Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایران اکونومیست»
2024-04-30@02:09:20 GMT

کودکان در عصر یخبندان

تاریخ انتشار: ۳ اردیبهشت ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۴۸۵۲۶۳۲

کودکان در عصر یخبندان

اگر از این به بعد کودکی را دور و برتان دیدید که حرف‌های زشتی می‌زند و از رفتارش متعجب شدید، بدانید که شما دارید یک الگوبرداری دقیق از یک انیمیشن را می‌بینید که روی بچه بیش از هر چیز دیگری تأثیر گذاشته است.

به گزارش ایران اکونومیست، روزنامه ایران نوشت: «اگر یکی از بچه‌های نزدیک فامیل را دیدید که با لحن بدی با شما حرف می‌زند یا کلمات نامناسب سنش به کار می‌برد و پدر و مادرش بارها از شما معذرت می‌خواهند و می‌گویند این کلمات را آنها به او یاد نداده‌اند، چندان تعجب نکنید چون این روزها بچه‌ها آموزگارهای جدیدی از جمله انیمیشن پیدا کرده‌اند که روند اجتماعی‌شدن و واژه‌سازی آنها را تغییر داده است؛ ادبیاتی که شاید برای ما واقعاً عجیب و ناخوشایند باشد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اما چرا این کارتون یا انیمیشن‌ها تا این میزان محبوب شده‌اند؟ آیا پخش‌نشدن کارتون‌های جذاب در تلویزیون، بچه‌ها را به این انیمیشن‌ها علاقه‌مند کرده است؟ ناهماهنگی این انیمیشن‌ها با بستر فرهنگی ما چه تبعاتی دارد و خانواده‌ها چطور می‌توانند با آن مقابله کنند؟

«برو خنگول! برو اون طرف بازی کن! بذار باد بیاد!»، «اذیتم کنی پوشکمو درمیارم می‌زنم تو سرت!» یاسین پسر پنج ساله این حرف‌ها را می‌زند و با داد و بیداد این طرف و آن طرف می‌دود. مادرش هم مدام از همه مهمان‌ها معذرت می‌خواهد. مادربزرگ پسربچه با تعجب می‌گوید: «بچه جان! این حرف‌ها را از کجا یاد گرفته‌ای؟» بچه با لحن بدی پاسخ می‌دهد: «حرف نزن! بذار زندگیم رو بکنم بابا!» مادر یاسین با ناراحتی می‌گوید، این‌ها حرف‌های «بچه‌رئیس» یک شخصیت کارتونی است که یاسین این روزها بیش از هر چیز دیگری نگاهش می‌کند: «والا حریفش نمی‌شوم. مدام می‌گوید از این کارتون‌ها برایم دانلود کن! تلویزیون هم که چیز جذابی ندارد دست کم بنشیند پای برنامه‌های مفید. چند تا عروسک هستند که اصلاً نظرش را جلب نمی‌کند.»

مادر علی، شش ساله، هم از همین مسأله گلایه دارد. این که در دوبله این انیمیشن‌ها بارها از کلمات زشت استفاده می‌شود: «حداقل در دوبله این انیمیشن‌ها می‌توانند از کلمات زشت استفاده نکنند اما اصرار دارند لحن و ادبیات را حتی بدتر هم انجام دهند. به نظرم اگر شبکه پویا کارتون‌های بیشتری پخش می‌کرد یا برنامه‌های جذاب‌تری می‌ساخت بچه‌ها جذب می‌شدند نه این که مثلاً چند ساعتی یک آدمی بیاید برای بچه‌ها قصه بگوید. معلوم است این جوری نمی‌توانند بچه‌ها را جذب کنند. پسر من تا این قصه‌ها شروع می‌شود، شبکه را سریع عوض می‌کند و سراغ گوشی و کامپیوتر و همین انیمیشن‌ها می‌رود. دوره کرونا دو سال سرگرم‌کردن بچه‌ها واقعاً سخت بود و مجبور بودیم برای این که در خانه نگه‌شان داریم مدام برای سرگرمی از همین انیمیشن‌ها استفاده کنیم. الان انیمیشن باب‌اسفنجی هم پر از حرف‌های بد است یا کارتون بچه‌رئیس کلی بدآموزی دارد و شخصیت اصلی‌اش لخت است. اگر هم بگویم این کارتون را نبین می‌گوید اگر بد است چرا روی همه لباس‌ها عکس بچه‌رئیس را چاپ کرده‌اند؟ یعنی در نبود سرگرمی واقعی کاری از دست ما والدین برنمی‌آید.»

