کتاب «خاطرههای من و فریدون» روانه بازار شد
تاریخ انتشار: ۲۵ خرداد ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۲۳۹۱۹۱
کتاب «خاطرههای من و فریدون» نوشته مستانه فکور توسط انتشارات سروش منتشر و روانه بازار نشر شد.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، کتاب «خاطرههای من و فریدون» نوشته مستانه فکور بهتازگی با تصویرگری سیما ریحانی برای گروه سنی ب توسط انتشارات سروش منتشر و روانه بازار نشر شده است.
این کتاب از ۱۵ داستان؛ انتظار شیرین، باغ زردآلو، پرندههای خیالی، گلهای اطلسی، خانم آبی، دندانهای کرمخورده، خانههای شنی، رنگینکمان شیشهای، ریزهمیزههای شکمو، گردش، مشق اول، آقامعلم فریدون، نانقندی، یک بشقاب مهربانی و روز پرماجرا تشکیل شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در بخشی از مقدمه نویسنده اثر میخوانیم:
«همه آدمبزرگها یک وقتی کوچک بودند، مثل تو، مثل دوستت و مثل همه بچههای دنیا؛ من هم همینطور. الان بزرگم. خودم بچه دارم و بچههایم هرکدام بچههایی خواهند داشت. دنیا همینطور میچرخد و میگردد و آدمکوچکها بزرگ میشوند و…، ولی در این گردش زمین و آسمان یک چیزهایی در یادها میمانند و آن قصه آدمهاست و بعضی از آنها برای همیشه ماندگار میشوند. من در کودکی دوستی داشتم که قد خودم بود. اسمش فریدون بود. من فریدون را خیلی دوست داشتم. از همه اسباببازیهایم بیشتر، حتی از بالشم که اگر نبود شبها خوابم نمیبرد هم بیشتر دوستش داشتم. دنیا برایِ فریدون هم چرخید و گردید و ما را از یکدیگر دور کرد؛ دورِ دور… او حالا در آلمان زندگی میکند و پسری دارد. امروز میخواهم برائت از خاطرات آن سالهای کودکی بگویم؛ خاطرات شیرین من و فریدون…»
در بخشی از کتاب نیز آمده است:
«فریدون از دور پیدایش میشود. تا مرا میبیند، فرمان دوچرخهاش را ول میکند و برایم دست تکان میدهد. فریاد میزنم: «فرمان را بگیر، میافتی!»، ولی او میخندد و همینطور میآید تا میرسیم به هم. میگوید: «اینکه کاری نبود! میتوانم پاهایم را هم بگذارم روی فرمان.» چشمانم را میبندم، سرم را تکان میدهم و میگویم: «نه نه این کار بدی است. میخوری زمین.» پولهایم را نشانش میدهم، میگویم: «برویم بستنی بخریم.» دستهایش را میکوبد به هم، یک ابرویش را میاندازد بالا و میگوید: «بزن برویم.»
کتاب «خاطرههای من و فریدون» در ۴۲ صفحه رحلی مصور رنگی، شمارگان ۵۰۰ نسخه و با قیمت ۸۰ هزار تومان منتشر شده است.
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: کتاب انتشارات سروش بازار
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۲۳۹۱۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
درباره میوهفروشی که ۱۶ سال فکر کردیم «فریدون فروغی» است!
حالا تقریبا ۱۶ سال از آن روزی که ترانه «تنهاترین عاشق» را بنام فریدون فروغی با صدای بلند گوش میدادیم، میگذرد که سر و کله خواننده اصلی این قطعه پیدا شده است!
به گزارش ایسنا، حکایت «سعید فلاح» حکایت آدمهایی است که استعدادشان را فریاد زدهاند اما کسی نه آنها را دیده و نه شنیده است. شاید اگر در روی پاشنه درستش چرخیده بود او الان روی صحنه بود و مردم برای خرید بلیت کنسرتش صف میکشیدند اما روزگار برایش چیز دیگری خواست، او الان کارمند بیمارستان است، خواننده نیست و تال همین چند روز پیش کسی حرفش را باور نمیکرد که او خواننده و ترانهسرای قطعه «تنهاترین عاشق» باشد.
او وقتی نوجوان بوده در میوهفروشی پدرش کار میکرده است و آنجا عاشق دختری میشود که هر روز از جلوی میوهفروشی رد میشده است. این عشق به هردلیلی ناکام و ناتمام میماند و سعید وقتی سال ۱۳۸۷ به خدمت میرود به یاد آن عشق قدیمی ترانهای مینویسد و آن را اجرا میکند.
قطعه «تنهاترین عاشق» به سرعت هیت میشود و از تاکسی و پاساژ و مجتمع تجاری سر در میآورد و این خواننده جوان نمیتواند به مخاطبانش ثابت کند که خواننده واقعی این قطعه اوست اما اپیزود جدید برنامه «صداتو» که از یکی از پلتفرمها پخش میشود، او را به همه مردم معرفی کرد.
در این ویدئو میتوانی جزئیات ماجرا را بببینید:
انتهای پیام