روایتی از مفقود شدن مهرساد تا قتل او
تاریخ انتشار: ۲ خرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۰۶۸۰۵۵
صدای ایران-از روزی که گم شد تا زمانی که جنازهاش را در یک ساختمان نیمهکاره پیدا کردند، پنج روز گذشت. قاتل مهرسای سه ساله پسر همسایهشان بود که در نبود پدر و مادرش به قصد تعرض او را به خانه برد و در نهایت پس از خفه شدن مهرسا جسدش را درون کیسه گذاشته و در ساختمانی نیمهساز پرت کرد.
خانه مهرسا اواسط کوچهای باریک در منطقه مهدیآباد مشهد است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
برادر مهرسا در را برایمان باز کرده و پدر و مادر مهرسا با اشک و بغض از ما استقبال میکنند. پدر مهرسا راننده اتوبوس است و ۲ همسر دارد. او از همسر دومش که مادر مهرساست، یک دختر سه ساله و ۲ پسر ۹ ساله و ۶ ساله دارد.
او در مورد روز حادثه میگوید: ساعت ۱۴ سهشنبه، ۲۰ اردیهشت ماه، خانه را با قصد رفتن به سر کار ترک کردم. دخترم جلوی در حیاط بازی میکرد. با هم خداحافظی کردیم. او را بوسیدم و راهی شدم. برادرهایش هم کنار او بازی میکردند. ساعت از چهار عصر گذشته بود که از منزل با من تماس گرفتند که مهرسا گم شده است. از سرکار بازگشتم؛ همه اعضای خانوادهام و همسرم در کوچه و محله دنبال مهرسا بودند. بعد از چندین ساعت مهرسا را پیدا نکردیم و سراغ دوربینهای مدرسه مقابل منزلمان رفتم. روبهروی خانه ما مدرسه دخترانه عدالت است. مدرسه تعطیل بود و سراغ سرایدار مدرسه که در همسایگی ماست، رفتم. او هماهنگیهای لازم را انجام داد و ما توانستیم دوربینها را چک کنیم.
وی ادامه میدهد: تا ساعت ۱۵:۱۰ دوربینها نشان میداد که مهرسا در کوچه در حال بازی است. فیلمهای دوربین نشان میداد دوچرخه سواری دختربچهای را در رکاب خود سوار کرده است. ابتدا تصور کردم این دختر مهرسای من است اما بعد از چک کردن دوربینهای دیگر کوچه متوجه شدیم که او مهرسا نبود. دوربینهای مغازه مرغفروشی و سوپرمارکت اطراف خانه را هم بررسی کردیم اما اثری از مهرسا نبود.
پدر مهرسا با اشاره به مراجعه آنها به پلیس میگوید: از زمانی که همسرم متوجه شد مهرسا گم شده، به اداره پلیس مراجعه کرد و گم شدن دخترم را گزارش داد. پلیس به همسرم گفته بود باید ۴۸ ساعت از گم شدن دخترتان بگذرد تا ما به آگاهی نامه بدهیم و دنبال پرونده شما را بگیرند. ما انتظار داشتیم پلیس پیگیرتر باشد.
پدر مهرسا در مورد روز پیدا شدن جنازه دخترش میگوید: بین خانه ما و خانه قاتل دخترم حدود سه منزل فاصله است. همچنین پشت خانه قاتل، خانهای در حال تعمیر است. پنج روز بعد از گم شدن مهرسا صاحب ملک به همراه بنا برای تعمیرات به آن خانه میرود که به کیسه زبالهای مشکوک میشود و با پلیس آگاهی تماس میگیرند. طبق تحقیقات جنازه دخترم از طبقه دوم نیمهتمام خانه قاتل به پایین انداخته شده است.
