(تصاویر) خانه سوگلی ناصرالدین شاه و هووی جیران کجاست؟
تاریخ انتشار: ۷ اردیبهشت ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۴۸۷۹۹۷۵
خانه سلطنتی یا عمارتی یک طبقه که پشت دیوارهای بلند، آجری و رسوب گرفته در جایی از جنوب خیابان ولیعصر (عج)، بالاتر از چهارراه مولوی، روبهروی مهدیه تهران، از نظرها پنهان شده است. جایی کمتر کسی از اهالی و کسبه، از آن مطلع است. رهگذران هر روز و هر ساعت از کنارش میگذرند، بیآنکه بدانند در پس همان دیوار بلند، آجری و رسوب گرفته، عمارتی است خاطرانگیز که بخش مهمی از تاریخ کشور در آن رقم خورده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش همشهری آنلاین، از سمت میدان راهآهن، وارد خیابان ولیعصر (عج) میشویم. مسافرخانههای قدیمی و هتلهای تازه قد عَلَم کرده ۲ طرف خیابان دیده میشوند؛ شلوغ و پرهیاهو. حدود ۵۰۰ متر، خیابان ولیعصر (عج) را به سمت شمال، پیاده پیش میرویم. درست روبهروی مهدیه تهران، تابلوی بزرگ «اتحادیه و شرکت تعاونی صنف تهیه و توزیع گوشت گوسفندی تهران» نمایان میشود. اما برای یافتن خانه انیسالدوله باید بیشتر دقت کرد و از نگاههای روزمره فراتر رفت. اینگونه است که تابلوی کوچک و تقریبا ناپیدایی با مظنون، «خانه انیسالدوله» از لابهلای انواع تابلوهای شهری، راهنمایی و رانندگی و درختان چنار قدیمی و جدید، به سختی دیده میشود. اگر علاقهمند به تماشای سریال «جیران» باشیم با یافتن همین تابلوی کوچک و ناپیدا، صحنههایی از سریال در ذهنمان مرور میشود. بعد هم سر و کله چند حس دیگر مانند کنجکاوی، تعجب و هیجان پیدا میشود که پس عمارت انیسالدوله کجاست که تابلوی راهنما و اطلاعاتش، اینجا کنار تابلوی بزرگ اتحادیه و شرکت تعاونی صنف تهیه و توزیع گوشت گوسفندی تهران، نصب شده است؟
عمارتِ بانوی نخست حرمسرابرای یافتن پاسخ به گذشته بازمیگردیم. گذشتههای دور. خیلی دور. دور و دورتر. لطفا باز هم دورتر. حدود سال ۱۲۳۰ خورشیدی؛ اواسط دوران حکومت ناصرالدین شاه قاجار. بله، دقیقا همین جا خوب است. طبق معمول، ناصرالدین شاه قاجار، عزم شکار میکند؛ این بار در حومه روستای «امامه» (رودبارقصران؛ بخشهایی از شهرستان شمیرانات استان تهران). آنجا دختر چوپان و خوشزبانی را میبیند با نام «فاطمه».
دختری نوجوان که ظاهرش با معیارهای زیبایی آن زمان متناسب بود. برای همین خیلی زود مهرش به دل شاه نشست. شرایط دراماتیک (!) تا آنجا پیش رفت که دختر چوپان، چارهای جز راهیِ تهران و کاخ گلستان و همراه شدن با خدم و حشم ندید. او مدتی را نزد جیران، نخستین سوگلی حرمسرا به خدمت پرداخت و آداب قصر و اندرونی آموخت.
بعد از مرگ زودهنگام جیران نیز به شاه داغدیده، نزدیک شد و دیری نپاید که توفیقاتی مانند ازدواج رسمی با شاه مملکت، دریافت «نشان حمایل آفتاب»، سفر به فرنگ، ریاست اندرونی و حرمسرا و تاثیرگذاری در تصمیمات مهم خاندان سلطنت را حاصل کرد. به مجموع توفیقات انیسالدوله، در روایتهایی نامعتبر و تایید نشده، امتیازِ سکونت در عمارت جیران را که اهل حرمسرا جملگی چشم به آن داشتند نیز میافزایند؛ یعنی همین عمارتِ مورد بحث.
داستان یک عمارت سلطنتیعمارت سلطنتی انیسالدوله در شرق دروازه گمرک و اوایل ورودی تهران از سمت غرب قرار داشت و به نحوی تابع محله «سنگلج» و جزء اراضی «وزیر» (از شمال به باغ وسیع جنت گلشن و از غرب به ضلع غربی حصار ناصری(خیابان کارگر) و از جنوب به خیابان دروازه گمرک (مولوی) و از شرق به خانه هایی انگشت شمار محدود میشد) بود. این عمارت در دوران پهلوی اول، فروخته شد و از کاربری مسکونی به کاربری آموزشی تغییر یافت که پروفسور «محمود حسابی» نیز یکی از دانشآموختگان نامآشنای آن است.
