چگونه خطای سیاستمداران و فرصتطلبی دیگران را میتوان کاهش داد؟
تاریخ انتشار: ۵ اردیبهشت ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۴۸۶۴۷۴۴
اصل سفر و اقدام به خرید کالای ترکیهای اقدام غلطی بوده؟ ظاهراً درباره این موضوع اختلافنظر چندانی وجود ندارد؛ علاوه بر خطای برخی اعضای خانواده آقای قالیباف، نحوه مواجهه بعضی مشاوران و همچنین منسوبان او نیز کمکی به روند حل مسئله نکرد.
به گزارش ایران اکونومیست، اگر در سیاست و حکمرانی، مردم موضوعیتی ندارند اساساً ادامه این متن بیهوده و بیفایده است؛ اما اگر در کنار حقیقت، مردم و افکار عمومی هم رکن اساسی در حکمرانیاند، میتوان به ماجرای اخیر سفر برخی اعضای خانواده آقای قالیباف به ترکیه و اقدامات فرد یا افرادی که افشاگر خوانده میشوند از زاویه دیگری هم نگریست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اصل این سفر و اقدام به خرید کالای ترکیهای اقدام غلطی بوده؟ ظاهراً درباره این موضوع اختلافنظر چندانی وجود ندارد؛ الیاس قالیباف فرزند محمدباقر قالیباف این کار را خطا دانسته و سیدمحمود رضوی مشاور قالیباف هم در یکی از رشته توئیتهای خود به این موضوع اذعان کرده است. تحلیل خطا بودن این مسئله نیز البته کار دشواری نیست؛ در شرایطی که مردم در وضعیت بد اقتصادی به سر میبرند و مسئله درآمدهای ارزی یک مشکل جدی است، سفر به ترکیه و خرید خانواده رئیس یک قوه از آنجا –به هر میزان که باشد- نمکپاشی به زخم مردم است. خاصه آنکه ذهن مردم در مواجهه با چنین وقایعی- غلط یا درست- به اموری مانند رفتار دوگانه متبادر میشود؛ آنها میگویند برخی مسئولان که علنی و آشکار، همگان را به مصرف محصول داخلی سفارش میکنند، چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند و خریدشان را از ترکیه انجام میدهند.
علاوه بر خطای برخی اعضای خانواده آقای قالیباف، نحوه مواجهه بعضی مشاوران و همچنین منسوبان او نیز کمکی به روند حل مسئله نکرد؛ الیاس قالیباف به یکباره اقدام خواهرش را خطای نابخشودنی میخواند اما چند ساعت بعد، مطالبی را در اینستاگرامش استوری میکند که نسبتی با آن مطلب اولیهاش ندارد. شاید یک راه اثرگذار میتوانست این باشد که خود آقای قالیباف در همان ابتدای امر به صورت مستقیم موضوع را برای مردم توضیح میداد و در این رابطه عذرخواهیای هم در پیشگاه مردم بیان میکرد. چه بسا این رویکرد در بخش بزرگتری از جامعه ایرانی زمینه پذیرش بیشتری میداشت. با این حال ظاهراً مشاوران ایشان روش دیگری را انتخاب کردهاند.
به هرحال از شواهد پیداست که خطا بودن اقدام برخی اعضای خانواده آقای قالیباف، ظاهراً تنها بخش مورد اتفاق ماجراست؛ امّا مباحث بسیار دیگری هست که در کشمکش بین دو یا چند گروه قرار دارد. مثلاً اینکه کار افشاگری درباره این ماجرا به صورت عجیب و غریبی پیش میرود و آنها که داستان را آغاز کردهاند بیتمایل به پیشبرد یک پروژه سیاسی علیه قالیباف نیستند. اینکه منبع و فرآیند اقدام آقای وحید اشتری، افشاکننده این ماجرا، محل شبهه است هم بحث درازدامنی در فضای مجازی است. شک و شبهه درباره اینکه چگونه و با چه انگیزهای ظاهراً خانواده آقای قالیباف در این سفر تحت نظر بودهاند و اصلاً اینکه این افراد که مشهور هم نیستند چگونه شناسایی شدهاند و چگونه برخی دوربینها به دنبال تسخیر این صحنهها بودهاند، کاملاً در بین کاربران فضای مجازی هم به چشم میخورد.