راه حل این مادر برای این مشکلات فقط برنامه‌های جذاب تلویزیون است: «کرونا خیلی به تربیت بچه‌های ما ضربه زد و بچه‌های ما آداب معاشرت یاد نگرفتند. یاد نگرفتند با بچه‌های دیگر بازی کنند و این انیمیشن‌ها همه چیز زندگی‌شان شد. حالا ببینید که چطور حرف می‌زنند و رفتار می‌کنند! جالب است که دیگران هم، ما پدر و مادرها را مقصر می‌دانند که به بچه ادب و تربیت یاد نداده‌ایم.»

مادر سارینا، هشت ساله، هم از وضعیت انیمیشن‌ها به‌ویژه دوبله آنها به‌شدت گلایه دارد: «در دوبله یکسری کلمات ناشایست گفته می‌شود و بیشتر از خود داستان و محتوا بچه‌ها را درگیر می‌کند. این امکان‌پذیر نیست که خانواده‌ها کل انیمیشن را نگاه کرده و محتوایش را بررسی کنند. بعضی وقت‌ها با تبلیغات، بچه‌ها خودشان خواهان انیمیشن خاصی می‌شوند و خانواده نمی‌تواند روی آن نظارتی داشته باشد. تلویزیون هم برنامه جذابی ندارد و یکسری برنامه عروسکی با مجری‌ها هستند که همه بچه‌ها به موضوعات‌شان علاقه‌مند نیستند. این برنامه‌ها اصلاً رنگ و لعاب انیمیشن‌ها را ندارند و باب میل بچه‌ها نیست. برای همین ما مجبوریم یک تعداد انیمیشن دانلود کنیم که بچه‌ها نگاه کنند. اشکال دیگر انیمیشن‌ها تخیلی‌بودن بیش از اندازه‌شان است و این هم برای بچه‌ها چندان خوب نیست. الان بچه من انگار در عالم واقع زندگی نمی‌کند و دائم حرف‌های تخیلی می‌زند.»

پدر مرسده هم که تا الان مقاومت کرده تا ماهواره نخرد، می‌گوید: «ماهواره‌ها ۲۴ساعته انیمیشن پخش می‌کنند و بچه‌ها شبانه‌روز جلوی تلویزیون هستند و انیمیشن‌ها هم که پر از صحنه‌های خشن. دختر من این کارتون‌ها را در خانواده اقوام می‌بیند و مدام از من می‌خواهد ماهواره بخریم. همه این‌ها به خاطر ضعف برنامه‌های تلویزیون است. شبکه مخصوص کودکان داریم اما بیشتر برنامه‌هایش تکراری است و کارتون جدید ندارد. الان کارتون‌های دوره خودم را برای دخترم دانلود می‌کنم که خیلی هم دوست دارد. کارتون‌هایی مثل دهکده حیوانات، خانواده دکتر ارنست یا حتی برنامه عروسکی زی‌زی‌گولو. می‌خواهم بگویم اینها برای دختر من جذاب است اما برنامه‌های تلویزیونی خودمان نه.»

او درباره انیمیشن‌های خارجی هم معتقد است: «همه این انیمیشن‌ها خارج از کشور ساخته و اینجا دوبله شده‌اند و به لحاظ فرهنگی با فرهنگ ما همخوانی ندارند. مثلاً بچه‌رئیس شخصیتی به اسم بیوک دارد که لباس تنش نیست و وقتی دعوا می‌شود، حرف‌های زشت می‌زند. بچه‌ها ساعت‌ها آن را نگاه می‌کنند. باب‌اسفنجی هم خشونت زیادی دارد، مثلاً سر کسی را با چنگک می‌کند. حتی در ایران کودکان یک تعداد انیمیشن‌هایی را که برای بزرگسالان ساخته شده می‌بینند. مثل انیمیشن یخزده که روابط بین زوج‌ها را نشان می‌دهد که اصلاً مناسب بچه‌ها نیست. در انیمیشن عصر یخبندان از کلمات نامناسب خیلی استفاده می‌شود و دوبله‌ خیلی نامناسبی دارد که مثلاً با لحن لاتی ترجمه و بومی‌سازی شده است. من با زبان اصلی این کارتون را دیده‌ام. اصلاً این لحن و کلمات را ندارد. یکی دیگر از انیمیشن‌های معروف دختر کفشدوزکی است که با پلیدی‌ها مبارزه می‌کند. این کارتون به‌شدت محبوب هم پر از روابط نامناسب، خشونت و جنگ است.»

