هوش مصنوعی، خطر ابتلا به زوال عقل را تشخیص میدهد
تاریخ انتشار: ۲ اردیبهشت ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۴۸۴۶۶۰۱
آفتابنیوز :
مغز انسان از حدود ۸۶ میلیارد نورون تشکیل شده است؛ سلولهای عصبی که اطلاعات را از طریق تکانههای عصبی الکتریکی پردازش و منتقل میکنند.
به گزارش نوروساینس نیوز، "هانا رنوال"(Hanna Renvall)، استادیار "دانشگاه آلتو"(Aalto University) و پژوهشگر "بیمارستان دانشگاه هلسینکی"(HUS) در فنلاند گفت: به همین دلیل است که ارزیابی فعالیت الکتریکی عصبی، اغلب بهترین راه برای بررسی مغز است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
"نوار مغزی" یا "الکتروانسفالوگرافی"(EEG)، پرکاربردترین روش تصویربرداری از مغز در جهان است. با وجود این، روش مورد علاقه رنوال، "مغناطیسنگاریمغزی" یا "مگنتوآنسفالوگرافی"(MEG) است که میدانهای مغناطیسی تولید شده به واسطه فعالیت الکتریکی مغز را بررسی میکند.
تفسیر سیگنالهای مغناطیسنگاریمغزی، آسانتر از نوار مغزی است زیرا جمجمه و سایر بافتها، میدانهای مغناطیسی را به اندازه کافی منحرف نمیکنند. رنوال توضیح داد که که این دقیقا همان چیزی است که این روش را به روشی بسیار عالی تبدیل میکند. وی افزود: مغناطیسنگاریمغزی میتواند قسمت فعال مغز را با دقت بسیار بیشتری پیدا کند و گاهی نیز به دقت میلیمتری دست مییابد.
دستگاه مغناطیسنگاریمغزی، بسیار شبیه به سشوارهایی است که در آرایشگاهها به کار میروند. حسگرهای "اسکوئد"(SQUID) که بررسیها را انجام میدهند، در آن نهفته هستند و به طور موثری در دمای انجماد واقعی، نزدیک به صفر مطلق کار میکنند.
نخستین دستگاه مغناطیسنگاریمغزی جهان توسط شرکتی ساخته شد که از آزمایشگاه "دانشگاه فناوری هلسینکی"(TKK) پدید آمد و اکنون تولیدکننده پیشرو این تجهیزات در این زمینه است.
مغناطیسنگاریمغزی، نقش مهمی در پروژه جدید موسوم به "AI-Mind" اتحادیه اروپا بر عهده دارد که مشارکتکنندگان فنلاندی آن دانشگاه آلتو و بیمارستان دانشگاه هلسینکی هستند. هدف از این پروژه ۱۴ میلیون یورویی، یادگیری راههایی برای شناسایی بیمارانی است که زوال عقل آنها را میتوان به تأخیر انداخت یا حتی از آن پیشگیری کرد. برای تحقق این امر، علوم اعصاب و فناوری عصبی به کمک متخصصان هوش مصنوعی نیاز دارند.
زوال عقل، نوعی اختلال عصبی است که توانایی شخص مبتلا را برای کنار آمدن با زندگی روزمره به طور قابل توجهی از بین میبرد. حدود ۱۰ میلیون نفر در اروپا به زوال عقل مبتلا هستند و با افزایش سن جمعیت، این تعداد در حال افزایش است. شایعترین بیماری که زوال عقل را در پی دارد، بیماری آلزایمر است که در ۷۰ تا ۸۰ درصد از بیماران مبتلا به زوال عقل تشخیص داده میشود.
پژوهشگران بر این باورند که ارتباط بین نورونها پیش از این که علائم بالینی ابتدایی زوال عقل را نشان دهند، بدتر شدن را آغاز میکند. این امر را میتوان در دادههای مغناطیسنگاریمغزی مشاهده کرد؛ البته اگر میدانید که باید به دنبال چه چیزی باشید.
مغناطیسنگاریمغزی هنگام بررسی پاسخ مغز به محرکهایی مانند گفتار و لمس کردن که در لحظات خاصی رخ میدهند و تکراری هستند، در قویترین حالت خود قرار دارد.
تفسیر ارزیابیهای مربوط به حالت استراحت، بسیار پیچیدهتر است. به همین دلیل است که پروژه AI-Mind از روشی به نام "انگشتنگاری مغز"(fingerprint of the brain) استفاده میکند. این روش زمانی ایجاد شد که رنوال و پروفسور "ریتا سالملین"(Riitta Salmelin) و همکارانش بررسی کردند که آیا اندازهگیریهای مغناطیسنگاریمغزی میتوانند ژنوتیپ یک فرد را تشخیص دهند یا خیر.
بیش از ۱۰۰ جفت خواهر و برادر در این پژوهش شرکت کردند که ابتدا برای چند دقیقه با چشمان بسته و سپس برای چند دقیقه با چشمان باز با مغناطیسنگاریمغزی مورد بررسی قرار گرفتند. همچنین آنها نمونه خون خود را برای یک تجزیه و تحلیل ساده ژنتیکی ارسال کردند.
هنگامی که پژوهشگران نمودارها و نشانگرهای ژنتیکی را با هم مقایسه کردند، متوجه شدند که اگرچه اختلاف قابل توجهی بین افراد وجود دارد اما نمودار خواهر و برادر، مشابه است.
