Web Analytics Made Easy - Statcounter

آفتاب‌‌نیوز :

تقریباً همه جا «او» هست؛ در زمان‌های مختلف که فراموشش می‌کنیم، وقتی متروپل فرو می‌ریزد، وقتی یارانه می‌دهند یا نمی‌دهند، وقتی آدم‌ها مدام نگرانند که همه چیز گران شده و هر روز با تعجب به قیمت‌هایی نگاه می‌کنند که انگار با هم مسابقه گذاشته‌اند. «او»، اما نه با کسی مسابقه دارد و نه از قیمت‌ها سر درمی‌آورد؛ نمی‌داند دلار و طلا و سکه قیمتش چقدر است؛ حتی نمی‌داند قیمت گوشت قرمز این روز‌ها نجومی شده؛ «او» شاید مدتهاست نه گوشت خورده و نه لذت داشتن هر چیز جدید و کوچکی را تجربه کرده؛ فقط نگران همان دستمال کاغذی‌ها و آدامس‌های عسلی و موزی است؛ فقط قیمت همان‌ها را می‌داند؛ همه جا «او» هست؛ لابلای مردمان خسته و عرق کرده‌ای که میله‌های واگن‌های مترو را چسبیده‌اند؛ در پیاده‌رو‌های خیابان‌های اصلی شهر؛ در سنگفرش مقابل بازار بزرگ تهران؛ همه جا «او» را می‌بینی، با همان لبخندِ مغمومِ کودکانه و همان نگرانی‌هایی که اصلاً کودکانه نیست.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

یک روز از سال، روز جهانی مبارزه با کار کودکان است، اما این کودکان هر روز کار می‌کنند. دوازده ژوئن و ۲۲ خرداد باشد یا روز دیگری، چندان فرقی نمی‌کند؛ با آن جثه‌های کوچک و لبخند‌های کودکانه، بار سنگین یک زندگی بزرگ را بر دوش می‌کشند، همان باری که بزرگتر‌ها را از پا انداخته، اما این کودکان زیر این بار سنگین همچنان ایستاده‌اند؛ ایستاده‌اند تا نان دربیاورند و سر سفره ببرند.

ایرج می‌گوید اهل یکی از روستا‌های ایلام است و پدری مریض در خانه دارد؛ آن دیگری که مثل بزرگتر‌ها خرید امروزش را با دیروز مقایسه می‌کند و ناگهان غمگین‌تر می‌شود، لهجه سیستانی دارد و سومی سکوت کرده و چیزی نمی‌گوید: حرف زدن چه فایده دارد!

آمار نداریم/ کودکان کار فقط در «خیابان» نیستند

هیچ زمان آمار دقیق و قابل اطمینانی از کودکان کار نداشته‌ایم؛ رسانه‌ها و افراد متولی، اعدادِ مختلف با فاصله‌های نجومی را گاه و بیگاه اعلام می‌کنند؛ یک رسانه می‌نویسد ۳ میلیون کودک کار در ایران داریم و بیش از ۲۰ هزار کودک فقط در تهران کار می‌کنند؛ از زبان افراد متولی، تعداد کودکان کار، متفاوت اعلام می‌شود؛ بین ۷۰ هزار تا ۷۰۰ هزار. اما واقعاً مشخص نیست چه تعداد کودک هر روز در پهنه‌ی جغرافیایی ایران، دربدر دنبال نان هستند و از تمام آنچه باید «کودکی» باشد، محروم! و مشکل فقط در «خیابان ها» نیست؛ کودکان کار و خیابان، فقط کودکان خیابان نیستند؛ در کارگاه‌های زیرزمینی، زیر پله ای، مخفی و نیمه مخفی بسیاری، کودکان برخلاف تمام قواعد داخلی و بین‌المللی مشغول به کار هستند؛ در بسیاری از شغل‌های سیاه که اتفاقاً بسیار سودآور هستند مثل مافیای پرسود زباله، بار اصلی بر دوش همین کودکان است؛ دست‌های سیاه و آلوده به زباله‌ی این بچه‌ها، جیب‌ها و حساب‌های بانکی خیلی‌ها را سرشار می‌کند!

