«زمان سکوت برای زندگان»، «امیر» و «مهر و آئینهها»؛ ماندگاران یادگار صحنه
تاریخ انتشار: ۲ اردیبهشت ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۴۸۴۷۱۴۲
خلق اثر دراماتیک مبتنی بر کنشهایی است که احساس و تعقل انسانها را درگیر خود میکند. کیست که بتواند پنهان کند که زیست بزرگان دین و ائمه اطهار(ع) به دلیل حضورشان در تاروپود زندگی ایرانیان مسلمان از کنشمندی ناب برای تولید آثاری با محوریت جایگاه و شخصیت آنها در تاریخ بیبهره است.
بهگزارش خبرنگار تئاتر ایران اکونومیست ریشه داشتن هنر نمایش در آئین، یکی از اصلیترین دلایل ورود تولیدات تئاتری به رویدادها و مناسبتهای مذهبی در سراسر جهان است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تاریخ بیش از ۳۰۰۰ ساله آیینهای نمایشی در کشورمان ایران نیز سبب شده تا با وجود وارداتی بودن هنری مانند تئاتر، بهویژه بعد از انقلاب شکوهمند اسلامی شاهد میزبانی صحنههای هنر نمایش کشورمان از آثار تئاتری با محوریت مناسبتهای مذهبی باشیم.
شاید این مسئله خود به یک آسیب بدل شده باشد که کفه تولید آثار نمایشی در حوزه تراژدی بزرگی چون واقعه و حماسه عاشورا و آثار مربوط به امام حسین(ع) سنگینتر از کفه آثار مرتبط با ضربت خوردن و شهادت حضرت علی(ع) در ایام لیالی قدر ماه مبارک رمضان باشد؛ شاید از نظر کمی تعداد آثار تولیدشده در عرصه تئاتر با محوریت امام اول شیعیان قابل قیاس با آثار تولیدشده با محوریت شهادت حضرت امام حسین(ع) و یاران باوفایش نباشد، اما اگر عینک کیفیتگرایی به چشم داشته باشیم و با آن بر آثار این عرصه نگاه بیاندازیم، میتوانیم همترازی و دوشادوشی دسته آثار مرتبط با شهادت حضرت علی(ع) را با آثار مرتبط با حماسه کربلا قیاس کنیم و در مواردی رای به برنده بودن کیفیت آثار در حوزه تئاترهای تولید شده با محور شهادت مولای متقیان دهیم.
آنچه در ادامه میخوانید بخش نخست از مرور برترین آثار تولیدشده با محور زیست، زندگی، سلوک و شهادت حضرت علی(ع) در طول تاریخ بیشاز چهل سال از انقلاب شکوهمند اسلامی است که برخی از آنها ردی ماندگار از خاطرهای به یادگار گذاشته خود در صحنهها تئاتر کشور را برای ما تا به امروز با خود به ارمغان داشتهاند.
«مهر و آیینهها»؛ شهادت حضرت امیر به روایت ناب قلم حمید امجد
حمیدامجد نمایشنامهنویس، کارگردان و مدرس شناخته شده تئاتر که بعد از شاگردی اساتیدی چون بهرام بیضایی در نهایت در سال ۱۳۷۷ با نگارش و کارگردانی نمایش نیلوفر آبی توانست جایزههای بهترین نمایشنامه، بهترین کارگردانی و بهترین نمایش به مفهوم مطلق را از هفدهمین جشنواره تئاتر فجر همچنین جایزه بهترین نمایشنامه به انتخاب کانون ملی منتقدان را در همان سال از آن خود کند، به نامی تاثیرگذار، جریانساز و جدایی ناپذیر از جریان برترین تولیدات تئاتری بدل شد.
وی با محوریت شهادت حضرت علی(ع) نمایشنامه مهر و آینهها را در سال ۱۳۸۰ نوشت و مهر همان سال در تالار مولوی روی صحنه برد. این نمایشنامه بعدها در ۹۶ صفحه توسط انتشارات نیلا - به مدیریت خود حمید امجد - به چاپ رسید. نمایشنامهای که با وجود حجم اندکش به سبب بهرهبردن از نگاه خلاقانه نویسنده و داستان اثرگذارش به یکی از شاخصههای تولید آثار در حوزه تولیدات تئاتری کشورمان با محوریت شهادت حضرت امیر مومنان بدل شد.