بر همین اساس وحید اشتری فایل صوتی پر کرده و سعی کرده این ابهام مهم را که گسترده هم شده، به نوعی پاسخ دهد؛ امّا بخشهای قابل توجهی از پاسخی که به شبهات میدهد در بهترین حالت، «بیربط» است؛ او درباره منابعش عمدتاً سه چیز را مطرح میکند؛ یکی مردم-که البته خودش توضیح میدهد درباره اطلاعاتی که به دستش میرسد باید تایید بگیرد- و سپس آنجا که اصل ماجرای تحقیق به میان میآید، بیش از هرچیز دو منبع را عنوان میکند: یکی دوستانش که ظاهراً در همه سازمانها و ارگانها هستند! و دوّم و جالبتر اینکه در موضوعات بخصوصی به آخرینحضور(Last Seen) در واتساپ افراد مراجعه میکند!
اینکه برخی گروههای سیاسی از اصلاحطلبان گرفته تا بخشی از اصطلاحاً اصولگرایان بدشان نمیآید در آستانه انتخابات مجلس پروژه محفلی-سیاسی خاصی را هم علیه قالیباف پیش ببرند، مسئله دور از ذهنی نیست؛ اینکه برخی که خود را رقیب سیاسی قالیباف در طیف اصولگرا میدانند و خفیه یا آشکار از آنچه این روزها درباره قالیباف و خانوادهاش میگذرد خوشنودند و با نیش و کنایه شرایطی که اکنون قالیباف در آن افتاده را نشانه حقانیت ازلی و ابدی خود میخوانند هم از آن مسائل عجیب و غریب این روزهاست. آنها تصور میکنند فرصت مناسبی برای تسویه حساب یافتهاند؛ حال آنکه آنچه در افکارعمومی میگذرد نه تنها به سود آنها نیست، بلکه سرشکن این اتفاق نامناسبی که رخ داده، آفتی برای سرمایه اجتماعی بسیاری از این گروهها هم هست.
اینکه برخی کانالها هم میخواهند با اخبار فیکی از قبیل اینکه قرارگاه عملیات علیه قالیباف از درون دفتر رئیس جمهور است، از این ماجرا برای خود آورده سیاسی بیابند هم بسیار روشن است و نیاز به تحلیلهای خیلی پیچیده سیاسی ندارد.
همهی اینها، تحلیلها و واکاویهایی در ساحت امر سیاسی است؛ اما مسئله اصلی و موضوع محوری این متن آن است که مردم چگونه داوری کنند؟ افکارعمومی که بیرون ایستاده و ناظر این زد و خوردها در فضای مجازی و بعضاً حقیقی است به چه نحوی میتواند در این مسئله موثر باشد؟ این سوال را میتوان دقیقتر هم طراحی کرد: چگونه باید سیاست را در کشور سامان داد که مردم بتوانند حتیالامکان بهترین و عادلانهترین داوری را داشته باشند تا سیهروی شود هرکه در او غش باشد؟
یک سو این تاکید وجود دارد که افشاگران در مسئله اخیر بیش از آنکه درحال پیشبرد مسئلهای عدالتخواهانه باشند، پروژه سیاسی دارند؛ این نگاه با برخی استدلالها میگوید امثال صدرالساداتیها، صبا آذرپیکها و اشتریها به جای آنکه رهرو عدالت باشند از این مفهوم راهزنی میکنند. امّا طرف مقابل هم مدعی میشود پروژه اصلی حفظ و دفاع تام و تمام از آقای قالیباف توسط جناح مقابلشان است!
اشتری و دوستانش مدعی میشوند که خانواده آقای قالیباف اضافه بار بسیار داشتهاند و این موجب درگیریهایی هم در فرودگاه شده است؛ طرف دیگر به نقل از روابط عمومی معراج تاکید میکند که هیچ اضافه باری در میان نبوده است.
این زد و خوردها تا آنجا که هیچکدام به صورت واقعی برای مردم قابلیت راستیآزمایی و صحتسنجی نداشته باشد، میتواند تا ثریا ادامه یابد و مردم مجبورند بر اساس شهودهایی که از مسائل دیگر و موضوعات پیرامونی دو طرف دارند قضاوتهایی داشته باشند که راجع به آنهم احتمالاً نمیتوانند اطمینان قلبی کسب کنند. امّا در عوض زجر و درد اصلی متعلق به همین مردم است؛ آنها که هم به اشتری و دوستانش مشکوک میشوند و هم نمیتوانند مدعای طرف مقابل را صحت سنجی دقیق کنند. پس سرجمع دود همهی این داستانها به چشم کلیت حوزه حکمرانی و سرمایه اجتماعی آن میرود؛ چه آنکه مردم به سمت این جمعبندی هل داده میشوند که اگر گناهی هم این وسط نباشد، حداقل دعوای قدرت در بخشی از بدنه حکمران، اینچنین بالاست.
