گزارشی از اجتماع بزرگ سلام فرمانده در ورزشگاه آزادی/ آری ما به خرداد پر از حادثه عادت داریم
تاریخ انتشار: ۶ خرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۰۹۹۱۸۴
آنچه میخوانید؛ مشاهدات خبرنگار اجتماعی تسنیم از اجتماع بزرگ ورزشگاه آزادی است که از ۴ و نیم بعد از ظهر تا ساعت ۷ و نیم که مراسم تمام شد، در ورزشگاه حضور داشت و با جمعیت شرکتکننده در همایش "سلام فرمانده" همراه شد. - اخبار اجتماعی -
گروه اجتماعی خبرگزاری تسنیم- خردادِ پر از خاطرههای تلخ و شیرین ایرانیان؛ خردادی که آغازش شیرین است و در میانهاش دردی در دل دارد جانکاه، خردادِ معمولاً غمناک و ملتی که به آن عادت دارند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اما امسال خرداد، روی دیگر خود را هم نشان داد. نمادی از گردهمایی ایران برگزار شد تا اثبات وفاداری باشد و بیان اعتقاد. همایش مردمی بزرگی در ورزشگاه آزادی تهران برگزار شد تا سلامی به فرمانده داده شود، سلامی از سر اعتقاد برای فریاد استغاثه از خدا تا ظهور را نزدیکتر کند. این مراسم، جشن نبود، در روزهایی که کشور داغدار آبادان غیور است، کسی دل و دماغ جشن گرفتن و جشن رفتن را ندارد، "سلام فرمانده" مراسمی بود برای عرض ارادت به محضر صاحب عصر(عج) و در کنار آن تجدید بیعت با نایب برحق امام زمان(ع) حضرت امام خامنهای و وفاداری به اصل نظام اسلامی که اگر نبود، دنیا در سیاهی بود.
آنچه در ادامه میخوانید، مشاهدات خبرنگار اجتماعی تسنیم است که از 4 و نیم بعد از ظهر تا ساعت 7 و نیم که مراسم تمام شد، در ورزشگاه حضور داشت و با جمعیت همراه شد.
عجله کنید، دیر شده!
ورودی غربی ورزشگاه آزادی. ساعت 4 و نیم بعد از ظهر است. راننده تاکسی اینترنتی من را پیاده و از میان مردم راهی برای خود باز میکند و میراند. سر میگردانم و چشم میچرخانم، چقدر شلوغ!
تا به امروز فقط برای تماشای فوتبال به استادیوم آمده بودم. یک وقتی تعصب باشگاهی و زمانی هم عرقِ ملی، پایم را به سکوهای ورزشگاه میرساند. اما الان سالهاست ورزشگاه آزادی را از نزدیک ندیدهام. دیدن ورودی غربی با آن ابهت سردرِ ورزشگاه که انگار تلاش دارد سر به فلک بساید، حس غریبی را در من زنده کرد. نزدیک بود در دنیای خاطرهها و نوستالژیها غرق شوم که صدایی من را به خود آورد؛ "عجله کنید، دیر شده!" صدای مردی است که یک دختر دو یا سه ساله را در بغل دارد و پشت سر او همسرش و دختر دیگرش که او هم 10 ساله به نظر میآید، در حرکتاند. سوئیچ اتومبیلاش را در دستش میبینم، پشت سرم را نگاه میکنم و تعداد زیادی خودرو را میبینم که در گوشه و کنار بلوار مقابل ورزشگاه و خیابان فرعی آن پارک شدهاند. چرا اینجا؟ حتماً ظرفیت پارکینگ پر شده است. این پاسخ را به خودم میدهم و بعد به خودم تأکید میکنم که پاسخی منطقی به سؤالم دادهام.
