Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-05-01@22:59:34 GMT

امریکا به سوی یک جنگ داخلی پیش می‌رود

تاریخ انتشار: ۱۳ خرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۱۴۹۲۲۸

امریکا به سوی یک جنگ داخلی پیش می‌رود

فرارو- دونالد کالینز مورخ مستقل است. او بیش از بیست سال در مورد موضوعات مرتبط با نژاد، تاریخ هویت آفریقایی - امریکایی و چند فرهنگ گرایی نوشته است. او در نشریات معتبری، چون آتلانتیک، واشنگتن پست، گاردین و هافینگتون پست می‌نویسد. کالینز نویسنده کتاب "ترس از امریکای سیاه پوست: چند فرهنگ گرایی و تجربه امریکایی آفریقایی تبار" در سال ۲۰۰۴ میلادی بوده که پاسخی به جنگ‌های فرهنگی جنبش محافظه کار علیه چند فرهنگ گرایی بوده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

او استاد دانشگاه امریکن در واشنگتن است.

به گزارش فرارو به نقل از الجزیره، افرادی مانند "پیتون گندرون"، "دیلن روف"، "پاتریک وود کروسیوس" و "رابرت باورز" اسامی آشنایی برای امریکایی‌ها هستند آنان عامل تیراندازی‌های مختلف در امریکا بوده‌اند. آنان همگی به وضوح فکر می‌کنند که درگیر یک نوع جنگ داخلی هستند.

اقدامات تروریستی نژادپرستانه و بیگانه هراسانه آنان با هدف مهار قدرت سیاسی و اقتصادی بالقوه جمعیت سیاه و رنگین پوست در ایالات متحده انجام شده که تا دهه ۲۰۴۰ میلادی در اکثریت خواهند بود. روف، باورز، کروسیوس، گندرون و بسیاری دیگر اعتقادی جمعی به نظریه "جایگزینی بزرگ" دارند. آنان حملاتی را علیه عبادت کنندگان سیاه پوست در مراسم کلیسا، عبادت کنندگان یهودی در کنیسه، خریداران لاتین تبار در والمارت و معترضان سفید پوست به اقدامات مرگبار پلیس انجام دادند. این اعمال شنیع روشی است که آنان می‌گویند مردان سفید پوست مجبور به استفاده از آن در امریکای از دید این افراد در حال جنگ برای تغییر هستند. از دید آنان موجودیت سفیدپوستان، تمدن غربی و سبک زندگی آمریکایی در معرض خطر است.

قتل سیاه پوستان توسط "ناسیونال سوسیالیست اکو فاشیست"‌ها تنها یک درگیری در جنگ داخلی بود که در ذهن آنان جریان دارد. بسیاری از سیاه پوستان و افراد بومی پیش‌تر این تغییر را احساس کرده اند. این وضعیت در اعلامیه‌ها و پست‌های روزمره این قاتلان دسته جمعی در فضای مجازی بازتاب یافته است. گندرون گفته بود که یک محافظه کار جریان اصلی و وابسته به حزب نیست. او تا حدی درست می‌گفت. او نوشته بود:"نه، محافظه کاری کورپوراتیسمی (ابر شرکت گرایی) در لباس مبدل است من هیچ بخشی از آن را نمی‌خواهم. محافظه کاری مرده است".

