اعتدال را ببین، اصلاحات را پسند کن!/ فاجعهای بدتر از متروپل برای اهوازیها
تاریخ انتشار: ۴ خرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۰۸۲۰۵۹
نزدیک به 2 هزار مورد حیوانگزیدگی طی یکسال در اهواز در حالی رخ میدهد که گفته میشود درمان هر مورد گاز گرفتگی سگ بین ۳۰ تا ۴۰ میلیون ریال (سه تا چهار میلیون تومان) برای مردم هزینه دارد.
سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
***
درمان
فاجعهای بدتر از متروپل برای اهوازیها
مدیر روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی اهواز گفته است: حمله سگهای ولگرد به یک نوجوان ۱۷ ساله در اهواز وی را راهی بیمارستان کرد.
به گزارش ایرنا، دکتر عرفان مردانی روز دوشنبه گذشته در خبری که ساعاتی قبل از ریزش ساختمان متروپل در آبادان منتشر شد، گفت: این نوجوان در حال فرار از حمله سگهای ولگرد بود که با یک خودرو برخورد کرده و هم اکنون در بخش مراقبت ویژه بستری است.
وی افزود: بعد از درگذشت استاد دانشگاه آزاد اهواز در سال گذشته در پی فرار از حمله سگهای ولگرد، این دومین حادثه جدی ناشی از حمله سگها در اهواز است.
مردانی گفته است: دستگاههای مسئول باید پاسخ دهند که تاکنون برای حل این معضل چه اقدام موثری انجام دادهاند؟!
در سال گذشته بیش از یک هزار و ۹۰۰ مورد حیوان گزیدگی در اهواز رخ داده است.[1]
*نزدیک به 2 هزار مورد حیوانگزیدگی اهوازیها که اکثریت آن ناشی از حملات سگ بوده در حالی است که تعداد حادثهدیدگان در واقعه تلخ ریزش ساختمان متروپل در آبادان بسیار کمتر است.
فلذا یک مقایسه ساده عقلانی نشان میدهد که اگرچه حادثه ریزش ساختمان در آبادان دردناک است و بایستی حتما با عوامل و مسببان آن برخورد شود؛ اما فاجعهای به نام جولان سگهای ولگرد در اهواز و تهران و قم و سایر شهرهای کشور که آسیبهای جانی و مالی بسیاری را شامل مردم کشور کرده بسیار هولناکتر از تبعات حادثه ریزش یک ساختمان است.
و مسئولان امر حتما بایستی فکری به حال این قضیه بکنند و بین حملات توییتری و امنیت و جان مردم یکی را انتخاب کنند.
پیش از این گزارش دیگری درباره حملات سگها در استان قم منتشر شد که میگفت تنها در طول یکسال 320 مورد حمله سگهای صاحبدار به مردم در استان قم رخ داده است.[2]
لازم به ذکر است که آسیبهای جانی سگهای ولگرد و صاحبدار برای مردم در حالی است که سگها آسیبهای زیادی را برای محیط زیست نیز ایجاد کردهاند.
آسیبهایی از ایجاد بیماری برای انسانها در محیطهای شهری تا بر هم زدن چرخههای زیستی گونههای مختلف جانوری در محیط زیست که باید برای آنها نیز اقدامات عاجلی را در دستور کار قرار داد.
***
معاون اول روحانی میگوید یاد اصلاحات بخیر...
اعتدال را ببین، اصلاحات را پسند کن!