راه چاره چیست؟ قاعدتاً آنها که به دنبال تقویت سامان حکمرانی هستند و سیاست سالمی را میخواهند، از این وضعیت آشفتهاند؛ کتاب شازده کوچولو دیالوگ معروفی دارد که میگوید «تو اگر دوست میخواهی مرا اهلی کن»؛ و در این مورد خاص، آنها که دنبال تقویت عدالت و سامان در سیاست هستند، باید قدمی در راه اهلی کردن این سیاست بردارند.
شفافیت و امکان پیگیری موضوعات توسط مردم، یکی از اصلیترین راههای چاره است. اگر نهاد شفافیت تقویت شود، هم میتوان موضوعات اینچنینی را صحت سنجی کرد و هم امثال اشتری را به شفافسازی منابعش مجبور ساخت. اگر سیاست سامان بهتری داشت، غیر از آنکه موضوع آقای قالیباف به راحتی حل میشد، قاعدتاً وحید اشتری بعد از ماجرای رسوایی در اختفای اختیاری صدرالساداتی، به لحاظ اعتبار، وضعیت دیگری داشت.
با این حال متاسفانه دستگاههای مسئول در این باره بیحرکتند؛ شعار شفافیت که یکی از مهمترین مدعاهای نمایندگان فعلی مجلس در ایام انتخابات بود، تا کنون خاک میخورد و حالا هم که با فشار رسانهای به روی میز آمده اسیر همان ترفند رادیکالیسمی است که در مجلس پیشین دچارش شد؛ به این معنا که برخی نمایندگان برای فرار از شفافیت خود، تاکتیک همه یا هیچ را برمیگزینند و میگویند همه نهادها، حتی آنها که توجیهی ندارد، هم باید شفاف شوند! این تهدیدها از آن جهت است که نهایتاً ماجرای شفافیت دوباره در نطفه خفه شود و یا آن را به برههای موکول سازند که دیگر گریبان مجلس فعلی را نگیرد.
به هر صورت، شفافیت و سامان دادن به سیاست مهمترین راه گریز از آزار و اذیت ملت در پروندههای اینچنینی و کاستن از خطاهای آزاردهنده اینچنینی برخی مسئولان و همچنین رهایی از پروژههایی است که در ظاهر و به نام عدالتخواهی پیگیری میشود؛ در غیر اینصورت دو طرف همدیگر را محکوم خواهند کرد و قاعدتاً حق، فینفسه، بیشتر با یک طرف است؛ امّا از منظر حکمرانی، این تنها بخشی از ماجراست و بخش اصلی آنجاست که مردم نمیتوانند قضاوت قطعی و مستقل کنند و به همین جهت همه را یک کاسه خواهند دید.
تا زمانی که حرکت به سمت ساماندهی و شفافیت و رسیدگیهای شفاف نباشد، افشاگریها پیش خواهد رفت و مهمترین استدلال هم در این زمینه همین خواهد بود که اگر این افشاگریها نباشد، مسئولان هیچ نظارتی روی خود احساس نمیکنند.
منبع: خبرگزاری تسنیم
منبع: ایران اکونومیست
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۸۶۴۷۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«بی حجابی» گرهای که با دست باز میشود
گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، مصطفی خدابخشی- طی روزهای اخیر موضوع حجاب وعفاف به عنوان یک موضوع مهم فرهنگی یکبار دیگر با اجرای «طرح نور» از سوی فراجا و با نزدیک شدن به نهایی شدن لایحه حجاب در مجلس شورای اسلامی محور توجه قشر گسترده ای از مردم جامعه قرار گرفته است.
طرحی که به دلیل نبود برنامه ریزی مدون و انجام وظیفه از سوی دستگاه ها، سازمان ها و نهادها در حوزه عفاف و حجاب پس از حدود 20 ماه کش و قوس فراوان در بین ارکان مختلف تصمیم گیر فرهنگی کلان جامعه یکبار دیگر با تغییر نام از سوی نیروی انتظامی به مرحله اجرا گذاشته شده تا این نیرو به تنهایی در این میدان خطیر بار سنگین بر زمین مانده دیگر نهادها را به دوش بکشید، شاید که در قبل آن اوضاع آشفته نوع پوشش در جامعه سامانی یابد.
