چرا باید جلوی فرهنگسازی حجاباستایلها گرفته شود؟!
تاریخ انتشار: ۱ خرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۰۵۶۷۴۸
عبای پر زرق و برقی به تن کرده و روسریاش را مدلدار بسته. جلوی دوربین چرخی میزند تا خوب مدل لباسش را نشانمان دهد. خوب به تنش نشسته! دست آخر هم لبخندی تحویل ما و دوربین میدهد. قشنگی صورتش نگاهم را جلب میکند. ته دلم حسرت زیباییاش را میخورم. البته از حق نگذریم فیلتر و آرایشی که دارد در این زیبایی بیتاثیر نیست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
قرار است در چند استوری بعد رنگهای دیگر لباس را بپوشد تا انتخاب برایمان راحتتر شود. به فکر ما مخاطبانش است و نمیگذارد حوصلهمان سر برود. هر بار که رنگ یا لباس جدیدی را میپوشد. کمی هم طنازی چاشنیاش میکند. یکبار به قول خودش چالش میگیرد و با هر چرخشاش رنگ لباس تغیر میکند. یک بار هم با آهنگ همخوانی میکند و همراه خواننده قربان قد و بالای خودش میرود.
نوبت میرسد به لباسهایخانگی، مهم نیست لباسها چقدر کوتاه هستند و یا اصلا حدود شرعی حجاب را دارند یا نه؟! برای بعضی حجاب استایلها منطق حجاب این است که فقط موهایشان پوشیده باشد و مابقی چیزها چنان اهمیتی ندارد. به قول خودشان خدا ارحمالراحمینتر از آن است که به این چیزهای کوچک خرده بگیرد. یا اصلا بعضی مسائل برای ۱۴۰۰ سال پیش بوده و حالا شرایط فرق کرده. نسخهای که این خانمهای مذهبی از دین به شما ارائه میدهند. چیزی است که هم به سلیقه مخاطب خوش بیاید و هم خودشان را محدود نکند. به قول معروف این جماعت هم خدا را میخواهند و هم خرما را. اینبار شومیز کوتاه و شلوار بلندی میپوشد و جلوی دوربین میآید. تنش را بالا و پایین میآورد تا خوب همهی ریزهکاریهای لباس را توی تنش ببینیم. «دخترا ببیند چه قشنگه من که عاشقش شدم! میتونید علاوه بر خانه، توی سفر هم از این لباس استفاده کنید. خیلی راحت و شیکه!» خب پس از یک خانم محجبه تا اینجا یاد گرفتید در سفر چادر نپوشید و یک شومیز کوتاه و شلوار گشاد هم کفایت میکند!
ماجرا به همینجا ختم نمیشود. کمی که صبر کنید آموزش ست کردن رنگ رژ لب تان با عینک دودی و اینکه کدام مدل خطچشم به چادرتان میآید هم به شما میگویند. اینکه کدام سالن زیبایی ناخن بکارید و روی پوستتان تتو بزنید که برای خانمهای محجبه تخفیف داشته باشد هم معرفی میکنند. نمونه کار هم اگر خواستید ناخنهای کاشت شده خودشان را نشانتان میدهند و میگوید مشتری دائم فلان سالن زیبایی هستند. نگران احکام شرعی هم نباشید. خانمهای حجاباستایل برای هر کاری توجیه منطقیای دارند که حتما شما را قانع میکند.
رقابت در هر حرفهای عضو جدایی ناپذیر آن حرفهاست. دنیای مد و لباس هم از این قاعده مستثنی نیست. برخی مزونها و طراحان لباسهای اسلامی برای جذب هرچه بیشتر مشتری لباسها و چادرهایی تولید میکنند که حجاب را از معنا و مفهوم اصلی آن که پوشیدگی و سادگی است دور کرده است. در این بین حجاباستایلها هم دست به خلاقیت زدهاند و هر روز اکسسوریهای مخصوص حجاب را به نمایش میگذارند و با پوشیدن برخی لباسها و تبلیغ آن، پوشش اسلامی را به سمت وسوی دیگری سوق دادند. آنها مدعی هستند که برخی افراد به دلیل همین پوشش شان جذب حجاب شدند و دلشان میخواهد مثل آنها محجبه شوند. حالا بماند که این نوع پوشش اصلا با حدود شرعی حجاب سازگار است که بخواهد ترویج پیدا کند!