در مرحله بعد، گروه "ساموئل کاسکی"(Samuel Kaski)، استاد هوش مصنوعی دانشگاه آلتو بررسی کردند که آیا رایانه میتواند بخشهای نموداری را که تا حد امکان بین خواهر و برادر مشابه است و در عین حال بیشترین تفاوت را با نمودار سایر شرکتکنندگان دارد، شناسایی کند. رنوال گفت: رایانه یاد گرفت که شخص را کاملا براساس نمودارها تشخیص دهد؛ صرف نظر از این که تصویربرداری با چشمان باز یا بسته انجام شده باشند.
وی افزود: نمودارهایی که با چشمان بسته یا باز ثبت میشوند، بسیار متفاوت به نظر میرسند اما دستگاه توانست ویژگیهای فردی شرکتکنندگان را شناسایی کند. ما در مورد این انگشتنگاری مغزی، بسیار هیجانزده هستیم و اکنون به این فکر میکنیم که چگونه میتوانیم به دستگاه یاد بدهیم زوال شبکه عصبی را با روشی مشابه تشخیص دهد.
بررسی خطر در یک هفته
بخش قابل توجهی از بیماران مبتلا به زوال عقل، تنها پس از پیشروی این اختلال شناسایی میشوند. این موضوع توضیح میدهد که چرا درمانها بر مدیریت علائم در مراحل پایانی تمرکز دارند. با وجود این، پژوهشهای پیشین نشان دادهاند که بسیاری از بیماران سالها پیش از تشخیص ممکن است زوال شناختی مانند اختلالات حافظه و فکر را تجربه کنند.
یکی از اهداف پروژه AI-Mind، یادگیری راههایی برای غربالگری افرادی است که در چند سال آینده، در معرض خطر بسیار بالاتر ابتلا به اختلالات حافظه قرار میگیرند.
پژوهشگران قصد دارند از مغز ۱۰۰۰ نفر از سراسر اروپا که در معرض خطر ابتلا به اختلالات حافظه هستند، تصویربرداری و بررسی کنند که سیگنالهای عصبی آنها چگونه با افراد بدون زوال شناختی متفاوت هستند. سپس هوش مصنوعی، دادههای تصویربرداری مغز آنها را با نتایج آزمایشهای شناختی و نشانگرهای زیستی ژنتیکی مرتبط میکند.
پژوهشگران معتقدند که این روش میتواند خطر ابتلا به زوال عقل را در کمتر از یک هفته شناسایی کند. رنوال گفت: آگاه شدن به موقع مردم در مورد خطر میتواند اثر قابل توجهی داشته باشد.
تغییرات سبک زندگی مانند پیروی از یک رژیم غذایی سالمتر، ورزش کردن، درمان بیماریهای قلبی-عروقی و توانبخشی شناختی میتوانند پیشروی اختلالات حافظه را به طور قابل توجهی کند سازند. رنوال ادامه داد: مدیریت بهتر فاکتورهای خطر میتواند سالهای زندگی خوبی را برای بیمار فراهم کند که برای آنها، بستگان و جامعه، بسیار ارزشمند است.
شناسایی افراد در معرض خطر در چند سال آینده و زمانی که نخستین داروهای کندکننده پیشرفت بیماری به بازار عرضه میشوند، مهم خواهد بود. رنوال گفت: این یک رویداد مهم خواهد بود زیرا درمان دارویی اختلالات حافظه، هیچ پیشرفت قابل توجهی را در دو دهه اخیر نداشته است.
داروهای جدید برای همه افراد مناسب نیستند. رنوال تاکید کرد: این داروها و عوارض جانبی آنها بسیار قوی هستند؛ به همین دلیل است که ما باید افرادی را شناسایی کنیم که میتوانند بیشترین سود را از آنها ببرند.
فعالیت مغز شامل جریانهای الکتریکی است که میدانهای مغناطیسی را تولید میکنند که میتوان آنها از بیرون جمجمه بررسی کرد.
این فرآیند در جهت دیگری نیز کار میکند؛ اصلی که "تحریک مغناطیسی مغز"(TMS) بر آن استوار است. در درمانهای مبتنی بر تحریک مغناطیسی مغز، یک سیمپیچ روی سر قرار میگیرد تا میدان مغناطیسی قدرتمندی را تولید کند که بدون از دست دادن قدرت خود از طریق پوست و استخوان به مغز میرسد. پالس میدان مغناطیسی به ایجاد یک میدان الکتریکی کوتاه و ضعیف در مغز میانجامد که بر فعالیت نورون تأثیر میگذارد.
"ریستو ایلمونیمی"(Risto Ilmoniemi)، استاد فیزیک کاربردی که چندین دهه در حال توسعه و استفاده از روش تحریک مغناطیسی مغز بوده است، گفت: اگرچه این روش، تهاجمی به نظر میرسد اما کاملا بیخطر است.
وی افزود: قدرت میدان الکتریکی با میدانهای الکتریکی خود مغز قابل مقایسه است. بیمار این تحریک را که به صورت پالس منتقل میشود، روی پوست خود احساس میکند.