از گم شدن تا قتل «مهرسا»
او در مورد رابطهاش با خانواده قاتل عنوان میکند: من با پدر قاتل برای خرابی آسفالت و روشنایی کوچه به شهرداری میرفتیم و با همکاری هم کوچه را سروسامان میدادیم. پدر قاتل مرد محترمی بود؛ واقعا انگیزه این پسر چه بود؟ یک روز قبل از اینکه جنازه مهرسا پیدا شود، پدر قاتل به من گفت اگر کاری از دست من بر میآید، من در خدمتم. او راننده تاکسی بود؛ عکس مهرسا را پشت شیشه ماشینش زد تا شاید اگر کسی عکس را دید و شناخت، خبری از مهرسا به ما برساند.
مادر مهرسا نیز در ادامه میگوید: «بعد از اینکه متوجه شدم مهرسا نیست، به نزدیکترین پلیس آگاهی که در اول قلعه ساختمان است، رفتم. گزارش گم شدن دخترم را دادم. ماموران پلیس میگفتند شاید دختر من به خانه فامیل و همسایهها رفته یا زیر مبل خوابیده است. چون در روز افراد زیادی مراجعه میکنند و میگویند فرزندشان گم شده اما بعد از چند ساعت فرزندشان در خانواده اقوام پیدا شده است. به ما گفتند بیمارستانها و بهزیستیها را بگردید. بعد از سه روز دوباره به کلانتری شهید باهنر و رجایی رفتم و پیگیری کردم.
مادر مهرسا درمورد روز گم شدن دخترش بیان میکند: همیشه پسرهایم در کوچه بازی میکنند و مهرسا هم همراه آنها میرفت. برادرهای مهرسا روز گم شدن او غرق بازی بودند و متوجه غیبت مهرسا نشدند. همسایه کناری ما سه دختر همسن و سال مهرسا دارد که مهرسا همیشه با آنها بازی میکرد. امکان دارد زمانی که کمی از خانه دور شده و جای خانه آنها بوده، قاتل دستش را کشیده و به داخل خانه برده است. در این چند روز که مهرسا گم شده بود، با همکاری همسایهها دعا میخواندیم. در این مراسم مادر قاتل کنار من نشسته بود. سوال من این است که این مادر واقعا از حالتهای روانی پسرش متوجه نشده که حالش بد است؟ چرا او را تنها گذاشتند و به مسافرت رفتند؟ هیچکس نمیتواند حال من مادر را درک کند که در این پنج روز چه بر من گذشت. دائم نگران بودم که بچه سه ساله من را چه کسی میخوابند؛ چه کسی سیرش میکند؛ وحشتناک بود.
مردی که در سوپر مارکت محله خانه مهرسا مشغول به کار است، در مورد قاتل میگوید: قاتل مهرسا هشت سال با من همکلاسی بود و علاقهای به درس نداشت و با شناختی که از او داشتم، چنین آدمی نبود که بخواهد قتلی انجام دهد. من تا به حال ندیده بودم که بخواهد با کسی دست به یقه شود یا دعوایی کند. مشکل و اختلال روانی در رفتارش دیده نمیشد. خانواده او و پدر و مادرش محترم هستند. قاتل سه خواهر دارد و خودش تکپسر است. زمانی که این اتفاق افتاد، پدر و مادرش مسافرت بودند. خانوادهاش از این ماجرا خبر نداشتند؛ آن لحظه که پلیسها برای بازجویی به خانه آنها رفتند، مادرش تازه متوجه ماجرا شد. پلیس در طبقه نیمهساخت خانه قاتل کیسه و نخ پیدا کرده بودند و از او سوال و پرسش میکنند. او ابتدا هول میشود و سپس سعی میکند به پلیس جوابهای بی ربط بدهد. پلیسها به او مشکوک میشوند و بعد از دستگیری به همه چیز اعتراف میکند. در این چند روزی که این بچه را به قتل رسانده بود، خیلی عادی به زندگی روزمرهاش ادامه میداد. هر شب از من نوشابه میخرید و هر روز هم خیلی عادی به سر کار میرفت. هیچ عذاب وجدانی در رفتارهایش دیده نمیشد. من شنیدم که همکارانش از او در باره گم شدن دختر همسایه پرسیده بودند که او در پاسخ به سوال و پرسش همکارانش گفته بود من سرم به کار خودم است و با کسی کاری ندارم.
