برجام در آستانه ایست قلبی
تاریخ انتشار: ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۰۱۱۴۰۱
از یک طرف تنها به فاصله ساعاتی از بازگشت امیر قطر و نماینده اتحادیه اروپا، جوزف بورل در جمع خبرنگاران حاضر در نشست جی ۷ عنوان کرد: «پاسخ جمهوری اسلامی ایران به پیغام معاونش (بورل) بسیار مثبت بود؛ بنابراین مذاکرات که به تأخیر افتاده بود، از سر گرفته میشوند و چشمانداز برای حصول توافق نهایی وجود دارد».
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پیش از ورود به مواضع اخیر جوزف بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، درخصوص موفقیت سفر انریکه مورا به تهران برای آغاز مذاکرات روی حضور این مذاکرهکننده ارشد اروپایی به تهران و مهمتر از آن سفر پنجشنبه هفته گذشته شیخ تمیم بنحمد آلثانی، امیر قطر به ایران تمرکز کنیم. در این زمینه یک گزاره تحلیلی وجود دارد ناظر بر ارتباط سفر این دو در قالب بسته تحرکات دیپلماتیک احیای برجام. به این معنا که انریکه مورا پیش از شیخ تمیم راهی ایران شد تا پیشنهادهای خود را مطرح کند و بعد از آن امیر قطر با میانجیگری یا اصطلاحا ریشسفیدی دیپلماتیک، زمینه برای پذیرش پیشنهادهای مورا را در ایران فراهم کند. از دید شما این گزاره تا چه اندازه نزدیک به واقعیت است؟ آیا بین سفر مورا و شیخ تمیم ارتباطی وجود دارد؟
به نظر شخصی اینجانب، کشورهای حوزه خلیج فارس از قبیل عمان یا قطر همواره تلاش داشتند که نقش واسط، میانجیگر یا انتقالدهنده پیامها بین ایران و ایالات متحده آمریکا را در مسائل مختلف بر عهده بگیرند. این مسئله پنهانی نیست؛ اما درباره سؤال مشخصتان بر این باورم که مسئله همزمانی حضور انریکه مورا و شیخ تمیم بنحمد آلثانی را نمیتوان لزوما به معنای ارتباط این دو در قالب یک بسته تحرکات دیپلماتیک با هدف احیای برجام در نظر گرفت.
چرا؟
چون حداقل سفر امیر قطر از قبل برنامهریزی شده بود. هرچند این همزمانی حضور هر دو (مورا و شیخ تمیم) میتواند برخی القائات و تداعیهای ذهنی را ایجاد کند، اما روندهای همکاری ایران با حوزه خلیج فارس از اهمیت و امتداد خاصی پیروی میکند. طبیعی است که در این بین امکان تسهیلگری، میانجیگری یا انتقال پیام از سوی قطر هم صورت گرفته باشد، با این حال نقش تعیینکننده در تصمیمگیری بر عهده اراده ملی جمهوری اسلامی ایران است.
به عمان و قطر اشاره داشتید. در فضای دیپلماتیک مرسوم بود که در فضای تنش و تخاصم واشنگتن - تهران بهخصوص در پرونده فعالیتهای هستهای نقش میزبانی و میانجیگری بر عهده مسقط باشد؛ اما در سالهای اخیر به نظر میرسد دوحه به رقیب جدی این مسئله بدل شده است. به چه دلیل یا دلایلی قطر اکنون سعی دارد جای عمان را بگیرد؟ آیا اساسا چنین تلاشی در دوحه دیده میشود که بخواهد جای مسقط را در میانجیگری ایران و آمریکا بگیرد؟
نمیتوان چنین قضاوتی داشت. چه قطر، چه عمان و دیگر کشورها بازیگرانی هستند که همواره سعی میکنند از ظرفیتهای دیپلماتیک خود بهرهبرداری کنند. این مهم بیشتر بستگی به این بازیگران دارد که تلاش میکنند از کانالهای مختلف نظرات دیگر طرفین را منتقل کنند. خود آقای انریکه مورا هم به عنوان یک واسط، تلاش اروپایی را در حوزه انتقال پیام نشان داد. ضمنا چون همواره در بحث انتقال پیام دیپلماتیک کانالهای متفاوت فعال میشوند، بنابراین به نظر میرسد این مأموریت آقای مورا کماکان ادامه دارد. با درنظرگرفتن این نکات نمیتوان گفت قطر جای عمان را گرفته است یا دوحه سعی دارد به نحوی جای انریکه مورا بگیرد، بلکه به این معناست که هرکدام از این بازیگران در راستای منافع خود و منافع مشترک، کانال انتقال پیام بین طرفین را دنبال میکنند.
