مخاطب این مهمونی عام نیست و دست سازندگان باز است!
تاریخ انتشار: ۴ اردیبهشت ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۴۸۵۵۶۸۱
عادل بزدوده نویسنده و کارگردان نمایش عروسکی و عروسک ساز که سال ها در حوزه برنامه ها و فیلم های عروسکی فعالیت داشته و آثاری چون " زی زی گولو"، "شهر موش ها"، "خونه مادر بزرگه" و... در کارنامه هنری اش دارد درخصوص برنامه "مهمونی" و عوامل موفقیت آن با خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا گفت و گویی کردهاست که در ذیل می خوانید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!
مهمونی یکی از معدود برنامه های عروسکی ای است که بعد از مدت ها ساخته شده و این روزها مورد استقبال خیل عظیمی از مخاطبان قرار گرفته است. در همین خصوص عادل بزدوده نویسنده و کارگردان نمایش عروسکی و عروسک ساز که آثاری چون " زی زی گولو"، "شهر موش ها"، "خونه مادر بزرگه" و... در کارنامه اش دارد به خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا درباره ی این برنامه گفت: ایرج طهماسب آنقدر بلد است که بخشی از فرهنگ دنیای کودک و نوجوان و بزرگسال این مملکت است. اگر تلویزیون سعی بر حذف او دارد باید بگویم موفق نخواهند شد چون فردی که امضا و اثر انگشت دارد حذف نمی شود حالا با هر دلیل و استدلال محکمی که بزرگواران در تلوزیون ارائه می کنند. کار و حرفه ما خدمت به مردم و سرگرم کردن مردم است، و مدیران در تلویزیون باید ازین بابت که چنین گروه نابی را از دست داده و کنار زده اند ناراحت باشند.
او ادامه داد: این مصیبت عظیم و نگرانی بزرگ را چطور باید قرائت کرد و به گوش والا مقامان رساند؟ چطور باید گفت درحالیکه این عزیران هنوز سمتی نداشتند افراد بزرگی در این زمینه کار می کردند ؟ خدماتی که آن ها برای مردم انجام داده اند به این راحتی قابل پاک شدن نیست و باید تغییر روشی در کردار خود داشته و برای به ثمر رسیدن درست کارهای نمایشی اقدامات بیشتری می کردند. برنامه مهمونی برنامه ای شاد، اجتماعی، انتقادی که کاملا پسندیده است. ایرج طهماسب تمام نشدنی است. به یاد عباس کیارستمی افتادم زمانی فیلمی برای کانون پرورشی و فکری کودکان و نوجوانان ساخته بود اما جلوی پخش فیلم او را گرفتند آن زمان عباس کیارستمی گفت کسی که جلوی فیلم من را گرفته است یک روز خواهد رفت اما من یک فیلم ساز هستم. بعد از آن هم فیلم او پخش شد و نام کیارستمی به عنوان یکی از اسطوره های سینمای باشعور ایران زمین ثبت شد. باید با هنرمندان برخورد پسندیده کرد و از کسانی که فعالیت های هنری آن ها برای مردم است حمایت همه جانبه شود.
بزدوده اظهار داشت: در حال حاضر می بینید می بینید ایرج طهماسب به راحتی کار خود را می کند و مورد پسند مخاطب بزرگسال است و بیننده از دیدن آن لذت می برد. این یک فرمت در دنیا است برنامه های عروسکی و عروسک ها می تواند برای مخاطب بزرگسال باشد و از مسائل آن ها صحبت کند و آن ها را به چالش بکشد. از ایرج طهماسب دقیقا چنین چیزی انتظار می رفت ابزار و اندیشه و نوشتار او مشخص است، عروسک هایی که دوست عزیز من مرضیه محبوب برای او ساخته مشخص است و تیم صدا پیشه و عروسک گردانان او تماما آدم هایی هستند که یکی از یکی با معرفت تر و با گذشت تر هستند و این تیم جمع شده اند و این کار را ساخته اند. امیدوارم مدیران عزیز و بزرگوار ما از خواب غفلت بیدار شوند و خود را به مردم نزدیک تر کنند. طهماسب از مردم دور نمی شود اما مدیران با این برنامه ریزی های غیر تخصصی و مغروضانه در حال دور شدن از مردم هستند.
عروسک ساز "زی زی گولو" بیان کرد: ایرج طهماسب توانست در این شرایط کرونا و اقتصاد کشور برنامه ای که می تواند مفرح خاطر و ذهن و تفریحی یک ساعته باشد و خوشبختانه افرادی هستند که در مقابل، این رخصت و اجازه را به آقای طهماسب و گروه او می دهند تا کار کنند. تفکر و اندیشه این کار متعلق به ایرج طهماسب است و می داند که باید چه کاری را انجام دهد چه کسی را بیاورد و به چه شکل خاصی از آن عروسک و آن صدا پیشه و آن عروسک گردان بهره بگیرد. همه این ها نشانگر جامعه شناس بودن و مردم شناس بودن اوست.