از حذف چادر تا استقاده از لباسهای بدننما
«قدم اول این حجاب استایلها جذاب کردن چادرهای نگین دار و عبا میباشد. قدم بعدی به رخ کشیدن تجملات زندگی مذهبی مثل داشتن گوشیهای اپل و زیورآلات گران قیمت. اما بعد از این دو، گام بعدی حذف چادر و جایگزین کردن عباهای رنگی است. این عباها به مرور زمان جذبتر و کوتاهتر میشود و نهایتا به شلوار و پیراهن میرسد. اثرات این تبلیغات ضد فرهنگ ایرانی اسلامی، بالاتر از تصور ما است. خرید چادر نگین دار و عبای رنگی اصلا کار اشتباهی نیست، اما به مرور زمان این افراد در شبکههای اجتماعی با برندسازی و تبلیغات سوء تاثیرات خودشان را بر روی سبک زندگی ایرانی اسلامی خواهند گذاشت.»
این سبک زندگی اسلامی نیست!
یکی از حامین این کمپین دختر جوانی است که میگوید: «برخی از این حجاباستایلها به شدت مصرفگرایی و تجملگرایی را تبلیغ میکنند. طوری که هرکس دنبالشان کند. کمکم به او تلقین میشود که چقدر زشتم باید آرایش کنم. تیپم خوب نیست! وسایلم اصلا شیک نیست و باید مثل فلان بلاگر خرید کنم و از همان برندهایی بخرم که آن دارد. چقدر وسیله کم دارم. گاهی وقتها بعضی وسایلی را که اصلا استفاده نداری دغدغه خریدشان را پیدا میکنی. چرا؟! چون فلان بلاگر تبلیغ کرده و طوری از آن وسیله عکس گذاشته و درباره اش حرف زده که آدم فکر میکند اگر آن را نخرد از دنیا عقب افتاده است. درصورتی که بخش زیادی از آن لباسها، چادر، یا وسایلی که هر روز به مخاطبان نشان میدهند. برای خودشان نیست و صرفا برای تبلیغات گرفتهاند تا درآمد کسب کنند. اما مخاطب که متوجه این چیزها نیست.»
او درباره تاثیر حجاب استایلها در زندگیاش اینطور روایت میکند: «برخی از آنها با عنوان حجاب استایل تعداد فالورهای پیجشان را بالا میآورند و برای جذب بیشتر مخاطب دست به هر کاری میزنند حتی اگر با حجاب شان سازگاری نداشته باشد. من مدت زیادی تعدادی از بلاگرها و حجاب استایلها را دنبال کردم. آن هم فقط بخاطر اینکه قرار بود ملزومات حجاب را معرفی کنند و سبکزندگی اسلامی ترویج بدهند. اما بعد از مدتی، از دنبال کردنشان منصرف شدم. چون به عنوان یک مخاطب به من القا میشد که میتوانم چادر را بزارم کنار و عبا جایگزینش کنم.
اصلا چرا چادر بپوشم وقتی عبا هست؟! یا اینکه چه اشکالی دارد باچادر آرایش داشته باشم. این کار اسمش جلبتوجه نیست فقط معنیاش زیبایی در کنار حجاب است یا رنگهای جذاب و لباسهای پر زرق و برق منافاتی با حجاب ندارد. درصورتی که پوشش فاطمی باید پوششی ساده و سنگین باشد. منصرف شدم، چون قرار بود سبک پوشش و زندگیام با الگوگرفتن از آنها بهتر بشود. اما بهتر که نشد هیچ بدتر هم شد! چادرم را کمکم گذاشتم کنار، حرص خرید افتاده بود به جانم، لازم نداشتم، ولی میخریدم. به خودم که آمدم دیدم دارم مسیر را اشتباه میروم. اما متاسفانه این دام آنقدر جذاب و فریبنده است که خیلی از همسن و سال هایم را درگیر خودش کرده.»
منبع: فارس
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردیمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: حجاب استایل فضای مجازی حجاب استایل ها لباس ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۰۵۶۷۴۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ادامه جنجال توسلجویی علمالهدی به شاهنامه | نمیدانستید منیژه، زن بادهنوش و دختر دشمن ایران بود | این ابیات را هم بخوانید!