حال از همین رهیافت وارد فضای دیپلماتیک جدید بعد از سفر انریکه مورا و شیخ تمیم به ایران شویم؛ فضای تاریک و روشنی که بسیار گنگ و مبهم است. پیرو این نکته روز جمعه جوزف بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در جمع خبرنگاران حاضر در نشست جی ۷ اعلام کرد: «پیشرفت کافی در رایزنیهای نمایندهاش (مورا) با مقامات ایرانی برای ازسرگیری مذاکرات هستهای حاصل شده است. بنابراین مذاکرات وین که به تأخیر افتاده بود، مجددا از سر گرفته میشود. چشمانداز برای حصول توافق وجود دارد». به دنبال آن حسین امیرعبداللهیان هم نوشت: «توافق خوب و قابلاتکا در دسترس است، اگر آمریکا تصمیم سیاسی خود را گرفته و به تعهداتش پایبند باشد». درعینحال علی شمخانی هم مشابه همین موضع را داشت. حال با توجه به این موضعگیریها دو سناریو درخصوص ازسرگیری مذاکرات وجود دارد. یا ایران، ایالات متحده و اعضای ۱+۴ با حضور در هتل کوبورک مجددا روی خطوط قرمز و مسائل باقیمانده با محوریت خروج سپاه از لیست گروههای تروریستی بحث میکنند که در این صورت احتمال شکلگیری دور باطل مذاکرات وجود دارد یا اینکه با تلاشهای اروپاییها و شخص مورا، تهران به یک انعطاف موضع در قبال خطوط قرمز خود رسیده است؛ بنابراین فضای جدیدی در مذاکرات احتمالی وین برای حصول توافق شکل خواهد گرفت. شما کدامیک از این دو سناریو را نزدیک به واقعیت میدانید؟
آنگونه که در مواضع مقامهای دیپلماتیک طرفین دیده میشود و همانگونه که شما هم گفتید، وزیر امور خارجه کشورمان اشاره داشت درصورتیکه اراده سیاسی در حوزه آمریکا وجود داشته باشد، امکان ازسرگیری مذاکرات تقویت پیدا میکند. ایران همواره با حسننیت تلاش داشته است تا با حفظ خطوط قرمز خود فرایندآفرین باشد و راهحل تولید کند. خواستههای ایران بستر یک فضای جدید برای ثبات و تقویت تعامل سازنده بوده است.
به حوزه آمریکا اشاره داشتید. چرا نگاه واشنگتن را نسبت به خطوط قرمز تهران مانع جدیتری میدانید؟
بههرحال در فضای سیاسی داخلی آمریکا، هم حزب جمهوریخواه و هم حزب دموکرات نوعی نگاه انتقادی جدی به فضای مذاکرات و احیای برجام به دلیل تأثیر لابی صهیونیستی آیپک پیدا کردهاند. در عین حال اینجا مسئله فقط به خطوط قرمز ایران بازنمیگردد؛ چون همانگونه از زبان برخی دیپلماتها، مذاکرهکنندگان و مرتبطین آنها شنیده میشود، مسائل دیگری مانند دادن تضمین و نظایر آن هم برای احیای برجام هنوز مطرح است. بنابراین اینکه بخواهیم رکود و سکون در مذاکرات وین را صرفا به خطوط قرمز ایران مبنی بر خروج سپاه از لیست گروههای تروریستی آمریکا گره بزنیم، الزاما به معنای ذوبکردن یخ مذاکرات نیست؛ چون ضرورت انعطاف برابر در همه حوزههاست که میتواند به عنوان یک ستاره راهنما و یک کلید برای ادامه مذاکرات و برونرفت از انجماد کنونی عمل کند.
به باور شما چرا در این بین شاهد تحرکات دیپلماتیک جدی کسانی همچون جوزف بورل و معاونش انریکه مورا درخصوص مذاکرات وین هستیم؟
باید در نظر داشت شرایط جهانی تغییر معناداری پیدا کرده است؛ شرایط جدیدی که منجر به تغییر در «روندها» و «عرصهها» شده و به ازای آن نظم جدیدی هم شکل نگرفته است. در این بین باید موضوع روندها را از عرصهها تفکیک کرد؛ بهخصوص آنکه ما در روندها شاهد دور جدید مناقشات روسیه با ناتو هستیم و در حوزه عرصهها ناظر به اقتضائات تازه بازار جهانی انرژی با استراتژی جدید قیمت و چالشهای آن در کنار مشکلات تولید و انتقال انرژی و همچنین معضلات بازار مصرف مواجه هستیم. به همین دلیل نقش سازندهای که جمهوری اسلامی ایران میتواند در ثبات و آرامش بازار انرژی جهانی داشته باشد، بسیار تعیینکننده است که البته فقط منوط به نفت نیست بلکه گاز و مشتقاتش، امنیت انرژی و... هم وجود دارند. با توجه به کیفیت بالای همکاریهای پیشین ایران با حوزه اروپا، اگر امکان ورود مجدد ایران به بازار انرژی اروپا و جهان وجود داشته باشد، بیشک تهران این ظرفیت را دارد که جدا از بحث مسائل سیاسی و دیپلماتیک، روندهای حوزه اقتصادی و تجاری را هم تقویت کند. به نظر من این ضرورت را بیش از همه آقای بورل و مورا به خوبی درک کردهاند.
عنوان داشتید که رفع خطوط قرمز ایران درخصوص خروج سپاه از لیست گروههای تروریستی الزاما به حصول توافق در وین منجر نمیشود. در فضای سیاسی و رسانه مطرح است که انریکه مورا هم از پیش با هدف مجابکردن ایران برای حصول توافق بدون خروج سپاه از لیست گروههای تروریستی وارد ایران شده است. پیرو آن معاون مورا پیشنهادات ویژهای برای ترغیب ایران در دو قالب مطرح کرده است؛ نخست تکرار همان پیشنهادات رابرت مالی مبنی بر خروج کل سپاه از لیست گروههای تروریستی به شرط باقیماندن نیروی قدس در این لیست در ازای رفع نگرانیهای فرابرجامی واشنگتن با محوریت انتقام و پیشنهاد دیگر هم این است که ایران بپذیرد که سپاه بهصورت ظاهری از FTO خارج شود، اما تحریمهای آن کماکان باقی بماند. شما کدامیک از این دو پیشنهاد را جدی میدانید؟
فعلا همهچیز در حد حدس و گمانهزنی سیاسی و رسانهای است و هیچگونه بیانیه رسمی از طرف هیچ کشور و هیچ طرفی منتشر نشده است تا بخواهیم دقیقا روی یکی از این پیشنهادهای مطرحشده شما تمرکز کنیم و نهایتا قضاوت و تحلیلی مستدل از خود داشته باشیم؛ اما چیزی که این روزها مشاهده میشود آن است که قرارگرفتن سپاه پاسداران در لیست گروههای تروریستی آمریکا هیچگاه مورد اجماع در دولت و جریان دموکرات نبوده است، همچنان که آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه دولت بایدن، عنوان داشته است چرایی و اهداف تحریم برخی افراد و نهادهای نظامی ایران جای سؤال و ابهام بسیار دارد؛ برای مثال دولت آمریکا برخی از مقامات سپاه را تحریم کرده است که هیچگاه پا به آمریکا نخواهند گذاشت. پس این قبیل تحریمهای آمریکا کاملا بیمعناست و اقدامی است که از اساس واهی، غلط و تهی ارزیابی میشود. ولی من معتقدم تأثیر مخرب برخی طرفها و لابی جریانهای ضدبرجام صرفا با هدف سختکردن مذاکرات و نه الزما شکست آن است که موفق به کنترل ایران شوند؛ چون برای آنها کنترل راهبردی ایران هدف است.
