Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش ایران آنلاین به نقل از رجانیوز،  هفته گذشته سخنگوی قوه قضاییه در نشست خبری با اشاره به رسیدگی پرونده کرسنت از حضور بیژن زنگنه، وزیر نفت دولت های هفتم، هشتم، یازدهم و دوازدهم در دادگاه کیفری یک خبر داد. مسعود ستایشی در خصوص استعلام اتهامات زنگنه گفت: بحث کارشناسی به طور کامل صورت گرفته و در روزهای آینده نیز جلسات بعدی تشکیل و نتایج حاصله اعلام خواهد شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



اما ماجرا از کجا شروع شد؟
در سال 1391، پرونده بیژن زنگنه در موضوع کرسنت با صدور کیفرخواستی به جریان افتاد. طبق شنیده ‌ها وی چندین بار احضار شده و با استنکاف از حضور در دادگاه پس از آخرین احضاریه که در تاریخ ۱۵ آبان سال گذشته بود، کیفرخواست دیگری بنا به تقاضای نمایندگان مجلس به دادگاه ارسال شد. از این رو رسیدگی به پرونده کرسنت در داخل کشور بسیار حائز اهمیت است.

رشوه و دلالی روح حاکم بر کرسنت
قرارداد گازی بین ایران و شرکت اماراتی «کرسنت پترولیوم» در سال 1381 به ریاست جمهوری «سید محمد خاتمی» و دبیری «حسن روحانی» در شورای‌ عالی امنیت ملی و تصدی «بیژن زنگنه» در وزارت نفت به امضا رسید. به ‌موجب این قرارداد، مقرر شده بود تا ایران گاز تولیدی از میدان سلمان را تا 25 سال به این شرکت اماراتی بفروشد.

پس ازانعقاد این قرارداد، در همان زمان با پیگیری شورای ‌عالی امنیت ملی و سازمان بازرسی‌کل کشور، اجرای قرارداد بنا به دلایلی چون فساد گسترده با پرداخت رشوه ‌ها و وجود دلالان مختلف، ارزان ‌فروشی گاز، مناسب نبودن نقطه تحویل گاز با توجه به مسائل امنیتی و دیگر اشکالات ساختاری متوقف شد.

در سال 1383 با پیگیری‌ های شورای ‌عالی امنیت ملی، مشخص شد که شرکت کرسنت اصلا صلاحیت لازم برای انعقاد این قرارداد را نداشته و طرف ایرانی با توجه به تمامی مسائل، به‌ راحتی می‌توانسته قرارداد را ملغی اعلام کند، اما در همین زمان بود که با فشار و لابی توسط دلالان و واسطه ‌ها، هیئت مدیره شرکت ملی نفت مجاب شد تا الحاقیه‌ای به قرارداد اضافه کند؛ این اقدام که در تضاد کامل با منافع ملی بود، سبب شد تا حق لغو قرارداد از ایران به نفع شرکت اماراتی گرفته شود.

این الحاقیه که مثل اصل قرارداد با حضور دلالان و پرداخت رشوه تهیه شده بود، همچنین وجود مسائل امنیتی در این قرارداد موجب شد تا مراجع نظارتی در ایران همچون سازمان بازرسی‌کل کشور، به‌طور کلی اجرای این قرارداد را ملغی اعلام کند.

شرکت کرسنت پترولیوم با تقاضای خسارت بابت اجرایی نشدن این قرارداد در سال 1388، از ایران در دادگاه لاهه شکایت کرد. گرچه جمهوری اسلامی ایران با ارائه مستندات گسترده رشوه در این پرونده، موفق شد تا سال 1390 فساد در انعقاد این قرارداد را در دادگاه لاهه اثبات کند، از طرفی نیز علیه مدیران و مسئولانی که در امضای قرارداد کرسنت نقش داشتند از جمله وزیر وقت نفت، پرونده ‌هایی در مراجع قضایی باز شد.