هم چنین، گندرون در تشخیص خود به عنوان "فاشیست" درست نوشته بود. او خود و همقطاران قاتل اش را متحد شده از طریق فاشیسم می‌دانست، زیرا این "یکی از تنها ایدئولوژی‌های سیاسی است که سفیدپوستان را علیه جانشینان شان متحد می‌سازد". فاشیست‌ها تنها محافظه کار، نژاد پرست، زن ستیز و بیگانه هراس نیستند. آنان هم چنین مرتجع هستند افرادی که در نهایت خواهان بازسازی فوق العاده جامعه اغلب از طریق استفاده از خشونت به نفع خود هستند. همان طور که آمریکایی‌ها در ۱۵ سال گذشته به طور فزاینده‌ای مشاهده کرده اند تعداد زیادی از سیاستمداران در کنگره و در سراسر ایالات متحده وجود دارند که از دیدگاه‌های مشابه حمایت می‌کنند. بسیاری خود را در حال شورش علیه سیاست‌های حریصانه هر دو حزب می‌دانند و از پذیرش ملتی که بسیاری زمانی آن را "کشور سفید پوستان" می‌دانستند و اکنون در حال تبدیل به سرزمینی با اکثریت رنگین پوست است خودداری می‌ورزند. آنان مشتاق روز‌هایی هستند که احزاب شعار‌هایی مانند "کشور مردان سفیدپوست" سر می‌دادند:"اجازه دهید مردان سفید حکومت کنند" (شعار دموکرات‌ها در انتخابات ریاست جمهوری ۱۸۶۸ میلادی).

بسیاری از امریکایی‌ها قانون شکنی گندرون را به عنوان نمونه دیگری از یک حادثه نژادپرستانه برانگیزاننده نفرت که توسط یک بیمار روانی انجام شده قلمداد کرده اند. با این وجود، نژادپرستی اساسا مربوط به قدرت و ثروت است و استثمار افراد به حاشیه رانده شده با کسب اطمینان از این موضوع است که افراد به حاشیه رانده شده اند هرگز قدرت کافی برای نفی قدرت و ثروت کسانی که هر روز از نژادپرستی منتفع می‌شوند را در اختیار نداشته باشند.

نفرت، پسماند این جست و جوی همیشگی است به ویژه در میان مردان سفیدپوست که به شکلی همراه با خودشیفتگی به برتری سفیدپوستان معتقد هستند. نفرت تنها نوک یک کوه یخ غول پیکر است. ایده‌های گندرون ممکن است حاشیه‌ای و اقدامات اش بیمارگونه و نفرت‌انگیز به نظر برسند، اما چنین اقداماتی صرفا از یک بیماری روانی، یک دندان درد یا برخی بهانه‌های فردی دیگر ناشی نمی‌شوند. نه، تروریسم از طریق نژادپرستی خشونت آمیز همیشه بخشی از ساختار آمریکا بوده است از برده داری گرفته تا باند‌های زنجیره ای، از ضرب و شتم تا قتل توسط افسران پلیس.

گندرون ها، باورز‌ها و کروسیوس‌ها خود را در جنگ با امریکایی‌های یهودی و رنگین پوست و با همه کسانی می‌بینند که برتری طلبان مرد سفید پوست نیستند. نفرت به خشونت آنان کمک می‌کند، اما در نهایت، نفرت بیش‌تر نتیجه اعتقاد آنان به برتری نژاد سفید است و کم‌تر دلیل آن محسوب می‌شود.

تقریبا ۷۴ سال به طول انجامید تا پس از تدوین قانون اساسی ایالات متحده در سال ۱۷۸۷ میلادی اولین شلیک توپ شورشیان کنفدراسیون در سال ۱۸۶۱ میلادی در فورت سامتر در بندر چارلستون در کارولینای جنوبی صورت گیرد. آن زمان برده داری و تلاش برای کسب ثروت و قدرت از سوی مردان سفید پوست از طریق به بردگی کشاندن انسان‌های دیگر در حال گسترش بود. فشار به سمت جنگ داخلی زمانی تشدید شد که آشکار شده بود افراد بیش تری خواهان لغو برده داری هستند. تروریسم فراتر از وحشت برده داری که در دهه ۱۸۳۰ میلادی در پاسخ به شورش "نات ترنر" آغاز شد در قالب جنگ داخلی ادامه یافت. تروریسم به عنوان یک خروجی برای خودشیفتگی نژادپرستانه مردان سفید پوست به سازمان‌های نژاد پرستانه تبدیل شده است از کوکلوکس کلان گرفته تا جنبش‌های نئو فاشیستی از اقدامات غیرقانونی پلیس تا قاتلان جمعی هوشیار مانند گندرون.

