اشک دانشآموزان بدرقه خانم مدیر فداکار مدرسه/ وداع تلخ در مدرسه موفقیان
تاریخ انتشار: ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۰۴۳۴۸۴
خبرگزاری فارس ـ گروه آموزش و پرورش: روز جمعه است. 30 اردیبهشت 1401؛ اما درهای هنرستان لیلی موفقیان باز است و پارچه مشکی جلوی درب، خبر از غمی سنگین میدهد.
حیاط مدرسه کمکم شلوغ میشود؛ فضای سنگینی در مدرسه حکمفرماست؛ کسی حوصله دارد حرف بزند؛ اکثرا کنار دیوارها تکیه دادهاند. خبری از محافل آموزشی نیست انگار کسی دل و دماغ ندارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
صدای قرآن از بلندگوی مدرسه شنیده میشود و کمکم تعدادی از همسایهها هم وارد مدرسه میشوند؛ صدای هقهق گریه از گوشه و کنار مدرسه، فضای حزنانگیز را بیشتر کرده است.
«عکس خانم رحمتی توی قاب چقدر خوشحال است» این جمله را یکی از دانشآموزان به همکلاسیاش میگوید و اجازه میدهد قطرات اشک همچنان مهمان چشمانش باشند. یکی دیگر از بچهها روی زمین نشسته است و گریه میکند، مدام میگوید: «یعنی خانم رحمتی واقعا رفت؟».
دقایقی بعد پیکر خانم رحمتی روی دست همکاران آموزش و پرورش و خانواده، وارد حیاط مدرسه میشود؛ آخرین جایی که خانم مدیر سرزنده بود و فعالیت میکرد و آخرین جایی که چشمانش را بست.
صدای گریههای بلند از گوشه گوشه مدرسه شنیده میشود؛ و خانم رحمتی امروز آمد تا باز به بچهها سر بزند؛ برای بار آخر. حواسش به همکاران هم هست. مثل همیشه لبخند بر لب دارد و خستگی، راهی در درونش نمییابد.
* اهدای اعضای بدن خانم مدیر
زینب رحمتی مدیر هنرستان کاردانش لیلی موفقیان بود که چند روز پیش هنگام فعالیت در مدرسه دچار عارضه مغزی شد و به سرعت، او را به بیمارستان رساندند اما او به مرگ مغزی دچار شده بود.
خانم رحمتی مدیر مهربانی بود که سال تحصیلی 1401-1400 به عنوان مدیر نمونه منطقه انتخاب شده بود اما چه زیبا که نقطه شروع پروازش از میعادگاه عشق و ایمان، مدرسه آغاز شد و در آخرین کلاس درسش، با اهدای عضو، درس مهرورزی و ایثار را به نمایش گذاشت و جانی دوباره به چندین هموطن بخشید و امید به زندگی را در دلهای چندین نفر جاری ساخت.
بعضی انسانها متولد میشوند که پروانه باشند؛ همان اندازه لطیف، دلسوز و عاشق؛ سوختن برای روشنی مسیر راه انسانها، هنر معلمان عاشق است.
* معلم فداکار با عمل خیراندیشانه خویش مشعل انسانیت و مهربانی را برافروخت
علیرضا کریمیان مدیرکل آموزش و پرورش شهر تهران با حضور در مراسم پرشور بدرقه این بانوی ایثارگر ضمن ادای احترام به مقام شامخ تمام معلمان به ویژه شهدای عرصه تعلیم و تربیت و همچنین روح مرحومه زینب رحمتی، ایشان را نمونه بارزی از معنای حقیقی معلم معرفی کرد که تا پای جان وفادار به عهد خویش بود و ذرهای از مسؤولیت خطیر انسان سازی فروگذار نکرد.
وی، اقدام خانواده این معلم فداکار را فرصتی دوباره برای زیستن و نویدبخش ضرب آهنگ خوش زندگی به بیماران و خانوادههایی دانست که چشم انتظار امکان زندگی بوده اند و اکنون با سخاوت این بانوی بزرگوار، امید به فردایی بهتر را در وجود خود حس می کنند.
کریمیان با بیان اینکه خوشا آنان که با جسم سردشان گرمای هستی به دیگران می بخشند، برای این معلم فرهیخته آرزوی آرامش روح و رحمت الهی داشت.