از فضای دهه هفتاد و هشتاد و فوتبالهای آن دوره بیرون میآیم و پشت سر آن خانواده که عجله دارند! به راه میافتم. جمعیت پشت در ورزشگاه زیاد است، آن را با مسابقات فوتبال مقایسه میکنم. به اندازه بازی استقلال یا پرسپولیس با رقیبان در کارزار لیگ هستند. پس جمعیت قابل توجه است و از برنامه استقبال شده.
استقبال همگانی از یک سرود ملی
با جمعیت وارد محوطه بیرونی استادیوم فوتبال میشوم. از مقابل سالن 12 هزار نفری عبور میکنم. بیشتر مردان به معرفی ورزشگاه میپردازند؛ مردی به زن و بچههایش میگوید: "اینجا را ببینین! اینجا مسابقات کشتی قهرمانی جهانی و لیگ والبیال برگزار میشه. استادیوم فوتبال اونجاست." با دست جلو را نشان میدهد. من هم ناخواسته با گروه همراه هستم، گروهی که چند خانواده از فامیل آن را درست کردهاند، تعدادشان از خردسال و کودک و جوان و پیر شاید 15 نفر باشد. مشخص است که مذهبیاند.
اینها را میبینم به این فکر میافتم ببینم شرکتکنندگان در مراسم از چه قشری هستند. غالب افراد مذهبیاند. زنان و دختران با پوشش چادر و مردان هم تیپهای معمولی. اما تعداد زنان مانتوپوش و دخترانی که دوست دارند به اصطلاح تیپهای امروزی بزنند کم نیست.
بله، در مسیر از هر قشری از جامعه را میشود دید، از مرد میانسالی که عصا به دست دارد و شاید جانبازی است که برای تجدید میثاق با عهدی قدیمی آمده یا خردسالی که در کالسکه راحت لم داده و پدرش آن را هدایت میکند تا شاید او هم در مسیر قهرمانان قرار بگیرد.
بساط گرم پرچمفروشها
یک عده هم از فرصت استفاده مطلوب کردهاند و به دنبال کاسبیاند. فوتبالیها میدانند که در مسیر ورزشگاه، بساط فروش پرچم داغِ داغ است. امروز هم پرچمهای خوشرنگ ایران در اندازههای مختلف بر روی زمین پهن است. چه درآمدی هم نصیب فروشندگان میکند. صدای زن جوانی را میشنوم که با لبخند به شوهرش میگوید: "از اینا یاد بگیر! اگه زرنگ بودی همین امروز خرج یه ماهمون رو درمیآوردی." راست میگوید. پرچمفروشها سرشان شلوغ است و جیبشان پرپول. خدا برکت دهد.
"ووزلا" یادتان هست؟ همان بوقهای استادیومی که زمان جام جهانی آفریقای جنوبی به دنیا معرفی شد. سال 1389 بود و دهه نودیها هنوز به دنیا نیامده بودند. ووزلا هم از محصولات پرفروش مسیر ورزشگاه بود که کودکان را ترغیب به داشتن یکی از آنها میکند و پدرها با دست گذاشتن روی جیبشان، حساب و کتاب میکنند که آیا میتوانند آن را بخرند یا نه؟! ولی خوب، وقتی فرزندت را به این مراسم میآوری، قاعدتاً باید برایش هزینه کنی و چه بهتر او در این مراسمها به خواستههای منطقیاش برسد تا همیشه همراه بماند.
یکی دیگر از کاسبیها، رنگآمیزی صورت به زنگ پرچم مقدس جمهوری اسلامی ایران است. 3 چهار جوان قوطیهای کوچک رنگهای سبز و سفید و قرمز گواش را در دست دارند و لُپهای خندان کودکان را پرچمی میکنند در ازایش به درآمدی میرسند.
یک کاسبی دیگر هم هست. کسب ارزانقیمتی که هر چقدر پول بدهی، محصول زیادی نصیبت میکند. میزهای چند مؤسسه خیریه، با مجوز ستاد برگزاری همایش مردمی "سلام فرمانده" مردم را دعوت به امر خیر میکنند. این کاسبی با خداست که مشتریان زیادی هم جذب کرده. شک ندارم که زرنگترین کاسبها، آن جوانانی هستند که مردم را به امر خیر دعوت میکنند، دمشان گرم!
