صمصامی: درک صحیح جریان اصلی اقتصاد و شناخت عمیق مشکلات ۲ الزام اولویتبندی مسائل اقتصادی ایران است
تاریخ انتشار: ۱ تیر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۳۰۲۳۷۷
حسین صمصامی اقتصاددان با بیان اینکه برای اولویتبندی مسائل اقتصاد ایران ابتدا باید دو پیشزمینه را فراهم کرد، گفت: برای این منظور باید جریان اصلی علم اقتصاد را به طور صحیح درک کرد و مشکلات موجود در اقتصاد کشور را عمیقا شناخت. - اخبار اقتصادی -
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، حسین صمصامی وزیر اسبق اقتصاد و اقتصاددان با بیان اینکه در اولویت بندی مسائل نظام دو پیش نیاز وجود دارد، گفت: اولین پیش نیازاین است که بدانیم، جریان اصلی علم اقتصاد چیست که گفته میشود براساس آن تصمیمسازی کنیم و متغیرهای اقتصاد را در مسیر درست قرار دهیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: دومین پیش نیاز این است که درک عمیقی از مشکلات اقتصاد کشور داشته باشیم. این مسئله نیز نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است. آیا مشکل اقتصاد ایران از درون مدلهای کلان استخراج میشود؟ یعنی از این مسیر حل و فصل میشود؟ اگر ما بند اول را به درستی درک نکنیم در درون آن راهکارهایی ارائه میکنیم که نتیجه آن همین وضعیت موجود است،
به طور مثال گفته شد که ارز 4200 تومانی حذف شود. وقتی در مورد علت آن میپرسیم میگویند که مکانیزم بازار است و دولت نمیتواند دخالت در آن دخالت کند. در حال حاضر برخی میگویند که اگر ارز 4200 تومانی را حذف نمیکردیم، دو سال آینده تورم شدیدی به دلیل تداوم سیاست ارز 4200 تومانی به وجود میآمد و ما از آن جلوگیری کردیم.
وزیر اسبق اقتصاد در ادامه گفت: با این افراد میگویند که حذف ارز ترجیحی آثار مطلوبی داشته است و بازار است که باید شرایط را کنترل کند. اما سوال اینجا است که مفهوم بازار دقیقا چیست؟ اصولا در علم اقتصاد وقتی از بازار صحبت میکنیم به چه معنا است؟ وقتی از دانشگاههای کشور به خصوص دانشگاه شریف برای مصاحبه میآمدند، مشاهده کردیم که بازار را نیز به خوبی نمیشناسند،
حتی وقتی سوال میکنیم که چه بازاری میتواند تخصیص بهینه منابع را انجام دهد، پاسخ روشنی دریافت نمیکنیم. در نتیجه درک عمیق و صحیح از مشکلات اقتصادی یک پیش زمینه مهم است. اگر این دو پیش زمینه نباشد در اولویتبندی مشکلات نظام اقتصادی با مشکل مواجه خواهیم شد.
وی با تاکید براینکه کل مسائل اقتصادی را میتوان در سه حوزه دسته بندی کرد، گفت: حوزه مکتبی، حوزه نظامسازی و حوزه علم این سه حوزه هستند. در حوزه مکتبی بحث قواعد مطرح میشود. بیشک این قواعد شامل مبانی ارزشی و هنجاری است. در بازی فوتبال نیز ابتدا باید قواعد بازی را تعیین کنید،
به این معنا که ابتدا باید روی کاغذ مشخص کنید که بازی باید با پا، در یک زمین با اندازه مشخص و نظارت(داوری) نیز باید بر آن حاکم باشد تا در نهایت به آن فوتبال بگوییم. حال در اقتصاد میگوییم که ما مسلمان هستیم و ریشه مکتب ما در ارزشهای وحیانی است. این موارد نیز اکثرا در فقه اسلام وجود دارد که در کتاب شهید صدر نیز این موارد بحث شده است.
صمصامی گفت: اگرچه از نظر ماهوی مباحثی که در این سه حوزه مطرح میشود متفاوت است و حتی روش شناسی این سه حوزه نیز با یکدیگر اختلاف دارند اما نمیتوان آنها را از یکدیگر جدا کرد. یکی از ایرادات ما این است که در مباحث اقتصادی این سه حوزه را از یکدیگر مجزا میدانیم.