از تحریک مغناطیسی برای درمان افسردگی شدید و دردهای عصبی استفاده میشود. حداقل ۲۰۰ میلیون نفر در سراسر جهان از افسردگی شدید رنج میبرند. درد نوروپاتیک در میان بیماران مبتلا به آسیب نخاعی، دیابت و اماس نیز شایع است. داروها تنها به نیمی از بیماران مبتلا به افسردگی تسکین کافی را ارائه میدهند. این آمار در مورد مبتلایان به درد نوروپاتیک تنها ۳۰ درصد است.
تعداد دفعات انتقال پالسها، براساس بیماری تحت درمان است. برای افسردگی، ارتباط بین نورونی با مجموعه پالسهای فرکانس بالا تحریک میشود؛ در حالی که پالسهایی با فرکانس پایینتر برای تسکین درد نوروپاتیک به کار میروند. تحریک در بخشی از مغز انجام میشود که طبق آخرین علم پزشکی، نورونهای مرتبط با بیماری تحت درمان در آن قرار دارند.
حدود نیمی از بیماران تحت درمان، تسکین قابل توجهی را از تحریک مغناطیسی دریافت میکنند. ایلمونیمی معتقد است که با استفاده از سیمپیچهای بیشتر و کمک الگوریتمها، این آمار میتواند بسیار بالاتر برود.
در سال ۲۰۱۸، پروژه تحقیقاتی موسوم به "اتصال به مغز"(ConnectToBrain) به سرپرستی ایلمونیمی، ۱۰ میلیون یورو از بودجه همافزایی "شورای تحقیقات اروپا"(ERC) را دریافت کرد. این نخستین باری بود که بودجه همافزایی به پروژهای اعطا شد که به سرپرستی یک دانشگاه فنلاندی انجام میگرفت. در این پروژه، کارشناسان برجستهای از آلمان و ایتالیا نیز حضور داشتند.
هدف این پروژه، بهبود اساسی تحریک مغناطیسی با دو روش است؛ ساخت یک دستگاه تحریک مغناطیسی با حداکثر ۵۰ سیمپیچ و با توسعه الگوریتمهایی برای کنترل خودکار تحریک در زمان واقعی و براساس بازخورد نوار مغزی.
ایلمونیمی برای مقایسه این روش، به دنیای موسیقی نگاه میکند. وی افزود: تفاوت بین فناوری جدید و قدیمی شبیه به این است که یک پیانیست کنسرت که با دو دست مینوازد، در حالی که از محافظ شنوایی استفاده میکند، به جای زدن یک کلید، به طور مداوم اجرای خود را براساس آنچه میشنود تنظیم کند.
پژوهشگران پیشتر از یک دستگاه مجهز به دو سیمپیچ استفاده کردهاند تا نشان دهند که یک الگوریتم میتواند تحریک را ۱۰ برابر سریعتر از باتجربهترین متخصصان، در جهت درست هدایت کند. این تازه آغاز کار است.
یک دستگاه مجهز به پنج سیمپیچ که در سال گذشته تکمیل شد، در هر بار استفاده، مساحتی به اندازه ۱۰ سانتی متر مربع از قشر مغز را پوشش میدهد. یک سیستم مجهز به ۵۰ سیمپیچ میتواند هر دو نیمکره مغز را پوشش دهد.
ساخت این نوع دستگاه با چالشهای فنی زیادی همراه است. قرار دادن همه این سیمپیچها در اطراف سر، کار آسانی نیست و همچنین، تولید جریانهای قوی، ایمنی کافی را ندارد.
حتی زمانی که این مشکلات حل شوند، دشوارترین پرسش باقی میماند. چگونه میتوانیم با مغز به بهترین شکل ممکن رفتار کنیم؟
ایلمونیمی گفت: الگوریتم به چه نوع اطلاعاتی نیاز دارد؟ چه دادههایی باید به یادگیری آن کمک کنند؟ این یک چالش بزرگ برای ما و همکاران ما به شمار میرود.
هدف این پروژه، ساخت یک دستگاه تحریک مغناطیسی برای دانشگاه آلتو، یک دستگاه دیگر برای "دانشگاه توبینگن"(University of Tübingen) در آلمان و سومین دستگاه برای "دانشگاه چیتی پسکارا"(Ud'A) در ایتالیا است. پژوهشگران امیدوارند که در آینده، هزاران دستگاه از این نوع در سرتاسر جهان فعال شوند. به گفته آنها، هرچه دادههای بیشتری در مورد بیمار جمعآوری شوند، الگوریتمها بهتر میتوانند بیاموزند و درمانها نیز میتوانند مؤثرتر شوند.
حسگرهای نوری کوانتومی
گروه پروفسور "لوری پارککنن"(Lauri Parkkonen) در حال توسعه نوع جدیدی از دستگاه مغناطیسنگاریمغزی است که با اندازه و شکل سر سازگار است و از حسگرهای نوری کوانتومی استفاده میکند. برخلاف حسگرهای اسکوئد که در حال حاضر در مغناطیسنگاریمغزی استفاده میشوند، نیازی به پوشاندن حسگرهای نوری کوانتومی در یک لایه ضخیم عایق نیست و این امکان را فراهم میکند که اندازهگیریها نزدیکتر به سطح پوست سر انجام شوند. این امر، انجام دادن بررسیهای دقیق روی کودکان و نوزادان را آسانتر میکند.