اسحاق جهانگیری، از مقامات دولت اصلاحات و معاون اول دولت اعتدال، طی یادداشتی پیرامون سالگرد انتخابات دوم خرداد سال 76، نوشته است:
"سالگرد دوم خرداد و سرآغاز دولت اصلاحات است؛ دولتی که بهترین عملکرد اقتصادی را در میان دولتهای چهل سال اخیر داشت. هر چند ربع قرن از آن روز میگذرد، اما تجربه دوران اصلاحات و دوم خرداد هنوز هم برای جامعه و دولتمردان امروز میتواند راهگشا باشد؛ دولتی که تنشهای خارجی را به حداقل رساند، در عرصههای فرهنگی و علمی امکان بروز خلاقیت و شکوفایی را به جوانان داد، سطح مشارکت آحاد و گروههای اجتماعی را در توسعه کشور بالا برد و اقتصاد را بهخوبی سامان داد. این دولت برنامه سوم را که به عنوان برنامه اصلاح ساختاری نام گرفت، تدوین، تصویب و اجرا کرد که شاخصهای عملکرد آن در میان همه برنامههای توسعه بسیار درخشان است."
به گزارش جماران، او در خاتمه نیز مینویسد: پیشرفت اقتصادی آن سالها را مدیون این شرایطی بودیم که دولت اصلاحات رقم زد. امروز هم اگرچه شرایط تحریم، مشکلات اقتصادی را تشدید کرده است، اما هنوز هم میتوان از تجربه آن سالها بهره گرفت. یاد باد آن روزگاران یاد باد.[3]
*ما به مخاطبان محترم پیشنهاد میکنیم که پس از خوانش این اظهارات جهانگیری به 2 سؤال بیاندیشند و یا در صورت امکان پاسخ آنها را از آقای جهانگیری مطالبه کنند:
یکم: اگر آنچه جهانگیری درباره بهینه بودن عملکرد اقتصادی دولت اصلاحات ادعا میکند صحّت دارد پس چرا مردم در انتخابات دولت نهم که پس از دولت اصلاحات و در سال 84 برگزار شد؛ نه تنها هیچ چهره اصلاحطلب و یا حتی متمایلی به جریان چپ را انتخاب نکردند بلکه به منتهیالیه قطب مخالف اصلاحطلبان یعنی "محمود احمدینژاد" رأی دادند و چرا مردم از سال 84 به اینسو هرگز و در هیچ انتخاباتی بصورت اکثریتی به اصلاحطلبان رأی ندادهاند؟
به سخن دیگر اینکه چرا مردم نخواستهاند آن شکوفایی اقتصادی که آقای جهانگیری ادعا میکند، تکرار شود؟!
و دوم: اگر ادعای جهانگیری راست است و "هنوز هم میتوان از تجربه آن سالها بهره گرفت"(!) پس چرا این تجربهی مشعشع اقتصادی در دولت اعتدال که جایگزین خلف اصلاحطلبان بود و رجال اصلی آن نیز همگی بالاتفاق اصلاحطلب بودند؛ نصبالعین قرار نگرفت؟
یعنی چرا آقای جهانگیری چیزی را برای شرایط کشور تجویز میکند که خود در طول 8 سال معاون اولی دولت روحانی حاضر به تکرار آن نبوده است؟
این سوال البته یک فرض دیگر هم دارد. و آن اینکه شاید جهانگیری و دوستان او در دولت اعتدال مدل اقتصادی اصلاحات را پیادهسازی کردند که به فرجام "کارنامه مردودی" در پایان دولت اعتدال ختم شد...
***
1_ irna.ir/xjJvDT
2_ http://www.qomna.com/paper/window/print.php?id=78720
3_ https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1552884
منبع: مشرق
کلیدواژه: بازار خودرو تحولات اوکراین حادثه متروپل قیمت سگ های ولگرد سگ بازی حمله سگ به مردم وبلاگ مشرق اسحاق جهانگیری اقتصاد ایران دولت دوم خرداد دولت اصلاح طلبان اصلاح طلبان مشرق نیوز دولت اعتدال حسن روحانی تحریف تاریخ سید محمد خاتمی خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت دولت اصلاحات سگ های ولگرد دولت اعتدال حمله سگ حمله سگ ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۰۸۲۰۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دست برتر ایران و روایت وارونه غربگرایان
چرا افراطیون مدعی اصلاحات، اصرار دارند که نقش «بلندگوهای دشمن در ایران» را ایفا کنند و برای بهرهمندی آمریکا از امتیازات بیشتر، از یکدیگر سبقت میگیرند؟!
