جشنواره کن با طعم زلنسکی!
تاریخ انتشار: ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۰۵۳۳۳۴
این روزها تصویر و صدای رئیسجمهور یهودی اوکراین در هر محفل رسمی اروپایی خودنمایی میکند، جشنواره کن هم تریبون افتتاحیهاش را به ولادیمیر زلنسکی سپرد تا رو به سینماگران حاضر در این رویداد از همسرنوشت بودن سخن بگوید و درخواست کند تلویحاً سینما را به مثابه یک بوق سیاسی به کار ببرند! اینکه جشنواره کن با آن همه طمطراق ساز خود را اینگونه با سیاست کوک میکند، موضوعی است که سبب میشود بیش از پیش به شعار جدایی هنر از سیاست پوزخند بزنیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
رئیسجمهور اوکراین در این پیام ویدئویی زنده از کییف گفت: «ما باید پیروز شویم. ما به سینما نیاز داریم تا بتواند ضامن این پایان باشد، سینمایی که هر بار در طرف آزادی باشد.» رئیسجمهور اوکراین از چارلی چاپلین هم خرج کرد و گفت: «ما به یک چارلی چاپلین جدید نیاز داریم که ثابت کند سینمای امروز سکوت نکردهاست.»
به احتمال زیاد نسل جدید غرب وقتی زلنسکی اینگونه از چاپلین مایه میگذارد نمیدانند که کارگردان عصر جدید سالها در فضای خفقان مک کارتیسم با محدودیت کار مواجه بود و حتی اجازه ورود به خاک امریکا را نداشت.
اگر پیش از این جشنواره برلین به طور آشکار عنوان کردهبود که جشنوارهای سیاسی است، اینبار این جشنواره کن است که نمیتواند حفظ ظاهر کند و تا این اندازه عریان سیاست را بر هنر غلبه ندهد. گویا روح زلنسکی مانند یک شمشیر بر سر همه مناسبات واقتضائات غرب ایستاده و مدام یادآوری میکند که همه چیز باید تحتتأثیر بحران اوکراین باشد. حال تفاوتی نمیکند که این ذکر یومیه در محفلی ورزشی باشد یا رویدادی هنری.
هیچکس فکرش را هم نمیکرد، این کنار رفتن پرده جدایی سیاست از هنر به این سرعت از سوی غرب رونمایی شود، آن هم در مهمترین رویداد هنری غرب یعنی جشنواره کن. فیلمسازان غربی از حالا که نه از همان ابتدای جنگ اوکراین میدانستند که آمادهباش آنان از سربازان ارتش ناتو جدیتر است. میدانستند باید به شکلی در آثارشان ادای دینی به سیاستهای رسمی داشتهباشند و موضع خود را در فیلمهایشان مشخص کنند یا دستکم با زبان سر خودی نشان یا دمی تکان بدهند تا متهم به چیزی نشوند. اینها نشان میدهد که شعار «یا با مایید یا علیه ما» که جرج بوش پسر در آغاز جنگ با عراق سر داد، نه یک شعار صرف که راهبردی اساسی برای نظم دادن به شاکله همه امور به نفع یک هدف است. نیک پیداست که صدای مخالف در این شرایط بیمعنی است. حتی اصغر فرهادی هم که به عنوان داور در کن حضور دارد، مجبور است تن به سیاست بدهد و کشورش را در وضعیتی بحرانی بنمایاند تا به نحوی یادآور باشد که با کیست و کجا ایستاده است.
منبع: روزنامه جوان
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: جشنواره کن اوکراین جشنواره کن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۰۵۳۳۳۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مسئله مردم نرخ رشد نقدینگی نیست، مردم تورم را میبینند
در سال ۱۴۰۲ بهرغم کاهش رشد نقدینگی، رشد پایه پولی همچنان فزاینده بوده و بهنوعی دولت در بازار پول بهعنوان رقیب بخش خصوصی فعال بوده است.
به گزارش هممیهن، به این مفهوم که دولت همچنان کسری بودجه خود را داشته و این کسری را از منابعی که در بازار وجود داشته از محل فروش اوراق و... تامین کرده و آن نقدینگی که بخش خصوصی و تولید باید استفاده میکرد را خود دولت جذب کرده است.
