Web Analytics Made Easy - Statcounter

در ورودی با آخرین لگد شکست و نیروهای ویژه وارد خانه شدند. فرمانده‌شان پرسید: خمینی کجاست؟ دست روی سینه‌اش گذاشت و با پوزخند گفت: «اینجاست... من خمینی هستم. من روح‌الله خمینی هستم. به کسی کار نداشته باشید.» - اخبار سیاسی -

گروه تاریخ انقلاب خبرگزاری تسنیم – کتاب «الف‌لام‌خمینی» به‌قلم هدایت‌الله بهبودی، زندگی‌نامه امام خمینی(ره) از بدو تولد تا روز پیروزی انقلاب اسلامی است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این کتاب در سال‌های گذشته منتشر شد و مورد استقبال علاقه‌مندان به بازار کتاب و تاریخ انقلاب اسلامی قرار گرفت.

این کتاب شامل بخش‌هایی همچون «خاندان»، «پا در میدان مبارزه»، «زندان»، «تبعید»، «هجرت» و «بازگشت» است که نویسنده در این بخش‌ها به بازخوانی زندگی امام خمینی در دوران رضاشاه، تحصیل و تدریس در حوزه علمیه قم، مبارزه با رژیم پهلوی، آغاز نهضت اسلامی در سال 42، تبعید به ترکیه و عراق، حضور در کشور فرانسه و روزهای منتهی به پیروزی انقلاب پرداخته است.

بهبودی در ابتدای این کتاب نوشته است: «محدوده کار من در این کتاب، اسناد و مدارک بوده‌اند... در نوشتن کتاب با دو دشواری روبه‌رو بودم؛ اول کمبود منابع از پیشینه صاحب ترجمه تا سال 1341ش و دوم فراوانی منابع از این سال تا 1357 ش. در بخش اول، زبان اسناد چندان گویا نیست، چراکه شخصیت ما، تمام‌وقت در کار پیمایش علوم فقهی، عرفانی و فلسفی است؛ یا درس می‌خواند، درس می‌داد، یا آموخته‌هایش را به قالب کتاب درمی‌آورد و یا سر در مطالعات علمی خود داشت.»

به‌مناسبت فرارسیدن قیام پانزدهم خرداد بخش‌هایی از این کتاب را در ادامه می‌خوانید:

شب دوازدهم محرم/ چهاردهم خرداد، آیت‌الله خمینی در ادامه شرکت در مراسم سوگواری محله‌های قم به مسجد کوچه حکیم در محله‌ای قدیمی و متراکم رفت. آقا در برگشت به خانه پسرش مصطفی رفت.

شبی که انتظارش را می‌کشید، رسید. نیروهای ویژه چترباز تمام محله را قرق کردند. شماری از آنان با مباشرت ماموران ساواک قم با این گمان که آیت‌الله خمینی در خانه خودش است، پس از ورود به کوچه یخچال قاضی، از دیوار خانه بالا رفته خود را به حیاط رساندند. کسی جز دو سه خدمه آنجا نبود.

آقای خمینی بیدار بود؛ مثل هر شب؛ برای خواندن نماز شب. صدای هیاهو را شنید. بر بالین همسرش نشست و آهسته صدا زد: «خانم!» ساعت 2 و 30 دقیقه بامداد 15 خرداد 1342 بود. گفت: «آمده‌اند مرا بگیرند. ناراحت نشو؛ هیچ صدایی درنیاید. بقیه را بیدار کن و به آن‌ها سفارش کن که آرام آرام باشند. چنان با آرامی حرف می‌زد که آرامش را در من تلقین کرد

ناگهان صدای کوبیده شدن لگدی بر در ورودی خانه بلند شد. هیاهو بالا گرفت. بار دیگر خانواده را به خاموشی خواند. در ورودی با آخرین لگد شکست و نیروهای ویژه وارد خانه شدند. فرمانده‌شان پرسید: خمینی کجاست؟ دست روی سینه‌اش گذاشت و با پوزخند گفت: «اینجاست... من خمینی هستم. من روح‌الله خمینی هستم. به کسی کار نداشته باشید.»