تا الان باید پول میدادی تا به چیزی برسی، اما برای آب و سربند، داوطلب هستند که آن را رایگان به تو برسانند. بطریهای آب خنک در بعد از ظهر گرم تهران، و سربندهایی با شعارهای "ایران"، "لبیک یا حسین"، "ما ملت امام حسینیم" و البته "عشق جانم امام زمانم" که "سلام فرمانده" با آن شروع میشود.
بیشتر از هر فینالی که تا الان دیدهاید!
بطری آب در دست وارد تونل ورودی ورزشگاه و بعد سکوهای تماشاگران میشوم؛ ای خدا! چه جمعیتی! حتی شلوغتر از هر فینال فوتبالی که این ورزشگاه به خود دیده است. شک ندارم از 100 هزار نفر هم بیشتر هستیم. تمامی صندلیها پر است. مردم حتی روی پلههای بین سکوها نشستهاند و چه ذوقی هم دارند! پشت سکوها تا راهروها، خانوادهها و کنار هم ایستادهاند و شک نکنید که کیف میکنند از این همه حضور.
به زور راهی برای خودم باز میکنم و در پلههای سکوی شمال شرقی استادیوم مینشینم. چقدر خوشحالی و ذوق و شوق هست. بازار سلفی داغ است و بعد، چرخاندن پرچمهای ایران و پرچمهای بزرگ منقش به عبارت متبرک "یا قمر بنی هاشم".
روی پیست دو و میدانی ورزشگاه، نظم و نظام حاکم است و هر کسی جای خودش است. چمن ورزشگاه با رنگ یکدستش دلربایی میکند. تابلوهای تبلیغاتی منقوش به واژههایی از شعر "سلام فرمانده" هستند؛ "عشق جانم امام زمانم" و شاید بهترین استفاده از این تابلوها تا به امروز همین عبارتی باشد که امروز منتشرش کردهاند.
در دایره میانی زمین سکویی تعبیه کردهاند و حامد سلطانی، مجری در آن به دنبال این است که این جمعیت پرشمار را در خواندن سرودهایی که برای برنامه پیشبینی کردهاند به هماهنگی برسانند. مدیران فرهنگی "ای لشکر صاحب زمان"، "عزیزم حسین (مداد رنگی)" و "سلام فرمانده" را برای این برنامه در نظر گرفتهاند.
در خلال تمرینها، برنامه نمایش ورزش باستانی و زورخانهای و برنامههای نمایش ورزشهای رزمی برقرار است تا رضایت تمام سلیقهها جذب شود.
در کنار پیست، موسی سلامت هم هست. جانباز پرسپولیسی که زندگیاش دائماً روی تخت میگذرد و گاهگاهی برای دیدن بازیهای پرسپولیس او را روی ویلچر مخصوصی میخوابانند و به ورزشگاه میآورند. او امروز هم آمده تا شاید خالصترین سلام را از سربازی که سربازی او ثابت شده به فرمانده ابلاغ کند.
سربازان شیرخوار امام خمینی و حاج قاسمهای دهه نودی امام خامنهای
سرودها چند بار پخش میشوند و جمعیت آن را میخوانند. چقدر هم خوب میخوانند. مثل اینکه در خانه بارها تمرین کرده باشند. همراهی مادران و پدران با فرزندانشان در خواندن سرودها شوقانگیز است. مادر جوانی که کمی پایینتر از من نشسته، دخترک ناز و نمکیناش را در خواندن سرود "سلام فرمانده" کمک میکند، با یادآوری کلمهها و با حرکت دستها بهمانند سلامی نظامی به فرماندهان.