* تا آخرین لحظه زندگی فداکارانه و مجاهدانه در راه علم و آگاهی پیش رفت
در آخرین روزهای اردیبهشت ماه، پیکر معلم نمونه و فداکاری را به خاک سپردیم که تا آخرین لحظه زندگی فداکارانه و مجاهدانه در راه علم و آگاهی پیش رفت و با اهدا اعضا خود پس مرگ، با درس عشق و ایثار، در اذهان دانش آموزان و جامعه فرهنگیان جاودان شد.
زینب رحمتی مدیر نمونه منطقه ١٨ تهران که سالها در نظام مقدس تعلیم و تربیت روشنی بخش مسیر دانشآموزان بود، اکنون با عمل خیراندیشانه خویش مشعل انسانیت و مهربانی را برافروخت تا روشنی بخش مسیر همگان باشد.
انتهای پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: دانش آموزان مدیرکل آموزش و پرورش شهر تهران علیرضا کریمیان خانم مدیر مدرسه اهدای عضو دانش آموزان خانم رحمتی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۰۴۳۴۸۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
۲ دهه خدمت در منطقه محروم / روایت معلم غلامانی از زندگی معلمی
معلم غلامانی که دو دهه را در مناطق محروم خدمت کرده است، از سختیهای شغلاش میگوید و اینکه چگونه وقت گذراندن با نوجوانان روزهای خدمت را برای او شیرین کرده است تا آنجا که «غلامان» را خانه خود میداند.
به گزارش خبرگزاری ایمنا از خراسان شمالی، «معلمی شغل انبیا است»؛ جملهای که زیاد شنیدهایم و با آن آشنا هستیم، اما آنچنان از سختی و شیرینیهای این شغل باخبر نیستیم. هفته معلم که یادآور شهادت بزرگ معلم انقلاب اسلامی ایران، شهید مرتضی مطهری است، فرصت مناسبی را به وجود میآورد تا دقایقی را با معلمان سپری کنیم تا شاید با گوشهای از زندگی آنها آشنا شویم.
به سراغ یک خانم معلم میرویم؛ یکی از فرهنگیان دغدغهمند خراسانشمالی که ۱۸ سال است با وجود آنکه میتواند در بهترین نقاط به کار بپردازد، اما در منطقه محروم غلامان مانده و صفا و صمیمیت خدمت در میان بچههای منطقه را با آسایش داشتن در مناطق و شهرهای مرفه عوض نکرده است.
وی عشق به دانشآموزان و مظلومیت آنها در کمبود امکانت را عامل ماندگاری خود در این منطقه میداند و میگوید بیشتر معلمها از همان لحظهای که به اینجا میآیند برای گرفتن انتقالی و رفتن به نقاط بهتر لحظهشماری میکنند، اما ماندن در این محل برای او لذت دیگری دارد.
حلما امیری با ۱۸ سال سابقه خدمت در منطقه غلامان از تلخ و شیرینهای شغلش و خاطراتش با دانشآموزان میگوید؛ او روزهای سختی را در سالهای ابتدایی خدمتش گذرانده است؛ از جادههای پر از خطر منطقه تا دوری از خانواده، دوستان و کمبود انواع امکانات اولیه در منطقه خدمت، اما هیچکدام نتوانسته است از عشقش به معلمی بکاهد.
وی معلمی را عاشقانه دوست دارد و مهمترین وظیفهاش را انسانسازی میداند؛ خانم امیری لذت میبرد که یک معلم است و میتواند به دانشآموزان خدمت کند؛ خانوادهاش نیز به معلم بودنش افتخار میکنند و تلاش کردهاند در سختیها همراهش باشند.
حلما امیری کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی در حال حاضر به عنوان مدیر مدرسه در شهر محروم غلامان خدمت میکند. وی مهمترین رسالت یک معلم را خدمت به دانشآموزان و انسانسازی میداند، چراکه امروزه دانشآموزان نیاز فراوانی به رهنمودهای یک معلم دلسوز دارند.