عادل بزدوده درخصوص اینکه جنس کار "مهمونی" متعلق به تلویزیون است یا پلتفرم ها اظهار داشت: این شکل کار مربوط به پلتفرم ها است. آنجا دست کمی باز تر و سانسور های کلامی کمتر است و خب مخاطبشان هم عام نیست. وقتی مخاطب عام است همه می دانیم که خطوط قرمز باید رعایت شود ولی در پلتفرم ها مقداری پا را فراتر می گذاریم. وقتی سن مخاطب بالاتر است کلام ها و انتقادات کمی تند تر می شود و مخاطب این کار هم کودکان نیستند. و این یک ژانریست در دنیا که برای مخاطب بزرگسال است. البته ما بی تربیتی و بد کلامی را رواج نمی دهیم. به قول یکی از دوستان باید بد باشد که خوب دیده شود و خوب باید باشد تا بد تشخیص داده شود همه این ها باید در کنار هم باشند تا سمت و سو و هدف اثر مشخص شود وقتی کاراکتر در حقیقت دزد است باید دزدی کند یا کسی که قاتل است و خوب جلوه دادن قاتل کار درستی نیست، همه این مسائل در ذهن ایرج طهماسب وجود دارد او همیشه پرسوناژ های خاکستری در کارهایش دارد و این یکی از انگیزه های خلق کاراکتر در نمایشنامه نویسی و فیلم نامه نویسی و داستان نویسی است. این خاکستری خوب است چون آدم خوب قطعا مشخص است اما کاراکتر خاکستری التهاب کار را بالاتر می برد و کار را زیباتر و پر بیننده تر می کند. ایرج طهماسب با تجربه دانشگاهی و با مطالعه دانشگاهی و با نوشتار زیاد به این سطح از نوشتن رسیده است و می تواند چنین کاری بکند.
بیشتر بخوانید درهای باز مترو تبریز به روی هنرمندان/ایستگاه های مترو نمایشگاه هنری می شود بیست و نهمین سالگرد شهادت سید مرتضی آوینی/دل های عاشق تو را با صدایت شناختند لینک کپی شد ارسال به دیگران وبگردی عروسک فرهنگ و هنر کودک و نوجوان برنا ایرج طهماسب مرضیه محبوب برنامه های عروسکی عادل بزدوده برنامه مهمونیتمام حقوق برای خبرگزاریبرنامحفوظ است. استفاده از مطالب با ذکر منبع آزاد است
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: عروسک فرهنگ و هنر کودک و نوجوان برنا ایرج طهماسب مرضیه محبوب برنامه های عروسکی عادل بزدوده برنامه مهمونی عادل بزدوده ایرج طهماسب فرهنگ و هنر برنامه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۸۵۵۶۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
با«مست عشق» کرک و پر حسن فتحی ریخت؟!
همه‌چیز در مست عشق سردستی است. چه رابطه مرید و مرادی مولانا با شمس باشد چه خواستگاری دفعی شمس از کیمیا خاتون، چه رابطه آن سردار نظامی با آن کنیزک مسیحی و چه جمع شدن این سه ضلع در کنار هم.
به گزارش مشرق، مثلا اسمش را بگذاریم نهضت آنتی تورکیش کانسپچوآل آرت! پدیده یک دهه اخیری که به مدد خط تولید سری‌دوزی همسایه شمال‌غربی‌مان در ترکیه راه افتاده.
این نهضت باید بفروشد، صادرات داشته باشد و دلار وارد کند. لاجرم باید عامه‌پسند باشد و لاجرم‌تر آنکه برای این عامه‌پسند بودن نباید خیلی توی مسائل غور کند. هر چیزی که بخواهد دستگاه هاضمه مخاطب را به زحمت هضم و پرداخت بیندازد و او را به گاوگیجه گرفتن انداخته باید قیچی شود.
جالب است بدانید که این نهضت از سال ۲۰۱۰ سایر پهلوان‌های رقبای سریال‌ساز در دنیا را زده به گاراژ و بعد از صنعت عظیم فرهنگ سریال‌ساز ایالات‌متحده در رتبه دوم دنیا قرار گرفته و مدام هم دارد به طول و عرض و ارتفاعش اضافه می‌شود.