این پژوهش با سرعت بالایی پیش رفته و نتایج امیدوارکنندهای را به همراه داشته است. بررسیهای انجامشده با حسگرهای نوری در حال حاضر به دقت بررسیهای انجامشده در جمجمه نزدیک شدهاند.
پارککنن باور دارد که یک سیستم مغناطیسنگاریمغزی مبتنی بر حسگرهای نوری میتواند تا حدودی ارزانتر و فشردهتر باشد و در نتیجه نصب آن آسانتر از دستگاههای سنتی است. چنین سیستمی میتواند مانند سیستمهای مغناطیسنگاریمغزی معمولی، از یک سپر مغناطیسی به جای یک اتاقک محافظ بزرگ استفاده کند.
منبع: خبرگزاری ایسنامنبع: آفتاب
کلیدواژه: هوش مصنوعی زوال عقل بیماران مبتلا اختلالات حافظه تحریک مغناطیسی حسگرهای نوری یک مغناطیسی زوال عقل زوال عقل قابل توجهی هوش مصنوعی یک دستگاه بررسی ها سیم پیچ
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۸۴۶۶۰۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
روزنامهنگاری که دیپلمات نبود
حسین فاطمی، وزیر امورخارجه دولت دکتر محمد مصدق اگر مشهورترین وزیر امور خارجه تاریخ ایران نباشد یکی از مشهورترینِ آنها خواهد بود. اما شاید کمتر کسی بداند یا به این نکته توجه کرده باشد که حسین فاطمی اساساً دیپلمات نبود و اقدام دیپلماتیک شاخصی نیز از او سر نزد و در واقع این خود مصدق بود که مسئولیت اصلی اقدامات دیپلماتیک دولتش را بر دوش میکشید.
به گزارش هم میهن، از حسین فاطمی بهعنوان نخستین روزنامهنگار ایرانی که تحصیلات علمی در این رشته را در پاریس گذراند، یاد میشود. آنچه که بیش از همه در کارنامه حسین فاطمی پررنگتر است، حرفه روزنامهنگاری او و مقالات تند و آتشیناش در روزنامه باختر و باختر امروز بود که او را در عرصه سیاست ایران برکشید و چنان در نزد دکتر محمد مصدق عزیز کرد که او را پسر سوم خود خطاب کرده و به وزارت امور خارجه گمارد.
حسین فاطمی که بیشک پرشورترین و جسورترین حامی و هوادار دکتر مصدق بود با روزنامه خود به نام باختر امروز به تریبون اصلی جبهه ملی بدل شد و جسورانهترین دفاعها را از دولت مصدق انجام داد و در همین راه نیز خشم محمدرضاشاهپهلوی و خاندان او را فراهم کرد و در نهایت بر سر همین جان خود را از دست داد.
حسین فاطمی در دوران روزنامهنگاری خود بارها به زندان افتاد و در دوران نهضت ملی شدن صنعت نفت نیز یک بار توسط محمدمهدی عبدخدایی نوجوان عضو جمعیت فدائیان اسلام و یک بار پس از دستگیری توسط شعبان جعفری ترور شد و با بدنی زخمی که در تب میسوخت در دادگاه نظامی ارتش محاکمه و به اعدام محکوم و در ۱۹ آبان ۱۳۳۳ تیرباران شد و کسی که روزی «نشان همایون» را از دستان محمدرضاشاه پهلوی دریافت کرده بود، خاطرهاش با عنوان شهید دکتر حسین فاطمی به یکی از تراژدیهای تاریخ معاصر ایران و نماد مخالفت با سلطنت پهلوی بدل شد.
حسین فاطمی در سال ۱۲۹۶ به دنیا آمد یعنی دو سال پیش از تولد محمدرضاپهلوی؛ البته در تاریخی که پدرش پشت قرآن تولد سیدحسین را ذکر کرده، نیمروز عاشورای سال ۱۳۳۸ هجری قمری است که برابر با ۱۲ مهر ۱۲۹۸ خورشیدی است. پدرش سیدمحمدعلی سیفالعلماء از نوادگان قاضی نورالهدی نائینی و از سادات و علمای مشهور نائین بود.
تحصیلات خود را در کالج میسینوری انگلیسیها در اصفهان که برادرش سیدنصرالله نیز در آنجا تحصیل کرده و مشغول به تدریس بود، تمام کرد. از طریق برادرش سیدنصرالله سیفپور فاطمی وارد سیاست شد. سیدنصرالله فاطمی با کسب امتیاز نشریه باختر برادرش حسین را وارد دنیای روزنامهنگاری کرد؛ باختر جزء نخستین مجلات به سبک جدید در ایران بود و نامدارانی چون ملکالشعراء بهار، سعید نفیسی و دکتر رضازاده شفق با اینکه در تهران بودند، نوشتههای خود را در این مجله انتشار میدادند.
باختر در زیبایی چاپ، نفاست کاغذ و کاربرد عکسها و طرحهای متعدد، از بهترین مجلات زمان بهشمار میرفت. حسین فاطمی به تهران رفت و در دانشگاه تهران شروع به کار کرد. او در دوران دانشجویی در روزنامه ستاره متعلق به احمد ملکی شروع به کار کرد.