پیرو آن عنوان کردید تصویب دو لایحه در سنای آمریکا یکی به پیشنهاد تد کروز مبنی بر حفظ تحریمهای حوزه تروریسم با ۸۶ رأی مثبت و طرح دیگر به پیشنهاد سناتور جیمز لنکفورد با ۶۲ موافق نشان داد که ساز ناکوک کنگره آمریکا و بهخصوص سناتورها برای تقابل با هرگونه تلاش دولت بایدن در جهت احیای برجام بیشتر شده تا جایی که اجماع دوسوم آرای سنا برای کنارگذاشتن حق وتوی جو بایدن کاملا در دسترس است. اگر ذیل گفتههای بورل، امیرعبداللهیان و شمخانی شاهد دور جدید مذاکرات وین باشیم امکان کارشکنی کنگره، بهخصوص سنا وجود دارد؟
بحث گمانهزنیهای رسانهای و سیاسی درباره جهتگیری آرا و نظرات سناتورها و نمایندگان کنگره آمریکا را باید در فضاهای مختلف ارزیابی کرد. یک زمان این تخمین آرا و نظرات در چارچوب معنایابی از تعامل جریان «دوحزبی» در آمریکا تعریف میشود. بنابراین در بسیاری از طرحهای پیشنهادی و حتی برنامههای راهبردی برای سیاست خارجی ایالات متحده این تعامل دوحزبی از گذشته تا به اکنون وجود داشته است؛ اما با توجه به تغییر تعریف از ضرورتها در شرایط فعلی امکان دارد که سناتورها بخواهند در آینده مواضع کنونی خود را در قبال ایران و برجام تغییر دهند؛ چون این احتمال وجود دارد که با توجه به تغییر در روند بینالمللی و همچنین درک از تلاقی تحولات، شاهد تغییر مواضع نمایندگان کنگره باشیم. کمااینکه برخی سناتورها عنوان کردهاند دولت بایدن با شجاعت بیشتر هرچه سریعتر به برجام رسیدگی کند. تأکید سناتورها بر شجاعت دولت بایدن درخصوص برجام در شرایط فعلی به عنوان یک راهحل میانی در حوزه آمریکا میتواند در جهت مدیریت فضای مذاکرات مؤثر واقع شود.
ولی جناب کلینی علاوه بر کمیت آرا در سنا شاهد تغییر معنادار کیفیت آن نیز هستیم، چنانچه در همین دو طرح اخیر سنا، سناتور چاک شومر، رهبری اکثریت دموکرات و سناتور منندز، رئیس کمیته روابط خارجی سنا از همین حزب (دموکرات) به طرحهای جمهوریخواهان رأی دادند. آیا این نکته در تعارض و تناقض با تحلیل شما قرار ندارد؟
خیر، چراکه اساسا نخبگان آمریکا برجام را در قالب حلوفصل منازعه بین ایران و ایالات متحده الان قلمداد نمیکنند، بلکه از مذاکرات وین یک خوانش و ارزیابی «خلع سلاحی» دارند تا از این طریق موفق به کنترل راهبردی ایران در منطقه شوند؛ بنابراین مواضع برخی سناتورهای جمهوریخواه و دموکرات در این چارچوب قابل ارزیابی است. اما باید این را هم خاطرنشان کرد که رهاکردن مذاکرات و تعلیقش این معنا را میدهد که ایالات متحده خود را از یک فرصت سازنده برای آنکه بتواند تعامل مثبتی با حوزه خاورمیانه داشته باشد و سیاستهایش با فضای واقعی تطبیق دهد و رویکرد تقابلی را بکنار بگذارد، عملا محروم میکند.
با این تفاسیر واکنش روز جمعه جو بایدن در قبال تمدید قانون تحریم علیه ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا کاخ سفید هم ساز ناکوک میزند؟
تصمیم دولت بایدن برای تداوم تحریم نفت ایران در این بازه زمانی بسیار معنادار است؛ چون واشنگتن همواره سعی کرده از «نظام تحریم» به عنوان یک ابزار استفاده کند. ضمنا عقبنشینی دولت بایدن در تحریم نفت ایران امکان بازیگری آنها را کاهش میدهد؛ چون اساسا ماهیت تحریم و کیفیت تحریمها علیه ایران برای دستگاه سیاست خارجی آمریکا متفاوت است. درعینحال باید نگاه کلانتری به این اقدام داشت، زیرا خزانهداری ایالات متحده از طریق تداوم تحریم نفت ایران کماکان بهدنبال وابستهسازی اروپا از طریق انرژی و امنیت آن بهصورت همزمان است. بنابراین صرفا تحریم نفت ایران مطرح نیست بلکه میتواند نوعی محدودسازی اتحادیه اروپا را هم شامل شود.