پروانه بیگی، روانشناس، معتقد است انیمیشن و بازی تأثیر زیادی بر روند رشد کودکان دارند: «این روزها بچه‌ها کمترین روابط اجتماعی را دارند و این روابط حتی در دوره کرونا محدودتر از قبل هم شد. روند اجتماعی‌شدن بچه‌ها با کمک بازی‌ و انیمیشن طی می‌شود. اگر از بعد مثبت بخواهیم به تأثیر انیمیشن نگاه کنیم برخی از آنها که در قالب بازی به کودکان ارائه می‌شود، تأثیر خوبی روی روند یادگیری بچه‌ها می‌گذارد. اما این روزها به‌درستی بیشتر والدین به نقش مخرب آنها اشاره می‌کنند، مانند واژه‌های نامناسب یا خشونتی که بچه‌ها از آنها می‌آموزند.در کودکی بچه‌ها دائم در حال الگوسازی هستند و الگو را بیشتر از شخصیت‌های محبوب‌شان وام می‌گیرند. برای همین است که الان بسیاری از شخصیت‌های محبوب آنها همین قهرمانان کارتونی هستند که گاه اصلاً زبان مناسبی ندارند یا رفتار نامناسبی انجام می‌دهند. این انیمیشن‌ها می‌تواند باعث فرهنگ‌سازی شود و روی نگرش‌ها و ارزش‌های بچه‌ها در آینده اثر بگذارد. بنابراین بیش از آن چه تصور کنید نظارت والدین روی این انیمیشن‌ها مهم است.

من دیده‌ام که مادر یا پدر فقط برای این که بچه سرگرم باشد، او را ساعت‌ها پای کانال‌های ماهواره‌ای که انیمیشن پخش می‌کنند، می‌نشانند به خیال این که بچه کارتون می‌بیند و ضرری متوجه‌اش نیست در حالی که این طور نیست. بسیاری از این انیمیشن‌ها خشونت و واژه‌ها و رفتارهای نامناسبی را به بچه‌ها آموزش می‌دهند. این ساخته‌ها تجاری‌اند و مثل همه سازندگان کالاهای تجاری دنبال سود و منفعت‌شان هستند. این پدر و مادر هستند که باید بر محتوای این انیمیشن‌ها نظارت کنند. البته در نبود کالای فرهنگی مناسب بیشتر خانواده‌ها سراغ این تولیدات می‌روند. اگر تلویزیون ساخته‌هایش جذاب‌تر باشد با روند نظارتی‌ای که دارد می‌تواند کار والدین را تا حد زیادی راحت کند.»

به گفته این روانشناس هر چقدر کودک از سن کمتری به تماشای این محتواها بنشیند بیشتر تحت تأثیر قرار می‌گیرد و هر چند برخی خانواده‌ها تصور می‌کنند فقط خشونتی که بچه‌ها از این راه می‌آموزند بر آینده آنها اثر می‌گذارد اما باید بدانند که بسیاری از مسائل فرهنگی هم همین طور منتقل می‌شود. بسیاری از این انیمیشن‌ها برای همان فرهنگ ساخته شده‌اند نه این که در یک فرهنگ سنتی ناگهان روابط عجیبی را آموزش بدهند. بچه در این حالت دچار تضاد فرهنگی می‌شود و مفاهیمی را دریافت می‌کند که در فرهنگ خودش معمولاً دیده نمی‌شود یا نفی تلقی می‌شود. تضاد یکی از مسائلی است که بچه‌ها را دچار سردرگمی می‌کند و در روند رشدشان تأثیر مخربی می‌گذارد. پس اگر از این به بعد کودکی را دور و برتان دیدید که حرف‌های زشتی می‌زند و از رفتارش متعجب شدید، بدانید که شما دارید یک الگوبرداری دقیق از یک انیمیشن را می‌بینید که روی بچه بیش از هر چیز دیگری تأثیر گذاشته است.»