مهر و آینهها به فرازی از زندگی امام علی(ع) میپردازد و خواننده از میان گفتوگوهای شخصیتهای نمایش به دلایل شهادت امیرالمومنین(ع) پی میبرد. اجرای نمایش مهر و آیینهها هشتمین اثری است که امجد بعد از نگارش و کارگردانی نمایش تراژدی آقای قانع در سال ۱۳۶۸ در مقام نویسنده و کارگردان آن را تولید کرده است.
ظرفیت هنرمندانه زبان دراماتیک متن نمایشنامه مهر و آینهها
نقطه قوت نمایشنامه مهر و آینهها دیالوگنویسی اندیشیده شدهای است که نسبت به نمایشهای امروزی مذهبی که در تلویزیون یا صحنه تئأتر اجرا میشود، زبانی روان تر و ظریفتر دارد
نمایش مهر و آینهها با روایت دو کوفی آغاز میشود. قیس (با بازی اصغر همت) و نائم (با بازی بهرام ابراهیمی) با حضور در صحنهای که یک چاه در ته آن و ردیفی از درختان نخل که بر دیواره روبرویی نقش بسته است وارد نمایش میشوند. هرچه نماش پیش میرود احساس میشود این اثر متنی است که بر اساس روایات درباره امیرالمؤمنین علی(ع) شکل گرفته است. البته متنی که بار آن بیشتر مخاطب را به سمت خواندنی بودن این اثر پیش میبرد و کمتر در آن میتوان بار اجرایی را رصد کرد.
نقطه قوت نمایشنامه مهر و آینهها دیالوگنویسی اندیشیده شدهای است که نسبت به نمایشهای امروزی مذهبی که در تلویزیون یا صحنه تئأتر اجرا میشود، زبانی روان تر و ظریفتر دارد. درواقع زبان دراماتیک متن، حاوی یک ظرفیت هنرمندانه در دیالوگنویسی و تبدیل حکایات در روایات پیرامون حضرت علی(ع)، متون و خطبههای ایشان به زبان نمایشی است.
دلیل خواندنی بودن این اثر نسبت به بار اجرایی و تولید صحنهای آن به این مهم باز میگردد که نمایش تلاش اندکی میکند به کاراکترها، ویژگی خاصی دهد. آنان را از تیپهای کلیشهای مرد سپاهی، حکیم، جوان ایرانی حامل نامهای ممهور، جوان عاشق علی(ع)، و... به سمت افرادی با خصوصیات زندهتر با خاطرهها و گرههای فردی سوق دهد.
در حقیقت آن کاراکترها دلیل اصلی حضورشان بیشتر بر تذکر سجایای حضرت علی(ع) باقی میمانند. انگار وجوه مختلف «علی» بودن تقسیم شده تا هریک به زبان و تجربه و رویداد کسی از این افراد بازگویی شود. چون در نگاه دراماتیک این تقسیم بندی ساده واقعا اقناع کننده روابط پیچیده انسانی با صورتِ جمالی و جلالی عبودیت و کمال نیست، این اثر بیشتر به اثری خواندنی و جذاب تا متنی برای اجرای صحنهای شناخته میشود.
ضربت خوردن حضرت علی(ع) به روایت ۵ شخصیت در «زمان سکوت برای زندگان»
زمان سکوت برای زندگان همان گونه که از نامش پیداست تماشاگر و خواننده نمایشنامه را وادار به سکوت میکند و این سکوت همچون تقدیر آدمیان گویی در فرمان نمایش نوشته شده است
اثر ماندگار دیگر در این حوزه به نام شناخته شده حوزه درامنویسی کشورمان محمد چرمشیر اختصاص دارد. نمایشنامه زمان سکوت برای زندگان که بر خلاف اغلب آثار چرمشیر - که نمایشنامهنویسی پر کار به شمار میرود - توسط هنرمندان شناخته شده تئاتر کمتر رنگ صحنه و اجرای عموم به خود دیده است.
