Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «آفتاب»
2024-05-03@08:24:47 GMT

زندگی سیاه زن ۱۹ ساله در خانه عشق مجازی

تاریخ انتشار: ۲۴ خرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۲۳۴۴۵۵

زندگی سیاه زن ۱۹ ساله در خانه عشق مجازی

آفتاب‌‌نیوز :

روزی که برای وقت‌گذرانی در فضای مجازی پرسه می‌زدم با جوانی آشنا شدم که گویی سنگ صبور درددل‌هایم بود. چند ماه بعد در حالی با مرد رویاهایم ازدواج کردم که آن روی سکه نمایان شد و ...

زن 19 ساله که با ظاهری آشفته و اشک‌ریزان وارد کلانتری شده بود درباره سرگذشت غمبار خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری امام رضا (ع) مشهد گفت: از روزی که خودم را شناختم جز جدل و فریادهای توهین‌آمیز پدر و مادرم چیزی ندیدم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

پدرم مردی معتاد و بیکار بود و توانایی اداره زندگی را نداشت. او حتی نمی‌توانست مخارج روزانه را تامین کند از سوی دیگر مادرم همه تلاش خود را به کار گرفته بود تا پدرم را از مواد مخدر دور کند و به زندگی عادی بازگرداند اما تلاش‌هایش فایده‌ای نداشت و پدرم در همان مسیر بیراهه حرکت می‌کرد تا این که بالاخره مهر طلاق بر شناسنامه مادرم جا خوش کرد و آنها از یکدیگر جدا شدند.

آن زمان من 4 سال بیشتر نداشتم و مادرم که سرپرستی مرا به عهده داشت دست مرا گرفت و به خانه مادربزرگم برد 2 سال بعد از این ماجرا مادرم نیز با مرد جوانی ازدواج کرد و به دنبال سرنوشت خودش رفت به همین خاطر من در 6 سالگی در واقع مادرم را هم از دست دادم چرا که ناپدری‌ام مخالف حضور من در خانه‌اش بود و این موضوع را آشکارا با مادرم شرط کرده بود در این شرایط من به ناچار زندگی سرد و بی‌روحی را در کنار مادربزرگ پیرم می‌گذراندم و از هر نوع محبت و عاطفه‌ای دور بودم.

با وجود این هر روز کیف مدرسه‌ام را برمی‌داشتم و راهی کلاس درس می‌شدم با آن که دختری افسرده و گوشه‌گیر بودم و توجهی به درس و مشق نداشتم اما باز هم از هوش بالایی برخوردار بودم و با مطالعه کتاب در شب امتحان نمرات بالایی می‌گرفتم به طوری که همه معلمانم تعجب می‌کردند و گاهی نیز مظنون به تقلب می‌شدم. خلاصه روزگارم به همین ترتیب سپری می‌شد تا این که حدود یک سال و نیم قبل و زمانی‌که تحصیل به صورت مجازی بود به خاطر وقت‌گذرانی و از روی بی‌حوصلگی در فضاهای مجازی پرسه می‌زدم در همین جست‌وجوهای اینستاگرامی بود که به طور اتفاقی با «فرشید» آشنا شدم او جوانی 30 ساله و اهل اصفهان بود ولی با همه این تفاوت سنی خیلی با حوصله و طمأنینه به حرف‌هایم گوش می‌داد.

گویی سنگ صبور درددل هایم بود و من عشق و محبت را در کلام او جست وجو می‌کردم طولی نکشید که به فرشید دل باختم و عاشقانه به او ابراز علاقه کردم. 6 ماه بعد تصمیم به ازدواج گرفتیم و من ماجرا را برای مادرم بازگو کردم. او با شنیدن این خبر لبخندی زد و خیلی خوشحال شد چرا که دیگر مزاحمی در زندگی نداشت و می‌توانست به راحتی با شوهرش زندگی کند اما خانواده فرشید از این موضوع بسیار برآشفته شدند و با ازدواج ما مخالفت کردند چرا که ما تفاوت‌های فرهنگی ، اقتصادی و اجتماعی زیادی با هم داشتیم.

با آن که اوضاع مالی پدر فرشید بسیار خوب بود و موقعیت اجتماعی بالایی داشت ولی بیشتر مخالفت آنها این بود که من فرزند طلاقم و تربیت خانوادگی ندارم! خلاصه با همه این مخالفت‌ها فرشید به ازدواج با من تاکید داشت تا این که با اصرار او، خانواده‌اش رضایت دادند و تنها یک شب برای مراسم عقدکنان ما از اصفهان به مشهد آمدند. روز بعد خانه کوچکی برای ما اجاره کردند و به اصفهان بازگشتند. همسرم نیز در یک شرکت خصوصی مشغول کار شد و من حالا به همه آرزوهایم رسیده بودم و مرد رویاهایم را در کنارم می‌دیدم اما این خوشی ها و لبخندها خیلی دوام نداشت چرا که فرشید در همان هفته اول زندگی مشترک شخصیت واقعی خود را نشان داد و به قول معروف آن روی سکه نمایان شد.