به گزارش مشرق، مسعود اکبری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: وقتی هر روز صبح نگاهی به صفحات اول روزنامههای مدعی اصلاحات میاندازیم و یا اظهارات برخی مدعیان اصلاحات را مرور میکنیم، به وضوح ردپای عملیات روانی دشمن را در برخی از این روزنامهها و اظهارنظرها میبینیم. به این نمونهها توجه کنید:
۱- روز گذشته روزنامه اعتماد در مطلبی با عنوان «مدیریت تنشهای اخیر و چند پرسش» نوشت:«به نظر میرسد پس از تنش اخیر با اسرائیل و مخالفت آمریکا با افزایش تنش، بیش از چند سال اخیر زمان برای آغاز گفتوگوهای مستقیم میان ایران و آمریکا مساعد شده است.
هر دو کشور از تشدید تنشها در خاورمیانه راضی نیستند.همین کافی است تا پایهای برای آغاز دور تازهای از تعامل باشد. آیا میتوان امیدوار بود که در پس تنشهای اخیر شاهد نوعی تجدیدنظر در روشها بود و در نتیجه گفتوگوی غیرمستقیم و سپس مستقیم ایران و آمریکا وارد سرفصل تازهای شود؟»
این روزنامه زنجیرهای در ادامه نوشت:«بنا بر برداشتی که از رویدادهای اخیر میتوان داشت، تنش بیشتر مضر است.کاهش تنش هم نیاز منطقه است، بنابراین در این شرایط برای پیشبرد اهداف بزرگتر به چیزی نیاز است؟ پاسخ مشخص است تقویت دیپلماسی برای آغاز گفتوگوی ایران با آمریکا.»
۲- در روزهای گذشته روزنامه هم میهن در مطلبی با عنوان «زمان چیدن میوه پاسخ نظامی ایران» نوشت:«جنگ هیچگاه هدف و غایت نیست. وقت آن رسیده است که ایران میوه اقدام نظامی و دفاع مشروع خود را بچیند. تنها راه رسیدن به این منافع، از طریق مذاکره است. ایران باید نشان بدهد که بعد از اقدام به دفاع مشروع، آماده مذاکره با کشورهای حامی اسرائیل و به ویژه آمریکا است. اگر ما از حجم ادبیات گزنده و بیاثر خود نسبت به آمریکا و غرب کاهش دهیم و به سمت مذاکره برویم، آمریکاییها هم مشتاق مذاکره هستند.»
این روزنامه زنجیرهای در ادامه نوشت:«ما باید بتوانیم از یک اقدام نظامی مشروع، یک دستاورد سیاسی ایجاد کنیم. اگر ما مدعی هستیم که غربیها فهمیدهاند قدرت ما چه اندازه است، آمادگی ما در چه حدی است، تا چه حد توان آتش و پاسخگویی و بازدارندگی داریم، بهجای اینکه به سمتی برویم که باعث جنگ شود تا توانمندیهای ما مصروف شود، باید از شمشیر در نیام برای گرفتن امتیاز از غربیها استفاده کنیم.»
۳- سخنگوی دولت اصلاحات چندی پیش در توئیتی نوشت:«حالا که مجامع حقوقی و سازمانهای بینالمللی اسرائیل را به خاطر حمله به کنسولگری ایران تحت فشار قرار دادهاند و آمریکا ایران را به خویشتنداری دعوت کرده، مذاکره مستقیم با آمریکا را شروع کرده و ما به ازای خویشتنداری را طلب کنید. فرصتها چون ابر بهاری در گذر هستند.»
