میزبانی قطر در جام جهانی و حسرتهای ما
تاریخ انتشار: ۲۰ فروردین ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۴۷۴۲۷۹۲
عصر ایران؛ جمشید گیل- ابراهیم رئیسی به تازگی در گفتوگوی تلفنی با امیر قطر آمادگی ایران را برای کمک به قطر برای برگزاری هر چه بهتر جام جهانی 2022 اعلام کرده است. این موضع اگرچه نیکوست، ولی به دلایلی هم غمانگیز است.
وسعت قطر حتی یکصدم وسعت ایران نیست. جمعیتش هم کمتر از 3 میلیون نفر است. این کشور مغزهای متفکر چندانی هم در ریاضیات و علوم ندارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
البته دانشمندان غالبا مخفیاند. یعنی برای رسانهها چندان شناختهشده نیستند. گاهی به مناسبتی چند دانشمند از پستوهای شریف علم بیرون میآیند و جایزۀ نوبل یا چیزی شبیه این نصیبشان میشود و مردم دنیا با آنها آشنا میشوند. بنابراین بعید نیست که قطر هم دانشمندان برجستهای داشته باشد، ولی بعید است که شمار این دانشمندان قابل توجه باشد.
همچنین، روز ملی قطر 18 دسامبر 1878 است. یعنی 144 سال قبل. قطر در سپتامبر 1971 هم از بریتانیا مستقل شده است. بنابراین ما با کشوری مواجه هستیم که عمرش 144 سال است و 51 سال قبل هم مستقل شده.
اما ظاهرا همین تاریخ مختصر، علت توفیقات اقتصادی قطر است. وقتی که بار گران تاریخ بر دوش یک ملت نباشد، آن ملت هویت صلب و ستبری هم نخواهد داشت و با اقتضائات جهان جدید راحتتر کنار میآید. ما به دلیل هویت تاریخی گرانبارمان، هزار و یک مشکل داریم برای پذیرش مدرنیزاسیون و پیشرفت.
یعنی همین که قرار باشد واقعا پیشرفت کنیم، عدهای در گوشهای از این مملکت نسبت به هویتشان احساس خطر میکنند و فریادشان بلند میشود که پیمودن چنین مسیری به از دست رفتن هویت ملت ایران منتهی خواهد شد. گویا هم از این روست که اسب پیشرفت در ایران چنانکه باید بهتاخت پیش نمیرود.
میزبانی قطر در جام جهانی 2022، از این حیث هم برای ما ایرانیها غمانگیز است که در کشور ما هنوز زنان حق ورود به ورزشگاههای فوتبال را ندارند. ما به دلیل قرائت خاصی که از اسلام داریم، ناچاریم قید میزبانی رویدادهای ورزشی مهمی مثل المپیک یا جام جهانی فوتبال را بزنیم؛ حتی اگر از حیث پیشرفت اقتصادی به چین برسیم و قطر را هم در جیبمان بگذاریم.
اگرچه مطابق فقه سنتی، لازم نیست که زنان غیرمسلمان در جامعۀ اسلامی حجاب داشته باشند (و این نکته را شهید مطهری با ذکر حدیثی از حضرت علی در کتاب "مسئلۀ حجاب" آورده است)، ولی در جامعۀ ما سنت تبدیل به ایدئولوژی شده است. یعنی لزوما فقه سنتی مبنای وضع مقررات نیست؛ بلکه فقه سنتی در امتزاجی ایدئولوژیک با انقلابیگری غربستیزانه درآمیخته است و قانونگذاری و وضع مقررات، باید هر دو مبنای مذکور را پاس بدارد.
مراد از غربستیزی هم البته ستیزه با لیبرالیسم و آزادیهای اجتماعی و فرهنگی لیبرالی است. وقتی دکتر شریعتی در آغاز کتاب "حسن و محبوبه" نسبت به "آزادیهای لیبرالی" اظهار نفرت میکند، از جناب علمالهدی چه انتظاری میتوان داشت؟ شریعتی از پاریس به ایران برگشته بود و از چنان آزادیهایی بیزار بود. آقای علمالهدی که احتمالا هیچ وقت در هیچ یک از کشورهای لیبرال دنیا زندگی نکرده است.
