Web Analytics Made Easy - Statcounter

نامش را سردشت می‌خوانند؛ همان شهری که در جنوب غربی استان آذربایجان غربی قرار دارد. ۳۵ سال قبل حوالی ساعت چهار بعدازظهر یک روز تابستانی، بچه‌ها با هیاهوی کودکانه‌شان در کوچه بازی می‌کردند. پدران بر سر زمین و مادران نیز در بازار مشغول خرید مایحتاج خانه بودند.

در آن هوای نه چندان گرم، پیرزنان هم از پشت پنجره به جنب و جوش مردم نگاه می‌کردند تا اینکه از دور صدای غرش هواپیما‌های جنگی به گوش رسید و همه فکر کردند که مانند دفعات قبل است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اما انگار برای لحظاتی زمان ایستاد و صدای مهیب همراه با دود هر گونه واکنشی را از انسان‌ها سلب کرد.


واقعه دردناکی که تیتر یک همه روزنامه‌ها شد

هفت بمب خردل و چهار نقطه پرازدحام شهر

چهار نقطه پرازدحام شهر سردشت در هفتم تیرماه سال ۱۳۶۶ از سوی نیروی هوایی رژیم بعث با هفت بمب خردل مورد اصابت قرار گرفت. ۲ بمب در بازار شهر، ۲ بمب در منطقه مسکونی و سه بمب دیگر نیز در باغ‌های مجاور شهر فرود آمد. انگار بر در و دیوار شهر مرثیه مرگ سراییده بودند. از شهر ۱۲ هزار نفری سردشت، ۱۳۰ نفر در دم به شهادت رسیدند و بیش از هشت هزار نفر هم دچار عوارض شیمیایی شدند. شهری مظلوم که به عنوان نخستین شهر دنیا مورد حمله شیمیایی بعد از جنگ جهانی اول و تصویب کنوانسیون منع سلاح‌های شیمیایی لقب گرفت و به خاطر این جنایت دشمن، این روز به عنوان «روز مبارزه با سلاح‌های شیمیایی و میکروبی» نامگذاری شد.


رسانه مظلومیت سردشت را فریاد زد

دود بود و غرش صدا

حال و هوای آن روز‌های سردشت را «کریم خضرنیا» جانباز ۴۰ درصد شیمیایی سردشتی این گونه بیان می‌دارد: در بعدازظهر یکی از روز‌های گرم تیرماه سال ۱۳۶۶ ساعت چهار عصر فارغ از هیاهوی زندگی دقیق سر چهارراه بیوران سردشت برای خرید رفته بودم که ناگهان با صدایی مهیب خودرا در درون دود و غبار سفیدرنگی یافتم. سراسیمه رو به چهارراه فرمانداری سابق (چهارراه هلال احمر فعلی) کوچه باریک منتهی به آن فرار کردم. بدون آنکه کنجکاوی کنم که این صدا و این دود از چی بود و چرا چنین شد. البته غرش صدای هواپیما‌های جنگی را می‌شنیدم که امری عادی و طبیعی برای من بود؛ چون من با این صدا‌ها زندگی کرده بودم و هر روز هواپیما‌های جنگی چه ایرانی و چه عراقی از فراز آسمان سردشت عبور می‌کردند.


مراسم تدفین شهدای شیمیایی سردشت

مردم سراسیمه می‌گریختند

او در لحظات اول با توجه به کمی سنش متوجه اصل فاجعه نشد، بلکه مردم را می‌دید که سراسیمه به گوشه‌ای فرار می‌کردند و از اتفاق رخ داده سخن می‌گفتند. شاهد عینی آن روز‌های سردشت ادامه می‌دهد: بغل فرمانداری سابق یک وانت باری با تعدادی کیسه آرد و ۲ جعبه گوجه فرنگی و تعدادی مواد خوراکی با چند نفر که پشت وانت سوار شده بودند، مرا صدا زدند و من به سرعت سوار آن شدم. وانت بار به سرعت از آن منطقه دور شد و ما را به روستای نزدیک ۱۰ کیلومتری سردشت برد.


سندی از جنایت صدام

در همان روز خانواده‌اش هم به آن روستا آمدند. البته برای کریم ۱۱ ساله که در داخل ماشین از مسافران شنیده بود که می‌گفتند شهر را شیمیایی زدند، این واژه‌ها، مفهومی گنگ بود و اصلاً نمی‌دانست شیمیایی به چه معناست! او می‌گوید: به ما توصیه می‌کردند که دستمالی خیس کنیم و جلوی دهانمان بگذاریم. ولی دیگر چه سود؟ من وسط این دود بودم، اگر قرار بر این باشد دیگر فاجعه صورت گرفته بود.

بازیگوشی کودکانه‌اش زیاد دوام نیاورد

مقتضای کودکی‌اش تا پاسی از روز در آن روستا به بازیگوشی مشغول شد؛ تا اینکه موقع شام بدنش چنان گُر گرفت که آرام و قرار از او رفت. بعد به شدت نفسش بند آمد و بدن درد امانش را برید. در همین لحظه خارش عجیبی احساس کرد.


