فوت سه هزار نفر به دلیل نرسیدن عضو پیوندی
تاریخ انتشار: ۱۱ خرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۱۳۴۹۹۲
مدیرعامل انجمن اهدای عضو ایرانیان با اشاره به اینکه براساس آمارهای موجود سه هزار نفر به دلیل نرسیدن عضو پیوندی در سال فوت میکنند، گفت: حدود ۶ تا ۷ هزار عضو قابل اهدای انسانی ارزشمند که نمیشود قیمت برای آن گذاشت، زیر خاک میرود.
کتایون نجفی زاده در گفتگو با ایرنا افزود: با وجود پیشرفت فراوانی که در زمینه اهدای عضو و پیوند در کشور داشتیم هنوز روزانه ۷ تا ۱۰ نفر به دلیل نرسیدن عضو پیوندی در کشور فوت میکنند یعنی هر ۲ یا ۳ ساعتی که زمان میگذرد یک نفر با زجر فراوان جان خود را از دست میدهد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نجفیزاده اظهار داشت: فوت ۷ تا ۱۰ نفر در روز یعنی در ۳۶۵ روز سال؛ سه هزار نفر در لیست انتظار به دلیل نرسیدن عضو فوت میکنند و از طرفی دیگر حدود ۲ هزار و ۵۰۰ تا چهار هزار مرگ مغزی مناسب اهدا داریم از این افراد هرکدام هشت عضو قابل اهدا دارند.
۶ هزار عضو قابل اهدا زیر خاکمدیرعامل انجمن اهدای عضو ایرانیان افزود: از این هشت عضو وقتی خانوادهها برای اهدای عضو دیر رضایت میدهند به دلیل سموم مغزی؛ تعدادی از اعضا از کار میافتد و اگر سه عضو قابل اهدا هم داشته باشند یک هزار نفر از آنها عضو خود را اهدا میکنند در صورتی که ۲ هزار نفر اهدای عضو ندارند، یعنی برای این ۲ هزار نفر اگر سه عضو قابل اهدای آنها را در نظر بگیریم حدود ۶ تا ۷ هزار عضو قابل اهدای انسانی ارزشمند که نمیشود قیمت برای آن گذاشت، زیر خاک میرود.
وی تصریح کرد: اگرچه ۶ تا ۷ هزار عضو قابل اهدا زیر خاک میرود، از طرفی دیگر سه هزار نفر به دلیل نرسیدن عضو جان خود را از دست میدهند حتی اگر نیمی از افرادی که مرگ مغزی میشوند و حاضر به اهدای عضو نیستند، برای افراد نیازمند اهدای عضو داشته باشند، در واقع مرگ و میر در لیست انتظار ما هم رقم پایینی خواهد شد.
امکان انجام انواع پیوند عضو در ایرانوی اظهار داشت: ایران امکان انجام انواع و اقسام پیوند عضو را در کشور دارد و بیماران نیازی نیست که از کشور خارج شوند که بسیاری از کشورها این امکان را ندارند.
نجفی زاده ادامه داد: ایران در آسیا رتبه اول اهدای عضو از مرگ مغزی را دارد و این جای افتخار دارد، اهدای عضو از مرگ مغزی دستاورد انقلاب اسلامی است برای اینکه حتی قبل از اینکه قانون تصویب شود سال ۱۳۶۸ امام خمینی (ره) با فتوایی اهدای عضو از مرگ مغزی را مجاز دانستند و دو سال بعد از آن رهبر معظم انقلاب اسلامی آن را تایید کرد و همین پیوند عضو و اعضا را در کشور آغاز کرد.
مدیرعامل انجمن اهدای عضو ایرانیان گفت: در سال ۱۳۷۲ اولین پیوند قلب و اولین پیوند کبد ایران انجام شد و هنوز قانون تصویب نشده بود و در نهایت قانون پیوند عضو از سال ۱۳۷۹ تصویب شد، یعنی ۱۱ سال پس از فتوای امام راحل، برای همین این موضوع را دستاورد انقلاب اسلامی میدانم.
وی تصریح کرد: وقتی در دوران جنگ دستگاهها و تجهیزات دیالیز در کشور کمبود داشتیم و بیماران در لیست انتظار پیوند، جان خود را از دست میدادند؛ متخصصان ایران به پیوند به شدت روی آوردند و سعی کردند در واقع تا جایی که امکان دارد اهدای عضو و پیوند را افزایش دهند تا بمیاران در لیست انتظار پیوند فوت نکنند.
