میانگین بازدهی بازار سهام در 30 سال؛ سالی 55 درصد
تاریخ انتشار: ۲۳ خرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۲۱۹۶۳۲
شاخص کل بورس تهران در پایان معاملات دیروز با ۱۴هزار و 97 واحد افزایش در ارتفاع یک میلیون و ۵۳۲ هزار واحدی ایستاد و رنگ سبز به خود گرفت.
روزنامه ایران: این افزایش 14هزار واحدی شاخص کل باعث شد تا حجم معاملات خرد بازار نسبت به روز قبل از آن دستکم 23 درصد افزایش یابد. از قرار معلوم، ارزش فروش حقیقیها هم نسبت به روز قبل از آن حدود 19 درصد کاهش یافت و تعداد فروشندگان حقیقی هم در روز مورد گزارش با یک شیب نزولی همراه شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به نسبت سایر بازارهای موازی، جذابیت بازار سهام در میانمدت و بلندمدت چگونه است؟
دو اصل مهم که یک سرمایهگذار باید به آنها توجه کند این است که سرمایهگذاری یک فرایند بلندمدت است. به جزسه گروه دارایی (مسکن، سپردهگذاری در بانک، سرمایهگذاری در بازار سرمایه) که دارای بازدهی نقدی هستند، سایر گروههای دارایی ارزش داراییها را نسبت به تورم و نوسانات اقتصادی «هج» میکنند. با توجه به این اصول، براساس آمار منتشره، سرمایهگذاری در بازار سهام بیشترین بازدهی را طی ۳۰ سال گذشته نصیب سرمایهگذاران خود کرده است.
پس از سهام، سکه و طلا دومین گروه دارایی با بازدهی بالا و سپس مسکن قرار داشته است. به عنوان مثال در 10 سال ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۰ با وجود رکود نسبی بازار سرمایه طی سالهای ۹۳,۹۵,۹۶ میانگین بازدهی این بازار سالی ۵۵ درصد بوده که نسبت به سایر بازارها بیشترین بازدهی را داشته است. براین اساس، حضور در بازار سرمایه هم منافع ملی و هم منافع شخصی را در بلندمدت تأمین میکند؛ چرا که سرازیر شدن نقدینگی در سایر بازارها مانند مسکن، طلا و ارز، عملاً به سفتهبازی کمک کرده و اقتصاد کشور را با مشکل مواجه میکند. با توجه به وضعیت نرخ تورم در سالجاری و نرخ ارز که حتی با وجود توافق در برجام قیمتهای پایینتر از ۲۴ یا ۲۵ را نمیتوان برای آن متصور شد و از طرف دیگر شاهد رشد کامودیتیها از یک طرف و همچنین حجم نقدینگی نسبت به دو سال گذشته افزایشی بوده، به نظر میرسد که با سرمایهگذاری در این بازار و خرید سهامهایی که ارزش ذاتی آنها از ارزش بازاری آنها بیشتر است، در بلندمدت و حتی میانمدت این بازار میتواند سرمایهگذاران خود را راضی و خرسند کند.
آیا جذاب بودن بازارهای موازی، برخی از معاملهگران حقیقی را برای خروج از بازار دچار وسوسه کرده است؟
اصولاً در شرایطی که برخی ریسکها افزایش پیدا میکند، تنها بازارهایی که جذابیت بالایی برای سرمایهگذاران پیدا میکند بازار طلا و ارز است. در گروه دارایی ارز، با توجه به مشکلات قانونی و محدودیتهای عرضه در بازار ارز بویژه در زمان کنونی، این کلاسه دارایی به عنوان یک رقیب جدی جذب نقدینگی محسوب نمیشود و حقیقیها، بازار سکه و طلا را مناسبترین کلاسه دارایی برای سرمایهگذاری انتخاب میکنند. طبیعتاً بازار املاک و مستغلات نیز با توجه به کاهش قدرت خرید مردم و بالا بودن p/r جذابیت چندانی ندارد. از طرف دیگر، پارک نقدینگی در سپردههای بانکی یا صندوقهای با درآمد ثابت نیز با توجه به انتظارات تورمی با ذائقه سرمایهگذاران در شرایط کنونی همخوانی ندارد، بنابراین در شرایط کنونی فقط طلا و سهام نسبت به سایر گروهها میتواند بیشتر مورد توجه باشد. همان طور که اشاره شد با توجه به ابهامات فضای سیاسی، بیشتر سرمایهگذاران با رویکرد محافظهکاران، بازار سکه و طلا را نسبت به حضور در بازار سرمایه ترجیح میدهند.