طی ماه های گذشته موضوع حجاب و نمایش نسخه جدیدی از آن که سنخیتی با جامعه اسلامی ایرانی ندارد ابعادی فراتر از حوزه فرهنگ به خود گرفته تا شیطنت رسانه ای آن را به نماد و رویکردی سیاسی امنیتی برای رویا رویی با نظام اسلامی مبدل سازد. یقینا شرایط ایجاد شده در مقوله حجاب در این روزهای جامعه زائیده یک رویداد و یا مولفه ای تک بعدی نیست بلکه باید آن را معلولی از مسائل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دانست که با چاشنی فتنه انگیزی به صورت گسترده جامعه را به سه بخش درگیر، همسو و ضد تبدیل کرده است.
بر این اساس و باتوجه به قرار دادن پازل های شکل گیری این رویداد فرهنگی و اجتماعی که ردپای برنامه ریزانی غربی در آن به راحتی مشهود است باید کشف حجاب را جز در مواردی معدود که ناشی از کم دانشی و عدم برخورداری از تحلیل درست است، آن را شعاری بصری بر علیه نظام حاکمه دانست. برهمین اساس رویا رویی با آن نیاز به دست فرمانی جدید دارد، دست فرمانی که بتواند این حرام شرعی و حرام سیاسی که به چالش مهم ماه های گذشته کشور مبدل شده است را مدیریت و سلامت بصری را به جامعه ارائه کند.
حال سوال اینجاست آیا با توجه به شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی حاکم بر جامعه باید چشم بر مقوله عفاف و حجاب بست؟ آیا می توان به بهانه حفظ وحدت و انسجام اجتماعی، انسجام دینی را نا دیده گرفت؟ پاسخ به این سوال را می توان در منظومه فکری رهبر معظم انقلاب اسلامی یافت به گونه ای که ایشان حجاب را مولفه سوم مورد نیاز جامعه امروز بعد از موضوعات اقتصادی و منطقه ای دانسته اند. بر این اساس حجاب را باید نقطه مرکزی حکمرانی فرهنگی و نمادی از فرهنگ دیرینه مردم ایران زمین در نظام و ساختاری دینی در طول تاریخ دانست که بن مایه آن شکل دهنده ساختار نظام جمهوری اسلامی ایران است. به عبارت بهتر چشم پوششی بر این واقعیت یعنی رسیدن به نقطه پایان حکمرانی فرهنگی در ایران.
یعنی همان چیز که دشمن طی سال ها برای آن برنامه ریزی کرده و رویای شیرین آن را برای خود تصویر کرده است. رویایی که می توان آن را با اطلاع رسانی صحیح و استفاده نو آورانه از ابزارهای رسانه ای و با افزایش سطح آگاهی مردم از این فرایند به سراب تبدیل کرد.
عبور از این میدان پر مخاطره نیاز به نقشه عملیاتی دارد. متاسفانه در فرایند روایت میدان آنچنان که باید و شاید نتوانسته ایم میدان داری کنیم و عملا میدان در این بخش به شهروند خبرنگاران ضد امنیتی واگذار شده که سازنده خوراک خبری برای رسانه های معاند هستند. کسانی که به صورت عمده نقش موثری در مخالف سازی مردم با مقاله حجاب دارند اما کمتر دیده می شوند. حال باید در این میدان فرهنگی به بحث رسانه توجه ویژه ای شود تا حجاب به عنوان یک حکم شرعی در جامعه باز تعریف و مردم بر لزوم رعایت حدود آن آگاهی یابند. تحقق این مهم میسر نخواهد بود جز افزایش سواد رسانه ای مردم و استفاده درست دستگاه های تبلیغاتی از رسانه. این یعنی استفاده از ابزار فرهنگی برای یک رویداد یا تهاجمی فرهنگی.
یقینا موضوع حجاب در کشور ما کلاف سر در گم و غیر قابل حل نیست و هم زمان با یافتن سر رشته آن می توان امید به باز کردن گره آن داشت. گره ای که می شود آن را با دست باز کرد و نه با دندان. یقینا میدان مبارزه فرهنگی نیازمند نقشه عملیات فرهنگی است و در آن ترازوی رویکردهای ایجابی می بایست بر رویکردهای سلبی سنگینی کند چیزی که امروز برعکس شده و همین عامل باعث شکل گیری تقابلی جدید با حجاب خواهد شد.
انتهای پیام/