تشکیل یک نیروی دریایی قوی از مولفه های قدرت جمهوری اسلامی ایران است
تاریخ انتشار: ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۴۹۱۱۳۶۵
این برنامه با اجرای مصطفی صادقی و با تهیه کنندگی فریدون ماهر به طور زنده از رادیو گفت و گو پخش شد.
کارشناس مسائل بین الملل و روزنامه نگار: چشم طمع قدرت های بزرگ به خلیج فارس به واسطه انرژی
سید سجاد واعظ با تصریح بر اینکه مولفه انرژی و تجارت حرف نخست را در خلیج فارس می زند، گفت: این موضوع سبب شده است قدرت های بزرگ نسبت به این منطقه طمع کنند و قصد داشته باشند فضای حکمرانی خودشان را اعمال کنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سید سجاد واعظ با بیان اینکه تاریخ، حقایق زیادی درباره خلیج فارس بیان می کند، گفت: از نظر ژئوپلتیک، خلیج فارس به عنوان قلب سرزمینی سیاره زمین محسوب می شود و به همین جهت همیشه محل برخورد هژمون ها بوده است. در طول تاریخ کشورهایی که دستاوردهای بهتری در حوزه صنعت دریایی داشته اند، یکی از نقاطی که به آن به شدت علاقه مند بودند، خلیج فارس بوده است زیرا در مدت زمان مدیدی، کریدور انتقال تجاری بین شرق و غرب عالم بوده است.
وی با اشاره به اهمیت استراتژیک خلیج فارس اظهار کرد: 65 درصد از نفت دنیا و 30 درصد از گاز جهان در منطقه خلیج فارس قرار دارد و 80 درصد از تجارت دنیا نیز به نوعی به این منطقه مرتبط می شود. 730 میلیارد بشکه نفت در خلیج فارس ذخیره شده است. 70 تریلیون متر مکعب ذخیره گاز طبیعی در این منطقه وجود دارد. روزانه 20 میلیون بشکه نفت از منطقه خلیج فارس خارج می شود در حالی که در تمام دنیا به طور کلی 82 میلیون بشکه نفت تولید می شود.
این کارشناس مسائل بین الملل در مصاحبه با رادیو گفتوگو با تصریح بر این موضوع که مولفه انرژی و تجارت حرف نخست را در منطقه خلیج فارس می زند، عنوان کرد: همین موضوع سبب شده است قدرت های بزرگ در خلیج فارس نسبت به داد و ستدی که در این منطقه انجام می شود، طمع کنند و قصد داشته باشند فضای حکمرانی خودشان را اعمال کنند.
وی افزود: در طول تاریخ قدرت هایی که در سطح جهانی بازیگر بودند، هرگز با از دست دادن سرزمین و کشوری، دچار افول نمی شدند اما وقتی خلیج فارس را از دست می دادند و حضورشان در این منطقه کم رنگ می شد، نشانه ای از افول آن ها محسوب می شد. امروز آمریکا به عنوان یک عنصر خارج هژمونیک، نمی خواهد خلیج فارس را از دست بدهد زیرا از دست دادن این منطقه معنی افول قدرت هژمونیک این کشور است و بنابراین خلیج فارس از این حیث بسیار حائز اهمیت است.
این روزنامه نگار با اشاره به حضور پایگاه های نظامی متعدد آمریکا در منطقه عنوان کرد: در ضلع جنوبی خلیج فارس، انبوهی از فشار برای تسلط بر خلیج فارس وجود دارد اما در ضلع شمالی خلیج فارس قدرت وجود دارد؛ این قدرت یعنی جمهوری اسلامی ایران کل منطقه شمال خلیج فارس را در اختیار دارد. این مسئله برای غربی ها و قدرت های هژمونیک اهمیت دارد که از هر بعدی، به ویژه بعد فرهنگی و تاریخی بتوانند به ایران و منطقه خلیج فارس ورود کنند.
وی تاکید کرد: تا زمانی که خلیج فارس در اختیار ایران قرار دارد هیچ کس نمی تواند جلوی ایفای نقش و بازیگری جمهوری اسلامی ایران را در این منطقه بگیرد.
کارشناس مسائل سیاسی و دبیر سیاسی روزنامه جام جم: جعل نام خلیج فارس با هدف از بین بردن مولفه های هویتی ایران انجام می شود
امین صبحی از تلاش غرب و کشورهای عربی برای جلوگیری از وجود یک ایران قوی در منطقه گفت و عنوان کرد: آنها از وجود ایرانی که در تمدن باستان وجود داشته است، هراسان هستند و به همین جهت تمام مولفه های هویتی را مورد هدف قرار می دهند.