کریم خضرنیا، جانباز شیمیایی

خضرنیا در حالی که صدایش همراه با بغض است، اظهار می‌دارد: مدام به مادرم می‌گفتم پشتم می‌خارد و مادر بینوای من با دست‌هایش پشتم را می‌خاراند، اما افاقه نمی‌کرد و بعد چند دقیقه شروع به تاول زدن کرد؛ تاول‌هایی که یکی یکی مثل قارچ می‌روییدند و من با دردی جانکاه نمی‌دانستم چه کنم. از طرفی هم سرفه‌های خشک امانم را بریده بود. فردای آن روز مرا دوباره به سردشت آوردند و در ساختمان تربیت بدنی که در آن زمان تبدیل به درمانگاه شده بود و تعداد زیادی بیمار با سرفه‌ها و تاول‌های وحشتناک در آن بستری بودند و پماد‌هایی مثل ماست را بر کل صورت و بدن آن‌ها می‌مالیدند، اسکان دادند.


آرزو‌های این کودکان مظلوم مدفون شد

این‌ها وصف اثرات مخرب گاز خردل است و این علائم هم به نوبت خودش را در بدن کریم نشان داد؛ گازی که اثراتش همیشه در محیط و بدن مصدوم باقی می‌ماند و عوارضی مانند عفونت ریوی، خارش پوست، التهاب چشم و تنگی نفس را به همراه دارد.

فردای بمباران سردشت چه گذشت؟

این شاهد عینی جنایت هولناک صدام درباره فردای بمباران شیمیایی سردشت می‌گوید: بیرون درمانگاه با ماشین‌های آتش نشانی میادین و محل‌هایی را که بمب شیمیایی زده بودند، ضدعفونی می‌کردند. بعد از سه روز در این درمانگاه موقت به ناچار ما را سوار آمبولانس کردند و به ارومیه بردند. در راه یکی از مصدومین که سرباز بود، جان به جان آفرین تسلیم کرد و این برای من ۱۱ ساله خیلی شوک سنگینی بود. به ارومیه رسیدیم و به بیمارستان شهید مطهری رفتیم، اما انبوهی از بیماران شیمیایی در آن بستری بودند و مسؤولان بیمارستان به ما گفتند که جا برای این همه مصدوم نداریم و به ناچار ما را به شیخ سرمست (دخانیات قدیم) که آن زمان به درمانگاه تبدیل کرده بودند، بردند.


نمایی از بمباران شهر سردشت

او می‌افزاید: به محض رسیدن ما را حمام بردند و چنان تاول‌ها را از بدن جدا می‌کردند که انگار دباغی می‌کردند. ۲۸ روز در این درمانگاه بستری بودم و در این ۲۸ روز نتوانستم به پشت بخوابم بار‌ها از خودم سئوال می‌کردم به کدامین گناه مارا اینگونه آزار می‌دهند!


طالب حداد، جانباز شیمیایی

البته این شرایط را «طالب حداد» نوجوان سردشتی که آن روز ۱۵ سال سن داشت، با شدت بیش‌تری تحمل کرده است که تاول و استفراغ‌های پیاپی امان را از او برده بوده. او اکنون جانباز ۷۰ درصد است و خانواده ۶ نفره‌اش هم جانباز این واقعه دردناک هستند. حتی عمه‌اش فاطمه حداد نیز به شهادت رسیده است.


حقوق بشر آمریکایی را تماشا کنید

اکنون سال‌ها از این فاجعه می‌گذرد و درد و آلام آن روز‌ها بر ذهن، روان و جسم هموطنانمان در سردشت وجود دارد. عارضه‌های شیمیایی که تا آخر عمر باید با آن سر کنند و شاید هیچ کس نداند که چه بر سر آن‌ها گذشته و چه دردی را تحمل می‌کنند. این است حقوق بشری که آمریکا و همپیمانانش از آن دم می‌زنند، اما صدام را با بمب‌های شیمیایی تجهیز کردند تا مردم ایران را با غیرانسانی‌ترین روش‌ها به قتل برساند.

منبع: فارس

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: بمباران شیمیایی جنگ تحمیلی شیمیایی سردشت آن روز روز ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۳۵۰۹۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

فیلم/ کودکان همچنان در بانک اهداف بمباران‌های غزه

با نگاهی به اخبار جدید از کشته شدگان در تازه ترین بمباران غزه باز هم به اسامی کودکان برمی خوریم.

دریافت 11 MB

دیگر خبرها

  • عملیات بمباران عقبه اوکراینی‌ها با بمب‌های نیم تنی
  • آرزو‌های شیرین برای محله‌ای در دروازه تاریخ /دروازه ری در انتظار لباس نو
  • لزوم بازشناسی بقیع به جهان اسلام
  • سمنان، میزبان اردوی تیم‌های ملی و جوانان هندبال بانوان
  • فیلم| از آرزو تا واقعیت؛کاپیتان تیم ملی فوتسال ایران در چایخانه امام رضا(ع)
  • فیلم/ کودکان همچنان در بانک اهداف بمباران‌های غزه
  • فیلم/ بمباران خونین شب گذشته در رفح
  • ستاره سپاهان برای فولاد آرزو کرد!
  • ۱۲۰ روستای سردشت دارای تنش آبی هستند
  • آبرسانی به واحدهای تولیدی سردشت دزفول+فیلم