اسرار طوفان صحرا
تاریخ انتشار: ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۴۹۶۶۴۳۰
در حالی که ژنرال نورمن شوارتسکف فرمانده امریکائی عملیات طوفان صحرا از مرکز فرماندهی خود در اطراف منطقه صفوان کویت بر صفحه رادار حرکت یک کاروان مشکوک در مسیر بغداد – تکریت را رصد می کرد با تلفن ویژه با جرج بوش پدر رئیس جمهوری وقت امریکا تماس گرفت واز وی کسب نظر کرد اما جواب جرج بوش این ژنرال کار کشته امریکائی را شگفت زده کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پس از حمله ارتش رژیم بعث عراق به کویت در سال ۱۹۹۰ و اشغال سریع کویت توسط نیروهای گارد جمهوری عراق، سران کویت از طریق مرز الخفجی عربستان با اتومبیل راهی صحرای عربستان شدند.
شیخ جابر الاحمد الصباح امیر وقت کویت در مسیر حرکت خود از تلفن اتومبیل مخصوص خود با جرج بوش پدر رئیس جمهوری وقت امریکا تماس گرفت و مراتب گله مندی خود را نسبت به بی تفاوتی امریکا در حمله عراق به کویت بیان داشت.
بر اساس اظهارات جاسم السعدون رئیس وقت مجلس الامه " پارلمان" کویت جرج بوش از امیر کویت خواست که فعلا علی الحساب مبلغ ۶۰ میلیارد دلار به عنوان پیش پرداخت ازاد سازی کویت به حساب وزارت خزانه داری امریکا واریز کند.
قبل از آن و کمتر از یک ماه خانم اپریل گلاسبی سفیر وقت امریکا در بغداد با صدام حسین دیکتاتور معدوم عراق دیدار کرد که در این دیدار صدام از رفتار تهاجمی رهبران کویت نسبت به دولت بعث عراق بشدت انتقاد کرد.
دیکتاتور عراق مسائل مربوط به اختلافات مرزی عراق وکویت که از سال ۱۹۶۱ و پس از استقلال کویت اغاز شده بود با سفیر امریکا در میان گذاشت.
خانم گلاسبی متقابلا نقطه نظرات رسمی ایالات متحده را برای دیکتاتور عراق بازگو کرد و تاکید کرد که اختلافات مرزی عراق وکویت ارتباطی به امریکا ندارد.
صدام حسین پاسخ سفیر امریکا را نشانه موافقت این کشور با اشغال کویت از سوی عراق تفسیر کرد وبلافاصله به ژنرال نزار الخزرجی رئیس ستاد ارتش عراق دستور داد که کلیه نیروهای زمینی وسپاه های رزمی وپیاده مکانیزه مستقر درشمال وغرب عراق را به سمت جنوب حرکت دهد.
حمله ارتش عراق در دوم ماه اگوست ۱۹۹۰ اغاز شد و در کمتر از ۶ ساعت ارتش مجهز عراق برکلیه مناطق کویت مسلط شد ودولت قانونی این کشور را سرنگون وکویت را استان نوزدهم عراق اعلام کرد.
در امریکا جرج بوش پدر علاوه بر تلاش برای صدور قطعنامه هائی از سوی شورای امنیت سازمان ملل در محکومیت عراق، ژنرال های پنتاگون را برای مشورت پیرامون تشکیل ائتلاف جهانی علیه رژیم عراق به کاخ سفید فرا خواند.
ژنرالهای ارتش امریکا اتفاق نظر داشتند که این ائتلاف بدون مشارکت ارتش های چند کشور مهم عربی از جمله مصر و سوریه موفق نخواهد بود.
قانع کردن حسنی مبارک رئیس جمهوری وقت مصر برای اعزام نیرو در چارچوب ائتلاف جهانی کار چندان مشکلی نبود اما مشکل در قانع ساختن مرحوم حافظ اسد رئیس جمهوری سوریه بود.
جرج بوش با حافظ اسد تماس گرفت واز وی خواست حتی بشکل نمادین یک گردان از نیروهای خود را در قالب ائتلاف جهانی در اختیار امریکا قرار دهد.
رئیس جمهوری وقت سوریه شرایط دشوار مشارکت دولت سوریه در حمله به یک کشور عربی انهم تحت فرماندهی ارتش امریکا را به لحاظ سیاسی دشوار توصیف کرد.