احسان سهرابی (مشاور حقوقی کانون عالی شورا‌های اسلامی کار کشور) در این رابطه به ایلنا می‌گوید: ایران با داشتن ۶۸ نوع ماده معدنی، ۳۷ میلیارد تن ذخایر اثبات شده و بیش از ۵۷ میلیارد تن ذخایر بالقوه به ارزش ۷۷۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۴ در میان ۱۵ کشور بزرگ غنی از مواد معدنی قرار دارد. بر پایه برآورد‌ها ایران رتبه نخست گاز طبیعی با ۱۸.۳ درصد گاز جهان و رتبه سوم نفت جهان با ۱۵۸.۷ میلیارد بشکه نفت شامل ۹.۳ درصد نفت جهان را که عمر آن‌ها بیشتر از صد سال برآورد می‌شود، داراست. همچنین ایران ۷ درصد معادن جهان را دارد؛ در چنین کشوری با اینهمه غنا و ثروت، کودکان به هیچ وجه نباید کار کنند.

قوانین چه می‌گویند؟

پیمان جهانی حقوق کودک، یک پیمان‌نامه بین المللی است که ایران نیز به آن پیوسته؛ سهرابی به بند‌هایی از این پیمان بین المللی اشاره می‌کند: ماده۳۲پیمان جهانی حقوق کودک می‌گوید، کودک باید در برابر هر کاری که رشد و سلامت او را تهدید می‌کند، حمایت شود و دولت‌ها باید حداقل سن کار و شرایط کار کودکان را مشخص کنند. بر اساس ماده۲۶این پیمان، هر کودکی حق دارد از تامین اجتماعی از جمله بیمه اجتماعی برخوردار شود. همچنین ماده۲۷پیمان جهانی حقوق کودک تاکید می‌کند کودکان باید از سطح زندگی مناسب و شایسته که تامین کننده رشد جسمی، ذهنی و اجتماعی آن‌ها است، برخوردار شوند.

او همچنین اضافه می‌کند: افرادی که کودکان را در مشاغلی از جمله گنداب‌ها، جمع‌آوری، حمل و دفن زباله، کار در محیط‌های با سروصدای بالا، کار‌های ساختمانی، کار در قالی‌بافی، نمدبافی، ریسندگی و بافندگی، دامداری، کار در کوره‌های آجرپزی، برش فلزات و سنگ‌های قیمتی به کار گیرند مشمول ماده «۱۷۲» قانون کار و همچنین محکوم به تعلیق پروانه از سه ماه تا یک سال خواهند شد.

چرا کودکان «کار» می‌کنند؟

اما چرا یک کودک وقتی تمام همسالانش در حال کودکی کردن در خانه و مدرسه هستند، کار می‌کند و راه مقابله اساسی با این معضل رو به افزایش چیست؛ بدون شک «کار کودک» پدیده‌ی پیچیده‌ای است؛ و تا زمانی که فاصله‌ی سبد معیشت و درآمد دهک‌های فرودست مدام رو به افزایش است، کودکان بیشتری پا به کارگاه و خیابان خواهند گذاشت.

سهرابی در این رابطه می‌گوید: موضوع کودکان کار موضوع نسبتاً پیچیده‌ای است و عوامل گوناگونی در آن اثرگذار هستند. از جمله خانواده، فقر، وضعیت معیشتی، تغییرات اقتصادی ناگهانی ناشی از جنگ که منجر به مهاجرت به کشور‌های همسایه برای کار با دستمزد بیشتر می‌شود، بیماری‌ها و هزینۀ تحصیل و نظام آموزشی نادرست. کودکان کار در شرایط بسیار نامطلوب از نظر تغذیه، بهداشت و سلامت عمومی به سر می‌برند. این کودکان می‌توانند به راحتی بازیچه دست بزهکاران حرفه‌ای اعم از سارقین یا باند‌های توزیع مواد مخدر، عوامل ایجاد خانه‌های فساد و… قرار گیرند. همچنین عدم بهره‌گیری از آموزش و تحصیل علم و فن، قدرت رقابت با سایر کودکان در ایجاد یک زندگی سالم را هر چه بیشتر از این کودکان سلب می‌کند. اما در شرایطی که در اثر سرگردانی فکری و استیصال و البته استیلای تفکرات سرمایه داری خشن، حداکثر واکنشی که از سوی متولیان امر در عرصه‌ی حمایت از کودکان کار شاهدیم، پهن کردن سفره‌ی مرحمت و یا متوسل شدن به روش‌های غیرقانونی نظیر دستگیری و جمع‌آوری کودکان از سطح شهر است، چگونه می‌توان به افق باز رهایی کودکان از چرخه‌ی کار دل بست؟