یک فولکس واگن قورباغه‌ای را به داخل کوچه آورده بودند. این خودرو از آن یکی از ماموران ساواک بود. آقای خمینی را به داخل آن دلالت کردند. نشست.

«وقتی به آنجا رسیدیم و ماشین مرا خواستند عوض کنند و از فولکس واگن به ماشین بنزی منتقل نمایند، من سطح خیابان را از ماموران انباشته دیدم. رو کردم به پهلویی‌ام که سرهنگی بود، گفتم: این همه آدم آمده برای گرفتن یک نفر! و او گفت: بفرمایید.»

همسایه‌ها همه ماجرا را دیده بودند. خبر دستگیری آقا دهان به دهان در حال پخش شدن بود. تلفن‌های شهری و بین شهری را قطع کرده بودند. آنکه خبر را به تهران رساند، احمد قصاب قمی بود. با موتور از راه ساوه خود را به تهران رساند. راه قم به تهران را بسته بودند. آنان که جرات بیرون آمدن از خانه را داشتند، راهی حرم حضرت معصومه (س) شدند.

اوایل طلوع آفتاب خودروی حامل آقای خمینی وارد باشگاه افسران در شمال میدان توپخانه تهران شد؛ همان جایی که 17-16 روز پیش، دربار شاه به افتخار بریجیدیا ضیافت شام برپا کرده بودند.

** خروج مردم قم در حمایت از آیت‌الله خمینی

ساعت 5 و 45 دقیقه شمار گردآمدگان در صحن حضرت معصومه (س) به اندازه‌ای بود که ساواک قم خبر آن اجتماع را به تهران گزارش کند.

زنان جنوب شهر قم در دسته‌های بزرگ، فریادزنان، چادرها به گردن بسته، قندشکن و سیخ کباب و چاقو به دست با عکس‌هایی از آقای خمینی خود را به حرم رساندند.

مصطفی با گروهی از مردم وارد صحن شده، مقابل ایوان آیینه روی پله دوم یک منبر نشسته و از حوادثی که ساعاتی پیش در خانه‌اش رخ داده بود، می‌گفت. آنان که در صحن بودند، گریه می‌کردند.

آیت‌الله مرعشی نجفی هم پس از شنیدن خبر بازداشت آقای خمینی، پابرهنه خود را به حرم رسانده بود. شعاری که بیشتر شنیده می‌شد «یا مرگ یا خمینی» بود.

سرپرستان و بزرگان حوزه در غیاب آقای مرعشی نجفی، در خانه آیت‌الله سیداحمد زنجانی گردهم آمده در حال مشروت و گفتگو بودند؛ آقایان شریعتمداری، گلپایگانی، مرتضی حائری، علامه طباطبایی، مشکینی، سیدحسن بروجرودی (فرزند آیت‌الله بروجردی) و میرزا ابوالفضل زاهدی.

صدای تیراندازی از بیرون بلند شد. درگیری‌ها شروع شده بود. دستور تیراندازی از تهران رسیده بود. بیست و چهار تن از کسانی که فریاد زده بودند «یا مرگ یا خمینی» کشته شدند. سی و شش نفر نیز زخمی بودند. بیشتر معترضان در چهارراه شاه به شهادت رسیدند. شمار زنان کشته شده چشمگیر بود.

بعد از ظهر همه راه‌های منتهی به حرم را بستند. پیش از آن به نیروی هوایی دستور داده شده بود چهار فروند جنگنده در آسمان شهر قم مانور دهند. آمدند و تا جایی که جا داشت باران وحشت را بر سر مردم ریختند.