امریکا به عنوان یک ملت بیش از ۵۰ سال مردان سفیدپوست را تحمل کرده است مردانی که از پذیرفتن پیروزی‌های جنبش حقوق مدنی و موج دوم فمینیسم سرباز زده اند. آنان با روند‌های جمعیتی که باعث شوند به اقلیتی در ایالات متحده تبدیل شوند مخالفت می‌کنند. ممکن است برخی چنین تفکری را بیش از اندازه هشدار دهنده بدانند، اما ایالات متحده به شرایطی که منجر به جنگ داخلی آن در سال ۱۸۶۱ شد بسیار نزدیک‌تر از آن چیزی است که اکثر آمریکایی‌ها جرات اعتراف به آن را دارند. گندرون نمونه دیگری از اثبات این واقعیت است که اگر ایالات متحده هیچ کاری در مورد برتری طلبی مردان سفید پوست و سیاست‌های طرفداری از اسلحه، رویکرد‌های ضد سیاه پوستان و پدرسالارانه انجام ندهد این وضعیت می‌تواند به کجا بیانجامد.

منبع: فرارو

کلیدواژه: آمریک فاشیسم مردان سفید پوست ایالات متحده سیاه پوست جنگ داخلی برده داری

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۱۴۹۲۲۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

دموکراسی دروغین آمریکا و برخوردهای دوگانه

هر چه زمان می‌گذرد،ماهیت دموکراسی دروغین کاخ سفید آشکارتر می‌شود و ملت‌های جهان متوجه می‌شوندآنچه در بسته پر زرق و برق دموکراسی و حقوق بشر در بسترنظام لیبرالیستی به آن‌ها عرضه شده،دروغی بیش نبوده است.

به گزارش مشرق، حسن رشوند طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: هر چه زمان می‌گذرد، ماهیت دموکراسی دروغین کاخ سفید برای شهروندان امریکایی و افکار عمومی جهان آشکارتر می‌شود و تازه مردم امریکا و ملت‌های جهان متوجه می‌شوند آنچه تاکنون در بسته پر زرق و برق «دموکراسی» و «حقوق بشر» در بستر «نظام لیبرالیستی» به آن‌ها عرضه شده، دروغی بیش نبوده است.

این روزها جامعه دانشگاهی امریکا با التهابات شدیدی مواجه است آن هم نه برای نیازهای مادی یا ضعف در بخش‌هایی از نظام آموزشی، بلکه برای موضوعی که مقامات امریکایی از گذشته تاکنون به دروغ، خود را مدافع سرسخت آن می‌دانند و آن یدک کشیدن عنوان آزادی و حقوق بشر برای نظامی است که تجربه ۲۵۰ ساله حکمرانی درکاخ سفید مملو از ظلم و تعدی به حقوق انسان‌ها در همین بستر دروغین آزادی از نوع امریکایی آن بوده است.

چند روزی است که دانشگاه‌های امریکا صحنه تظاهرات گسترده دانشجویان و اساتید در حمایت از مردم مظلوم غزه و اعتراض به ارتکاب جنایات جنگی اسرائیل علیه فلسطینی‌ها است و همزمان پلیس و مقامات ایالتی در اقداماتی هماهنگ، تلاش می‌کنند با دستگیری‌های گسترده و تهدید به اخراج دانشجویان کمپ‌های تحصن دانشجویان را در دانشگاه‌هایی، چون تگزاس، کلمبیا و کالیفرنیا برچینند و با بیش از ۲۵ دانشگاه بزرگ این کشور برخورد پلیسی از نوع خشن داشته باشند.

نباید از این نکته غافل بود که محیط‌های علمی در امریکا در چنبره دستگاه‌های نظامی و امنیتی است و همان‌گونه که برخی تحصیلکردگان این دانشگاه‌ها گفته‌اند نمی‌توان این مراکز را صرفاً محیط‌های علمی دانست و طبیعی است وقتی محیطی با کارکرد چند منظوره فعالیت می‌کند، هرنوع اعتراض اجتماعی یا سیاسی زیر ذره بین نهادهای امنیتی- نظامی قرار می‌گیرد و پلیس با مشاهده اتفاقی یا اعتراضی در دانشگاه به خود اجازه می‌دهد به این محیط‌ها وارد شده و آن‌ها را سرکوب کند. اتفاقی که این روزها در دانشگاه‌های امریکا می‌افتد از این جنس است. حتی برخی از مدیران دانشگاه‌ها به دلیل واکنش‌هایشان به ناآرامی‌ها مورد انتقاد قرار گرفته‌اند. تا آنجا که سنای دانشگاه کلمبیا قطعنامه‌ای را تصویب کرد که مینوش شفیق، رئیس بریتانیایی- امریکایی دانشگاه کلمبیا را که اصالتی مصری دارد، به بی‌توجهی به طی روند قانونی در قبال دانشجویان و آسیب رساندن به آزادی علمی در نتیجه سرکوب اردوگاه معترضان متهم کرد. شفیق به پلیس نیویورک مجوز داده بود وارد اردوگاه دانشجویان دانشگاه کلمبیا شود و اقدام به بازداشت دسته‌جمعی بیش از ۱۰۰ دانشجو کند. این اجازه، بحرانی کم‌سابقه را در تاریخ این دانشگاه برجسته امریکایی رقم زد. آخرین باری که مقامات دانشگاه کلمبیا به پلیس اجازه داده بودند وارد فضای دانشگاه شود و دانشجویان معترض را سرکوب کند، به اعتراضات سال ۱۹۶۸ (حدود ۵۶ سال قبل) علیه جنگ ویتنام برمی‌گردد. درنتیجه این اعتراضات، دانشگاه کلمبیا اعلام کرد تا پایان نیم‌سال تحصیلی کنونی، کلاس‌های خود را به صورت نیمه‌حضوری و نیمه‌مجازی برگزار می‌کند. در همین حال، سخنگوی این دانشگاه می‌گوید شرکت‌کنندگان در تجمعات حامی فلسطین، در حال شناسایی هستند و با اخراج موقت از دانشگاه مجازات خواهند شد. این وضعیت دانشگاهی است که در میان دانشگاه‌های دنیا برند محسوب می‌شود و جوانان کشورهای دیگر برای رسیدن به آنجا سر و دست می‌شکنند.

ورودپلیس به دانشگاه کلمبیا و دیگر دانشگاه‌های امریکا را مقایسه کنید با اتفاقی که در کوی دانشگاه در سال ۱۳۷۸ در ایران افتاد. با این تفاوت که اعتراض دانشجویان و اساتید دانشگاه‌های امریکایی نه موضوع داخلی، بلکه یک موضوع جهانی و اعتراض به نسل کشی بود که توسط رژیم صهیونیستی ده‌ها هزار کیلومتر دورتر از سرزمین امریکا اتفاق افتاده است. آنچه در دانشگاه‌های امریکا در حال رخ دادن است بسیار متفاوت از آن چیزی است که در سال ۷۸ در کوی دانشگاه اتفاق افتاد. اعتراضات دانشگاه‌های امریکا صرفا تجمع و تحصن مسالمت آمیز برای نسل کشی مردم غزه بود که با خشونت بی‌حد و حصر پلیس با ورود به دانشگاه صورت گرفت و دانشجویان مورد ضرب و شتم قرار گرفته و دستگیر و بازداشت شدند.

تجمعات این روزهای دانشگاه‌های امریکا که در بستر نظام لیبرالیسم و با شعار آزادی و دموکراسی شکل گرفته به خشونت انجامیده و هزاران دانشجو و استاد روانه بازداشتگاه‌های پلیس شده‌اند و در آستانه اخراج و تعلیق قرار دارند. این در حالی است که در حادثه کوی دانشگاه تهران اعتراضات ساختارشکنانه و صرفا با رویکرد داخلی و با خشونت و تخریب اموال دانشگاه بود و وقتی پلیس برای فروکش کردن این وضعیت وارد کوی دانشگاه شد از تاج زاده معاون سیاسی وقت وزارت کشور گرفته تا معین وزیر علوم به صحنه آمدند و پلیس را مورد عتاب قرار دادند تا جایی که از شورای امنیت ملی مجوز عدم ورود پلیس در دانشگاه را دریافت کردند. تفاوت دو محیط علمی در ایران و امریکا برای دو تجمع کاملاً متفاوت، تا این حد است که در امریکا پلیس تحت حمایت رئیس دانشگاه و همه ارکان حکومت وارد دانشگاه می‌شود و هر رفتار خشنی را انجام می‌دهد ولی در ایران هر رفتار خشنی توسط تعدادی دانشجو در محیط دانشجو صورت می‌گیرد و مورد حمایت مسئولان وقت وزارت علوم قرار می‌گیرد. در امریکا دانشجو و استاد کتک می‌خورد و اینجا پلیس با آجر و سنگ مورد حمله قرار می‌گیرد. در امریکا مهد دموکراسی دروغین، رئیس دانشگاه و مسئولان کاخ سفید برای ورود پلیس آن هم برای ضرب و شتم و دستگیری معترضان دانشجویی به خط می‌شوند و اینجا عکس آن عمل می‌کنند.

آنجا با اعتراض دانشجویان در حمایت از مردم غزه و نسل کشی صهیونیست ها، استاد فلسفه و علوم سیاسی در کنار دانشجویان قرار می‌گیرد، کتک می‌خورد، روانه بازداشتگاه پلیس و در معرض اخراج و تعلیق قرار می‌گیرد، اینجا ازکسانی که کوچک‌ترین حرکت پلیس کشورمان را زیر ذره‌بین قرار می‌دادند و برای آن توئیت می‌زدند و فضای مجازی را برای حرکت بر ضد پلیس آماده می‌کردند، خبری از تقبیح حرکت خشن پلیس امریکا و برخورد با استادان و دانشجویان نیست. اینجا خبری از جیغ بنفش زیبا کلام، حاتم قادری، محمد فاضلی و مویه کردن آن‌ها برای دانشجویان و اساتیدی که هر روز در زیر مشت و لگد پلیس امریکا قرار دارند، نیست. البته نمی‌توان به این افراد خرده گرفت چراکه وقتی حقانیت موضوعی در زیر چتر لیبرالیسم و دموکراسی غربی تفسیر شود، خونریزی کودکان غزه مباح و تظلم‌خواهی دانشجو و استاد امریکایی برای کودکان و زنان غزه عمل خلاف و مستحق مجازات از نوع رفتار پلیس امریکا خواهد بود.

دیگر خبرها

  • امریکا / تصادف مترو با اتوبوس؛ بیش از ۵۰ نفر زخمی شدند
  • آیا بلینکن می‌تواند اثر انگشت خود را بر تاریخ بگذارد؟
  • تقویت کننده موی مردانه
  • رفع تنش آبی مهمترین مطالبه مردم کهگیلویه از دولت
  • نشانه‌ها و علائم بیماری کبد
  • دموکراسی دروغین آمریکا و برخورد‌های دوگانه
  • دموکراسی دروغین آمریکا و برخوردهای دوگانه
  • دموکراسی دروغین امریکا و برخوردهای دوگانه
  • لرستان استانی امن و فعال با مشارکت مردم
  • شکست یک جنبش بزرگ با توطئه‌های رنگارنگ داخلی و خارجی