چرخش 180 درجه‌ای حسن روحانی
با روی کار آمدن دولت یازدهم به ریاست حسن روحانی در سال 1392، و معرفی بیژن زنگنه به مجلس تحت عنوان وزیر پیشنهادی وزارت نفت، برخی از نمایندگان و کارشناسان حوزه نفت نسبت به پرونده کرسنت و احتمال بالای محکومیت ایران، درصورت رای اعتماد به زنگنه و تصدی وزارت نفت توسط وی هشدار دادند، اما شیخ الوزرا اصلاحات(زنگنه) این هشدار را یک جنگ روانی بیان کرد.

ژنرال نفتی اصلاحات، همان مسئولانی که در امضای قرارداد کرسنت نقش داشتند و پرونده‌ های آنها در مراجع قضایی باز بود را دوباره در وزارت نفت بکارگیری کرد و در رده های بالا و مهم وزارتخانه منصوب کرد. شرکت کرسنت این موضوع را دستاویزی برای کمرنگ کردن نقش فساد در انعقاد قرارداد گرفت و با استناد به این موضوع، دفاع جمهوری اسلامی ایران مبنی بر وقوع فساد در این پرونده را زیر سوال برد و بر همین اساس ورق به سود این شرکت برگشت.

روند پیگیری پرونده کرسنت در دادگاه لاهه که تا پایان دولت دهم به ‌نفع ایران در حال گذر بود، رفته رفته تغییر کرد. درحالی که کرسنت و واسطه ‌های مرتبط با آن فساد کرده‌اند، بی تدبیری دولت یازدهم و دوازدهم به ‌ناحق ملت ایران را متحمل «خسارت سنگین» ساخت.

رئیس جمهور دولت یازدهم در جریان دفاع از وزرای پیشنهادی در صحن علنی مجلس شورای اسلامی در دفاع از زنگنه قسم جلاله خورد که موضوع کرسنت را ظرف 3 ماه حل ‌و فصل کند و در بخش دیگر سخنان خود درباره بیژن زنگنه اینگونه بیان داشته بود که «وزارت نفت نیازمند دیپلماسی گستردهای است و بی تردید زنگنه جز بهترین ها هستند و به تعبیری بهترین است که می تواند در این شرایط حساس این مسئولیت را بپذیرد. آشنایی من با او از زمان جبهه های جنگ است.»

اما یادآوری این نکته ضروری است که حسن روحانی در دوره دبیری شورای ‌عالی امنیت ملی در سال 1381 با نوشتن نامه اعتراضی خطاب به سید محمد خاتمی، اقدام وزیر وقت نفت، بیژن زنگنه را در انعقاد قرارداد با شرکت اماراتی را بیرون از چارچوب قانون، از طریق واسطه و دارای آثار منفی فراوان برای کشور دانست.

دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی در بخشی از نامه اعتراضی اینچنین اظهار داشته بود که «عقد قرارداد طولانی گاز با شرکتی غیر معتبر که بنابر گزارشات دریافتی از وزارت نفت طی سال ‌های گذشته عملکردی ضعیف و توام با نادیده گرفتن حقوق ایران در ارتباط با میدان نفتی مبارک داشته، تکرار تجربه تلخی است که سالیان دراز گرفتار آن خواهیم بود. قیمت و شرایط قراردادی مذاکره شده در مقایسه با منطقه بسیار پایین و غیرمطلوب است. قرارداد کرسنت احتمالا آثار منفی اقتصادی درازمدت بر بازار گاز کشور خواهد داشت و هیچ منفعت سیاسی نیز در پی نخواهد داشت. از حدود یک سال پیش سوالاتی از وزیر نفت درباره قرارداد کرسنت مطرح کرده‌ام که با وجود دستور شما، پاسخی دریافت نشده است... قرارداد مذکور از طریق واسطه ‌‌ها و عدم ارتباط مستقیم دولتی با یک شرکت غیر معتبر به امضا رسیده است.» این چرخش و تغییر فاز حسن روحانی به عنوان اولین فردی که فساد کرسنت را در نامه ای گوشزد کرده بود، با انتصاب مشکوک مسببین آن، این پرسش را ایجاد می کند که چرا وی زمینه ساز تحمیل خسارت سنگین به ایران شد؟!