حرف ضد فرهنگ اهدای عضو نزنیموی با بیان اینکه برای اینکه از لیست انتظار کم و به تعداد افراد علاقهمند به اهدای عضو عزیزان آنها افزوده شود، به شدت نیازمند فرهنگسازی در این زمینه هستیم، ادامه داد: درخواست داریم که حرف ضد فرهنگ اهدای عضو نزنیم اگر در یک برنامهای اعلام میکنیم که در ماه رمضان مکرر دیده شده است که فرد میگوید من مرگ مغزی بودم و دوباره زنده شدهام، این یعنی اینکه فردی که اعضای عزیز خودش را اهدا کرده است چه فکری میتواند داشته باشد.
مدیرعامل انجمن اهدای عضو ایرانیان افزود: شاید با خود تصور کند که کاش من هم اعضای عزیز خودم را اهدا نمیکردم و بچهام زنده میشد که از سال ۱۹۶۴ که دانشگاه هاروارد تعریف مرگ مغزی را مطرح کرد حتی یک مورد مرگ مغزی نبوده که به زندگی برگردد و اشتباهی که مردم دارند تفاوت مرگ مغزی و کما است.
وی خاطرنشان کرد: در مرگ مغزی سلولهای مغزی تخریب و متلاشی میشوند یعنی اینکه وقتی جمجمه مرگ مغزی باز میشود، چون خون رسانی قطع شده است به یک حفره بسته استخوانی تبدیل شده و مغز داخل آن گندیده شده است و یک مایع بیشکل متعفن وجود دارد، به هیچ عنوان فرد پس از مرگ مغزی برنمیگردد.
نجفیزاده تصریح کرد: در حالت کما سلولهای مغزی سرجای خودش قرار دارد، اما فقط کار نمیکند، قندخون پایین میآید و زمانی که به فرد قند تزریق میشود فرد هوشیار میشود ممکن است یک روزی کارکرد سلول برگردد و شاید چند لحظه یا چندین سال این موضوع زمان بر باشد.
اطلاعات غلط درباره اهدای عضو تیشه به ریشه این نهال نوپا میزندمدیرعامل انجمن اهدای عضو ایرانیان ادامه داد: در مرگ مغزی به هیچ عنوان امکان برگشت فرد وجود ندارد به همین منظور درخواست داریم که از همه رسانهها و ارگانهای خبری که اطلاعات غلط به مردم داده نشود و تیشه به ریشه نهال نوپای اهدای عضو کشور میزند وباید این تصور را داشت که اگر عزیز فردی که این اقدام را انجام داده است نیازمند پیوند عضو باشد و عضو به وی نرسد و جان خود را از دست بدهد هیچوقت حاضر به انتشار چنین خبری نخواهد شد، چون زندگی عزیز وی وابسته به عضو انسانی از یک انسان به انسان دیگر است.
وی ابراز امیدواری کرد با همکاری همه ارگانهای فرهنگساز و همه مسئولان کاری کنیم که فرهنگ اهدای عضو در کشور نهادینه شود و اگر کسی خدا این توفیق را نصیب وی کرد که با مرگ مغزی از دنیا برود، چون یک درصد مرگها مرگ مغزی میشود، اعضای بدن وی به دیگران اهدا شود.
نجفی زاده با بیان اینکه وقتی فردی دچار ایست قلبی میشود فرصت اهدای عضو ندارد، اما با مرگ مغزی فرصت انجام کار خیر دارد، اظهار داشت: باید بیاییم در خانوادهها صحبت کنیم و نظر خودمان را اعلام کنیم که اگر مرگ مغزی شدیم با ما چکار کنند، چون اگر خانوادهها ندانند ۴۸ درصد رضایت خود را اعلام میکند، اما اگر اطلاعاتی درباره اهدای عضو داشته باشد ۱۰۰ درصد رضایت خواهد داشت.
وی تصریح کرد: باید با خانوادهها صحبت شود که اگر ما به دلیل مرگ مغزی فوت کردیم نباید اعضای ارزشمند خود را به زیر خاک ببریم در حالی که بیمارانی هستند که به دلیل نرسیدن همین اعضا فوت میکنند و همه ما دست به دست هم دهیم و فرهنگسازی کنیم تا به روزی برسیم که هیچ بیمار نیازمند پیوندی در لیست انتظار پیوند به دلیل نرسیدن عضو فوت نکند و امیدواریم هیچ کس مرگ مغزی نشود، اما مرگ حق است و اگر کسی خدا این توفیق را به وی داد که به طریق مرگ مغزی از دنیا برود اعضای ارزشمندش را با خود زیر خاک نبرد.
