Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «مشرق»
2024-04-29@20:05:38 GMT

من از چیزی نمی‌ترسم

تاریخ انتشار: ۱۶ خرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۱۶۷۵۶۹

من از چیزی نمی‌ترسم

یکی از وجوه شخصیتی امام که رهبر انقلاب در سخنرانی مراسم سی‌وسومین سالگرد ارتحال امام‌خمینی(ره) بر آن تاکید کردند و اشاره قابل تأملی درباره آن داشتند، شجاعت ایشان بود.

به گزارش مشرق، رضا کردلو در یادداشتی در روزنامه وطن امروز نوشت: راه، از آنچه پیش روست خبر می‌دهد و راهیان از راه مقصد باخبرند. در نزدیکی‌های بهشت زهرا(س) هستیم که آخرین قافله‌ها از راهیان پیاده مراسم ۱۴ خرداد به سمت ایستگاه حرم‌مطهر در حرکتند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

دوست داشتم یکی از آنان باشم. پیامبران صفا و اخلاص، یاوران گمنام انقلاب، قطره‌هایی که هرکدام یک دل دریایی دارند. هر چه ساده‌تر، به خمینی نزدیک‌تر.

ساعت حول و حوش ۸ است که رسیده‌ایم حرم. صحن بزرگی که قرار است مراسم را میزبانی کند. داخل حرم عکاس‌ها و تصویربردارها مثل همیشه در حال جاگیرشدن هستند. با چندتایی از رفقای عکاس و خبرنگار احوال‌پرسی می‌کنم. می‌نشینم ببینم چه خبر است! چه کسی زودتر از بقیه مسؤولان روی این صندلی‌ها خواهد نشست؟ نظامی‌ها سروقت و صبح سحر از خانه ‌زده‌اند بیرون که زودتر از بقیه رسیده‌اند. سردار پاکپور و امیر ایرانی، نخستین کسانی هستند که می‌رسند. علی لاریجانی هم همزمان با ایشان آمده است. بقیه میهمان‌ها هم که می‌آیند و می‌نشینند احوال‌پرسی‌ها شروع می‌شود. گفت‌وگو و مصافحه‌ای که با لاریجانی می‌شود کمی متفاوت‌تر از ایام گذشته است. اقتضای زمان است دیگر.

۲ سال است که این گردهمایی به خاطر همه‌گیری ویروس کرونا برگزار نشده و این نخستین مراسم در این ۲ سال است که در این سطح با حضور رهبر انقلاب برگزار خواهد شد. احتمالا به خاطر همین تعویق است که احوالپرسی‌ها کمی طولانی‌تر می‌شود. یک جور «شکرانه سلامت» است. کم‌کم مسؤولان دیگر هم می‌رسند. ارتشی‌ها و سپاهی‌ها کنار هم نشسته‌اند و به گفت‌وگو مشغولند. حسن روحانی را به سمت صندلی‌های صف اول راهنمایی می‌کنند و علی لاریجانی هم از صندلی‌های عقب‌تر می‌آید و کنار او می‌نشیند. مشغول گفت‌وگویی کنجکاوی‌برانگیز می‌شوند. علی رضوانی خبرنگار سیما به دنبال گفت‌وگو با مسؤولان است و یکی یکی سراغ‌شان می‌رود. سوال‌هایش که مشخص‌اند! جواب‌ها شاید کمی متفاوت باشند!

ساعت ۸ و ۳۰ دقیقه است که مردم وارد می‌شوند. کمی می‌گذرد تا جمعیت داخل صحن را پر کند. ۱۰ دقیقه به ۹ مانده که مجری مراسم با صدای قرایی بسم‌الله می‌گوید و اشعاری را می‌خواند؛ اشعاری که البته زیاد قوی به نظر نمی‌رسند. ما سروده‌های خوب از شاعران خوب کم نداریم که اتفاقا مناسب این ایام هستند اما خب به آنها رجوع نمی‌شود. برای اهل شعر و ادبیات، این هم از آن حیف‌هاست.

