ماجرای ترس از فرزند آوری در یک سریال تلویزیونی
تاریخ انتشار: ۲۲ خرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۲۱۲۵۱۴
مروری بر نخستین محصول تولید سریالی خانه تولیدات جوان در قالب یک سریال تلویزیونی به نام «تازه وارد» که با حضور ۸کارگردان جوان در ۱۱ اپیزود آماده پخش شده است.
خانه تولیدات جوان فعالیت خود را از سال۹۷ شروع کرده، در این خانه مسیر استعدادیابی و رشد کارگردانان درنظر گرفته شده است. رسالت این گروه در خانه تولیدات جوان، پرورش استعدادها در حوزههای تلهفیلم، سریالسازی، نماهنگ و تیزر است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این سریال ۸کارگردان دارد که ۳ کارگردان هرکدام ۲ اپیزود کارگردانی کردند و ۲ کارگردان دیگر هم هر کدام یک اپیزود را کارگردانی کردهاند. شروع نگارش فیلمنامه با گروه نویسندگان ترمه بوده که ابتدا قرار بود محسن دریالعل تهیهکنندگی آن را بر عهده داشته باشد، اما بهدلیل مشغلههایی که در اوج دارد از تهیه کنندگی سریال کنار رفت. در ادامه هر کدام از اپیزودها تغییراتی داشت و با این تغییرات و بازنویسی فیلمنامه، کار پیش رفت و در نهایت «تازهوارد» قرار است روی آنتن برود.
این سریال درباره فرزندآوری است و در هر کدام از اپیزودها داستانهایی درباره مشکلات و نکات فرزندآوری بیان میشود. موضوعی که بهطور حتم با توجه به خطوط قرمز سازمان و تولیداتش، سختیهایی در آن وجود داشته و دارد.
نسل جدید فیلمسازان متعهد
بهگفته سازندگان این سریال که ریشه در خانه تولیدات جوان دارند، مهمترین نکته سریال «تازهوارد» کیفیت کار نیست، بلکه مسئله اول درباره موضوع فرزندآوری است و مسئله دوم هم تربیت نسل جدید از فیلمسازان برای سازمان است. حالا با توجه به اینکه خانه تولیدات جوان تلاش دارد نسل جدید و مستعدی از کارگردانان را به رسانه ملی معرفی کند، باید دید که نتیجه همکاری و تولید سریال «تازهوارد» چه نتایجی را بهدنبال خواهد داشت. با توجه به پروسه تولید این سریال و پایان تولیدش، شبکه ۳ با حضور محسن برمهانی، معاون جوان و جدید سیما مراسم رونمایی برایش برگزار کرد.
«تازهوارد» رونمایی از نخستین محصول مشترک دو مجموعه باشگاه فیلم سوره و خانه تولیدات جوان صدا و سیما بود که هدفش بیشتر تربیت و توانمندسازی نیروهای متخصص است. علی فروغی، مدیر شبکه ۳ که با آمدن پیمان جبلی به سازمان از مدیرانی بود که تغییر نکرد، درباره سریال توضیح داد: «ویژگی اول بحث جمعیت است که رهبر معظم انقلاب بر آن تأکید داشتهاند و اینجا بچهها روی موضوع جمعیت کار نمایشی کردهاند.
نکته دوم این است که «تازهوارد» یک کار درون جبههای است یعنی دو مجموعه جبهه فرهنگی انقلاب کنار هم بودند.» وی از ویژگی سوم هم گفت و یادآور شد: «در این مجموعه ۱۱قسمتی اپیزودیک ما تجربه ۸ برادری داریم که برای نخستین بار است کار نمایشی در این حجم دارند. هر یک، قطعه مستقلی در چارچوب و فضای حرفهای و زمان تولید هستند. چارچوبهای فنی کار از همه جهات با چارچوبهای رسمی و حرفهای سازمان انجام شده است.»