اما برای این مشارکت پیش شرطی تعیین کرد. پیش شرط سوریه برای اعزام نیرو در راستای ازاد سازی کویت، اخراج میشل عون از کاخ بعبدا و یکدست ساختن حاکمیت در لبنان بود.
در آن زمان پس از پایان دوره ریاست جمهوری امین جمیل بر لبنان و ناتوانی پارلمان برای معرفی جانشین، میشل عون که در آن زمان فرمانده کل ارتش بود علیه دولت سلیم الحص نخست وزیر وقت لبنان کودتا وکاخ ریاست جمهوری بعبدا در شرق بیروت را اشغال کرد.
در گیری در بیروت بین نیروهای تحت امر ژنرال میشل عون و سلیم الحص نخست وزیر منتخب لبنان چندین ماه ادامه داشت و دو گانگی در حاکمیت تاثیر خود را بر نیروهای سوری موجود در لبنان باقی گذاشته بود.
میشل عون که خود را بصورت خود خوانده رئیس جمهوری لبنان اعلام کرده بود اصرار داشت که نیروهای سوریه باید سریعا خاک لبنان را ترک کنند.
مرحوم حافظ اسد در این تماس تلفنی با جرج بوش پدر از وی خواست که اجازه داده شود نیروهای سوریه در لبنان با استفاده از هواپیما اطراف کاخ بعبدا را بمباران و میشل عون را وادار به فرار کنند.
فردای آن روز ۴ هواپیمای میگ ۲۹سوری در اطراف کاخ بعبدا به پرواز در امدند واطراف کاخ ریاست جمهوری را بمباران کردند.
میشل عون که یک نظامی حرفه ای وکارکشته تلقی می شود از پنجره کاخ بعبدا به اسمان نگاه کرد و پرواز میگهای سوری را بر فراز کاخ مشاهد کرد.
او متوجه شد که قربانی یک سازش مصلحتی بین امریکا و سوریه شده زیرا قطعا پرواز هواپیماهای سوری در لبنان بدون اجازه امریکا امکان پذیر نبود.
میشل عون بلافاصله با سفیر فرانسه در بیروت تماس گرفت ودر خواست پناهندگی خود از فرانسه را اعلام کرد که با موافقت دولت فرانسه مواجه شد و به این ترتیب میشل عون با خروج از کاخ بعبدا و عزیمت به پاریس به مدت ۱۵ سال از صحنه سیاسی لبنان خارج شد.
پس از آن بود که دولت سوریه یک گردان از نیروهای خود را در چارچوب ائتلاف جهانی برای خارج کردن نیروهای عراقی از خاک کویت به منطقه اعزام کرد که البته این اقدام با واکنش منفی نخبگان سیاسی سوریه همراه بود.
بیش از ۸۰ تن از نخبگان سوری با ارسال یک نامه سر گشاده به مرحوم حافظ اسد رئیس جمهوری وقت سوریه مشارکت نیروهای این کشور در ائتلاف جهانی به رهبری امریکا را بشدت مورد انتقاد قرار دادند.
همه نویسندگان این نامه توسط دستگاه های امنیتی دستگیر و زندانی شدند اما زمانی که یکی از شخصیت های بلند پایه ایرانی در جریان یک سفر رسمی به سوریه برای رایزنی پیرامون بحران کویت وعراق از دستگیری این نخبگان مطلع شد از مرحوم عبدالحلیم خدام معاون رئیس جمهوری سوریه درخواست کرد که این افراد آزاد شوند که همین اتفاق هم افتاد.
عملیات طوفان صحرا در فوریه سال ۱۹۹۱ به فرماندهی ژنرال شوارتسکف آغاز شد و نیروهای عراقی پس از نزدیک به ۸ ماه از اشغال کویت ،شکست سختی متحمل شدند و از کویت عقب نشینی کردند.
پس از این شکست ۱۴ استان از مجموع ۱۸ استان عراق شاهد شورش بی سابقه ای بودند زیرا اغلب اهالی این ۱۴ استان که عمدتا از جنوب وفرات میانه بودند مراکز دولتی را تصرف کردند.
اندکی بعد در حالی که ژنرال شوارتسکف فرمانده عملیات طوفان صحرا در اتاق عملیات در منطقه مرزی صفوان کویت بود، از طریق خلبانان هلکوپترهای امریکائی کبرا در غرب عراق مطلع شد که صدام در قالب یک کاروان از ماشین های استتار شده در حال حرکت از تکریت به سمت بغداد است.