این اثر یک بار در سال ۱۳۹۳ به مناسبت شبهای قدر (۲۸ و ۲۹ تیرماه) با کارگردانی عباس غفاری و حضور بازیگرانی چون حسین پاکدل، بهنوش بختیاری، نیما رئیسی، عاطفه نوری و احسان کرمی نمایشنامهخوانی شود.
البته نمایشنامه زمان سکوت برای زندگان به قلم محمد چرمشیر در سال ۱۳۷۴ نوشته شده و در اجرایی بسیار محدود به کارگردانی سیروس کهورینژاد در همان سال (۱۳۷۴) قبل از آغاز شبهای قدر در تئاتر شهر به صحنه رفته بود.
نمایشنامه زمان سکوت برای زندگان حول محور ضربت خوردن حضرت علی(ع) می گذرد. در واقع این اتفاق از زبان ۵ شخصیت فرعی که در این حادثه حضور داشتند و حال به کاراکترهای اثر چرمشیر بدل شدهاند، شنیده میشود.
کهورینژاد در توضیحی درباره این اثر پیش از اجرای عمومی آن نوشته بود: زمان سکوت برای زندگان همان گونه که از نامش پیداست تماشاگر و خواننده نمایشنامه را وادار به سکوت میکند و این سکوت همچون تقدیر آدمیان گویی در فرمان نمایش نوشته شده است. آن چنان که اگر به بازخوانی نمایش تن دهید خود را در میان هزار توی دریای سرخ گم شده مییابید و بالاجبار در سکوت، خویش را به نمایش میسپارید تا به کجا برد آن که فرمان تو را مینویسد.
چربش تصویر بر ذهن مخاطب تا دیالوگنویسی صرف
زمان سکوت برای زندگان نوعی آشنازدایی با ساختار نمایش را در مخاطب بر می انگیزاند که همان به عاملی راه گشا برای آشکار شدن معناهای نمایش برای ذهن مخاطب خواهد بود
این نمایشنامه (زمان سکوت برای زندگان) برخلاف دیگر آثار چرمشیر که عموما روان و دارای خط داستانی ساده اما دراماتیکی هستند، دارای پیچیدگیهای فراوانی است.
زمان سکوت برای زندگان نوعی آشنازدایی با ساختار نمایش را در مخاطب بر می انگیزاند که همان به عاملی راه گشا برای آشکار شدن معناهای نمایش برای ذهن مخاطب خواهد بود.
نمایش زمان سکوت برای مردگان اگرچه یک نوشته است نمیتوان آن را صرفاً برای خواندن در نظر گرفت. بلکه پا فراتر گذاشته و متنی کاملاً اجرایی است. این کلام به این معنا نیست که حتماً باید اجرای نمایش توسط گروه نمایشی اتفاق بیفتد تا بتوان معناهای آن را دریافت کرد، بلکه با خواندن نمایش، اجرای تصاویر در حوزه فضای سیال ذهن تماشاگر شکل میگیرد.
در این جا بحث تخیل تماشاگر مطرح میشود. و حالا سوال این است چرا تخیل تماشاگر؟ در نمایشهایی که صرفاً از طریق دیالوگ موضوع و کشمکش ایجاد میشود و قوه محرکه فقط به عهده انرژیهای کلامی نمایش است ذهن تماشاگر توسط استبداد نشانههای زبانی آن چنان تسخیر میشود که حوزه تخیل خود را از معرکه به کنار میکشاند تا ببیند این واژهها به کجا میروند اما آن جا که نمایش براساس تصاویر رمزگونه آیینی (چون این اثر چرمشیر) شکل گرفته و ساختار جملات از حد معمول خود پا فراتر میگذارد پیچیدگی آغاز میشود. به گونهای که حوزه ناخودآگاه تماشاگر فعال شده و انتظار بیش از حد معمول از فضای فکر او طلب مینماید.
همه اینهاست که درنهایت دست به دست هم داده تا این پرسش را ایجاد کنند که چگونه نمایشنامهای با چنین قدرتی در ساخت اجرا تا به امروز اگر نگوییم هیچ، بسیار کمتر از شان و قدرش توسط کارگردانان مورد توجه قرار گرفته است.