۴- روزنامه شرق اخیرا در مطلبی با عنوان« احیای برجام در میانه بحران؟» نوشت:«در حالی که با توجه به تحولات منطقهای و جهانی، احتمال احیای برجام کمرنگتر از هر زمان دیگری است، اخیرا نشریه انگلیسی آی خبر داد که کاخ سفید در حال بررسی توافق هستهای جدید با ایران در ازای لغو برخی تحریمهای اقتصادی علیه تهران است تا از یک جنگ تمام عیار در منطقه جلوگیری کند. این منبع بدون ذکر نامش، فاش کرد که یک دیدگاه در داخل دولت این است که رئیسجمهور فرصتی را برای آغاز مذاکرات دیپلماتیک برای احیای مجدد توافق هستهای ایران میبیند.»
این روزنامه زنجیرهای در ادامه مدعی شد:«گفت وگوهایی هم درباره احیای برجام با جانشین رابرت مالی صورت گرفته است که نشان میدهد اکنون مذاکرات برجامی... در حال پیگیری است.»
اکنون تحولات به گونهای رقم خورده است که ایران و محور مقاومت، در مقابل آمریکا و متحدانش، دست برتر را دارند. در این شرایط آمریکا به شدت نیازمند روکردن یک برگ برنده برای خود است و «مذاکره با ایران» دقیقا همان چیزی است که برای واشنگتن حکم «امتیاز ویژه و طلایی» را دارد.
یک سؤال؛ آیا مذاکره با آمریکا، برای ایران نیز حکم «امتیاز» و «برگ برنده» را دارد؟ پاسخ قطعا منفی است. تجربه ثابت کرده است که آمریکا در مذاکره، به دنبال نتیجهای است که از طریق «جنگ» یا «تحریم» به دنبال آن بوده و چون نتوانسته از آن طرق، به نتیجه مطلوب خود دست یابد، راه سوم که همان مذاکره است را انتخاب کرده است.
نشان به آن نشان که در دولت قبل، به واسطه مذاکرات هستهای و امضای برجام، همزمان هم در قلب رآکتور هستهای بتن ریخته شد و هم تحریمها دو برابر شد.
«وندی شرمن» دیپلمات ارشد آمریکایی و از اعضای تیم مذاکرهکننده آمریکا- مرداد ۱۳۹۷- در مقالهای در نشریه فارن افرز نوشت:«کاری که برجام با برنامه هستهای ایران کرد، جنگ هم نمیتوانست انجام دهد.»
شرمن در بخش دیگری از این مقاله نوشته بود:«زمانی که گفتوگوهای چندجانبه سال ۲۰۱۳ از سر گرفته شد، چندین سال از وضع تحریمهای شدید علیه تهران میگذشت؛ اما با وجود همه این تحریمها، ایران تعداد سانتریفیوژهای خود را به ۱۹ هزار رسانده بود. تحریمها ممکن است به اقتصاد ایران آسیب رسانده باشد، اما آنچنان تاثیری در برنامه هستهای این کشور نداشت.»
پیش از آن نیز مقامات آمریکایی از جمله «باراک اوباما» رئیسجمهور اسبق این کشور صراحتاً گفته بود که با غلاف اسلحه و بدون شلیک حتی یک گلوله، صنعت هستهای ایران را از کار انداختیم.
افراطیون مدعی اصلاحات در حالی پالس مذاکره مستقیم با آمریکا را ارسال میکنند که حتی متحدان آمریکا نیز به خسارت بار بودن نزدیکی با آمریکا اعتراف کردهاند. به عنوان نمونه چندی پیش «امانوئل ماکرون» رئیسجمهور فرانسه در مصاحبه با خبرنگاران گفته بود: « اروپا باید در برابر فشار برای تبدیل شدن به «دنبالهروهای آمریکا» مقاومت کند... اروپا باید وابستگی خود به آمریکا را کاهش دهد...اروپا باید وابستگی خود به «فراسرزمینی بودن دلار آمریکا» را نیز کاهش دهد.»
«جانت یلن» وزیر خزانهداری آمریکا چندی پیش در نشستی در کمیته امور مالی مجلس نمایندگان آمریکا اعتراف کرد که استفاده از دلار در دنیا رو به کاهش است و تحریمها علیه ایران، حتی متحدان آمریکا را به فکر استفاده از ارزهای جایگزین در مبادلات جهانی انداخته است.