ژنرال امریکائی بر روی صفحه رادار حرکت این کاروان را رصد کرد و به خلبانان امریکائی دستور داد که لحظه ای از تعقیب کاروان حامل صدام و نزدیکان وی غافل نشوند.
ژنرال شوارتسکف بلافاصله با جرج بوش رئیس جمهوری وقت امریکا تماس گرفت و از وی برای بمباران اتومبیل حامل صدام کسب اجازه کرد.
جرج بوش از فرمانده عملیات طوفان صحراخواست که لحظه ای درنگ کند تا با برخی از سران کشورهای عربی در این خصوص مشورت کند.
بوش با تلفن ویژه با ملک فهد پادشاه عربستان تماس گرفت و در باره کشتن صدام نظر خواست که ملک فهد پاسخ داد اگر صدام کشته شود یک خلاء سیاسی و امنیتی در عراق بوجود خواهد امد و شیعیان بر عراق مسلط خواهند شد.
رئیس جمهوری امریکا با حسنی مبارک رئیس جمهوری وقت مصر وملک حسین پادشاه وقت اردن نیز در این خصوص رایزنی کرد اما همین جوابی را که ملک فهد داده بود از سران مصر واردن دریافت کرد.
بوش دریافت که سران عربستان، مصر و اردن قبلا در این خصوص با یکدیگر هماهنگی کرده بودند و به این نتیجه رسیده بودند که وجود صدام ضعیف و ناتوان در راس قدرت بهتر از تسلط شیعیان بر عراق است.
رئیس جمهوری امریکا دقایقی بعد با ژنرال شوارتسکف تماس گرفت و به او ابلاغ کرد که آسیبی به صدام حسین نرساند که این جواب، ژنرال کارکشته امریکائی را که می خواست کشتن صدام را در کارنامه نظامی خود ثبت کند بشدت شگفت زده کرد.
ژنرال شوارتسکف که بیش از ۴۰ سال در ارتش امریکا خدمت کرده بود پس از پایان عملیات طوفان صحرا به دلیل اعتراض نسبت به سیاست های جرج بوش در مماشات با صدام حسین دیکتاتور عراق که از نظر شوارتسکف یک جنایتکار جنگی تلقی می شود در خواست بازنشستگی کرد.
به این ترتیب دیکتاتور معدوم عراق پس از شکست خفت بار در عملیات طوفان صحرا با چراغ سبز امریکا و کمک گروهک تروریستی منافقین بیش از ۱۵۰ هزارتن از شیعیان عراق را در انتفاضه شعبانیه ۱۹۹۱ قتل عام کرد و برای مدت ۱۲ سال دیگر بر کرسی قدرت تکیه زد.
311311
کد خبر 1629366منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: حسن هانی زاده صدام حسین جورج بوش عراق میشل عون رئیس جمهوری وقت ائتلاف جهانی جرج بوش پدر تماس گرفت وقت امریکا جرج بوش صدام حسین کاخ بعبدا میشل عون حافظ اسد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۹۶۶۴۳۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اگر طوفان نمیشد + اسناد محرمانه
پس از اینکه طوفان شن و سایر مشکلات منجر به توقف عملیات شد، دو هلیکوپتر با هم برخورد کرده و منفجر شدند که منجر به کشته شدن هشت سرباز در داخل ایران شد. این عملیات که مدتها برنامهریزی شده بود، بهطور شگفتانگیزی مورد بحث شدید صاحب نظران قرار گرفت و تا حدودی به استعفای سایروس ونس وزیر امور خارجه امریکا منجر شد.
همچنان اختلاف نظرهای گستردهای در مورد موفقیت این طرح وجود دارد. به همین منظور هیأتی متشکل از فرماندهان خبره نظامی آمریکایی مسئولیت بررسی اشکالات احتمالی در سطح برنامهریزی و اجرای عملیات و بررسی علل عدم موفقیت آن را به عهده گرفتند. این گزارش که به واسطه انتصاب به رئیس هیأت تحقیق و تفحص جمیز هاووی، به «گزارش هالووی» هم مشهور شده سالها در ردهبندی محرمانه قرار داشت و اخیراً تحت قانون آزادی اطلاعات در دسترس همگان قرار گرفته است.