«امیر»؛ سپردن طبع قلم به اقیانوس حادثه شهادت حضرت علی(ع)
عظمت حادثه و رویدادی چون ضربت خوردن و شهادت امیر مومنان چنان بزرگ و سترگ است که امیر قهرمان نمایشنامه «امیر» رحمانیان به درستی در این اثر نشان میدهد که توان این همه بودن را ندارد. چرا؟
حجرالاسود گم شده است. قبایل و گروهها سر پیدا کردن آن با یکدیگر در جنگ اند و بازار مرگ فروشان پر رنق است. هر گروه و قبیلهای خود را به حق میداند. اوضاع چنان است که از خانوادهای، پدر برای گروهی شمشیر میزند، هر یک از برادران در گروهی دیگر، و کسان دیگر خانواده در گروههای دیگر، و همه اینان به روی هم شمشیر میکشند و سینهی یکدیگر میدرند. جان کلام آنکه جان آدمی ارزشی ندارد. در میانه جنگ، امیری قصهگو ظاهر می شود. با سلاحی نه از جنس شمشیر مردان جنگی که سازی در دست دارد. امیر قصهگو از عدالت برای ما قصه میگوید. اما امیر کیست؟
او خود را چنین نامد: زیرکی دیوانه، آشنایی بیگانه، خفتهای بیدار، مجنونی هشیار، مرغکی قفس شکن، باغبانی گل بدن، ویران کنِ سرای طبیعت، بی خودِ راه حقیقت... (بخشی از نمایشنامه امیر به قلم محمد رحمانیان ص ۲۰)
این بخشی از متن درخشان محمد رحمانیان نمایشنامهنویس و کارگردان شناخته شده تئاتر ایران است که این بار با نمایشنامهای به نام «امیر» طبع قلم خود را به اقیانوس حادثهای چون شهادت حضرت علی (ع) سپرده است. نمایشنامهای که ۱۳۷۹ قلمی شده و در سال ۱۳۸۰ توسط انتشارات نیلا به چاپ رسیده است.
عظمت حادثه و رویدادی چون ضربت خوردن و شهادت امیر مومنان چنان بزرگ و سترگ است که امیر قهرمان نمایشنامه «امیر» رحمانیان به درستی در این اثر نشان میدهد که توان این همه بودن را ندارد. چرا؟
از یک سو مردی است قصهگو؛ که نامش امیر است، از سوی دیگر مرید امیر دیگری است که زمانی میزیسته و امیر قصهگو، قصههایی از او برای ما روایت میکند. این تمام خط داستانی نمایشنامه موفق و درخشان «امیر» به قلم محمد رحمانیان است.
حرکت میان اسطورهای زمینی یا انسانی الهی و آسمانی
شخصیت امیر در این اثر رحمانیان در دو بُعد زمانی معنا پیدا میکند. یکی زمان حال و اکنون که این شخصیت امیرِ قصهگویی ساز در دست است، و دوم زمان گذشته که امیر قصهگو قصههایی از امیری دیگری ـ حضرت علی(ع) ـ است و تنها آن قصه را روایت میکند. در اصل به نوعی در نقش شبیه حضرت علی(ع) ظاهر میشود و یک وجه اسطورهای پیدا میکند.
این شخصیت در بُعد کنونی و اکنونی خود قدرت اعجاز و معجزه دارد، اما در بعد اساطیری انسانی است کاملاَ زمینی، این اتفاق حتی ممکن است به عمد از سوی نویسنده رخ داده باشد. یعنی نویسنده قصد داشته این اسطوره وجاهت زمینی و انسانی پیدا کند؛ اما این نکته ناخودآگاه باعث ایجاد یک تناقض در این اثر رحمانیان شده است. امیر قصهگو خود را ادامه دهنده راه امیر دیگری میداند و وقتی این دو امیر از دو شیوه متفاوت در زندگی خود استفاده میکنند، نمایشنامه در بطن خود دچار تناقض میشود.
قدرت اعجاز امیر قصهگو از یک سو باعث پیشروی درام میشود و از سوی دیگر درام را دچار تناقض میکند. باعث پیشرفت درام میشود از آن رو که اگر امیر قصهگو این قدرت را نداشت بسیاری از وضعیتهای جدید در نمایش شکل نمیگرفت.