نصرالله فاطمی مدتی شهردار شیراز شد و پس از آن حسین به اصفهان بازگشت و مدیریت نشریه باختر را برعهده گرفت و در همین زمان بود که برای نخستین بار به خاطر انتقاد از دستنشانده و بیاختیار بودن نمایندگان مجلس زندانی شد و تنها پس از شهریور ۱۳۲۰ بود که از زندان آزاد شد. پس از شهریور با بازشدن فضای سیاسی حسین فاطمی اولین فعالیت آشکار سیاسی خود را در اصفهان آغاز کرد. مجلس بزرگداشتی برای سیدحسن مدرس در اصفهان برگزار کرد و برای اولینبار مدرس را «شهید» خواند.
حسین فاطمی در همین دوران انتقاد از شخصیتهایی چون محمدعلی فروغی بهخاطر همکاری با بریتانیاهایی که ایران را اشغال کرده بودند پرداخت و مجدداً به این خاطر زندانی شد و پس از آزادی انتقاد از دولت سهیلی را به دلیل ادامه راه دولت فروغی و همکاری با بریتانیاهایی مورد انتقاد قرار داد و مقاله «خدا، ایران و آزادی» را علیه دولت سهیلی منتشر کرد و دولت او را به خیانت متهم کرد.
در همین زمان نصرالله سیفپورفاطمی برادر بزرگتر حسین فاطمی در سال ۱۳۲۲ بهعنوان نماینده نجفآباد و فریدن وارد مجلس شورای ملی شد و با وجود برخی اعتراضات به اعتبارنامهاش به عضویت مجلس درآمد اما دوره نمایندگی را در سال ۱۳۲۴ نیمهکاره رها کرد و عازم انگلستان و سپس آمریکا شد و در دانشگاه پرینستون دکترای تاریخ سیاسی گرفت و در همان دانشگاه به تدریس تاریخ خاورمیانه مشغول شد.
در دوره دکتر مصدق، به ایران دعوت و مشاغلی به او پیشنهاد شد که هیچکدام را جز نمایندگی ایران در سازمان ملل و یونسکو نپذیرفت. اقدامات او پس از سال ۱۳۳۲ برای نجات برادرش دکتر حسین فاطمی به جایی نرسید. وی از سال ۱۹۶۰ تا ۱۹۸۱ در دانشگاه فرلی دیکینسون نیوجرسی تدریس کرد.
حسین فاطمی در ابتدای دهه ۲۰ با روزنامههای تودهای وارد جبهه مشترک آزادی شد اما بهزودی با پی بردن به وابستگی حزب توده به شوروی از آنان جدا شد و به جبهه مطبوعاتی استقلال به رهبری سیدضیاالدین طباطبایی پیوست اما از او نیز جدا شد و به منتقد سیدضیاء تبدیل شد.
در این دوران موضوع نفت به صورت جدی در مجلس شورای ملی مطرح بود. درحالیکه اتحاد جماهیر شوروی ضمن اشغال آذربایجان و کردستان و روی کارآوردن دولتهای دستنشانده در آنجا بهدنبال کسب امتیاز نفت شمال از دولتهای ایران بود، طرحی در مجلس تصویب شد که تا زمانی که ایران در اشغال نیروهای متفقین باشد دولت حق مذاکره و واگذاری هیچ امتیازی به دولتهای خارجی را ندارد و با تصویب این طرح راه برای واگذاری امتیاز نفت شمال تا زمان خروج شوروی و انگلیس از ایران بسته شد.
تودهایها استدلال میکردند که چون امتیاز نفت جنوب ایران در اختیار بریتانیاییهاست، ایران باید برای ایجاد موازنه میان دوقدرت امتیاز نفت شمال را نیز به شوروی واگذار کند. در سال ۱۳۲۴ همزمان با سفر برادرش نصرالله به انگلستان و آمریکا برای تحصیل، حسین فاطمی نیز برای تحصیل در مقطع دکترا عازم فرانسه شد و توانست با دریافت مدارک دیپلم مدرسه مطالعات عالی بینالمللی، دیپلم مدرسه روزنامهنگاری، دیپلم مدرسه مطالعات عالی اجتماعی، دیپلم مدرسه اجتماعی و کسب مدرک دکترا در سال ۱۳۲۷ به ایران بازگردد.
فاطمی در دوران حضور در پاریس همچنان در نشریه ستاره به مدیریت احمد ملکی و مرد امروز به مدیریت محمد مسعود مقاله مینوشت. در زمان حضور حسین فاطمی در پاریس بود که محمد مسعود در تهران ترور شد. ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ محمدرضاشاه پهلوی نیز در دانشگاه تهران توسط ناصر فخرآرایی خبرنگار روزنامه «پرچم اسلام» که در عین حال با حزب توده نیز در ارتباط بود ترور شد و همین امر مجوز لازم برای برخورد با حزب توده و هواداران آیتالله کاشانی را فراهم کرد.
شاه با استفاده از فضای پدیدآمده پس از این ترور دستور تشکیل مجلس مؤسسان برای تغییر قانون اساسی را داد و طی آن اختیار مهم انحلال مجلس را کسب کرد. در سال بعد یعنی ۱۳۲۸ برگزاری انتخابات شانزدهم در پیش بود و بیم آن میرفت که دربار در ادامه سیاست بستن فضای سیاسی در انتخابات مداخله و نتایج آن را دستکاری کند و به همین روی محمد مصدق از مطبوعات همسو با خود دعوت کرد تا برای برگزاری انتخابات آزاد جبهه متحدی را تشکیل دهند.