این گزارش جنبههای فنی عملیات را تحلیل کرده و در نهایت کمبودهای اجرایی و لزوم افزایش قابلیتهای عملیات ویژه نیروهای آمریکایی را مورد تاکید قرار میدهد. این اسناد مفصل برای نخستینبار از طریق سایت آرشیو امنیت ملی آمریکا در اختیار همگان قرار گرفته و مرکز اسناد انقلاب اسلامی گزارشی از مجموعه این تحقیقات که در حجمی بالغ بر ۱۷۰ صفحه گردآوری شده بود را ارائه میکند.
ژنرال جمیز هالووی رئیس هیات تحقیق و تفحص در ابتدای این گزارش، هدف از ارائه بررسیها را این چنین روایت کرده است:
«ضروری است که هدف این گزارش به وضوح درک شود. این یک نقد حرفهای از عملیات رهایی گروگانهای زندانی در ایران خطاب به رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا است. این گزارش را نباید یک خلاصه عملیات یا یک گزارش سفید که مسئول بررسی بحران گروگانگیری در سفارت امریکاست در نظر گرفت. بلکه این یک گزارش تخصصی و بسیار جزئینگر درباره رویداد عملیات پنجه عقاب است. به جز مواردی که به سازمان سیا مرتبط میشود، این گزارش صرفاً معطوف به اظهار نظر درباره اعمال و مواضع وزارت دفاع است. در این گزارش هیچ تلاشی برای اظهارنظر درباره اتفاقاتی که منجر به تصرف سفارت آمریکا در تهران گشت، نشده است. همچنین وضعیت سیاست بینالملل، یا تلاشها و مذاکراتی که برای آزادسازی امن گروگانهای آمریکایی انجام میشود اصلا مورد توجه قرار نگرفته است.
به همین دلیل این گزارش به واسطه ذات و ماهیت محدود موضوع آن، باید بسیار انتقادیتر از گزارشهایی تهیه شود که به موضوعات گستردهتری در سطح امنیت ملی میپردازد. اما به دلیل اهمیت و لزوم درج نکات کاربردی، چنین گزارشی نباید به موضوعات مرتبط هم بیتوجه باشد. به همین دلیل تعدادی از مسائل مورد تجزیه و تحلیل که به عنوان هیچ تاثیری در موفقیت یا شکست ماموریت واقعی ارزیابی نداشتهاند نیز در این گزارش گنجانده شده است. چرا که ممکن است این عوامل در آینده بر برخی از عملیاتهای ویژه که تحت شرایط مختلف انجام میشوند، کاربرد داشته و اثرگذار باشند.
علاوه بر این، باید توجه داشت که بسیاری از ویژگیهای مهم بحثهای موجود در تجزیه و تحلیل، محصول آیندهنگری است. به عنوان مثال، طبق شواهد آماری در دسترس برای برنامهریزان این عملیات، ممکن است قانعکننده بوده باشد که هشت هلیکوپتر بهترین ترکیب بین امنیت عملیات و حداکثر تجهیزات مورد نیاز بوده است، اما تحقیقات پس از واقعیت عملاً موظف به جمعآوری دادههای تازه است که نشان میدهد چرا تعداد هشت هلیکوپتر بسیار کم بوده است.
اعضای گروه بررسی به اتفاق آرا معتقدیم که موضوعات مورد بررسی در تحلیلها نگرانیهای معتبری بود و ما معتقدیم که بحث کامل این موضوعات برای ارائه منطق نتیجهگیری و حمایت از توصیههای انجام شده در این عملیات ضروری بود.
همزمان همه اعضای هیأت تحقیق و تفحص معتقدیم که لحن انتقادی این گزارش نباید به انتقاد از رشادتهای سربازان حاضر در این عملیات منجر شود. ما حتی یک برگ سند یا کوچکترین نشانهای از کوتاهی، ناتوانی یا عدم کفایت آنها در اجرای این عملیات مشاهده نکردیم.»