او ادامه می‌دهد: کودک برای رسیدن به حداقل‌های زندگی، راهکار تحصیل را به اجبار کنار زده و به سمت درآمدزایی می‌رود و متاسفانه ذهنیت سود و زیانی و تبدیل شدن انسان به عنوان سوژه، کودک را ناخواسته حسابگر کرده و به سمت مادیات می‌برد و حتی بسیاری از افراد از این آسیب، آگاه نیستند. بدون تردید یکی از نهاد‌های موثر در کاهش کار کودک، آموزش و پرورش است؛ ما در مورد آموزش و پرورش حمایت اندکی داریم و حتی هزینه امتحان تعیین سطح نیز تحت عنوان مشارکت مردمی از انجمن‌هایی که کودکان تحت حمایت آن‌ها هستند دریافت می‌شود. علاوه بر آن هنگام تهیه کتاب حتی آمار کودکان کار در نظر گرفته نمی‌شود و موقع توزیع کتاب‌های درسی علیرغم تخصیص بودجه از سوی انجمن ها، با نبود کتاب مواجه می‌شویم در حالیکه این یک وظیفه‌ی تعریف شده برای آموزش پرورش است. به طور کلی، همواره پایدارترین اقدام نهاد‌های دولتی، همان جمع آوری تکرار شونده کودکان کار بوده است البته بهزیستی سعی دارد با طرح دیگری این روش را تغییر دهد، اما متاسفانه نهاد‌های ما کودک کار را فقط کودک کار در خیابان می‌دانند در حالیکه ما با انواع دیگر کار کودک نیز مواجه هستیم؛ به علاوه کمبود نیروی متخصص در نهاد‌های متولی، باعث آزار خانواده‌ها و کودکان به ویژه در مواقع جمع آوری‌شان می‌شود.

تحلیل بنیادین موضوع/ من خانه‌ام را روی نفت ساخته‌ام…

مشاور حقوقی کانون عالی شورا‌های اسلامی کار کشور، موضوع را در سطحی فراتر و البته بنیادی‌تر تحلیل می‌کند: عدم پایبندی تصمیم گیرندگان و متولیان امر نسبت به ابزار‌های تعادل بخش اجتماعی نظیر حق تشکل‌یابی پیش‌بینی شده در اصل ۱۰۴ و نیز عدم پایبندی به مقاوله نامه‌های ۸۷ و ۹۸ سازمان جهانی کار در خصوص حقوق بنیادین کار، منجر شده مسیر دسترسی به ثروت و سرمایه، روندی یک سویه و از بالا به پایین پیدا کند و در این فرایند، اصلی‌ترین نیروی خلق کننده‌ی ثروت و سرمایه در کشور یعنی کارگران، از نقش واقعی و تعیین‌کننده خود در تعادل بخشی به نظام توزیع ثروت‌ها، محروم مانده و به دلیل نداشتن تریبون و تشکل‌های اثرگذار، ناگزیر چشم به دست تصمیم گیرندگان در مورد حقوق و دستمزدی دارند که با واقعیت‌های جامعه شکاف گسترده‌ای دارد در بسیاری موارد حتی کفاف اجاره بهای منزل آنان را هم نمی‌دهد؛ در این جولانگاه یکسویه، صاحبان قدرت و ثروت هر روز با بهره‌گیری از ابزار‌های ابداعی و به ظاهر قانونی خودساخته‌ای نظیر قرارداد‌های موقت کار، سهم بیشتری از ثروت را نصیب خود کرده و گروه‌های اجتماعی بیشتری را به ورطه‌ی فقر و ناداری کشانده‌اند.

