Web Analytics Made Easy - Statcounter

به نظر می‌رسد که آمریکا و دوستان آن در خاورمیانه به نقطه‌ای رسیده اند که منافعشان در مورد مسائل مختلف دیگر همسو نیست. موضوعی که موجب شده تا این گزاره مطرح شود که احتمالا نظمِ آمریکایی در جهان (نظمی که به طور خاص پس از جنگ جهانی دوم بنیان گذاری شد) رو به فروپاشی است و هیچ دیدگاه روشنی نیز در مورد اینکه در ادامه چه اتفاق‌هایی خواهد افتاد وجود ندارد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو_ "نشریه فارین پالیسی" در گزارشی، به تضعیف روزافزونِ موقعیت بین المللی آمریکا و فروپاشیِ یک به یکِ اتحاد‌های تاریخی آن در منطقه خاورمیانه پرداخته و به طور خاص سعی کرده توضیح دهد که محرک‌ها و دلایل اصلی وقوع این مساله و روند چه هستند؟

فارین پالیسی در این رابطه می‌نویسد: «50 سال قبل، ایالات متحده آمریکا به نحو قبال توجهی، چهارچوب‌های سیاسی و جهت‌گیری‌های حاکم بر روابط خارجی مصر را تغییر داد. در این راستا، در بحبوحه جنگ سرد و در شرایطی که شوروی و آمریکا به نحوی فعال، به دنبال افزایش دادن شمار متحدان منطقه‌ای خود بودند، واشینگتن مصر را وارد اردوگاهِ بلوک غرب کرد. در این چهارچوب، مصری‌ها به بلوکی پیوستند که شامل سعودی ها، اردنی‌ها، اسرائیلی‌ها و برخی کشور‌های ذره‌ای حاشیه خلیج فارس نیز می‌شد. کشور‌هایی که پس از خروج نیرو‌های انگلیسی از شرق کانال سوئز در سال 1971، به دنیال کسب حمایتِ یک قدرت خارجی از خود بودند.

در دهه‌های بعد از این رویداد و همزمان با مداخلات گسترده و عمیق ترِ آمریکا در چهارچوب معادلات منطقه خاورمیانه، کشور‌های مذکور عملا به گروهی از دولت‌های دوست و متحد آمریکا در منطقه خاورمیانه شکل دادند که واشینگتن از طریق آن ها، به نحو آسان تری می‌توانست اهداف خود در منطقه نظیر: حراست از جریان آزاد انرژی (نفت) در منطقه، تضمین امنیت اسرائیل، مقابله با گروه‌هایی که آمریکا آن‌ها را تروریست می‌خواند و همچنین پیگیری برخی دستورکار‌های تهاجمی در منطقه نظیر حمله به عراق (در سال 2003) را دنبال کند.

توجه به سیرِ روابط آمریکا با کشور‌های خاورمیانه ای، مخصوصا اکنون که روابط واشینگتن با برخی از دولت‌های این منطقه نظیر عربستان سعودی و امارات، رو به سردی حرکت می‌کند، کاملا از اهمیت برخوردار است. بدون تردید توجه به این مساله می‌تواند الگو‌های مفهومی قابل توجهی را با خود به همراه داشته باشد. نَه سعودی‌ها و نَه اماراتی‌ها به هیچ عنوان در مدت اخیر استقبالی از ایده دولت بایدن مبنی بر افزایش تولید نفتِ خود در بحبوحه "جنگ اوکراین" و در شرایطی که قیمت‌های جهانی به شدت رو به بالا حرکت می‌کنند، نداشته اند. اندکی پس از حمله روسیه به اوکراین، دولت امارات موضع ممتنع در قبال این جنگ اتخاذ کرد و در شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز این رای خود را وقتی قطعنامه‌ای با هدف محکوم سازی روسیه ارائه شد، نشان داد. در عین حال، در شرایطی که "جو بایدن" رئیس جمهور آمریکا در تلاش بوده و هست تا جهان را علیه روسیه متحد کند، نَه عربستان سعودی و نَه امارات متحده عربی از اِعمال تحریم‌های گسترده علیه روسیه استقبال نکرده اند. نباید فراموش کرد که روسیه یکی از متحدان نزدیک دو کشورِ مذکور در چهارچوب سازوکار موسوم به "اوپک پلاس" نیز است. در اواسط ماه مارس سال جاری میلادی، اماراتی‌ها میزبان "بشار اسد" رئیس جمهوری سوریه در شهر دوبی بودند. این اقدام اماراتی‌ها نیز سیگنالی روشن به دولت آمریکا بود که سال هاست در معادله جنگ سوریه به دنبال ساقط کردن نظام سیاسی این کشور و شخص بشار اسد از قدرت است. مساله‌ای که در کلیت خود حاکی از شکافی عمیق میان امارات و آمریکا است.