برای روشنتر شدن این نکته به بررسی این قصهها میپردازیم. در قصه اولی که روایت میشود یعنی تقسیم عادلانه قرصهای نان از در کنار هم قرار گرفتن نوع قضاوت دیگران با نوع قضاوت امیر و تفاوت قضاوت امیر، متوجه ضعف قضاوت و وجود بی عدالتی در جامعهای که این آدمها در آن زندگی میکنند، میشویم. اینها دقیقاً همان نکاتی است که بعد از روایت قصه دوم یعنی قضاوت در مورد زن نیز به ما منتقل میشود.
اما با یک تفاوت عمده، قصه دوم درباره یکی از اشخاص نمایش ـ فاخته ـ است و روایت این قصه باعث میشود ما نسبت به یکی از اشخاص بازی به آگاهی جدیدی دست پیدا کنیم، یعنی درام در یک وضعیت جدید قرار میگیرد. پس هر دو قصه یک وظیفه را در محیط درام به عهده دارند اما قصه دوم باعث حرکت رو به جلو درام میشود. از همین رو نیازی به وجود قصه اول احساس نمیشود، نقطهای که قصه اول در آن قرار گرفته همان منطقه سکون نمایشنامه است.
سه گانه تاریخ، مذهب و اسطوره؛ توسن رحمانیان در خلق آثار مذهبی
اما این اثر درخشان و ماندگار است زیرا اصولا نمایشنامههای دینی رحمانیان همواره عقبهای عمیق از تاریخ را با خود خمل می کنند. نمایشنامه امیر ضلع چهارم تجربه رحمانیان در نگارش آثار تئاتری با محتوای دینی و مذهبی به شمار میرود. او قدرت قلمش را با آثاری چون روز حسین، عشقه و پل به اثبات رسانده بود.
خود رحمانیان درباره این دست از آثارش گفته است: هر سه این نمایشنامهها، اجزای یک مجموعه هستند. «روز حسین(ع)»، برای حضرت امالبنین(س) نوشته شده بود و «عشقه» به حضرت خدیجه(س) پرداخته بود. قبل از پُل هم نمایشنامه امیر را نوشته بودم و در مورد حضرت علی(ع)، تحقیقاتی انجام داده بودم که حین آنها به پرسشهایی در مورد مهمترین واقعه تاریخ شیعه در طول این ۱۴۰۰ سال رسیدم که واقعه سال ۶۱ هجری قمری است. پس از این نمایشنامه، اسبها را نوشتم و بعد از آن نیز، به روز حسین(ع) پرداختم که کاملکننده همه نمایشنامههای من با موضوع تاریخ، مذهب و اسطوره است.
رحمانیان در این مورد میگوید: علاقهمندی من به بهرام بیضایی نیز از همینجا نشات میگیرد. روایت دوبارهای که او از تاریخ نانوشته ارائه میدهد، برای من بسیار جذاب است. ساختارشکنی او در نگاهش به تاریخ طوری است که به نظر میرسد با اینکه از تاریخ متنفر است موضوعات خودش را از دل تاریخی نانوشته بیرون میکشد و روایت میکند. من خود را از این منظر، وامدار بیضایی میدانم و سعی میکنم حوادث تاریخی را به گونهای که بیضایی در آثارش دنبال میکند بازخوانی کنم.
با تمام این تفاسیر متاسفانه نمایش امیر جز یک نمایشنامهخوانی محدود در سال ۱۳۹۳ تا امروز رنگ اجرای صحنهای به خود ندیده و باید امیدوار بود چه خود محمد رحمانیان و چه کارگردان دیگری در آینده فارغ از جنبه اجرای مناسبتی یا تولید و اجرای عمومی این اثر در دیگر ایام سال آن را در قالب اجرایی صحنهای به مخاطبان ارائه کند.