اما این فضای دوگانه دو روز اخیر را چگونه ارزیابی میکنید که در یک سو ایران و اروپا خوانش مثبتی از فضای جدید بعد از سفر انریکه مورا و امیر قطر به تهران دارند اما روسیه و آمریکا درست برخلاف آن رفتار میکنند؟
طرف آمریکایی هنوز گزارش آقای مورا را از نتایج سفرش به ایران دریافت نکرده است. بنابراین واشنگتن همزمان روی لزوم تصمیمگیری در تهران و بررسی موضوع در چارچوب یورو -آتلانتیک موضعگیری میکند. البته در کنارش پرتاب توپ به زمین ایران را هم به عنوان راهحل همیشگی دارد. پس بازی با کلمات نمیتواند دیپلماسی حقیقی را شکل دهد. شجاعت در تصمیمگیری لازم است. برای مثال آمریکا بهخوبی میداند که شهید سلیمانی پرچمدار مبارزه با تروریسم بود و بهخوبی آگاه است که ماشین جوجهکشی تروریسم در کجاست؟ خودفریبی راهحل نمیآفریند. اتحادیه اروپا با توجه به شرایطی که با آن روبهرو است، باید اهمیت روابط با ایران را اسیر روند برجام نکند. همه کشورها در برخی موضوعات باهم اختلاف دارند؛ مگر چین با اروپا اختلاف ندارد؟ اما زمینههای دیگر همکاری را دنبال میکنند. پس روابط ایران و اروپا نباید الزاما زیر چتر برجام تعریف شود. چگونه است که هند، عراق و حتی سوئیس میتوانند مجوز رفع تحریم از اوفک بگیرند، اما اتحادیه اروپا و برخی دیگر ناتوان هستند. بنابراین نیاز به تقویت مواضع و روند حقوقی بیش از پیش احساس میشود.
به پارامتر دیگری در احتمال به شکست کشاندن دور جدید مذاکرات وین بپردازیم که به نقش مخرب روسیه در احیای برجام بهخصوص بعد از تجاوزش به خاک اوکراین بازمیگردد. در این رابطه بسیاری از کارشناسان معتقدند علاوه بر مسئله خطوط قرمز ایران درباره سپاه، عملا مسکو هم به عنوان موتور محرکه بنبست در مذاکرات وین عمل میکند و تا زمانی که جنگ اوکراین ادامه داشته باشد، این سیاست ضدبرجامی کرملین هم ادامه پیدا خواهد کرد. آیا با شروع احتمالی دور جدید مذاکرات کماکان روسیه دنبال گروگانگرفتن برجام برای مدیریت جنگ اوکراین است؟
آنگونه که میخائیل اولیانوف، مذاکرهکننده ارشد روسیه جمعه در توییتی عنوان کرد، شرایط لازم برای استفاده حداکثری از توان روسیه درخصوص حل موضوع مربوط به مذاکرات وین وجود ندارد. وقتی این موضعگیری اولیانوف را مشاهده میکنیم، معلوم نیست روی سخنش با طرفهای غربی و آمریکاییهاست یا جمهوری اسلامی ایران؟!
به باور شما روی سخن اولیانوف تهران است یا غرب؟
آنچه مشهود است، این است که روند متشتت روسیه بعد از جنگ اوکراین و جمع جبری حضور فنلاند و سوئد برای عضویت در ناتو شرایط را برای مسکو به شدت سخت و پیچیده کرده است. بنابراین چنین به نظر میرسد که اولیانوف سعی دارد فضای ثانویهای را در ذهن سیاستمداران غربی درباره نحوه چانهزنی با روسیه برای مذاکرات وین باز کند. بااینحال هنوز نمیتوان گفت این مواضع چقدر با «دانهپاشی دیپلماتیک» ارتباط پیدا میکند. مسکو رنگ کارت زرد و کارت قرمز را خوب تشخیص میدهد.
به باورتان توییتهای منفی جمعه گذشته اولیانوف درباره دور جدید احتمالی مذاکرات صرفا موضعگیری شخصی وی است یا به نحوی انعکاسی از سیاست رسمی مسکو خواهد بود؟
واقعا مشخص نیست این توییتهای اولیانوف موضعگیری شخصی وی است یا انعکاسی از دیدگاه رسمی مسکو درخصوص مذاکرات وین؛ اما با توجه به آنکه تا به این لحظه شاهد بیانیه رسمی از جانب وزارت امور خارجه روسیه درخصوص دور جدید احتمالی مذاکرات وین نیستیم، این امکان وجود دارد که توییتهای جمعه گذشته اولیانوف نظرات شخصی او باشد؛ مگر آنکه خلاف آن ثابت شود. البته پالسهای رسانهای الزاما معنای نتیجهگیری نمیدهد.
۳۱۱۳۱۱
کد خبر 1631615منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: محمدفرهاد کلینی برجام توافق هسته ای ایران جمهوری اسلامی ایران تحریم نفت ایران برای حصول توافق خطوط قرمز ایران اتحادیه اروپا ایالات متحده مذاکرات وین انتقال پیام انریکه مورا سیاست خارجی احیای برجام عنوان یک دولت بایدن موضع گیری جوزف بورل دور جدید تحریم ها امیر قطر راه حل
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۰۱۱۴۰۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
در سفر رافائل گروسی به تهران موارد اختلافی ایران و آژانس حل خواهد شد؟
به گزارش همشهری آنلاین به نقل از تسنیم، رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی اوایل هفته جاری به منظور رایزنی و دیدار با مقامات جمهوری اسلامی ایران و همچنین شرکت در نخستین کنفرانس بینالمللی علوم وفنون هستهای ایران که در شهر اصفهان برگزار میشود، به ایران سفر خواهد کرد.
