«ناتو خاورمیانه»؛ بازی جدید آمریکا و اسرائیل در منطقه
تاریخ انتشار: ۷ تیر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۳۴۶۴۸۳
به گزارش الف، در حالی که زمان زیادی به سفر «جو بایدن» رئیس جمهوری آمریکا به منطقه نمانده تحلیلها و ارزیابیهای متعددی از اهداف این سفر و نتایج احتمالی که میتواند داشته باشد ارائه میگردد. در وهله نخست تحلیلگران با توجه به مطالبی که رسانههای عبری و غربی منتشر کردهاند، بر پرونده عادیسازی روابط عربستان و اسرائیل متمرکز شده و اعلام کردند که این پرونده مهمترین محور دستور کار سفر بایدن به ریاض و تلآویو است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
البته هرچند که بحث توافق سازش میان سعودیها و صهیونیستها همواره در محافل آمریکاییها مطرح بوده و قطعا بایدن در سفر به عربستان و فلسطین اشغالی مجددا به آن خواهد پرداخت اما نمیتوان این پرونده را به عنوان اصلیترین محور سفر بایدن به منطقه قلمداد کرد. به ویژه اینکه به گزارش رسانههای اسرائیلی و نیز آمریکایی عادی سازی عربستان و اسرائیل یک پروسه طولانی بوده و انتظار میرود در جریان سفر بایدن پیشرفتهایی در این زمینه صورت بگیرد و به مرز صدور مجور رسمی از جانب عربستان برای عبور پروازهای اسرائیلی از آسمان این کشور برسد. اما امضای توافق رسمی هنوز مطرح نیست و شرایط منطقهای و نیز اوضاع داخلی عربستان این اجازه را نمیدهد.
اما در میان گزارشهای غربی اخباری مبنی بر تصمیم آمریکا جهت ایجاد یک ائتلاف نظامی در خاورمیانه منتشر شده است؛ به این صورت که واشنگتن به دنبال ایجاد یک وضعیت هماهنگی مشترک میان متحدان خود در خاورمیانه از طریق یک اتاق عملیات ویژه برای سیستمهای راداری در پدافند هوایی است؛ به گونهای که متحدان آمریکا در خاورمیانه در زمینه دفاعی به یکدیگر متصل شوند.
بایدن در سفری که به منطقه خواهد داشت قصد دارد در اجلاس شورای همکاری خلیج فارس نیز حاضر شود و درباره تشکیل ائتلاف مذکور با حکام عرب صحبت کند. در این میان «عبدالله دوم» پادشاه اردن که روابط نزدیکی با دولت آمریکا دارد و به عنوان نخستین رهبر عربی بعد از روی کار آمدن بایدن در کاخ سفید به دیدار او رفت، اعلام کرده که از تشکیل یک ائتلاف در خاورمیانه تحت عنوان «ناتو خاورمیانه» حمایت میکند و از کشورهای عربی میخواهد که به آن بپیوندند.
اصطلاح ناتو خاورمیانه یادآور پروژههایی همچون «ناتو عربی» یا «ناتو عربی-اسرائیلی» است که در دهههای گذشته مطرح شده بود و هیچ کدام به نتیجه نرسید. پیش از این «دونالد ترامپ» رئیس جمهور سابق ایالات متحده در سال 2017 درباره طرحی برای ایجاد یک ائتلاف خاورمیانهای به بهانه مبارزه با تروریسم صحبت کرده و قرار بود این طرح ظرف یک سال اجرایی شود.
کاملا واضح بود که هدف از این پروژه مقابله با نفوذ ایران در منطقه و به طور کلی تحریک کشورهای عربی علیه محور مقاومت است، اما این طرح در همان مرحله ابتدایی باقی مانده و هرگز اجرا نشد. بحث تشکیل ناتو عربی-اسرائیلی نیز از حدود 5 سال پیش بارها توسط آمریکاییها و صهیونیستها مطرح شده که در چارچوب یک ائتلاف منطقهای علیه ایران است و اخیرا «نفتالی بنت» نخستوزیر رژیم صهیونیستی و «بنی گانتس» وزیر جنگ این رژیم و سایر مقامات صهیونیست بارها درباره آن صحبت و بر لزوم تشکیل چنین ائتلافی تاکید کردهاند.