** قیام مردم تهران و کُشتار زنان

عزاداری‌های پایتخت در عاشورا (13 خرداد) شباهتی با آنچه در سال‌های گذشته روی داده بود، نداشت. اول اینکه نوحه‌های تازه‌ای سر داده شد. دوم اینکه عکس‌های فراوانی از آقای خمینی روی علم‌ها، پرچم‌ها و تابلوهای دستی نصب شده و حمل می‌گردید. سوم اینکه پارچه‌نوشته‌هایی در دست عزاداران دیده شد که شعارهای تازه‌ای روی آن نوشته شده بود. چهارم اینکه شمار شرکت‌کنندگان در این عزدارای‌ها و در واقع تظاهرات نسبتی با سال‌های گذشته نداشت و با افزایش چشمگیری روبرو شده بود. پنجم اینکه راهپیمایی برنامه‌ریزی شده‌ای برای این روز تدارک دیده شده بود که به عزاداری جنبه‌ای کاملاً سیاسی می‌داد.

فردای عاشورا (14 خرداد) تظاهراتی که بار دیگر به دانشگاه تهران رسید و به مسجد شاه ختم گردید، در حجمی کمتر اما با همان ویژگی‌ها برگزار شد. واقعیت این است که حکومت با این دو روز، نسبت به آنچه که در پانزدهم خرداد نشان داد، مدارا کرد، اما آن روز با ستاندن جان‌های بسیاری تلافی آن را درآورد.

پخش خبر دستگیری آیت‌الله خمینی در صبح پانزدهم خرداد حال و هوای تهران را دگرگون کرد. همه حوادث خودجوش شکل گرفت. هیات‌هایی که صبح دوازدهم محرم مراسمی داشتند، در پی شنیدن خبر، بهت‌زده و خشمگین به سمت بازار و خیابان‌های منتهی به آن حرکت کردند. همه یا بسیاری از مغازه‌های بازار و خیابان‌های اطراف آن بسته شد. شعار «یا مرگ یا خمینی» بلند شد.

حمله به برخی اماکن دولتی چون رادیو، خودروهای نظامی، نیروهای شهربانی و برخی کلانتری‌ها آغاز شد. راهپیمایان خشم‌آلود به هر آنچه که نشانی از حکومت داشت، یورش بردند. مقابله ماموران مسلح، مرکز تهران را به منطقه‌ای جنگ‌زده تبدیل کرد. کمتر اسحله‌ای شلیک عمودی می‌کرد. شلیک‌های افقی پیکر 204 تن را گلوله‌باران کرد.

بعد از ظهر حدود هفتاد پیکر گلوله‌خورده، شهید و حدود 170 نفر در بیمارستان‌ها بودند. نگاهی گذرا به نام کوچک برخی از گلوله‌خوردگان، حضور زنان را تعجب‌آور نشان می‌دهد. در میان اظهارات مقامات دولتی درباره واقعه 15 خرداد همواره تاکید می‌شد که مسببان حادثه مخالف آزادی زنان هستند!

عصر 14 خرداد اطلاعیه شهربانی کل کشور خوانده شده بود. مضمون اطلاعیه این بود که عزاداری‌های دیروز و امروز کاملاً جنبه سیاسی پیدا کرده، اگر فردا ادامه پیدا کند به شدت سرکوب خواهد شد.

این تهدید عملی شد و خروش خودجوش توده‌ها پس از شنیدن خبر دستگیری آقای خمینی در شهرهای تهران، قم، ورامین و شیراز با کشتار سرکوب شد. دستگیری حدود 400 نفر و برقراری حکومت نظامی در تهران و شیراز دیگر اقدامات عملی حکومت بود.

آیت‌الله خمینی غروب به زندان پادگان بی‌سیم برده شد. اتهام او اقدام بر ضد امنیت داخلی مملکت بود. اتهام همه دستگیرشدگان این بود.

ساواک فردا پرونده‌ای با 45 برگ به دادستانی ارتش فرستاد تا مسئولین ذی‌ربط محکمه مدارکی دال بر صحت اتهام یادشده داشته باشند. اوراق این پرونده شامل نامه‌ها، اطلاعیه‌ها، اعلامیه‌ها، سخنرانی‌های آقای خمینی از 15 اسفند 1341 تا 13 خرداد 1342 و گزارش‌هایی بود که شهربانی یا ساواک از او تهیه کرده بودند.

در روز هفدهم خرداد دادرسی ارتش قرار بازداشت موقت آیت‌الله خمینی را از سوی بازپرس لشکر یک گارد صادر کرد و مورد تایید دادگاه همان لشکر قرار گرفت.

از فردای دستگیری آیت‌الله خمینی پی‌گیران حوادث سیاسی داخلی گوش به اخبار مرتبط با این موضوع داشتند. هواخواهان آقای خمینی نگران سرنوشت وی بودند.

انتهای پیام/

منبع: تسنیم

کلیدواژه: امام خمینی ره امام خمینی ره آیت الله خمینی خمینی هستم آقای خمینی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۱۵۹۰۵۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ناخدا صمدی: امام خمینی(س) اردیبهشت 58 فرمودند «ارتش باید بماند»/ پیش از آن پرسنل ارتش در پادگان‌ها امیدی به فردای خود نداشتند/ ابراهیم متقی: خلیج فارس یکی از حوزه‌های اصلی تهدید بوده، هست و خواهد بود

همایش روز ملی خلیج فارس عصر امروز(دوشنبه 10 اردیبهشت ماه) در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران برگزار شد.

به گزارش خبرنگار جماران، ناخدا هوشنگ صمدی در این مراسم گفت: 22 بهمن سال 57 انقلاب بزرگ اسلامی ما به ثمر رسید. ارتش ایران که قبل از انقلاب پنجمین ارتش جهان بود، مورد صدمات بسیار زیادی قرار گرفت. معاندین شعار انحلال ارتش را می‌دادند یا ارتش بی طبقه‌بندی توحیدی می‌خواستند. ولی امام خمینی(س) اردیبهشت 58 فرمودند که «ارتش باید بماند». ارتش فهمید که باید بماند؛ چون پیش از آن پرسنل ارتش در پادگان‌ها امیدی به فردای خود نداشتند و سرنوشت آنها نامشخص بود.

وی یادآور شد: در روزهای اول انقلاب مدیریت‌های رده بالای ارتش شامل ارتشبد، سپهبد، سرلشکر و سرتیپ از ارتش رفتند و رده میانی ارتش سرهنگ، سرهنگ دو و سرگرد به نام «افسران ارشد»، به خواسته یکی از نمایندگان مجلس 13 هزار نفر تسویه شدند. این نماینده تقاضای انحلال تیپ نوهد را داشت. تیپ نوهد یکی از برجسته‌ترین افراد نیروی زمینی است. این فرد نه اطلاع از سازمان این تیپ داشت و نه اطلاع از وظایف سازمانی آن داشت، فقط می‌خواست منحل شود. شهید بزرگوار چمران در مجلس از این موضوع ممانعت کرد. بعد از این جریان ارتش تقریبا نیمه ایستاده بود.

ناخدا صمدی اظهار داشت: 15 خرداد 58 غائله عرب در اهواز شروع شد. اول به عنوان کار فرهنگی ثبت‌نام کردند و بعد آرام آرام به یک گروه نظامی تبدیل شد. یک مقداری نا به سامانی در خرمشهر به جریان افتاد. استاندار خوزستان دریادار مدنی، فرمانده نیروی دریایی هم بود، به گردان تکاوران دستور داد که یک واحد برای تأمین امنیت خرمشهر به کمک شهربانی بفرستیم. 35 نفر به فرماندهی یک افسر و بلافاصله 35 نفر با سلاح سنگین برای کمک به ژاندارمری در پاسگاه‌های بین شلمچه و خرمشهر رفتند. یک واحد 35 نفره هم برای تأمین امنیت بندر امام اعزام شد و یک واحد هم با سلاح سنگین از خرمشهر به آنجا رفت.

وی با اشاره به اینکه این واحدها روزانه از تحرکات دشمن گزارش می‌دادند، تصریح کرد: گزارش‌ها بررسی و شورای ستادی انجام می‌شد و به تهران می‌رفت. تهران به ارتش و ستاد ارتش به سیاسیون اطلاع می‌داد، ولی متأسفانه سیاسیون قبول نمی‌کردند. با همین وضعیت ارتش پیش رفت. اسفند 58 عراق در شمال خلیج فارس یک مانور دریایی 10 روزه تشکیل داد. ستاد نیروی دریایی بوشهر و خرمشهر را مسئول کرد ابن مانور را زیر نظر بگیرد. بعد از پایان این مانور مسائل بررسی و به تهران گزارش شد. با یک جمله معتبر نظامی نوشتیم که «قرائن نشان می‌دهد دشمن برای جنگ آماده می‌شود».

ناخدا صمدی ادامه داد: این مسائل از ستاد ارتش به سیاسیون منتقل شد و متأسفانه سیاسیون به هیچ وجه قبول نمی‌کردند. صحبت‌شان این بود که بیشترین پرسنل عراق شیعه است و انقلاب را هم به ما تبریک گفتند و لذا به ما حمله نخواهند کرد. ارتش فروردین ماه یک مانور یک ماهه در شمال خلیج فارس تشکیل داد و فرماندهان متوجه نقاط ضعف و قوت واحدشان شدند. از 18 اردیبهشت 59 آماده‌باش‌ها در ارتش آغاز شد و ارتش آماده جنگ بود. 10 بخشنامه برای ارتش صادر شد که همه در مسیر تشعیف ارتش بود؛ یکی تنزل خدمت سربازی از دو سال به یک سال بود.

وی اظهار داشت: نیروی دریایی ارتش 200 فروند موشک‌انداز تندرو از فرانسه خریداری کرده بود. رئیس دولت موقت و وزیر امور خارجه، از نظر من خائن، گفتند اینها را لازم نداریم. التماس کردیم که این کشور نیروی دریایی قوی می‌خواهد. 1800 کیلومتر مرز دریایی فقط در جنوب داریم. باز هم آقایان قبول نکردند و 200 فروند به عربستان سعودی رفت؛ پولش را ما دادیم و آنها استفاده کردند. در آغاز جنگ ما از این موشک‌اندازها فقط 10 فروند داشتیم و در شصت و هفتمین روز جنگ پرونده نیروی دریایی عراق بسته شد؛ اگر 200 فروند داشتیم چه می‌شد؟ شما قضاوت کنید.

ناخدا صمدی تأکید کرد: 26 مرداد 59 طرح عملیاتی جدید تصویب شد و به واحدها ابلاغ شد. فرمانده ناو تیپ هشتم در خرمشهر تصمیم گرفت ناوهای خودش را از اسکله خرمشهر جدا کند و به شمال خلیج فارس ببرد و جایی که طرح نشان داده، مستقر کند. دوم شهریور ناو نقدی با دو فروند سوخو عراقی در شمال خلیج فارس روبرو شد و بلافاصله هر دو سوخو را پایین آورد. این غافلگیری است یا جنگ است؟ پس ما از روز دوم شهریور در منطقه با دشمن درگیر هستیم؛ جلو می‌رویم و واحدها برای عملیات آماده می‌شوند. 23 شهریور دژبان از فرودگاه بوشهر به من زنگ زد که جانشین فرمانده نیروی دریایی الآن پیاده شده است. پرسیدیم مأموریت چیست؟ گفت آمده‌ام اینجا اولین قرارگاه مقدم جنگ دریایی را در بوشهر درست کنیم. 31 شهریور که حمله عراق شروع شد، نیروی دریایی در بوشهر آماده عملیات بود و اولین امریه به نام تکاوران صادر شد.