این سفر با توجه به تحولات و شرایط منطقه و همچنین با توجه به روابط ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی و موارد ادعایی آژانس علیه برنامه صلح آمیز هستهای ایران دارای اهمیت خاصی است و میتواند در صورت رویکرد فنی و عدم توجه به مسائل سیاسی به اصلاح روند غیرسازنده آژانس در برابر ایران منجر شده و همکاریهای فیمابین را افزایش دهد.
مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در طی سالهای گذشته بدون توجه به همکاریهای گسترده ایران با آژانس و اعطای دسترسی به این نهاد برای بازرسی، ادعاهای سیاسی خود علیه برنامه صلح آمیز هستهای ایران را در گزارشهای فصلی به شورای حکام و همچنین در مصاحبههای صورت گرفته با رسانهها مطرح کرده است.
در آخرین گزارش فصلی گروسی به شورای حکام در اسفند ماه سال گذشته نیز رویکرد سیاسی مدیرکل مشهود است که از رویکرد ایران در کاهش همکاری با این آژانس انتقاد کرده و در خصوص مسائلی از جمله پادمان و اصطلاح دو مکان باقی مانده، توقف اجرای کد اصلاحی ۳.۱ و همچنین بازرسیها ادعاهای قبلی را تکرار کرده است.
موضوع مربوط به اصطلاح «دو مکان» و اسناد غیرمعتبرسال ۱۳۹۸ آژانس بینالمللی انرژی اتمی بر اساس یک سری اسناد مجهول الهویه و غیر معتبر که توسط رژیم صهیونیستی منتشر شده بود، ادعایی را علیه ۴ مکان مطرح کرد و ادعا کرد ایران در ۴ منطقه ورامین، تورقوزآباد، آباده (مریوان) و آزمایشگاه جابر بن حیان غنی سازی یا اعمال خارج از پادمان انجام شده است.
طی مذاکرات و رایزنیها موضوع آزمایشگاه جابر بن حیان در نتیجه همکاری ایران مطابق با بند ۷.۶ گزارش آژانس بسته شده است و همچنین پس از سفر گروسی در اسفند ماه ۱۴۰۱ به تهران و مذاکرات انجام شده پرونده مربوط به آباده نیز بسته شد. در گزارش مدیرکل به شورای حکام در خرداد سال ۱۴۰۲ آمده است که بازرسان تحقیقات خود را در مورد آثار اورانیوم در مریوان، در نزدیکی شهر آباده، در حدود ۵۲۵ کیلومتری جنوب شرقی تهران بستهاند.
در آخرین گزارش آژانس به شورای حکام در اسفندماه ۱۴۰۲ دو مکان ادعایی باقیمانده آژانس همچنان وجود دارد و گروسی در این گزارش مدعی شد که «ایران توضیحات فنی معتبری برای وجود ذرات اورانیوم با منشأ انسانی در ورامین و تورقوزآباد به آژانس ارائه نکرده و آژانس را از مکان یا مکانهای فعلی مواد هستهای یا تجهیزات آلوده مطلع نکرده است».
آژانس تاکنون اسناد معتبری در این خصوص ارائه نکرده و صرفا بر اساس اطلاعات ادعایی و مجهولالهویه رژیم صهیونیستی در این خصوص، ازریابیهای خود را انجام داده است. ایران نیز در پاسخ به این ادعا به صراحت بیان کرده که هیچ مکانی که باید تحت موافقتنامه پادمان جامع (CSA) اعلام شود، وجود ندارد؛ از جمله از طریق یادداشتهای توضیحی INFCIRC/۱۱۵۹ مورخ ۲۳ نوامبر ۲۰۲۳، INFCIRC/۱۱۳۱ مورخ ۱۴ سپتامبر ۲۰۲۳، INFCIRC/۹۹۶ مورخ ۷ ژوئن ۲۰۲۲ و INFCIRC/۹۶۷ مورخ ۳ دسامبر ۲۰۲۱ که توسط ایران ارسال شده است.
در یادداشت توضیحی ایران در اسفند ماه سال گذشته نیز تاکید شده که در خصوص "ورامین"، هیچ مکان اعلام نشدهای (که اعلام آن) طبق موافقتنامه پادمان جامع (CSA) الزامی باشد، وجود نداشته است.
ایران در این یادداشت نوشت: «ادعای وجود "کارخانه در مقیاس آزمایشی اعلام نشده که بین سالهای ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۳ مورد استفاده قرار میگرفته است" فاقد اطلاعات موثق و اسناد معتبر تأیید شده، بلکه مبتنی بر اسناد جعلی و غلط ارائه شده توسط یک نهاد معلومالحال است. ارجاع آژانس صرفاً به تصاویر ماهوارهای بیکیفیت برای ارزیابی اینکه «... کانتینرهای خارج شده از ورامین در نهایت به تورقوزآباد منتقل شدند...» کافی و صحیح نیست، زیرا هزاران کانتینر مشابه در سراسر کشور در حال حرکت هستند. ادعای جابجایی یک کانتینر از مکانی به مکان دیگر، نمیتواند تنها با تصاویر ماهوارهای کم کیفیت طرح و پیگیری شود.»