این معلم میگوید اینجا منطقه محرومی است که بسیاری از معلمان به محض تمام شدن ابلاغ خدمت به دنبال رفتن از اینجا هستند، اما من نمیتوانم دانشآموزان و مردمی که با آنها اُنس گرفتهام را رها کنم چراکه آنها را مثل خانواده خودم میدانم و همچون یک خانواده صمیمی برای دیدن موفقیت تک تک دانشآموزانم لحظه شماری میکنم.
او از سختیهای کار کردن در این منطقه حکایتها دارد، آنچه خودش طی این سالها با پوست و خون درک کرده است؛ «شهر غلامان فاصله زیادی با مرکز استان دارد و جادههای خطرناک، رفتوآمد را برای معلمان سخت میکند، علاوه بر اینها وجود قومیتهای مختلف در این منطقه باعث میشود که بیشتر اوقات دانشآموزان دوزبانه را در مدرسه داشته باشیم که مشکلات خاص خودش را دارد.»
این معلم غلامانی از کمبود امکانات و فضاهای آموزشی میگوید که سختیهای تدریس را دوچندان میکند؛ «من همین جا از همه همکارانم که سختیهای خدمت در این منطقه را به جان میخرند و با عشق و علاقه زندگی خود را وقف دانشآموزان کردهاند تشکر میکنم.
حلما یکی از مهمترین عوامل ماندگاری در منطقه غلامان را نگاه و لطف ویژه اهالی نسبت به معلمان و قشر فرهنگی میداند که باعث مضاعف شدن انگیزه معلمان در خدمترسانی میشود، این شغل را با بینش و آگاهی انتخاب کردم و همواره به آن عشق میورزم.
وی اذعان میکند که حضور در میان دانشآموزان و کمک به آنها برای هر معلم بسیار لذت بخش است؛ برای من که مدیر دبیرستان هستم، دیدن موفقیتهای علمی و پرورشی دانشآموزان در حیطههای مختلف شیرینترین تجربه خدمتم را رقم میزند. سال گذشته یکی از دانشآموزانم که پدرش را در سن جوانی از دست داده بود و سودای رشته پزشکی را داشت، توانست در این رشته و در دانشگاه کرمان قبول شود و این خاطرهای شیرین برایم رقم زد که تا سالها در ذهن من باقی خواهد ماند.
معلم غلامانی دیدن اشک دانشآموزان را بدترین خاطرهاش عنوان میکند و ادامه میدهد: یک روز به یاد دارم که پدر یکی از دانشآموزان که از انجمن اولیا و مربیان مدرسه نیز بود به رحمت خدا رفت و دانشآموزم از این اتفاق خبر نداشت، من و همکارانم نمیدانستیم چطور باید این خبر را به او بدهیم تا اینکه عموی دانشآموز به مدرسه آمد تا او را با خود ببرد و خبر مرگ پدر را به او بدهد؛ این تلخترین لحظهای بود که من در کل دوران خدمتم حس کردم و هرگز از یادم نمیرود.
وی از اوقاتی میگوید که ناامید شده است؛ «آنجایی که تمام تلاشم را میکنم، اما دیگران این تلاش را نمیبینند و فکر میکنند اگر به نتیجه نرسیدند به خاطر کمکاری من است من انگیزهام را از دست میدهم اما وقتی من خدا را ضامن و شاهد کار خود قرار میدهم دوباره سعی میکنم با قدرت به وظیفه و رسالت خودم عمل کنم.»
حلما سر و کار داشتن با نوجوانان و در جمع آنها بودن را بهترین مزیتی میداند که در شغل معلمی میتوان داشت. وی ادامه میدهد: معلمان با دانشآموزانی سروکار دارند که دوران حساس زندگی خود را میگذرانند و بازیگوشیهای مختص به این سن از سوی دانشآموزان لحظات تدریس را دشوارتر میکند.
از نظر این معلم غلامانی معلمی را باید با عشق و علاقه انتخاب کرد، نه به عنوان یک شغل پر درآمد چراکه هیچگونه امتیازی نسبت به دیگر ارگانها ندارد.
حلما یکی از مهمترین مطالبات معلمان را ایجاد همسانسازی حقوق و برخوردار کردن معلمان از بستههای حمایتی و مزایایی که کارکنان سایر دستگاهها دارند، عنوان میکند.
کد خبر 748209