 

منبع: خبرگزاری ایسنا برچسب ها: انیمیشن

منبع: ایران اکونومیست

کلیدواژه: انیمیشن انیمیشن ها خانواده ها برنامه ها کارتون ها بچه ها بچه ها بچه رئیس حرف ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۸۵۲۶۳۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

۸ انیمیشن کلاسیک که باید حتما ببینید | از والت دیزنی تا میازاکی

همشهری آنلاین: انیمیشن چنان حیطه گسترده و متنوعی شده که بعید است سازندگان، منتقدان و طرفدارانش سر تعریف یکسان و واحدی از اینکه انیمیشن چیست به توافق برسند. این عدم توافق، با توجه به پیشرفت‌های تکنولوژیک در فرآیند فیلمسازی طی دو دهه اخیر، خیلی هم تعجب‌برانگیز نیست. برای مثال، به سادگی نمی‌شود گفت «آواتار» جیمز کامرون انیمیشن است یا لایو اکشن. خود کامرون که معتقد است فیلمش انیمیشن نیست و همه جزئیات فیلم را بازیگران ساخته‌اند، ولی می‌شود با نظرش موافق نبود. بسته به اینکه در تحلیل و تفسیر سینمای دیجیتال به کدام فلسفه و رویکرد متوسل می‌شوید، تعیین انیمیشن بودن یا نبودن فیلم‌ها هم متفاوت خواهد شد. با این حال هنوز هم به سادگی می‌شود یک انیمیشن متعارف را از همان نخستین نماهایش شناخت و تصمیم گرفت که به تماشایش می‌ارزد یا نه. انیمیشن جذاب، مخصوصا در دو دهه اخیر، با داستانی گرم و گیرا و شخصیت‌هایی زنده روی نگاه ما به زندگی و آدم‌ها و رفتار خودمان اثر می‌گذارد. انگار رنگ‌ها و اشکال و حتی چهره‌های انسانی گرافیکی با معصومیت‌شان همدلی ما را راحت‌تر از فیلم‌های لایو اکشن تسهیل می‌کنند. چقدر طول کشید که از پیرمرد شجاع و وفادار و بامزه «آپ/ بالا» خوشتان بیاید و با او همدلی کنید؟ نوازنده شکست‌خورده انیمیشن «روح» که در زندگی نتوانسته دنبال رؤیای نوازندگی‌اش برود و تازه پس از مرگ در عالم ارواح شجاعت لازم را برای تغییر زندگی‌اش به دست می‌آورد، چقدر شما را به خطر کردن و پی رؤیاهای‌تان رفتن ترغیب کرده؟ همین اواخر، انیمیشن معمولی «لئو» چقدر دیده شد و پیام ساده و عملی‌اش که ماهی را هروقت از آب بگیری تازه است، به دل‌ها نشست. ۸ انیمیشنی که در اینجا معرفی کرده‌ایم، همگی کلاسیک‌اند، بعضی تجاری و متعارف و بعضی غیرتجاری و نامتعارف که همه‌شان ارزش تماشا دارند.

بامبی (۱۹۴۵)

کارگردان: دیوید هَند

محصول: امریکا

بچه گوزنی که مادرش را از دست داده باید به تنهایی در جنگل زندگی کند. این داستان دقیقا مناسب سال ۱۹۴۵ بود که جنگ جهانی دوم تمام شد. میلیون‌ها کودک در سراسر قاره سبز و سایر نقاط دنیا باید راه و رسم زندگی را بدون اینکه راهنما و بزرگ‌تری داشته باشند می‌آموختند و می‌توانستند گلیم‌شان را از آب بیرون بکشند. جنگلی که بامبی در آن پا می‌گیرد و تجربه به دست می‌آورد، استعاره‌ای از جوامع جنگ‌زده است که خطر در هر گوشه و کنارش کمین کرده و بچه گوزن معصوم و زیبایی مثل بامبی برای آموختن راه و رسم زندگی در این محیط نیازمند دوستانی زرنگ مثل تامپر خرگوشه است.

