تا گفتند برو، کابوسهایم شروع شد | امید بچههای ترخیص شده بهزیستی به اینجاست
تاریخ انتشار: ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۰۴۰۵۷۴
همشهری آنلاین - نصیبه سجادی: بچههای بهزیستی از وقتی چشم باز کردهاند به دلایل مختلف، بیسرپرستی، بدسرپرستی و... در این مرکز بودهاند و جایی غیر از بهزیستی و مددکارانش را نمیشناسند. آنها وقتی به سن قانونی یعنی همان ۱۸ سالگی میرسند، به بیرون از بهزیستی هدایت میشوند. نبود خانواده نخستین خلا زندگی این بچههاست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«شقایق» یکی از همان دخترانی است که از ۲ سالگی به یکی از این مرکز بهزیستی آمده آن هم به دلیل اعتیاد پدر. او میگوید: «پدرم معتاد بود و مادرم به تنهایی از عهده هزینههای زندگی من و خواهر و برادرم برنمیآمد و ما را به بهزیستی سپرد.»
او تا ۱۵ سالگی در بهزیستی بوده و بعد به دلیل رهایی پدر از دام اعتیاد، از مرکز ترخیص میشود. پدر ازدواج کرده و رابطه زن بابا با اعضای جدید خانواده خیلی خوب نبوده و زندگی را برای شقایق و خانوادهاش سختتر میکند: «همه با هم در زیرزمین زندگی میکردیم. پدرم از عهده مخارج ما برنمیآمد. برادرم اعتیاد پیدا کرد. خواهرم ازدواج کرد. من هم افسرده و ناامید از زندگی بودم.»
با این حال شقایق خودش را خوششانس میداند که در زمان بسیار خوبی با خیریه «روشنایی امید» آشنا شده است: «۱۷ سالم بود که از خیریه تماس گرفتند تا به من کمک کنند که روی پای خودم بایستم. منتهی چون سنم کم بود به پدرم کمک کردند خانه بهتری رهن کند تا اتاق مستقل داشته باشیم.»
همان سالها بود که شقایق وارد دانشگاه شده و به کمک آنها توانسته لب تاپ بخرد و برای درسها نیز کمکش کردهاند. او تعریف میکند: «همین قدر میتوانم بگویم اگر آن روزهای سخت با بنیاد خیریه «روشنای امید» آشنا نشده بودم شاید فرار میکردم یا تصمیمات خطرناکی برای زندگی میگرفتم.»
او آنقدر حضور این خیریه را در زندگیاش مؤثر میداند که از لفظ خانواده برای معرفی آن استفاده میکند و میافزاید: «خیریه کمک کرد بعد از پیدا کردن کار، خانهای رهن کنم. الان هم مرتب به من زنگ میزنند و جویای حالم هستند؛ اینکه پول رهن خانه دارم، سال گذشته چطور زندگی کردم و... اینکه کسانی به فکر من هستند و در این دنیا تنها نیستم، به من امید حرکت و زندگی میدهد.»
حمایت اندک بهزیستیاین میان همه افراد آنقدر خوششانس نبودند تا در زمان درستی با خیریه روشنای امید آشنا شوند. اصلاً چنین مرکزی وجود نداشته که بهصورت تخصصی فعالیت خود را برای خدمت این بچهها وقف کند. همان چیزی که «مجید» آن را مطرح میکند و ادامه میدهد: «۱۶ سالگی از بهزیستی ترخیص شدم با پولی برای رهن خانه و اندک کمک دیگر. بهزیستی به این افراد ۵ سال کمک امدادی میکند، مثل دادن سبد کالا و... ولی بعد از ۵ سال انگار دیگر بهزیستی چنین فرزندی ندارد و او را به حال خود رها میکند. آخر یک بچه ۱۸ و ۱۹ ساله که تنها جایی را که دیده و تنها خانوادهای که داشته بهزیستی و اعضای آن بوده در این شهر درندشت چطور میتواند به تنهایی دوام بیاورد؟ دوست خودم خدا رحمتش کند کنار نهر سیزدهآبان یخ زد و مرد.»
امید بچههای ترخیص شدهسال ۱۳۹۲ عدهای تصمیم میگیرند کاری کنند که نفع آن به جامعه برگردد. جلسه پشت جلسه برگزار میکنند. به شهرهای مختلف، اصفهان، مشهد و... میروند. در نهایت میرسند به بچههای بهزیستی و اینکه بعد از ۱۸ سالگی، کمتر یا بیشتر، کجا میروند، چه سرنوشتی پیدا میکنند، حمایت میشوند یا خیر؟ آماری هم آن سال به دست میآورند؛ اینکه بیش از ۷۰درصد پسران و دختران بعد از ترخیص به چرخه بزه و آسیبهای اجتماعی وارد میشوند. این گروه بعد از جمعبندی به این نتیجه میرسند که بهتر است در حوزه تواتمندسازی بچههای بهزیستی کار کند؛ بچههایی که بعد از ۱۸ سالگی معلوم نیست چه بر سرشان میآید. برای همین بنیاد «خیریه روشنای امید» را دایر میکنند.