او تاکید می‌کند: در چنین شرایطی چگونه می‌توان صحبت از پایان بخشیدن به کار کودکان کرد و یا آرزوی فرصت «رویاپردازی به جای کار» برای آنان داشت؟ چطور کودک ایرانی می‌تواند بگوید «من خانه‌ام را روی نفت ساخته‌ام، می‌توانم امروز بازی کنم»؟!

ما می‌آییم و می‌رویم؛ ما هر روز در گذریم، از گذرگاه‌ها، از کنار زیرپله‌ها و از سالن‌های مترو، عبور می‌کنیم؛ اما این کودکان می‌مانند و به سختی بسیار، با همان لبخند‌های مغموم و همان چهره‌های گرد نشسته، نان درمی‌آورند؛ ما می‌گذریم، روز‌ها می‌گذرند، حوادث و آسیب‌ها بازتولید و بازتکرار می‌شوند، اما چاره نمی‌شوند؛ ظاهراً تنها راهکاری که در پیش گرفته‌اند، همیشه همان جمع آوری گاه و بیگاه کودکان کار و افزودن رنج مضاغف به زندگی غمگین آن‌هاست؛ اما آیا برای بهبود واقعی زندگی این کودکان نباید کار‌های اصولی‌تر کرد؛ آیا کاهش بنیادین فقر، ایجاد مشاغل شایسته با دستمزد مکفی و از همه مهمتر، کاهش تضاد طبقاتی شدید که موجب محرومیت گسترده شده است، به خودی خود کودکان را به دنیای کودکی بازنمی‌گرداند؟

منبع: خبرگزاری ایلنا

منبع: آفتاب

کلیدواژه: کودکان کار کودکان کار جمع آوری کار کودک

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۲۰۹۲۵۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

راهکارهای جایگزین تنبیه بدنی در کودکان

یک روانشناس در مورد تنبیه کودک گفت: شما می‌توانید با استفاده از محرومیت‌سازی، محدویت‌های کلامی یا تقویت منفی به صورت غیرفیزیکی کودک را تنبیه کنید. چرا که تنبیه بدنی می‌تواند خشم، پرخاشگری، و طیف وسیعی از اختلالات هیجانی و رفتاری را برای کودک به همراه داشته باشد.

به گزارش ایسنا، سحر پهلوان‌نشان روانشناس کودک و نوجوان در گفت‌وگو با ایسنا با بیان تعریف تنبیه از دیدگاه روانشناسی گفت: در روانشناسی کودکان و نوجوانان، تنبیه را به عنوان یکی از شیوه‌های رایجی که ذیل رفتار درمانی به شمار می‌آید در نظر می‌گیرند، شیوه‌ای که برای آموزش برخی از مفاهیم یا اجتناب از انجام برخی از موارد، توسط خانواده‌ها یا افرادی که در حوزه آموزش، تعلیم و تربیت هستند می‌تواند اعمال شود.

شکل‌های مختلفی از تنبیه وجود دارد

این روانشناس در ادامه با بیان اینکه کلمه تنبیه در نظر عوام، همان تنبیه فیزیکی و بدنی است، گفت: ما شکل‌های مختلفی از تنبیه را داریم برای مثال شکلی از تنبیه می‌تواند به شکل تقویت منفی باشد. در شکل دیگر از تنبیه، کودک از موضوع مثبتی که برای او لذت یا خوشحالی به همراه داشته دور شود، یا در اختیار او قرار نمی‌دهیم. بنابراین شما می‌توانید با استفاده از محرومیت‌سازی، محدویت‌های کلامی یا تقویت منفی به صورت غیرفیزیکی کودک را تنبیه کنید. چرا که تنبیه بدنی می‌تواند خشم، پرخاشگری، و طیف وسیعی از اختلالات هیجانی و رفتاری را برای کودک به همراه داشته باشد.