منبع: خبرگزاری ایرنا برچسب ها: آیینهای نمایشی ، بهرام بیضایی ، محمد رحمانیانمنبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: آیین های نمایشی بهرام بیضایی محمد رحمانیان شهادت حضرت علی ع محمد رحمانیان نمایشنامه ای دیالوگ نویسی مهر و آینه ها ضربت خوردن شناخته شده نوشته شده صحنه ای حسین ع
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۸۴۷۱۴۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جشنواره «عروسکخونه» برگزیدگان خود را شناخت/ تجلیل از حسن دادشکر و عادل بزدوده
آیین اختتامیه دومین جشنواره نمایش عروسکی تلویزیونی «عروسکخونه» عصر روز شنبه؛ ۸ اردیبهشت در سالن همایشهای برج میلاد و با حضور برگزارکنندکان جشنواره و البته با تاخیری دو ساعته برگزار شد.
در این مراسم محمد بحرانی، محمد لقمانیان، مریم سعادت، عادل بزدوده، وحید جلیلی حسن دادشکر، وحید آقاپور، هومن حاجعبدالهی، رضا فیاضی، ماشاالله شاهمرادی و ساقی زینتی حضور داشتند.
در ابتدای مراسم پس از قرائت آیاتی از کلام الله مجید و پخش سرود ملی جمهوری اسلامی ایران، حامد مدرس؛ مجری برنامه روی صحنه آمد و ضمن عرض سلام و خوشامدگویی گفت: همزمان در بستر سامانه شاد نیز این برنامه پخش میشود. این جشنواره از این نظر که مربوط به کودکان است از اهمیت بیشتری برخوردار است. اعتمادی که مسئولین رسانه از جبلی تا معاونت سیما به این جشنواره داشتند حائز قدردانی است. خیلی جالب ایت که در عرض دو دوره این جشنواره به قدری کار خود را خوب انجام داده که تبدیل به یکی از معتبرترین جشنواره عروسکی ایران زمین شده است.
پس از صحبتهای مجری برنامه، نمایشی از کودکان شرکت کننده در جشنواره اجرا شد و سپس فاطمه امینی (خاله گلی) به همراه عروسک گودرز با روی صحنه آمدند و با اجرای برنامهای کوتاه میزبان کودکان حاضر در سالن بودند.
امیدوارم از سال آینده این جشنواره را بینالمللی کنیم
در ادامه مراسم محسن برمهانی؛ معاون سیما رسانه ملی روی صحنه آمد و طی صحبتهایی گفت: ضمن عرض سلام خدمت شرکتکنندگان در این مراسم باشکوه، از کسانی که این رویداد را برای دومین سال برگزار کردند، تشکر میکنم. این اتفاق مهمی است در دورهای که تولید محصولات کودکان و نوجوانان بیشتر به حوزه انیمیشن روی آورده و خیلی جاها کارهای عروسکی فراموش شده، اما گرفتن زیر بغل این گونه محتوای کودک بسیار کار باارزشی است.
وی ادامه داد: حضور و برگزاری یک رویدادی که در دومین سال خود ۲۰ میلیون نفر به آن رای داده اند جای خوشحالی دارد. امیدواریم در سالهای آینده این اتفاق بزرگتر و باشکوهتر برگزار شود و امیدوارم از سال آینده این جشنواره را بین المللی کنیم چراکه چنین جشنواره عروسکی در منطقه نداریم. این جشنواره جای خوبی ایستاده است و در نهایت به نیابت از رییس سازمان صدا و سیما که به خاطر یک موضوع کاری پیش بینی نشده نتوانستند به این مراسم بیایند تشکر میکنم.
در ادامه گروه موسیقی روی صحنه آمدند و قطعاتی را برای کودکان و مهمانهای حاضر در سالن اجرا کردند.
بازیگران تئاتر «کی بود، کی بود، من نبودم» برگزیدگان بخش بازیگری
در این بخش محسن برمهانی، وحید آقاپور، مهدی صبایی روی صحنه آمدند تا جوایز بخش بازیگری را اهدا کنند. در این بخش هیات داوران متشکل از رضا مهدی زاده، فاطمه کریمخانی، امیر سلطان احمدی، سمیه عبدالله زاده، آرش مصطفایی، فاطمه امینی، حسین نعیمی ذاکر، سارا روستاپور و محمد بحرانی اعلام شدند و بعد از اعلام نامزدهای بخش بازیگری جایزه اصلی این بخش به بازیگران تئاتر «کی بود، کی بود، من نبودم» اهدا شد.
