اعترافات بازجوی ساواک درباره تیرباران مخفیانه بیژن جزنی در تپههای اوین
تاریخ انتشار: ۳۰ فروردین ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۴۸۲۸۶۶۰
گروه سیاسی خبرگزاری فارس، اعترافات بازجوی ساواک درباره تیرباران مخفیانه بیژن جزنی در تپههای اوین برای نخستین بار منتشر شد.
در متن اعترافات جزنی آمده که: ۳۰ فروردین ۱۳۵۴ روزنامهها در خبری غافلگیرکننده از کشتهشدن ۹ زندانی معروف گروههای مسلح در جریان فرار از زندان خبر دادند. دو نفر از کشتهشدگان یعنی کاظم ذوالانوار و مصطفی جوان خوشدل از کادرهای رده بالای سازمان مجاهدین خلق؛ و هفت نفر دیگر یعنی بیژن جزنی، حسن ضیاءظریفی، عباس سورکی، محمد چوپانزاده، احمدجلیل افشار، مشعوف کلانتری و عزیز سرمدی از اعضای بنیانگذار چریکهای فدائی خلق به رهبری جزنی بودند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نصیری رئیس ساواک نیز در نامه یک هفته بعد خود به رئیس اداره دادرسی نیروهای مسلح ضمن اشاره به شکلگیری کمونهای مشترک توسط زندانیان ضدامنیتی در زندانها و تلاش برای اعتصاب غذا و اغتشاش و نافرمانی نوشت: «تعداد یازده نفر از زندانیان ضد امنیتی که از عناصر اصلی تظاهرات و اعتصابات فوق بودند در حالی که دستهای آنها از جلو بسته و در داخل اتوبوس مخصوص حامل زندانیان قرار داشتند از بازداشتگاه اوین حرکت و اتومبیل دیگری نیز با مامورین مسلح اتومبیل موصوف را اسکورت نمود. در بین راه زندانیان مورد بحث نگهبان غیر مسلح داخل اتومبیل را مضروب و سپس راننده را مجبور به توقف نموده و بدون اطلاع از این که اتومبیل دیگری آنها را محافظت می کند از اتومبیل پیاده و در داخل بیابان متواری می شوند.در این هنگام مامورین محافظ که متوجه جریان شده بودند آنها را محاصره و چون افراد مذکور به اخطار و تذکرات مامورین توجهی نکردند بناچار به سوی آنها تیراندازی و در نتیجه ۹ نفر از آنان به اسامی : بیژن جزنی فرزند حسین محکوم به ۱۵ سال زندان، مشعوف کلانتری نظری فرزند جعفر محکوم به ۱۰ سال زندان، عزیز سرمدی فرزند غلام محکوم به ۱۰ سال زندان، حسن ضیاء ظریفی فرزند عیسی محکوم به زندان ابد، محمد چوپانزاده فرزند احمد محکوم به هشت سال زندان، احمد جلیل افشار فرزند مظفر محکوم به ۱۰ سال زندان، عباس سورکی فرزند بمانعلی محکوم به ۱۰ سال زندان، کاظم ذوالانوار۱ فرزند جعفر محکوم به حبس ابد و مصطفی جوان خوشدل فرزند محمود محکوم به حبس ابد مورد اصابت گلوله مامورین واقع و شش نفر از آنان در محل و سه نفر دیگر در راه اعزام به بیمارستان فوت نمودند.»
کشتهشدن این ۹ نفر حین فرار، مسالهای بود که تا سالها بعد برای خیلیها غیرقابل قبول بود و به آن با دیده تردید نگاه میشد. راز قتل آنها، اول خرداد ۱۳۵۸ فاش شد. هنگامی که بهمن نادریپور معروف به تهرانی از بازجویان ساواک که مدتی قبل دستگیر شده بود در مصاحبهای تلویزیونی جزئیات کشتهشدن این افراد را افشا کرد. نادریپور که در ساواک رهبر عملیات بخش احزاب و دستجات کمونیستی و مدتی مسئول آن بود بود، از سال ۵۱ تا ۵۶ در کمیته مشترک ضد خرابکاری و پس از آن در کمیته زندان اوین مشغول به کار بود.
