سفری با شاه عباس در گذر از کرج کهن
تاریخ انتشار: ۲۳ خرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۲۱۷۳۷۱
او در آوریل ۱۵۸۶ میلادی در شهر رم متولد شد.
پیترو دلاواله در سفری که همراه شاه عباس صفوی از مازندران به تهران سپس به قزوین داشت، مینویسد:
"شاه غروب پنجشنبه حرکت کرد و ما نیز عازم شدیم. بعد از یک شب راه پیمایی، به رود بزرگی رسیدیم که بروی آن پل بسته بودند، این آب کرج رود خوانده میشود و در کنار آن دهکده بزرگی واقع شده است که همین نام را دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
من که هفت فرسنگ راه پیموده بودم و میدانستم اردو به این زودیها نخواهد رسید در اتاق زیبای جدید سفید و تمیزی که شاه دستور داده است برای استراحت مسافران قدری بالاتر از آب در پایین پل بر روی رودخانه بسازند و اطراف آن باز بود به خواب خوشی فرو رفتم.
رودخانه با صدای روح بخشی جاری بود و من که فطرتا" طرفدار خواب هستم و از سفر شبانه خسته شده بودم، چنان از هوش رفتم که شاه و تمام اردو از بالای پل گذشته و من چیزی نفهمیدم. صبح شترها را روی چمن زارها رها کردند و تمام اردو همان جا چادر زدند. ولی شاه به اتفاق چند تن از خاصان به سمت قزوین حرکت کرده بود و حرم را در همان محل باقی گذاشت و ما تا قزوین دیگر او را ندیدم. "
باشگاه خبرنگاران جوان البرز کرجمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: بناهای تاریخی سفرنامه خارجی البرز شناسی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۲۱۷۳۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ببینید | همه حسرت زندگی مرا میخورند اما نمیدانند من و خانوادهام چقدر سخت تلاش میکنیم
چند سال قبل، در یک شب بارانی دو آلمانی که راه شان را گم کرده بودند، اتفاقی در خانه ی عباس را می زنند و از آن به بعد ، سرنوشت عباس تغییر می کند و خانه اش به ششمین جاذبه ی گردشگری ایران برای توریست های خارجی تبدیل می شود.
در چهارمین قسمت از زندگی عباس می بینید عباس چطور جوایز میلیون دلاری غذای ارگانیک، کیفیت، عشایر و مهمان پذیری جهان را برده است و دیدگاه دخترش که از کودکی لیدر خانه اش بوده، نسبت به این کار چطور است.
کاری از مریم نوابی نژاد
برای مشاهده این قسمت در صفحه یوتیوب کلیک کنید .