یکی از سیاستهای بازارساز، عمقدهی به بازار است، در شرایط فعلی چه اقدامات مهمی را برای عمقدهی به بازار میتوان انجام داد؟
عرضههای اولیه و افزایش سرمایه از محل آورده جهت تکمیل طرحهای توسعهای شرکتها از مهمترین فاکتورها برای عمقدهی به بازار به حساب میآیند. با توجه به شرایط کنونی که خروج حقیقیها از بازار را به دنبال دارد، عرضههای اولیه باید مدیریت شده صورت گیرد تا نفس بازار را به شمارش نیندازد. کمک به سرعت بخشیدن به طرحهای توسعهای شرکتها و افزایش ظرفیت تولید آنها در شرایط کنونی از مهمترین اولویتهای مدیران جهت رونق بازار خواهد بود.
آیا هنوز هم تردیدهایی در بازار سرمایه وجود دارد، در این صورت، راهکار اعتمادسازی در بازار سرمایه چیست؟
الف)حذف تصمیمات خلقالساعه و رویکردهای فانکشنال ب)اقدامات و تصمیمات در نهادهای رگلاتور براساس کار تیمی، بهینهکاوی، نگاه فرایندی و بهرهگیری از دانش و تجربیات گذشته باشد.
به عبارت دیگر، سازمانهای ما باید سازمانهای یادگیرنده باشند، ولی متاسفانه این طور نیست. حضور، شناخت و دانش و انتظار مردم از بازار سرمایه نسبت به ۱۰سال گذشته، رشد بسیار خیرهکنندهای داشته، اما سازمان بورس و اوراق بهادار و سایر نهادهای وابسته با وجود تلاش برای حرکت رو به جلو، متناسب با این انتظار بحق مردم، رشد قابل قبولی را تجربه نکردهاند؛ نه از منظر زیرساختی و فناوری، نه از منظر سرمایههای انسانی و جانشینپروری، نه از منظر سازمانی و آییننامهای، نه از منظر حاکمیتی، و نه از منظر دانشی.
عدم پایداری در مدیریت یکی از دلایل اساسی این عقبماندگی است، طی چهار سال گذشته چند مدیر سازمان را تغییر دادهایم؟
اگر افراد شایسته را انتخاب میکنیم، باید فرصت کافی برای اجرای چرخه معروف مدیریتی دمینگ یعنی برنامهریزی، اجرا، ارزیابی، و تعریف پروژه بهبود را داشته باشند. از مدیری که فرصتی برای ارزیابی اقدامات خود نداشته باشد و در کمتر از یکسال تغییر کند، نمیتوانیم انتظار روند مثبت در رشد سازمان را داشته باشیم .
با توجه به پافشاری شاخص کل در دامنه 1500 آیا این کفسازی، مقدمه یک جهش در شاخص کل است؟
شخصاً برای تحلیلهای تکنیکالی بویژه روی شاخص بورس وزن زیادی قائل نیستم. یک سرمایهگذار که بر اساس تحلیل بنیادی (سودآوریهای آتی، پتانسیلها و طرحهای توسعهای شرکت) ارزش ذاتی یک سهام را استخراج میکند و ازطرف دیگر نگاه کوتاهمدت به سرمایهگذاری نداشته باشد، کمتر تحت تأثیر روند شاخص بورس خود را قرار میدهد. اینگونه سرمایهگذاران ارزش سهام را در نظر میگیرند نه قیمت را. اگر هم بخواهند دید نوسانی روی قیمت یک سهام داشته باشند، تحلیل تکنیکال را روی قیمت سهام بنیادی مورد نظر خود اعمال میکنند نه روی شاخص؛ چرا که با ریزش شاخص یک سهم خوب و بنیادی میتواند ریزش نداشته یا ریزش شارپی را برایش متصور نیستیم ضمن اینکه هر ریزشی میتواند فرصتی برای ورود به آن سهم ارزیابی شود.