بنا به گفتههای او که خود در جریان تیرباران آنها در تپههای اوین حضور داشته، ماجرای فرار اساسا دروغ بوده و این ۹ نفر در واقع به خاطر انتقام عملیاتهای متعدد ترور مجاهدین خلق و چریکهای فدائی خلق در زمستان ۵۳ کشته شدهاند. اشارهی او به بیش از ده عملیات موفق این دو سازمان است که مهمترینشان کشتن سرهنگ زندیپور رئیس کمیته مشترک ضد خرابکاری توسط مجاهدینخلق وکشتن نیکطبع [از بازجویان کمیته مشترک]، عباسعلی شهریاری [منبع نفوذی ساواک] و نوروزی[فرمانده گارد دانشگاه صنعتی آریامهر] توسط چریکهای فدائی است.
با توجه به سوابق نادریپور در بخش مبارزه با جریانهای کمونیستی و مسلحانه زمان شاه، دادگاه او ناگفتهها و پشتپردههای زیادی از رفتار وحشیانهی رژیم شاه با زندانیان پیش از انقلاب را افشا کرد. او نهایتا سوم تیرماه ۱۳۵۸ اعدام شد. موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی در سالگرد تیرباران آن ۹ نفر، تصویر و متن اعترافات نادریپور در اینباره را منتشر میکند:
«...بعد از ترور سرتیپ رضا زندیپور که در ۲۶ اسفند سال ۵۳ صورت گرفت، کمیته مشترک ضدخرابکاری مدتی بدون سرپرست بود و رضا عطارپور(حسینزاده) که پست معاون کمیته و رئیس واحد اطلاعاتی را داشت، امور محوله را انجام میداد. البته محمدحسن ناصری(عضدی) هم معاون عطارپور بود. یک روز صبح ناصری من را به اتاقش خواست و گفت با توجه به اینکه در سال ۵۳ ترورهای زیادی صورت گرفته، قرار است طرح متقابلی به اجرا گذاشته شود و شما[=تهرانی] هم یکی از افرادی هستید که باید در این طرح شرکت کنید. گفتم من کارم جمعآوری اطلاعات است و جریان طرح چیست که گفت فعلاً نمیتوانم بگویم و پس از صحبتهای زیاد که جزئیات آن یادم نیست بالاخره گفت در هر صورت چون تو در جریان قرار گرفتهای که حداقل طرحی وجود دارد و من هم (یعنی ناصری) در آن هستم چارهای جز قبول نداری و اصلاً از کجا معلوم اجرا شود، چون حالا فقط حرفش زده شده است. آن روز گذشت و من طبق معمول که سرپرست دایره جمعآوری بودم به انجام کارهای جاری که نوشتن بولتنهای روزانه و ویژه و سایر کارهای مکاتباتی بوده ادامه میدادم.
شاید دو هفته از ماجرای مذاکره گذشته بود که در روز پنجشنبه ۲۸ یا ۲۹ فروردین ۵۴ بود که رضا عطارپور از من دعوت کرد پس از پایان ساعت اداری یعنی بعد از ساعت ۲ بعدازظهر، نهار در رستوران هتل آمریکا واقع در خیابان تختجمشید میهمانش هستم و بایستی حتماً بروم. در ساعت مقرر به رستوران هتل آمریکا رفتم و با کمال تعجب دیدم علاوه بر عطارپور، حسینی(شعبانی=اسم حقیقی)، پرویز بهمن فرنژاد(معروف به دکتر جوان)، سعدی جلیل اصفهانی(معروف به بابک)، محمدحسن ناصری(عضدی) و ناصر نوذری(رسولی) هم میهمان هستند و با توجه به موقعیت شغلی و رتبه و وضعیت کاری، این میهمانی نمیتواند جنبه عادی داشته باشد. این موضوع خیلی زود روشن شد و عطارپور گفت آقای [پرویز] ثابتی در جریان جزئیات طرح هستند و با سرهنگ وزیری(رئیس وقت بازداشتگاه اوین که به علت بیماری سرطان فوت کرده است) هم صحبت شده یا کرده و به هرحال امروز روز اجرای طرح است. فراموش کردم بگویم صبح همانروز به قسمت ما(جمعآوری) گفتند کاظم ذوالانوار خیلی زود به اوین منتقل شود که این موضوع یعنی انتقال زندانی به زندان دیگر چون همیشه انجام میشد خیلی عادی بود و کاظم ذوالانوار به وسیله یکی از اکیپها به زندان اوین تحویل شد.