غرض اینکه، لیبرالیسمستیزی ما ریشههای روشنفکرانه هم دارد. اکبر رادی روشنفکری سکولار بود ولی در نوشتههایش، مثلا در کتاب "مکالمات"، نفرت عمیق خودش را نسبت به آزادیهای لیبرالیستی بروز داده است.
مرحوم آلاحمد هم در بسیاری از آثار خود، بویژه در کتاب "غربزدگی"، مخالفتش را با ترویج آزادیهای اجتماعی و فرهنگی غربی در جامعۀ ایران بروز داده است. وقتی که شریعتی و آل احمد و رادی و کثیری از روشنفکران سکولار به دلیل امپریالیسمستیزی، تیشه به ریشۀ نازک لیبرالیسم در این دیار میزدند، چه جای عجب که روحانیون انقلابی برای آزادیهای لیبرالیستی مجلس ختم هم برگزار کنند؟
وقتی هم که چنین آزادیهایی بدتر از کفر ابلیس قلمداد شوند، معلوم است که ایران نمیتواند میزبان جام جهانی یا مسابقات المپیک باشد. در چنین شرایطی، ایران بزرگ باید به قطر کوچک کمک کند برای برگزاری هرچه باشکوهتر جام جهانی در قطر. قطر هم احتمالا نیازی به کمک ما نخواهد داشت. کشوری که میزبانی جام جهانی را از فیفا گرفته، از پس برگزاریاش هم برمیآید.
اصلا لیبرالیسم به جهنم. امکانات بعضا لیبرالیستی فقه سنتی را هم نادیده میگیریم. ولی این واقعیت تلخ را چطور باید نادیده بگیریم که امسال جام جهانی در قطر برگزار میشود و دهها هزار زن و مرد اروپایی و آمریکایی و آسیایی و آفریقایی تماشاگر مسابقات فوتبال در ورزشگاههای قطر خواهند بود، ولی در ایران هنوز عدهای مخالف حضور زنان در ورزشگاهها هستند؟
در دهۀ 1360، کشورهای عربی منطقه در اخبار صداوسیما و ادبیات مقامات سیاسی کشور ما، "کشورهای مرتجع منطقه" قلمداد میشدند. تا همین چند سال قبل که زنان در عربستان حق رانندگی نداشتند، رسانههای اصولگرا این فقدان حق را به درستی نشانۀ ارتجاع حکومت عربستان میدانستند.
اما "ارتجاع" بالاخره واژهای است که مدلولاتی دارد. سیاسیون و انقلابیون محترم ما باید به این سوال جواب دهند که وقتی از "کشورهای مرتجع منطقه" حرف میزدند، دقیقا چه چیزهایی را نشانۀ ارتجاع این کشورها میدانستند؟
احتمالا محرومیت زنان از پارهای از حقوق بدیهی زنان در همه جای دنیا، یکی از نشانههای این ارتجاع محسوب میشد. همین الان حکومت طالبان دقیقا به همین دلیل مرتجع محسوب میشود. چه فرقی دارد که حکومت طالبان جلوی درسخواندن زنان را بگیرد یا فلان حکومت عربی مانع رانندگی زنان شود؟
از طالبان که بگذریم، به نظر میرسد "کشورهای مرتجع منطقه" در بعضی زمینهها از شر ارتجاع خلاص شدهاند و از برخی جهات از ما پیشی گرفتهاند. نمونهاش همین حضور زنان در ورزشگاهها است.