نتیجهگیری آنکه؛ الف) شاخص بورس خطکش درستی برای ورود یا خروج از بازار سرمایه بهحساب نمیآید. ب) نمادهای شاخصساز با توجه به ریسکهای سیستماتیک و غیرسیستماتیک چند ماه گذشته تاکنون به اندازه کافی ریزشها را پیشخور کردهاند و در میانمدت تا زمانی که به یک پایداری و کاهش ریسک اقتصادی و سیاسی دست پیدا نکنیم، در همین حدود، اندکی بالا یا پایین شاخص نوسان دارد، ولی در بلندمدت قطعا شاهد رشد خواهیم بود.
انتهای پیام/
منبع: ایران آنلاین
کلیدواژه: بازار سرمایه سرمایه گذاران سرمایه گذاری شرایط کنونی بازار سهام نه از منظر سال گذشته حقیقی ها شاخص کل
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۲۱۹۶۳۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
راهکار مدیریت منابع آبی استانهای کم بارش چیست؟
به گزارش «تابناک» به نقل از ایسنا ایران تا پایان هفته اول اردیبهشت بهطور متوسط ۱۶ درصد بارش بیشتری نسبت به شرایط نرمال دریافت کرده است. با این وجود استانهای سمنان ۴۴ درصد، تهران ۴۰ درصد، قزوین ۳۹ درصد و خراسان رضوی ۳۷ درصد کمبارشی نسبت به شرایط نرمال داشتهاند بنابراین دامنههای جنوبی البرز بارش کمتری نسبت به سایر مناطق کشور دریافت کردهاند. به گفته رییس مرکز ملی اقلیم و مدیریت بحران خشکسالی سازمان هواشناسی کشور همکاری مردم و توجه به الگوی کشت برای عبور از شرایط کمبود بارش ضروری است.
احد وظیفه در گفت و گو با ایسنا افزود: در هر زمینهای اگر همکاری نباشد آسیب جمعی وارد میکند. آب یک عنصر حیاتی است. حدود ۵۰ درصد آب استان تهران صرف شرب و بهداشت میشود. این رقم بزرگی است البته در همه کشور این گونه نیست. در خیلی از استانها آب مورد نیاز برای شرب زیر ۱۰ درصد است و حدود ۹۰ درصد آن صرف صنعت و کشاورزی میشود ولی در استان تهران به علت سکونت جمعیت متراکم در آن با کمبود منابع آبی مواجه است بنابراین به علت کمبود بارندگی و افزایش تدریجی تقاضا همکاری و توجه مردم بسیار کلیدی و حیاتی است.
وی تاکید کرد: آب را نمیتوان خلق کرد، اگرچه میتوان آن را به طور محدود انتقال داد ولی کافی نیست و نمیتواند کمبودها را جبران کند بنابراین مهمترین عامل بر کاهش مشکلات موجود همکاری و توجه مردم نسبت به چگونگی مصرف آب بهویژه در استانهای تهران، البرز و خراسان رضوی است چراکه با شرایط بسیار نامطلوبی از نظر تامین آب مواجه هستند.
رییس مرکز ملی اقلیم و مدیریت بحران خشکسالی سازمان هواشناسی کشور درباره تاثیر توجه به الگوی کشت برای مدیریت مصارف آب گفت: ایران کشوری نیمهخشک و بیابانی است و بهطور نسبی بارندگی آن یک چهارم متوسط دنیاست بنابراین آب کالای گرانبهایی محسوب میشود. کشاورزی مهمترین مصرف کننده آب است و نقش بسیار مهمی دارد چون هم امنیت غذایی و هم پایداری سرزمینمان باید حفظ شود. با حفظ آب این دو باید بهگونهای مدیریت شوند که بیشترین بهرهبروری با کمترین مصرف آب محقق شود.
وی اضافه کرد: هرچه قدر مقدار آب کم شود، شدت آلودگی آن افزایش مییابد چون غلظت آلایندهها بهویژه در منابع آب و خاک بیشتر میشود. این موضوع مهمی است که باید در نظر بگیریم. در این شرایط در بخش کشاورزی مجبور میشوند به دلیل محدودیت آب سطحی، از پسابها استفاده کنند که موجب خدشه دار شدن امنیت غذایی میشود.
وظیفه در پایان گفت: با کاهش آب برای تامین آب شرب از منابع دیگری مانند چاههای کشاورزی که قبلا استفاده نمیشدند، استفاده میشود. درست است که آب آنها تصفیه میشود ولی کیفیت آبهای سطحی را ندارد.