روزنامه «فایننشال تایمز» نیز چندی پیش در مطلبی نوشت:«سیاستهای آمریکا برای مقابله با تهران شکست خورده است... تداوم پیشرفتهای هستهای ایران در کنار افزایش نفوذ منطقهای جمهوری اسلامی، از نشانههای شکست سیاستهای غرب در قبال ایران است.» هفتهنامه اکونومیست نیز پیش از این در تحلیلی با اشاره به رویارویی ایران و آمریکا نوشته بود: «در حال حاضر جمهوری اسلامی ایران دست بالا را دارد.»
حال سؤال اینجاست که چرا افراطیون مدعی اصلاحات، اصرار دارند که نقش «بلندگوهای دشمن در ایران» را ایفا کنند و برای بهرهمندی آمریکا از امتیازات بیشتر، از یکدیگر سبقت میگیرند؟!
هر وقت از پادوها و دنبالههای دشمن در داخل کشور صحبت میشود، رسانهها و فعالین مدعی اصلاحات به خط شده و به گویندگان این واقعیت، برچسب «متوهم» و «خیالپرداز» میزنند. این فرافکنی و فرار به جلو در حالی است که در کارنامه طیف تندرو مدعی اصلاحات، مستندات متعددی در این خصوص وجود دارد.
از «علیاصغر رمضانپور» معاون فرهنگی وزیر ارشاد در دولت اصلاحات- و سردبیر فعلی شبکه تروریستی و ضدایرانی «اینترنشنال» تا «حسین باستانی» از نزدیکان خاتمی و خبرنگار فراری منتسب به طیف مدعی اصلاحات. وی هر روز صبح تا قبل از ساعت هفتونیم، بولتنی برای مطالعه رئیس دولت اصلاحات آماده میکرد. بولتنی که به مرور برای هیئت دولت، رئیسمجلس و سایر چهرههای کلیدی اصلاحات هم فرستاده میشد.
و از «مرجان شیخالاسلامی آل آقا» از فعالین رسانهای جریان مدعی اصلاحات و از متهمین اصلی پرونده ۶/۶ میلیارد یورویی پتروشیمی و متهم به مشارکت اخلال در نظام اقتصادی کشور و تحصیل مال نامشروع به مبلغ هفت میلیون دلار که سال ۹۶ از کشور متواری شد، تا کاملیا انتخابیفرد و مجتبی واحدی و فریبا داوودی مهاجر و رکسانا صابری و نفیسه کوهنورد و فرناز قاضیزاده و اکبر گنجی و ابراهیم نبوی و فرشته قاضی و رضا حقیقتنژاد و نیکآهنگ کوثر و مانا نیستانی و امید معماریان و هوشنگ اسدی و نوشابه امیری و محمد مساعد و جمشید برزگر و اردشیر امیرارجمند و نیما راشدان و...
اینها کسانی هستند که با قلمفروشی و وطنفروشی در خدمت سرویسهای جاسوسی غربی بودند و پس از آن نقاب از چهره برداشته و از کشور متواری شده و در دامان اربابان خود مشغول پادویی و مزدوری شدند.
ما در قریب به سه سال اخیر شاهد هستیم که «دیپلماسی پویا و فعال منطقهای و جهانی» جای «دیپلماسی انفعالی» را گرفته و این تغییر ریل گذاری، دستاوردهای بزرگی را در پی داشته است.
بهتر است افراطیون مدعی اصلاحات، این اظهارنظر وزیر امور خارجه دولت قبل را که در پایان کار دولت مدعی تدبیر و امید گفته بود، آویزه گوش خود کنند. وی گفته بود:«با خوشخیالی، دوستان دوران سختی را در سراب طمع سرازیر شدن شرکتهای غربی از خود رنجاندیم. اتفاقی که اگر نمیافتاد نه دوستان دوران سختی رهایمان میکردند و نه با فشار حداکثری ترامپ مواجه میشدیم.»