این چه فخری برای ایران اسلامی است که چهار تا کشور نوظهور خاورمیانه به ما بخندند که زنان جامعۀ ایران حق ندارند به ورزشگاه فوتبال بروند؟ مگر این جامعه اسلامی نیست؟ قبل از انقلاب این جامعه اسلامی بود و بعد از انقلاب هم که ظاهرا اسلامیتر شده. پس چرا برخی از روحانیان نسبت به مردم مسلمان ایران اسلامی این قدر بدبیناند؟
مگر کسانی که به ورزشگاه میروند، مسلمان نیستند؟ مگر پلیس حکومت اسلامی در ورزشگاه آزادی مستقر نیست؟ اکثر تماشاگران ورزشگاه آزادی پس از انقلاب به دنیا آمدهاند و هر روز بینندۀ برنامههای صداوسیمای جمهوری اسلامی بودهاند. پس چرا آقایان این قدر به این جوانان بدبین هستند و احساس میکنند که رفتار این جوانان فاصلهای نوری با "رفتار اسلامی" دارد؟
اگر بین ایران اسلامی و "کشورهای مرتجع منطقه" تفاوتی هست، این تفاوت در دنیای ورزش هم باید به چشم آید. ارتجاع برچسبی نیست که فقط بر پیشانی دیگران بچسبد. مدلولات و مصادیقی دارد که میتواند در کار و بار هر حکومتی دیده شود و به مشروعیت آن حکومت لطمه بزند.
اینکه یک حق بدیهی زنان را به رسمیت بشناسیم و به ریش "مرتجعین منطقه" بخندیم که چرا چنین حقی را به رسمیت نشناختهاند، به کار جدل میآید اما دردی را دوا نمیکند؛ چراکه مرتجعین منطقه هم میتوانند به ریش ما بخندند که حق ورود زنان به ورزشگاهها را به رسمیت شناختهاند و ما چنین حقی را برای زنان قائل نیستیم. ریشخند آنان نیز رافع ارتجاعشان در سایر حوزهها نیست.
باری، ما فیالحال باید از خیر میزبانی جام جهانی و مسابقات المپیک و ... بگذریم. امکانات اقتصادیاش را هم نداریم. ولی الان که قطر میزبان جام جهانی است، شایسته است که "حکومت اسلامی ایران" هم میزبان "زنان مسلمان" در ورزشگاههای "جامعۀ اسلامی ایران" باشد.
عدهای از زنان و دختران مسلمان در جامعهای اسلامی که تحت حاکمیت یک حکومت اسلامی است، میخواهند تماشاگر مسابقات فوتبال باشند. تماشاگر و فوتبالیست و جامعه و حکومت، همگی اسلامیاند.
باور کنید که حادثۀ فجیعی رخ نخواهد داد. بعد از 90 دقیقه سوت پایان بازی به صدا درمیآید و همگی در کمال امنیت به خانههایشان برمیگردند. رأفت اسلامی در چنین جاهایی نیز باید به کار آید.
در میان زنان و دختران فوتبالدوست جامعۀ ایران، عدهای که وضع مالی خودشان یا خانوادهشان بهتر است، احتمالا پاییز امسال به قطر میروند و چند مسابقۀ جام جهانی را از نزدیک تماشا میکنند. راه ندادن زنان و دختران ایرانی به ورزشگاههای داخل کشور، عملا یعنی سختگیری با زنان و دخترانی که زندگی مرفهی ندارند. و این خلاف رأفت و زایندۀ نفرت است.
این دخترانی که میخواهند برای اولین بار در عمرشان تماشاگر یک مسابقۀ فوتبال باشند، تقریبا همگی مسلمان و شیعهاند و با اخلاق ایرانی-اسلامی به هیچ وجه بیگانه نیستند. از آنها نترسیم. آنها قابل اعتماد و شایستۀ احتراماند. سختگیری با آنها نه نشانۀ رأفت با آنهاست نه نشانۀ حرمت نهادن به آنها.
منبع: عصر ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۷۴۲۷۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
هدف از تحمیل بیحجابی به جامعه چیست؟
بدون شک در عصر ما که افراد غرب زده، بیحجابی را جزئی از آزادی زنان میدانند، سخن گفتن از حجاب برای این دسته افراد، ناخوشایند و گاهی افسانهای است متعلق به زمانهای گذشته.