از تنبیه بدنی در موارد خاصی استفاده می‌شود

پهلوان نشان تأکید کرد: تنبیه‌ها اگر بخواهند مؤثر باشند نباید جسمی و فیزیکی باشند مگر در مواقعی که یک آسیب جدی متوجه کودک می‌شود یا کودک ناخواسته آسیب جانی که به فرد دیگر یا به اموال و دارایی دیگران وارد می‌کند. مثلاً  آتش‌افروزی‌هایی که برخی کودکان انجام می‌دهند یا بازی‌های خطرناکی که می‌تواند حتی منجر به مرگ کودک یا فرد همسال او شود. یا برای بچه‌هایی که سابقه مشکلات رفتاری مانند اوتیسم و کم‌توانی ذهنی‌ دارند، چون قوه ادراک آنان از لحاظ شناختی رشد پیدا نکرده است. در برخی مواقع از تنبیه‌های فیزیکی هم استفاده می‌شود. ولی در مواردی غیر از این، بیشتر توصیه می‌شود که از شیوه تنبیه‌های غیر جسمی مثل تقویت منفی، محروم‌سازی، تقویت‌های مثبت و .. استفاده شود.

ما شکل‌های مختلفی از تنبیه را داریم برای مثال شکلی از تنبیه می‌تواند به شکل تقویت منفی باشد.در شکل دیگر از تنبیه، کودک از موضوع مثبتی که برای او لذت یا خوشحالی به همراه داشته دور شود، یا در اختیار او قرار نمی دهیم. محرومیت سازی، تنبیه‌های غیرکلامی مانند سکوت یا پاسخ ندادن پدر یا مادر در موقعیت‌های مدنظر آنها، شیوه های دیگری از تنبیه غیر جسمی هستند.

عوامل تأثیرگذار بر تنبیه کودکان

این روانشناس ادامه داد: برای آموزش مفاهیم خاص مانند نظم نخست باید منظور خود از نظم را برای کودک مشخص کنیم. به کودک نشان دهیم رعایت نظم می‌تواند پیامدهای مثبت به همراه داشته باشد و عدم رعایت  آن می‌تواند به تنبیه‌های مانند محرومیت از امتیاز خاص منجر شود.‌

وی افزود: نکته دوم درباره مؤثر بودن تنبیه‌ها این است که باید متناسب با کاری که کودک انجام داده یا نداده، تنبیه انجام شود. مثلاً اگر کودک درس خود را نخواند ما نمی‌توانیم به او بگوییم که خوب من به تو قول داده بودم که آخر هفته تو را به شهربازی ببرم و الان نمی‌برم. قول‌هایی که به کودک داده می‌شود اساساً باید اجرا شوند. در واقع در حال حاضر عدم اجرای این قول یک بی‌اعتمادی را در کودک ایجاد می‌کند. بنابراین تنبیه یا محرومیت مد نظر باید حول‌ محور همان موضوع و یا در فاصله‌ی نزدیک به آن موقعیت و نه در روزهای آینده باشد.

پهلوان نشان خاطرنشان کرد: شدت تنبیه‌ها باید متناسب با سن کودک در نظر گرفته شود مثلاً زمانی باید صحبت از محروم‌سازی شود که کودک کار اشتباهی را انجام داده است. این زمان بندی باید براساس سن کودک باشد یعنی اگر کودک 3 ساله است حدوداً بین 3 تا 6 دقیقه بعد از انجام کار خطا، تنبیه مناسب صورت گیرد.