وی در پایان گفت: وضعیت درگیری ما با عراق به اینجا خاتمه پیدا نمی‌کند. در تمام طول مدتی که من در ارتش هستم می‌دانم که ما با عراق دشمنی داشته‌ایم. 1432 در شیراز دوره مقدماتی می‌دیدم و اساتید در درس‌های تاکتیکی همیشه می‌گفتند دشمن در غرب است. ما قبل از انقلاب تهدید دیگری از شمال داشتیم و همه اینها را خرج‌گذاری کرده بودیم و این طرف هم همین کار را کردیم. بین طلائیه و شلمچه 90 کیلومتر راه است؛ ما هر سال دو مانور تابستانی و زمستانی در این منطقه داشتیم. ارتش وقتی موقعیت را دید متوجه شد که اینجا بهترین راه برای ورود عراق است و محلی به نام «گردان دژ» در اینجا درست کرد و 32 سنگر در این 90 کیلومتر درست شد که تا زمان انقلاب هم بود.

به گزارش خبرنگار جماران، ابراهیم متقی، رئیس دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، نیز در این مراسم گفت: جنگ خط سیاسی نمی‌شناسد؛ یک امر واقعی و ضرورت اجتناب‌ناپذیر برای کشور است و دفاع هیچ‌گاه خط بردار نیست. اگر مباحث ژئوپلیتیکی را ما امروز درک نکنیم، فردا تهدیدات گریبان ما را خواهد گرفت. اگر امروز کسانی که واقعا درک راهبردی، روح ملی و تفکر مقاومت دارند را نادیده بگیریم، طبیعی است که در آینده با چالش‌های بیشتری رو به رو خواهیم شد.

وی با تأکید بر اینکه مسأله مربوط به خلیج فارس امروز یک موضوع بین‌المللی است، تصریح کرد: همواره انگلیسی‌ها دنبال این بوده‌اند که موقعیت ایران را در محیط منطقه‌ای کوچک کنند و کاهش بدهند. دانشجویان سیاست بدانند که آینده این اندیشه فراروی شما هم خواهد بود. تفکر انگلیسی از قرن نوزدهم بحث «تفرقه بیانداز و حکومت کن» بود. بسیاری از جنگ‌هایی که در محیط منطقه‌ای شکل می‌گیرد، یک نوع زمینه تاریخی بر اساس یک راهبرد قدرت‌های بزرگ را دارد.

متقی افزود: نکته دومی که وجود دارد این است که هر گاه انقلابی به وجود آمده، جنگ اجتناب‌ناپذیر بوده است. چون انقلاب‌ها قادر خواهند بود که موازنه قدرت را تغییر بدهند و ایران می‌توانست موازنه قدرت را در فضای صلح‌آمیز محیط اجتماعی منطقه دگرگون کند. اما اندیشه عراقی بعثی مبتنی بر مقابله با ایران بود. عراقی‌ها ناسیونالیسم عرب را بازتولید کردند و در فضایی که ایران روزهای سخت انقلاب را می‌گذراند، به کار گرفتند.

وی تأکید کرد: کودتای نوژه، کودتای ساختگی آمریکایی‌ها بود که هم خودشان طراحی کردند و هم خودشان اطلاعات را به ایران دادند و منوچهر قربانی فر هم یکی از کارگزاران این مجموعه بود. به دلیل اینکه مزیت نسبی ایران که نیروی هوایی بود را قبل از اقدامات و عملیات عراقی‌ها تضعیف کنند. مراقب باشید که برخی از مواقع ما در تله قرار می‌گیریم. تله‌گذاری یکی از کارهای قدرت‌های بزرگ است؛ برای اینکه هزینه‌های راهبردی خودشان را کاهش بدهند. لذا این جنگ یک امر اجتناب‌ناپذیر بود.