۱۵۰لوکیشن و ۳۵بازیگر
تهیهکننده سریال «تازهوارد» محمدجواد موحد است. وی درباره این سریال میگوید: «این کاری است که من تجربهای ۸ ساله در باشگاه فیلم سوره برایش دارم و زمانی که این مجموعه تاسیس شد شعارش این بود که ساخت آدمها از فیلمها مهمتر است.» وی تصریح میکند: «در این مجموعه ۸ کارگردان وارد کار شدند که کارگردان اولی بودند اما ۱۲نفر توانمند شدند. ادعا میکنیم مسیری را شروع کردیم که بسیار مهم است. من اساسا کارم در حوزه تربیت نیرو در فیلمسازی است و میدانم خیلی کار سختی است.
متن این اثر در مجموعه اوج نگارش شد که یک مجموعه ۱۰ فیلمنامهای به ما دادند. برای سریال به اندازه یک پروژه ۳۰ قسمتی زحمت کشیده شد که هر قسمت جداست و گویی ۱۱تله فیلم ساختیم. ما در این سریال قریب به ۱۵۰ لوکیشن داشتیم یعنی هر قسمت حدود ۱۲ تا ۱۵سریال بود. در این ۱۱ اپیزود حدود ۳۵بازیگر اصلی داشتیم که خودتان میدانید حضور بازیگران در تلویزیون مخصوصا سریال اپیزودیک چقدر سخت است.»
روایتهای کارگردانان سریال ۱۱اپیزودی
حسن حبیبزاده یکی از کارگردانانی است که در این سریال اپیزودی را کارگردانی میکند. وی به قدرت تهیهکنندگان اشاره میکند و میگوید: «اگر تلویزیون میخواهد تهیهکنندههای دیگری هم وارد کار شوند باید بحث مالی را جدی بگیرد. تهیهکنندههایی که شرایط مالی ندارند اما شرایط تهیه کنندگی را دارند اینها در شرایط مالی آنتن خرد خواهند شد.»
سجاد معارفی دیگر کارگردان این مجموعه نیز میگوید: «ما برای ساخت یک تیزر خیلی سختی کشیدیم و حتی به نهادهای انقلابی رفتیم که کارمان را راه انداختند. الان در باشگاه فیلم سوره این پتانسیل بالقوه به فعلیت رسید و حالا اگر این خروجی را قدر ندانند به هدر خواهد رفت. بچهها اینجا بهخاطر اعتقاداتشان در حوزه سینما و تلویزیون قید خیلی سبک زندگیها را زدند. این بچهها اگر حمایت نشوند ریزش میکنند. برای ادامه این مسیر توصیهام این است که از خود فیلمنامه تا انتهای کار با باشگاه فیلم سوره پیش روند.»
میلاد محمدی دیگر کارگردان این سریال عنوان میکند: «تلویزیون به دلایل مختلف ارتباطش را با بخشی از هنرمندان از دست داده که بخشی احتمالا مالی و اقتصادی است برخی هم زاویه دارند و به دلایلی مختلف مثل سوگیریهای سیاسی و اجتماعی پس میزنند و تلویزیون برای ارتباط با اینها باید فکری کند. احتمال اینکه شعارزدگی و مضمونزدگی در کارمان پیدا شود وجود دارد و اینکه نتوانیم قصه جذاب بگوییم. خواهشم این است که این موضوع خیلی مورد توجه قرار بگیرد که هم باید کار خوب بسازیم هم در کنارش حرفمان را بزنیم.»
رضا محبی دیگر کارگردان این مجموعه با بیان این مطلب که خانه تولیدات جوان و باشگاه فیلم سوره دو سرمایه بزرگ هستند یادآور میشود: «بحران تهدید نسلی بحران حاکمیتی نیست بلکه بحران ملی است. فکر میکنم در مقام رسانه ملی اگر فضا را به سمتی ببریم که نگرشی در سبک زندگی برای مردم ایجاد شود خیلی مؤثرتر است. تولید نمایشی یکی از بهترین و جذابترین مدیومهاست. اگر قرار بود سرمایهای ایجاد شود باید پیش از اینها ایجاد میشد و حالا خوب است که از این سرمایهها حمایت شود.»
منبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: خانه تولیدات جوان باشگاه فیلم سوره تازه وارد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۲۱۲۵۱۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
انعکاس چهره معلم در قاب جادو
خاطرهسازی تلویزیون در حوزه معلم و مدرسه با آثار دیگری هم رقم خورده که هرکدامش یک بخش از دوران کودکیمان را یادآوری میکند. در آستانه روز معلم هستیم و متناسب با این فضا، مروری به برخی سریالهای خاطرهانگیز داشتیم که با حال و هوای معلم و مدرسه روی آنتن رفته است.قصه شیطنتهای مجید
برای خیلی از ما، قصههای مجید با حال و هوای شاگرد پر از شیطنتی به نام مجید، ماندگار شده که هر بار با یک چالش روبهرو میشد. مجید مثل بقیه دانشآموزان نبود و هر بار میخواست مشکلاتش را به روش خودش حل کند. تعجب بیبی، مادربزرگ مجید از کارهایی که این پسر نوجوان انجام میداد، تناقض و جذابیتهای این مجموعه را بیشتر میکرد. قصههای مجید، برگرفته از کتابی با همین عنوان بود که به قلم هوشنگ مرادی کرمانی منتشر شده بود. البته در کتاب قصههای مجید، داستان در شهر کرمان روایت شده بود و در این سریال، داستان در شهر اصفهان روایت میشد. مدرسه و معلمها از عناصر اصلی این قصه بودند.
یک مدرسه شبانهروزی
مدرسه همت را هم باید ازجمله مجموعههای با محوریت درس و مدرسه دانست. این مجموعه تلویزیونی درباره دانشآموزانی است که در یک مدرسه راهنمایی با نام همت به صورت شبانهروزی زندگی میکنند. این دانشآموزان هربار با ماجرای تازهای روبهرو میشوند. کارگردانی این کار در دست رضا میرکریمی بود و ازجمله بازیگران اصلی آن میتوان به مهران رجبی اشاره کرد که خودش هم روزگاری در قامت معلم فعالیت میکرده است. از دیگر بازیگران مدرسه همت میتوان به مسعود جدی، یدا... حبیبی، مسعود ریاضی، علی رمضانی و کاظم سفیدی اشاره کرد.
حال و هوای مادرها در یک مدرسه
مدرسه مادربزرگها با آن حال و هوای طنز بازیگران سن و سالدار را یادتان هست؟ سریال مدرسه مادربزرگها به کارگردانی غلامرضا رمضانی و بر اساس طرحی از مرحوم فرشته طائرپور است که روایتگر به مدرسه آمدن تعدادی خانم میانسال را نشان میداد. این خانمها که با معلم جوان روبهرو میشوند، هر بار یک قصه را رقم میزدند. در کنار مادربزرگها و خانم معلم و شاگردان مدرسه، یک زن و مرد سرایدار مدرسه بودند و گوشهای از مدرسه زندگی میکردند که آنها نیز در نوع خود شخصیتهای جالبی را خلق کردند. نکته جالب درباره مدرسه مادربزرگها این بود که شخصیتها و قهرمانهای این سریال همه از میان زنان میانسالی بودند که توانستند با نوع بازی و شخصیتی که داشتند، مخاطبان را با خود همراه کنند. مخصوصا نوع گویش و ادای دیالوگ و لهجهای که هرکدام از این افراد داشتند، آنها را به کاراکترهای محبوب و دوست داشتنی تبدیل کرده بود.