این روانشناس گفت: توصیه ما این است که والدین بیشتر بر روی رفتارهای مثبت کودک تمرکز کنند که بتواند برای کودک تشویق به همراه داشته باشد. از این رو وقتی کودک خطایی انجام می دهد و در لحظه مورد تنبیه قرار می‌گیرد باید کوچک‌ترین اتفاق مثبت را هم مورد تشویق قرار داد. این تشویق‌ها می‌تواند تصدیق کلامی، تشویق اجتماعی و نظام اقتصاد ژتونی(پاداش دادن به کودک درقبال رفتارهای مطلوب) باشد. تا کودک برای انجام رفتارهای درست، انگیزه بیشتری پیدا کند. با این شیوه اگر کودک برای جبران اشتباه تلاشی انجام دهد. با استفاده از اقتصاد ژتونی می‌تواند یک تعدادی از آن مجازات و یا تنبیه‌هایی که برای او در نظر گرفته‌شده، را کاهش داد.

تأثیرات منفی تنبیه بدنی در کودکان‌

این روانشناسی درباره‌ تأثیرات منفی تنبیه بدنی در کودکان گفت: تأثیرات آن را از منظر گوناگون می‌توان بررسی کرد. این که کودک در چه بازه سنی قرار داشته باشد، یا جنس کودک چی باشد، یا کدام یک از والدین در چه موقعیت مکانی و زمانی این تنبیه را انجام داده باشند، متفاوت است. در قسمت اول یکی از تبعات این گونه از تنبیهات احساس شرم و نقص را در کودک به همراه می‌آورد که ممکن است نسبت به آن فرد تنبیه‌کننده پدر، مادر، مربی یا هر فرد دیگری، احساس ناکامی ایجاد شود که متعاقب آن می‌تواند خشم، پرخاشگری، و طیف وسیعی از اختلالات هیجانی و رفتاری را در ادامه برای کودک ایجاد کند.

 پهلوان‌نشان ادامه داد: یکی دیگر از واکنش‌های که کودک در مقابل تنبیه بدنی می‌تواند انجام می‌دهد پرداختن به کارهایی است که والدین به آن حساس هستند. به این روش معمولا کودکان والدین خود را کنترل می‌کنند.

وی معتقد است: در فضای یادگیری مشاهده‌ای هم کودک یاد می‌گیرد که این یک شیوه‌ای است که خانواده می‌تواند  به وسیله آن به اهدافش برسد. بنابراین او هم در ارتباط با همسالان هم‌جنس یا غیر هم‌جنس خود و یا افرادی بزرگ‌تر از خود می‌تواند به کار ببرد. شیوه‌ای برای کسب توجه و به هدف رسیدن کودک از این منظر که دیگران را مجبور کند تا یکسری کارهایی را برای او انجام دهند.

 این  روانشناس تأکید کرد: غیر از موردی که گفته شد ما شاهد یک فاصله‌گیری عاطفی هم در بچه‌ها هستیم. اگر اولین شیوه‌ خانواده وقتی‌که کودک اشتباه یا خطایی را انجام می دهد، شیوه تنبیه فیزیکی و داد و بیدادهای همراه با آن باشد، باعث می‌شود که ویژگی‌هایی مانند صبر، تحمل ناکامی یا به تأخیر انداختن ارضای نیازها در بچه‌ها با مسائل زیادی مواجهه شود که آسیب‌های آن در دوران بعدی زندگی کودک هم برای ما کاملاً مشخص است. کودک از پدر و مادر خود فاصله می‌گیرد و خلأهای عاطفی زیادی برای او به وجود می‌آید و این موضوع خیلی مواقع باعث می‌شود که ارتباط ایمن کودک با منابع دل‌بستگی اولیه او مثل پدر و مادر هم  دستخوش تغییر شود.

خشم، انزجار، تنفر، پرخاش، طیف وسیعی از هیجان‌های منفی که می‌تواند برای کودک اتفاق بیافتد برای او عادی می‌شود و به ابعاد مختلف زندگی کودک هم سرایت پیدا می‌کند.

وی در ادامه گفت: خیلی وقت‌ها ما با والدین مخصوصاً والدینی با حالت تکانشی‌تر یا سابقه اختلالات روان‌شناختی یا آستانه تحمل پایین صحبت می‌کنیم، می‌گویند که من در آن لحظه متوجه نشدم که چه اتفاقی افتاده است و بعد از آن هم پشیمان شدم. اما آن آسیبی که تنبیه بدنی حتی برای بار اول در ذهن یک کودک ایجاد کند، می‌تواند تبعات جبران‌ناپذیری را داشته باشد.