«زهرا یاوری» مدیرعامل بنیاد خیریه روشنای امید میگوید: «روند ترخیص در بهزیستی به این صورت است که جلسهای با شخصی که به سن قانونی رسیده میگذارند و به او میگویند تو باید بروی. بچهای که پایش را از بهزیستی بیرون نگذاشته نه خالهای دارد نه عمویی وقتی میبیند باید برود بیرون دچار وحشت میشود و خدا میداند چهها میکشد. «علیرضا» یکی از پسران ما، در یکی از جلسات روانشناسی میگفت: تا ۳ ماه بعد از ترخیص هر شب کابوس میدیدم. ۳ نفر بودیم. اصلاً نمیدانستیم چطور غذا درست کنیم. برنج را با مایع دستشویی میشستیم.»
او ادامه میدهد: «بهزیستی بعد از ترخیص مبلغی در حدود ۴۶ میلیون تومان سال گذشته به بچهها میداد که قرار است امسال با توجه به گرانی این میزان بیشتر شود. خب! بچههایی بودند که وقتی این پول را میگرفتند خانهای رهن میکردند. کار هم نداشتند. مدیریت پول را هم نیاموخته بودند. شروع میکردند کمکم مابقی پول را خرج میکردند و بعد میماندند که چه کنند. ما مددجوی پسری داشتیم که در ۱۸ سالگی ترخیص شده بود. میگفت: وقتی بیرون آمدم نمیدانستم که اصلاً باید پول آب و برق هم بدهم. دنبال کار هم که میرفتند به محض اینکه میگفتند از بهزیستی هستند برخی سوءاستفاده برخی از صاحبکارها شروع میشد و حقوق را نمیدادند و آزار و اذیتهای دیگر...»
شعار ما؛ توانمندسازی و دادن عزت نفسبنیاد خیریه روشنای امید در ادامه راه تصمیم میگیرد در حوزههای مختلف بچههایی را که از بهزیستی ترخیص میشوند، زیر بال و پرش بگیرد و درزمینه توانمندسازی و عزت نفسشان کار کند. یاوری ادامه میدهد: «هنگام ترخیص بهزیستی مبلغی بهعنوان کمک هزینه به بچهها میدهد. ما روی آن مبلغی بیشتری میگذاریم تا خانهای رهن کنند، البته در مناطقی که آسیب کمتری دارند. درباره همخانههایشان تحقیق میکنیم. زمان تمدید قرارداد بهعنوان خاله، مادر و... همراهشان هستیم. کمک میکنیم تا وسایل زندگی بخرند. فرش، گاز، یخچال و... کار که پیدا میکنند صبر میکنیم تا خودشان را جمعوجور کنند و ۳ سال بعد قسطبندی میکنیم تا وام را بپردازند. به آنها ماهیگیری یاد میدهیم تا به این باور برسند که از عهده کارهایشان بر میآیند.»
همراهی تا ازدواج و بعد آنبنیاد روشنای امید تنها خیریهای است که روی همه نیازهای بچهها از مسکن، تحصیل، اشتغال، مهارتآموزی، ازدواج برنامهریزی کرده و برای هریک قرارداد تعریف شده و محکمی دارد که اگر بچهها به آن عمل کنند خیریه تا آخر با آنها باقی میماند و دست تنهایشان نمیگذارد. یاوری میگوید: «بچهای داشتیم که بعد از ترخیص با خانمی که دختر ۱۶ ساله داشت ازدواج کرد که بعد هم به طلاق انجامید. ما به بچهها میگوییم قبل از ازدواج حتماً باید ۵ جلسه خدمات مشاوره دریافت کنند در این صورت تا آخر، از مرحله خواستگاری، نامزدی و عقد، وام ازدواج بلاعوض و... همراه آنها هستیم. همه اینها در شرایطی است که در کلاسهای مشاوره، مهارتهای حرفهای، تلههای هیجانی، ارتباط با جنس مخالف و... شرکت کنند و تأییدیه لازم را بگیرند.»
دست یاریتان را میفشاریمروشنای امید با حامیان زیادی ارتباط دارد؛ از خانمی که منزلش را در اختیار خیریه قرار داده و مراسم خواستگاری دختران بهزیستی در آن برگزار میشود، همچون خواستگاریهای معمولی جامعه، تا دخترانشان جلو خانواده شوهر سربلند باشند تا معلم بازنشستهای که قبلاً در درس بچهها کمک میکرد و الان مادر ۲ دختر این بنیاد است. یک دخترش به خانه مادر مرتب رفتو آمد میکند تا مهارتهای اولیه زندگی را از او بیاموزد مثلاً اگر همسایهای برای او یک بشقاب آش میآورد به او میگوید که داخل آن هدیهای بگذارد و آن را برای همسایه بفرستد. برای دختر دیگرش خانهای نزدیک خانه خودش اجاره کرده و اگر کاری داشته باشد مادر او را همراهی میکند تا چیزی از دختران دیگر کم نداشته باشد. مدیرعامل بنیاد خیریه روشنای امید ادامه میدهد: «در کنار آنها مشاوران و دندانپزشکانی که با جان و دل با ما کار میکنند، کلینیک آمون و دکتر بهرامی که بسیاری از هزینههای درمانی بچهها را اگر در ابتدای راه ترخیص باشند، رایگان انجام میدهند و خیّران مسکنساز همراه مان هستند.»