در ادامه گفتگو با داود سوری استاد سابق دانشگاه شریف را میخوانید:
در دو سالونیم گذشته تلاشهای دولت جهت کنترل تورم نتیجه نداده و تورم از کنترل رشد نقدینگی تاثیر نپذیرفته؛ به نظر شما علت چیست؟
خیلی سخت است که بتوان قضاوت کرد. رابطه رشد نقدینگی و تورم رابطه کوتاهمدتی نیست که به محض کاهش رشد نقدینگی در تورم کاهش اتفاق بیفتد. انتظار میرود اگر کنترل نقدینگی تداوم پیدا کند در آینده نرخ تورم هم کنترل شود. نکتهای که باید توجه کرد این است که کیفیت کاهش نقدینگی به چه صورت بوده است.
آنچه مشخص است اینکه در سال ۱۴۰۲ بهرغم کاهش رشد نقدینگی، رشد پایه پولی همچنان فزاینده بوده و به نوعی دولت در بازار پول به عنوان رقیب بخش خصوصی فعال بوده است. به این مفهوم که دولت همچنان کسری بودجه خود را داشته و این کسری را از منابعی که در بازار وجود داشته از محل فروش اوراق و... تامین کرده و آن نقدینگی که بخش خصوصی و تولید باید استفاده میکرد را خود دولت جذب کرده است. به هر حال باید منتظر ماند و دید نتیجه کاهش روند رشد نقدینگی در سال آتی چگونه خواهد شد.
یعنی سال ۱۴۰۴ باید منتظر تاثیر بر نرخ تورم باشیم؟
نمیتوانیم یک رابطه یک به یک بین تورم و نقدینگی داشته باشیم. نرخ تورم میتواند از جای دیگر هم افزایش پیدا کند. با این وجود به نظر میرسد سال بعد باید اثرات کاهش نقدینگی را دید. البته نرخ اعلامی بانک مرکزی بهطور متوسط در یک سال ۵۲ درصد اعلام شده در حالیکه این نرخ تورم در فروردین ۸۰ درصد بوده و تا اسفند به ۳۸ درصد رسیده است. از این رو یک روند کاهش وجود داشته و اگر مشکلی پیش نیاید سال بعد میتواند بر نرخ تورم مؤثر باشد.
شاید اشاره ابراهیم رئیسی که اخیراً گفته اقتصاددانها متوجه کاری که دولت برای کنترل نقدینگی کرده میشوند همین موضوع است.
چیزی که مهم است اینکه نتیجه سیاستها را باید در عمل ببینیم. واقعیت این است که بسیاری از آمارها منتشر نمیشود و آمارهای منتشر شده نیز از دقت کافی برخوردار نیستند؛ لذا نمیتوان قضاوت درستی داشت. ولی میدانیم که تورم وجود دارد. قیمتها را میبینیم که مدام در حال افزایش است.
بحث درآمدها و رشد اقتصادی را میبینیم. اگر سیاستها در این شاخصها نمود پیدا نکند نمیشود درباره مؤثر بودن سیاستها صحبت کرد. مسئله مردم که نرخ رشد نقدینگی نیست. نرخ رشد نقدینگی را ما به دهان مردم انداختیم. مردم تورم را میبینند. حالا از هر جا که میخواهد ظاهر شود. برای مردم چه اهمیتی دارد نرخ رشد نقدینگی چقدر است. آنها تورم را نگاه میکنند.
در نرخ تورم چه سهمی میتوانیم برای تورم انتظاری قائل شویم؟ مسئولان در گفتههایشان بر غیررسمی بودن قیمتها و تورمهای غیرواقعی و انتظاری بارها تاکید میکنند.
انتظارات قاعدتاً تاثیرات کوتاهمدت دارد. ممکن است اتفاقی بیفتد و شوکی وارد شود و برای مردم انتظاراتی شکل بگیرد، اما مدتی که گذشت اثر آن اتفاق از بین میرود. ولی وقتی یک پدیدهای ادامهدار است نمیتوان به انتظار تفسیر کرد. آنچه ما الان آموختهایم و آن را انتظار مینامیم این است که فرآیند سیاستگذاری و کیفیت سیاستگذاری بهگونهای بوده که هر سال منتظر بدتر شدن شرایط هستیم.
این را آموختهایم که اگر امروز کالایی را خریداری کنیم صرفه بیشتری دارد تا اینکه سال بعد آن را بخریم. همه میدانیم که اگر ریال نگه داریم سال بعد زیان دیدهایم. این یک یادگیری است که طی سالیان متمادی شکل گرفته و همچنان این فرآیند در حال تداوم است.
هیچ علامتی نیز داده نمیشود که این مسیر ممکن است تغییر کند. نه کیفیت سیاستگذاری را رو به بهبود میبینیم و نه رفتارهایی که در جامعه صورت میپذیرد متفاوت میشود؛ بنابراین دلیلی ندارد که افراد آموختههای خود را تغییر دهند.