باز دیر رسیدم
چهره اکبر عبدی با آن ترس و استرسی که برای رسیدن به مدرسه داشت برای خیلیها خاطرهساز شد و جمله همیشگی «باز مدرسم دیر شد» را ماندگار کرد. مجموعه باز مدرسم دیر شد به کارگردانی حسین افصحی محصول سال ۱۳۶۲ بود و اکبر عبدی، نقش یک شاگرد تنبل را در آن بازی میکرد که همیشه برای رفتن به مدرسهاش دیر شده بود. عبدی پیش از این درباره بازی در این سریال گفته بود که برای نقشآفرینی در این مجموعه ۱۰۰۰ تومان دستمزد میگرفته است. شخصیت محسن با بازی اکبر عبدی همیشه برای رسیدن به مدرسه تاخیر داشت و بازیگوشی میکرد. نوع بازی و تکهکلام اکبر عبدی باعث شده بود این مجموعه به یک اثر پرطرفدار تبدیل شود.
آقا اجازه هولم نکن
مبصر چهار ساله کلاس را یادتان هست؟ همان پسر قدبلندی که انگار سنش از بقیه بچههای دیگر بیشتر بود و چند سال یک کلاس را گذرانده بود. شعر معروفی که ابتدای هر قسمت با عنوان «آقا اجازه هولم نکن» میخواند، آن را به یک خاطره ماندگار برای مخاطبان تبدیل کرده بود. بازی مرحوم حسین محباهری در این مجموعه نمایشی به جذابیتهای آن افزوده و مخاطبان بسیاری را به سمت آن کشیده بود.
روایتی از ۵ دختر دبیرستانی
آسمان همیشه ابری نیست هم ازدیگر مجموعههای تلویزیونی با حال وهوای مدرسه بود که روایتگر قصه پنج دختر نوجوان از پنج خانواده مختلف را نشان میداد که هر کدام با چالشهایی مواجه میشدند. در قصه سریال فوق،نسرین یکی ازدانشآموزان بود که پدرش با مشکلات مالی مواجه میشد.زندگی همه دختران درسریال آسمان همیشه ابری نیست، با محوریت دبیرستانی بود که در آن درس میخواندند.این مجموعه تلاش میکرد بارویکردی اجتماعی زندگی پنج خانواده راازنظررفتاری واخلاقی روایت کند که درطول داستان،تبعات رفتارهرکدام از آنها در قالب داستانی اجتماعی ودرام به تصویر کشیده میشد.تاثیر مدرسه بررفتاراین پنج دختر دبیرستانی ازجمله مسائلی بود که توانست این مجموعه رابه یک روایت تاثیرگذار ازتاثیرمدرسه و خانه بر یکدیگر تبدیل کند.
معلمی در دل روستا
کوبار و روایت معلمی که به روستا میرود هم قصه به یادماندنی از مدرسه و معلم بود. این مجموعه یک درام تلویزیونی اجتماعی و داستانی به کارگردانی فریدون حسن پور بود که در بهار ۱۳۹۷ از شبکه دوم سیما پخش شد. کوبار در زبان گیلکی به معنای باران کوهی (کوه و تپه باران زده) است. در این مجموعه تلویزیونی بازیگرانی مانند پژمان بازغی، مهران غفوریان، مهران رجبی، پیام دهکردی و سیروس گرجستانی حضور داشتند. داستان کوبار درباره معلمی جوان با بازی ارمیا قاسمی بود که برای آموزش دادن به روستا رفته بود و در این روستا با عشق و علاقه فراوان به کودکان راه و رسم زندگی را آموزش میداد. البته در این مسیر با اختلافات مختلفی روبهرو میشد و همین مسأله، خط کلی قصه را رقم میزد.
مدرسهای با حال و هوای ادبیات
از دیگر آثار نمایشی تلویزیون که با حال و هوای مدرسه و معلم پخش شده بود، سریال مدرسه ما بود. داستان این سریال که در گروه کودک و نوجوان تهیه شده بود، درباره دانشآموزان کلاس سوم مدرسه راهنمایی چمران بود که دردسرها و مشکلاتی را برای مدرسه ایجاد میکردند. کیهان، معلم جدید ادبیات که در میانه سال جایگزین معلم قبلی شده است تغییراتی را در شرایط مدرسه ایجاد میکرد. حال و هوای همراهی معلم ادبیات جدید، بچهها را بیشتر از قبل با فضای مدرسه همراه کرده و ماجراهایی را رقم زده بود. سریال مدرسه ما به کارگردانی داریوش یاری، تولید و روانه آنتن شده بود.