در این راستا، چالش‌ها در قالب روابط سعودی‌ها با آمریکا نیز به تدریج ایجاد شده اند با این حال، ترکیبی از مولفه‌های منطقه ای، جهانی، و سیاسی، در هشت ماه اخیر با یکدیگر موجب شده اند که روابط واشینگتن و ریاض به نحو قابل ملاحظه‌ای رو به سردی حرکت کند. در این راستا باید از خود پرسید که آخرین باری که یک رهبر سیاسی خاورمیانه‌ای از گفتگوی تلفنی با رئیس جمهور آمریکا خودداری کرده چه زمان بوده است؟ در پاسخ باید بگوییم که حداقل در مدت اخیر در دو مورد شاهد این مساله بوده ایم. در شرایط کنونی، سعودی‌ها و اماراتی‌ها تا حد زیادی به این باور رسیده اند که آمریکا دیگر همچون گذشته به امنیت آن‌ها تعهدی ندارد. آن‌ها به طور خاص در سال 2019 که تاسیسات نفتی عربستان هدف حملات انصار الله یمن قرار گرفت و دولت ترامپ تصمیم گرفت که به این مساله واکنشی نشان ندهد، تا حد زیادی به این درک رسیده بودند. در این چهارچوب، اخیرا نیز عقب نشینی تحقیرآمیز آمریکایی‌ها از افغانستان و تمایل فزاینده دولت بایدن به مذاکره با ایران و دستیابی به یک توافق اتمی با این کشور هم موجب شده تا کشور‌های عربی در عدم اعتماد و تکیه به آمریکایی ها، مصمم‌تر از هر زمانِ دیگری شوند. در شرایط فعلی، سعودی‌ها نگرانند که با احیای توافق هسته‌ای ایران موسوم به "برجام" و در عین حال آزادسازی میلیارد‌ها دلار منابع مالی این کشور و عدم تمایل دولت بایدن به قرار دادن نام حوثی‌های یمنی در لیست سازمان‌های تروریستی خود و در نهایت، خارج کردنِ احتمالی نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از لیست سازمان‌های تروریستی آمریکا، همگی با هم منجر به اوج گیری قابل توجه قدرت ایران و تنها ماندن مفرطِ کشور‌های عربی حاشیه خلیج فارس در برابر توان و نفوذ منطقه‌ای تهران شود. مساله‌ای که بویژه در کنار عدم تعهد آمریکا به کشور‌های این منطقه (خاورمیانه) می‌تواند تبعات و پیامد‌های بسیار ناگواری را برای کشور‌های عربی حاشیه خلیج فارس به همراه داشته باشد.

البته که این تنها امارات و عربستان نیستند که در برهه کنونی با آمریکا به مشکل برخورده اند. اسرائیلی‌ها نیز به صراحت اعلام کرده اند که در صورت دستیابیِ به هرگونه توافق اتمی میان ایران و دولت آمریکا، آن‌ها هیچ الزامی به رعایت مفاد یکچنین توافقی برای خود احساس نمی‌کنند و سیاست مستقلشان در قبال ایران را همچنان دنبال خواهند کرد. آن‌ها همچنین تا حد زیادی درحال لابی گری هستند تا بتوانند بار دیگر حوثی‌های یمنی را وارد لیست سازمان‌های تروریستی آمریکا کنند و در عین حال در رابطه با دغدغه‌ها در مورد خارج کردن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از لیست سازمان‌های تروریستی آمریکا نیز با امارات و عربستان، موضع و نگرانی‌های مشترک دارند. مصر نیز در سال‌های اخیر تسلیحات نظامی پیشرفته‌ای را از روسیه دریافت کرده و در عین حال، شدیدا به توسعه روابط با چین نیز مباردت می‌ورزد. مساله‌ای که نشان می‌دهد مصری‌ها نیز تا حدی جهت‌گیری خود را به سمت توسعه روابط با قدرت‌های شرقی نظیر چین متمرکز ساخته اند. حتی نشست اخیر "نقب" نیز که با حضور چهار وزیر خارجه کشور‌های عربی به همراه وزرای خارجه آمریکا واسرائیل برگزار شد هم جدای از اینکه پُر از لبخند‌های دیلماتیک بود با این حال یک حقیقتِ تلخ را نشان می‌داد: علی رغم سال‌ها تلاش آمریکا جهت ایجاد اتحاد‌های منطقه‌ای با ثبات برای خود، هنوز اتحاد مستحکمی در منطقه خاورمیانه که واشینگتن را نیز در برگیرد، ایجاد نشده است (به صورت عملیاتی و واقعی).