منبع: فرارو
کلیدواژه: اهدا عضو مرگ مغزی مدیرعامل انجمن اهدای عضو ایرانیان نفر به دلیل نرسیدن عضو هزار عضو قابل اهدا جان خود را از دست لیست انتظار فوت می کنند سه هزار نفر مرگ مغزی خانواده ها پیوند عضو نجفی زاده زیر خاک
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۱۳۴۹۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«مه مغزی» عارضه جدید کرونا
به گزارش قدس خراسان، سرفههای خشک، تنگی نفس، تب، کاهش اکسیژن خون و گاهی مرگ، سناریو تلخی بود که در دسامبر ۲۰۱۹ در ووهان چین برای جهان نوشته شد و همه را درگیر کرد؛ اما این همه ماجرا نبود و با پایان همهگیری این بیماری مرگبار، حالا در میان روزمرگیهایمان شاهد تنگی نفس و سرفههای خشک روح و روانمان هستیم که بیصدا در گوشهای از زندگی خزیدهاند، گاه مضطرب و دستپاچه، گاه افسرده و زمانی گیج و منگ روی پاهایی لرزان، جسم خسته و بیجانشان را جابهجا میکنند و حتی در خواب هم آرام و قرار ندارند و با کابوسهای شبانه درگیرند. عواقبی که بیشتر از همه گریبانگیر کادر درمان خط مقدم مبارزه با کرونا شد.
تأثیرات روحی- روانی کرونا بر کادر درمان پررنگتر از بقیه بود
یک عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد در این باره به خبرنگار ما میگوید: اگرچه استرس شغلی در همه مشاغل وجود دارد؛ اما در حرفههایی که با سلامتی انسانها مرتبط هستند، این موضوع اهمیت و فراوانی بیشتری پیدا میکند. هرچند کادر درمان، نقش مهمی در حفظ و بهبود سطح کیفی مراقبتهای بالینی و سلامت جامعه ایفا میکند؛ اما این قشر از جامعه به اقتضای وظایف شغلی و شرایط خاص محیط کار در مواجهه با تهدیدهایی هستند که میتواند با اعمال فشارهای شدید روانی، سلامت آنها را در ابعاد مختلف جسمانی، روانی و اجتماعی به مخاطره انداخته و موجب تضعیف عملکرد کاری آنان شود.
۶۰درصد کادر درمان در برخی از جوامع، از فرسودگی شغلی رنج میبرند
دکتر زنیره سلیمی اضافه میکند: شیفتهای کاری فشرده و زیاد، مشاهده رنج و مرگ بیماران، استرس ناشی از بیماری، تصمیمگیریهای بالینی دشوار، مسئولیتهای حرفهای و مراقبت از بیماران از جمله شایعترین عوامل استرسزایی هستند که پرسنل، روزانه در محیطهای بیمارستانی و درمانی با آن روبهرو میشوند و گاهی سلامت روان آنها را به مخاطره میاندازد و گاهی عملکردشان را تحت تأثیر قرار میدهد.
وی با بیان اینکه به دلیل استرس مزمن در این افراد، ریسک بالای بروز اضطراب و فرسودگی شغلی نیز برای آنها در درازمدت محتمل است، عنوان میکند: بر اساس مطالعات صورت گرفته، مشخص شده حدود ۶۰درصد کادر درمان در برخی جوامع از فرسودگی شغلی رنج میبرند.
این روانپزشک یادآور میشود: چنین حوادث تروماتیکی، میتوانند احساس امنیت افراد را کاهش دهند، واقعیت مرگ را به آنها یادآوری کنند و عوارض مضری بر سلامت روان افراد داشته باشند.
سلیمی متذکر میشود: علائم و اثرات روانشناختی منفی این همهگیری از جمله اختلال استرس پس از سانحه، اضطراب، افسردگی، ترس، استرس و مشکلات خواب، فرسودگی شغلی و تغییر عملکرد روزانه در کادر درمان بسیار شایع بود. همچنین برخی ویژگیهای اختصاصی کووید۱۹ مانند همراهی آن با بیماری شدید و مرگ و میر، قدرت سرایت بالا و اینکه بسیاری از مبتلایان بدون علامت هستند، زمینهساز افزایش اضطراب سلامتی در افراد بود.