سپس نمایشی با صدای لالایی و با عنوان «پرواز فرشتهها» و با محوریت کودکان فلسطینی اجرا و تصاویری از برگزیدگان پویش «پرواز فرشتهها» پخش شد.
محمدصادق باطنی: میخواستیم عروسکها را به تلویزیون برگردانیم
محمدصادق باطنی؛ مدیر شبکه کودک روی صحنه آمد و طی صحبتهایی بیان کرد: تک تک شما قدم روی چشمهای بنده گذاشتید که به جشن تشریف آوردید. در این جشن «عروسکها» زبان مشترک ما و کودکان و سرزمین خیال هستند. مدتی این عروسکها کمرنگ شده بودند، اما تمام تلاش برگزارکنندگان جشنواره برگرداندن عروسکها بود که برای نسل جدید خاطره بسازند.
وی افزود: آرایی که در این جشنواره ثبت شد برای ما انگیزه داشت تا پرقدرتتر این جشنواره را ادامه دهیم. از مجموعه شاد کمنونم که با تمام قوا پای این جشنواره ایستاد. از کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان تشکر میکنم. از شهرداری تهران که میزبان این برنامه را برعهده گرفتند نیز قدردانی میکنم.
حسن دادشکر: تئاتر کودک فقط برای سرگرمی نیست!
پس صحبتهای مدیر شبکه کودک، مراسم تقدیری برای حسن دادشکر؛ بازیگر، نویسنده و کارگردان آثار کودک برگزار شد که رضا فیاضی، وحید جلیلی، هومن حاجیعبداللهی و مریم سعادت روی صحنه آمدند تا از حسن دادشکر تجلیل کنند.
حسن دادشکر طی صحبتهایی گفت: از توجهی که به برگزاری مراسم شده، تشکر میکنم. واقعیت این است که کار من چیزی جز وظیفه نبوده است. از سال ۱۳۵۰ با دیدن یک نمایش عاشق کار کودک شدم و پس از دوران دانشجویی این راه را ادامه دادم به این امید که نسلهایی را برای آینده کشورم تربیت کنم. تئاتر کودک فقط برای سرگرمی نیست بلکه پایه اصلی و فرهنگساز است و تحول ایجاد میکند. من هر کجا تریبونی بوده ابراز کرده ام که در سطح کشور کارهایی از کودک داریم که ملغمهای از جیغ و هورا کشیدن است! چرا در تلویزیون همه مجریان مثل هم کار میکنند چرا خلاقیت هنری در آن نیست و چرا همه از بچهها میخواهند جیغ و هورا بکشند!
وی افزود: این که میگویید «دارید خسته میشوید» عرایض بنده را تایید میکند. اگر هنری دارید پس کسی از آن خسته نمیشود. به عنوان یک علاقهمند از مسئولان تلویزیون خواهش میکنم فرمول جیغ و هورا را اصلاح کنند. من خدمتگذار بچههای این مراسم هستم. از تلویزیون و مسئولان و «عروسکخونه» به سهم خود تشکر میکنم. از همه همکاران و پیشکسوتان که در این جمع حضور دارند تشکر میکنم. ما نسلی بودیم که جز خدمت به فرهنگ و هنر کار دیگری نکردیم.
پس از صحبتهای حسن دادشکر از اون تقدیر شد و سپس مراسم تقدیری دیگری برای عادل بزدوده؛ بازیگر برگزار شد.
مریم سعادت در مورد عادل بزدوده صحبت کرد و گفت: ما صد سال با هم کار کردیم، اما واقعا وقتی به آن فکر میکنم در حال حاضر خاطرهای به یاد نمیآورم جز یک رفاقت سی، چهل ساله چیزی به خاطرم نمیآید.