 پهلوان‌نشان خاطرنشان کرد: البته خود اختلال‌های روان‌شناختی یا اختلال خاص والدین در این زمینه باید ارزیابی شود، تا در نظر گرفته شود که رفتار کودک چه طرح‌واره‌ای را در ذهن والدین فعال می‌کند که با اشتباه کودک خشم عجیب غریبی در مادر یا پدر فعال می‌شود که به طبع آن رفتار فیزیکی بر روی کودک انجام می گیرد.

اگر اولین شیوه‌ی خانواده وقتی‌که کودک اشتباه یا خطایی را انجام می دهد، شیوه تنبیه فیزیکی و دادو بیدادهای همراه با آن باشد باعث می‌شود که ویژگی‌هایی مانند صبر، تحمل ناکامی یا به تأخیر انداختن ارضای نیازها در بچه‌ها با مسائل زیادی مواجهه شود که آسیب‌های آن در دوران بعدی زندگی کودک هم برای ما کاملاً مشخص است. کودک از پدر و مادر خود فاصله می‌گیرد و خلأهای عاطفی زیادی برای او به وجود می‌آید و این موضوع خیلی مواقع باعث می‌شود که ارتباط ایمن کودک با منابع دل‌بستگی اولیه او مثل پدر و مادر هم  دستخوش تغییر شود.

علت مقابله به مثل کودکان در تنبیه بدنی‌

این روانشناس کودک در پاسخ به سؤالی درباره‌ی این‌که چرا بچه‌ها وقتی مورد تنبیه بدنی قرار می‌گیرند دقیقاً مقابله به مثل می‌کنند و همان رفتار را در مقابل والدین انجام می‌دهند، گفت: در سنین تقریباً 3تا 6 سالگی که کودکان در مرحله دوم روان‌شناختی خود هستند نیروی اراده در حال شکل گرفتن است. این نیروی اراده و آن مقاومت گرایی‌ها و منفی‌گرایی‌هایی که کودکان دارند. باعث نه گفتن‌ آنان می‌شود و در سطح جسمی هم کودک متوجه توانایی بدنی و ماهیچه‌ای خود شده است و می‌خواهند در مقام عمل این توانایی را نشان دهد تا ببیند آیا دقیقاً می‌توانند همان کار را انجام دهد.

پهلوان‌نشان تأکید کرد: به هر حال منبع الهام کودک والدین هستند تصور آن‌ها این است که اگر والد کاری را انجام می‌دهد این کار، درست است. بنابراین او هم امتحان می‌کند تا ببیند آن نتیجه‌ای که والد می‌خواهد از کودک بگیرد کودک هم می‌تواند آن نتیجه را از والد بگیرد؟ به همین خاطر است که می‌گوییم  از آنجایی که بچه‌ها مشاهده کنندگان قوی هستند و تقریبا در 5 تا 6 سال اول زندگی‌شان هم این شخصیت روانی در حال شکل گیری است، اکیدا توصیه می‌شود تا جایی که امکان دارد، گفتگوی همدلانه بدون برانگیختگی احساس شرم و نقص در کودک اتفاق بیافتد تا هیجان کودک به شکل درستی بررسی شود. البته تنبیه اصولی مانند محرومیت، تقویت منفی، جداسازی یا شیوه‌های غیرکلامی با توجه به شرایط سنی و روشی صحیح می‌تواند یکی از روش‌های کارآمد در تربیت کودک باشد.

این  روانشناس در ادامه گفت: مسئله بعدی که به شدت توصیه می‌کنیم این است که خانواده‌ها انتظارات‌شان را از کودکان در سطح متعارف، منطقی و مطلوب متناسب با سن، جنس و ویژگی‌های تحولی کودکان قرار دهند، در کنار آن پیامدهایی‌ که انجام یا عدم انجام آن رفتار، با شکل‌های مختلف به کودک گفته شود.