سیندرلا (۱۹۵۰)

کارگردان: کلاید جرونیمی، همیلتون لاسک و ویلفرد جکسون

محصول: امریکا

این داستان اسطوره‌ای همان‌قدر که به دختران جوان می‌قبولاند فقط کافی است صبور و خوش‌قلب باشند تا بخت در خانه‌شان را بزند و به خوشبختی برسند، به زعم فمینیست‌ها، مروج اعتقادات ناروایی است که باور دختران جوان را به توانایی‌های خودشان تضعیف می‌کند. با این همه، در این انیمیشن والت دیزنی، سیندرلا مظهر همه خوبی‌هایی است که یک دختر جوان آرزوی‌شان را در سر می‌پروراند. نامادری بدجنس سیندرلا هم تجسمی از همه نیروهایی شر و شومی است که نمی‌خواهد زیبایی و دانایی و کاردانی سیندرلا را باور کند و فقط به حمایت از دختران نالایق خودش می‌اندیشد که استعدادشان در کرنش کردن است.

سیاره شگفت‌انگیز (۱۹۷۳)

کارگردان: رنه لالوکس

محصول: فرانسه

انیمیشنی سوررئال که دیدنش تجربه‌ای منحصربه‌فرد است و البته اگر اهل تجربه چیزهای نامتعارف نباشید، شاید چندان به مذاق‌تان خوش نیاید. جز رنه لالوکس، دیگر آدم مهم و موثر «سیاره شگفت‌انگیز» هنرمند کارتونیست رولان توپور بود که در نوشتن فیلمنامه و طراحی تولید این انیمیشن هم نقش داشت. «سیاره شگفت‌انگیز» داستان دو نژاد Oms و Draags است که در سیاره Ygam زندگی می‌کنند. Oms ها از نظر جثه اندازه انسان و تحت ظلم و ستم Draags های غول‌پیکر و آبی‌رنگ هستند که با مداخله یک دختر Draags تغییری در این وضع رخ می‌دهد. تصاویر این انیمیشن جادویی به نقاشی‌های سورئالیستی شباهت دارد.

آکیرا (۱۹۸۸)

کارگردان: کاتسوهیرو اوتومو

محصول: ژاپن

سی سال پس از جنگ جهانی سوم، توکیو به شهری بسیار بزرگ و صنعتی تبدیل شده که گروه‌های خلافکار شب و روز در آن با هم می‌جنگند. علت وقوع جنگ جهانی سوم کودکی به نام آکیرا بوده که توانایی‌های خاصی داشته. یکی از اعضای ضعیف گروه‌های خلافکار که صاحب قدرتی عجیب شده، آکیرا را پیدا می‌کند، ولی آکیرا چیزی نیست که او فکرش را می‌کرده. اتوموتو گفته منبع الهامش دهه ۱۹۷۰ توکیو بوده که تظاهرات دانشجویی، موتورسواران، جنبش‌های سیاسی، گنگستران و جوانان بی‌خانمان در آن وجود داشتند. کیفیت بالای گرافیکی این انیمیشن یکی از دلایل موفقیت آن بود.

شیرشاه (۱۹۹۴)

کارگردان: راجر آلرس و راب مینکاف

محصول: امریکا

شیرشاه مرده؛ زنده‌باد شیرشاه. تقریبا می‌توان «شیرشاه» را خلاصه کرد به مرگ شیر پدر و بر جای نشستن شیر پسر. ولی همه‌چیز به همین سادگی هم نیست. شیر پسر تا به شیرشاه بدل شود باید سفر دورودرازی را از سر بگذراند. این انیمیشن که چه‌بسا ادای دین کمپانی دیزنی به دیوید لین حماسه‌ساز بزرگ سینما باشد، چشم‌اندازهایی باشکوه و حیواناتی با جاه‌طلبی ریاست بر سایرین را در داستانی درگیرکننده به تصویر می‌کشد. این داستانِ گذر از کودکی به بزرگسالی شیربچه‌ای است که می‌خواهد پنجه جای پنجه پدرش بگذارد.