این گروه از افراد که توسط بیگانگان و دشمنان داخلی وخارجی حمایت میشوند، مدام دررسانههای مجازی در اذهان عمومی چنان وانمود میکنند که حجاب، حکم قرآن نیست ودرهیچ جای این کتاب، الزام و اجباری به رعایت حجاب نشده است، اما فلسفه حجاب از کجا آمده و چرا حاکم جامعه اسلامی، حجاب را لازمالاجرا و واجب اطاعت میداند وحتی در بیانات اخیر رهبر معظم انقلاب، نظر قاطع ایشان مبنی بر شرعی و قانونی بودن حجاب است و باید توسط همه افراد، چه کسانی که به شرع معتقدند و چه آنهایی که اعتقادی ندارند، رعایت شود و قابل صرف نظر کردن نیست؟ شیخ مهدی عسکرآبادی، کارشناس معارف و استاد حوزه علمیه و خادم تشکلهای مردمی قرارگاه امر به معروف و نهی از منکر امام خامنهای به تمام ابهامات ما پاسخ میدهد و میگوید: تمام احکامی که ما در جامعه اسلامی به آن عمل میکنیم بر مبنای قرآن کریم وروایات اهل بیت (ع) است. قرآن، این احکام را تدبیر و ابلاغ کرده وحاکم جامعه اسلامی در هرعصر و زمانی فقط موظف به حفظ و اجرای آن است و هیچ حکمی، مصلحتی عمل نمیشود. اسلام، حکم قطعی برای رعایت حجاب درمحیط اجتماعی صادرکرده و این موارد را باید حاکم جامعه اسلامی الزام و اجرا کند.
حاکم شرع جامعه اسلامی ما نیز در تلاش است که بتواند احکام را بهخوبی اجرا کند و مسئولیت ضمانت اجرایی حجاب که یکی از مسلمات دین مبین اسلام بوده و در مرحله اول برای حفظ حریم زنان و در مرحله دوم برای حفظ جامعهای اجتماعی اعم از زن و مرد است با حکومت اسلامی گذاشته شده است.
آیات حجاب کدامند؟
وی به آیات متعددی که در قرآن کریم به حجاب و مصادیق این پوشش اشاره کرده، میگوید: قرآن کریم در آیه ۵۹ سوره مبارکه احزاب بهصراحت، جلباب (روسری بلند و چادر) را مطرح میکند و در آیات۳۰و۳۱سوره مبارکه نور به بحث رعایت نگاه، حجاب و مصادیق پوشش در برابر محارم و نامحرمان اشاره میکند. سوره احزاب یکی از پربارترین سورههای قرآن است که در آیه ۵۹ در مورد حجاب سخن میگوید و همه زنان باایمان را به رعایت این دستور اسلامی توصیه میکند. در این آیه آمده است: «ای پیامبر، به همسران، دخترانت و زنان مومنین بگو: جلبابها را بر خویش فرو افکنند. این کار برای این است که شناخته شوند و مورد آزار قرارنگیرند.» این آیه به برخی زنان باپوشش نامناسب هم که در عین داشتن حجاب، آن چنان بیپروا هستند که قسمتهایی از بدنشان نمایان و همین سبب جلب توجه افراد بیمار و نگاههای آلوده میشود نیز اشاره دارد.
سوره مبارکه نور، سوره دیگری است که به پاکدامنی، عفت و مبارزه بانگاههای آلوده اشاره دارد. درآیاتی ازاین سوره، مسأله نهی از چشمچرانی مردان نسبت به زنان و زنان نسبت به مردان و موضوع حجاب زنان مسلمان را پیش کشیده، چراکه تا چشم چرانی و بیحجابی ریشه کن نشود، آلودگیها برطرف نخواهد شد. در آیه ۳۱نور آمده است: به زنان با ایمان بگو، چشمان خود را فروگیرند و دامان خود را حفظ کنند. آنها نباید زینت خود را آشکارسازند، جز آن مقدار که طبیعتا ظاهر است و روسریهای خود را برسینه خود افکنند تا گردن و سینه آنها پوشانده شود و در ادامه این آیه به مصادیق پوشش دربرابر محارم و نامحرمان به تفکیک اشاره میکند و در آخر بیان میکند زنان هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان به گوش مردان بیگانه نرسد و سرانجام با دعوت عمومی همه مومنان به توبه و بازگشت به سوی خدا این آیه را پایان داده است؛ بنابراین با مروری در آیات قرآنی، متوجه لزوم رعایت حجاب میشویم و تمام احکامی که تاکنون در مورد حجاب به آن عمل شده بر مبنای قرآن کریم و سخن خداوند بوده است.