رئیس دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران اظهار داشت: صدام به متفکران عرب گفت این شرایط تاریخی بهترین دورانی است که جهان عرب می‌تواند بر ایران غلبه کند. چون ساخت اجتماعی پراکنده است و ارتش در یک وضعیت تجزیه شده است. چیزی به عنوان انضباط اجتماعی وجود نداشت. هر روز یک گروه نظامی علیه فرماندهان ارتش تظاهرات می‌کردند. فقط از بیرون نبود که یک عده کمر به شکستن اقتدار ارتش داشتند؛ متأسفانه در دورانی که انقلاب شکل می‌گیرد، هیجان و احساس به وجود می‌آید و از داخل همافران می‌آمدند و در دانشگاه تهران تظاهرات می‌کردند. ساخت اجتماعی ایران هم در یک وضعیت جدال قرار داشت. هر روز دانشگاه تهران درگیر مسائل فرعی بود و در دانشکده حقوق ما بیش از 30 گروه سیاسی فعالیت داشتند. طبیعی است که سرویس‌های اطلاعاتی این ساختار تجزیه شده را درک کنند و گزارش بدهند.

وی افزود: به یاد دارم که مسعود رجوی اسفند 57 در زمین چمن دانشگاه تهران صحبت کرد و به مهندس بازرگان گفت اگر ارتش را منحل نکنید و فردا کودتا شود، مقصر شما هستید؛ بازرگان و حضرت امام مقاومت کردند و کسانی که اندیشه راهبردی داشتند در ساختار سیاسی ایران مقاومت کردند. افرادی مثل شهید بهشتی، مرحوم هاشمی رفسنجانی و مقام معظم رهبری کسانی بودند که در نگاهشان حفظ ارتش قوت گرفت اما از داخل ضعیف شده بود.

متقی در پایان با تأکید بر اینکه پیچیدگی سیاست به این است که ما در تله تاکتیکی قرار نگیریم، گفت: خلیج فارس یکی از حوزه‌های اصلی تهدید بوده، هست و خواهد بود. تقسیم‌بندی ژئوپلیتکی پایدارتر از تقسیم‌بندی کنش سیاسی است. جدال علیه ایران یا از حوزه این منطقه خلیج فارس خواهد بود و یا پاسخ به دشمن از این حوزه خواهد بود. من امیدوارم حسی که در دوران جنگ وجود داشت دوباره در این کشور زنده شود. دوره‌های انشقاق، جدایی و همبستگی را خود من دیده‌ام. امروز روزگار خوبی نیست و ان شاء الله شرایطی ایجاد شود که حس همبستگی برای تقویت امنیت ملی و یکپارچگی ساختاری حاصل شود.

دیگر خبرها

  • خدمات تخصصی درمانی با حمایت خیران سلامت شهرستان نور انجام می‌شود
  • ناخدا صمدی: امام خمینی(س) اردیبهشت 58 فرمودند «ارتش باید بماند»/ پیش از آن پرسنل ارتش در پادگان‌ها امیدی به فردای خود نداشتند/ ابراهیم متقی: خلیج فارس یکی از حوزه‌های اصلی تهدید بوده، هست و خواهد بود
  • مطهری امام
  • ناشر هندی بابت اقدام وهن‌آمیز به امام خمینی(ره) عذرخواهی کرد
  • آیا می شناسیدش؟
  • عکسی از مادر سیدحسن خمینی در مراسم تشییع پیکر عروس ارشد امام /دختر امام هم آمد
  • قیام جامعه دانشگاهی ایران در حمایت از دانشجویان آزادیخواه اروپا و آمریکا +تصاویر
  • چهره‌هایی که در مراسم تشییع عروس امام خمینی(ره) در قم حضور داشتند | عکس
  • همسر آیت‌الله «سید مصطفی خمینی» در قم تشییع شد
  • ‌همسر شهید ‌مصطفی خمینی در قم تشییع شد