دسته گل میلیارد دلاری ژنرال نفتی
وزیر سابق نفت، بیژن زنگنه در ابتدای دولت یازدهم ادعا کرده بود در صورت رسیدن به صندلی وزارت نفت، پرونده کرسنت را 15روزه حل خواهد کرد. ادعای او نه ‌تنها در 15 روز بلکه که با گذشت 8سال و اتمام تصدی وزرات در دولت های یازدهم و دوازدهم، تحقق نیافت. مهرماه سال گذشته خبرگزاری رویترز خبری مبنی بر جریمه و محکومیت ایران در دادگاه‌ بین ‌المللی داوری به دلیل بازگشت متهمان به فساد در قرارداد کرسنت بر مناصب مدیریتی وزارت نفت در دولت یازدهم و دوازدهم منتشر کرد.

مطابق این خبر شرکت «دانا گاز» امارات متحده عربی (شرکت مادر کرسنت پترولیوم) اعلام کرد که دادگاه بین ‌المللی داوری در پاریس شرکت ملی نفت ایران را به علت عدم پایبندی ایران به قرارداد گازی سال 1381، به پرداخت ۶۰۷.۵ میلیون دلار معادل 15 هزار میلیارد تومان جریمه محکوم کرده است.

جریمه فوق تنها سهم دانا گاز به عنوان سهامدار اصلی و ذینفع در کرسنت است، در حالی که رئیس سازمان برنامه و بودجه، مسعود میرکاظمی در این باره می گوید: « قرارداد کرسنت یک قرارداد ننگین بود که هم از لحاظ اقتصادی برای ما ضررها و زیان‌ های زیادی به دنبال داشت و هم از نظر امنیتی می‌توانست موجب تحکیم ادعاهای مطرح ‌شده در مورد جزایر سه ‌گانه ابوموسی،‌ تنب بزرگ و تنب کوچک ایران شود... ما در قرارداد کرسنت به خاطر بکارگیری متهمینی در این پرونده در دولت آقای روحانی محکوم به پرداخت خسارت شده‌ایم و دادگاه ما را به پرداخت 2 میلیارد و 400 میلیون دلار محکوم کرده است که از حساب ما برداشت خواهد شد.»

نکته قابل تاسف و تامل آنکه، این محکومیت فقط مربوط به 8.5 سال اول از قرارداد 25 ساله کرسنت یعنی بازه زمانی سال‌ های 1384 تا 1393(2005-2014) می باشد، چرا که رسیدگی به پرونده کرسنت در قالب دو بازه زمانی است که 16.5سال دوم مربوط به سال های 1393 تا 1409(2014-2030) در دستورکار دیوان داوری بین ‌المللی قرار گرفته است و جریمه ذکر شده تنها مربوط به بخش اول این «خسارت سنگین» است. حال مشخص نیست هزینه این خسارت سنگین از جیب چه کسی قرار است پرداخت شود و آیا خاتمی، روحانی یا زنگنه هزینه این خسارت را پرداخت خواهند کرد؟!

دانا گاز می‌گوید داوری دوم با ادعای بسیار بزرگ ‌تر در حال انجام است و جلسه نهایی آن در مهرماه سال جاری در پاریس برگزار می‌شود که انتظار می‌رود رقم نهایی خسارت در سال بعد اعلام شود. تاکنون هیچ منبع موثقی درباره بخش دوم پرونده کرسنت اظهار نظر رسمی نکرده است اما بدیهی است که رقم جریمه دوم ایران هر چه باشد از رقم اول خیلی بیشتر است. در این بین برخی شنیده‌ها درباره محکومیت اولیه حداقل 10 میلیارد دلاری ایران در بخش دوم پرونده کرسنت مطرح می‌شود.