مجموع این مسائل موجب شده اند تا یک سوال اساسی در واشینگتن ایجاد شود: آیا شرکای آمریکا در خاورمیانه، به معنای واقعی کلمه، شرکا و متحدان این کشور هستند؟ در عین حال، مقام‌های خاورمیانه‌ای نیز پرسش‌های مشابهی را در مورد ایالات متحده آمریکا در ذهن خود دارند. پرسش‌هایی که بویژه با توجه به اراده دولت آمریکا در کاهش دادن قابل توجه حضور و مداخله خود در مورد مسائل خارومیانه، ابعاد جدیدتری نیز به خود گرفته است. البته که این روند در دوره ریاست جمهوری سه رئیس جمهور اخیرِ آمریکا (13 سال گذشته)، به تدریج ایجاد شده است و صرفا نباید آن را به رویه‌ها و سیاست‌های شخصی افرادی نظیر "جو بایدن" نسبت داد.

البته که روند‌ها و رویه‌های تاریخی کلان تری را نیز می‌توان در مورد دلایل سرد شدن روابط آمریکا با کشور‌های خاورمیانه‌ای مورد اشاره قرار داد. مثلا، "فرانکلین روزولت" رئیس جمهور سابق آمریکا با "ملک عبدالعزیز" پادشاه سابق سعودی، قریب به 77 سال قبل توافق دوستی میان آمریکا و عربستان سعودی را اعلام کردند. از سویی، زمان زیادی از دوره‌ای گذشته که "انور سادات" رئیس جمهور سابق مصر به "هنری کسینجر" وزیر خارجه سابق آمریکا گفت که "مصر می‌تواند یک ستون سیاست‌های آمریکا در خاورمیانه جهت تقابل با شوروی باشد. در عین حال، روابط واشینگتن با امارات متحده عربی نیز تا حد زیادی در دهه 1990 میلادی و زمانی که آمریکا در منطقه خلیج فارس از برتری قابل ملاحظه‌ای برخوردار بود شکل گرفت و بهبود یافت. مجموعه این پیوند‌ها در جریان "جنگ جهانیِ آمریکا علیه ترور" گسترش قابل ملاحظه‌ای پیدا کردند با این حال، آمریکایی‌ها اکنون با تبعات وخیم و منفیِ امنیتی کردنِ سیاست خارجی خود در طی دو دهه اخیر رو به رو شده اند و به دنبال ایجاد یک تغییر در این رابطه هستند. جدای از همه این‌ها باید توجه داشت که منفعت و نقطه تمرکز اصلی که سیاست‌های آمریکا در منطقه خاورمیانه را به حرکت در می‌آورد (یعنی حراست از جریان آزاد نفت و کمک به امنیت اسرائیل) نیز اکنون یک اولویت اساسی برای واشینگتن به حساب نمی‌آید. این در حالی است که به صورت ناگهانی، جنگ اوکراین بار دیگر اهمیت شریان‌های انرژی خاورمیانه را به رهبران آمریکایی گوشزد کرد. البته که آمریکایی‌ها در شرایط فعلی شروع به یافتن منابع جایگزین برای جریان انرژی کرده اند و این مساله عملا از اهمیت نفت و انرژیِ خاورمیانه نزد آن‌ها می‌کاهد. جدای از این ها، آمریکا دغدغه‌های سنتی خود در مورد امنیت اسرائیل را نیز از دستورکار خارج کرده که این مساله هم موجب شده تا موضوع اسرائیل همچون گذشته جز اولویت‌های سیاست خارجی آمریکا نباشد. مساله‌ای که البته موجب دور شدنِ متحدان منطقه‌ای آمریکا از این کشور، شده و می‌شود.

