لاتها از جان تلویزیون و سینما چه میخواهند؟
تاریخ انتشار: ۲۳ خرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۲۱۹۸۷۸
قهرمانان الوات، اتفاق جدیدی در سینمای ایران محسوب نمیشوند و سابقه آن به سالهای پیش از انقلاب بازمیگردد اما اینکه چرا این سوژه طی سالیان اخیر، بار دیگر مورد توجه سینماگران قرار گرفته است، نیاز به آسیبشناسی دارد.
به گزارش خبرنگار سینمایی ایران اکونومیست، مخاطبان سینمای ایران طی سالیان اخیر، متوجه گردش دوربین از چهاردیواری آپارتمان به سمت لانگشاتهای لب خط و پائین شهر شدهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حیات نوین سینمای اجتماعی که از ابتدای دهه ۹۰ آغاز شد، دایره توجهات را به سمت مسائل جوانان و اختلاف زوجهای جدید در مقولات عموما اخلاقی سوق داد؛ ریلگذاری جدید آن سالها که برخی کارگردانان پیشروی این حوزه نظیر اصغر فرهادی، نقش قابل توجهی در جهت دادن به این تمایلات و مهندسی شرایط داشتند. در آن سالها، بسیاری از کارگردانان تازهنفس، به پرداختهای شبهفرهادی متهم شدند و برخلاف تولیدات خوبی که به انجام رساندند، نتوانستند خود را از سایه سنگین فرهادی خلاص کنند.
در شکل جدید تصویرگری سینمایی از جامعه روز، سبک زندگی الوات، مورد توجه قرار گرفته است و با توجه به ظرفیتهای مغفول این حوزه و سوژههایی که به دلیل پرداخت اندک، بکر باقی مانده است، سینماگران به سمت روایتگری در این حوزه رفته و آثار قابل قبولی را به تولید رساندند.
اگرچه چنین پرداختهای روایی، در سینمای پیش از انقلاب به دلیل سبک زندگی آن سالها و بافت اجتماعی کشور، امری طبیعی و عادی محسوب میشد اما تمایل بیش از اندازه برخی از سینماگران به این تصویرگری، ضمن اشباع ظرفیتهای مختلف آن، در همان مسیر غیرحرفهای قرار گرفته که شکل نوین درامهای اجتماعی در دهه ۹۰ با آن مواجه شد.
موج جدید سینمای اجتماعی
پس از مغزهای کوچک زنگزده، آثار بسیاری به شکل مستقیم و غیرمستقیم، از این فضا و سبک زندگی الهام گرفتند که ازجمله مهمترین آنها میتوان به جاندار، شنای پروانه و ابلق اشاره کرد
در حیات جدید سینمایی که خاستگاه اصل آن، الوات است، مغزهای کوچک زنگزده، نخستین نمونه استاندارد و مهم سالیان اخیر است. شاید اقبال خوبی که به این اثر در جشنواره فجر و اکران عمومی شد، فیلم هومن سیدی را در مقام صفشکن قرار داد تا سینماگران دیگری را به روایتگری در این حوزه ترغیب کند. فیلمی که در سال ۹۶ ساخته شد و جریانساز موج نوی سینمای اجتماعی ایران در اواخر دهه ۹۰ لقب گرفت. پس از این فیلم، آثار بسیاری به شکل مستقیم و غیرمستقیم، از این فضا و سبک زندگی الهام گرفتند که ازجمله مهمترین آنها میتوان به جاندار، شنای پروانه و ابلق اشاره کرد. البته که در بیش از ۱۰ فیلم دیگر، ادبیات الوات، برخی از نشانههای فرهنگ این زیستبوم و مواردی از این دست ورود کرد که قطعا میتواند تاثیرگرفته از این جریان باشد.
در جدیدترین تلاش از این تصویرگری، سریال یاغی در پلتفرمهای ویاودی و سریال حکم رشد، به روی آنتن شبکه سوم سیما رفته است. روندی که نمایشگر رسوخ این جریان به شبکه نمایش خانگی و تلویزیون است و احتمالا از این پس باید منتظر آثار بیشتری با چنین شمایلی در این مدیومها باشیم.
عاقبت شبهفرهادیسازان در انتظار الواتسازها
قطعا این حیات جدید سینمای اجتماعی در ایران، برگرفته از تاثیر و تاثرات روز و کارآمدگی این قبیل سوژهها در شکل اجرایی و محتوایی است اما نکته مهم اینجاست که این فیلمها و سریالها، هر چه به جلوتر آمده، از تاثیرگذاری کمتری برخوردار بوده و باگهای محتوایی بسیاری شامل آن شده است. بهنوعی، این تصویرگری، در همان مسیر محتوم حیات درامهای اجتماعی دهه ۹۰ قرار گرفته که دستاورد چندانی را برای سینماگران و سینمای ایران به همراه نداشت و بسیاری از کارگردانانی که در ابتدای دهه ۹۰، تنها به دلیل موجسواری، به تولید چنین آثاری پرداختند، به دلایلی ازجمله تحویل گرفته نشدن فیلم در جشنوارهها و اکران عمومی، تغییر مسیر داده و به سینمای اصیل و شخصی خود روی آوردند.