صاحب مغازه مرغفروشی محله نیز که پسر جوانی است، در مورد این ماجرا اظهار میکند: ما ۲۰ سال است که ساکن این محله هستیم. در این ۲۰ سال این پسر را فقط زمانی که شبها زبالهها را میآورد و در سطل بزرگ سر کوچه میانداخت، میدیدم. او همیشه سر کار بود و در این چند روز بعد از قتل خیلی عادی در محله رفتوآمد میکرد. قاتل قصد ازدواج با دختر عمویش را داشت. او چندین پیج در اینستاگرام داشت که در آن پیجها عکسهای خانوادگی خود را به اشتراک میگذاشت.
قاتل مهرسا گفته بود: من هوسهای شیطانی به سرم زد و ساعت ۱۵:۱۰ تا ۱۵:۱۵ دست این بچه را کشیدم داخل خانه و قصد تعرض به او را داشتم اما دخترک جیغ و فریاد میکرد. جلوی دهن بچه را گرفتم تا ساکت شود اما ساکت نشد؛ سپس به طبقه بالا رفتم و از ترس اینکه کسی متوجه نشود، خفهاش کردم. جنازه دخترک را داخل پلاستیک سیاهرنگی گذاشتم و از پشت خانه که ارتفاعش هفت تا هشت متر بود، به پایین انداختم...
پدر مهرسا در حالی که اشک میریزد، میگوید: قصاص میخواهم. این اتفاق برای من افتاد؛ نمیخواهم پدر و مادر دیگری این غم را تجربه کند.
منبع: صدای ایران
کلیدواژه: گم شدن دختر پدر و مادر دوربین ها خانه قاتل گم شده
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت sedayiran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «صدای ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۰۶۸۰۵۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دستگیری قاتل فراری در مهاباد در کمتر از ۱۲ ساعت
به گزارش خبرگزاری صدا وسیمای مرکز مهاباد؛ فرمانده انتظامی شهرستان مهاباد گفت: با تلاش مأموران انتظامی شهرستان قاتل فراری که در یکی از روستاهای این شهرستان اقدام به قتل کرده بود، در کمتر از ۱۲ ساعت دستگیر شد.
سرهنگ یوسف اشرفی افزود: همزمان با دریافت گزارشی مبنی بر وقوع یک فقره قتل با سلاح سرد در روستای کلیجه این شهرستان، مأموران نیروی انتظامی و پلیس آگاهی در محل حاضر و اقدام به بررسی محل جرم و وقوع قتل کردند و مراتب به صورت ویژه در دستور کار قرار گرفت.
سرهنگ اشرفی اظهار کرد: با تلاش مأموران انتظامی و با هوشیاری کارآگاهان پلیس، قاتل در نزدیکی محل وقوع قتل و در کمتر از ۱۲ ساعت شناسایی و دستگیر شد.
فرمانده انتظامی شهرستان مهاباد، با بیان اینکه تحقیقات انتظامی و قضایی در این ارتباط ادامه دارد، گفت: طبق بررسی های انجام شده توسط کارشناسان نیروی انتظامی، اختلافات شخصی عامل اصلی این حادثه بوده است.
وی افزود: مقتول ۳۹ ساله و با هویت معلوم توسط قاتل در لحظه برگشت از مزرعه به قتل رسیده است.
سرهنگ اشرفی، با اشاره به اینکه نیروی انتظامی با هرگونه بینظمی و اخلال در امنیت و آرامش شهروندان مقابله می کند، افزود: امنیت خط قرمز پلیس است و نیروی انتظامی در برقراری نظم و امنیت با کسی تعارف ندارد.