به طور کلی اینطور به نظر می‌رسد که آمریکا و دوستان آن در منطقه خاورمیانه به نقطه‌ای رسیده اند که منافع و دیدگاه‌های آن‌ها درمورد مسائل مختلف، دیگر ماهیتی مشترک ندارد و همسو نیست. مقام‌ها در واشینگتن و دیگر پایتخت‌های خاورمیانه‌ای نیز عملا منافع و اولویت‌های جدیدی را در منطقه خاورمیانه برای خود تعریف کرده اند. درست به همین دلیل است که شاهدیم در بحبوحه "جنگ اوکراین"، متحدان منطقه‌ای آمریکا در خاورمیانه عملا طرفِ روسیه را می‌گیرند و حتی با چین، یعنی رقیب اصلی آمریکا در عرصه سیاست بین الملل نیز روابط نزدیکی دارند. در این چهارچوب باید گفت که اتحاد‌های منطقه‌ای آمریکا در خاورمیانه، یک به یک در حالِ مُردن و فروپاشی هستند و حتی این مساله نیز جای طرح پیدا کرده که احتمالا نظم آمریکایی در خاورمیانه و جهان (که به طور خاص پس از جنگ جهانی دوم بنیان گذشته شده) رو به فروپاشی است و هیچ دیدگاه و نگرش روشنی هم در مورد اینکه در ادامه چه اتفاق‌هایی خواهد افتاد، وجود ندارد.»

*لینک:

https://foreignpolicy.com/2022/04/08/americas-middle-east-friendships-are-dying-a-natural-death/?tpcc=recirc_trending062921

منبع: خبرگزاری دانشجو

کلیدواژه: فارین پالیسی خاورمیانه فروپاشی آمریکا انزوای آمریکا آمریکا رئیس جمهور آمریکا جو بایدن جو بایدن رئیس جمهور آمریکا لیست سازمان های تروریستی آمریکا در خاورمیانه منطقه خاورمیانه خاورمیانه ای کشور های عربی آمریکایی ها مساله ای تا حد زیادی رئیس جمهور اماراتی ها طور خاص عین حال خلیج فارس منطقه ای موجب شده سعودی ها شده اند

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۷۶۱۰۷۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چالش های اتحادیه اروپا در خاورمیانه چیست؟/ نگاه بروکسل به پرونده هسته ای ایران با اسرائیل متفاوت است/ اتحادیه اروپا می تواند با ایران در مقابله با تهدیدهای مشترک همکاری کند

به گزارش جماران، Geopoliticalmonitor  یک  نشریه اطلاعاتی بین‌المللی مستقر در تورنتو، کانادا  است که چشم‌اندازی تحلیلی در مورد موقعیت‌ها و رویدادهایی که تأثیر اساسی بر امور سیاسی، نظامی و اقتصادی دارند ارائه می‌کند. این نشریه در تازه ترین نوشتار به بررسی جایگاه اتحادیه اروپا در منطقه خاورمیانه ( غرب آسیا) پرداخته و می نویسد: خاورمیانه به دلیل نزدیکی جغرافیایی و پیوندهای تاریخی، اقتصادی و سیاسی، منطقه ای با اهمیت استراتژیک برای اتحادیه اروپا است. با این حال، این منطقه همچنین منبع بی ثباتی و درگیری است که تهدیدی جدی برای امنیت و منافع کشورهای عضو اتحادیه اروپا محسوب می شود.

تشدید جنگ اخیر بین اسرائیل و حماس، خشونت‌های مداوم در کرانه باختری اشغالی و درگیری‌های اسرائیل و حزب‌الله در مرز لبنان بر پیچیدگی و فوریت اوضاع در این منطقه افزوده است. اتحادیه اروپا چگونه می تواند با اتخاذ یک استراتژی جدید جهانی و تغییر رویکرد سیاسی و امنیتی خود نقشی فعال و موثر در خاورمیانه ایفا کند؟ ابزارها، چالش ها و فرصت هایی که اتحادیه اروپا در منطقه دارد چیست؟

سیاست اتحادیه اروپا در خاورمیانه

اتحادیه اروپا در دو دهه گذشته دو استراتژی اصلی را در قبال منطقه خاورمیانه دنبال کرده است: سیاست همسایگی اروپا (ENP) و مشارکت اروپا - مدیترانه (EMP).

هدف این راهبردها جلوگیری از گسترش بحران های امنیتی در کشورهای همسایه به اتحادیه اروپا با ترویج هنجارهای اروپایی مانند لیبرال دموکراسی، حقوق بشر و حاکمیت قانون بوده است. با این حال، ثابت شده است که این راهبردها برای مقابله با تحولات سریع و پویا در منطقه ناکارآمد و ناکافی هستند.