معرفی اعضاء هیأت تحقیق و تفحص
رئیس هیأت: جِیْمز لِموئِل هالُوِیْ سوم (James L. Holloway III) (۲۳ فوریه ۱۹۲۲ - ۲۶ نوامبر ۲۰۱۹)
ژنرال هالوِی، خلبان نیروی هوایی آمریکا که پس ۳۶ سال خدمت در سال ۱۹۷۸ بازنشسته شد. او سابقه شرکت در جنگ جهانی دوم، جنگ کره و ویتنام را در کارنامه خود داشت. فعالیتهای موفق او در ریاست عملیاتهای مهم هوانوردی و ریاست چند عملیات مشترک ارتش زمینه خوبی برای آشنایی و تسلط بر سطوح مختلف مدیریت و اجرا چنین عملیاتهایی داده بود. وی از سال ۱۹۷۴ تا ۱۹۷۸ به عنوان رئیس عملیات دریایی (فرمانده نیروی دریایی) خدمت کرد. پس از بازنشستگی از نیروی دریایی، هالووی از سال ۱۹۸۰-۱۹۹۸ به عنوان رئیس بنیاد تاریخی نیروی دریایی خدمت کرد و ده سال دیگر به عنوان رئیس آن تا زمان بازنشستگی وی در سال ۲۰۰۸ و زمانی که رئیس دعوتی موسسه شد، خدمت کرد. او نویسنده کتاب «ناوهای هواپیمابر در جنگ: یک گذشتهنگر شخصی کره، ویتنام و تقابل با اتحاد جماهیر شوروی» بود که در سال ۲۰۰۷ توسط انتشارات انستیتوی نیروی دریایی منتشر شد.
اعضای هیأت
ژنرال ساموئل ویلسون: ژنرال ساموئل ویلسون سرباز ارتش ایالات متحده، و افسر پیاده نظام هوابرد بود که با پیشینه نیروهای ویژه و تکاور تجربه رزمی با دفتر خدمات استراتژیک جنگ جهانی دوم و عملیات ویژه در چین-برمه-هند داشته است. پیشینه اطلاعاتی ناشی از وظایف وی به عنوان معاون مدیر اطلاعات مرکزی DCI از ۱۹۷۴ تا ۱۹۷۶ و مدیر آژانس اطلاعات دفاعی آژانس اطلاعات دفاعی DIA از سال ۱۹۷۶ تا ۱۹۷۷ بوده است.
ژنرال لروی مانور: ژنرال مانور در سال ۱۹۷۸ پس از ۳۶ سال خدمت فعال که شامل چندین مأموریت فرماندهی و ستادی مربوط به عملیات ویژه و تجربه رزمی در جنگ جهانی دوم و ویتنام بود، بازنشسته شد. او آموزش تمام نیروهای عملیات ویژه USAF و فرماندهی گروه ضربت مشترک را برای نجات اسیران جنگی از اردوگاه اسیران جنگی سون تای در نزدیکی هانوی در ویتنام شمالی در ۲۹-۲۱ نوامبر ۱۹۷۶ را در کارنامه داشت. ژنرال مانور در آخرین پست وظیفه فعال خود به عنوان رئیس ستاد فرماندهی اقیانوس آرام، به طور فعال برنامههای فرماندهی را برای مبارزه با تروریسم توسعه داد و بر نقش کارکنان در تمرینات ضد تروریستی نظارت داشت.
سرلشکر جیمز اسمیت: سرلشکر اسمیت بیش از ۳۷ سال در ارتش خدمت کرد و در سه جنگ با تأکید ویژه بر عملیات فرماندهی و آموزش سوارهنظام زرهی و واحدهای هوانوردی به عنوان یک خلبان ارشد، فرماندهی مرکز هوانوردی ارتش در فورت نوکر آلاباما را بر عهده داشت او در این مسئولیت دکترین هوانوردی دفاعی را توسعه داد. سرلشکر اسمیت در حال حاضر مدیر آموزش ارتش و معاون رئیس ستاد برای بخش عملیات ارتش است.
جمعبندی نهایی گزارش
پس از بررسیهای به عمل آمده در بخشهای مختلف از طراحی تا اجرای عملیات پنجه عقاب، نتیجه بررسیهای هیئت تحقیق و تفحص به شرح زیر ارائه میگردد:
مفهوم عملیات پنجه عقاب یک اقدام کوچک، معتبر و منطبق با اهداف سیاست ملی بود و بهترین شانس را برای زنده بیرون بردن گروگانها و کمترین خطر را برای شروع جنگ با ایران ارائه میداد. تلاش آشکارتر احتمالاً منجر به کشته شدن گروگانها قبل از دستیابی به آنها میشد. این عملیات بهترین شانس را برای زنده کردن گروگانها و کمترین خطر شروع جنگ با ایران را به همراه داشت. عملیات آشکار میتوانست واکنش خصمانه اولیه را به همراه داشته باشد که احتمالاً منجر به تلفات گسترده ایرانیان میشد و به ادعاهای احتمالی ایران اعتبار میدهد که تلاش برای نجات یک اقدام جنگی بوده است. برعکس، یک عملیات کوچک با تلفات محدود که اساساً با هدف آزادسازی گروگانها انجام میشد، بهتر بود و شواهد از این ادعا حمایت میکرد که این یک عملیات نجات بود نه یک حمله تنبیهی.