به گفته حقوق دانان بین الملل در صورت بررسی پرونده متهمان داخلی در قرارداد کرسنت، امکان تغییر رای دادگاه بین ‌المللی در بخش دوم قرارداد و جلوگیری از محکومیت حداقل 10 میلیارد دلاری ایران وجود دارد. قوه‌ قضاییه می‌تواند با ورود قاطعانه به پرونده کرسنت، مسببان اصلی تحمیل این قرارداد که بر مبنای رشوه و فساد شکل گرفته و متحمل خسارت سنگین به کشور شده است را به سزای عمل خود برساند. باید دید پس از دادگاه بیژن زنگنه آیا پای محمد خاتمی و حسن روحانی نیز به دادگاه باز خواهد شد یا خیر؟!

 

انتهای پیام/

 

 

 

منبع: ایران آنلاین

کلیدواژه: یازدهم و دوازدهم پرونده کرسنت عالی امنیت ملی قرارداد کرسنت میلیارد دلاری شرکت اماراتی دولت یازدهم خسارت سنگین حسن روحانی بیژن زنگنه وزارت نفت

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۱۳۵۷۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کیومرث صابری؛ چگونه «گل‌آقا» و بعد «گل‌آقای ملت ایران» شد؟/ "بنویسید خاتمی، بخوانید ناطق"؛ ناراستی که راست تلقی شد!

   عصر ایران؛ مهرداد خدیر- امروز 11 اردیبهشت بیستمین سالگرد خاموشی کیومرث صابری فومنی است؛ نام ماندگار طنز در ایران بعد از انقلاب 57 که از حسن اعتماد رهبران جمهوری اسلامی به خود و سابقه دوستی با شهید رجایی بهره برد و در فضای جنگ جسارت کرد و با حمایت سید محمود دعایی ستون «دو کلمه حرف حساب» را در روزنامه اطلاعات به راه انداخت و بعد از چند سال در ادامۀ آن مجلۀ «گل آقا» را منتشر کرد که برای خیلی‌ها یادآور دوران «توفیق» بود.
  
   نسل تازه‌ شاید نداند کیومرث صابری فومنی (که بر خلاف خیلی‌های دیگر نام شهرستان زادگاه را حذف نمی‌کرد و کامل می‌آورد) چه نقشی بر جای گذاشت و در تمام دهۀ 70 یکی از تأثیرگذارترین چهره های فرهنگی و مطبوعاتی بود و از خشکی و زُمُختی و عبوسیِ سیاست در دهۀ 60 هم می‌کاست چه رسد به دهۀ 70 که حال و هوا تغییر کرده بود.
  
  روزنامۀ اطلاعات نزد برخی به عنوان روزنامه‌ای خنثی شناخته می‌شد و می‌شود اما همین روزنامه کارهایی کرده کارستان که از هر کسی برنمی‌آمده و یکی هم ستون «دو کلمه حرف حساب» با محتوای طنز در این روزنامه است. آن هم در چه سالی؟ 23 دی 1363 بود. در گرماگرم جنگ که روزنامه‌ها و خود سیاست عبوس بود و رابطۀ مردم با طنز در برنامه‌ "صبح جمعه با شما"ی رادیو خلاصه می‌شد و شوخی با گوشت 75 تومانی (75 تا تک تومان و نه 75000 یا 500 هزار تومان!) و کمی دیگر از این دست؛ پس از اتفاقات سال 60 همه دست به عصا شده بودند.

«دو کلمه حرف حساب» یک اتفاق بزرگ در تاریخ مطبوعات بعد از انقلاب است که طنز ژورنالیستی و مکتوب را احیا کرد و اگر سابقۀ نویسندۀ آن در دوستی با شهید رجایی چه در دبیرستان کمال و چه دوران وزارت آموزش و پرورش و نخست‌وزیری و ریاست جمهوری او و بعد هم دوران کوتاهی در دورۀ ریاست جمهوری آیت‌الله خامنه‌ای نبود این امکان هرگز فراهم نمی‌آمد و نقش مرحوم سید محمود دعایی هم از این نظر ستودنی است.