سر ریز این خروجی هم به مدد ده‌ها شبکه ماهواره‌ای ریخته می‌شود توی حلق مردم منطقه در خاورمیانه و منطقه بالکان و برگردانش در ایران هم پر کردن سبد مصرف فرهنگی بخشی از قشر متوسط و رو به پایین جامعه که زیر ضرب مشکلات اقتصادی و در فقر تولیدات رسانه ملی، سرگرمی فرهنگی رایگان دیگری ندارد جز شبکه‌های ماهواره‌ای ترک و تخم‌وترکه‌های ایرانی‌شان. حتما صنعت سریال‌سازی ترک -حداقل آن قسمی که مخاطب فارسی‌زبان در یک دهه اخیر با آن روبه‌رو بوده- را هزار و یک ویژگی مخصوص به خود را دارد اما اگر خواسته باشیم دال مرکزی این هزار و یک ویژگی مخصوص را ذیل یک دال مرکزی جمع کنیم، آن دال مرکزی آن چیزی نیست جز «پرداخت سردستی»!
خصوصیت اصلی این جناب آنتی تورکیش کانسپچوآل آرت در همه چیز، سردستی و سطحی بودن است چه زمانی که روایت زندگی می‌کند، چه زمانی که روایت حماسه می‌کند، چه زمانی که راوی خداست و کنش و واکنش‌های غیرمادی این عالم چه زمانی که با لعاب اروتیسم و جاذبه‌های غلیظ جنسی در جایگاه روایت عشق و خیانت خلق‌الله نشسته.
اصلا مساله این نیست که مای انسان ایرانی چقدر با این مفاهیم سر صلح داریم یا آشتی؛ مساله آن است که همه چیز در این خط تولید سردستی است و فاقد عمق و فست‌فودی. در منظومه زیستی انسان امروز جایی برای «تامل» نیست. همه چیز برای مصرف است. لاجرم صنعت فرهنگ آن هم ورژن ترکش هم از این قاعده مستثنی نیست.
آنتی تورکیش کانسپچوآل آرت شاید قصه بگوید، پیرنگ داشته باشد و برخلاف صنعت فرهنگ مد شده این سال‌های سینمای ایران، پایان مشخص و غیر شرحه شرحه‌ای هم داشته باشد، اما خروجی محتوم هر نوع ورودی ولو متعالی به این دستگاه پرداخت تحلیلی، سطحی شدن است و سردستی و مبتذل شدن. هر چیزی تولید می‌شود که فقط «مصرف» شود. «تامل» کردن، سرعت مصرف را پایین می‌آورد پس باید از آن دور شد.
خروجی این حالت سطحی و سردستی شدن است آنقدر که بعضا حس می‌کنی دارد به شعور مخاطب توهین می‌شود. این ۴۵۱ کلمه را عارض شدم که این را بگویم «مست عشق» هم بدجور به این آفت مبتلاست حالا گیریم راوی نوعی عشق باشد در جایگاه صلح کل عالم هستی نشسته بدون زهرماری‌های مرسوم در همتایان ترکش! خروجی اما همان همیشگی است؛ سردستی و سطحی و به‌قدر اقتضائات سینمای ایران بهره گرفته از مثلث و مربع‌های عشقی!
همه‌چیز در مست عشق سردستی است. چه رابطه مرید و مرادی مولانا با شمس باشد چه خواستگاری دفعی شمس از کیمیا خاتون، چه رابطه آن سردار نظامی با آن کنیزک مسیحی و چه جمع شدن این سه ضلع در کنار هم که قرار است مفهوم اصلی مست عشق را بسازد که از سنتز پا گذاشتن هر یک از کاراکتر روی شخصیت سابق‌شان حاصل می‌شود.
مولانایی که دیگر آن فقیه سنگین سر کرده در کتاب و درس نیست و شمسی که معترف است به شکستن خویش و فروتنی در برابر عشق کیمیا خاتون و درنهایت هم خودشکنی آن فرمانده نظامی که به خود می‌آید! انگار که مخاطب باید همه‌چیز را پیش‌فرض پذیرفته‌شده بداند تا کارگردان به‌سرعت قصه‌اش را بگوید و به سرانجامی برساند و سوژه را مصرف کند. این سطحی‌نگری و سردستی بودن نقطه مقابل کارنامه حسن فتحی است.
کافی است مست عشق را بگذارید کنار «شب دهم»، «مدار صفر درجه»، «پهلوانان نمی‌میرند»، «میوه ممنوعه» یا حتی «شهرزاد» که بین ساخته‌های فتحی، عامه‌پسندترین اثرش محسوب می‌شود تا مشخص شود این آنتی تورکیش کانسپچوآل آرت چه بلایی سر فتحی آورده. آقای فتحی! چه داری می‌کنی با خودت؟!
منبع: روزنامه فرهیختگان
اعلام محدودیت های ترافیکی پایان هفته در جاده های شمالی کشور