این عملیات امکانپذیر بود و احتمالاً در زمان آغاز مأموریت، نتیجه را با بهترین شانس موفقیت نشان میداد. علیرغم تمام پیچیدگیها، مشکلات ذاتی و عملکرد انسانی و تجهیزاتی مورد نیاز، هیأت تحقیق و تفحص به اتفاق آرا به این نتیجه رسید که ریسکهای اجرایی عملیات قابل مدیریت بودند و احتمال موفقیت بالا بود. در این شرایط تصمیم برای اجرا موجه بود. طراحی عملیات برای بخش اجرا نشده این مأموریت کاملاً تصور شده بود و ماموریت قادر به اجرای موفقیتآمیز بود. به نظر میرسید بر اساس مقایسه با قابلیتهای نیروهای عملیاتی کشورهای دیگر، مراحل گزینش، تمرین و تجهیز زمینههای عملیات نجات بسیار خوب و مطلوب انجام شده بود.
کمیته تحقیقات به این نتیجه رسید که به صورت عملیاتی غیرممکن بود که دقیقا بر تمام جنبههای اجرایی عملیات، پیش از اقدام نهایی تسلط پیدا کنیم و میزان پیروزی نهایی را تخمین بزنیم. در طول عملیات، اجتنابناپذیر بودن اقدامات واکنشی از سوی ایران تبدیل به مهمترین فاکتور در تصمیمگیری شده بود. نوع عملیات و سطح غیرقابل پیشبینی متغیرها در آن باعث پیچیدگیهای خاصی در مطالعه احتمالات و گمانهزنیها پیرامون نتیجه عملیات بوده است.
باید در نظر داشت که این ماموریت بسیار پرخطر بوده چرا که در اجرای وظایف و مسئولیتها سطحی بالاتر از توان معمول انسانی و تجهیزات رایج لحاظ شده است. به همین دلیل حاشیه ریسک و اشتباهات انسانی بسیار اندک تخمین زده شده بود و فضای اندکی برای بداقبالی یا شوربختیهای رایج در چنین اقداماتی تعیین شده بود.
افزون بر این، تخمینهای احتمالی برای کاهش ریسکهای بالا را میتوان به عنوان بخشی از همین مخاطرات در نظر گرفت. برای مثال مرکز فرماندهی تخمین زده بود که افزایش تعداد هلیکوپترها و نفرات برای بالابردن شانس موفقیت عملیات، خود منجر به بروز مخاطرات امنیت عملیات خواهد شد. یا تاخیر در بالابردن توان اجرایی نیروهای عملیات خود باعث مشکلات دیگری میشود.
اولین امکان واقعبینانه برای انجام موفق این عملیات در آزادسازی گروگانها در پایان ماه مارچ (۱۱ فروردین ۱۳۵۸) به دست میآمد. تصمیم نهایی درباره توانمندی اجرای این عملیات پس از اتمام دورههای تمرینی سخت و فشرده در غرب آمریکا گرفته شد. بدون در نظر گرفتن چند احتمال درباره قطع وسایل ارتباطی، به طور کل تمام وسایل اصلی اجرای عملیات اعم از هلیکوپتر و هواپیما و تجهیزات دیگر از ۴ نوامبر ۱۹۷۹ (۱۳ آبان ۱۳۵۸) در دسترس بوده است.
عملیات نجات به غافلگیر کردن گروگانها در محوطه سفارت قبل از آسیب رساندن به آنها بستگی داشت. اگر این غافلگیری محقق نمیشد، مأموریت با شکست مواجه میشد - یا لغو میشد یا با احتمال زیاد گروگانها حذف یا اعدام میشدند. هیئت تحقیق و تفحص تمایلی به انتقاد حتی سازنده از استانداردهای مخاطرات عملیاتی به دلیل سختگیری بیش از حد ندارد، زیرا حفاظت از امنیت اطلاعات تا پس از خروج هواپیما از ایران با موفقیت انجام شد. با این وجود، در طول مراحل برنامهریزی و اجرا، به دلیل ریسک عملیاتی تصمیماتی که گرفته شد هیأت تحقیق معتقد است میتوانست به شیوهای بهتر و متفاوت انجام شود.
طرح دقیقتر در اوایل تشکیل ستاد مشترک عملیات و با مسئولیتهای مشخصی تدوین شد. فرماندهی و کنترل در ردههای بالا عالی بود، اما در سطوح متوسط ضعیفتر و شکنندهتر شد. ترتیبات فرماندهی و کنترل در ردههای بالاتر از کمیته مجازات آمریکا تا رئیس ستاد مشترک تا فرمانده نیروهای دفاعی ایدهآل بود. علاوه بر این، روابط فرماندهی زنجیره عملیاتی کمتر تعریف شده بود و به خوبی درک نشد. چندین نمونه از کاستیها در سازمان در مراحل آمادهسازی و اجرا مشخص شده است. هیچکس به جز ستاد فرماندهی عملیات مشترک مسئولیت کلی هلیکوپترها و خلبانان را در طول دوره آموزشی بسیار سخت آنها نداشته است. به نظر میرسد برای فرماندهانی که تعیین شدند مقررات ناکافی برای شناسایی در شرایط تاریکی و طوفان شن در کویر وجود داشته است. به وضوح برای سایر اعضای نیرو تعریف شده است.
برنامهریزیها کاملا دقیق و بدون نقص انجام شد ولی تعداد هلیکوپترهای پشتیبان و پیشبینی آب و هوا به صورت دقیق انجام نشده بود.
تعداد بیشتر هلیکوپتر اعزامی میتوانست وضعیت نیروهای فعال را تقویت کند. همچنین استفاده از هلیکوپترهای RH-۵۳D میتوانست بدون ایجاد مشکل خاصی ریسکهای عملیات را به طور مشهود پایین بیاورد. استفاده از هواپیماهای C-۱۳۰ به عنوان راهبر هلیکوپترهای RH-۵۳D به صحرا میتوانست سطح عدم موفقیت این ماموریت خاص را کاهش دهد. اگر از مسیریابهای C-۱۳۰ استفاده میشد این امکان وجود داشت که بدون احتیاج به سوختگیری ماموریت را به سرانجام برساند.
تمامی مراحل آمادهسازی برای اجرای عملیات بدون هیچ مشکلی طراحی شده بود به جز تمرین کافی و همهجانبه برای تمامی نیروها که انجام نشده بود.
ملاحظات مربوط به ریسک عملیات، مخالف چنین تمرینی بود و در حالی که گروه بازبینی، گرد هم آوردن همه نیروها در سایت آموزشی غرب آمریکا را همراه با مخاطراتی تشخیص داده بود، به نظر میرسد که مزایای تمرین همه بخشهای فعال در کنار هم، نسبت به معایب احتمالی امنیتی آن ارزش داشت. یعنی اگر تیم تصمیمگیرنده ریسکهای امنیتی احتمالی را به جان میخرید تا تیم عملیاتی در کنار هم در غرب آمریکا تمرین کنند احتمال موفقیت کار بسیار بیشتر میشد. به دو دلیل: (۱) اگر تمرین به صورت یکپارچه و هماهنگ انجام شود، آشنایی فرماندهان هر بخش با یکدیگر میتوانست منجر به هماهنگی و موفقیت بیشتر شود. (۲) تمرین همزمان و کامل هواپیماها، هلیکوپترها، کماندوها و خودروها در محیط پر خاک و طوفان و تاریک غرب آمریکا میتوانست توانمندی و آمادگی اعضا را برای موفقیت به نتیجه برساند.
عدم توجه به این ملاحظات منجر به عدم موفقیت عملیات شده است: سطح غیرقابل پیشبینی عدم هماهنگی عملیاتی بین هلیکوپترها و کاهش شدید میزان دید برای هواپیماها.
در واقع اگر گردوغبار شدید و طوفان شن برای هواپیماها رخ نمیداد و هلیکوپتر شماره ۵ میتوانست به صحرای طبس برسد یا یک هلیکوپتر اضافهتر ارسال میشد، قطعا شش فروند هلیکوپتر میتوانست علیرغم حجم شن و گردوغبار در هوا به ماموریت خود خاتمه دهد.
منبع: فارس
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی