Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «جماران»
2024-04-27@19:26:34 GMT

خاطرات ناگفته جابری انصاری از مرحوم محتشمی پور

تاریخ انتشار: ۱۷ خرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۱۶۹۹۹۴

خاطرات ناگفته جابری انصاری از مرحوم محتشمی پور

پایگاه خبری جماران: معاون سابق عربی و آفریقایی وزیر امور خارجه، ضمن بیان خاطراتی از روز 16 خرداد 68 که حضرت امام در بهشت زهرا(س) آرام گرفت، خاطرات جالب و ناگفته ای از سال های حضورش در دانشگاه تهران و شایعه نسبت فامیلی او با مرحوم محتشمی پور و اولین ملاقات با مرحوم حجت الاسلام و المسلمین سید علی اکبر محتشمی پور در دمشق بیان کرد و گفت: بی ریایی، سادگی و پاکدلی مرحوم آقای محتشمی پور را آن روز از نزدیک دیدم و تا فوت ایشان من مستمر با ایشان ارتباط و خدمتشان ارادت داشتم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

مشروح گفت و گوی خبرنگار جماران با حسین جابری انصاری را در ادامه می خوانید:

شاخص ترین خاطره ای که از امام خمینی(س) در ذهن دارید برای ما بفرمایید.

 ما از این توفیق برخوردار بودیم که آنچه در کتاب ها و مقالات به عنوان کاریزما و جذبه شخصیتی در ارتباط با شخصیت های معنوی و سیاسی گفته می شود، جمع آن را در امام ببینیم. این تجربه جذبه خاصی که معمولا شخصیت های دینی یک نوع و شخصیت های سیاسی نوع دیگری از آن را دارند، در امام با هم جمع بود. یعنی امام یک شخصیت درجه یک سیاسی و در عین حال یک شخصیت درجه یک دینی و معنوی هم بود و این دو با هم شخصیتی ساخته بود که به ویژه از این زاویه وصف ناپذیر بود.

هیچ وقت یادم نمی رود که روز رحلت امام اشک امان نمی داد؛ اصلا دست ما نبود. مثلا یادم هست مرحوم آیت الله یوسف صانعی چه طور عزادار بود و جزو محدود از روحانیت بود که پیراهن یقه شیخی سیاه تنش بود. معمولا روحانیت سیاه نمی پوشد ولی قشنگ یادم هست که مرحوم آقای صانعی سیاه پوش بود. یعنی این عرف عادی روحانیت را هم که لباس سفید می پوشند و می گویند سیاه مکروه است را ایشان آن روز به دلیل اوج عزاداری نقض کرده بود. فضایی که به سمت بهشت زهرا(س) رفتیم وصف ناشدنی است.

 

شما به مناسبت مسئولیتی که در وزارت امور خارجه و بخش عربی و آفریقایی این وزارتخانه داشته اید، احتمالا خاطراتی از فعالان حوزه دفاع از مقاومت  از جمله مرحوم حجت الاسلام و المسلمین سید علی اکبر محتشمی پور دارید. در نخستین سالگرد ارتحال ایشان، یک خاطره از مرحوم محتشمی پور برای ما بگویید.

جای جناب حجت الاسلام و المسلمین مرحوم آقای سید علی اکبر محتشمی پور همیشه خالی است که از یاران دیرین امام بودند و متأسفانه در تندباد کرونا از دست رفتند. شنیده ام حدود 10 جلد خاطره از ایشان در دست چاپ است. این هم بشارت خیلی خوبی است؛ فکر نمی کردم چنین یادگاری از ایشان با این وسعت باقی مانده باشد.

اگر سیاسی به آقای محتشمی پور نگاه کنیم معروف است به اینکه نماینده یک جریان سیاسی بوده و ویژگی هایی دارد. اگر به لحاظ سلوک سیاسی هم نگاه کنیم، معروف است به اینکه خیلی آدم قاطع، جسوری بوده است. به ویژه کسانی که مخالفش هستند می گویند ایشان در مسائلی تندروی می کرده است. اما من از هیچ یک از این دو بعد نمی خواهم نگاه کنم و از بعد تواضع و فروتنی می خواهم نگاه و از مرحوم آقای محتشمی یاد کنم.

آقای محتشمی واقعا آدم پاک، دوست داشتنی و فروتنی بود. بالأخره این آدم بعد انقلاب از کار کردن دفتر حضرت امام و ارتباط با شخصیت های درجه یک کشور تا وزیر کشور قدرتمند در دهه 60 و قبل از آن سفیر قدرتمند در دمشق و بعد چند دوره نمایندگی مجلس و به عنوان یک چهره سیاسی و اجتماعی شناخته شده در مقاطع مختلف، هیچ علامتی از اینکه این آدم خودش را از بستر جامعه جدا کرده در ایشان نمی دیدید و واقعا یک آدم بی ریای دوست داشتنی بود؛ و برای من بیش از همه اینها ارزش دارد.

در دانشکده روابط بین الملل که بودم در مجمع اسلامی دانشجویان دانشکده فعال و نماد جریانی بودیم. از چهار سالی که آنجا بودم سه سال عضو و دو سال سخنگوی مجمع و یک چهره شاخص دانشجویی در دانشکده روابط بین الملل بودم. دوستان مخالف ما شایعه ای درآورده بودند که آقای محتشمی دایی من است. این شایعه زمان «چپ کشان» بود. یعنی مقطع مجلس چهارم به بعد بود که مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور شده بود و با جریان راست اصولگرا نزدیک تر بود. یک جور چپ کشان باب شده بود و این یک طور ننگ بود که آقای محتشمی دایی ایشان است. من گفتم ای کاش ایشان دایی من بود به خاطر اینکه اولین نتیجه اش این بود که مادر من سادات بود؛ ضمن اینکه آقای محتشمی هم آدم بسیار دوست داشتنی و محترمی است ولی ما با هم نسبتی نداریم.

اولین بار دایی ام را در سفارت ایران در دمشق دیدم. من دوره مرحوم آقای حسین شیخ الاسلام کارشناس و مسئول میز فلسطین و ارتباط با جنبش ها و گروه های مقاومت فلسطین بودم. آقای شیخ الاسلام دوست صمیمی آقای محتشمی را هم در بلای کرونا از دست دادیم و جای ایشان هم بسیار خالی است. این سال ها معروف بود به اینکه آقای محتشمی جریان چپ و آقای شیخ الاسلام جریان راست و اصولگرا است. ولی اینها خیلی با هم صمیمی بودند و هر دو بی ریا، پاک، دوست داشتنی، دوستدار انقلاب و به دنبال ارتقاء و موفقیت انقلاب بودند. آدم های پاک و بی ریا همدیگر را دوست دارند ولو اینکه عنوان های سیاسی آنها خیلی با هم نزدیک نباشد.

جزو آخرین چیزهایی که در مجموعه جمعی از دیپلمات ها ضبط کرده ایم این است که بعد از فوت آقای شیخ الاسلام مستند کوتاهی به نام «جناب برادر» تهیه کردیم. من با آقای محتشمی در مقاطعی که به تهران می آمد صحبت کردم و فقط چون موضوع شیخ الاسلام بود ایشان قبول کرد. می گفت من اصلا مصاحبه نمی کنم ولی چون راجع به حسین شیخ الاسلام بود انجام داد و این مصاحبه شد جزو آخرین کارهایی که از ایشان ضبط شده است.

به آن خاطره برگردم. من در دمشق بودم و یک روزی آقای محتشمی برای زیارت یا هر کاری به دمشق آمده بود. از سوئیتی که در سفارت بود و مهمانان ویژه آنجا سکونت می کردند به من زنگ زدند و گفت من محتشمی پور هستم. ما از دور به ایشان ارادت داشتیم و دایی غیابی من هم بود. گفت فلانی گفته تو اینجا هستی و کار فلسطین می کنی و بر فلسطین تمرکز داری و می خواهم با تو صحبت کنم.

آن روز برای اولین بار آقای محتشمی پور را حضوری دیدم. بی ریایی، سادگی و پاکدلی مرحوم آقای محتشمی پور را آن روز از نزدیک دیدم و تا فوت ایشان من مستمر با ایشان ارتباط و خدمتشان ارادت داشتم. بالأخره از آن چهره های نازنین تکرار ناپذیری بود که در زاویه های فکری و سیاسی می شود موافق یا مخالفش بود ولی آدم های به این درجه از پاکدلی، فروتنی، سلامت نفس، علاقه مند به کشور و انقلاب و خواهان موفقیت آن ارزش دارد.

ممکلت ما ممکلت سوء تفاهم ها است و نمی شود حرف زد. می خواهی با دلسوزی حرف بزنی و از آن چیز دیگری در می آورند. واقعا پاکدلی هایی که در آقایان شیخ الاسلام و محتشمی وصف کردم را از صمیم دل گفتم. ما آدم های این طور پاک و دوست داشتنی کم داریم؛ می خواهیم کاسبی کنیم. وقتی می خواهی کاسبی کنی دنبال این هستی که کسی را بزنی تا بگویی من خوب هستم.

جلسه ای نبود که من با آقای شیخ الاسلام تند صحبت نکنم و گاهی می گفت من مخصوصا تو را تحریک کردم تا حرف هایت را بزنی. ولی پاکدل بود و من دوستش داشتم. دنبال این نبود که برای من پرونده سازی کند و من را دوست داشت و به عنوان یک دلسوز انقلاب قبول داشت ولی می دانست که فکر من با او فرق دارد و می خواست از من استفاده کند؛ من را خالی می کرد برای اینکه چاله های ذهنی خودش را پر کند. هر وقت برای مصاحبه می رفت به من زنگ می زد.

*گفتنی است این مصاحبه در جریان بازدید حسین جابری انصاری از غرفه مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی در سی و سومین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران ضبط شده و به مناسبت نخستین سالگرد ارتحال حجت الاسلام و المسلمین سید علی اکبر محتشمی پور منتشر می شود.