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد با بیان اینکه کادر درمان به ویژه جزو گروههای آسیبپذیر در این دوران بیسابقه بودند، میگوید: این افراد به دلیل افزایش احتمال تماس با ویروس در محیط بالینی، در خطر بالاتری برای ابتلا به عفونت بوده و ترس زیادی از انتقال آن به اعضای خانواده و عزیزانشان داشتند. سایر عوامل استرسزا شامل اضطراب سلامتی، طولانی شدن زمان قرنطینه، ناامیدی، نگرانی، درماندگی، خستگی، کمبود لوازم محافظتی، اطلاعات ناکافی و آگاهی محدود از این ویروس، شایعات مختلف در سطح جامعه، ابهام و غیرقابل پیشبینی بودن شرایط، مسائل مالی، باورهای منفی درباره واکسیناسیون و انگ ناقل بودن منجر به کاهش سلامت روان و افت کیفیت زندگی کاری کادر درمان شد.
سلیمی خاطرنشان میکند: در کل میتوان گفت نگرانی از ابتلا به بیماری و مرگ یا انتقال بیماری به خانواده، فشار کاری زیاد، شیفتهای متناوب و ساعت کاری زیاد، نگرانی از کمبود وسایل محافظتی، فشار فیزیکی ناشی از تجهیزاتی مانند ماسک، شیلد و گان، محدود شدن استقلال و دستورالعملهایی که موجب افزایش کار و نبود فراغت و مرخصی برای آنها میشد، نگرانی از ناتوانی در انجام درست کارها، مواجهه با خشم و پرخاشگری بیماران و خانوادههایشان، مواجهه با مرگ بیماران و سوگواری خانوادهها، تنش و نگرانی در مورد مدیریت امور خانواده، مواجهه با انگ بیماری و طرد شدن به خاطر کار در محیط پرخطر، همه و همه موجب فشار مضاعف روانی بر کادر درمان شد تا جایی که هنوز هم با گذشت چند سال از همهگیری کرونا برخی افراد درگیر مشکلات روحی ناشی از آن هستند. به خصوص افرادی که سوگوار شدند و عزیزانشان را از دست دادند؛ چراکه اغلب در آن شرایط امکان برگزاری مراسم عزاداری به صورت کامل وجود نداشت و این افراد سوگ حل نشده دارند و برخی همچنان به ما مراجعه میکنند و تحت درمان هستند.موضوع سوگ پایان نیافته و تبعات آن در کادر درمان خیلی پررنگتر بود.
بروز اختلال شناختی در ۴۵ درصد افرادی که کرونا را تجربه کردند
وی متذکر میشود: اختلالات شناختی ناشی از کرونا یکی از تبعات این بیماری بود. ویروس کرونا میتواند تأثیرات مخربی روی مغز انسان داشته باشد به طوری که سبب مشکلات حافظه، تمرکز، نقص توجه و سایرعملکردهای شناختی مغز میشود. این مشکلات شناختی حتی در افرادی که بیماری خفیف کووید را تجربه کردند نیز دیده میشود.
سلیمی ادامه میدهد: در ۴۰ تا ۴۵ درصد افرادی که مبتلا به کرونا شدند، اختلال شناختی بروز کرده و ۲۷ درصد افرادی که دچار این بیماری شدند، عملکرد حافظه و توان مغزیشان به وضوح دچار افت شده است. این اختلال در برخی بیماران بهبود یافته شدید بوده به طوری که پس از مدتها هم که دوباره مورد بررسی قرار گرفتند، تغییر چندانی در عملکرد شناختی آنها رخ نداده بود.
این استاد دانشگاه تشریح میکند: اختلالات شناختی طیف وسیعی دارد و از یک مشکل کوچک در حافظه و تمرکز و نقص توجه تا بیماریهای سنگین و جدی مانند آلزایمررا در بر میگیرد. در واقع افرادی که به کووید مبتلا میشدند به خصوص افراد جوان، وقتی پیش ما میآمدند، اظهار میکردند حافظهشان مثل قبل نیست و نمیتوانند تمرکز کافی در انجام کارها داشته باشند.
بروز اختلال خواب در ۷۰ درصد افراد
این روانپزشک اضافه میکند: بیماری کرونا عملکرد اجرایی مغز را تحت تأثیر قرار داده؛ یعنی علاوه بر تأثیر مستقیمی که ویروس بر سلولهای مغز گذاشت، اختلال خوابی که ایجاد میکرد موجب تشدید اختلال شناختی میشد تا ۷۰ درصد بیماران کووید به ویژه در کادر درمان دچار اختلال خواب شدند و با علائم بیخوابی، پرخوابی، خوابآلودگیهای روزانه، کابوسهای شبانه و خوابهای منقطع به ما مراجعه میکنند.