قاری که سیدی روحانی به نام «درچه‌ای» است آیاتی را تلاوت می‌کند. «صف اول» معروف کم کم تکمیل می‌شود. در مرکز صف اول روسای سابق دولت و مجلس‌اند و این سو آن سوی‌شان فرماندهان نظامی و برخی از دولت.

حالا حسین هوشیار، مداح اهل‌بیت هم پشت میکروفن است تا چند بیتی بخواند. کار را به روضه هم می‌کشاند و یادی از آقای کوثری هم می‌کند که وقتی به امام حسین سلام می‌داد، آن تصویر خواستنی امام خمینی را توی ذهن همه باقی گذاشته. دستمال سفید را روی صورتش گرفته و اشک می‌ریزد. دمی با خیال اشک‌های خمینی(ره) راهی جماران شدم، نشستم پای روضه آقای کوثری و تماشای امام. حیف که لختی بیش نیست این حال و هوا. در حرم امام صدای جمعیت که منتظر آمدن آقا هستند، به گوش می‌رسد: «این همه لشکر آمده، به عشق رهبر آمده».

در همین حین می‌بینم سردار قاآنی هم می‌رسد. ساده‌ترین لباس ممکن را پوشیده است. به یکی از صندلی‌های صف اول راهنمایی‌اش می‌کنند، می‌آید بنشیند، می‌بیند آقای بختیاری رئیس کمیته امداد پشت سرش است. به احترام او بلند می‌شود و جایش را به او می‌دهد و خود عقب‌تر می‌نشیند. کمی سن آقای بختیاری بیشتر است و این احترام گذاشتن درس‌آموز است.

در میان مصافحه‌ها و خوش‌وبش‌ها گفت‌وگوی کوتاه وزیر صنعت با رئیس پلیس راهور هم کنجکاوی‌برانگیز است. اخیرا در ماجرای خودرو چالش‌هایی میان خودروسازان، سازمان استاندارد و وزارت صنعت به وجود آمده که همه در جریان‌ هستند.

آقای سیدحسن خمینی در جایگاه قرار گرفته تا مثل همیشه پیش از سخنان رهبر انقلاب، او هم صحبت کوتاهی داشته باشد. همین صحبت کوتاه هم البته با همهمه شنیده نمی‌شود. در انتهای مراسم، مشخصا چندنفری هستند که سرو صدا را هدایت می‌کنند. برمی‌گردم نگاه‌شان می‌کنم. کم سن و سالند و احتمالا تذکر پیشین رهبر را به یاد ندارند. برای همین اشتباه سال ۸۹ را تکرار می‌کنند و رهبر باز هم در پایان مراسم به آنها تذکر می‌دهد که: من با این کارها مخالفم!

آقا می‌آیند. دیدار تازه می‌شود. دلتنگی مردم از حجم شعارها پیداست. بعد از مراسم که تصاویر را تماشا کردم، دیدم حدسم درست بوده: بعضی اشک می‌ریختند و شعار می‌دادند. آقا هم نخستین جملات‌شان ابراز همین دلتنگی است: «دل‌مان تنگ شده بود برای امام و برای این محفل گرمی که همه ‌ساله گرد مرقد مطهر امام تشکیل می‌شد».

اشاره ابتدایی آقا درباره «شناخت امام» مساله مهمی است. حسرت‌ها را زنده می‌کند. انرژی و فرصتی که می‌تواند برای شناخت امام و تاریخ انقلاب و تاریخ این کشور صرف شود، صرف کنش‌هایی می‌شود که جوانان را از معرفت انقلاب تهی می‌کند. تاکید آقا بسیار لازم و بجاست: «بسیاری از ابعاد شخصیت امام بزرگوار ما همچنان ناشناخته است. در واقع نسل کنونی انقلاب، به خصوص نسل جوان ما، امام عزیز را بدرستی نمی‌شناسند، درک نمی‌کنند، عظمت امام را نمی‌دانند؛ امام را با امثال این حقیر مقایسه می‌کنند؛ در حالی که فاصله بسیار زیاد است، فاصله نجومی است. امام شخصیت استثنایی بود به معنای واقعی کلمه».