بنابراین اسرائیلیها سفر بایدن به منطقه را فرصت مناسبی برای طرح مجدد این پروژه و تشکیل یک ائتلاف جامع علیه ایران میدانند. آنها امیدوارند که در پی تشدید تحرکات برای عادی سازی عربستان با اسرائیل، تشکیل یک ائتلاف عربی-اسرائیلی ضد ایران نیز محقق گردد.
اما واقعیت آن است که احتمالا بحث درباره ائتلاف خاورمیانه در حد همان ائتلاف نظامی معمول کشورهای عربی با آمریکا باقی بماند و این ائتلاف مسئله جدیدی نیست، بلکه واشنگتن از دههها قبل با متحدان خود در خاورمیانه همکاریهای استراتژیک نظامی داشته و اغلب این کشورها در هماهنگی با یکدیگر بودهاند. از طرف دیگر با توجه به سیاستی که حاکمان عرب به ویژه در حوزه خلیج فارس پیش گرفتهاند، هیچ یک از آنها به دنبال تنشآفرینی جدید نظامی نیستند. به ویژه اینکه کشورهایی همچون امارات و عربستان هنوز از پیامدهای جنگ فرسایشی یمن رها نشدهاند.
همچنین از یک سال گذشته شاهد تحرکات مداوم این کشورها برای نزدیکی به ایران بودهایم و علاوه بر پیشرفتی که در مناسبات تهران و ابوظبی ایجاد شده، سعودیها نیز در تلاشند تا روند مذاکراتشان با تیم ایرانی به نتایج مطلوب برسد. بنابراین عربستان به خوبی میداند هر تحرک مشکوک علیه تهران به معنای بازگشت اختلافات به نقطه صفر و ایجاد تهدیدات جدید است.
با توجه به این موارد انتظار میرود که طرح موسوم به ناتو خاورمیانه نیز همانند ناتو عربی و ناتو عربی-اسرائیلی در نطفه خفه گردد یا دست کم اهداف این طرح، آنگونه که صهیونیستها میخواهند محقق نخواهد شد.
منبع: الف
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.alef.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «الف» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۳۴۶۴۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیا جان توافق ایران و عربستان با ابتکار چین در خطر است؟/ پکن از ترس تحریم های ثانویه فروش نفت از تهران را کاهش خواهد داد/ دیپلماسی تلفنی چین میان ایران و آمریکا موفق بود
به گزارش جماران، اندیشکده چتم هاوس در گزارشی درباره تاثیر تنش میان جمهوری اسلامی ایران و رژیم اسرائیل بر تلاش های چین برای برقراری صلح در منطقه نوشت:
حملات پهپادی و موشکی ایران علیه اسرائیل در 13 آوریل، و پاسخ متعاقب اسرائیل، ثبات آشتی عربستان و ایران را که چین در سال گذشته میانجی آن شده بود، زیر سوال برد: این حملات چشمانداز استراتژیک را بهطور چشمگیری تغییر داده است، امنیت منطقهای را دچار ابهام کرده و شهرت اخیر چین را بهعنوان یک میانجی معتبر به بوته آزمایش گذاشته است.
پس از حمله هواپیمای بدون سرنشین ایران، پکن بیدرنگ دیپلماسی تلفنی اضطراری را آغاز کرد تا از تضعیف توافق ایران و عربستان به دلیل وضعیت ناآرام در منطقه جلوگیری کند. وانگ یی، وزیر امور خارجه چین، پس از تماس با همتایان سعودی و ایرانی خود، «تأکید ایران بر هدف قرار ندادن کشورهای منطقه و همسایه» - اشاره ضمنی به عربستان سعودی و دیگر کشورهای خلیج فارس- را تحسین کرد. ممکن است تماسهای مشابهی پس از حمله اسرائیل هم انجام شده باشد. در 19 آوریل، لین جان، سخنگوی وزارت خارجه علنا اعلام کرد که «چین با هر اقدامی که تنشها را بیشتر میکند مخالف است.»
یکی از جنبه های قابل توجه واکنش چین ثبات آن بوده است. این کشور همچنان متعهد به حفظ منافع خود باقی مانده و همزمان از اسرائیل و آمریکا انتقاد کرده و خواستار کاهش تنش شده است. پکن مانند موضع خود در مورد تشدید تنش حوثی ها در دریای سرخ، دور جدید تشدید تنش را «سرریز» جنگ غزه می داند و نه کاتالیزور آن. این نشان می دهد که پایان دادن به درگیری غزه ممکن است یک اثر موجی ایجاد کرده و صلح و تنش زدایی را در سراسر خاورمیانه به ارمغان آورد.
این توضیح می دهد که چرا چین حمله 13 آوریل ایران را محکوم نکرد، بلکه آن را اقدامی دفاع از خود خواند. این کشور خود را درست در مرکز جنگ روایات قرار داده و به طور موثر ادعای دفاع از خود ایران را در برابر ادعای مشابه اسرائیل که برای توجیه مجازات دسته جمعی فلسطینیان در غزه استفاده می شود، قرار داده است.(اسرائیل همچنان حمله بی امان به غزه را دفاع از خود پس از ماجرای هفت اکتبر 2023 می خواند.)
چین در مبادلات خود با ایالات متحده نیز همین کار را انجام داده و از این کشور می خواهد که نقش سازنده ایفا کند و اسرائیل را در زمانی که واشنگتن از پکن خواسته بود تهران را از اقدام متقابل منصرف کند، مهار کند.
آشتی ایران و عربستان در خطر استنگرانی در مورد توافق عربستان و ایران زنگ خطر را در پکن به صدا درآورد. دو عامل کلیدی نگرانی های چین را برانگیخته است. اول، هدف راهبردی ایران در پشت انتقامجویی از اسرائیل، ایجاد یک پارادایم بازدارندگی جدید بود. ایران از سیاست جنگ در سایه و استفاده از نیروهای نیابتی که باعث می شد برخی عملیات های مدیریت شده را به راحتی انکار کند، فاصله گرفت. اسرائیل با حمله متقابل خود ( به اصفهان) در حال آزمایش خطوط قرمز ایران در حالی است که به دنبال مکانیزم امنیتی جدید برای جایگزینی مکانیزم شکسته شده در 7 اکتبر است.
پارادایم جدید ، ریسک پذیری تهران و تل آویو را افزایش می دهد و در نتیجه حملات تلافی جویانه را تشدید و سناریوی درگیری مستقیم را چه در حال حاضر یا بعد معتبرتر می کند. این رویارویی ممکن است به منطقه خلیج فارس هم کشیده شود و کشورهای این منطقه (به ویژه عربستان سعودی) را وادار کند تا مواضع امنیتی خود را مجدداً تنظیم کنند. آنها ممکن است به این نتیجه برسند که ممکن است دوستی بی پروا با ایران خطرات بیشتری نسبت به منافع آن داشته باشد. ریاست جمهوری دوم دونالد ترامپ در ایالات متحده می تواند این روند را بیشتر تسریع کند.
عامل دوم، پیشرفت کندی است که توافق عربستان و ایران از زمان امضای آن در یک سال پیش داشته است. این سازوکار همچنان بر مسائل امنیتی متمرکز بوده و نتوانسته به بررسی فرصت های اقتصادی و فرهنگی ادامه دهد.
یکی دیگر از عوامل مرتبط، تلقی اسرائیل از این معامله به عنوان یک تهدید مستقیم و تمایل بالقوه برای از بین رفتن آن است. اسرائیل ممکن است دوستی ایران و عربستان را بی تاثیر بر روند عادی سازی رابطه خود با عربستان سعودی تلقی نکند، همانطور که ایران با شک به تشکیل ائتلاف امنیتی عربی-اسرائیل تحت حمایت ایالات متحده نگاه خواهد کرد. مطالب درز داده شده به مطبوعات اسرائیل بر مشارکت قابل توجه عربستان و امارات در سیستم دفاع جمعی که تقریباً همه موشکها و پهپادهای ایرانی را در 13 آوریل سرنگون کرد، تأکید کرد، اگرچه این موضوع بعداً توسط ریاض و ابوظبی تکذیب شد.