زنگ آخر
از دیگر مجموعههای با محوریت نمایش شخصیت معلمها باید به زنگ آخر اشاره کرد که به کارگردانی نیما فلاح و در سال ۱۳۸۱ تولید شده بود. قصه زنگ آخر مربوط به مدرسهای بود که مدیرش قول داده بود تا پایان سال، آن مرکز آموزشی را به بالاترین سطح علمی و... برساند اما در این مسیر، رویدادها و ماجراهای مختلفی رخ میداد. بازیگرانی همچون سیامک انصاری، ارژنگ امیرفضلی، سیدجواد رضویان، رامین ناصرنصیر، بیژن بنفشهخواه، رضا بنفشهخواه، نادر سلیمانی و امیر نوری در این سریال نقشآفرینی کرده بودند.
معلمی در پایتخت
در کنار برنامه و سریالهایی که با حال و هوای خاص و ویژه مدرسه یا معلمان روی آنتن رفته، برخی از مجموعهها هم در قالب یک یا چند شخصیت، کاراکترهای معلم را در دل قصه خود جای دادهاند؛ بهعنوان مثال در سریال پایتخت، با یک معلم قدکوتاه طرف هستیم که نقی چند بار به کنایه به او میگوید:«دوغت رو بنوش» و او را به سخره میگیرد. کمی بعد متوجه میشود که فقط قامت او کوتاه است و سن و سالی دارد. شخصیتی که معلم روستاست و زن و بچه دارد که همین تناقض در ظاهر و باطن او باعث ایجاد طنز در قصه میشود.
آقا یوسفی در دل کردستان
سریال دیگری که به کاراکتر معلم اشاره کرده، سریال نون خ است که در فصول دوم و سوم خود، کاراکتری به نام آقایوسف را در قامت معلم بچههای روستا نشان میداد. این کاراکتر که با هنرمندی یوسف کرمی اجرا شده بود، با سادگی و صداقتی که از خود نشان میداد، توانست آن را باورپذیر نشان دهد. کرمی پیش از این درباره این نقش گفته بود: نوعی سادگی و صداقت در گفتار و دیالوگهای این سریال وجود دارد؛ به شکلی که انگار شخصیتها از جنس خود مردم هستند که همه این موارد سریال را قابل باور میکند. همچنین شوخیهای خاص و منحصربهفردی که سعید آقاخانی و نویسنده طراحی میکنند و استفاده از بازیگرانی که شاید تا پیش از نونخ جای دیگری دیده نشده بودند از دیگر ویژگیهایی است که به نظرم این مجموعه را متفاوت کرده است. من تئاتر را از مدرسه و دوران راهنمایی شروع کردم و در ادامه هم با تحصیلات دانشگاهی ادامه دادم و به رشته بازیگری در دانشگاه آزاد اراک رفتم. در ادامه هم در کارهای تصویری و دیگر حوزههای هنر فعالیت داشتم.
شما که معلمی
احتمالا شما هم دیالوگ معروف مرحوم آتیلا پسیانی را در سریال چاردیواری به خاطر دارید که به پسر معلمش میگفت:«شما که معلمی...» و ادامه جمله را با سرزنش خطاب میکرد. شخصیت معلم سریال چاردیواری با بازی جواد عزتی توانسته بود در میان کاراکترهای پرمخاطب این مجموعه قرار گیرد و تماشایی شود. قصه اصلی چاردیواری درباره جوانی به نام نادر بود که درگیر ماجراهایی پیرامون خانوادهاش میشد. جواد عزتی در نقش ناصر برادر نادر بازی میکرد که معلم بود و تلاش میکرد رفتارش در چارچوب باشد.