رهبر کتابخوان را می‌شود از ارجاعات مستندی که به تاریخ می‌دهند، شناخت. هم وقتی درباره رهبری امام بر یکی از بزرگ‌ترین انقلاب‌های دنیا صحبت می‌کنند و مستندات تاریخی را مورد اشاره قرار می‌دهند و هم وقتی از دشمنی‌های غرب می‌گویند. تاکید رهبر انقلاب بر جایگاه رهبری امام خمینی در یکی از بزرگ‌ترین انقلاب‌های دنیا که با آوردن شاهدمثال‌هایی از آنچه در انقلاب کبیر فرانسه و اکتبر شوروی، همراه می‌شود، درس‌های تاریخی است. یک جور دعوت به مطالعه تاریخ هم هست. جای دیگر در همین سخنرانی، رهبر انقلاب به بیش از ۳ قرن غارت غرب اشاره می‌کنند و جوان‌ها را دعوت به مطالعه می‌کنند: «کتاب بخوانید ان‌شاءالله، این حقایق را بیشتر از نزدیک درک کنید».

یکی از وجوه دیگر شخصیت امام که رهبر انقلاب در سخنرانی بر آن تاکید کردند و اشاره قابل تأملی درباره آن داشتند، شجاعت بود. آقا گفتند: «یک وقتی بنده راجع به یک مساله‌ای با امام صحبت می‌کردم -یک مشکلی وجود داشت، برای ایشان شرح می‌دادم و یک پیشنهادی داشتم- در ضمن صحبت به ایشان گفتم که «شما این کار را نمی‌کنید چون می‌ترسید...»؛ می‌خواستم بگویم می‌ترسید که مثلا فلان مشکل پیش بیاید؛ تا گفتم می‌ترسید، ایشان گفتند من از چیزی نمی‌ترسم! خصوصیت ایشان این بود. بنده نمی‌خواستم بگویم «شما ترسو هستید»، این یک تعبیر عرفی معمولی است یعنی «ملاحظه می‌کنید که این اتفاق نیفتد» اما کلمه‌ ترس را که [به کار] بردم، ایشان گفتند من از چیزی نمی‌ترسم». توی ذهنم اینطور می‌گذشت که خود آقا هم اینطور است. این «من از چیزی نمی‌ترسم» در ایشان هم هست.

اشاره رهبر انقلاب به زیربنای مکتب امام(ره) و طرح گزاره «قیام‌ لله» هم از مباحثی بود که هم در ذهنم ماند به خاطر شعری که آقا ضمیمه این بحث‌شان کردند: « «فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم». هم اثبات، هم نفی؛ اول نفی آن رژیم طاغوتی، بعد اثبات یک عرصه‌ سیاسی مطلوب که مردم را به پیش ببرد. خب این حرکت امام در نفی و اثبات بود».

اعتماد امام به مردم و گزاره‌هایی که آقا درباره این ویژگی امام مطرح کردند خاطره دیدار امام با آیت‌الله حکیم را در ذهنم زنده کردکه خاطره معروفی است.

آقا جایی در اثنای صحبت‌های‌شان گفتند امام ملت را با مفهوم مقاومت آشنا کردند. با ارجاع به تاریخ ارزش این ویژگی امام خمینی(ره) بیشتر نمایان می‌شود. مقاومت‌هایی که در طول تاریخ در مقابل دشمن خارجی صورت گرفته، حتی در صورت غلبه بر دشمن، نتوانسته برای طولانی‌مدت، مفهوم «ملت» را به یک کلمه وحدت‌بخش تبدیل کند. امام اما پس از انقلاب مردم را بخوبی با مفهوم مقاومت آشنا کردند و در نتیجه این رویکرد «ملت ایران» جنبه عینی‌تری یافت.

