نگاهی به کتابهای شب پرستاره و نظریه برای تاریخ هنر
تاریخ انتشار: ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۴۹۹۵۲۹۸
خبرگزاری فارس - گروه هنر و رسانه: یکی از جذابترین تعاریف کتاب و مطالعه از آن اسطوره شناس بزرگ میرچا الیاده است، الیاده کارکردی اسطورهای برای مطالعه در نظر میگرفت. از نظر او انسان مدرن با مطالعه مجال مییابد تا از زمان پا فراتر نهد، درست مشابه همان کاری که در روزگاران گذشته اسطورهها میکردند...مطالعه، انسان را از زمان شخصی بیرون میکشد و او را وارد ضرباهنگ دیگری میکند و به او امکان میدهد تا در "تاریخ" دیگری زندگی کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
برای ما ایرانیها که کتاب نقش کم رنگی در زندگیمان دارد ایام نمایشگاه کتاب فرصت بسیار مناسبی است تا ساعاتی را به مطالعه کتابهای مورد علاقه مان بگذرانیم. با اینکه در دو سال اخیر وضعیت نشر در حوزه هنر روزهای کم رونقی را پشت سر گذاشته است اما میتوان همان تعداد کتابهای محدود را جزو مهمترین کتابهای این چند دهه دانست. در این سلسله یادداشت تلاش خواهد شد به بهانه «سی و سومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران » برخی از مهمترین کتابهای منتشر شده(هنرهای تجسی، سینما، نقد هنری، فلسفه هنر و...)طی دو سال اخیر را به خوانندگان معرفی شود.
کتاب« شب پر ستاره»/ سفری چهلهزارساله در دنیای هیجانانگیز هنر، از غارنگاریهای پیش از تاریخ تا امروز
شاید فرد بیماری که از پنجره آسایشگاه جهان را مینگریست هیچ نمیدانست که مسبب آغاز عصری جدید است. ون گوگ با خلق شب پرستاره هنر مدرن را از نو تعریف کرد تا تاریخ هنر موضوعی مربوطه به زمان گذشته نباشد بلکه همواره راهی در پیش روی باشد و در نزدیکی ما یعنی در زمان آینده. مایکل برد (1958)، مورخ و نویسندۀ انگلیسی که بیشتر آثار او معطوف به هنر مدرن و همچنین شعر و قصّۀ کودک است، در کتاب شب پرستاره بهدنبال کشف روایتی نو از عمر هزاران سالۀ هنر است در ترتیبی تاریخی و با درنگ بر زمینی که هنر در آن رشد کرده و پا گرفته است، چه غاری باشد در زمانی دور و چه اماکن مقدس یا وفور زیبایی در رنسانس ایتالیایی یا حتی مناظر نقاش مجنون. او این عمل را سفری به اعماق زمان مینامد، زیرا معتقد است که عمر هنر همان عمر آدمیزاد است پس پا به سفری میگذارد که در آن شاهد تکوین تصاویر به دیوار غاریم یا اسبابی زیبا مییابیم که تجلی حضور نیاکان ما است و حتی گور پادشاهان نیز هنوز اسباب این تخیل را فراهم میکند تا با مرور قصّهها جغرافیای هنر معلوم شود و هنرمندان یکبهیک پا به میدان بگذارند. دیگر هدف تدوین این کتاب به دست دادن روایتی موجز و ساده و همچنین به دور از مفاهیم کلیدی دانش هنر و فلسفۀ هنر است تا مخاطبان مختلف آن هر یک بتوانند باز هم قصّهای آشنا امّا تکراری را مرور کنند.
کتاب «شب پر ستاره»روایتی خواندنی از زندگی هنرمندان و شاهکارهای هنری در قالب کتابی مصور که برای همگان نوشته شده است.
معرفی کتاب نظریه برای تاریخ هنر/ مقدمه ای روشن و مختصر را برای سی شخصیت کلیدی نظریه معاصر
هر سال کتب جدیدی دربارۀ هنر و زیباییشناسی منتشر میشود و هر کدام ضرورت خود را دارد؛ بعضی از این متون نوری تازه به تاریخ هنر میاندازد و بعضی محدود به عصری مشخص یا جریانی خاص است. کتاب نظریه برای تاریخ هنر بهقصد یاری در ورود به مباحث مهم نظریه هنر در قرن بیستم میلادی یعنی نظریه انتقادی تدوین شده است.
این کتاب اقتباسی از نظریه برای مطالعات دینی، توسط ویلیام ای. دیل و تیموتی کی بیل است. تحقیقی روشن و عمیقا امیدوارکننده در مورد احتمالات تاریخ هنر و نظریه انتقادی توسط یکی از درخشانترین نسل نوظهور مورخان هنر.
این ویرایش دوم توسعهیافته که برای آشکار کردن ارتباطات حیاتی بین تاریخ هنر، زیباییشناسی و فلسفه معاصر نوشته شده است، راههای جدیدی را برای بازاندیشی روششناسی و نظریههای هنر و تاریخ هنر ارائه میکند. این کتاب شامل یک بازنگری کامل از هر نظریهپرداز است. کتابشناسی به روز و قابل اعتماد در مورد هر کدام؛ مقدمهای آموزنده در مورد پذیرش نظریه انتقادی در تاریخ هنر. و یک مقاله زیبا و اصیل درباره وضعیت تاریخ هنر و نظریه که به عنوان پسگفتار عمل میکند.
از مارکس تا دلوز، از آرنت تا رانسیر، تئوری برای تاریخ هنر برای استفاده توسط دانشجویان مقطع کارشناسی در دورههای نظریه و روش شناسی تاریخ هنر طراحی شده است، و همچنین دانشجویان تحصیلات تکمیلی که به دنبال مقدمهای برای نظریه انتقادی هستند که آنها را برای درگیر شدن با منابع اولیه آماده میکند. و نیز محققان پیشرفته در مطالعات تاریخ هنر و فرهنگ بصری که خود به چگونگی تأثیرگذاری این دیدگاهها بر روی عمل تاریخی هنر علاقه مند هستند.
یائه امرلینگ (1975) در این کتاب میکوشد تا با مرور آراء و نظرات پیشگامان مهم این نحله در قرن نوزدهم میلادی یعنی فروید، که کوشید تا اسرار ذهن آدمی را کشف کند و مارکس، که موفق شد نقش واقعیتهای زندگی را در تشکیل اوهام آدمی نشان دهد و نیچه، که بر یافتن منظر هنرمند در مباحث هنری تأکید داشت و سوسور، که ساختار متن و هنر و کل عالم را از نو وارسید، به جریانی جذاب برسد با فلاسفهای چون آدورنو و بنیامین و آگامبن، هایدگر و فوکو و دریدا، همچنین آلتوسر و بدیو و بارت و دلوز و لاکان و لویناس و دیگران. ویژگی مشترک همه این اندیشمندان ایجاد تردید در مفاهیمی است که قرون بسیار معتبر بوده است تا بتوانند تجربهای نو بیافرینند که تا پیش از آن سابقه نداشته است. تأکید مؤلف این کتاب در شناخت مفاهیم هر یک از این اندیشمندان چنان است که با مرور نظریات ایشان مخاطب میتواند با تجربهای بدیع در سایر مفاهیم فلسفی دست یابد زیرا که بنیان هستیشناختی مخاطب هنر در دوران معاصر بسیار متفاوت با پیشینیان است زیرا هنر همچنان رقیبی جدی برای واقعیّت و فضایی مناسب در کشف حقیقت هستی است.
انتهای پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: ون گوگ شب پرستاره رنسانس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۹۹۵۲۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دانشمندان درباره «جهانهای موازی» چه میگویند؟
نظریه جهانهای فراوان که برخی از آن به جهانهای موازی، بسگیتی یا چندجهانی یاد میکنند، شاید همه ویژگیهای یک نظریه علمی معتبر را نداشته باشد، اما ویژگیها و پیامدهای آن حتی توجه مردم عادی را جلب میکند. فیزیکدانان در تازهترین پژوهشها گفتهاند که ابعاد جهانهای موازی بینهایت نیست، بیاندازه بینهایت است!
به گزارش خبرآنلاین، «آلبرت اینشتین» با تمام نبوغ و دانش خود، تفسیر آماری مکانیک کوانتومی را قبول نداشت و این مفهوم را در جمله معروف «خدا تاس نمیاندازد» عنوان کرد. «نیلز بوهر» هم که از پایهگذاران مکانیک کوانتومی بود، در پاسخ اینشتین گفت: «به خدا نگو چهکار کند!».
تحقیقات فیزیکدانان طی نیمه دوم قرن بیستم نشان داد که نهتنها تعبیر اینشتین در تاسبازی اشتباه بود که کازینوی عظیم فیزیک کوانتومی بهاحتمال زیاد دارای اتاقهایی بسیار بیشتر از هر آن چیزی است که تاکنون تصور میکردیم. حال «ارسلان عادل» و همکارانش در دانشگاه کالیفرنیا در دیویس (UCD)، آزمایشگاه ملی لسآلاموس در ایالات متحده و انستیتو فدرال فناوری سوئیس در لوزان میگویند که به نظر میرسد تعداد این اتاقهای اضافی، نهایتی ندارد!
این پژوهشگران در مقالهای در آرکایو، نقشه واقعیت بنیادین را دوباره ترسیم کردهاند تا نشان دهند که نحوه ارتباط ما با اشیاء در فیزیک، ممکن است مانع از مشاهده چشمانداز عظیم عالم شود.
تفسیر آماری عالمنزدیک به یک قرن است که درک ما از واقعیت، تحت تأثیر نظریهها و مشاهداتی که زیر پرچم مکانیک کوانتومی مطرح شدهاند، پیچیده شده است. روزگاری که میشد اندازهگیریهای دقیقی از اجسام انجام داد و سرنوشت محتوم آنها را با معادلات مکانیک، ترمودینامیک، الکترومغناطیس و نسبیت تعیین کرد، گذشته است.
برای درک تاروپود بنیادینی که عالم را تشکیل داده است، به ریاضیاتی نیاز داریم که بازی احتمالات را به اندازهگیریهای حدودی و غیرقطعی مرتبط کند؛ و این، به دور از دیدگاه شهودی عالم است.
بر اساس تعبیر کپنهاگی مکانیک کوانتومی، به نظر میرسد که امواج هر احتمالی همیشه وجود دارند، تا زمانی که آن اتفاق قطعی میشود و دیگر احتمالات به ناگاه ناپدید میشوند. حتی در حال حاضر هم کاملاً مشخص نیست که درنهایت، چه چیزی سرنوشت گربه شرودینگر را تعیین میکند.
نظریه جهانهای موازیاما اینهمه ابهام، مانع از آن نشده است که دانشمندان از دیدگاهها و ایدههای مختلف دست بکشند. «هیو اِوِرِت» (Hugh Everett)، فیزیکدان آمریکایی در دهه 1950 (۱۳۳۰) نظریه جهانهای موازی را پیشنهاد کرد که بر اساس آن، همه اندازهگیریهای محتمل، واقعیت خود را پایهگذاری میکنند. به بیان سادهتر میتوان این نظریه را چنین توضیح داد که انبوهی از جهانهای موازی داریم که هر اتفاق امکانپذیری در یکی از آنها به شکل تصادفی رخ میدهد. آنچه جهان ما را در مقایسه با دیگر جهانها پراهمیت میکند، صرفاً آن است که ما در حال مشاهده آن پدیده هستیم.
مدل «جهانهای متعدد» اِوِرِت را از نظر علمی نمیتوان «نظریه» دانست (مانند نسبیت یا مکانیک کوانتومی) و نمیتوان آن را با مکانیک کوانتومی مقایسه کرد که شگفتیهای مطلق را در پدیدهای محسوس به نمایش میگذارد؛ بااینحال محاسبات فیزیکدانان نظریه ریسمان، تعداد حدود ۱۰ به توان ۱۰۰ جهان موازی را محتمل میداند؛ یعنی چند ده میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد میلیارد عالم!
در مدل چندجهانی (برخی آن را «بسگیتی» ترجمه کردهاند)، با برداشتی از بینهایت عالم از احتمالها شروع میکنیم که به زبان فیزیکدانان، همان مجموع همه انرژیها و موقعیتهای شناختهشده تحت عنوان «هملیتونین سراسری» است و سپس، روی هر چیزی که توجهمان را جلب کند، تمرکز میکنیم. بدین ترتیب احتمالهای نامتناهی را درون زیرسیستمهای همیلتونی مشخصتر و بهمراتب مدیریتپذیرتر، محدود میکنیم.
ذرهبین فریبندهحال این سؤال مطرح میشود که این تمرکز یا بزرگنمایی، درعینحالی که میتواند ادراکی از نامتناهی در اختیارمان قرار دهد، آیا میتواند مانع مشاهده چشمانداز کلی شود؟ آیا این کار، رویکرد کوتهفکرانهای نیست که از آشنایی ما با برخی از اشیاء ریزمقیاس (میکروسکوپی) برآمده باشد؟
بهبیاندیگر، میتوان اینطور توضیح داد که در آزمایش گربه شرودینگر، ما بهراحتی میپرسیم که آیا گربه در داخل جعبه، زنده است یا مرده؛ اما هرگز در نظر نمیگیریم که آیا بوی نامطبوعی از جعبه منتشر میشود یا اینکه میز زیر جعبه، گرم است یا سرد.
پژوهشگران در تلاش برای تعیین اینکه آیا تمایل ما به حفظ تمرکز بر آنچه در داخل جعبه است، اهمیتی دارد یا نه؛ الگوریتمی را توسعه دادند تا بررسی کنند که آیا ممکن است برخی از احتمالات کوانتومی موسوم به «حالتهای اشارهگر»، کمی سرسختانهتر از دیگر احتمالها تنظیم شوند و درنتیجه سبب شوند که برخی از ویژگیهای حیاتی با احتمال پایینتری درهم تنیده شوند.
اگر چنین باشد، جعبه توصیفکننده گربه شرودینگر تا حدی ناقص است مگر آنکه ما فهرست طولانی عواملی را در نظر بگیریم که بالقوه در سراسر کیهان پراکندهاند.
ارسلان عادل، فیزیکدان UCD در توضیح این ایده میگوید: «برای مثال شما میتوانید بخشی از زمین و کهکشان آندرومدا را در یک زیرسیستم داشته باشید و این زیرسیستم، کاملاً درست است». در تئوری، هیچ محدودیتی برای تعریف زیرسیستمها وجود ندارد و فهرست طولانی از حالتهای دور و نزدیک را میتوان در نظر گرفت که هرکدام، واقعیت را با اندکی تغییر پدید میآورند.
پژوهشگران با اتخاذ رویکرد جدید در نظریه چندجهانی (جهانهای متعدد) اِوِرِت، به پاسخی رسیدهاند که آن را تفسیر «جهانهای بسیار فراوانتر» نامیدهاند. تفسیر جدید، مجموعهای بیشمار از احتمالها را در نظر میگیرد و آن را در بازه بینهایتی از واقعیتها ضرب میکند که در شرایط معمولی آنها را در نظر نمیگیریم.
روش نوین هم با شباهت زیادی به تفسیر اصلی، بیش از آنکه درباره رفتار عالم توضیحی ارائه دهد، به تلاش ما برای مطالعه گامبهگام آن در هر لحظه اشاره دارد.
پژوهشگران امیدوارند که این الگوریتم بتواند در توسعه راههای بهتر برای کاوش سیستمهای کوانتومی مانند الگوریتمهای داخل کامپیوتر، کاربرد داشته باشد.