 او ستون‌های روزنامه را به نویسندگان منتقدی داد که با اصل انقلاب و نظام مشکل نداشتند هر چند که در صفحات لایی نویسندگانی چون سعیدی سیرجانی و باستانی پاریزی یا اسلامی ندوشن و چهره‌های کلاسیک دیگر نیز می‌نوشتند.

  از آن پس تا روزنامۀ اطلاعات را می‌خریدیم اول و قبل از آن که کاملا باز کنیم گوشه سمت راست صفحۀ 3 را کنار می‌زدیم تا ببینیم "دو کلمه حرف حساب" دارد یا نه و گاه در همان حالت می‌خواندیم. مثل حالا نبود که در گوشی تلفن همراه به هر سو سرک بکشی و تازه در این روزگار هم نویسندگان صاحب سبک همچنان متفاوت‌اند.

  کیهان هم البته بعدها یک ستون را در صفحۀ ماقبل آخر به طنزنویسی داد که ارزش کار صابری را بیشتر نشان می‌داد و گویا نویسندۀ آنها وفاداری خود را به طرقی دیگر نشان داده بود و البته دلی نمی‌ربود.

  این که در اوج جنگ و در روزنامه‌ای که سرپرست آن را امام خمینی تعیین کرده طنز سیاسی بنویسی کاری نبود که از هر که برآید ولی صابری فومنی انجام داد و «گل آقا» فراتر از آن که خاطره توفیق را زنده می کرد یادآور امضای دهخدای بزرگ بود: "دخو" در دورانی که «چرند و پرند» را در روزنامۀ "صور‌اسرافیل" می‌نوشت.

  خیلی‌ها نمی‌دانستند نام اصلی «گل‌آقا» چیست و لو هم نمی‌داد مگر مواقعی که در همان ستون جدی می‌نوشت و لوگو نداشت اما مشخص شد که او کیست.

 با این حال تصویری از او منتشر نمی‌شد و فراموش نمی‌کنم که اول بار وقتی در یکی از جلسات ماهانۀ خانۀ عمویم او را از نزدیک دیدم مدام آن جثۀ کوچک با ظاهر غیر حزب‌اللهی و ریش تراشیده و با لهجۀ گیلکی را ورانداز می‌کردم و نمی‌توانستم باور کنم گل‌آقا هم او باشد و بعدتر که به خاطر فعالیتی که در کار گل و گیاه داشتم به خانۀ او بالای پل صدر در خیابان شریعتی رفتم او را صمیمی‌تر هم یافتم و وقتی دانست نه به اندازۀ او اما اهل ادبیات هم هستم حرف‌هامان بیشتر گل انداخت خاصه درست در یکی از روزهای عید نوروز 1368 که هر دو از خبر استعفا یا برکناری آیت‌الله منتظری شوکه شده بودیم و کار به سخن گفتن از سیاست هم کشید و با این که 24 سالی بزرگ‌تر بود اختلاف سنی زیادی حس نمی‌کردم. از گل و گیاه و فضای سبز به شعر و ادبیات تا مطبوعات و روزنامه‌نگاری و البته سیاست و انطباق تصویر گل‌آقایی که در نوشته‌ها می‌شناختم با آن کاراکتر ذهن مرا درگیر کرده بود.

  گل‌آقا اما بیش از آن که یادآور آن ستون باشد به خاطر «مجلۀ گل‌آقا» بر سر زبان‌ها افتاد. نشریه ای با حال و هوای "توفیق"  که 6 سال بعد از راه‌اندازی آن ستون و اول آبان 1369 با شمارگان صد هزار نسخه به قیمت 15 تومان روی دکه رفت و به سرعت به فروش رسید و به چاپ دوم و شاید سوم رسید و تجدید چاپ شد. صابری البته مجله را با همکاری مرتضی فرجیان راه انداخت اما چنان با صابری شناخته می‌شد که پایان همکاری آن دو چندان که تصور می‌شد سر و صدا نکرد. هر چند به خاطره ای تلخ بدل شد و برخی معتقدند در حق مرحوم فرجیان جفا شد.