این راهبردها نتوانسته‌اند به ریشه‌های مشکلات و درگیری‌های منطقه مانند فقدان اصلاحات سیاسی و اقتصادی، به حاشیه رانده شدن و سرکوب مردم، مداخله بازیگران خارجی و  مسائل حل‌نشده منطقه رسیدگی مانند درگیری اسرائیل و فلسطین رسیدگی کنند.

رویدادهای اخیر منطقه ای مانند بهار عربی و ظهور ساختارهای جدید قدرت و بازیگران فراملی، محدودیت ها و ناکارآمدی های این راهبردها را نشان داده است. آنها همچنین بر لزوم بازنگری و بازتعریف نقش اتحادیه اروپا در نظام بین‌الملل به‌ویژه در منطقه خاورمیانه تأکید کرده‌اند.

اتحادیه اروپا در سند استراتژی جهانی خود در سال 2016 به این نیاز اعتراف کرده و نوشت: امنیت داخلی و خارجی به هم مرتبط هستند و چالش‌ها و تهدیدات کنونی مانند تروریسم و خشونت در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا فرصت مشترکی برای  کشورهای اتحادیه اروپا برای ساختن اروپای قوی تر بر اساس منافع و اصول است.  اتحادیه اروپا همچنین اعلام کرد که قصد دارد سیاست امنیتی و دفاعی خود را از طریق توسعه قابلیت‌های نظامی بیشتر و افزایش همکاری‌های خود با ناتو و سایر شرکا افزایش دهد. در نهایت، بروکسل تعهد خود را برای حمایت از انتقال سیاسی و اقتصادی در منطقه از طریق ارائه کمک‌های مالی و فنی بیشتر، تقویت گفتگو و همکاری، و ارتقای یکپارچگی و ثبات منطقه‌ای ابراز کرد.

چالش های اتحادیه اروپا در خاورمیانه

با این حال، اتحادیه اروپا برای ایفای نقش فعال و موثر در خاورمیانه با سه مانع مواجه است:

اولاً، فقدان یک رویکرد منسجم و جامع نسبت به منطقه در سطح اتحادیه وجود دارد. این امر ناشی از منافع و دیدگاه های متفاوت کشورهای بزرگ اروپایی است که دستیابی به یک سیاست مشترک را در برخورد با مسائل و بازیگران پیچیده و متنوع در منطقه دشوار می کند. این مشکل منجر به سیاست های مستقل کشورهای بزرگ و قدرتمند اروپایی مانند فرانسه و آلمان شده است که برای کسب نفوذ و موقعیت ژئواستراتژیک، تعاملات دوجانبه با بازیگران منطقه ای را دنبال می کنند. عامل دیگری که نقش اتحادیه اروپا را محدود می کند، بحران اقتصادی است که ظرفیت مالی اتحادیه را برای مدیریت و پاسخگویی به نیازهای این منطقه بحران زده کاهش داده است. ضعف ساختاری اتحادیه اروپا، فقدان مکانیسم قضایی برای اجرای تصمیمات و قطعنامه‌های آن و اهرم‌های ناکافی سیاست خارجی آن از دیگر عواملی هستند که ظرفیت تصمیم‌گیری اتحادیه را تضعیف می‌کنند.

ثانیاً خاورمیانه دارای ساختارها، مشکلات، بحران ها و بازیگران سیاسی متنوع و پیچیده ای است. حکومت‌های منطقه عمدتاً مبتنی بر اراده و رای مردم نیستند، بلکه بیشتر مبتنی بر اشکال مختلف استبداد، فرقه‌گرایی، ملی‌گرایی و قبیله‌گرایی هستند. این منطقه همچنین با انواع مختلفی از بحران ها مانند جنگ های داخلی، درگیری های قومی، بلایای انسانی، تروریسم و افراط گرایی مواجه است. بازیگران در منطقه نه تنها دولت‌ها، بلکه بازیگران غیردولتی مانند شبه‌نظامیان، گروه‌های شورشی، جنبش‌های مذهبی و قدرت‌های منطقه‌ای هستند. این عوامل، اتخاذ یک سیاست ثابت و مشخص برای منطقه را برای اتحادیه دشوار می کند، زیرا باید به طور جداگانه و مستقل به هر موردی رسیدگی کند.