وی با اشاره به اینکه در بحث نظام سازی میگوییم که ابتدا بایدها و نبایدها مشخص باشد، گفت: در بازی فوتبال نیز ابتدا باید خطکشی، دروازه، بازیکنان و دارو وجود داشته باشند تا امکان بازی فراهم شود و این همان نظامسازی است. در عرصه اقتصاد برای آنکه بایدها و نبایدها رخ دهد ابتدا باید نظام مالی، نظام پولی، ساختار تولید، چارچوب نحوه توزیع ثروت، نقش سرمایه، نقش نیروی کار و ساختار مالکیت، قواعد اجرایی و نقش دولت مشخص باشد. در چنین شرایطی نظام در راستای مکتب پیادهسازی خواهد شد. در اصل با نظامسازی است که چارچوب اجرایی مکتب مشخص خواهد شد،
اما نقش علم در اینجا چیست؟ رسالت علم تحلیل و تبیین است. به طور مثال وقتی یک بازی فوتبال شکل میگیرد، مربی در کنار زمین میایستد و بازی را نگاه میکند. اگر بازیکنان در بازی به درستی عمل نکنند وظیفه مربی است که تذکر بدهد. رسالت علم اقتصاد نیز تحلیل رفتار بازیگرانی است که در چارچوب نظام مالی و یا چارچوب نقشی که دولت در آن جامعه تعیین کرده است، بازی میکنند. در حقیقت علم اقتصاد از بررسی و تحلیل بازیگران به دست میآید.
این استاد اقتصاد افزود: آنچه که ما در جامعه امروز تحت عنوان اقتصاد متعارف شاهد هستیم در اصل علمی است که رفتار بازیگرانی را که در همان نظام و چارچوب شکل گرفته است را تحلیل میکند. در یک ساختار اقتصادی ربوی، برای نظام بورس، نظام بانکی و دولتی چارچوب ها مشخص شده است،
به این معنا که اصل بر بازار است اما در مواردی که شرایط رقابتی در بازار فراهم نیست دولت دخالت میکند. در اینجا علم اقتصاد کمک میکند که دولت چگونه دخالت کند و چارچوبها را مشخص میکند. علم تحلیل میکند که اگر آدمها به دنبال منافع خود باشند به منافع حداکثر میرسد یا خیر.
همان الگویهای نظام ربوی را در کشور پیاده کردیم
وزیر پیشین اقتصاد در ادامه نشست اولویتبندی مسئال اقتصاد ایران گفت: پیش از سال سال 1930 بحث کلاسیکها این بود که اگر انسانها به دنبال منابع شخصی خود باشند، مصرفکننده و تولیدکننده حداکثر سود را خواهند برد. این مسئله زمانی رخ میدهد که تخصیص کارا رخ میدهد. این موضوع فقط در بازار رقابت کامل ممکن است.
وی اظهار کرد: تا قبل از 1930 تحلیل اصلی همین بود اما پس از بحران آن سال گفته شد که بازارها رقابتی نیست و دولت باید دخالت کند. فرآیند تکمیل و توسعه دانش اقتصاد متعارف بر بستر تحولاتی است که در نظام سرمایهداری ایجاد شده و همین موارد برای ما به یک مدل تبدیل شده است.
صمصامی با بیان اینکه تا سال 1990 یک سنتز داشتیم که برخی مدلها از آن استخراج شد، گفت: امروز قالب تحلیلهایی که در مقطع دکتری انجام میشود بر همین اساس است و اگر کسی خیلی کار درست باشد از مدل DSGE استفاده میکند. این مدل رفتاری را تحلیل میکند که در قالب آن نظام ربوی، بانک، بورس، دولت و بانک مرکزی به درستی عمل میکنند. بعد دقیقا ما همین الگوها را در کشور خودمان پیادهسازی میکنیم،
بنابراین اگر جریان اصلی علم اقتصاد را به خوبی نشناسیم، ندانیم براساس چه بستری شکلگرفته و سمت چه هدفی حرکت میکند، نمیتوانیم به نتیجهای برسیم. رفتارهای انسانها پیچیده است و ریاضیات ابزاری است که از آن برای تحلیل این رفتار استفاده میشود.