تقریباً این کمک کردن به بچههای دو تا سه ساله را زیاد میبینم. بچهها پرچمهای کوچک ایران را روی هوا میچرخانند و انگار چیزی به دست آورده باشند و یا کار مهمی کرده باشند، در همخوانی بیش از 100 هزار نفری "سلام فرمانده" مشارکت میکنند.
این کودکان را که میبینم، یاد آن فرمایش پیر جماران و امام ملت ایران میافتم که زمانی در دهه 40 فرمودند؛ "سربازان من در گهوارهها هستند". وقتی امام آن جمله را به زبان آورد، خیلیها نتوانستند معنای آن را درک کنند، اما اسرار زمانی هویدا شد که 20 سال بعد، در سالهای دفاع مقدس، جان بر کفان و ایثارگران 20 ساله، کاروانهای شهادت به راه انداختند.
در جنگ آن سربازان غیور امام خمینی را دیدیم و حالا قول میدهم که خیلی از دهه نودیهای این مراسم، حاج قاسمهای سالهای بعد امام خامنهای هستند.
از آزادسازی خرمشهر تا شهادت حضرت صادق(عج)
دو روز از سالروز آزادسازی خرمشهرِ قهرمان گذشته است. برای بزرگداشت ایثارگری رزمندگانی که در عملیات آزادسازی شرکت کرده بودند و برای بزرگداشت مقام و منزلت شهری که عزیزکرده یک کشور است، حسین طاهری بازخوانی مداحی "ای لشگر صاحب زمان" حاج صادق آهنگران را اجرا کرد. در میانه خواندن این سرود ذکر "حیدر حیدر" و رجزی که طاهری به شعر اصلی نوحه افزوده است، جماعت را از جایشان بلند میکند و صدای کَر کننده اما غرورآفرین در گودی ورزشگاه مفهومش را میرساند؛ ما نسل حیدریم!
اجرای سرودی برای آزادسازی خرمشهر، برای نشان دادن حس وطندوستی تماشاگران است و از آنجا که پنجشنبه شب، شب شهادت امام صادق(ع) است، به نیاز مذهبی حاضران هم پرداخته میشود و جمعیت با کاری پرطرفدار از عبدالرضا هلالی که برای کودکان و نوجوانان ساخته شده از اباعبداللهالجعفرالصادق(ع) ارتباط میگیرند با اباعبداللهالحسین(ع) و "عزیزم حسین" یا همان "مداد رنگی" را عبدالرضا هلالی همخوانی میکنند.
سلام چند میلیون نفری به فرمانده
برنامه زمانی وارد بخش اصلی خود شد که ابوذر روحی، روی سکوی میانه زمین قرار گرفت. شمارش معکوس برای اجرای برنامه انجام و صوت "یا مولا یا صاحب الزمان / الغوث الغوث الغوث ادرکنی" پخش میشود و همهمهها به صداهای هماهنگی تبدیل میشوند که با ملودی بسیار زیبا و ماندگاری روی نُتهای برآمده از مهری غیرقابل توصیف میخواند: "عشق جانم امام زمانم / دنیا بدون تو معنایی نداره / عشق روزگارم وقتی که تو باشی دنیامون بهاره / دنیای بدون تو معنایی نداره / عشق روزگارم وقتی که تو باشی دنیامون بهاره / سلام فرمانده / سلام از این نسل غیور جامانده / سـلام فرمانده / سیدعلی دهه نودیهاشو فراخوانده / سلام فرمانده ..."
صدهزار نفر در استادیوم آزادی، بیش از بیست هزار نفر در محوطه بیرونی استادیوم و میلیونها نفر از طریق شبکههای تلویزیونی، ساعت 18 و 40 دقیقه بعد از ظهر پنجشنبه 5 خرداد 1401 همزمان با هم به فرمانده خود، به امام زمان(عج)، سلام دادند و عرض ارادت کردند و برای ظهور حضرت دعا کردند و در پس آن به نظامی اعلام وفاداری کردند که امید ملتهای مستضعف جهان است.