در نهایت، مسائل فرا آتلانتیک نیز مانع از نقش فعال و مؤثر اتحادیه اروپا در خاورمیانه شده است، زیرا ایالات متحده و اسرائیل اغلب با نقش مستقل اتحادیه اروپا مخالفت کرده‌اند، در عوض ترجیح می‌دهند که اتحادیه اروپا نقش مکمل را در چارچوب سیاست‌های آنها ایفا کند. ایالات متحده و اسرائیل منافع و دیدگاه های متفاوتی از اتحادیه اروپا در مورد مسائل مختلف منطقه مانند برنامه هسته ای ایران، درگیری اسرائیل و فلسطین، بحران سوریه و نقش قدرت های منطقه ای دارند.

فرصت های اتحادیه اروپا در خاورمیانه

با وجود این چالش ها، اتحادیه اروپا نیز با استفاده از قدرت نرم و ابزارهای دیپلماتیک خود و همچنین کمک های اقتصادی و بشردوستانه خود فرصت هایی برای ایفای نقش مثبت و سازنده در خاورمیانه دارد.

اتحادیه اروپا می تواند از شهرت و اعتبار خود به عنوان یک واسطه بی طرف و صادق و همچنین تجربه و تخصص خود در حل مناقشه و ایجاد صلح،  برای میانجیگری و تسهیل گفتگو و همکاری میان طرف های درگیر در منطقه استفاده کند. اتحادیه اروپا می‌تواند از اصلاحات و انتقالات سیاسی و اقتصادی در منطقه با ایجاد مشوق‌ها و مشروط‌سازی‌ها و همچنین انعطاف‌پذیری و تمایز بیشتر برای کشورهایی که مایل و قادر به اجرای هنجارها و ارزش‌های اروپایی هستند، حمایت کند. اتحادیه اروپا  می‌تواند با حمایت از سازمان‌ها و ابتکارات منطقه‌ای موجود، مانند اتحادیه عرب و طرح صلح عربی، و با ایجاد بسترها و مکانیسم‌های جدید برای گفت‌وگو و همکاری، مانند اتحادیه مدیترانه و دیالوگ 5+5 مسیر این گفت و گوها را هموار سازد. اتحادیه اروپا می‌تواند با سایر بازیگران بین‌المللی و منطقه‌ای مانند ایالات متحده، روسیه، چین، ترکیه و ایران برای مقابله با چالش‌ها و تهدیدهای مشترک در منطقه، مانند اشاعه سلاح‌های کشتار جمعی، تروریسم جهانی، تغییرات آب و هوایی و مهاجرت همکاری و هماهنگی کند. در نهایت، اتحادیه اروپا می تواند از روابط تجاری و انرژی خود با منطقه و همچنین کمک های توسعه ای و بشردوستانه خود برای تقویت توسعه اقتصادی و اجتماعی، کاهش فقر و نابرابری و بهبود شرایط زندگی و حقوق بشر مردم منطقه استفاده کند.

 

دیگر خبرها

  • گفتمان غرب در حال فروپاشی است
  • حماسه وعده صادق بیش از هر حماسه دیگری نیازمند روایت فتح است
  • چالش های اتحادیه اروپا در خاورمیانه چیست؟/ نگاه بروکسل به پرونده هسته ای ایران با اسرائیل متفاوت است/ اتحادیه اروپا می تواند با ایران در مقابله با تهدیدهای مشترک همکاری کند
  • واشنگتن پست : طرح صلح خاورمیانه بایدن توهم است تا واقعیت/ طرح نتانیاهو برای غزه شامل جنگ بیشتر است/ اعراب طرف گفت و گویی در تل آویو ندارند
  • تلاش دشمنان برای دین زدایی در جهان اسلام
  • خاورمیانه 2050 چه شکلی است؟/ 3 سناریو با فرض جنگ سرد آمریکا و چین
  • سقوط پوتین؟ شاید آرزو بر جوانان عیب نیست / گورباچف مایه عبرت ولادیمیر پوتین شده است / چرا روسیه پوتین با شوروی در آستانه سقوط متفاوت است
  • روایت ظریف از دلایل موافقت آمریکا و مخالفت اعراب و اسرائیل با برجام
  • مرگ تدریجی آب‌بندان‌های مازندران
  • نقش جاده ابریشم ترکیه در معادلات خاورمیانه/ اردوغان پروژه آمریکا را دور زد؟