اتفاقی که برای بسیاری از کارگردانان مقلد سینمای فرهادی رخ داد، اکنون میتواند نقشهراه فیلمسازانی باشد که تنها به دلیل موجسواری، قدم در وادی الوات گذاشتهاند
بهعنوان مثال محمد کارت در شنای پروانه، تصاویر بدیعی از از این زیستبوم ارائه داد و توانست داستان نسبتا مهیجی را به تصویر بکشاند. آن تحویل گرفتنهای بیش از اندازه از شنای پروانه، به یاغی ختم شد که تنها در شکل ظاهر، وامدار این جریان بوده و طی ۴ قسمت ابتدایی خود، باگهای محتوایی و حتی فرمی بسیاری را به خود دیده که در اندازههای نام کارگردان و سابقه او نیست. این اتفاق در سینمای کارگردانی رخ داده که قرابت بسیاری با این محیط و آدمهایش داشته و اکنون نتوانسته خود را از پوسته شنای پروانه جدا کرده و به روایتگری جدیدی در این حوزه برسد. انحراف، دقیقا از همین نقطه آغاز میشود و این، زنگ خطر بزرگی است که باید برای دیگر کارگردانان علاقمند به روایتگری در این حوزه به صدا دربیاید؛ درست قبل از آنکه آثار آنها در جشنوارهها و اکران عمومی با بیاقبالی مواجه شود.
سینمای اجتماعی، جزءنگریهای بسیاری دارد که به گواه تاریخ، تخطی از آنها، میتواند به قیمت نابودی کارنامه فیلمساز تمام شود. این ژانر هوشمند، زیرکیها و تدابیر دوراندیشانه بسیاری میطلبد که در صورت بیبهرهبودن از آنها، میتواند به بهای تمام شدن تاریخ مصرف یک فیلمساز بیانجامد. اتفاقی که برای بسیاری از کارگردانان مقلد سینمای فرهادی رخ داد، اکنون میتواند نقشهراه فیلمسازانی باشد که تنها به دلیل موجسواری، قدم در وادی الوات گذاشتهاند.
منبع: خبرگزاری ایرنا برچسب ها: اصغر فرهادی ، هومن سیدی ، یاغیمنبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: اصغر فرهادی هومن سیدی یاغی سینمای اجتماعی شنای پروانه روایت گری سبک زندگی سال ها دهه ۹۰
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۲۱۹۸۷۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماجرای «بدل» رضا عطاران در تلویزیون چیست؟
سریال «بدل» به کارگردانی علیرضا مسعودی معروف به علی مشهدی در راه آنتن تلویزیون است. سریالی که قرار بود جزو ویژههای عید نوروز باشد اما به هر حال بعد از «هفت سر اژدها» ابوالقاسم طالبی پخش خود را آغاز خواهد کرد.
یکی از نکات جالب در قصه این سریال، نام خانواده «عطاران» و یکی از شخصیتهای محوری داستان است که به او «رضا عطاران» گفته میشود. همین نکته باعث شد برخی در فضایمجازی از این تیتر استفاده کنند: «حضور رضا عطاران در سریال جدید تلویزیون». خبر در نوع خودش جالب اما این صفحات مجازی برای دیده شدنِ خودشان از این عناوین خبری استفاده میکنند وگرنه حقیقت چیز دیگری است.
علی مشهدی به عنوان کارگردان سریال به تسنیم گفت: ماجرا از این قرار است که قصه و اتفاقات سریال «بدل» در سال 1402 رقم میخورد و به یک خانوادهای برمیگردد که نسل اندر نسل عطارند. به همین خاطر نام فامیلیاش «عطاران» شده، همچون کسی که به او آهنگر میگویند فامیلیاش «ی» نسبتی میگیرد و او را «آهنگری» میخوانند.
وی در خصوص اینکه چرا نام پسر خانواده رضا عطاران گذاشته شده و آیا پایِ استفاده ابزاری از نام رضا عطارانِ بازیگر شناخته شده در میان است، تأکید کرد: شهرام قائدی نقش پدر را در خانواده عطاران بازی میکند، پریسا مقتدی همسرش و عرفان آصفی نقش پسر خانواده را با نام رضا عطاران بازی میکند. اصلاً هیچ استفاده ابزاری نشده حتی با وجود رفاقت و قرابت تنگاتنگ با رضا عطاران، از او اجازه گرفتم که نامِ کاراکترمان را رضا عطاران بگذاریم.
این کارگردان و نویسنده شاخص حوزه طنز در تلویزیون ابراز امیدواری کرد که تلویزیون بتواند در حوزه طنز بدرخشد و مخاطب را با خودش به دورانی ببرد که بهترینهای طنز در تلویزیون کار میکردند و بسیاری از خیابانخلوتکنهای تلویزیون جزو همین طنزها و کمدیهای سیما بودند.