مراسم تمام شد، به بیرون میآیم. در کنار در خروجی چند خانواده را میبینم که تلاش میکنند از درب اصلی ورزشگاه وارد شوند. به این میاندیشم که آنها دیر کردهاند و جا ماندهاند، اما تلاششان در عصر پنجم خرداد، برای رسیدن به مراسم ستودنی است.
تمهیدات پلیس در اجتماع "سلام فرمانده"انتهای پیام/منبع: تسنیم
کلیدواژه: ورزشگاه آزادی امام خامنه ای امام خمینی ره امام زمان عج ورزشگاه آزادی امام خامنه ای امام خمینی ره امام زمان عج ورزشگاه آزادی سلام فرمانده بعد از ظهر امام زمان هزار نفر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۰۹۹۱۸۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بازسازی ورزشگاه آزادی به کجا رسید؟
برخی اظهارنظرهای مدیران سابق ورزشگاه آزادی حاکی از آن بود که اگر در این برهه ورزشگاه آزادی بازسازی نشود، فقط مدت دو سال قابل استفاده خواهد بود و عملیات عمرانی برای بازسازی آغاز شد، اما وعدههایی که داده شد در حد حرف باقی ماند و پروژه بازسازی طبق حرفها پیش نرفت.
مجموعه آزادی دچار فرسودگی محض استبه گزارش ایسنا، احمد مددی مدیر پیشین ورزشگاه آزادی زمانی که در سال ۱۴۰۱ مسوولیت مجموعه را برعهده گرفت در همان زمان اعلام کرد که با یک مجموعه فرسوده، پیر و کاملاً سالخورده مواجه هستیم.
وی بر این باور بود که این مجموعه ورزشی با بناها و تأسیساتش دچار فرسودگی محض است و معتقد بود که در آن برهه چندین نامه از وضعیت بغرنج مجموعه بهویژه تأسیسات و سیستم برق به عاصم یوسفی مدیر وقت شرکت توسعه و نگهداری اماکن ورزشی نوشته است.
مددی در آن برهه تاکید کرده بود که در ورزشگاه آزادی با پدیدهای بهنام شکست و ریزش سکوها مواجه هستیم به دلیل اینکه ورزشگاه نیم قرن سن دارد. در آن زمان در جلسهای که به منظور استحکام و ایمنی ورزشگاه در محل مجموعه آزادی با حضور مسوولانی از استانداری، فرمانداری، دادستانی، مرکز تحقیقات مسکن، شهرداری و… برگزار شد، عاصم یوسفی لب به انتقاد و گلایه از نمایندگان برخی سازمانهای حاضر در جلسه گشود و ناایمن بودن ورزشگاه را رد و این موضوع را شیطنت برخی اعلام کرد، این در حالی است که نهادهای متعددی نسبت به ایمنی ورزشگاه بهویژه در سکوها هشدار داده بودند.
مددی در آن زمان در مصاحبهای با انتقاد از وضعیت تامین بودجه بازسازی آزادی اعلام کرد: یک سال فریاد زدم که به دادِ مجموعه و ورزشگاه برسند همین فریادها سبب شد تا به بدترین آدم نزد این آقایان تبدیل شوم، عاصم یوسفی یکبار با من تماس گرفت و گفت که «چرا اینقدر به من نامه میزنی؟ چرا توپ را در زمین من میاندازی؟» من هم در پاسخ گفتم بودجه مجموعه آزادی دست من نیست و تمام حسابهای مجموعه متعلق به شرکت توسعه است، شما باید تخصیص اعتبار و منابع کنید، وظیفه من هشدار دادن است و باید این کار را انجام بدهم.
وعدههای بازسازی که به سرانجام نرسیدهمچنین ۱۸ مرداد سال ۱۴۰۲ مهیار عسگریان، رییس بعدی شرکت توسعه و نگهداری اماکن ورزشی بر این باور بود که اگر بودجه برسد، در آذر ماه ۱۴۰۲ سکوها به طور کامل آماده میشود و هزینه بازسازی را ۱۲۰۰ تا ۱۵۰۰ میلیارد برآورد کرد تا ورزشگاه به شرایط ایدهآل برسد.