با این وجود یاوری معتقد است گرانیهای سرسامآور مسکن، آنها را در ادامه راه دچار مشکل کرده است و تأکید میکند: «تعامل ما با بهزیستی خیلی خوب است و سعی داریم با همکاری همدیگر آینده بهتری برای بچهها رقم بزنیم. با این وجود یکی از مشکلات ما رهن خانه برای بچههاست.۳ سال است که دیگر به راحتی نمیتوانیم برای بچهها خانه مناسبی رهن کنیم. به بانکها رو آوردهایم. بنیاد علوی راهگشا شده و ما را به بانک سینا معرفی کرده است. صندوق کارآفرینی به میدان آمده و وام با اقساط کم بهرهگرفتیم تا بچهها بتوانند خانههایشان را تمدید کنند و صاحبخانه جوابشان نکند. اینها بچههای ما هستند و ما نمیتوانیم آنها را به حال خود رها کنیم. باید چارهای کرد و ما در این راه دست همه کسانی که به کمک بیایند، چه مادی چه معنوی، میفشاریم.»
چشمها را باید شستخیلی از افرادی که زیرپوشش بنیاد روشنای امید هستند، دلشان نمیخواهد کسی از این موضوع مطلع شود و دوست دارند هویتشان ناشناس بماند. یاوری دراینباره میگوید: «این بچهها در هر دوره از زندگی یک وحشت را تجربه کردهاند وحشت نداشتن خانواده، رانده شدن از جایی که زمانی خانه مینامیدند و وقتی هم وارد جامعه میشوند، همیشه در استرس و نگرانی زندگی میکنند. اینکه شناخته نشوند و انگ بچه بهزیستی به آنها نخورد. حتی جلساتی داشتیم وقتی عکس میگرفتیم بچهها میگفتند نکند همکارانشان از روی مانتو آنها را بشناسند، یعنی تا این حد میترسند که شناخته شوند. اینها فرزندان ما هستند که فقط یک اتفاق آنها را از کانون خانواده رانده است. باید نگاه جامعه عوض شود و همه اینها نیازمند فرهنگسازی است.»
کد خبر 676424 برچسبها دندان و دندانپزشکی مردم نهاد منطقه ۶ همشهری محله سازمان بهزیستی کابوس آسیب اجتماعی خیریهمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: دندان و دندانپزشکی مردم نهاد منطقه ۶ همشهری محله سازمان بهزیستی کابوس آسیب اجتماعی خیریه ادامه می دهد بعد از ترخیص بنیاد خیریه بچه ها بچه ها ۱۸ سالگی خانه ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۰۴۰۵۷۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مستند «کابوس ژنرال» به آنتن شبکه سه رسید + تیزر
مستند «کابوس ژنرال» به کارگردانی مهدیه رضایی، تهیهکنندگی احسان حجتی و نویسندگی احسان حجتی و داوود مرادیان برای اولین بار امروز ۱۱ اردیبهشتماه حوالی ساعت ۱۵ روانه آنتن شبکه سه سیما میشود.
همزمان با پخش این مستند تاریخی که محصول گروه مستند بنیاد فرهنگی روایت فتح است، از تیزر و پوستر اثر که ساخت و طراحی آن به ترتیب برعهده علی نوروزیان و رضا آسایی بوده است، رونمایی شد.
در خلاصه داستان «کابوس ژنرال» آمده است: عباس میرزا پس از عهدشکنی ناپلئون و در میانه جنگ با تزارها دریافت که ایران زمانی میتواند به شکوه گذشتهاش بازگردد که ارتشی قدرتمند و متکی بر توان داخلیاش داشته باشد؛ موضوعی که یک قرن بعد، دوایت آیزنهاور از وقوع مجدد آن هشدار داد. آیزنهاور هشدار داد که نه آمریکا و نه هیچ کشور دیگری نباید اجازه دهد میلیتاریسم ایرانی زنده شود و ایران روی پای خود بایستد.
سایر عوامل این پروژه عبارتند از؛ پژوهشگر: احسان حجتی، آرشیویاب: مهدیه رضایی، حسام ابوالحسنی و مرضیه بکان، نریتور: محمد صراف، موشن گرافیست: سیروان مهدوی و اصلاح رنگ و نور: مهدی اولادوطن.
مستند «کابوس ژنرال» به زودی از دیگر شبکههای تلویزیونی نیز پخش خواهد شد.
کد ویدیو دانلود فیلم اصلی باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری رادیو تلویزیون