اشاره رهبر انقلاب به موضوع برخی ایرانی‌های خائنی که به دشمن آدرس غلط می‌دهند هم درخور تأمل بود؛ خائنینی که با مشاوره‌های خود به دشمن هم خیانت می‌کنند و محاسبات اشتباه خود درباره ایران را به آنها منتقل می‌کنند: «این مشاورین خیانتکار، خب به کشور خودشان که خیانت می‌کنند اما در واقع به آنها هم خیانت می‌کنند؛ چرا؟ چون بدون اطلاع صحیح به آنها مشورت می‌دهند؛ آن بیچاره‌ها هم طبق مشورت اینها عمل می‌کنند، شکست می‌خورند».

رهبر انقلاب در پایان صحبت‌های‌شان توصیه‌هایی به فعالان عرصه انقلابی داشتند؛ مراقبت از هویت انقلاب و یاد امام در جامعه، جلوگیری از نفوذ رده‌های ارتجاع در کشور، افشاکردن دروغ و جنگ روانی دشمن، استفاده از سرمایه ایمان مردم برای تولید عمل صالح و مقابله با گزاره به بن‌بست رسیدن کشور از توصیه‌های پایانی سخنرانی آقا بود. توصیه آخری هم در قدردانی از مسؤولان داشتند و شاهدمثال آوردند: «اینکه انسان می‌بیند در قضیه‌ آبادان یک وزیر ۴-۳ روز، شبانه‌روز بر سر آن کار می‌رود، خودش می‌ایستد، این خیلی کار مهمی است». منظور آقا وزیر کشور آقای وحیدی بود. نگاهش کردم تا واکنشش را هنگام صحبت آقا ببینم. سرش را پایین انداخته بود.

دستور آقا برای محاکمه عوامل حادثه آبادان، آخرین صحبت‌ها پیش از دعای ایشان بود. آخر مراسم و وقت دعا درباره همهمه‌ای که در وقت سخنرانی حجت‌الاسلام حسن خمینی شد، تذکر دادند. توی پچ‌پچ‌ها همه تقریبا حدس می‌زدند که آقا این تذکر را بدهند. دعای آخر آقا این بود: «امیدواریم ان‌شاءالله خدای متعال همه‌ ما را به راه راست هدایت کند». چه دعای خوبی.

منبع: مشرق

کلیدواژه: بازار خودرو تحولات اوکراین حادثه متروپل قیمت مکتب امام امام خمینی کمیته امداد امام خمینی سردار قاآنی خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت رهبر انقلاب امام خمینی صندلی ها صف اول

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۱۶۷۵۶۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

از هند تا ایران؛ استقبال شاعران از غزل رهبر انقلاب

نشست ادبی «عصا بیفکن»؛ در استقبال جمعی از شاعران کشورهای ایران، افغانستان و هندوستان از غزل رهبر معظم انقلاب برگزار شد. - اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، نشست ادبی «عصا بیفکن»؛ در استقبال جمعی از شاعران  و اهالی اندیشه کشورهای ایران، افغانستان و هندوستان از غزل رهبر معظم انقلاب با مطلع «عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز» با مدیریت علی رضا قزوه و اجرای سید مسعود علوی تبار شب گذشته، 7 اردیبهشت‌ماه، برگزار شد.

سید مسعود علوی‌تبار، شاعر و کارشناس تاریخ و تمدن ملل اسلامی، گفت:  شعر و ادب پارسی به عنوان دومین زبان جهان اسلام و زبان کشورهای حوزه ایران فرهنگی به مثابه یک مؤلفه تأثیرگذار، نمایانگر بخش عظیمی از هویت ما ایرانیان و فرهنگ و تمدن ایرانی‌اسلامی ماست که در تمام جنبه های این فرهنگ و تمدن عظیم نقشی مؤثر و پررنگ دارد.

این شاعر به کارکرد اجتماعی و سیاسی شعر در جامعه ایران اشاره و اضافه کرد: همراهی و همنشینی شعر و ادب پارسی با جنبه‌های مختلف فرهنگ ایرانیان به گونه‌ای است که وقتی عملیات پیچیده و بی‌سابقه‌ای مانند عملیات نظامی «وعده صادق» بر ضد ائتلاف جهانی استکبار به رهبری امریکا و رژیم کودک کش صهیونیستی در شرف وقوع است، فضای جلسات تصمیم‌گیری نظامی ایرانیان معطر به بیت «تو راست معجزه در کف زساحران مهراس/ عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز» از نفس‌های مبارک فرمانده کل قوای جمهوری اسلامی ایران می‌شود.