معلم یا بازیگر؟ مسأله این است
در کنار تولیدات مختلف تلویزیون با محوریت حال و هوای مدرسه و کاراکتر معلمها، باید به بسیاری از بازیگرانی اشاره کرد که قبل از مشغول شدن به بازیگری، در قامت معلم فعالیت میکردند.
مهران رجبی از جمله همین بازیگران است که پیش از این درباره خاطره خود از شغل معلمی گفته بود: یکی ازدلایلی که من خودم را از معلمی بازخرید کردم، حقوق این شغل بود. بازیگری برای من درآمد بیشتری داشت. همیشه اوضاع یکسان نیست. من هم دوران بازنشستگی و استراحت دارم و واقعا نمیتوانستم روی پولی که از شغلم بهدست میآوردم حساب چندانی باز کنم. من حدود ۲۰ سال سابقه تدریس دارم، هنرستان، گرافیک درس میدادم و بعد از اینکه وارد دنیای بازیگری شدم که همه هم میدانند چطور این اتفاق افتاد، دیگر فرصت تدریس نداشتم وبعد ازاینکه حضور درعرصه بازیگری جدی شد خود را بازخرید کردم و دیگر درس ندادم. علت این موضوع هم این بود که واقعا فرصت نمیکردم هم در مدرسه و کلاسها حضور داشته باشم هم سر صحنه فیلمها وگرنه معلمی و تدریس را هنوز هم دوست دارم، گرچه فکر میکنم شرایط مالی و حقوقی این شغلها واقعا نابسامان است و معلمها با مشکلات زیادی در کارشان دست و پنجه نرم میکنند.
زهرا سعیدی، بازیگر دیگری است که پیش از مشغولشدن به حرفه بازیگری، معلم زبان انگلیسی بوده است. او از دوران دبستان و با حضور در تئاترهای مدرسه با هنر بازیگری آشنا شد و زمانی که خواست به صورت حرفهای وارد عرصه بازیگری شود با مخالفت مادرش مواجه شد و بهناچار از علاقهاش صرفنظر کرد و ادامه تحصیل داد. او پیش از این در یک مصاحبه گفته بود: من قبل از این که معلم شوم، تئاتر کار میکردم. آن موقع هدفم این نبود که کار بازیگری را ادامه دهم اما علاقه داشتم. حتی مدتی هم با اداره فرهنگ و هنر آن موقع قرارداد بستم اما وقتی خواستم ادامه تحصیل دهم به علت اصرار مادرم که خیلی دوست داشت من معلم شوم، تصمیم گرفتم زبان تدریس کنم. ورود به حرفه معلمی، قرار گرفتن مقابل کلاس و تعامل با بچهها برای بعضی معلمهای تازهکار، یک مقدار استرس به همراه دارد.
زهره حمیدی هم بازیگر دیگری است که تجربه درس دادن در مدرسه را داشته. او پیش از این گفته بود: من در سالهای ۵۲ تا ۵۴ معلم بودم و وقتی فرزندان دوقلویم به دنیا آمدند، مجبور به ترک این شغل شدم و نتوانستم ادامه دهم. آن زمان در روستا بودیم و من هم مربی مهدکودک بودم و هم در یک پروژه با عنوان «پیکار با بیسوادی» به زنان و دختران جوان درس میدادم. آن زمان خودم در رشته اقتصاد تحصیل میکردم و همزمان درس هم میدادم.
مهوش وقاری راهم باید از دیگر بازیگرانی دانست که به همراه همسرش زندهیاد محسن قاضیمرادی،ازکارمندان بازنشسته آموزش و پرورش بودند. ازجمله دیگر بازیگرانی که شغل معلمی را هم تجربه کردهاندمیتوان به سیدجواد هاشمی، قدرتا... ایزدی و سیروس همتی اشاره کرد.