اندیشکدههای اسرائیلی و تئوریزه کردن منطق ترور
تاریخ انتشار: ۳ خرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۰۷۲۷۸۳
در پی تحرکات اخیر رژیم صهیونیستی (از بمباران پر حجم و هدفمند مناطقی در جنوب سوریه تا به شهادت رساندن سردار صیاد خدایی از مدافعان حرم و از اعضای نیروی قدس انقلاب اسلامی که در سوریه فعال بوده است) باید تحلیل دقیقی از تغییر استراتژیهای نیروهای استکبار در منطقه و به خصوص رژیم صهیونیستی داشته باشیم، چراکه تحولات جدیدی در راهبردهای امنیتی و نظامی این رژیم در حال رخ دادن است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
استراتژی کنونی اسرائیل
راهبرد متعارف اسرائیل مبتنی بر رویکرد مستقیم است. این استراتژی معتقد است لازم است «سر مار را برید». برای انجام این کار، اسرائیل منابع عظیمی را اعم از نیروی هوایی و قابلیتهای اطلاعاتی خود برای مقابله با دشمنان «دایره سوم» (مثلاً ایران) بهکار میگیرد. با این حال، انجام این کار، اسرائیل را در مقابل حلقه اول (دشمنان واقع در مرزهای اسرائیل) که مبتنی بر توانایی عملیاتی نیروهای زمینی است، تضعیف میکند و با توسعه این روندها، توانایی ایران برای بازدارندگی اسرائیل از اقدام، هم در مورد موضوع هستهای و هم با توجه به پایگاههایعملیاتی ایران که در حلقه اول قرار دارند، موثرتر میشود. از نظر تحلیلگران صهیونیستی این وضعیت باید کاملاً تغییر کند.
در این نگاه تضعیف استراتژی رژیم ایران مستلزم آن است که اسرائیل به پایگاههای خط مقدم ایران در دایره اول با قدرت و فرکانس کافی حمله کند تا از توانایی پایگاهها برای سازماندهی مجدد و بازسازی ممانعت بهعمل آورد و آنها را برای همیشه تضعیف کند. اینها باید به اهداف اصلی استراتژی اسرائیل تبدیل شوند.
راهبرد تهاجمی جدیدی که پیش روی اسرائیل قرار دارد دو سطح دارد: اول یک جنگ تمامعیار با هدف تسخیر نوار غزه و لبنان و نابودی هسته اصلی نیروهای نظامی حماس و حزب الله است. بدیهی است که این رویکرد دارای پیامدهای گستردهای است. دوم راهبردی که هسته اصلی آن بهرهبرداری از هر فرصت برای تضعیف نیروهای محور مقاومت است. برای این منظور، اسرائیل باید تلاشهای خود را بر مبارزات کوتاه و محدود در اولین دایره تهدید متمرکز کند. اسرائیل میتواند از مزیت آشکار ارتشهای متعارف نسبت به سازمانهای چریکی استفاده کند و در مقابل، از گرفتار شدن در مناطق پرجمعیت شهری
یا نیمهشهری خودداری کند.
راهبرد تهاجمی اسرائیل
در این مقاله اذعان شده است که رویکرد پیشگیرانه اسرائیل علیه ایران و نیروهای نیابتی آن کافی نبوده و در عمل دوران گذار از «رویکرد دفاعی گنبد آهنین» به رویکرد تهاجمی «دیوار آهنین» فرا رسیده است.
استراتژیستهای اسرائیلی معتقدند که جنگ آینده علیه «سازمانهایغیردولتی» خواهد بود و اسرائیل باید خود را برای مقابله با جنگهای نامتقارن آماده کند. منظور از سازمانهای غیردولتی نیز سازمانهایی نظیر حزب الله لبنان و دیگر تشکیلات جبهه مقاومت است.