به گفته وی؛ این آمیختگی و امتزاج نشان دهنده جایگاه ممتاز فرهنگ و تمدن ایران اسلامی در تمامی ابعاد هویتی خویش است. 

در ادامه حجت‌السلام و المسلمین سید سلمان عابدی، شاعر پارسی‌زبان و مترجم از علی‌پور هندوستان گفت: مردم جنوب هند، بالاخص مردم علی پور حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای  را نه تنها بسیار دوست می دارند؛ بلکه به ایشان به خاطر زندگی با روحیه، تلاش خستگی‌ناپذیرشان برای عزت اسلام و مسلمین و اعتلای فرهنگ انقلاب بسیار عشق می‌ورزند. 

استقبال هنرمندان از غزل رهبر معظم انقلاب

وی تصربح کرد: هیچ مجلس مذهبی مانند مجالس عزای امام حسین(ع) و هیچ خطبه نماز جمعه‌ای در علی‌پور نیست که در آن نام مبارک حضرت آیت‌الله خامنه‌ای برده نشود.

در این برنامه که با بداهه‌نویسی مسعود ربانی از خوشنویسان کشورمان همراه بود شاعرانی مانند علیرضا قزوه، امیر عاملی، رضا اسماعیلی، سید عبدالله حسینی، کمیل کاشانی، احمد رفیعی وردنجانی، محمد علی یوسفی، ابراهیم میر، محمود یوسفی، سید حکیم بینش، نغمه مستشار نظامی، فاطمه عارف‌نژاد، سیده کبری حسینی بلخی، ام‌اللبنین بهرامی، زهره یوسفی، فاطمه ناظری، و صبا فیروزی حضور داشتند. برخی از اشعار ارائه شده در برنامه را می‌توانید در ادامه بخوانید:

علیرضا قزوه

گرت هوای ولا باشد از بلا مگریز
همیشه محو بلا باش از ابتلا مگریز

چو ماه چنگ بزن بر سیاه پرده شب
از این شب، این شب لبریز ماجرا مگریز

عصای معجزه‌ات را بکوب بر سر سحر
ز ناخدا مهراس و ز بی‌خدا مگریز

چو گردباد بگرد و سماع طوفان کن
چو بیدهای پریشان ز بادها مگریز

به روز حادثه از صوفیان غازی شو
بیا و مرد قدر باش از قضا مگریز

چراغ خیمه چو خاموش گشت باز مگرد
تو آمدی که بمانی ز کربلا مگریز

بیا و جوشن بی‌پشت بر تن خود پوش
ز خدعه های خوارج چو مرتضی مگریز

منافقان معاند تو را نظر نزنند
از این حضور گرامی به انزوا مگریز

نفیر گاو طلایی تو را نترساند
عذاب سامریان باش، از صدا مگریز

چراغ روشن امن یجیب را بفروز
اجابت است، اجابت، تو از دعا مگریز

عزیز هموطن من، عزیز هموطنم!
از این بهشت صمیمی به ناکجا مگریز

نه اژدهاست که کرم شب است اسرائیل
بر آر دستی و از این هزارپا مگریز

***

نغمه مستشار نظامی

در امتحان محبت، از ابتلا مگریز
غریبگی مکن ای دل از آشنا مگریز
درین طریقت از آیین اولیا مگریز
"دلا! ز معرکه‌ی محنت و بلا مگریز!

چو گردباد، به هم پیچ و چون صبا مگریز!"

مترس از شب طوفان و از خزان مهراس
علی‌ست یار تو از بدر و نهروان مهراس
ز آستین ید بیضا نما عیان، مهراس
"تو راست معجزه در کف، ز ساحران مهراس!

عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز!"

عصا فکندی و در دل نمانده صبر و قرار-
که جلوه گر شود اعجاز حیدر کرار
عنایتی کن و غم از دل جهان بردار
"تو موج غیرت و عزمی! ز بحر، بیم مدار!

حذر ز غرّش طوفان مکن! ز جا مگریز!"

شکوه طائر عرشی تو بال‌بسته مشو
مسافر سفر قاف باش و خسته مشو
ز ریسمان ولایت دمی گسسته مشو
"ز سست‌عهدی ایام، دل‌شکسته مشو!

نشانه باش چو پرچم! ز بادها مگریز!"

نشانه باش چو پرچم، در اهتزاز شکوه
سترگ و قله نشین همچو بیرقی بشکوه
 مباد ثانیه ای بر دلت رسد اندوه
"چو صخره باش و مکن تکیه جز به دامن کوه!

به حق سپار دل خویش و از دعا مگریز!"

شب است و "وعده ی صادق" عجب شب قدری
که وعده داده شد از جانب گرانقدری
تو در میان خبرهای خوب، در صدری
"تو از تبار دلیران خیبر و بدری

چو ذوالفقار و چو حیدر بزن صلا! مگریز!"

به نام نامی یزدان صلا بزن چو امیر
به نام آل نبی عشق می شود تکثیر
ولایت علوی گشته است عالمگیر
"به نوشخند منافق، ز ره، کناره مگیر!

به زهرخند معاند، به انزوا مگریز"

مصاف آتش و عشق است، هم‌نوردی کن
"عماد" و "آرش" و "سجیل" شو نبردی کن
به راه خون شهیدان "شهاب‌‌‌"گردی کن*
"چو ره به قبله‌ی امن است، پایمردی کن!

خطا مکن! ز توهّم به ناکجا مگریز!"

دلا تو درّ خوشابی، درین صدف بنشین
امید، کشتی نوح است، لاتخف، بنشین
چنان کمان به مصاف عدو به کف بنشین
"چو تیر، راه هدف گیر و بر هدف بنشین!

ز کج‌روی به حذر باش و از خدا مگریز!"

دلا تو آینه‌ای جلوه‌گاه رحمان باش
به بزم زنده‌دلان، روح باش و ریحان باش
 چراغدار ره کاروان ایمان باش
"امین خلق و امانت‌گزار یزدان باش!

به صدق کوش و خطر کن! ز مدعا مگریز!"
***

فاطمه عارف‌نژاد

از ابتلا صف «قالوا بلی» چرا بگریزند؟
کجا سپاه «بلی‌گفته» از بلا بگریزند؟

به حرف بی‌خردان کی رها کنند هدف را؟
به اخم بی‌شرفان کی به انزوا بگریزند؟

عصا به دست برو سمت مار فتنه و جادو
که ساحران همه از بیم اژدها بگریزند

قسم به جاه سلیمانی‌ات که لشکر موران
به محض دیدن تو سوی ناکجا بگریزند

به وقت غرش طوفان نوح، طعمهٔ موجند
اگرچه قوم ستمگر به کوه‌ها بگریزند

بگو به دشمنِ بیچاره تا نیامده عباس
سوار اسب شده، بی سر و صدا بگریزند

که وقت معرکه و در دل چکاچک شمشیر
زمان نمی‌دهد آهنگ جنگ تا بگریزند

می‌آید از همه‌سو بانگ سرخ «أین تفرّون؟»
چطور می‌شود از انتقام ما بگریزند؟

***

سید مسعود علوی‌تبار

با یاد غم روی تو از غم نگریزیم
از معرکه محنت عالم نگریزیم

ما سوختگان دل به ره داغ تو دادیم
در راه تو از عالم و آدم نگریزیم

با داغ تو عهدی است که تا لحظه ی بهبود
از سوزش بی‌وقفه مرهم نگریزیم

گفتند دگر طاقت ما از همه طاق است
در قید وفاییم ز همدم نگریزیم

غمخانه دل دم به دم از عشق تو خون است
تا حشر دمادم ز تو یکدم نگریزیم

دانیم که هر تفرقه کار دگران است
در نقطه وحدت دگر از هم نگریزبم

از شش جهت ار بر سر ما تیغ ببارد
در صحنه بمانیم و چو رستم نگریزیم

***

سید سلمان عابدی(علی پور، جنوب هند)