نخستین جلسات مشترک در منزل محمد مصدق برگزار شد و همین جلسات مقدمه تشکیل جبهه ملی شد. کمیسیون تبلیغات جبهه ملی نیز با همکاری فاطمی، مظفر بقائی، ابوالحسن حائریزاده، عبدالقدیر آزاد، حسین مکی، خلیل ملکی و عباس خلیلی تشکیل شد. با تحصن اعضای جبهه ملی و فشار به دولت علی رزمآرا انتخابات در فضایی نسبتاً معقول برگزار شد و ۸ نفر از اعضای جبهه ملی وارد مجلس شدند که مصدق بهعنوان نفر اول تهران در میان آنها، شاخص بود.
درحالیکه مجدداً موضوع واگذاری امتیاز نفت شمال به شوروی در مجلس مطرح شده بود محمد مصدق با طرح سیاست موازنه منفی در مجلس به مخالفت با سیاست موازنه مثبت پرداخت و خواستار ملی کردن صنعت نفت ایران و بازپسگیری امتیاز به بیگانگان شد. این طرح در کمال شگفتی در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ در مجلس شورای ملی به تصویب رسید و با وجود آنکه نمایندگان جبهه ملی تعداد انگشتشماری بودند اما مجلس پیشنهاد نخستوزیری مصدق را ارائه داد.
مصدق با پذیرش پیشنهاد ۱۲ اردیبهشت اعضای کابینه خود را معرفی کرد و سیدحسین فاطمی نیز عهدهدار مسئولیت معاونت سیاسی و پارلمانی مصدق شد. در دولت نخست مصدق از ۱۱ اردیبهشت ۱۳۳۰ تا ۲۶ تیر ۱۳۳۱ سیدباقر کاظمی رجل صاحبنام و وزیر امور خارجه پیشین در دوران رضاشاه وزارت امور خارجه را برعهده داشت و پس از دولت چند روزه احمد قوام از ۲۷ تا ۳۰ تیر علی سهیلی عهدهدار این مسئولیت شد.
پس از آن مصدق مسئولیت وزارت امور خارجه را به حسین نواب سپرد. نواب سرکنسول ایران در لاهه هلند بود و در جریان طرح شکایت انگلستان از ایران مورد توجه دکتر مصدق قرار گرفت و پیشنهاد وزارت امور خارجه را دریافت کرد. غلامحسین مصدق در کتاب «درکنار پدرم، مصدق» ماجرای انتصاب و استعفای نواب به سمت وزیر امور خارجه را چنین توصیف کردهاست: «خدمات و کوششهای صادقانه نواب در دیوان دادگستری، پدرم را تحت تأثیر قرار داد.
وی ضمن قدردانی از او توصیه کرد مصدر خدمات مهمتری باشد. به نواب، که در آن موقع وزیر مختار ایران در کشورهای بلژیک و هلند بود پیشنهاد شد مسئولیت وزارت خارجه یا سفارت ایران در واشینگتن را عهدهدار شود. وی وزارت خارجه را انتخاب کرد و مشغول به کار شد، اما دوران وزارتش بسیار کوتاه بود و بر سر تعویض یکی از اعضای عالیرتبه وزارت خارجه از کار کنارهگیری کرد… وی در برابر توصیه، دستور و امر نخستوزیر ایستادگی کرد و سرانجام استعفا داد. ایستادگی نواب برای حفظ اصولی که بدان اعتقاد داشت، نشانه عظمت شخصیت و استحکام قدرت روحی و اخلاقی وی بود.»
در پی این بود که مصدق، سیدحسین فاطمی را بهعنوان وزیر امور خارجه معرفی کرد. سازمان سیا درباره حسین فاطمی در این برهه نوشته است: «فاطمی، وزیر امور خارجه، بیباک، جاهطلب و یک بازوی قدرتمند تاکتیکی است و ممکن است قدرتش افزایش یابد.» فاطمی در زمان معرفی بهعنوان وزیر امور خارجه هیچ تجربه دیپلماتیکی نداشت.
او در عرصه سیاست داخلی چهرهای مشهور بود و هرچند عمده فعالیتهایش دستکم در این برهه بر مخالفت با استیلای بریتانیا بر منابع نفتی ایران متمرکز بود مقالات و سخنرانیها و رایزنیهای سیاسی او را نمیتوان مصداق فعالیت دیپلماتیک دانست.
فریدون مجلسی، دیپلمات سابق وزارت امور خارجه درباره واکنش کارکنان وزارت امورخارجه به وزارت فاطمی میگوید: «وزارت [دکتر حسین] فاطمی ۳۳ساله که از دید کارمندان وزارت خارجه واجد شرایط تحصیلی و تجربه کاری دیپلماتیک هم نبود، با مقاومت کارمندان اصولاً محافظهکارتر وزارت امور خارجه مواجه شد که وزارت او را برنمیتافتند و ریزش حامیان دکتر مصدق در میان کارمندان وزارت خارجه با سرعت آغاز شد. فقط نسل جوانتر مانند ایرج پزشکزاد و دوستانش یا عزالدین کاظمی که پدرش وزیرخارجه و معاون مصدق بود، کم و بیش و نهچندان آشکار به مصدق وفادار بودند.»