سال ۱۳۳۰، شخصی با نام نادر اصفهانی آن را خرید و دوباره کاربری مسکونی برای خانه انیسالدوله، تعریف شد. اما این قصه سر دراز داشت. چرا که دهه ۵۰ به سبب نزدیکی ملک عمارت به کشتارگاه تهران در محدوده میدان بهمن فعلی، اتحادیه و شرکت تعاونی صنف تهیه و توزیع گوشت گوسفندی تهران، خانه انیسالدوله را خریداری میکند.
خرید ملکی که طبق ماده قانونی (اختصاصی میراث فرهنگی) مجازات اسلامی، اجازه و اختیار تغییر در بنای اصلی آن وجود نداشت. با این حال دهه ۶۰ ساختمانی در ضلع جنوبی و غربی حیاط عمارت که سابق بر آن محل نگهداری دام و طیور بوده، بنا میشود. تغییراتی در رنگ بنا، کفپوش حیاط نیز اعمال شدهاست.
تماشای تاریخ در یک اتحادیه صنفیبعد از پیگیریهای بسیار، از در اصلی وارد حیاطی میشویم که پیشتر، باغی وسیع بوده و انباشته از درختان سر به آسمان ساییده. درختانی که طبق اسناد تاریخی اوایل دهه ۵۰، با هدف گسترش فضای باز، قطع شدهاند. به یک باره مقابل چشمانمان، عمارتی با معماری قاجاری خودنمایی میکند. میانه حیاط، حوض فیروزهای، خالی از آب، با بقایایی از ستونهای کوچک و تزیینی و البته چند درخت قرار دارد. همان نزدیکی حوض میتوان دریچه قناتی را دید که پوشانده شدهاست. حیاط، حالا به پارکینگی برای خودروی کارکنان اتحادیه تبدیل شدهاست. خودروها، مقابل ۸ ستون کوتاه طبقه همکف پارک شدهاند.
طبقه همکف با اختلاف یک پله از کف حیاط پایینتر است و شامل فضاهایی از جمله یک ایوان در ضلع جنوب، ۲ فضای (سالن یا تالار) اصلی در شمال ایوان، یک انباری در منتهی الیه غربی، آشپزخانه، حمام، رختکن و سرویس بهداشتی در منتهیالیه شرقی میشود. سقفِ طبقه همکف دارای تقسیمات مستطیل شکل است که با گچبری آذین شده است.
۷ در بیرونی و درهای داخلی این طبقه نیز چوبی با رنگ سفید و یک قوس باربر بنا شدهاند. درهایی که همگی قفل هستند و فقط اجازه عکاسی از پشت شیشههای خاک گرفته آن را داریم. برای ورود به طبقه اول، باید از راهروی شرقی و یک پیش فضا عبور کرد. طبقهای که یک ایوان جنوبی با ۲ سالن بزرگ و مرتفع در قسمت شمالی دارد. یک فضای پشتیبانی (آبدارخانه فعلی) و یک راهپله ارتباطی با طبقه همکف نیز مشاهده میشود. ۶ ستون در این طبقه تعبیه شده که تزیینات گچبری سرستونهای آن به سبک یونانی بسیار چشمگیر است و میتوانند ساعتها، نگاهتان را بربایند.
به علت تغییر کاربری، چهارچوب درهای تراس جنوبی تعویض شدهاند اما این حال طاق نیمدایره آن با همه تزیینات خاص، هنوز جلب توجه میکند. دیوارهای داخلی سالنها و ایوان طبقه اول با طرحهایی از گل، طبیعت و فرشتههای کوچک آراسته شده است. در کنار همه این زیباییهای تاریخی و معماری، کارکرد اداری با وسایل و تجهیزاتی مانند میز، کمدهای فایلی، کتابخانه، آبسردکن و کارکنان در حال کار را ببینید که جایشان آنجا نیست.
دشواری امرارمعاش در یک بنای تاریخییکی از کارکنان اتحادیه تهیه و توزیع گوشت گوسفندی تهران که میز کارش درست کنار یکی از ۴ شومینه عمارت قرار گرفته، میگوید: «طی این سالها فقط یک مرتبه این بنای تاریخی از سوی سازمان میراث فرهنگی، مرمت شده است. چند باری هم برای بازدید آمدهاند اما خبری از خرید آن نیست. اتحادیه تمایل فروش دارد ولی سازمانهای متولی پیشقدم نمیشوند. به هر حال برای ما هم کار کردن در این عمارت قدیمی و هویتی که فرسوده شده و نیاز به مرمت تخصصی دارد، دشوار است. همکاران، همگی مراعات میکنند تا آسیبی به بنا وارد نشود. برای این منظور سعی شده بیشتر نیروهای اداری در ساختمان جنوبی و غربی که خود اتحادیه احداث کرده، مستقر شوند.»