بر اساس این طرح، شعبانی(حسینی) و نوذری(رسولی) میبایستی زندانیان را از زندان اوین تحویل میگرفتند و بقیه در قهوهخانه اکبر اوینی که نزدیک زندان است منتظر میشدند. پس از اینکار با راهنمایی سرهنگ وزیری از طریق جادهای که از وسط دهکده اوین میگذرد و از پشت بازداشتگاه اوین به بالای زندان اوین میرسد رفته و زندانیان که ۹ نفر بودند پیاده شدند. من دقیقاً یادم نیست اسامی زندانیان در رستوران هتل آمریکا گفته شد یا نه، و یا در قهوهخانه اکبر اوینی من متوجه شدم که چه کسانی هستند. در هر حال این ۹ نفر عبارت بودند از: بیژن جزنی، عباس سورکی، محمد چوپانزاده، عزیز سرمدی، مشعوف کلانتری، حسن ضیاءظریفی، مصطفی جوان خوشدل و کاظم ذوالانوار و فکر میکنم احمد جلیل افشار(درست به خاطر ندارم). پس از اینکه زندانیان از ماشین پیاده شدند(چشمها و دستهای آنها بسته بود) در یک صف روی زمین نشستند و رضا عطارپور شروع به سخنرانی کرد. محتوای سخنرانی این بود که چون رفقا و همفکران شما، همکاران ما(یعنی کارمندان ساواک یا شهربانی) را در دادگاههای به اصطلاح انقلابی خود محکوم به اعدام میکنند و آنها را ترور مینمایند، ما هم در دادگاهِ خود، شما را که رهبران آنها هستید به اعدام محکوم کردهایم. زیرا شما آنان را از داخل زندان به اینگونه اعمال تشویق میکنید و با آنها ارتباط دارید و... .در جریان صحبتهای عطارپور زندانیان به خصوص جزنی و ضیاءظریفی مسأله ارتباط با خارج از زندان را تکذیب و در هر صورت اعتراض میکردند. بعد از این به وسیله یک مسلسل اوزی[یوزی] که به وسیله جلیل یا سرهنگ وزیری آورده شده بود ابتدا یا عطارپور یا سرهنگ وزیری مبادرت به تیراندازی به سوی زندانیان کردند و من هم نفر شاید چهارم یا پنجم بودم که چند تیری با مسلسل انداختم و به طور کلی گفتند که باید همه تیراندازی کنند و در آخر کار هم جلیل به هر یک از آنها که هنوز زنده بودند تیراندازی کرد. بعداً مجدداً این شهدای به خون فتاده به داخل مینیبوس زندان منتقل شدند و دستها و چشمهای آنها را حسینی باز میکرد. چشمبندها و طنابها به وسیله من و نوذری سوزانده شد و اجساد توسط نوذری و حسینی به بیمارستان ۵۰۱ ارتش منتقل گردیده است. قبل از جداشدن تأکید شد(از طرف عطارپور) که افشای این موضوع جنایتکارانه عواقب وخیمی دارد و به هرحال مواظب زبان خود باشید. با توجه به اینکه در میان آن جمع، من و نوذری و شعبانی از نظر سنی کوچکتر و از نظر پرسنلی پایینتر از بقیه بودیم و در حقیقت کارمند عطارپور بودیم، بیشتر منظورش ما بودیم.
این جنایت آشکار، در طول این مدت بر وجدان خوابآلودِ من همیشه سنگینی میکرد و هر وقت اسم یکی از این شهدا در جایی گفته میشد، ماجرای این واقعه غیرانسانی زنده میشد و بدون اینکه شهامت فریاد داشته باشم در سکوت فرو میرفتم و به خصوص در چند روز اول این جریان شبها قادر به خوابیدن نبودم[!]. من با گفتن حقیقت و معرفی قاتلین این شهدا میخواهم بار سنگین و طاقتفرسای این جنایت را که بر روح و جسمم افتاده کمی سبک کنم. از خدای بزرگ همانطور که همیشه آرزو و استدعا کردهام میخواهم که مرا ببخشد. همچنین از خانواده این شهدا تقاضای عاجزانه دارم که منِ روسیاه را حلال نمایند.