غم بزرگ زندگی او البته از دست دادن فرزند جوان خود -آرش- در سانحۀ رانندگی بود و نمی دانم چرا بزرگان ادبی ما که به سوگ فرزند نشسته اند کم نیستند. با این حال همین که ذوق او در پی این سوگ مرد افکن نخشکید و دوباره نوشت، کاری ساده نبود و حالا زندگی او بیش از پیش «پوپک» بود که برای روشن نگاه داشتن چراغ گل آقا پس از پدر کوشید اما او هم یک جا متوقف کرد چون زمانه، دیگر شده بود.
   
  گل‌آقا در تمام دهۀ 70 نشریه‌ای مهم و خواندنی و تأثیر‌گذار بود که مطالب آن نقل می‌شد و از توقیف‌های 1379 نیز جان به در برد اما دو سال بعد در دوم آبان 1381 و در دوازدهمین سالگرد تولد مجله خود صابری تصمیم به توقف انتشار گرفت و این بار امضای نوشتۀ او نه گل‌آقا بود نه شاغلام و نه غضنفر (شخصیت‌هایی که خلق کرده بود تا نمایندگان تیپ‌های مختلف اجتماعی باشند) بلکه امضا کرد: صابری فومنی. یعنی پایان و خداحافظ!

  او هیچ‌گاه دلیل توقف انتشار نشریه‌ای را که به یک نهاد تبدیل شده بود اعلام نکرد اما همان موقع برخی حدس زدند پس از دوم خرداد 76 و در پی ظهور طنزنویسانی چون سید ابراهیم نبوی ذائقۀ مردم تغییر کرده بود و نه می‌توانست مانند آنها باشد و نه شکل گذشته مخاطبان را سیراب می کرد ولی دلیل اصلی چیز دیگری بود. این که انتظار داشت نه تنها تحمل شود بلکه او را قدر بدانند که توجه مردم را به داخل جلب کرده ولی حاکمیت و سلیقه ها چندان دوپاره شده بود که اعتماد سابق به او هم زایل شده بود. 
  
  انکار نمی‌کرد که ایفای نقش سوپاپ برای جلوگیری از انفجار اجتماعی بد نیست ولی وقتی آدمی با مشخصات سعید مرتضوی به جان مطبوعات افتاده بود نه می‌شد با او در افتاد و نه نادیده‌اش گرفت و ادامۀ انتشار عملا ممکن نبود. اگر از نهادهای غیر دولتی انتقاد می‌کرد چه بسا سراغ او می‌آمدند و اگر از خاتمی با اقتدارگرایان هم‌سو می‌شد. در این فضا گویا حسن حبیبی که حامی و در عین حال سوژۀ گل‌آقا بود توصیه کرد فتیله را پایین بکشد.

  این احتمال هم جدی است که وقتی شنید به سرطان مبتلاست نمی‌توانست ادامه دهد و کمتر از دوسال بعد درگذشت. جالب این که مشهورترین جمله دربارۀ گل‌آقا سخنی است که هرگز نگفت و ننوشت: "بنویسید خاتمی، بخوانید ناطق!"

  در آستانۀ دوم خرداد 1376 این شایعه به شکلی بسیار گسترده پیچید که گل‌آقا نوشته "بنویسید خاتمی بخوانید ناطق" یعنی قرار نیست آرا درست شمرده شود حال آ‌ن که چنین جمله‌ای را ننوشته بود اما ضرب‌المثل و به گل‌آقا منتسب شد.

  در دوران "دو کلمه حرف حساب" روزنامۀ اطلاعات و بعد از آن که رهبران نهضت آزادی را افراد مسلحی ربودند و گویا شبه تیربارانی دروغین به قصد ترساندن برای آنان ترتیب دادند این خبر در رسانه ها قابل نقل نبود و از اینترنت و کانال تلگرامی و شبکۀ ماهواره‌ای هم البته خبری نبود اما گل‌آقا در قالب طنز نوشت که "شاغلام پیشنهاد داد دسته جمعی به بهشت‌زهرا برویم و زیارت اهل قبور کنیم و گفتیم: نه! خطرناک است. مگر نشنیده‌ای که می‌زنند؟ شاغلام پاسخ می‌دهد ولی ما پنج نفریم در حالی که آنها 9 نفر بودند. گل آقا هم می‌گوید: درست است ولی آنها اول می‌زنند بعد می‌شمرند!"