در واقع مصدق زمانی فاطمی را بهعنوان وزیر امور خارجه منصوب کرد که دولتش در سراشیبی سقوط قرار گرفته بود. باعدم نرمش مصدق برابر انگلیس و نیافتن متحد یا حتی مشتری دیگری برای نفت ایران دولت توانایی اقتصادی اداره کشور را از دست داده بود. دولت مصدق با جدیت اقدام به اخراج نیروهای انگلیسی از تاسیسات نفتی ایران کرد و در مقابل تحریم محمولههای نفتی ایران توسط بریتانیا نیز کوتاه نیامد و با وجود کاهش درآمد و مشکلات اقتصادی ناشی از آن حاضر به مصالحه با شرکت نفت ایران و انگلیس نشد.
بنبست سیاسی در عرصه داخلی نیز مشهود بود و مصدق با رنجاندن متحدین مذهبی خود به رهبری آیتالله کاشانی در عرصه سیاسی نیز تنها مانده بود. مصدق بدون اینکه بهدنبال راهحلی برای بنبستهای پیش روی دولت باشد با اصرار بر مواضع غیرقابل تغییر خود حاضر به هیچ مصالحهای با رقبا و حتی دوستان پیشین خود نبود.
به اتحاد با حزب توده که اساساً باور نداشت و با دربار نیز به خاطر سوءظن همکاری با بریتانیا پشت کرده بود و اساساً معتقد بود شاه حق دخالت در امور اداره کشور را ندارد. در واقع آنچه که به بنبست سیاسی کشور افزود رفراندم مصدق برای انحلال مجلس بود که علاوه بر اینکه در قانون اساسی چنین شرایطی پیشبینی نشده بود کشور را بدون مجلس در شرایط بحرانی قرار داد و عده زیادی از متحدین مصدق را در مجلس از او ناامید و یا منفعل کرد. مصدق امیدوار بود با تکیه بر تودهها بتواند شرایط متزلزل دولت را ادامه دهد اما برنامهای برای برونرفت از این شرایط نداشت.
مصدق امیدوار بود که بتواند با کمک یکی دیگر از قدرتهای خارجی تاسیسات نفتی ایران را راهاندازی کرده و برای آن مشتری پیدا کند. دو قدرتی که به آنها امید میرفت یعنی شوروی و آمریکا در این زمینه اقدام مثبتی نکردند. دکتر مصدق در سفر به ایالات متحده آمریکا که حسین فاطمی او را همراهی میکرد با هری ترومن نیز دیدار کرد و امیدوار بود بتواند نظر آمریکاییها را برای مشارکت در صنعت نفت ایران جلب کند.
اسناد آمریکایی نیز نشان میدهد که واشنگتن نیز به این امر بیمیل نبوده اما جدیت و اصرار بریتانیا مانع از مداخله آمریکا شده است. حسین فاطمی نیز ابتکار تازهای در عرصه دیپلماسی رقم نزد او در سایه نخستوزیر کاریزما به یار پرشور و جسور بدل شد تا پیشروتر از نخستوزیر پیر به دشمنان او بتازد و در صدر این دشمنان دربار و انگلستان قرار داشتند.
فاطمی در مهمترین حضور دیپلماتیک خود مصدق را در سفر به آمریکا برای شرکت در جلسه شورای امنیت سازمان ملل و دفاع از حقوق ایران در مقابل شکایت بریتانیا همراهی کرد. مصدق در این سفر با ترومن رئیسجمهور و دین آچسن وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا دیدار کرد اما از حسین فاطمی جز تصویری که در جلسه شورای امنیت پشت سر محمد مصدق نشسته است اثری در این سفر نیست. در همین سفر بود که مصدق با ممانعت از حضور نصرالله انتظام در جلسه با رئیسجمهور آمریکا کارکنان وزارت امور خارجه را رنجاند. قطع رابطه با انگلستان و تعطیلی سفارت این کشور نیز که به حسین فاطمی نسبت داده میشود مصوبه هیت وزیران بود و وزارت امور خارجه تنها مجری این مصوبه بود.
با وقوع کودتای ناکام ۲۵ مرداد حسین فاطمی در صدر هواداران مصدق به سخنرانی و نشر مقاله پرداخت و تندترین حملات را متوجه دربار و شخص شاه کرد. در روزنامه باختر امروز در فاصله ۲۵ تا ۲۷ مرداد از شاه بهعنوان «فراری بغداد» یاد میکرد و به تندی به دربار میتاخت. در میدان بهارستان نیز نطق تندی علیه شاه ایراد کرد.
روز ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ پس از کودتای نافرجام لشکر گارد، شاه از رامسر به بغداد رفت. دکتر حسین فاطمی وزیر امور خارجه وقت تلگرافی به مظفر اعلم سفیر ایران در بغداد ارسال کرده و اعلام کرد که شاه منعزل است؛ هیچگونه استقبال و تماسی با وی نباید گرفته شود. اعلم با توجه به دستورالعمل وزارت امور خارجه برخلاف تأکید و اصرار نوری سعید نخستوزیر عراق در استقبال از شاه به فرودگاه نرفت؛ که همین رویداد نیز به عمر سیاسی مظفر اعلم پایان داد و او تا سال ۱۳۵۰ اجازه بازگشت به ایران پیدا نکرد.