مهیار عسگریان که ۲۶ آذر ۱۴۰۱ مسوولیت شرکت توسعه و نگهداری اماکن ورزشی را برعهده گرفت معتقد بود: از بهمن ۱۴۰۱ طرح مرمت و مقاومسازی استادیوم آزادی کلید خورد و از همان زمان که مسئولیت شرکت را برعهده گرفتم صحبت از ریزش سکوهای آزادی مطرح بود که با کمک راه و شهرسازی کار را شروع کردیم و تحقیقات لازم را روی سکوهایی که به لحاظ مقاومت و ایمنی مشکل داشت آغاز کردیم.
وی معتقد بود که ماهانه چیزی حدود یک میلیارد و پانصد میلیون تومان هزینه نگهداری آزادی است، اگر بخواهیم چمن استادیوم را بازسازی کنیم چیزی حدود یک میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان نیاز است، اگر بخواهیم استادیوم را به روزرسانی کنیم ۱۲۰۰ تا ۱۵۰۰ میلیارد بودجه نیاز است که البته با این رقمها استادیوم آزادی جمع نمیشود و نیاز به حمایت دولتمردان، نمایندگان مجلس و سازمان برنامه و بودجه دارد تا با تخصیص اعتبار مناسب کار بازسازی استادیوم آزادی زودتر تسریع و اجرایی شود.
وی در آن برهه بر این باور بود که اگر آزادی را به ما تحویل بدهند و اعتبار لازم را داشته باشیم بازسازی کامل ۱۸ تا ۲۰ ماه زمان میبرد، در غیر این صورت همزمان با برگزاری بازیها ۳ روز در هفته را از دست میدهیم و تنها ۴ روز زمان برای بازسازی باقی میماند و در این صورت پروژه طی ۳ سال انجام میشود.
در هر متر مربع ۱۸۰ کیلوگرم سبکسازی انجام شداواخر اسفند ۱۴۰۱ سکوهای غربی ورزشگاه آزادی تخریب شد تا سکوهای سبک سازی شده جدید مجدد نصب شوند. به گفته مشاور پروژه آزادی در هر متر مربع، ۱۸۰ کیلوگرم سبکسازی انجام شده است.
سال گذشته مشاور پروژه ورزشگاه آزادی طی گفتوگویی با ایسنا تاکید داشت از سال ۱۳۵۰ که ورزشگاه آزادی به بهره برداری رسیده، در طی این سالها بیشتر از آن چه که از آن نگهداری کنند، بهره برداری شده است. چنین سازه بزرگی نیاز به مراقبت داشته، اما متاسفانه از لحاظ شرایط ساخت و نوع نگهداری دچار آسیبهای جدی شده و در اثر گرما و سرما عایقهای این سازه آسیب دیده است. مشاور پروژه بر این باور بود که اگر ورزشگاه آزادی بازسازی نشود، فقط ۲ سال دیگر قابل استفاده خواهد بود.
فرصت طلایی بازسازی که از دست رفتجام ملتهای آسیا و تعطیلی یکماهه مسابقات لیگ برتر فرصت بسیار خوبی برای تسریع در بازسازی ورزشگاه آزادی بود و این امکان وجود داشت که سکوهای ورزشگاه آزادی کامل شود، اما شرکت توسعه این فرصت طلایی برای بازسازی را از دست داد.
در شرایطی که طبق وعده قبلی مسئولان، قرار بود سکوهای ورزشگاه آزادی تا آذرماه ۱۴۰۲ بازسازی شود، اما نه تنها این اتفاق رخ نداد، بلکه از فرصت جام ملتهای آسیا که با تعطیلی لیگبرتر فوتبال ایران همراه بود نیز هیچ استفادهای نشد.