برای چین، چنین سناریویی خطراتی را برای امنیت انرژی این کشور ایجاد می کند و چشم انداز پکن را برای چارچوب امنیتی جدید در خاورمیانه تیره و تار می کند. یکی از ستون های این مفهوم ایجاد یک پلت فرم گفتگوی چندجانبه در منطقه خلیج فارس تحت ابتکار امنیت جهانی است. چشم انداز چنین کاری می تواند به راحتی با تشدید آشفتگی های منطقه ای تضعیف شود.
جاه طلبی های چین برای محدود کردن نفوذ ایالات متحده بر کشورهای خلیج فارس نیز می تواند معکوس شود. بزرگترین درس برای کشورهای خلیج فارس از دخالت مستقیم ایالات متحده در دفاع از اسرائیل در برابر حمله ایران این است که وقتی فشار وارد می شود، تنها ایالات متحده توانایی ارائه کمک های امنیتی قابل توجه به آنها را خواهد داشت.
با این حال، یک درس دیگر این است که در حالی که ایالات متحده منافع خود را برای دفاع از اسرائیل به خطر انداخته ، ممکن است این کار را برای آنها انجام ندهد. اما واقعیت این است که تصور در خلیج فارس و منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا این است که اسرائیل قادر به تکیه بر توانایی های خود در سناریوی جنگ با ایران نبود.
این چه معنایی برای نقش منطقه ای چین دارد؟ این فرض چین را با فرصتها و چالشهایی در تلاش برای ارتقای خود بهعنوان یک میانجی مسئول و اصول محور در منطقه مواجه میکند. تصور رایج در خلیج فارس از 7 اکتبر این است که ایالات متحده متحد اصلی اسرائیل است، این مسئله شک و تردید در مورد قابلیت اطمینان به واشنگتن را در میان کشورهای عربی منطقه دامن میزند و انگیزهها را برای عربستان سعودی برای متعهد شدن بیشتر به کاهش تنش با ایران افزایش میدهد. بی اعتمادی به ایالات متحده همچنین ایران را تشویق میکند تا توافق خود با عربستان را منفک از تغییر در استراتژی رویارویی خود با اسرائیل پیگیری کند.
جبهه واحد دیپلماتیک آمریکا و کشورهای اروپایی که پس از حملات ایران، از جمله با افزایش تحریمها علیه ایران با اسرائیل تشکیل شد، شراکت تهران با چین و روسیه را نیز تحکیم میکند. با این حال، این بحران محدودیتهای چین را در حفاظت از توافق میان تهران و ریاض، فراتر از درخواست از ایران برای تنشزدایی و ارسال پیامهایی بین ریاض و تهران آشکار کرده است. این تا حدودی به دلیل نقش چین به عنوان یک تسهیل کننده صرف است، نه یک میانجی یا ضامن توافق به سبک و سیاق غربی ها .
دلیل دیگر نفوذ اقتصادی چین است. چین تحت هیچ شرایطی قدرت اقتصادی خود را برای مجازات هر یک از طرفین در صورت نقض مفاد توافق به کار نخواهد گرفت. از منظر چین، تحریمها ممکن است در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا نتیجه معکوس داشته باشند چرا که نوسان های این منطقه می تواند مستقیماً به منابع انرژی چین ضربه بزند.
چین به تلاش برای برقراری ثبات در شمال آفریقا و خاورمیانه ادامه خواهد داد. از آنجایی که ایالات متحده در حال سفت کردن پیچ تحریم صادرات نفتی ایران است، خریدهای چین از ایران تا پایان سال جاری کاهش می یابد تا از تحریم های ثانویه آمریکا در امان بماند. از قضا، این میتواند تعادل چین بین ایران، عربستان سعودی و اسرائیل را آسانتر کند، زیرا این تصور را کاهش میدهد که پکن در حال حمایت مالی از استراتژی دفاعی ایران با خرید نفت از این کشور است.
در سناریوی تیره و تار درگیری گستردهتر، میتوان انتظار داشت که چین همان الگوی بازی را که در جریان حملات حوثیها در دریای سرخ اجراییکرد، اعمال کند: یک اقدام موازنهسازی دقیق با هدف نهایی حفاظت از منافع اقتصادی خود و در عین حال انتقاد از آمریکا و اسرائیل.