عادل بزدوده: بیشتر عمرم را با عروسکها زندگی کردهام
عادل بزدوده نیز اذعان داشت: من بیشتر عمرم را با عروسکها زندگی کردهام. زمانی که قرار بود موجودی ساخته شود که بعدها اسم آن «زیزی گولو، آسی پاسی، دراکولا، تا به تا» شد، ما اولین سکانسها را که کار میکردیم اسم انتخاب شده بود و تنها کسی که میتوانست اسم او را به خوبی ادا کند مانی ۸ ساله بود که تعجب همه ما را برانگیخت.
محمد لقمانیان: با عروسکها میتوان حرفهای بزرگی زد
در ادامه مراسم پس از اجرای نمایش زورخانهای کودکان، مجری برنامه از محمد لقمانیان دعوت کر و این عنرمند پس از اینکه با عروسک «آقای بیچشمورو» روی صحنه آمد گفت: خوشحالم که امشب اینجا هستم. محمد لقمانیان یک عروسکگردان هستم. صدا پیشه بچه فامیل دور و عروسکگردان فامیل دور هستم. امروز میخواهم راجع به عروسکها صحبت کنم. عروسکگردانی در ایران شغل عجیبی است، اما به هر حال کسی از یک راهی باید نان دربیاورد و ما هم از عروسکها نان درمیآوریم. قصدم این است که بگویم با عروسکها میتوان حرفهای بزرگی زد.
وی ادامه داد: عروسکها خیلی کارها میتوانند انجام دهند مثلا میتوانند نفس بکشند. میتوانند حرف بزنند. حتی میتوانند ببینند. عروسکها تا اندازهای بامزه وساده هستند که میتوانند حرفهایی را بزنند که ما آدم بزرگها جرات بیان آنها را نداریم.
برگزیدگان دومین جشنواره «عروسکخونه» معرفی شدند
برای اهدای جوایز، ایرج محمدی، حسن دادشکر، محمدصادق باطنی، ساقی زینتی، مجید اکبرشاهی و حامد علامتی روی صحنه آمدند.
در بخش طراحی و ساخت عروسک از نمایش «خرگوشک و رودخانه» تقدیر و تندیس این بخش به نمایش «راز» اهدا شد.
در بخش طراحی هنری، از دو اثر «مترسک و آدم برفی» و «خورشید خانم کجایی» تقدیر و تندیس این بخش به نمایش «شازده کوچولو» اهدا شد.
در بخش صداپیشگی، از نمایشهای «کفشدوزک بداخلاق» و «امانتفروشی آمیرزا» تقدیر شد و تندیس این بخش به «مورچههای بامزه» اهدا شد.
در بخش عروسکگردانی، «آدمهای بافرهنگ» تقدیر و تندیس این بخش به «جادوی مهربانی» اهدا شد.
در بخش نمایشنامه از نمایش «خرگوشک و رودخانه» تقدیر شد و تندیس این بخش به نمایش «جادوی مهربانی» اهدا شد.
در بخش کارگردانی، از نمایشهای «خرگوشک و رودخانه» و «کی از همه پر زورتره» تقدیر شد و تندیس این بخش به نمایش «جادوی مهربانی» اهدا شد.
در ادامه مراسم، علی خواجه، محمدحسین بخشیزاده، محمدصادق باطنی، مجید اکبرشاهی، مقصود نعیمیزاده و احسان مهدی برای اهدای بخش دوم جوایز روی صحنه آمدند.
در این بخش از نمایش «دو دریچه» برای خلاقیت و انتقال معنا، به خاطر توجه به فرهنگ و ارزشهای از نمایش «پهلون کچل»، برای استعداد بداهه پردازی و طنز از نمایش «بی بی نبات و قندک» تقدیر شد.
در بخش برگزیده آرای مردمی نمایش سوم «کفشدوزک بداخلاق»، در رتبه دوم «کی بود کی بود من نبودم» تقدیر شد و جایزه اصلی این بخش به نمایش «هاجر عروسی داره» اهدا شد.
در انتهای این مراسم از کتاب «فرهنگنامه برنامههای عروسکی تلویزیون» که در اداره کل پژوهش صدا و سیما تهیه شده بود، رونمایی شد. این کتاب شامل مشخصات و عوامل همه برنامههای عروسکی تلویزیون از سال ۱۳۴۵ تا سال ۱۳۹۹ است.
منبع: برنا
باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری رادیو تلویزیون