ایران همچنین در خصوص تورقوزآباد نیز با بیان اینکه هیچ سند معتبری تاکنون ارائه نشده است، در یادداشت توضیحی خود تصریح کرد: «ارزیابی آژانس براساس اطلاعات و شواهد معتبر نیست. تورقوز آباد در واقع یک مکان صنعتی است که شامل انواع انبارها و اماکن نگهداری مواد شوینده، مواد شیمیایی، مواد غذایی، پارچه و منسوجات، لاستیک و قطعات خودرو، لوله و اتصالات و برخی ضایعات صنعتی است. این مکان در چنین منطقهای مناسب برای انبار مواد هستهای نیست. در مورد فرض نادرست آژانس مبنی بر بیرون بردن کانتینرها به شکل دست نخورده از این مکان نیز اطلاعاتی که اثبات میکند فرض آژانس صحیح نیست قبلاً به آژانس ارائه شده است.»
ایران توضیحات فنی خود در خصوص این ادعاها را در گزارشاتی مختلف به آژانس ارائه کرده اما رویه سیاسی در این نهاد بینالمللی و تحت تاثیر قرار گرفتن توسط رژیم صهیونیستی تاکنون باعث شده که با وجود اینکه هیچ سند معتبر مبنی بر تخلف ایران در طی این سالها وجود ندارد، این موارد ادعایی توسط آژانس بسته نشود.
ایران به طور داوطلبانه به آژانس اجازه دسترسی اعطا کرده و اطلاعات و توضیحاتی در مورد این مکانها به آژانس ارائه کرد. این در حالی بود که آژانس اسناد معتبری را در رابطه با ادعای خود درباره «مواد هستهای اعلامنشده و فعالیتهای مرتبط هستهای» به ایران ارائه نکرد و ایران هرگز موظف نبوده است که اسناد غیرمعتبر و ساختگی را بهعنوان اطلاعات مرتبط با پادمان در نظر بگیرد و به درخواستهای آژانس پاسخ دهد. با این حال، متأسفانه آژانس تمامی اسناد ساختگی و اطلاعات جعلی ارائه شده توسط رژیم اسرائیل را معتبر میداند. این امر باعث شده است که آژانس بر این اساس ارزیابی اشتباه و نتیجهگیری غیرقابل اعتمادی داشته باشند.
کد اصلاحی ۳.۱ و توقف اجرای آن توسط ایرانبه دنبال خروج غیرقانونی آمریکا از برجام و ناتوانی اتحادیه اروپا و سه کشور اروپایی آلمان و فرانسه و انگلستان در اجرای تعهدات خود، ایران بر اساس بندهای ۲۶ و ۳۶ برجام، تمام اقدامات شفافساز داوطلبانه فراتر از موافقتنامه پادمان جامع خود از جمله اجرای کد اصلاحی ۳.۱ (همانطوری که در بند ۶۵ پیوست برجام مشخص شده است) را متوقف کرد.
پس از این عمل ایران، آژانس نیز با انتقاد از توقف موقتی اجرای کد ۳.۱ توسط ایران، آن را عدم اجرای موافقتنامه پادمان تلقی کرد. گروسی نیز در گزارشات و مصاحبههای خود سعی کرد ایران را ناقض توافقات بداند. وی در در نشست افتتاحیه شورای حکام آژانس در خصوص برنامه هستهای ایران مدعی شد: «ایران همچنین نیاز به اجرای کد اصلاحی ۳.۱ دارد که یک تعهد قانونی برای ایران است. این مسائل پادمانی باقیمانده ناشی از تعهدات ایران ذیل توافقنامه پادمان جامع است و باید حل و فصل شود تا آژانس در موقعیتی باشد که تضمین دهد برنامه هستهای ایران منحصراً صلح آمیز است.»
مسئلهای که آژانس فراموش کرده این است که تصمیم ایران برای توقف اجرای تعهدات خود تحت برجام کاملاً مطابق با حقوق ذاتی آن طبق بندهای ۲۶ و ۳۶ برجام و در پاسخ به خروج غیرقانونی آمریکا از برجام بود و این واقعیت آشکار نمیتواند مبنایی برای آژانس و دیگر کشورهای غربی برای خواستههای فراتر از انپیتی و همچنین خودداری از انجام تعهدات خود باشد.
کد ۳.۱ جزء لاینفک ترتیبات فرعی موافقتنامههای پادمان جامع آژانس بینالمللی انرژی اتمی با کشورهای غیر هستهای طرف معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) است. این آیین نامه از دولتها میخواهد که در مورد تاسیسات جدید به طور معمول حداکثر ۱۸۰ روز قبل از بارگذاری مواد هستهای به آژانس گزارشاتی ارائه شود.
مدیرکل آژانس در این خصوص مدعی است که مبنای قانونی پذیرش کد اصلاحی ۳.۱ از سوی ایران، ماده ۳۹ موافقتنامه پادمان است و قانونی بودن یا غیرقانونی بودن تصمیم ایران مبنی بر توقف اجرای این آییننامه باید بر اساس مفاد این ماده ارزیابی شود.
اما ماده ۳۹ در مورد تعلیق اجرای آیین نامه ساکت است و به طور خاص به توقف اجرای قانون اشاره نکرده است. بنابراین، برای ارزیابی اینکه آیا توقف اجرای کد اصلاحی ۳.۱ توسط ایران نقض تعهدات بینالمللی این کشور است، بررسی اسناد حقوقی مربوط به غیر از موافقتنامه پادمان ضروری است.