در این مقاله آمده است: «آخرین لشکرکشیهاعلیه حزب الله، حماس و دیگر سازمانهای تروریستی [گروههای مقاومت] در نوار غزه که در استراتژی منطقهای رژیم ایران نیز نقش دارند، خلأهای جدی را آشکار کرده است. در دکترین اسرائیل پس از چهار دور نبرد در نوار غزه (و چندین دور کوتاهتر)، اسرائیل خود را در میدان اول میبیند و با تهدیداتی مواجه میشود که پیچیدهتر و تهدیدکنندهتر میشوند. از یک سو، ایرانیها به توسعه تهدیدات چریکی و تروریستی خود از طریق نیروهای نیابتی خود ادامه میدهند و از سوی دیگر، پروژه هستهای - هر دو با سرعت سرسامآور- در حال اجراست» در همین حال، اسرائیل به اجرای «کمپین بین جنگها» یا مبارزه در «منطقه خاکستری» ادامه میدهد. این کمپین با هدف بیرون راندن ایرانیها از سوریه و آسیب رساندن به تلاشهای حزبالله برای تسلیح مجدد با تسلیحات پیشرفتهتر، بهطور سیستماتیک، پیوسته و با قدرت کامل اجرا میشود. اگرچه این کمپین موفقیتآمیز تلقی میشود، اما آنچه را که برای تغییر واقعیت استراتژیک مبارزات کلی علیه ایران لازم است، ندارد... رهبری ایران سال ۲۰۴۰ را بهعنوان سالی نامگذاری کرده است که در آن اسرائیل بهعنوان یک کشور وجود نخواهد داشت. برای ایران، واضح است که اسرائیل بهعنوان یک نهاد سیاسی و قدرت نظامی، مانع اصلی در راه تحقق چشمانداز آن است و اساس مناقشه ایران اسرائیل
را تشکیل میدهد».
در بخش دیگری از مقاله آمده است: «در حال حاضر، استراتژی ایران همچنان تدافعی است. در این مرحله، هدف اصلی از سنگرهایی که ساخته است، حفاظت از منافع منطقهای و تهدید اسرائیل از طریق نیروهای نیابتی خود در مرزهای اسرائیل است. این دلیل اصلی آرامش نسبی اسرائیل در چند سال گذشته است. وقتی ایران احساس کند که شرایط مساعد است، با تمرکز حملات بر آنچه که ضعف مرکزی اسرائیل – جامعه خود – میداند، بهسمت حمله خواهد رفت. طرح جنگ ایران برای ایجاد فشار عظیم بر جامعه اسرائیل و تضعیف اعتماد آن و در نهایت به فروپاشی تدریجی آن طراحی شده است. یک جنگ فرسایشی طولانی منجربه تلفات زیادی میشود، روحیه را تضعیف میکند و به یک بحران اجتماعی عمیق در اسرائیل منجر میشود.
راهبرد تهاجمی از نوع سریع و خشن
این استراتژی شامل سهدسته راهکار است: اول نفی هرگونه موفقیت استراتژیک/نظامی دشمن. دوم، از طریق تخریب نیروها و زیرساختهای نظامی، ضربه نظامی وارد کنید. سوم، ایجاد شرایطی برای جلوگیری از بازسازی آنها برای مدت طولانی.
در انتهای این مقاله آمده است: هنگامی که استراتژی دشمن این است که قدرت را در نقطهای جمع کند که بتواند حمله دردناکی را به اسرائیل وارد کند و در نتیجه پایههای امنیت آن را تضعیف کند، اسرائیل به یک راهبرد متقابل برای جلوگیری از این اتفاق نیاز دارد. بهنظر میرسد به صلح و آرامش معتاد شده است، ممکن است متوجه شود که پیش از توفان در آرامش زندگی میکرده است.
این مقاله پیشنهاد میکند که اسرائیل الگوی جدیدی از کمپینها و عملیاتهای کوتاه و محدود، «حملههای استراتژیک» را اتخاذ کند که برای بهرهبرداری از فرصتها برای آسیب رساندن به نیروهای محور شیعی واقع در مرزهای اسرائیل و تضعیف آنها طراحی شده است. تضعیف آنها ممکن است کل راهبرد ایران را که به این نیروها متکی است، تضعیف کند.
خبرنگار: زینب اصغریان
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: عملیات تروریستی رژیم صهیونیستی حزب الله
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۰۷۲۷۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا ساترا به حذف «حشاشین» ورود کرد؟/ ترور را به ایران نسبت دادند!
محمود گبرلو مجری تلویزیون، منتقد و کارشناس سینما درباره توقف پخش سریال «حشاشین» در پلتفرمهای شبکه نمایش خانگی به خبرنگار مهر گفت: سریال «حشاشین» که چند قسمت آن از پلتفرمهای مختلف پخش میشد ناگهان از پخش آن جلوگیری به عمل آمد. حرکت سنجیده و اصولی که توسط ساترا انجام شد و ای کاش زودتر توسط خود پلتفرمهایی که در شبکه داخلی ایران فیلمهای متفاوت نشان میدهند، پیشبینی و جلوگیری میشد.