پرویز ثابتی که با گذرنامه سیاسی و مشخصات جعلی در خارج از کشور (سوئیس) است، در این جنایت هولناک سهیم و شریک و در حقیقت دستوردهنده بوده و جزئیات را احتمالاً او طرحریزی و یا تصویب کرده است. شاه مخلوع و ارتشبد نعمتالله نصیری معدوم هم از این جنایت بدون اطلاع نبودهاند. اما سایر کارمندان اگرچه موضوع فرار این شهدا از زندان را که در روزنامههای شنبه ۳۰ یا ۵۴/۱/۳۱ نوشته شد و مینوت آن را عطارپور نوشته بود، قبول نداشتند، معهذا از اینکه چه کسانی عامل این جنایت بودهاند، بیاطلاع بودند.
انتخاب ارتفاعات بازداشتگاه اوین برای انجام این جنایت دستهجمعی به نظر من [به دلیل] اولاً نزدیکبودن به زندان و ثانیاً عادیبودن تیراندازی در محوطه، زیرا معمولاً هر چند روز یکبار تمرین تیراندازی در میدان تیر که در داخل پادگان اوین بود انجام میشد، و دلیل آخری خلوتبودن و تسلط نداشتن منازل یا افراد مختلف به آن محل بود، و سربازی هم که در آن قسمت مأمور نگهبانی بود به دستور سرهنگ وزیری از آنجا رفته بود.
اما انتخاب افراد برای انجام این کار شنیع به ترتیبی که معروض شد نمیتواند بدون دلیل باشد، زیرا اصولاً اطلاعاتی از این ۹ نفر شهید در محل شهادتشان از آنها خواسته نشد و برخلاف آنچه شایع است شکنجهای هم در مورد آنها صورت نگرفت و فکر میکنم پس از اینکه شهیدان مذکور از مینیبوس پیاده شدند و به صف روی زمین نشستند و سخنرانی کذایی عطارپور و برنامه تیراندازی با مسلسل و جاندادن، شاید حداکثر سه ربع(۴۵ دقیقه) طول کشید و هدف همان کشتن ناجوانمردانه آنها بوده است که در این صورت لزومی به حضور و شرکت این ترکیب افراد، که چند نفرمان منجمله من تا آن موقع با مسلسل اوزی تیراندازی نکرده بودیم و پس از تیراندازی هم نفهمیدم به این شهدا خورد یا نه(خوردن یا نخوردن مطرح نیست و نفس عمل مطرح است) و بعد طنابها و چشمبندهای خونآلود را آتش زدیم، نبود و ساواک در هرحال افراد مورد اطمینان و تیرانداز زبده داشت که طرح را به صورتی طبیعی مثلاً واژگونساختن ماشین زندان در اتوبان پارکوی و بعد تیراندازی به زندانیانِ در حال فرار که از قبل مثلاً دستهایشان خوب بسته نشده و یا به میله داخل ماشین زده نشده و یا به نحوه دیگری که در این شرایط فکری و روحی قادر به حلّاجی آن نیستم، پیاده کند و یا همان طرح کذایی را به وسیله همین افراد مورد اعتماد و تیرانداز زبده در همان بالای بازداشتگاه اوین انجام دهد. و.... به طور کلی چون طرح کاملاً ناشیانه عمل شده، مثلاً تیراندازی از روبرو بود و تقریباً همه گلولهها به سر و سینه اصابت کرده بود زیرا شهدا نشسته بودند، هدف اصلی کشتن و نشاندادن قدرت و اخطار به سایر گروهها در مورد خودداری از ترور مقامات و یا کارمندان امنیتی و... بوده است، که در عمل نتیجهای نداشت و بعداً بازهم چند مستشار آمریکایی ترور شدند.