برنامه «گفتگوی سیاسی» رادیو گفتوگو با موضوع بررسی تاریخی و سیاسی خلیج فارس و بایسته های امنیتی این منطقه در غرب آسیا و با حضور امین صبحی کارشناس مسائل سیاسی و دبیر سیاسی روزنامه جام جم به روی آنتن رفت.
امین صبحی از تاریخ هزاران ساله خلیج فارس گفت و بیان کرد: از آن زمان که نگاره های سنگی مطرح بود، نام این منطقه از جهان خلیج فارس بوده است. از زمانی که استعمار بریتانیا فتنه انگیزی خود را شروع کرد، جعل نام خلیج فارس نیز صورت گرفت.
وی با تصریح بر اینکه پافشاری بر عنوان خلیج فارس صرفا برای یک نام نیست، اظهار کرد: خلیج فارس مربوط به هویت و تاریخ ملت ایران است و در این میان قدرت های هژمونی با هدف قدرت طلبی همواره سعی کرده اند این منطقه را دست خوش تاخت و تاز خود قرار دهند.
این کارشناس مسائل سیاسی در مصاحبه با رادیو گفتوگو درباره دلایل تلاش برای جعل نام خلیج فارس بیان کرد: جریانات سعودی در راستای اهداف کشورهایی مانند آمریکا و انگلیس و همچنین رژیم صهیونیستی برای جعل نام خلیج فارس حرکت می کنند زیرا به نوعی سرخوردگی در این کشور و برخی دیگر از کشورهای عربی وجود دارد؛ آن ها برای اینکه هویتی را برای خود تبیین کنند دست به تحریف نام خلیج فارس می زنند.
وی از تلاش غرب و کشورهای عربی برای جلوگیری از وجود یک ایران قوی در منطقه گفت و عنوان کرد: آن ها از وجود ایرانی که در تمدن باستان وجود داشته است، هراسان هستند و به همین جهت تمام مولفه های هویتی را مورد هدف قرار می دهند.
صبحی با بیان اینکه امروزه موازنه قدرت تغییر کرده است، تصریح کرد: مرزهای هندسه مقاومت تغییر کرده است و هر چقدر برخی از کشورهای عربی و غربی بخواهند تحریف کنند، در کاهش قدرت جریان مقاومت و در راس آن ایران بی ثمر خواهد بود زیرا تغییر قدرت به طور کامل انجام شده است.
تشکیل یک نیروی دریایی قوی از مولفه های قدرت جمهوری اسلامی ایران است
دبیر سیاسی روزنامه جام جم تشکیل یک نیروی دریایی قوی را از مولفه های قدرت جمهوری اسلامی ایران عنوان کرد و گفت: با توجه به جایگاه استراتژیکی که خلیج فارس دارد و همچنین بخش زیادی از انرژی دنیا را در خود جای داده است، وجود یک نیروی دریایی مقتدر می تواند در پاسداری از این منطقه نقش مهم و فراوانی داشته باشد.
وی افزود: در قرن 19 میلادی، ایران دو کشتی در خلیج فارس داشته است اما انگلیسی ها تاب حضور این دو کشتی در خلیج فارس را هم نداشتند زیرا نمی خواستند ایران هویت و قدرت مستقلی در منطقه داشته باشد.
این کارشناس مسائل سیاسی از اقتدار نظامی جمهوری اسلامی ایران در منطقه خلیج فارس گفت و به برخی از مصادیق آن اشاره و بیان کرد: توقف و بازداشت کشتی انگلیسی ها و قایق آمریکایی ها تا مقابله با ناو آمریکایی از جمله مصادیق بازر اقتدار ایران در خلیج فارس هستند.