نکته مهم دیگر این است که این بند ۶۵ برجام بود که ایران را ملزم به اجرای مجدد کد اصلاحی پس از سال ۲۰۱۵ کرد. برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در واقع شرایطی را فراهم میکند که تحت آن ایران میتواند تعهدات خود از جمله تعهد به اجرای کد اصلاحی ۳.۱ را به حالت تعلیق درآورد. به طور خاص، بندهای ۲۶ و ۳۶ برجام شرایطی را که اجازه چنین تعلیقی را میدهد، بیان میکند. ایران، متعاقب اعمال مجدد تحریمها توسط ایالات متحده در سال ۲۰۱۸ و عدم پایبندی امضاکنندگان اروپایی به تعهدات خود در برجام، به تدریج تعهدات برجامی خود را کاهش داد و در فوریه ۲۰۲۱، اجرای کد اصلاحی ۳.۱ را متوقف کرد.
در نتیجه، توقف اجرای کد اصلاحی توسط ایران با تعهدات برجام همسو بوده و نقض آن محسوب نمیشود. برجام، به عنوان یک توافق عمومی و جزء لاینفک قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد (۲۲۳۱)، بر اساس ماده ۱۰۳ منشور سازمان ملل متحد، بر سایر معاهدات از جمله موافقتنامههای پادمان اولویت دارد. همانطور که در بالا ذکر شد، برجام، تحت شرایط خاصی، کاهش و تعلیق تعهدات برجامی ایران از جمله تعهد این کشور به اجرای کد اصلاح شده را مجاز دانسته و مدیرکل آژانس نمیتواند در ارزیابی قانونی یا غیرقانونی بودن تعلیق این موضوع را نادیده بگیرد.
این کشور ایران نبود که توقف اجرای این کد را آغاز کرد. در عوض، این اقدامات خصمانه برخی از دولتها بود که ایران را مجبور به توقف اجرای این قانون در سال ۲۰۰۷ و بار دیگر در سال ۲۰۲۱ کرد. تعلیق اجرای کد اصلاحی پیامد مستقیم شکست برخی کشورها در پایبندی به تعهدات خود در برجام است. اگر این کشورها نقضهای خود را اصلاح کنند و مسئولیتهای خود را از سر بگیرند، ایران آماده است تا پاسخ متقابل را بدهد.
مسئله بازرسان آژانس۲۵ شهریور ماه ۱۴۰۲ بود که خبری توسط آژانس مبنی بر اینکه برخی از بازرسان این نهاد توسط ایران لغو انتصاب شدهاند، منتشر شد. ایران ۸ بازرس فرانسوی و آلمانی آژانس را براساس حقوق حاکمیتی مصرح در ماده ۹ موافقتنامه جامع پادمان بین ایران و آژانس ( INFCIRC ۲۱۴) و در پی سوءاستفادههای سیاسی سه کشور اروپایی در جلسه شورای حکام لغو انتصاب کرد.
ناصر کنعانی، سخنگوی وزارت امور خارجه پس از این لغو انتصاب اعلام کرد: متأسفانه سه کشور اروپایی و آمریکا به رغم تعامل مثبت، سازنده و مستمر جمهوری اسلامی با آژانس، با زیادهخواهی و با هدف تخریب فضای همکاری ایران و آژانس، از فضای شورای حکام برای مقاصد سیاسی خود سوءاستفاده کردند. ایران پیشتر نسبت به عواقب این گونه سوءاستفادههای سیاسی از جمله تلاش برای سیاسی کردن فضای آژانس هشدار لازم را داده بود.
بعد از این عمل متقابل ایران، آژانس واکنش نشان داد و گروسی نیز در گزارشات و مصاحبههای خود با انتقاد از این لغو انتصاب مدعی شد که عمل ایران اجرای عادی فعالیتهای راستی آزمایی آژانس در ایران را متاثر میکند. وی در بیانیه ۱۶ سپتامبر خود در این باره نوشت: «تجربه نشان میدهد که حذف/ اخراج/طرد بازرسان آژانس بر دستور کار( وظیفه) اساسی آژانس در راستی آزمایی تأثیر میگذارد و روشی برای کار همکارانه نیست.»
آژانس بینالمللی انرژی اتمی , سازمان انرژی اتمی ایران , برجام , مذاکرات هسته ای , محمد اسلامی , مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی ,
در بحث لغو انتصاب بازرسان آژانس گروسی باید به جای فرافکنی به اصل موضوع بپردازد. وی مدعی است که ایران بر اساس ملیت بازرسان آنان را اخراج کرده و نباید انتصاب آنان را لغو میکرد. این در حالی است که طبق قانون ایران حق دارد نه تنها قبل از انتصاب بازرسان بلکه حتی بعد از آن نیز انتصاب آنان را لغو نماید.
براساس توافق نامه جامع پادمانی کشورهای عضو حق دارند از پذیرش یک یا گروهی از بازرسها که آنها را فاقد صلاحیت تشخیص دادند، اجتناب کنند یا ماموریت شان را کان لم یکن فرض و یا نیمه تمام بگذارند و اعمال این حق هیچ نیازی به حصول یا وجود شرایط خاصی ندارد و کشور کاملا مختار است.
براساس بند یک ماده ۹ توافقنامه جامع پادمانی، آژانس باید رضایت ایران را برای بازرسان پیشنهادی خود دریافت نماید. همچنین براساس بند دو همان ماده چنانچه ایران چه در زمان پیشنهاد بازرس یا هر زمان دیگری پس از انتخاب یک بازرس با آن مخالف باشد، آژانس باید بازرس یا بازرسین دیگری را به دولت ایران پیشنهاد نماید. براساس بند سه ماده مزبور چنانچه در اثر خودداری مکرر دولت ایران از قبول بازرسین پیشنهادی آژانس، اجرای بازرسی بر طبق موافقتنامه دچار وقفه گردد، این مخالفت باید از طرف مدیرکل آژانس به شورای حکام ارجاع داده شود. با توجه به متن صریح موافقتنامه جامع پادمانی ایران میتواند بدون هرگونه توضیحی و در هر زمانی که بازرس یا بازرسینی را فاقد صلاحیت تشخیص داد از پذیرش آنها اجتناب کند و آژانس باید بازرس یا بازرسین دیگری را جایگزین نماید.