در سخنان علمالهدی، نکتۀ فرعی نادرستی هم وجود دارد و آن اینکه وی منیژه را "یک زن فرهیخته و ایرانی" توصیف کرده؛ در حالی که منیژه تورانی بوده است. او دختر دشمن بزرگ ایران، یعنی دختر افراسیاب – پادشاه توران – بود!
در واکنش به اظهارات اخیر امام جمعه مشهد درباره حجاب، سایت عصرایران در یادداشتی نوشته است؛
در خبرها آمده بود که احمد علمالهدی، امام جمعۀ مشهد، گفته است: «حجاب متعلق به فرهنگ ایران است. حتی آن زمان که هنوز اسلام وارد ایران نشده بود، حجاب فرهنگ ایرانیان بود؛ بخصوص در تاریخ ایران باستان؛ و انعکاس این فرهنگ را میتوان در شاهنامۀ حکیم ابوالقاسم فردوسی دید؛ آن زمان که از قول منیژه به عنوان نماد یک زن فرهیخته و ایرانی نقل میکند: منیژه منم، دخت افراسیاب / برهنه ندیده تنم آفتاب».
اینکه جناب علمالهدی برای دفاع از حجاب ترجیح داده به سراغ شاهنامه برود و از منیژه مدد بگیرد، خود تایید ناخواستهای است بر آنچه به عنوان دینگریزی در جامعۀ ایران مطرح و البته از تریبونهای رسمی انکار شده است.
محافظهکاران در ایران، به ویژه اگر اهل سیاست باشند، غالبا منکر داعیه دینگریزی در جامعۀ ایراناند؛ ولی چگونه هم آن ادعا را نادرست می دانند و هم آقای علمالهدی برای دفاع از حجاب دست به دامن منیژهای شده که اگرچه آفتاب تنِ برهنهاش را ندیده بود، ولی شرابخواری و عیش و عشرت هم از دیگر ویژگیهای او بوده است؟
در داستان بیژن و منیژه در شاهنامه، منیژه به بیژن دل میبندد و او را به خیمهاش دعوت میکند. چند شبانهروز با او مشغول خوردن و باده نوشیدن میشود، در حالی که نوازندگان با بربط و چنگ برایشان مینواختند.
ببینیم فردوسی چه توصیفی از خلوت بیژن با "منیژه" داشته:
نهادند خوان و خورش، گونهگون
همی ساختند از گمانی فزون
نشستنگه رود و می ساختند
ز بیگانه خیمه بپرداختند
پرستندگان ایستاده به پای
ابا بربط و چنگ و رامش سرای
میِ سالخورده به جام بلور
برآورده با بیژن گیو زور
سه روز و سه شب شاد بوده به هم
گرفته بر او خواب مستی ستم
در ابتدا هم که بیژن وارد خیمۀ منیژه میشود، فردوسی میگوید:
به پرده درآمد چو سرو بلند
میانش به زرین کمر کرده بند
منیژه بیامد گرفتش به بر
گشاد از میانش کیانی کمر
به هر حال پوشش منیژه هر چه بوده باشد، رفتار و کردار او قطعا باب طبع و مطابق عقاید جناب علمالهدی نبوده. پس چرا ایشان از منیژه مدد جسته برای دفاع از عقایدش؟ آیا این گونه تعبیر نخواهد شد که پدیدهای به نام دینگریزی را پذیرفتهاند که به باور منتقدان افرادی نظیر آقای علمالهدی در شکلگیری آن پدیده نقش موثری داشتهاند از منیژه و نه شخصیت های دینی نام برده است؟
مثلا در همین داستان بیژن و منیژه، نوازندگان برای دو دلداده مینواختند تا خلوت و معاشرتشان خوشایندتر شود و این اقبال به موسیقی هم دقیقا بخشی از همان "فرهنگ ایرانیان" بوده که آقای علمالهدی به آن تمسک جستهاند. ولی الآن که اختیار خراسان و شهر مشهد در ید باکفایت جناب علمالهدی قرار گرفته، برگزاری یک کنسرت در مشهد هم ممنوع است.