دل تاب ندارد به خدا قصد ریا نیست
ای خامنه‌ای جز تو کسی رهبر ما نیست

تو مرجع تقلید و نماینده دینی
ای رهبر احرار کسی مثل شما نیست

امروز فقط خامنه ای عزت ما هست
کز هیبت او لرزه براندام جهانی ست

***

کمیل کاشانی

تو اهل صحبت عشقی از آشنا مگریز
بسان آینه از صیقل و جلا مگریز 

طبیب، نسخه صبر و امید پیچیده است
شفای توست همین دارو از دوا مگریز

بگیر در کف خود ذوالفقار غیرت و عزم
ز زخم تیغ حوادث چو مرتضی مگریز

اگر بلی به «الست بربکم» گفتی
بلا برای ولا هست از بلا مگریز 

بقا اگر طلبی در فناء فی الله است
صفای باطن اگر خواهی از وفا مگریز

هزار بار اگر رفته‌ای دوباره بیا
از آستان کریمانه خدا مگریز 

بر آستانه تسلیم سر فرود آور
قدر نوشته شده بر تو از قضا مگریز 

مسیر پر خطر و ساحل است ناپیدا
خداست چونکه در این ورطه ناخدا مگریز

***

محمد مهدی عبداللهی

همیشه اهل ولا باش، از بلا مگریز
بنوش جام بلا را از ابتلا مگریز

شهید باش و شهیدانه در دل میدان
به روز واقعه سرخ از قضا مگریز

عصاى معجزه بردار و در میانه ى نیل
بپیچ در دل طوفان از اژدها مگریز

چقدر علقمه امروز در مقابل توست؟!
علم به دوش بگیر و به انزوا مگریز  

صدای العطش کودکان غزه کنون
به گوش می‌رسد ای دوست، از صدا مگریز

به هوش باش امان نامه را امان ندهی
میان معرکه از بیم فتنه ها مگریز

بخوان که لشکر شیطان سقوط خواهد کرد
مبند دل به شیاطین به ناکجا مگریز

قسم به وعده ی صادق که قدس آزاد است
بیا و یکدم در اثبات مدعا مگریز

نماز در وسط صحن قدس شیرین است
در اقتداى شهیدان بزن صلا مگریز

ظفر از آنِ خداوند حىّ سبحان است
ز کدخدا مهراس از خدا خدا مگریز

چه خوب گفت امینِ قُلوبِ مَنْ والاه
"به حق سپار دل خویش و از دعا مگریز"

یقین که خَیرُالعمل با ولایت عشق است 
از آستانه اولاد مرتضى مگریز

فرار کن به سوی کشتی نجات حسین
به روز حادثه از سمت کربلا مگریز

به پرچمى که بر آن حک شده ست نصرُالله
سوار مى رسد از راه، بى هوا مگریز

***

جواد اسلامی

بگو مرا است خدا و از این و آن مهراس
اگر جهان به تو پیچید، از جهان مهراس

اراده کن"مَعِیَ رَبیَّ سَیَهدین" را
بزن به بادیه و لاتخف بخوان،مهراس

"عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز
تُراست معجزه در کف، ز ساحران مهراس"