قواعد دولت اسلامی فراتر از دولت مبتنی بر بازار است
وزیر اسبق اقتصاد با اشاره به اینکه ما دو بحث متودولوژی علمی و بحث محتوای علمی را داریم، گفت: در بحث متودولوژی امکان استفاده دارد. اگرچه برخی بر روی آن نیز بحث دارند اما محتوایی که از درون این متودولوژی استخراج میشود، چیست؟ محتوایی که به عنوان جریان اصلی در جامعه ما استفاده میشود مربوط به قواعدی میشود که براساس مدلهای کلان در همان کشورهای مبدا شکل گرفته است. جریان اصلی اقتصاد میگوید که نقدینگی عامل اصلی تورم است و تورم در هر جایی ناشی از نقدینگی است، حال ما باید بیاییم همین موضوع را در دستور کار خود قرار دهیم؟
یا باید سوال کنیم که اگر آقای فریدمن این حرف را زده علت آن چه بوده است و در چارجوب چه نظام و رفتاری این موارد را مطرح کرده است؟ آیا ما چنین مواردی را در نظر میگیریم؟ آیا قواعدی که در جریان اصلی اقتصاد ایجاد میشود، قواعد جهان شمول است؟
وی افزود: یک بعد که ماید حتما آن را در نظر بگیریم بعد مکتبی است. قطعا هر تحقیقی که میخواهیم انجام بدهیم باید این بعد را داشته باشد. تا وقتی ایران اسلامی است این موضوع لازم است. در خصوص دولت، اوراق، بورس و موارد دیگر باید موارد شرعی را در نظر بگیریم. دولت اسلامی قواعد خاص خود را دارد که فراتر از دولتهای مبتنی بر بازار است.
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: اقتصاد اقتصاد اولویت بندی سه حوزه جریان اصلی علم اقتصاد نظام سازی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۳۰۲۳۷۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دولت در حوزه اقتصادی از ابتدا ضعیف بود | به انتخابات آمریکا نزدیک شویم ارز صعودی میشود
مرتضی افقه گفت : من تصور نمیکنم بانک مرکزی و حتی همین مجلس که حالا منتقد شده است، بتوانند کاری بیش از آنچه تاکنون دیدهایم انجام دهند و مانند سابق نرخ ارز در ایران متأثر از عوامل خارجی خواهد بود و هرچه به انتخابات آمریکا نزدیک میشویم هم محور نرخ ارز صعودی میشود.
مرتضی افقه، استاد دانشگاه و اقتصاد دان گفت :بهطور کلی دولت در حوزه اقتصادی از ابتدا ضعیف بوده و حالا هم ضعیف است و تیم اقتصادی دولت تیم قدرتمندی نیست؛ چه مدیران بانک مرکزی و چه مدیران وزارت اقتصاد، اما به هر حال دولت اکنون که میگوید فروش نفت خوبی داریم، یعنی ارز هم در اختیار دارد و میتواند مدیریت کند اما در حوزه عرضه ارز با احتیاط رفتار میکند و در عرصه تقاضا هم قادر به مدیریت نیست.
هممیهن نوشت: این استاد دانشگاه در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر اینکه این سخن از سوی وزیر اقتصاد و رئیس بانک مرکزی که نرخ ارز بازاد آزاد را قبول نداریم، چقدر علمی است؟ بیان کرد: «من واقعاً نمیفهمم این چه حرفی است که دو مسئول عالیرتبه اقتصادی کشور یعنی وزیر اقتصاد و رئیس بانک مرکزی میزنند. واقعاً قابل فهم نیست زیرا هیچ مبنای علمی و تخصصی ندارد. در بسیاری از اقلامها ارز آزاد برای واردات استفاده میشود؛ یعنی خود دولت بهتر از هر کسی میداند کشور فقط محدود به همان اقلامی نیست که ارز دولتی دریافت میکنند و بسیاری از کالاها با ارز غیررسمی خریداری میشوند حتی بعضی از اقلام اساسی. حتی میشود گفت ۸۰درصد از واردات ما با ارز آزاد است و من میگویم این حرف اگر نگوییم بچهگانه است اما حتماً غیرعلمی است.