این نفی موسیقی هم آیا برآمده از "فرهنگ ایرانیان" است؟ و آیا همین سختگیریها موجب دینگریزی جوانان [یا دست کم لایههای قابل توجهی از آنان] نشده؟ قطعا اگر این سختگیریها نبود، امروز امام جمعۀ مشهد ناچار نبود برای دفاع از حجاب، به مشی منیژهای متوسل شود که پس از آن سه روز شادخواریاش با بیژن، در جام شراب بیژن داروی هوشبر ریخت و او را با کمک ملازمانش پنهانی به کاخ پدرش برد و باقی قصه را هم از زبان فردوسی بشنوید:
نهفته به کاخ اندر آمد به شب
به بیگانگان هیچ نگشاد لب
چو بیدار شد و بیژن و هوش یافت
نگار سمنبر در آغوش یافت
در سخنان آقای علمالهدی، نکتۀ فرعی نادرستی هم وجود دارد و آن اینکه وی منیژه را "یک زن فرهیخته و ایرانی" توصیف کرده؛ در حالی که منیژه تورانی بوده است. او دختر دشمن بزرگ ایران، یعنی دختر افراسیاب – پادشاه توران – بود!
البته این نکته اهمیت چندانی ندارد و حق با آقای علمالهدی است. یعنی رفتار و سلوک منیژه تفاوت چندانی با رفتار زنان ایرانی نداشته. چون ایرانیان و تورانیان در مجموع تا حد زیادی در اتمسفر فرهنگی مشابهی میزیستند. ولی همین که امام جمعۀ مشهد واقف نیست منیژه ایرانی نبوده، نشاندهندۀ آشنایی کم او با "تاریخ ایران باستان" است و گمان گرده یک بیت کافی است.
نکتۀ مهمتر اما این است که تفاخر منیژه به اینکه آفتاب هم تنش را ندیده، ریشۀ اشرافی هم دارد. در مکه و مدینه نیز اشراف دقیقا به علت وضع مالی بهتری که داشتند، لباس بیشتری بر تن داشتند.
اکثریت مردم حجاز فقیر بودند و لباس چندانی نداشتند. یعنی نه لباسهای گوناگون داشتند، نه همان تک لباسی که داشتند، همۀ جای بدنشان را میپوشاند و در نتیجه آفتاب تن آنها را میدید و میسوزاند.
اینکه نقل شده است پیامبر گرامی اسلام لباسهای با آستین بسیار بلند را نمیپسندید و اگر لباسی میخرید و آستیناش بیش از اندازه بود، مقدار اضافی را میبرید، دلیلش این بوده که چنین جامههایی را اشراف از سر تفاخر میپوشیدند و بسیاری از مردم پول کافی برای تهیۀ چنین لباسهایی نداشتند.
احتمالا در ایران هم اقشار فقیر تا حدی گرفتار چنین مشکلی بودند. به هر حال اینکه منیژه میگوید آفتاب هم تن مرا ندیده، احتمالا حاوی اشارهای است به خاستگاه طبقاتی برتر او؛ خاستگاهی که اکثر زنان فاقدش بودند.
به عنوان جمعبندی باید گفت در این یادداشت به سه نکته اشاره کردیم. یکم اینکه: وقتی برای دفاع از حجاب، پای زن بادهنوشی مثل منیژه به میان میآید، یعنی جناب علمالهدی هم واقفاند که برای دفاع از حجاب باید به سراغ شخصیتهایی تازه و غیراسلامی رفت و همین نشانۀ تحولی اساسی در جامعۀ ایران است که انکار میشود.
دوم اینکه: حتی اگر بپذیریم اسلام دقیقا همان چیزی است که آقای علمالهدی و همفکران محافظهکار ایشان میگویند، سختگیری برای اینکه سبک زندگی مردم و حتی مشی آنها در عرصۀ عمومی "کاملا اسلامی" شود، علت اساسی دینگریزی در جامعۀ ایران بوده است. با مردم نباید سخت گرفت وگرنه دینگریزی به دینستیزی هم منتهی خواهد شد.
سوم اینکه: اگر چیزهایی به نام "تاریخ ایران باستان" و "فرهنگ ایرانیان" وجود دارد، این امور قطعا تاثیر پایدار و ماندگار خودشان را بر زندگی و مشی و منش ایرانیان گذاشتهاند. جامعه، مومی در دستان صاحبان قدرت نیست تا آن را به هر شکل که خواستند، درآورند. قناعت را فقط به مردم نباید توصیه کرد. حاکمان هم در تلاش برای ایجاد "جامعۀ مطلوب" خودشان باید اهل قناعت باشند.