داستان اسباب‌بازی (۱۹۹۵)

کارگردان: جان لستر

محصول: امریکا

وقتی نخستین قسمت «داستان اسباب‌بازی» در سال ۱۹۹۵ اکران شد، رسانه‌ها آن را به‌عنوان نخستین انیمیشن تمام‌کامپیوتری تاریخ معرفی می‌کردند که بدون دخالت دستان پرمهارت استادان انیماتور قدیمی تولید شده است. در آن دوران هنوز خبری از فناوری‌های پیشرفته امروزی نبود و انیمیشن‌های دوبُعدی، مثل «دیو و دلبر» (۱۹۹۱)، «علاءالدین» (۱۹۹۲) و «شیرشاه» (۱۹۹۴) با داستان‌های جذاب و شخصیت‌های دوست‌داشتنی‌شان، به فانتزی‌هایی جان می‌دادند که هم هوش از سر کودکان می‌برد و هم بزرگ‌سالان را به تحسین وامی‌داشت. اما داستان اسباب‌بازی انقلابی در صنعت انیمیشن به‌وجود آورد که یکی از مهم‌ترین دستاوردهایش گسترش مرزهای خیال‌پردازی بود.

آبی تمام‌عیار (۱۹۹۷)

کارگردان: ساتوشی کن

محصول: ژاپن

بگذارید اهمیت این انیمه جذاب را با این ماجرا شرح دهیم: دارن آرونوفسکی، کارگردان مشهور امریکایی، بابت بازسازی نعل به نعل صحنه وان حمام این انیمیشن در فیلم «مرثیه‌ای بر یک رؤیا» ۵۹ هزار دلار به ساتوشی کن پرداخت کرد. بعدها دوباره آرونوفسکی در فیلم «قوی سیاه» تکه‌هایی از این انیمیشن را بازآفرینی کرد. همین که کارگردانی خلاق مثل آرونوفسکی این چنین تحت تاثیر این انیمیشن است، نشان می‌دهد با چه اثری مواجه‌ایم. رازآمیز، مهیج، پرتعلیق و در مرز خیال و واقعیت؛ دختر جوانی از دنیای خوانندگی وارد دنیای بازیگری می‌شود، اما یکی از هوادارانش از این تصمیم او راضی نیست.

شهر اشباح (۲۰۰۱)

کارگردان: هایائو میازاکی

محصول: ژاپن

بی‌شک هایائو میازاکی بزرگ‌ترین کارگردان انیمیشن ژاپن در تاریخ سینماست و نامش هم‌ردیف کسانی چون والت دیزنی و جان لَسِتر قرار دارد. روی هر کدام از انیمه‌های میازاکی که دست بگذارید جایی در فهرست بهترین انیمیشن‌های تاریخ سینما دارد. از کیفیت بصری غنی و خیال‌انگیز آثارش بگیرید تا سبک روایی و موسیقی و هر عاملی که می‌تواند به جذابیت یک انیمیشن کمک کند، در کارهای او به حد اعلا رسیده است. «شهر اشباح» مشهورترین اثر میازاکی درباره دختری ۱۰ ساله است که تلاش دارد پدر و مادرش را که به خوک تبدیل شده‌اند نجات دهد. اگر این قصه یک‌خطی برای‌تان عجیب است، خود انیمیشن هوش از سرتان می‌برد.

کد خبر 847477 منبع: همشهری آنلاین برچسب‌ها کارتون مجله انیمیشن پویا نمایی - انیمیشن

دیگر خبرها

  • نایب قهرمانی ایتالیا در یورو 2000 به روایت کارتون / فیلم
  • یخبندان و سرما در راه خراسان جنوبی/ صدور هشدار سطح زرد
  • ۸ انیمیشن کلاسیک که باید حتما ببینید | از والت دیزنی تا میازاکی
  • (ویدئو) مرگ جوجه‌ پنگوئن‌های امپراتور در پی ذوب بی‌سابقه یخ در قطب جنوب
  • وقتی باشگاه های فوتبال از برنامه های دوستیابی برای انتخاب سرمربی جدید خود استفاده می کنند / انیمیشن بلیچر ریپورت
  • شهر شلوغ پلوغ
  • «آوای ابرها» با دغدغه کودکان مظلوم غزه به جشنواره کاریبتونز کلمبیا راه یافت
  • ۲ انیمشن ایرانی به جشنواره معتبر انسی راه یافتند
  • «آوای ابرها» به جشنواره کاریبتونز کلمبیا راه یافت
  • انتشار فراخوان دوسالانه بین‌المللی «کارتون کتاب»