خود شاه درباره سرنوشت مصدق، رهبران جبهه ملی و اقدامات فاطمی به کرمیت روزولت فرمانده آمریکایی عملیات کودتا مینویسد: «میل دارم بدانم در مورد مصدق، ریاحی و دیگران، که علیه شما توطئه کردهاند، چه فکری کردهاید؟» شاه میگوید: «در این مورد زیاد فکر کردهام. مصدق محاکمه میشود. (در این موقع لبهای شاه میلرزید) و به سه سال محکوم خواهد گشت… ریاحی نیز مجازات مشابهی دارد. ولی یک استثنا وجود دارد و آن، حسین فاطمی است. او هنوز دستگیر نشده ولی به زودی او را پیدا میکنند. فاطمی، بیش ازهمه ناسزاگویی کرد. هم او بود که تودهایها را واداشت مجسمههای من و پدرم را سرنگون و خرد کنند. او، پس از دستگیری، اعدام خواهد شد».
کرمیت روزولت اول شهریور پس از کودتا به ایران آمده بود و مینویسد: «پس از برگزاری تشریفات، شاه به من اشاره کرد و اولین عبارتی که با لحن رسمی ادا کرد، این بود: «من تختم را مدیون خدا و ملتم و ارتشم و شما هستم». سام فال دبیر شرقی سفارت انگلیس در تهران در زمان کودتا نیز درباره فاطمی مینویسد: «…اعدام بیرحمانه، صرفنظر از غیرانسانی بودن آن، ممکن است در مورد مصدق عاقلانه نباشد ولی شاید برای فاطمی، اگر دستگیر شود، بهترین راهحل باشد. تا زمانی که اینگونه افراد زنده هستند و در ایران به سر میبرند، همیشه خطر ضدکودتا وجود دارد، شدت عمل ضروری است».
صبح روز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ گروهی از اراذل و اوباش دفتر روزنامه «باختر امروز» را تخریب کردند. کودتاچیان پیروز مأموریت داشتند که هرجا فاطمی را دیدند، بکشند. فاطمی از روز کودتا تا ششم اسفند در منزل یک پزشک تودهای پنهان شد و در نهایت با اطلاع خدمتکار منزل این پزشک دستگیر شد. محاکمه فاطمی در دادگاه نظامی صورت گرفت و به اعدام محکوم شد.
دکتر فاطمی در جریان رسیدگی دادگاه به اتهاماتش گفت: «من دیگر در این لحظات در مقام تظاهر و عوامفریبی نیستم و به مرگ خود یقین دارم و آنچه میگویم از روی حقیقت است. ما از نهضتی به پیشوایی دکتر مصدق حمایت کردیم که هیچ قصد و غرضی جز عزت و استقلال مملکت نداشت. من برای آن کشته میشوم که اولین اقدامم در وزارت بستن سفارتخانه و قطع رابطه با انگلستان بود. هیچ مأیوس نیستم، از هر قطره خون من هزاران نهال میروید و با تأیید خداوند قهار، انتقام این ملت ستمدیده را از استعمار ناپاک میگیرد.»
دکتر شاهین فاطمی درباره آخرین دیدار با عمویش میگوید: «دو هفته مانده بود که عازم آمریکا شوم. او در بیمارستان لشگر دو زرهی بود. همه رفته بودند پیش او و التماس کرده بودند این ورقه را امضا کن و نکرده بود. تا وارد شدم گفت: شاهی (شاهین)، میدانم برای چه آمدی. گفتم: درست حدس زدید. به سیروس رحم کنید. گفت: اگر من امروز استغفار کنم دیگر هیچکس در این مملکت، حرف کسی را باور نمیکند و جواب جوانهای مملکت را در آینده تاریخ چه کسی خواهد داد که میگویند: حتی حسین فاطمی هم وقتی پای جانش افتاد، به گ… خوردن افتاد. اما چنین نکرد و دانسته مُرد».
روزنامه اطلاعات در شماره روز ۱۹ مهر ۱۳۳۳ نوشت: «سپیدهدم امروز دکتر حسین فاطمی که در دادگاه بدوی و تجدیدنظر به اعدام محکوم شده بود، در میدان تیرِ لشگرِ دو زرهی تیرباران شد و ساعت ۷ صبح امروز این خبر از رادیو تهران انتشار یافت و بلافاصله اطلاعیه دادستان ارتش به این شرح منتشر شد: دکتر فاطمی که در اثر قیام ملی ۲۸ مرداد ۳۲ فراری و در پناه اشرار تودهای قرار گرفت و پس از دستگیری و تعقیب و تسلیم به دادگاه به موجب احکام صادره در دادگاه عادی و دادگاه تجدید نظر، اعمالش به منظور به هم زدن اساس حکومت، تشخیص و محکوم به اعدام شد با انجام تشریفات قانونی ساعت ۶ صبح امروز تیرباران گردید.»
مصدق بعد از مرگ وی چنین نوشت: «اگر ملی شدن نفت خدمت بزرگی است از آن کسی که اول این پیشنهاد را نمود باید سپاسگزاری کرد و آن کس شهید راه وطن دکتر حسین فاطمی است. در تمام مدت همکاری با اینجانب حتی یک ترک اولی هم از آن بزرگوار دیدهنشد.»
پیکر دکتر فاطمی بعد از اعدام توسط خواهرش سلطنت فاطمی به قبرستان ابنبابویه شهر ری منتقل شد و کنار شهدای ۳۰ تیر ۱۳۳۰ به خاک سپرده شد.