پیرو صحبتهای کارکنان و رئیس اتحادیه تهیه و توزیع گوشت گوسفندی تهران با روابطعمومی سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی تماس گرفتیم تا عدم تملک این عمارت تاریخی را از سوی سازمان متولی، جویا شویم که پاسخی دریافت نشد.
راههای حفاظت از خانه انیسالدوله«سجاد عسگری»، دبیر کمیته پیگیری حفاظت از خانههای تاریخی تهران، در این ارتباط میگوید: «خانه انیسالدوله به هر حال، مانند هر ملک دیگری، خرید و فروش شده است. با این تفاوت که خانه انیسالدوله بار تاریخی و هویتی دارد که باید مورد توجه مسئولان مربوطه قرار گیرد تا هم حفظ و هم شرایط برای بازدید عموم فراهم شود. برای این منظور راههای بسیاری از جمله تهاتر و معوض وجود دارد که پیشنهاد میکنم شهرداری هم پای کار بیاید.»
عسگری همچنین ادامه میدهد: «امتیازی که خانه انیسالدوله علیرغم عدم هماهنگی موضوعیاش با کارکرد مشخص شده از سوی مالک دارد، این است که مورد استفاده برای ساخت فیلم و سریال و یا عکاسیهای خاص قرار نمیگیرد. امتیازی که به نوعی حفاظت نسبی محسوب میشود.»
«مهرشاد کاظمی»، رئیس ستاد گردشگری شهرداری تهران با تاکید بر اهمیت و ارزش خانه انیسالدوله میگوید: «مذاکراتی با مالک این خانه تاریخی و ملی شده است که نیاز به پیگیریهای مجدد و جدی دارد. این خانه جزء پروژههای فرهنگی اولویتدار منطقه ۱۱ به شمار میآید. با این حال نباید فراموش کرد که شهرداری به عنوان متولی ثانوی، محدودیت بودجه دارد که براساس آن، سالانه به یک یا ۲ خانه و ابنیه با چنین ویژگیها و شرایطی میتواند بپردازد.»
منبع: فرارو
کلیدواژه: انیس الدوله سوگلی ناصر الدین شاه سریال جیران خانه انیس الدوله شده اند طبقه هم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۸۷۹۹۷۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
قتل یکی از مدیران شهرداری تهران به دست همسرش
به گزارش خبرنگار مهر، ۱۲ بهمن ماه سال گذشته خبر فوت محمد امیرآبادی مدیرکل دفتر پایش برنامه، کنترل پروژه و ارزیابی عملکرد شهرداری تهران توسط رسانهها و پایگاه خبری شهرداری تهران منتشر شد.
امیرآبادی استادیار مهندسی حمل و نقل در دانشگاه علم و صنعت در آذرماه سال ۱۴۰۰ با حکم علیرضا زاکانی شهردار تهران به عنوان مدیرکل دفتر پایش برنامه، کنترل پروژه و ارزیابی عملکرد شهرداری تهران منصوب شده بود.
اعضای بدن محمد امیرآبادی نیز پس از مرگش به بیماران نیازمند اهدا شد.
اما حالا مشخص شده قتل مدیر شهرداری تهران به دست همسرش صورت گرفته است.
ماجرای قتل مدیر شهرداری چه بود؟
ماجرا از این قرار است که ۱۲ بهمن زن جوانی با پلیس تماس گرفته و از مرگ شوهرش در خانه خبر داده است. همسر این مرد به پلیس گفت: من به خانه پدرم رفته بود و شب خانه خودمان نبودم قرار بود امروز صبح همسرم بدنبالم بیاید و بعد از خوردن صبحانه مرا به محل کارم برساند. اما وقتی خبری از او نشد، چندین بار با تلفن همراهش تماس گرفتم که جواب نداد با تلفن خانه تماس گرفتم باز هم پاسخگو نبود. نگران شدم و به خانه آمدم اما به محض ورود متوجه بوی گاز شدیدی شدم بعد هم در اتاق خواب جسد همسرم را دیدم. وقتی به دنبال علت بوی گاز بودم متوجه شدم شیلنگ اجاق گاز پاره شده است.
در حالی که زن جوان چنین ادعایی داشت، به دستور بازپرس محسن اختیاری، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت برای بررسی بیشتر ماجرا وارد عمل شدند. اما بررسی شیلنگ گاز نشان داد علت پارگی پوسیدگی نبوده است بلکه حدود یک ماه قبل تعویض شده بود و با یک برش عرضی و عمدی پاره شده است. بدین ترتیب فرضیه گاز گرفتگی و حادثه رنگ باخت و تحقیقات روی موضوع قتل متمرکز شد.
این بار کارآگاهان در تحقیق از همسر مرد جوان با سناریوی دیگری از جانب وی روبهرو شدند، زن جوان در ادعای جدیدی گفت: تصور میکنم همسرم دست به خودکشی زده باشد. او این اواخر دچار افسردگی شده بود و صحبت از خودکشی میکرد. احتمالاً خودش با بریدن شیلنگ اجاق گاز به زندگیاش پایان داده است.
دو مظنون برای قتل
در حالی که وی چنین ادعایی داشت، اما بررسیها نشان میداد مرد جوان کاملاً سالم و در حالت طبیعی بوده و هیچ مشکل روحی و مالی نداشته است. اما در ادامه مشخص شد وی با همسرش اختلافات خانوادگی زیادی داشته است. اختلافی که میتوانست انگیزهای برای قتل باشد.
بدین ترتیب زن جوان به صورت نامحسوس زیر نظر گرفته شد و بررسیها نشان میداد وی با یکی از همکاران شوهرش به نام کیوان در تماس بوده است. شب قبل از حادثه نیز، با این مرد تماس گرفته و با هماهنگی او، خانه را ترک کرده است.
نام کیوان نیز به عنوان دومین مظنون پرونده در لیست مأموران نوشته شد و تحقیقات نشان میداد که کیوان با مقتول بر سر مسائل کاری اختلاف شدیدی داشته است. کارآگاهان در شاخه دیگری از تحقیقات؛ به بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف خانه مقتول پرداختند.
دوربینها نشان میداد که ساعت یک بامداد کیوان با کلید وارد ساختمان محل زندگی مقتول شده و حدود ساعت ۵ صبح از ساختمان خارج شده است. این ورود و خروج در شبی رخ داده بود که به نظر میرسید آرش بر اثر گاز گرفتگی جانش را از دست داده بود.
به دستور بازپرس جنایی زن و مرد جوان بازداشت شدند. این بار زن جوان کیوان را عامل قتل شوهرش معرفی کرد و گفت: کیوان در ظاهر با شوهرم دوست صمیمی بود، اما در باطن بشدت به او حسودی میکرد
چند روز قبل از جنایت، به صورت اتفاقی زمانی که قصد داشتم به محل کارم بروم، کیوان را کنار خیابان دیدم او مرا به محل کارم رساند. نمیدانم چطور او کلید خانه را از کیفم برداشته بود که من متوجه نشدم. شب حادثه هم که به خانه مادرم رفتم، او از فرصت استفاده کرده بود و همسرم را به قتل رسانده بود.
باتوجه به مدارکی که در تحقیقات به دست آمده بود، از کیوان به عنوان عامل جنایت تحقیق شد. مرد جوان ابتدا منکر قتل شد اما در ادامه گفت: با مقتول اختلاف داشتم، همه او را دوست داشتند. با اینکه من و او همکار بودیم اما حقوق او بیشتر از من بود و همکارانم جور دیگری با او برخورد میکردند. همه اینها باعث شده بود به او حسودی کنم و دلم میخواست از او انتقام بگیرم. در رفت و آمدهایی که به خانهاش داشتم، رابطهام با همسرش صمیمیتر شد و متوجه شدم که او نیز دلخوشی از شوهرش ندارد. حسادت من و اختلاف همسرش باعث شد که رابطه مان بیشتر شود. درنهایت تصمیم به قتل او گرفتیم.
در ادامه تحقیقات مرد جوان به قتل همکارش به خاطر حسادت اعتراف کرد. او در رابطه با جنایت گفت: کلید خانه را از همسرش گرفتم و شب قبل او به بهانه دیدن مادرش، خانه را ترک کرد. نیمه شب، در حالی که مقتول خواب بود وارد خانه شدم و به او داروی بیهوشی با مقدار زیاد تزریق کردم. مدتی در خانه ماندم و وقتی مطمئن شدم که فوت کرده است، شیلنگ اجاق گاز را بریدم تا به نظر گازگرفتگی بیاید و از خانه خارج شدم. روز بعد هم زن جوان با پلیس و اورژانس تماس گرفت و مدعی گازگرفتگی و مرگ شوهرش شد.
در حالی مرد جوان به قتل اعتراف کرد که متخصصان پزشکی قانونی نیز علت مرگ را مسمومیت با دارو اعلام کردند. به دستور بازپرس شعبه اول دادسرای امور جنایی پایتخت متهمان به اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت منتقل شدهاند.
کد خبر 6098228