در مورد انتخاب زندانیان شهید باید بگویم انتخاب با دقت انجام شده(من فکر میکنم ثابتی، عطارپور و ناصری و احتمالاً فرنژاد در انتخاب شهیدان دخالت داشتهاند)، زیرا اولاً هر یک از آنها اطلاعات خود را در دوران بازجویی با وجود شکنجهها و فشارها نداده بودند و علاوه بر این در داخل زندان هم فعالیت داشتند و چند نفری از آنها مثل جزنی، سرمدی، چوپانزاده و مشعوف کلانتری دارای سابقه فرار از زندان بوده، و طراحان به این وسیله فکر کرده بودند که هم عدهای از مبارزین قسمخورده را از بین میبرند و هم اخطاری کردهاند و هم کسی را یارای اعتراض و مقاومت نیست، ولی مثل اینکه یادشان رفته بود که مثلاً کاظم ذوالانوار همان روز پنجشنبه به اوین منتقل شده و یا تعدادی از این زندانیان اصولاً در داخل یک زندان نبودهاند که طرح فرار را، آن هم هنگام انتقال به زندان دیگر، با هم بریزند و دهها دلیل دیگر که از مقررات حملونقل زندانی به زندان دیگر میتوان الهام گرفت...».
انتهای پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: بازجوی ساواک ساواک تیرباران بیژن بیژن جزنی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۸۲۸۶۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جزئیات جدید از دادگاه پسر معاون اول سابق قوه قضائیه که اعترافات خود را پس گرفته بود
به گزارش خبرآنلاین، جلسه رسیدگی به اتهامات پرونده فساد فرزندان معاون اول سابق قوه قضائیه به ریاست قاضی فرخنیا برگزار شد.
فارس در خبری نوشت: جلسه رسیدگی به اتهامات پرونده فساد فرزندان معاون اول سابق قوه قضاییه روز ۱۶ اردیبهشت به ریاست قاضی فرخنیا برگزار شد. در ابتدای این جلسه ریاست دادگاه نسبت به استفاده از الفاظ رکیک و فحش از سوی برخی از متهمان تذکراتی را ارائه کرد.
در ادامه جلسه متهم (س.م.ح) از قاضی خواست تا اساس را بر برائت وی قرار دهد و مدعی شد با توجه به دفاعیاتی که در جلسات قبلی از خود داشته، باید تبرئه شود! وی همچنین مدعی شد که سلولهای انفرادی اسرائیل را هم دیده و در بخشی از سخنانش به مقایسه زندانهای ایران و اسرائیل پرداخت! همچنین اتهاماتی و الفاظی را به ضابطان قضایی پرونده و بازپرس نسبت داد.
همچنین وکیل متهم (س.م.ح) هم ادعاهای وکلای قبلی مبنی بر بیاعتبار بودن اقاریر متهمان تکرار کرد و از قاضی خواست تا دستور پس دادن وسایل الکترونیکی متهم را بدهد. وی همچنین پولهای اخذ شده از سوی موکلش را هدیه و هبه دانست که به درخواست متهم به حساب افرادی مانند خواهرزاده، دختر و یا برخی در خارج از کشور واریز شده است و به این ترتیب نتیجه گرفت که این مبالغ رشوه برای اعمال نفوذ نبوده و تنها هدیهای در قبال مشاورههای (س.م.ح) بوده است.
در ادامه این جلسه نماینده دادستان اعلام کرد که ادبیات سخیف و هتاکانه نسبت به بازپرس و ضابطان قضایی در شکایاتی دیگر پیگیری خواهد شد و همه مطالب درج شده در کیفرخواست، اسنادی را به پیوست خود دارند. وی در خصوص اتهام پولشویی (س.م.ح) هم گفت: این اتهام محرز بوده و بخشی از پولها به حساب افرادی رفته که محکوم به نفاق هستند.
به گفته نماینده دادستان این متهم در ملاقات با همسر و فرزندش به آنها گفته به دفتر یوسفآباد رفته و به آنها بگویند که (س.م.ح) دیگر بریده است!نماینده دادستان درخصوص نفوذ (س.م.ح) در پرونده ورزشگاه شهدای قیطریه هم گفت: رای این حکم قطعی نبوده و پس از ماده ۴۷۷ با تجویز اعاده دادرسی این پرونده در دیوان عالی کشور به جریان افتاده است.
