل پسر نظافتچی به جای او به خانه زن تنها رفته بود. این زن آن روز در تماس با دخترش گفته بود که پسر نظافتچی که حدود ۱۸ سال داشت طوری رفتار کرده که او ترسیده است. همین اطلاعات باعث شد که نام پسر ۱۸ ساله بعنوان اولین مظنون مطرح و ساعتی بعد به اتهام قتل دستگیر شود.
متهم در همان بازجوییهای مقدماتی به قتل اعتراف کرد و گفت با انگیزه سرقت جواهرات زن تنها او را به قتل رسانده است. متهم در اعترافاتش گفت: پدرم سالها برای نظافت به آنجا میرفت. آن روز، چون کارش زیاد بود از من خواست به آنجا بروم. هنگام ورود نگاهم به جواهرات زن افتاد و وسوسه شدم. چند دقیقهای کار کردم، اما ناگهان به سوی او رفتم و بعد از قتل جواهراتش را سرقت واز آنجا فرار کردم. بعد جواهرات را به یک طلافروشی بردم تا بفروشم، اما طلافروش فاکتور خواست و فقط به من ۳ میلیون تومان داد و قرار شد بقیه پول را بعد از بردن فاکتور بدهد.
حکم قصاص
متهم به قتل در ادامه با شکایت فرزندان مقتول بعنوان اولیای دم در دادگاه کیفری یک استان خوزستان محاکمه و به قصاص محکوم شد. از آنجا که همه شواهد و مدارک در این پرونده علیه متهم بود حکم قصاص در دیوانعالی کشور نیز تایید و مقرر شد این حکم بعد از پرداخت تفاضل دیه از سوی اولیای دم، اجرا شود. بر اساس قانون زمانی که قاتل مرد و مقتول زن باشد برای اجرای حکم اولیای دم باید نیمی از دیه قاتل را به او بپردازند.
شمارش معکوس برای قصاص
با قطعی شدن حکم، همه چیز برای قصاص قاتل آماده شده بود. چند روز قبل تنها پسر مقتول برای پرداخت تفاضل دیه به دادسرا رفته بود. او قصد داشت هرطور که شده قاتل مادرش را قصاص کند و اصلا به بخشیدن او فکر نمیکرد. در دادسرا، اما اتفاقی افتاد که ناگهان ورق برگشت. او با زنی به نام مریم کارگر دستجردی که در پروندههای قتل زیادی پادرمیانی کرده و باعث سلح و سازش شده روبهرو شد. این فعال اجتماعی در حال تلاش برای صلح و سازش در پرونده دیگری بود و پسر مقتول وقتی او را دید تحت تاثیر حرفهایش قرار گرفت و ناگهان از تصمیمی که گرفته بود منصرف شد. او دادسرا را ترک کرد و چند روز بعد دوباره برگشت و این بار گفت قصد دارد قاتل را ببخشد.
چرا قاتل مادر را بخشیدم
میلاد سوزنچی، فرزند مقتول درباره این تصمیم به همشهری میگوید: در این مدت برای تصمیم گیری خیلی فکر کردم، اما به نتیجهای نرسیدم. چند روز قبل بر سر مزار مادرم رفته بودم. از او خواستم نشانهای به من نشان دهد تا بهتر تصمیم بگیرم و از فشاری که تحمل میکنم نجات پیدا کنم. روزی که به دادسرا رفتم تا کار را تمام کنم با دیدن خانم دستجردی آن نشانه را حس کردم. وقتی او با من صحبت کرد آرام شدم و همان موقع تصمیم گرفتم که قاتل مادرم را برای رضای خدا ببخشم. در حقیقت مادرم خودش با نشانهای که نشانم داد خواست تا قاتلش را ببخشم. من هم کاری را کردم که او خواسته بود. حالا از تصمیمی که گرفتهام راضی هستم و احساس آرامش میکنم.