براساس گزارشهای منتشر شده بخش پادمان، آژانس برای انجام وظائف پادمانی در چارچوبهای مختلف پادمانی از خدمات حدود ۴۰۰ بازرس از ۸۰ ملیت مختلف از کشورهای عضو بهره میبرد. از این تعداد حدود ۱۲۰ بازرس برای انجام بازرسی و راستی آزمایی فعالیتهای هستهای درچارچوب تعهدات پادمانی ذیل توافقنامه جامع پادمانی کشور جمهوری اسلامی ایران منصوب شدهاند. یعنی چیزی حدود یک سوم کل تعداد بازرسهای آژانس. پس از لغو انتصاب ۸ بازرس نیز ایران ۱۴ بازرس جدید آژانس را پذیرفت و آژانس هیچ اشارهای به این انتصابهای جدید نکرد و این رویکرد آژانس حرفهای نیست!
در بیانیه گروسی در این خصوص همچنین لغو انتصاب بازرسان را مسبوق به سابقه دانسته اما اگر موضوع مسبوق به سابقه است و قبلا نیز چنین شرایطی رخ داده بود چرا آژانس با توجه به سوابق قبلی پیش بینی لازم را برای جلوگیری از وقوع مجدد چنین رویدادی در پیش نگرفته بود؟ با توجه به گزارشهای موجود در سال ۲۰۰۷ نیز ایران از پذیرش ۳۸ بازرس احتراز کرد ولی دو طرف در ادامه به توافق رسیدند و آژانس نیز در انجام وظایفاش با مشکلی مواجه نشد. بنابراین رویکرد و وقایع اخیر را میتوان ناشی از ناتوانی فنی آژانس ( در تامین نیروی انسانی متبحر کافی) و هم ناشی از ضعف در انجام مذاکرات و تعامل با کشور عضو دانست.
مدیرکل بدون توجه به حقوق ذاتی کشور عضو و طی سالها بیتوجهی به وظایفی که بر عهده آژانس برای انجام موثر اقدامات پادمانی و بهره گیری از تجربیات قبلی در تعاملات با کشور و نیز استفاده موثر از کلیه منابع از جمله نیروی انسانی متخصص آن شده است، موضوعی را که جزء حقوق کشور عضو است را مبنایی برای فرار از پاسخگویی مناسب به اعضا قرار داد.
آژانس به جای مذاکره با کشور عضو و معرفی بازرسهای جدید مکررا از ایران -برخلاف مفاد ماده ۹ -درخواست میکند که در تصمیماش تجدیدنظر کند و با طرح موضوع در مجامع مختلف در صدد استفاده از موضوع به عنوان ابزاری برای اعمال فشار سیاسی بر کشور است.
در واقع آژانس به جای حل فنی موضوع به دنبال بهره گیری از شرایط سیاسی دنیا و حل آن از طریق سیاسی است که خارج از صلاحیت فنی آن است. این نحوه عملکرد آژانس که برخلاف متن توافقنامه جامع و سازوکارهای به رسمیت شناخته شده در آن است.
فرجام سخناکنون با سفر گروسی به ایران و رایزنی با مقامات جمهوری اسلامی این فرصت فراهم است که همکاریهای ایران و آژانس افزایش یابد. این رویکرد آژانس که خواسته یا ناخواسته در سمت و سوی منافع مقطعی گروهی از کشورهای غربی است میتواند منجر به کاهش اعتبار فنی آژانس شود. سفر پیش رو بستر مناسبی برای گسترش تعاملات ایران و آژانس است و این اتفاق جز با مذاکرات فنی و همچنین عدم سیاسی کاری محقق خواهد شد.
اکنون امیدواری برای همکاریهای بیشتر ایران و آژانس و حل و فصل ابهامات وجود دارد. دولت جمهوری اسلامی ایران بارها حسن نیت خود را نشان داده و آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز باید در مقابل همکاریهای ایران، رویکرد متقابل و سازنده داشته باشد.
نکته قبل توجه این است که باید راز موفقیت ایران را در پیگیری همزمان افزایش قدرت هستهای کشورمان در کنار توجه به تعاملات و مذاکرات فنی با آژانس دانست. پیشرفتهای فنّی ایران در حوزههای مختلف هستهای به ویژه غنیسازی نشان میدهد که علیرغم فشارهای مختلف تحریمی و حتی خرابکاری، این حرکت پرشتاب متوقف یا کند نشده است.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی , سازمان انرژی اتمی ایران , برجام , مذاکرات هسته ای , محمد اسلامی , مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی ,
یکی از فرصتهای مناسب در این سفر شرکت گروسی در اجلاس کنفرانس بینالمللی علوم و فنون هستهای ایران است. کنفرانسی که کاملا جنبه علمی و تحقیقاتی دارد و میتواند تصویر مناسبی از علم هستهای و همچنین فعالیت صلح آمیز ایران به جهان مخابره کند.
طبق گفته محمد اسلامی، رئیس سازمان انرژی اتمی حدود ۴۷۷ مقاله تاکنون برای این کنفرانس ارائه شده است.
نخستین کنفرانس بینالمللی علوم و فنون هستهای ایران روز دوشنبه ۱۷ اردیبهشت آغاز میشود و قرار است در افتتاحیه آن محمد اسلامی، رئیس سازمان انرژی اتمی سخنرانی کند.
کد خبر 849042 برچسبها رافائل گروسی هستهای - آژانس بینالمللی انرژی اتمی خبر ویژه