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: خلیج فارس انرژی کارشناس مسائل سیاسی جمهوری اسلامی ایران جعل نام خلیج فارس منطقه خلیج فارس یک نیروی دریایی کشورهای عربی خلیج فارس خلیج فارس رادیو گفت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۹۱۱۳۶۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اعراب میتوانند از جنگ تهران و تل آویو جلوگیری کنند؟
کریستین کواتس اولریشن محقق انستیتوی بیکر در دانشگاه رایس در مطلبی در پایگاه اینترنتی مرکزی عربی واشنگتن دی سی نوشت: سالها جنگ در سایه بین ایران و اسرائیل در ماه آوریل منجر به رویارویی مستقیم بین دو کشور شد و خاورمیانه را در آستانه ورود به یک جنگ منطقهای گسترده قرار داد. این چرخه خشونت که با حمله اسرائیل به ساختمان سفارت ایران در دمشق در اول آوریل آغاز شد و با حمله موشکی و پهپادی بی سابقه ایران در روز ۱۳ آوریل به اسرائیل تداوم یافت، حداقل فعلا تمام شده به نظر میرسد. هرچند حملات تلافی جویانه طرفین ظاهرا فروکش کرده، اما این اقدامات نشان دهنده افزایش قابل توجه تنش بود و حکایت از آن دارد که آتش اختلافات در منطقه با گذشت بیش از شش ماه از جنگ بین اسرائیل و حماس همچنان شعله ور است.
به گزارش انتخاب، برای دولتهای عربی منطقه که خواستار گفتگو و دیپلماسی جهت خودداری از گسترش جنگ غزه به کل منطقه هستند، یک جنگ تمام عیار بین ایران و اسرائیل آنها را در معرض آتش متقابل طرفین قرار خواهد داد. چنین نتیجهای بدترین سناریوی ممکن خواهد بود که رهبران ۶ کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس سال هاست به دنبال اجتناب از آن هستند. روابط دفاعی و امنیتی آنها با ایالات متحده و (به خصوص بحرین و امارات) با اسرائیل، آنها را در برابر حملات متقابل مستقیم و غیرمستقیم آسیب پذیر خواهد ساخت. پس از حل و فصل رقابتهای ژئوپلتیک مابین کشورهای عربی منطقه در دهه ۲۰۲۰، اولویتهای منطقه خلیج فارس به سمت نزدیکی روابط و کاهش تنش تغییر کرده، اما این اولویت با به صدا درآمدن ناقوس جنگ در نزدیکی آنها به مخاطره افتاده است.
در هفتهها و ماههای پیش از حمله ۷ اکتبر، سیاست گذاران چند کشور عربی منطقه توجه خود را معطوف ابتکارات منطقهای در خصوص ارتباطات اقتصادی نظیر کوریدور اقتصادی هند-خاورمیانه-اروپا کرده بودند که در نشست گروه بیست در ماه سپتامبر در دهلی نو اعلام شد. این کوریدور قرار بود هند و امارات را از طریق عربستان و اردن به اسرائیل و اروپا متصل نماید و تلاش دیگری از سوی دولت بایدن برای کنار هم قرار دادن شراکتهای منطقهای و ایجاد یک مرکز ثقل ژئواکونومیک جدید به شمار میرفت. تلاشهای هماهنگ برای زمینه سازی جهت یک توافق عادی سازی بین عربستان و اسرائیل نیز در همین راستا انجام میگرفت، زیرا کاخ سفید به دنبال مقابله با نفوذ چین در منطقه بود.
جنگ غزه در شش ماه اخیر بسیاری از این مفروضات را که ظاهرا در ذهن سیاست گذاران آمریکا، اسرائیل و کشورهای حاشیه خلیج فارس تقویت شده بود بر هم زد. مفهومی که در توافقات ابراهیم نیز دنبال میشد و تصور این بود که میتوان یک رویکرد ایجاد مصالحه پایدار را دنبال نمود، به جهت در گرفتن طولانیترین و مرگبارترین جنگ بین اسرائیلیها و فلسطینیان از سال ۴۹-۱۹۴۸ تاکنون به شدت تضعیف شده است.
هیچ یک از دولتهای منطقه تمایلی به تحریک یا شعله ور کردن تنشهای منطقهای ندارد. مصالحه محتاطانه این کشورها با ایران از جمله توافقی که ایران و عربستان در مارس ۲۰۲۳ با میانجیگری چین به امضا رسید با دوامتر و پایدارتر از چیزی بوده که بسیاری انتظارش را داشتند. بحرین در این میان تنها کشور عربی حاشیه خلیج فارس است که به طور کامل اقدام به ترمیم روابط با ایران نکرده است. واکنشهای پایتختهای عربی به وضعیت امنیتی در یمن و دریای سرخ نشان میدهد که مواضع این کشورها تا چه اندازه تغییر کرده و از جهت گیریهای آنها در فاصله سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۲ فاصله گرفته است. حوثیها نیز ترجیح داده اند به جای هدف قرار دادن غیرنظامیان و زیرساختها در عربستان و امارات، به کشتیرانی بین المللی در دریای سرخ حمله کنند. به نظر میرسد که نه ریاض و نه ابوظبی تمایلی به از سرگیری تنشها با حوثیها پس از برقراری یک آتش بس موقت در آوریل ۲۰۲۲ ندارند.