وی اضافه کرد: صیانت از منافع ملی و هویت ایرانی وظیفه همه اقشار جامعه با هر سلیقه و تفکر و ایدئولوی است. ساترا در بزنگاه، دقیق و استراتژیک عمل کرد و باید به آن دست مریزاد گفت.
گبرلو اظهار کرد: در شرایطی که شاهد پیشرفت گسترده تکنولوژی اینترنتی و ماهوارهای در تولید و پخش فیلم و سریال هستیم طبیعتاً نمیتوان از پخش فیلم و سریالهای خارجی، بهطور گسترده جلوگیری به عمل آورد و یا بر طبق نظریه مطرح شده اخیر که پخش هر فیلم و سریال باید از مجراهای قانونی باشد عمل کرد چون این امر، اصلاً امکانپذیر نیست. بهویژه در تجهیز لشکر انسانی، فکری، نظارتی و کنترلی و همچنین مواجه شدن با هزاران دردسر قانونی کپیرایت در جهان که در ایران رعایت نمیشود.
این مجری برنامههای سینمایی تلویزیون در ادامه به بیان راهحلهای پیشگیرانه از چنین اتفاقاتی پرداخت و عنوان کرد: در این مسیر بهترین راهحل، تجهیز متخصصان و صاحبان تفکر و اندیشه معتقد به آرمانها در درون پلتفرمهاست تا با هوشیاری و دانایی، متولیان پلتفرمهای این مسیر درست هدایت شوند و کارساز و مؤثر باشند. درایت و هوشمندی قبل از پخش یک سریال یا فیلم خارجی و انجام تحقیقات گسترده از کم و کیف آن، یک اقدام ضروری است تا چنین اشتباهی تکرار نشود.
وی در ادامه راجع به سطح کیفی این سریال بیان کرد: سریال «حشاشین» از تکنیک ضعیفی برخوردار بود اما احتمالاً چون احساس میشد در کشور مصر در حال تولید است و ظواهر سریال هم نشان از روایت درستی از تاریخ داشت اقدام به پخش آن کردند. یک نکته هم درباره این آثار مهم است که برخی کشورها که سبقه ساخت سریال و فیلم در تبلیغ اسلام و مسلمین را دارند شاید در مسیر روایتشان، لایههای زیرین آن اثر پر از غرضورزی و عناد بر ضد مسلمانان بهویژه جهان تشیع و حتی یک قوم و فرهنگ کشور مسلمان دیگری باشد که زمینه اختلاف و تفرقه است. در باطن اما تهیهکنندگان این سریالها در صدد ارائه تحلیل غلط از ایدئولوژی خودساخته خود هستند که مبنای اصولی و منطقی ندارد و کینهورزی نسبت به یک ملت دیگر را به تصویر کشیده است. به ویژه درباره شخصیت حسن صباح که روایتهای متغیر و اختلاف برانگیزی وجود دارد و فیلمهای تهیه شده نشان از این نگاه دارد لذا باید موشکافانه بررسی شود که متولیان صدور پخش این سریال و مهمتر از آن دوبله آن با چه نیت و انگیزهای این کار را انجام دادهاند.
این منتقد و کارشناس سینما اضافه کرد: درونمایه سریال «حشاشین» تخریب ماهیت اندیشه واقعی شیعیان، نسبت دادن عملیات وحشیانه ترور و کشتار داعش به تاریخ پر افتخار ایران است بهطوریکه گویی ایرانیان شیعه منشأ ترور و تخریب بودهاند؛ بنابراین سکوت در قبال این دروغ بافیها ظلم بزرگی به تاریخ غنی سرشار از محبت و انساندوستی ایرانیان است.
وی در پایان تاکید کرد: میپذیریم در شیوه حکمرانی ایران، اختلاف نظرها و تنشهایی وجود دارد اما دفاع از ملیت، آئین و فرهنگ ایرانیان خط قرمز است. برخی کشورهای مسلمان همسایه درصدد هستند تا در پیاده کردن اندیشههای به ظاهر اسلامی خود را برتر بدانند و به هر طریق شیطنتآمیز دنبال اثبات این ادعا هستند اما دلیل بر آن نیست که به اندیشههای بنیادین و درست شیعیان تعرض و حیثیت و آبروی ایرانی را ببرند و افکار عمومی را منحرف کنند.
کد خبر 6098207 عطیه موذن