سلیمی تشریح میکند: کووید در مناطق مهمی از مغز سبب تسریع پیری سلولهای مغزی میشود و احتمال خطر ابتلا به بیماریهای قلبی عروقی و عصبی مانند آلزایمر، پارکینسون و سایر بیماریهای شناختی را افزایش میدهد. ما به وضوح دیدیم سالمندان و افرادی که بیماری زمینهای داشتند، دچار اختلالات شناختی جدی و مزمن شدند، به خصوص علائم آلزایمر تشدید شد.
وی میگوید: دربیماران آلزایمر مراجعهکننده، پس ازهمهگیری کووید، عواملی همچون قرنطینه کرونا و کاهش روابط اجتماعی و رفت و آمدهای حضوری، سبب تشدید علائم شناختی شده بود. در افرادی که بر اثر کرونا بستری میشدند، مشکلات شناختی خیلی واضحتر از بقیه بود.
عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی مشهد در ادامه به یکی دیگر از تبعات کرونا اشاره و اظهار میکند: کرونای طولانی علائمی شبیه سندرم مزمن دارد و بسیاری از افرادی که کووید را از سر گذراندند، به سندرم خستگی بعد ویروس مبتلا شدند که شامل مجموعهای از علائم است؛ علائم و نشانه هایی که پس از بهبود بیماری کرونا در افراد بروز کرد و آنها را برای هفتهها، ماهها و حتی سالها درگیر خستگی و دردهای مزمن، احساس مهمغزی، تنگی نفس و اختلال در حافظه و توجه و افسردگی کرد. بروز این نشانهها در خانمها، افرادی که سن بیشتر یا بیماری زمینهای داشتند، بیشتر بود و با استراحت هم برطرف نمیشد البته خیلیها با گذشت زمان به تدریج بهبود یافتند.
بروز مهمغزی در ۳۰ درصد افرادی که به کووید ۱۹ دچار شدهاند
سلیمی عنوان میکند: حدود ۳۰ درصد افرادی که به کووید۱۹ دچار شدهاند، یک وضعیت روانشناختی طولانی با عنوان مهمغزی را گزارش کردهاند؛ این اختلال شامل علائم کاهش و ضعف حافظه و مشکل در تمرکز است و توضیحی که بیماران در مراجعه به ما داشتند این بود که انگار وضوح ذهنیمان کم شده، فعالیتهای روزانه را فراموش میکنیم، در انتخاب کلمات مشکل داریم و وقتی میخواهیم صحبت کنیم، در به یاد آوردن کلمات مشکل داریم. احساس سردرگمی و کند پیش رفتن کارهایی که پیش از این به راحتی و در زمان کمتری انجام میشد، آشفتگی افکار، کاهش انرژی، بیحسی عاطفی و تغییرات خلق و خو از دیگر نشانههای مهمغزی است. در واقع مهمغزی روی حافظه، تمرکز و عملکرد روزانه فرد اثر میگذارد و متأسفانه در برخی افراد هنوز پس از گذشت یکی دو سال از تمام شدن همهگیری کرونا همچنان علائم با شدت و ضعف گزارش میشود، به ویژه در کادر درمان چون استرسهای روزانهشان بیشتر است.
وی ادامه میدهد: ما در گروه روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد چندین مطالعه درخصوص اثرات کرونا بر بروز یا تشدید اختلالات روانی و شناختی داشتیم و نتایجی که بدست آمد، خیلی شبیه نتایج مطالعات بینالمللی بود. در پژوهشی که داشتیم متوجه شدیم کادر درمانی که در خط مقدم مبارزه با کرونا کار میکردند بیشتر در معرض اضطراب کرونا، اضطراب سلامتی، افت کیفیت زندگی، افسردگی و استرس مزمن قرار داشتند. همچنین کادر درمانی که ساعات بیشتر و شیفتهای متوالیتری در بخشهای کرونا کار کردند، نسبت به افرادی که در بخشهای کمخطرتر فعالیت داشتند، مشکلات روانشناختی بیشتری را تجربه کردند. در تمام پرسشنامهها و مصاحبههایی که در این پژوهش انجام دادیم، فرسودگی شغلی کادر درمان نسبت به سایر پرسنل غیر درمان، بسیار بیشتر بود.
خبرنگار: مـعصومـــه مؤمنیــان