انتظار جامعهای رها شده از زنان بدحجاب
دربرگزیده تفسیر نمونه آیت ا... مکارم شیرازی آمده است بدحجابی طبعا پیامدهایی همچون آرایش، عشوهگری وامثال آن رابه همراه داردکه مردان بهخصوص جوانان رادرحالتی قرارمیدهدکه سبب ایجادالتهابات جنسی وهیجانات بیمارگونه عصبی وگاهی سرچشمه بیماریهای درونی میشود. غریزه جنسی نیرومندترین وریشهدارترین غریزه آدمی است که درطول تاریخ سرچشمه حوادث زیادی بوده است. جامعهای که زن را با اندام برهنه و بیحجاب بخواهد، طبیعی است که روز بهروز تقاضای آرایش بیشتر و خودنمایی افزونتر از اودارند وهنگامی که زن ازطریق جاذبه جنسی اش وسیله تبلیغ کالاها، دکور اتاقهای انتظار، مسبب افزایش دنبالکنندگان صفحات مجازی و عاملی برای جلب توجه جهانگردان، سیاحان ومبلغان رسانهای قرارگیرد درچنین جامعهای شخصیت زن تا سرحد یک عروسک یا یک کالای بیارزش سقوط میکند و ارزشهای والای او به کلی به دست فراموشی سپرده میشود و تنها افتخار او جوانی، زیبایی و خودنمایی اش است و تبدیل به وسیلهای میشود برای اشباع هوسهای سرکش یک گروه آلوده فریبکار و انسان نماهای دیو صفت.
چالش حجاب و نقشه شوم دشمن
به گفته عسکر آبادی، حجاب یک مسأله کاملا دینی است و دین اسلام برای سعادت بانوان، آن را واجب کرده که دشمنان با به چالش کشیدن حجاب بانوان کشور ما و همسویی آن با بهانههای اقتصادی و سیاسی، پاکی و قداست زن مسلمان را نشانه گرفتهاند و از هیچ تلاشی هم فروگذار نیستند. به فرمایش مقام معظم رهبری، حجاب درکشور ما به یک چالش تبدیل شده و دشمنان در حال تحمیل بیحجابی هستند که دخالت ومسألهسازی بیگانگان دراین خصوص آشکار وواضح است. دشمن ازبیرون وداخل درحال هنجارشکنی و تلاش برای برداشتن حجاب بانوان ماست که دراین خصوص زنان وبانوان عاقل وفهیم ما باید آگاه باشند و مسئولان بخشهای مختلف در این زمینه به نحو مطلوبی مسئولیت خود رااجرا کنند.
به گفته رهبری، مهمترین هدف دشمن ازتحمیل بیحجابی و بدپوشی، تغییر تدریجی کشور به وضعیت فضاحتبار دوران طاغوت است. عسکرآبادی میگوید: وظیفه اصلی مسئولان این است که همگام بافرهنگ آفرینی وترویج رسانهای وفرهنگی، رعایت حجاب وعفاف راازطریق ادارهها الزامی وبابیحیایی و بیبندوباری، طبق قانون حکومت اسلامی برخورد کنند. علاوه براین، بانوان محجبه ما ضمن رعایت پوشش اسلامی، دیگران را نیز به این پوشش تشویق کنند و درجاهایی که میبینند جامعه اسلامی مورد توهین واقع میشود، وظیفه دارند با برخوردی محبتآمیز در قالب نهی از منکر انجام وظیفه کنند. آن دسته ازبانوانی هم که متأسفانه گرفتار نقشه شوم دشمنان شدهاند و در حال ترویج بیحجابی در کشور هستند، بدانند و آگاه باشند اولین گروهی که موردتعرض افرادهوس بازقرارگرفته ودچار آسیب ومشکل میشوند خود همین افراد هستند. به امید روزی که تمام بانوان ارزشمند کشورمان بدانند که آزادی یک زن مسلمان در پناه رعایت حجاب و عفاف اسلامی محقق میشود.
منبع: روزنامه جام جم
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی