Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایران آنلاین»
2024-05-03@11:30:22 GMT

عشق به وطن، ماندگارم کرد

تاریخ انتشار: ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۰۰۳۸۴۳

عشق به وطن، ماندگارم کرد

سیده سویلا سجودی استادبرتر ایران دختری از جنس مهارت‌آموزی و علم‌آموزی و عنوان‌دار بانوی سرپرست تیم‌های ایران و جهان در رقابت‌های ملی و بین‌المللی رباتیک و هوش مصنوعی و ایده و ابتکارات، متولد 68 و اهل تبریز است.

به گزارش ایران آنلاین، وی از همان روزهای کودکی‌، علاقه خاصی به معلمی و تدریس داشت و این علاقه در همان سال‌های آخرتحصیل در مقطع دبیرستان برایش محقق شد و به عنوان مدرس شروع به تدریس در آموزشگاه های آزاد علمی کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

شاید به لحاظ سنی بسیار جوان بود اما به دلیل علاقه به تدریس و تسلط کافی بر محورهای درسی، از همان ابتدای شروع به تدریس، نام‌آوازه شد و اغلب مراکز آموزشی کامپیوتر با او همکاری داشتند تا جایی که همزمان با قبولی در مقطع کارشناسی در رشته  علوم کامپیوتر به صورت تمام وقت در حال تدریس در مدارس غیردولتی و مراکز آموزشی بود. او یک آرزو را در سر می پروراند و آن داشتنن مرکز آموزشی برای خودش بود.
سجودی، علاوه بر تدریس به تحصیل در مدارج بالاتر علمی نیز به شدت علاقه داشت و همزمان با تدریس مشغول تحصیل در مقطع ارشد مهندسی کامپیوتر نیز شد. درست با اتمام مقطع ارشد به عنوان یکی از اساتید شناخته شده در حوزه علوم نوین، رباتیک و کامپیوتر برای دانش‌آموزان از همان سنین ورود به مدرسه تا مقطع دانشگاهی شناخته شد و در میادین علمی و پژوهشی مختلف برای رقابت با تیم‌های خارجی به همراه دانش‌آموزان و دانشجویان خود حضور پرافتخار و غرورآفرین داشت . این جوان با اراده، همواره با دست پر و کسب مقام‌ برتر  از این رقابت‌ها، سربلند و پرافتخار به کشور باز می‌گشت. چندی نگذشت که همزمان با تدریس در دانشگاه و تحصیل در مقطع دکتری رشته معماری سیستم های کامپیوتری به عنوان بانوی نخبه علمی در زمینه هوش مصنوعی و رباتیک و کوچکترین استاد دانشگاه و استاد برتر ایران در سال 97 شناخته شد و خبرهای موفقیت های پی درپی اش تیتر خبری و روزنامه‌ها را پوشش داد.
دیری نپایید که به هدف خود دست یافته و مرکزآموزشی مورد انتظارش را با سختی‌های بی‌شماری بنیان نهاد و آموزش‌های کاملا علمی و کارگاهی( مهارت محور) در رشته‌های مختلف علمی اعم از الکترونیک، برنامه‌نویسی، رباتیک، پروژه‌های کاربردی، تشریح جانوران، شیمی و ... را با تیم متخصص و علمی خود به دانش‌آموزان و دانشجویان ارائه و متناسب با تیم‌های به روز در دنیا، آماده‌سازی و در رقابت‌های علمی و پژوهشی کشور و خارج از کشور سرپرستی و همراهی کرد.
او با سابقه‌ای بالغ بر 15 سال در امر آموزش مهارت‌محور و کاملا عملی معتقد است که سیستم آموزش کنونی کشور، حتی با وجود تغییرات اخیر نیازمند بازنگری اساسی و اصلاح در سبک و چارچوب‌های آموزشی است و باید متناسب با تکنولوژی‌ها و شیوه‌های جدید آموزشی، به روزرسانی شود و به سمت آموزش مهارت‌محور حرکت کند.

در دنیای علوم و تکنولوژی که هر لحظه در حال رشد و دگرگونی است، نمی‌توانیم با شیوه‌های سنتی تئوری و صرفا آزمایش‌های تعبیه شده در کتب درسی دانش‌آموزان و یا آزمون‌های دوره‌ای روتین با دنیا رقابت کنیم. او معتقد است سیستم آموزشی باید از همان بدو ورود دانش‌آموزان به مدرسه( مخصوصا نسل جدیدی که به راحتی با دنیا در تعامل بوده و به شاهراه اطلاعاتی دسترسی مستقیم دارند) همراه با کارگاه‌های آموزشی مهارت‌محور و آموزش‌های کاملاً عملی بنا نهاده شود و هیچ کشوری رو به پیشرفت و آینده درخشان نخواهد بود مگر با تکیه بر آموزش اصولی و هدفمند برای دانش‌آموزان که نسل آینده و مدیران متخصص و کاردان برای اداره کشور خواهند شد.
سجودی همچنین اظهار می‌دارد که با جولان ویروس کرونا مجبور به تحمیل و تحمل شرایط آموزش مجازی بویژه برای مقاطع ابتدایی شدیم که تجربه جدیدی را در اختیارمان قرار داد. بر این اساس باید گفت که برای تداوم آموزش مجازی که نیاز عصر حاضر است، نیازمند برنامه‌ای جامع و هدفمند برای پوشش آسیب‌های ناشی از چندین سال اخیر هستیم. در واقع باید با آموزش‌های علمی، عملی و کارگاهی، دانش‌آموزان را مشتاق و علاقه‌مند به علم و دانش کرده و خسارت‌های ناشی از آموزش‌های مجازی را جبران کنیم.
او با انتقاد از افزایش بی‌رویه مدارس غیردولتی بدون در نظر داشتن شرایط اساسی یک مدرسه علی‌الخصوص استفاده از ساختمان‌های مسکونی برای امر مدرسه‌سازی گفت که باید جلوی این امر گرفته شود و انتظار می‌رود که دولت برای پیاده‌سازی مدارس به کمک بخش خصوصی بیاید چرا که هزینه‌های سرسام آور اجاره‌های این ساختمان‌ها توان تفکر درست و آینده نگری را از مؤسسان گرفته و در حق دانش‌آموزان ظلم جبران‌ناپذیری می‌شود.
وی حتی می‌گوید که با وجود اینکه مدارس بنده دارای استاندارد مدیریت آموزشی ISO9001 برای نخستین بار در شمالغرب کشور است و برپایه IT و مهارت‌محوری بنا گذاشته شده اما همچنان نیازمند بهبود فضای بصری به عنوان مولفه ای تأثیرگذار بر تقویت آرامش فکری و روحی و تقویت قوه یادگیری دانش‌آموزان هستیم، موضوعی که نباید از آن غافل شد. وی ادامه می‌دهد که تاکنون با هزینه‌های شخصی در تمامی مسابقات خارجی و داخلی حضور داشته و حتی با مشقت‌های فراوان برای آینده کشورم به تنهایی قدم در مسیر بسیار سخت ایجاد مدرسه و آموزش با سبک مهارت‌محوری و کارگاهی نهاده‌ام که تحمل بار سنگین آن برایم دشوار و گاهاً غیرممکن می‌شود، از مسئولان تقاضای همراهی دارم تا به آنچه قلبا و عقلاً عمیقا معتقدم و تنها عشق به سرزمین و نخبگان بی‌نظیر کشورم مرا در این مسیر مصمم داشته بیشتر و بیشتر نزدیک‌تر شوم .
دکترسجودی می‌گوید: سال 96 وقتی پذیرش گرفتم می‌توانستم مسیر تحصیل و کارم را کاملاً تغییر داده و از کشور بروم اما عشق خدمت به سرزمینم و کشف استعدادهای بی‌نظیری که آینده این مرز و بوم را رقم خواهند زد پای رفتنم را سست و همت مرا برای راه‌اندازی مدارس را  تقویت کرد. امروز چشم انتظار همراهی‌های مسئولان هستم و وقت آن رسیده که در سایه حمایت آنها، من و سایر جوانان نخبه، کوشا و صاحب ایده و فکر، دیگر احساس تنهایی نکنیم و دغدغه‌داران آموزش و پرورش و مسئولان کشوری و استانی را همراه خود احساس کنم .
وی در پایان با بیان اینکه نخستین معلم‌‎های من پدر و مادرم هستند که مشوق و همراه همیشگی من بوده اند، به نوجوانان و جوانان این مرز و بوم توصیه می کند که در سایه تلاش و پشتکار و استفاده درست از فرصت های پیش رو برای ساختن ایرانی بزرگ، و آباد و متعالی در تراز نام و فرهنگ غنی آن کوشا باشند.
گفتنی است، سیده سویلا سجودی، جوان موفقی است که در حال حاضر عضو کمیسیون مسابقات ملی لکوکاپ دانشگاه صنعتی شریف است. همچنین وی سرپرست مدرسین و تیم‌های رباتیک مسابقات کشوری کاپ‌های شریف دانشگاه صنعتی شریف با همکاری گروه‌های دانش‌بنیان در تهران است. سجودی در حال حاضر تنها نماینده استان آذربایجان‌شرقی است.

منبع: ایران آنلاین

کلیدواژه: دانش آموزان مهارت محور

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۰۰۳۸۴۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

از معلمی روی صندلی چرخدار تا معلمی در برفی که هم‌قد دانش‌آموزان است

ایسنا/آذربایجان شرقی درست در روزی که چهره شهر زیر آوار برف مدفون شده، مادری از دور دست پیدا است که چادر مشکی را دور گردن و کمر بسته و تمام همتش را برای هدایت ویلچر و سرنشین آن به کار گرفته و هرازگاهی پتو را تا زانوهای سرنشین بالا می‌کشد، چرخ‌ها بالاخره راهشان را پیدا می‌کنند و در مسیر مدرسه قرار می‌گیرند و بچه‌ها که از پنجره کلاس شاهد این صحنه هستند، داد می‌زنند: «آقا آمد، آقا معلم با ویلچر آمد» دانش‌آموزان با نیازهای ویژه در این کلاس، منتظر معلمی ویژه هستند.

هفته معلم مانند هر سال دیگری از راه رسیده و رسانه‌ها در انتشار اخبار ایثار و خدمات ارزنده معلمان از هم پیشی گرفته‌اند و هر سایت و کانال خبری را که زیر و رو می‌کنی، هر کدام مطلبی در مورد معلمان دارند، اما واژه‌ها هم بعضی وقت‌ها از بیان احساسات و رویدادها ناتوان هستند، مانند همین صحنه‌ در مدرسه آموزش استثنایی عصمت شهر خواجه که نویسنده گزارش نمی‌داند از مادر بنویسد یا از پسر و به نظر می‌رسد شاید واژه کمک معلم بتواند تا حدودی حق مطلب را در مورد این مادر فداکار ادا کند.

راه چندان مناسب تردد آقا معلم نیست؛ اما مادر و پسر تصمیم گرفته‌اند حتی اگر چرخ ویلچر هم نچرخید، پای آموزش لنگ نماند و لیلان فاتحی، مادرِ معلم مدرسه با ظرف آبی که همراهش دارد، چرخ‌های ویلچر را می‌شوید و مدیر مدرسه چرخ‌ها را پاک کرده و می‌تکاند.

آقای «سعید بهاری» وارد کلاس می‌شود، سه دانش‌آموز کلاس با صدای مدیر مدرسه به احترام آموزگارشان بلند می‌شوند. تخته کلاس با گل‌های لاله کاغذی تزیین شده و ماه‌های فصل بهار بر روی آن نوشته شده‌اند، کلاس درس با قرائت سوره ناس توسط یکی از دانش‌آموزان به نام امیررضا شروع می‌شود و معلم کلاس، سرود ملی را از گوشی همراهش، پخش می‌کند و همگی به احترام پرچم ایران بلند شده و در حالی که دست را با نهایت صداقت و عشق روی سینه نگه داشته‌اند، سرود ملی را نجوا می‌کنند.

آزادی عمل در این کلاس به دلیل تعداد کم دانش‌آموزان بیشتر بوده و سه دانش‌آموز و معلم دور هم نشسته‌اند، اما به گفته معلم کلاس، همیشه هم اینطور نیست. مهره‌ها و لگوهایی روی میز دیده می‌شوند که آقای بهاری موقع دست‌ورزی درس ریاضی از آن‌ها استفاده می‌کند و حین تهیه گزارش مشغول تدریس دسته‌های دو تایی و سه تایی و مفهوم ضرب به یکی از دانش‌آموزان در این کلاس چند پایه است و دانش‌آموزان نیز در تمامی مراحل تدریس و در تمامی زنگ‌های درسی، آقا معلم را همراهی می‌کنند که نشان از علاقه به استاد و یادگیری خوب مطالب تدریس شده است.

این کلاس، هشت دانش‌آموز دارد که تعدادی از آن‌ها در روز تهیه گزارش غائب هستند و غیبت‌هایشان از سختی تردد در هوای برفی و شرایط ویژه این دانش‌آموزان، ناشی می‌‎شود.

آقای بهاری در بهار

زنگ علوم در روزی دیگر که برف‌ها آب شده و جان زمین را تر کرده‌اند و سبزی درخت‌ها خودی نشان داده‌اند، فرصت خوبی برای تدریس «دنیای گیاهان» در حیاط مدرسه بوده و آقا معلم در حال توضیح دادن اجزای گیاه با همراهی دانش‌آموزان و نقش سبزینه و تولید میوه و اکسیژن توسط گیاهان است.

سعید بهاری خواجه با هفت سال سابقه تدریس در حوزه آموزش و پرورش کودکان با نیازهای ویژه، سر صحبت را با گلایه از برخی افرادی باز می‌کند که نگاهی از بالا به پایین و ترحم‌آمیز به افراد دارای شرایط ویژه و دچار معلولیت دارند و معتقد است؛ اگر مردم بپذیرند که افراد دارای نقص هم می‌توانند استعدادهای خاص خود را داشته باشند و موقع دیدن فردی با شرایطی متفاوت از خودشان به آن فرد خیره نشده و آن‌ها را مورد تمسخر قرار ندهند، با آرامش خاطر بیشتری زندگی خواهند کرد.

راه ناهموار و نامناسب برای تردد معلولان نیز از دیگر مشکلاتی است که این معلم از آن گلایه دارد و با نگاهی به چرخ صندلی چرخدار آقای بهاری می‌توان فهمید که این راه چه بلایی سر لاستیک‌های ویلچر می‌آورد و چقدر هزینه به او تحمیل می‌کند.

او، داشتن عشق و علاقه را مهم‌ترین اصل تدریس در مدرسه استثنائی می‌داند و بیان می‌کند: در این شغل نباید مسائل مادی خیلی مهم باشد؛ اما مسئولان نیز باید به این نکته توجه کنند که مسائل مادی نیز بی‌اهمیت نیستند. ما در چنین مدارسی به امکانات بیشتری نیاز داریم و شاید در این لحظه این کلاس برای سه دانش‌آموز حاضر کافی باشد؛ اما جمعیت کلاس در بعضی اوقات بیشتر می‌شود و اگر امکانات و فضای بیشتری داشته باشیم، بهتر است که خیران عزیز نیز در این مورد می‌توانند کمک حال ما باشند.

در ادامه پای صحبت‌های خانم فرخی، مدیرآموزگار مدرسه می‌نشینیم که با اشاره به مشارکت این معلم درامور خیریه مدرسه می‌گوید: آقای بهاری با تمام سختی‌ها و مشکلات موجود با کمک و همراهی مادرشان در پشت صحنه رفت و آمد به مدرسه پای کار آمده‌اند و مادر همیشه از فصل بهار گرفته تا زمستان، همراه او هستند. او با وجود تمامی کمبودها برای بچه‌ها سنگ تمام می‌گذارد و از همان حقوق دریافتی خودش هم برای حل مشکلات مدرسه هزینه می‌کند.

معلم نجاتگر

همیشه که نباید، معلمان، فداکاری‌های قهرمانان را در کتاب‌های درسی، تدریس کنند؛ بعضی وقت‌ها خود سوژه شده و کارهایی تحسین‌برانگیز انجام می‌دهند؛ درست مثل معلم داستان ما. روایت دوم این گزارش به روزی پرماجرا اشاره دارد که معلم کلاس با اقدام به موقع، دانش‌آموز دچار تشنج شده را حیاتی دوباره بخشیده، این آموزگار کلاس چهارم در یکی از روستاهای منطقه تسوج از توابع شهرستان شبستر به نام تیل، مشغول به خدمت است.

زنگ تفریح دارد تمام می‌شود، بچه‌ها چنان سر و صدایی راه انداخته‌اند که برایمان ناآشنا نیست، از همان صحنه‌هایی که شاید خودمان در دوران تحصیلمان، بازیگرش بودیم، همه چیز دارد خوب پیش می‌رود که ناگهان یکی از دانش‌آموزان دچار تشنج می‌شود و بچه‌ها در حالی که ترس روی چهره‌هایشان، مشهود است، به سمت دفتر می‌دوند.

ادامه ماجرا را از امیر هاشمی، آموزگار ابتدائی، 23 ساله و متولد شهر مرند می‌شنویم که که پس از چهار سال تحصیل در دانشگاه فرهنگیان، مشغول به تدریس در مقطع ابتدائی است:

«اواسط آبان ۱۴۰۲ بین زنگ اول و دوم در اتاق معلمان نشسته بودم که دانش‌آموزان اطلاع دادند یکی از بچه‌ها افتاده وسط حیاط، با سرعت هر چه تمام خودم را بالای سر دانش‌آموز رساندم، مدیر مدرسه منتظر رسیدن اورژانس بود، با نگاهی به دانش‌آموز و طبق تجربه و مطالعه قبلی‌ام متوجه شدم که دچار تشنج شده و سریع، دکمه‌های لباس‌های او را باز کردم تا بر اثر تنگی، مشکلی ایجاد نکند و به پهلوی چپ درازکشش کردم.

چشمم به لقمه نان و پنیر در دست دانش‌آموز افتاد و با خودم گفتم نکند لقمه در دهانش، باقی مانده باشد، چرا که موقع تشنج، تنفس از راه بینی انجام نمی‌شود و تنها راه نفس کشیدن از راه دهان است که در صورت انسداد دهان نیز، خفگی پیش خواهد آمد. با زحمت، دهان دانش‌آموز را باز کردم، حدسم درست بود، تکه‌های نان و پنیر را از دهانش خارج کردم‌ و بعد از حصول اطمینان از باز شدن راه هوایی او منتظر شدیم تا به هوش بیاید و سپس بعد از هوشیاری و تا رسیدن عوامل اورژانس به دفتر مدرسه منتقلش کردیم. دانش‌آموز به کمک عوامل اورژانس به درمانگاه تسوج منتقل شد و شکر خدا اتفاق خاصی برای او پیش نیامد و با سلامتی کامل دوباره به مدرسه بازگشت.

بعد از این اتفاق شاهد صحنه‌ای بسیار جالب در کلاسم بودم؛ دانش‌آموزان کلاس من برای این دانش‌آموز که جزو شاگردان من نبود، دعا می‌خواندند؛ یکی دعای فرج می‌خواند و دیگری پیام‌های قرآنی را.

آقای هاشمی در ادامه از فضای پررنگ همدلی و صمیمیت بین معلم و دانش‌آموزان می‌گوید: دانش‌آموزان همیشه منتظر من هستند و بر سر اینکه چه کسی در سمت راست یا چپ من قرار بگیرد، با هم رقابت می‌کنند. معتقد هستم که معلمی مقدس‌ترین و پاک‌ترین شغل روی کره زمین و شغل شریفی است که با علم، کتاب و بچه‌های پاکدل سر و کار دارد و من خوشحالم که یک معلم هستم و می‌توانم دانش‌آموزانی باسواد و اخلاق مدار تربیت کنم. یک معلم خوب ویژگی‌های بسیار زیادی دارد؛ اما بعد از داشتن شرایط علمی لازم باید از دو ویژگی تعهد و مسئولیت‌پذیری و عشق و علاقه لازم به این شغل و دانش‌آموزان، برخوردار باشد.

در دل برف و کولاک به عشق معلمی

معلم روستا که باشی، رفتن به کلاس درس با کفش‌های گلی و دست‌ و صورت یخ بسته برایت خاطره می‌شود و اگر یک روز بدون دردسر، به محل کارت برسی، جای تعجب دارد. سرمای استخوان‌سوز و جاده ناسازگار و هزار و یک مصیبت را با ید به جان بخری، برای یک لحظه لبخند رضایت بچه‌هایی که معلم را خدای روی زمین می‌دانند و به خاطر همین بچه‌ها است که در مه غلیظ روستا قامت معلمی با عشقی بدون وصف گم شده و لاستیک‌های ماشینی که نفسش درست شبیه به ماشین تمام معلمان شاغل در مناطق روستائی در جاده خاکی و برفی و سنگلاخی روستا به شماره افتاده، در برف شدید گیر کرده و تقلای بیشتر فایده ندارد، آقا معلم گوشی همراهش را برداشته و با اهالی روستا تماس می‎گیرد و دقائقی بعد، صفی از والدین و دانش‌آموزان از دور دیده می‌شوند که برای کمک به آقا معلم می‌آیند.

چه با ماشین و چه با پای پیاده از دل سرما و برفی عبور می‌کند که همقد دانش‌آموزانش است، اگر بخت یار باشد و بتوان تا مدرسه با ماشین رفت، هر روز باید دو و نیم ساعت از سراب تا بستان آباد را برای رسیدن به مدرسه رانندگی کند، دو نقطه‌ای که همه ساله به عنوان سردترین شهرهای استان آذربایجان شرقی و کشور شناخته می‌شوند. جمله‌ی تامل برانگیز آموزگار قصه ما از سخت‌ترین روز رسیدن به مدرسه در اتاق ذهنم تکرار می‌شود «هر چه جلوتر می‌رفتم، ترسم از حمله گرگ و حیوانات درنده بیشتر می‌شد؛ اما بچه‌ها منتظر بودند و باید سر کلاس درس می‌رسیدم» و همین کلمه «باید» ارزش کار او را بیان می‌کند و جملاتم را از پیچیدن به استعاره‌ها و آرایه‌های ادبی و پر و بال دادن بیشتر، بی‌نیاز می‌کند.

توحید اسماعیل‌پور، معلمی است که سال اول خدمتش را در یکی از صعب‌العبورترین روستاهای شهرستان بستان آباد به نام روستای آیدین چمن (آیقرچمن) سپری می‌کند، روستایی که دارای 20 کیلومتر جاده خاکی است.

آقای اسماعیل‌پور، تدریس در روستای صعب‌العبور را دارای سختی و زیبایی ویژه این مناطق و خودش را یک روستازاده می‌داند و با تمام سختی‌ها و مشکلات زندگی در روستا آشنایی دارد. او فضای روستاها را پر از مهر و محبت و احترام نسبت به یکدیگر توصیف می‌کند و در این خصوص می‌گوید: من از سردترین شهر کشور هستم و به این آب و هوا عادت دارم، ضمن اینکه چون خودم زندگی روستائی را تجربه‌کرده‌ام، این همه سختی را تحمل می‌کنم تا بچه‌های روستا بیسواد نمانند؛ چرا که معتقد هستم بچه‌های روستائی بیشتر از بچه‌های شهری، مشتاق یادگیری هستند و وقتی چیزی را به آن‌ها می‌آموزی، حسی به آدم دست می‌دهد که قابل وصف نیست و تمام خستگی‌ها و سختی‌های مسیر با دیدن خنده‌های رضایت و پر از مهر بچه‌ها از یادت می‌رود. طبعیت بکر، صدای رودخانه‌ها، آواز خوش پرندگان و هوای پاکیزه از مزایای تدریس در روستاهای دور افتاده است؛ نبود امکانات رفاهی و آموزشی، دوری راه و مناسب نبودن جاده به ویژه به هنگام بارندگی هم از سختی‌های خدمت در چنین مناطقی به شمار می‌آیند.

او که گاهی اوقات به علت شدت بارندگی و عدم امکان تردد با ماشین در جاده منتهی به مدرسه مجبور شده است تا مدرسه پیاده برود، به همراه داشتن تجهیزات گرمایشی، زنجیر چرخ و بیل را جزو ملزومات تدریس در روستای صعب‌العبور به ویژه در فصل‌های سرد سال می‌داند.

اسماعیل‌پور از خاطره سخت‌ترین روز رفتن به مدرسه، می‌گوید: چند روزی بعد از تعطیلات عید، تردد در جاده به دلیل بارندگی و گل و لای زیاد، ممکن نبود و مجبور شدم فاصله بین دو روستای خاتون آباد تا آیقرچمن را که 45 دقیقه‌ای طول می‌کشید، پیاده بروم؛ درحالیکه  ترس از حمله حیوانات تمام وجودم را فرا گرفته بود.

او که تجربه همکاری با آموزش و پرورش را در اشکال مختلف دارد، به تجارب تدریس از کلاس‌های یک نفره گرفته تا 20 نفره اشاره کرده و هر یک را دارای مزایایی می‌داند، به گفته این آموزگار ابتدائی، در کلاس‌هایی با تعداد دانش‌آموزان کم، فرصت بحث و تبادل نظر ورسیدگی به تک تک شاگردان، بیشتر است.

از زحمات یک معلم کلاس‌های چندپایه متحمل می‌شوند، می‌پرسیم و این معلم معتقد است که معلم کلاس چند پایه باید به تمامی کتاب‌‍‌های درسی، مسلط باشد و بدون مطالعه قبلی بر سر کلاس درس حاضر نشود و استفاده از راهنماییهای دانش‌آموزان پایه‌های بالاتر برای کمک به دانش‌آموزان پایه تحصیلی پایین‌تر را یکی از راهکارهای مدیریت کلاس‌های چندپایه می‌داند.

این روایت، پایان قصه ایثار معلمان نیست. از همان معلم شهید گرفته و تا معلمی که برای نجات دانش‌آموزان، تن به آتش زد، دنیا پر از گمنامان خوش‌نامی است که بی هیچ چشم داشتی و با خواسته‌هایی اندک، می‌خواهند با بال‌های کاغذی پرواز کنند.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • سنجش ۸۸ درصدی دانش آموزان پایه اول در اردبیل
  • توجه به دغدغه‌های فرهنگیان مورد تاکید جدی است
  • ضرورت طرح مسئله برای دانش آموزان در موضوع آب
  • ارتقای سطح علمی دانش‌آموزان با آرمان‌های انقلاب اسلامی
  • برگزاری جشنواره ملی تدریس خلاق در دانشگاه کردستان
  • کلاس این آقا معلم در مدرسه تشکیل نمی شود
  • از معلمی روی صندلی چرخدار تا معلمی در برفی که هم‌قد دانش‌آموزان است
  • معلم نمونه سیستان و بلوچستان از رمز موفقیت خود می‌گوید
  • اردو‌های تابستانی دانش‌آموزان یمنی 
  • هدیه روز معلم به حساب بازنشستگان هم واریز می‌شود؟