تنها بحرین تصمیم گرفته در ائتلاف دریایی به رهبری آمریکا که در دسامبر ۲۰۲۳ برای مقابله با حملات حوثیها شکل گرفت مشارکت نماید، البته مشارکت منامه نیز بیش از آنکه عملیاتی باشد، اداری بوده است. جالب توجه اینکه عملیاتهای انجام شده علیه مواضع حوثیها از ناوهای هواپیما بر و ناوچههای آمریکایی مستقر در دریای سرخ و پایگاههای بریتانیا در قبرس انجام گرفته و نه از تاسیسات دفاعی واقع در کشورهای حاشیه خلیج فارس و این کشورها از این طریق تلاش کرده اند فاصله خود را با ائتلاف آمریکایی بریتانیایی در خصوص یمن حفظ نمایند.
از این رو به نظر میرسد که رهبران کشورهای حاشیه خلیج فارس در حال حرکت بر روی یک لبه باریک و حفظ توازن میان عدم افزایش تنش با ایران از یک سو و به حداقل رساندن پتانسیل افزایش تنش منطقهای توسط اسرائیل از سوی دیگر هستند. چالشی که کشورهای حاشیه خلیج فارس با آن مواجه اند، عدم برخورداری از اهرم فشار لازم برای تاثیرگذاری بر تصمیماتی است که میتواند پیامدهای منطقهای گستردهای به دنبال داشته باشد. وقوع جنگی بین ایران و اسرائیل آنها را به معنای واقعی کلمه در خط آتش دو طرف قرار میدهد و احتمالا تلاش این کشورها برای ترسیم تصویری مثبت از منطقه به عنوان مکانی امن برای زندگی، کار و تجارت که پروژههای بزرگ اقتصادی میتواند در ان انجام گیرد را به باد خواهد داد.
ریسک زدایی در کشاورهای حاشیه خلیج فارس به یک شعار تبدیل شده و برای محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان پیشبرد پروژههای عظیم مرتبط با چشم انداز ۲۰۳۰، اولویتی است که هرگونه تنش منطقهای آن را به خطر خواهد انداخت. عربستان، امارات و قطر هر کدام به شیوه خود روی پروژههای توسعهای جدید خود متمرکز هستند که میتواند موقعیت آنها به عنوان قطبهایی کلیدی در اقتصاد جهانی را تقویت نماید. اولویت فوری تصمیم گیریان در این کشورها همچنین بررسی دقیق عملکرد سامانه دفاعی اسرائیل در برابر موشکها و پهپادهای ایران است تا درسهایی را برای استفاده در سامانههای دفاعی خود بیاموزند.
هنوز خیلی زود است که بخواهیم بگوییم آیا تحولات اول تا ۱۹ آوریل فاز جدیدی از جنگ اسرائیل و حماس تلقی میشود یا به معنای جابجا شدن مرزهای افزایش تنش در منطقه است. چرخه قبلی خشونت شامل ترور ژنرال سلیمانی و حمله به پایگاه نظامی عین الاسد در عراق منجر به یک جنگ گسترده نشد.
در سال ۲۰۲۰ مقامهای ارشد سعودی و اماراتی خواهان اجتناب از افزایش تنش شدند و احتمالا تحلیل غالب این باشد که در آوریل ۲۰۲۴ هم منطقه توانسته از یک جنگ احتمالی دیگر اجتناب ورزد. اما چنین رویاروییهای دورهای بین دشمنان منطقهای منجر به یک بازی ژئوپلتیک با ماهیت رولت روسی میشود که میتواند ایران و اسرائیل را به این نتیجه گیری برساند که وقوع جنگی در آینده محتملتر از گذشته شده است و در هر صورت دیر یا زود رخ خواهد داد.
شمشیر دموکلوس بالای سر منطقه قرار دارد، اما رهبران پایتختهای عربی هیچ عاملیتی در زمان فرود آمدن آن ندارند. آنها میتوانند از کانالهای پشت پرده و ایفای نقش میانجیگری ریسک اشتباهات محاسباتی و سوء تفاهمات احتمالی را کاهش دهند و در عین حال تلاش برای دستیابی به یک آتش بس پایدار در نوار غزه را تداوم ببخشند.