اصرار کودکان بر درستی اشتباهی که انجام می‌دهند

 پهلوان‌نشان در پاسخ به سوال دیگری درباره‌ مقاومت کودکان و اصرار آن‌ها بر اشتباه نبودن کارشان اظهار کرد: دلایل زیادی باعث می‌شود که کودک اصرار بر درست بودن کار خود داشته باشد. اگر کودک در بازه‌ سنی 3 تا 6 سال باشد این مقاومت و منفی‌گرایی اساسا جزو شاخصه‌های تحولی او است. والدین باید از شیوه‌های دیگر و به شکل غیر مستقیم مانند استفاده از کارتون‌ها، قصه‌ها، نمایش ها و بازی با عروسک‌ها، سعی کنند آن مفهوم را آموزش دهند.

وی ادامه داد: از دلایل دیگری که باعث می‌شود بچه‌ها اشتباهات خود را نپذیرند این است که کودک در فضای ذهنی خود این داده را دارد که من اگر الان به اشتباه خود اقرار کنم کتک می‌خورم چون قبل‌تر از این هم همین موضوع اتفاق افتاده است.

این روانشناس کودک گفت: اساسا والدین در تنبیه‌های خود به دنبال راه‌حل مسئله نیستند بلکه به دنبال آن هستند که آن احساس شرم و نقص در کودک بالا بیاد و به او بقبولانیم که تو مقصر هستی. در صورتی که صورت مسئله اصلی ما باید آن اتفاق باشد. زمانی که کودک دارد به چهره والدین نگاه می‌کند و می‌بیند که این والدین بسیار برافروخته هستند و شاید ابزار خاصی هم در دست داشته باشند. مسلما از پذیرفتن اشتباه خود اجتناب می‌کند. از سوی دیگر در دوره‌ای که کودک استقلال‌ورزی را تجربه می‌کند، آن احساس شرم  برای او آزار دهنده است. بنابراین شاید بهتر باشد در موقعیتی که هم والد عصبانی است و هم کودک پذیرا نیست. شروع به تنبیه کردن یا شکافتن مسئله نکنیم و اجازه دهیم کمی زمان بگذرد تا بار هیجانی فروکش کند.

وی در پایان با تاکید بر اینکه باید والدین تمرکز خود را روی خود اتفاق بگذارند. تصریح کرد: بچه‌ها متمرکز بر حال هستند و آینده‌نگری ندارند. ممکن است کاری را هم به اشتباه انجام بدهند. ولی واقعاً نیت عامدانه‌ای نبوده است. به این دلیل بعضی وقت‌ها کودکان می‌گویند که من نمی‌دانستم که این اتفاق می‌افتد و فقط می‌خواستم تجربه کنم. از این رو ما باید بر روی گفت‌وگوی همدلانه‌ای با کودک تمرکز کنیم و ببینیم که کودک در آن لحظه چگونه فکر می‌کرده و چه احساسی را داشته و چه هیجانی را تجربه کرده است.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • جراحی تومور ۱۴ سانتی از کلیه کودک ۲ ساله بندرعباسی
  • تومور ۱۴ سانتی از کلیه کودک ۲ ساله بندرعباسی خارج شد
  • وقتی «خانه خدا» سینماها را شلوغ کرد
  • تاثیر اسباب بازی در نبوغ و رشد کودکان
  • چرا کودکان فرانسوی به خوش رفتار و مؤدب بودن مشهورند؟
  • ۴۲ هزار کودک سرطانی در «محک» در حال درمان هستند
  • راهکارهای جایگزین تنبیه بدنی در کودکان
  • نگاهی به کتاب «خداشناسی قرآنی کودکان»/ شما خدا را می‌شناسید؟
  • این خانه بدون کوچکترین تغییر و آسیبی به طبیعت ساخته شده! (عکس)
  • موزه‌ای که به یک فقر تربیتی پاسخ گفت/ اسباب‌بازی، دروازه شور خلاقانه