  از ویژگی‌های صابری این بود که نثری بسیار فاخر داشت و با ادبیات کلاسیک و معاصر نیک آشنا بود و بی‌شک برخی از نوشته‌های او در کتاب‌های درسی به عنوان نمونۀ نثر پیراسته قابل درج و تدریس است اگر ذوقی مانده باشد. کافی است اشاره شود که وجه ادبی منحصر به خود صابری هم نبود.تا جایی که ابوالفضل زرویی نصرآباد یکی از بالیدگان گل آقاست که او هم ناباورانه چشم از جهان بست و از بیشتر ویژگی‌های صابری برخوردار بود و راز توقف انتشار گل آقا را هم او فاش کرد وقتی صابری رفته و خود نیز با مرگ دست و پنجه نرم می کرد.

  الگوی اصلی گل‌آقا اما نه توفیق‌ها که  علی اکبر‌خان دهخدا بود. مشروطه‌خواه، اهل ادبیات، نویسنده، ملی، روزنامه‌نگار و البته فرهنگ‌نویس و صابری فومنی فرصتی برای انجام این آخری پیدا نکرد.
  

  از خاطرات قابل توجه کیومرث صابری یکی این بود که چند ماه مانده به درگذشت امام خمینی همراه با مرحوم دعایی به دیدار رهبر فقید انقلاب می‌رود. در حالی که بعد از قبول قطعنامه 598 و تعبیر جام زهر تمام دیدارهای عمومی امام لغو شده بود و به خاطر آن و نیز بیماری سرحال نبود و صابری می‌گوید بسیار خسته و حتی افسرده به نظر می‌رسید و نگاه‌مان نمی‌کرد و دعایی گفت: پس ما برویم چون شما نگاه مان هم نمی‌کنید ولی آقا! این آقا گل‌آقاست ها و تا امام نام او را شنید نگاهی کرد و لبخند زد و خندید.

  آدم‌هایی چون کیومرث صابری فومنی در گذر زمان بیشتر شناخته می‌شوند و در این 20 سال عیار او روشن‌تر شده است و نثر او همچنان گواه است. نثری که جا دارد در کتاب های درسی بیاید بلکه دانش آموزان هم از این همه ملولی کتاب های درسی به درآیند.
---------------------
* طرح نمایه از هادی حیدری کارتونیست برجستۀ مطبوعات که خود از دست پروردگان و همکاران گل آقا بوده و در این 20 سال هیچ گاه از یاد او فرونکاسته. 

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: دیدار گل آقا و آیت الله خامنه ای (+عکس)

دیگر خبرها

  • پرونده ب_ز بسته شد؛ حالا نوبت به کرسنت است
  • از ماجرای باغ ازگل صدیقی چه خبر؟
  • کیومرث صابری؛ چگونه «گل‌آقا» و بعد «گل‌آقای ملت ایران» شد؟/ "بنویسید خاتمی، بخوانید ناطق"؛ ناراستی که راست تلقی شد!
  • ماجرای تمدید قرارداد اوسمار ویرا با پرسپولیس؛ سه برابر می‌خواهم!
  • ماجرای "ترور رامین یکتاپرست، شهروند ایرانی" چیست؟
  • انجام واکسیناسیون پنوموکوک کودکان در استان سیستان و بلوچستان
  • ماجرای عجیب قتل حسین به دست «ع» گدا
  • اعلام تعداد پزشکان مسموم شده در ماجرای مهمانی شیراز
  • ماجرای دلخراش ترین پرونده آدم ربایی از زبان کاراگاه پلیس / هنوز هم از فکر کردن به این پرونده احساساتی می شوم (فیلم)
  • پرداخت خسارت درمان بازنشستگان تامین اجتماعی تا آخر سال ۱۴۰۲