فرشید مردی بسیار عصبی بود و با هر بهانه‌ای کتکم می زد و تحقیرم می‌کرد. او اوضاع مالی پدرش و زندگی آشفته پدر و مادر مرا مدام به رخم می‌کشید و مرا دختری سیاه‌بخت و درمانده می‌خواند. حتی وقتی برای اولین بار به اصفهان رفتم پدر و مادر فرشید مرا به خاطر گم شدن یک فلش متهم به دزدی کردند و تهمت‌های ناروایی زدند.

آن ها با یک حالت دلسوزی و ترحم‌گونه می‌گفتند تو در یک خانواده فقیر به دنیا آمده‌ای و پدر و مادری هم نداشتی که تو را به طور صحیح تربیت کنند حالا هم اگر برای اولین بار دزدی کرده‌ای، عیبی ندارد و تو را می‌بخشیم! با این تحقیرها و سرزنش‌ها آن قدر سرشکسته می‌شدم که فقط اشک‌هایم با من همراهی می‌کردند. اکنون نیز مدتی است همسرم مرا به باد کتک می‌گیرد و از من می‌خواهد تا تعدادی از دختران دوران دبیرستانم را به خانه بیاورم و با او آشنا کنم.

اما من نمی‌توانم وجدانم را زیر پا بگذارم و دختری را به روز سیاه بنشانم به همین خاطر همسرم فقط با این بهانه که شلوارش را اتو نزده‌ام باز هم به شدت کتکم زد و تهدید کرد که اگر ظهر به خانه بازگردم و تو را ببینم دیگر زنده نخواهی ماند! من هم که خیلی ترسیده بودم پس از خروج همسرم از منزل فرار کردم و با راهنمایی یکی از دوستانم به کلانتری آمده‌ام تا کمکم کنید.

با دستورات محرمانه سرهنگ سید عباس شریفی (رئیس کلانتری امام رضا (ع) ) رسیدگی ویژه به پرونده این زن جوان در دستور کار مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی قرار گرفت.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

منبع: روزنامه خراسان

منبع: آفتاب

کلیدواژه: فضای مجازی ازدواج خراسان رضوی خشونت علیه زنان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۲۳۴۴۵۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مس با محرم دربی استان را هم نباخت

مس رفسنجان با هدایت محرم نویدکیا دربی استانی کرمان را هم نباخت.

به گزارش تابناک ورزشی؛ تیم‌های مس رفسنجان و گل‌گهر سیرجان از ساعت 17:45 امروز (چهارشنبه) در چارچوب دیداری از هفته بیست‌وپنجم مسابقات فوتبال لیگ برتر در ورزشگاه شهدای صنعت مس به مصاف هم رفتند که در پایان بازی دو تیم به تساوی یک بر یک رضایت دادند.

سعید سحرخیزان در دقیقه 28 روی ارسال تورس تک گل میهمان را وارد دروازه حریف کرد تا در این فصل برای تیمش هفت گل به ثمر رسانده باشد.

فرشید باقری در دقیقه 60 روی ارسالی از نقطه کرنر موفق به گشودن دروازه محمدرضا اخباری و ثبت گل مساوی نارنجی‌پوشان شد.

سیدرضا مهدوی قضاوت این مسابقه را برعهده داشت که به سجاد شهباززاده و فرشید باقری از رفسنجان و علیرضا کوشکی از گل‌گهر سیرجان کارت زرد نشان داد.

دیگر خبرها

  • دانشجو‌های خانه به دوش! / جای خالی خانه دانشجویی در پازل زندگی زوج‌های دانشجو
  • خطیر برکنار و سمیعی سرپرست استقلال شد
  • علی خطیر از مدیرعاملی استقلال برکنار شد؛ ادعای یک خبرگزاری
  • مس با محرم دربی استان را هم نباخت
  • شناسایی قاتل کشتی تایتانیک در یک عکس ۱۱۲ ساله
  • معمای اتوبان
  • شناسایی قاتل کشتی تایتانیک در یک عکس 112 ساله (+عکس)
  • دخترم عکس‌های شرم‌آوری از خود در فضای مجازی گذاشت و آبرویم را بُرد / دیگر نمی‌‌توانم او را تحمل کنم!
  • پیدا شدن دختر فراری در کلانتری | عکس‌های زننده دختر جوان در فضای مجازی | دخترم آبرویم را برده است 
  • کارگاه آموزشی مهارت های زندگی با موضوع پیشگیری از اعتیاد برگزار شد