منبع: جماران

کلیدواژه: افغانستان سهام عدالت لیگ برتر لیگ قهرمانان مقدماتی جام جهانی واردات خودرو ویروس کرونا حسین جابری انصاری حجت الاسلام و المسلمین محتشمی پور علی اکبر محتشمی پور افغانستان سهام عدالت لیگ برتر لیگ قهرمانان مقدماتی جام جهانی واردات خودرو ویروس کرونا سید علی اکبر محتشمی پور حجت الاسلام و المسلمین آقای شیخ الاسلام آقای محتشمی پور آقای محتشمی دوست داشتنی مرحوم آقای آن روز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۱۶۹۹۹۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نوه امام خمینی در خارج از کشور چه کاره است؟ /خاطرات عروس بزرگ امام از فوت دو فرزندش و علت آن

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، خانم معصومه حائری یزدی همسر آیت‌الله سید مصطفی خمینی و دختر آیت‌الله شیخ مرتضی حایری یزدی صبح روز ششم اردیبهشت ۱۴۰۳ خورشیدی در تهران درگذشت.

آن طور که عصر ایران روایت کرده است؛ وی مادر سید حسین و مریم خمینی بود. حجت‌الاسلام سید حسین خمینی از اوایل دهه ۶۰ عملا از عرصه های رسمی و رسانه‌ای کنار است و خواهر او (نوه امام خمینی) هم در خارج از کشور زندگی می‌کند و به طبابت و کارهای علمی اشتغال دارد و خانواده برای دفن مادر منتظر بازگشت اوست. (دو فرزند دیگر در کودکی درگذشته بودند).

از نکات شگفت‌آور زندگی خانم حایری این که به رغم آن که عروس ارشد امام خمینی و منتسب به یک خاندان بزرگ و مشهور روحانی دیگر هم بود زندگی بسیار عادی و گاه توام با سختی و رنج داشته است.

او شیفته سید مصطفی خمینی بود و خاطرات هجران او را با اشک بیان می‌کرد و همچون اعضای خانواده امام که آقا مصطفی را «داداش» خطاب می‌کردند او هم عادت کرده بود همسرش را این گونه خطاب و حتی بعد از فقدان چنین یاد کند.

با این که عروس ارشد امام اهل مصاحبه با رسانه‌ها نبود اما برای اولین بار اول آبان ۱۴۰۰ و به مناسبت چهل‌وچهارمین سالگرد درگذشت مشکوک سید مصطفی خمینی گفت‌وگویی با او منتشر شد که بسیار مورد توجه قرار گرفت خصوصا جاهایی که حکایت از نگاه امروزین آقا مصطفی خمینی داشت و تصویر متفاوتی از فرزند فقید امام ترسیم می‌کرد.

درباره فرزندان چنین گفته بود: «خدا چهار فرزند به من داد که دو تا از آن‌ها از دنیا رفتند و الان تنها حسین و مریم برای من باقی مانده‌اند. هر دو دختر بودند و یکی در ایران و یکی در نجف از دنیا رفت. اولی چند روز بعد از به دنیا آمدن از دنیا رفت و علتش هم این که اوضاع ما در آن ایام به خاطر مسائل انقلاب خیلی ناجور و نامناسب و دگرگون بود و در همان ایامی که تازه این دختر به دنیا آمده بود، نیروهای دولتی وارد منزل ما ‌شدند و هول و هراس ایجاد ‌کردند و حال خود من خیلی بد و خراب بود و شاید این بچه بر اثر همان مسائل مُرد و از دنیا رفت.

دومی هم بلافاصله بعد از تولد و بر اثر یک بیماری کشنده از دست رفت؛ البته برخی به من می‌گفتند که این فرزندم، پسر بوده ...»

۲۷۲۱۱

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1899748

دیگر خبرها

  • جلد سوم تاریخ شفاهی دفاع مقدس به زودی چاپ می‌شود
  • روایت یک کارگردان از فیلمسازی در نوجوانی/ چیزی جز گوشی لازم نیست
  • در مستند «آقای خاص»؛فرزاد حسنی راوی ناگفته‌های زندگی سرمربی تیم ملی شد
  • نوسروده حجت‌الاسلام انصاری‌نژاد در استقبال از غزل رهبر انقلاب
  • نوسروده حجت‌الاسلام انصاری‌نژاد در استقبال از غزل رهبر
  • نوه امام خمینی در خارج از کشور چه کاره است؟ /خاطرات عروس بزرگ امام از فوت دو فرزندش و علت آن
  • فرزاد حسنی راوی ناگفته‌های زندگی سرمربی تیم ملی شد
  • انجام ۲۰ دقیقه بازی تتریس می تواند از ابتلا به اختلال اضطراب پس از حادثه جلوگیری کند
  • ناگفته‌های کهگیلویه و بویراحمد در گفتن نگین
  • جابری انصاری: عملیات وعده صادق یک نمایش قدرت بزرگ بود