نماینده دادستان به اعترافات دیگر متهم(س.م.ح) اشاره کرد و گفت: این متهم در اقاریر خود گفته که از روزهای اول پیگیری این پرونده به فرزند اول معاون سابق قوه گفته که هوای او را داشته باشد و او هم از خجالت آنها درخواهد آمد.
نماینده دادستان در خصوص انکار ادعای نفوذ توسط متهم (س.م.ح) که یک قاضی بازنشسته است گفت: این متهم بارها مدعی شده که دوستانی از مقامات دارد که اگر از آنها درخواستی داشته باشد، خودشان یا خانمشان یا فرزندانشان پیگیر درخواست وی میشوند.
نماینده دادستان همچنین گفت اسناد حاکی از آن است که متهم در ازای دریافت سکه، ارز، دلار و ... در پروندههای ابر بدهکار بانکی به نام رستمی صفا و ورزشگاه شهدای قیطریه اعمال نفوذ کرده است. در ادامه اسناد پولپاشی متهمان و دادن رشوه به نمایش در آمد.همچنین صوتهایی از فرزندان معاون اول سابق قوه قضائیه پخش شد که به (س.م.ح) این اطمینان را میدادند که کارها و کارشناسیها در حال پیگیری است.
در ادامه یکی از اهالی منطقه قیطریه به ایراد سخنانی پرداخت و اذعان کرد: برای تخلیه ورزشگاه شهدای قیطریه به زور متوسل شده و زنان و کودکان و مردانی که به اقامه نماز صبح پرداخته بودند را با کتک بیرون راندند.
به گفته نماینده دادستان در پرونده ورزشگاه شهدای قیطریه، ۶ میلیارد سهم متهم ه.ن و ۵ و نیم میلیارد سهم (س.م.ح) برای اعمال نفوذ بوده است؛ قیمت کارشناسی ورزشگاه در آن زمان ۷۰۰ تا ۹۰۰ میلیارد بوده که سهم فرزندان معاون اول سابق قوه، ۲۰ درصد یعنی معادل ۱۴۰ میلیارد تومان بوده است. (پیامکها پخش میشوند)
نماینده دادستان همچنین به زد و خورد دوتن از متهمان در روز تخلیه ورزشگاه با مردم عادی پرداخت و گفت: فرزند معاون اول سابق قوه با پدرش تماس میگیرد و وی به آنها میگوید به هر قیمتی هست در آنجا باشید تا حکم اجرا و ورزشگاه تخلیه شود و بعد از اجرای حکم، متهم (س.م.ح) به فرزندان معاون اول سابق قوه قضائیه مقادیری سکه پرداخت میکند. (صدای فرزند کوچک معاون قوه پخش میشود)
نماینده دادستان پرداخت وجوه نقد چند ده میلیاردی از سوی فرزند ابربدهکار بانکی به (س.م.ح) در چهارراه فرمانیه را دلیل دیگری بر اطلاع متهمان از اعمال مجرمانه خود دانست و گفت: توافق فرزندان معاون قوه با متهم س.م.ح در پرونده ابربدهکار بانکی بر سر ۲۰ میلیارد بوده که یک سوم آن سهم (سم.ح) میشود. (چتی که سهم متهم مشخص شده پخش میشود)در عین حال متهم (س.م.ح) به صورت مجزا مبالغ دیگری در قالب یورو، سکه و واریز به حساب بستگان خود از ابر بدهکار بانکی گرفته و حتی بخشی از این مبالغ به حساب فردی در ترکیه واریز شده است.
گفتنی است پسر معاون اول سابق قوهقضائیه در دومین جلسه رسیدگی به اتهاماتش در سال جدید، ضمن رد اتهاماتش در دادگاه، تمام اعترافات دوران بازجویی را رد کرد.در این جلسه این متهم به دفاع از خود پرداخت و مالکیت همۀ موارد تحصیلشده از طریق عناوین اتهامی را رد کرد و منشاء خرید چند زمین، خانه و خودروی لوکس خود را سرمایههای شخصی عنوان کرد.
۴۷۲۳۶
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1903419