ز سست عهدی اصحاب زور و زر مشکن
که سامری‌ است فراوان در این میان، مهراس

اسیر رخوت قوم ‌‌"بنی‌بهانه‌" مشو
قدم به راه گذار و از امتحان مهراس

رجز بخوان و به حکم علی قدم بردار
به بدر و خیبر و صفین و نهروان مهراس

جهان به نام تو سوگند می‌خورد، برخیز
چنانکه رستم و آرش، بکش کمان، مهراس

***

ابراهیم میر

ای  هرم عطش  بر  دل دریای  سراب
قلاب ِ  سوال ِ  بر   لب ِ   نیل   جواب 

دریا   به  تلاطم  و  جهانی  در  خواب
موسی تو عصای خود  بیانداز  به  آب 

***

عمادالدین ربانی

حماسه‌ساز شو و سوی انزوا مگریز
تو پهلوان نبردی بزن صلا مگریز

خداست پشت و پناه تو از کسی مهراس
چه پشت‌گرمی خوبی‌ است از خدا مگریز

برو به جای زره جوشن کبیر بیار
بخوان به اسم خدا را و از دعا مگریز

نترس باش اگر مقتداست شیر خدا
میان معرکه از ترس گرگ‌ها مگریز

میار گردن کج در مصاف با کجرو
بایست پای حقیقت به ناکجا مگریز

چقدر حال فلسطین شبیه کرب و بلاست
حسین (ع) یکه و تنهاست از بلا مگریز

***

احمد رفیعی وردنجانی

لبخندهای دلنشینش آسمانی است
در هر نگاهش آسمانی مهربانی است

پیداست راه عشق از هر رهنمودش
هر واژه گفتار نابش یک نشانی است

حال حصیر زیر پای او گواه است
مثل علی(ع) دل کنده از دنیای فانی است 

در انتظار مهدی صاحب زمان است
همواره عطر گریه هایش جمکرانی است

با نور، برخوردِ حقیقت ناشناسان
یک روز باخاکستر و روزی زبانی است

ابلیس یک عمر است در نابودی نور
با این جماعت سخت در حال تبانی است

ناکام می ماند ولی در نقشه هایش
وقتی که دست دوست در یاری رسانی است

لب تر کند وقتی امام عشقبازان
کار تمام عاشقانش جانفشانی است

با هرچه دشمن خوست از عشقش شود کم
دل‌های ما یک لحظه هم از او جدا نیست

***

 سیده کبری حسینی بلخی(افغانستان)

امت ما را چه بیم از فتنه و شور  شر است
نوح ما را در دل طوفان هستی رهبر است

آسمان و ماه را دور سرش پیچیده است
چفیه‌اش بر گردن ما خط و راه و مسطر است

در کلامش حکمت سقراط و لقمان، گشته جمع
آنچه بارد از لبش انگار در و گوهر است

رویش سبزینه و فرمان باران برلبش
گوش شیطان ازصدای رعد وار او کر است

از شجاعت‌های او در جیش دشمن گفت‌وگوست
مدح یاران در حدیث دیگران شیرنتر است

غرق در نور است روی مثل ماه کاملش
مصطفی زادی که از نسل بتول و حیدر است

بی محابا می‌زند بر قلب کفار زمان
خصم می‌ِداند چه نسبت بین او با صفدراست

***

سارا عبداللهی فر

در مسیر عشق  بالیدن  گرفت
با هزاران شوق تابیدن  گرفت

این دل و جانم پی فرمان او
بی بهانه چون سراییدن  گرفت

هر زمان با شور و  پرواز و سما
لابه‌لای  واژه چرخیدن گرفت

در خروشی بی امان از جمله ها
با پیام رهبرم سامان گرفت 

شد  ردیف بیت های  بی شمار
شعر شد این بغض باریدن گرفت

انتهای پیام/

 

 

دیگر خبرها

  • تصویری کمیاب از دیدار یحیی السنوار با رهبر انقلاب
  • زمان دیدار معلمان با رهبر انقلاب مشخص شد
  • جمعی از معلمان روز معلم با رهبر انقلاب دیدار می‌کنند
  • جمعی از معلمان با رهبر انقلاب دیدار می‌کنند
  • جمعی از معلمان در روز معلم با رهبر انقلاب دیدار می‌کنند
  • توصیه‌ای که رهبر انقلاب برای پژوهشگاه رویان داشته‌اند
  • ببینید | خبر مهمی که رهبر انقلاب از رادیو شنیدند
  • ببینید | ماجرای خبر مهمی که رهبر انقلاب از رادیو شنیدند
  • فیلم| ماجرای حضور رهبر انقلاب در خانه شهید شیرودی | خبر مهمی که رهبر انقلاب از رادیو شنید
  • از هند تا ایران؛ استقبال شاعران از غزل رهبر انقلاب