۵ نکته درباره اهمیت سفر لاوروف به تهران
تاریخ انتشار: ۷ تیر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۳۵۵۶۹۸
سفر سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه به تهران در حالی صورت گرفت که ایران و این کشور دوست و شریک راهبردی، در شرایطی جدید پس از بحران اوکراین در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند.
به گزارش مشرق، این سفر دو روزه قطعا دربردارنده شرایطی جدید برای دو کشور خواهد بود، شرایطی که می تواند همچنین ایجاد کننده همکاری های جدید در سطح منطقه ای باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
هر دو کشور در شرایط تحریم های غرب و اروپا قرار دارند و این تحریم ها به نوعی پیوند دهنده سطح تعاملات اقتصادی تهران-مسکو گردیده است. روسیه به دلیل شرایط تحریم و تحولات جدید منطقه ای، از همکاری های اقتصادی با غرب و اروپا قطع امید و نگاهی جدید به شرق برای انجام مبادلات اقتصادی و پیوندهای همکاری در خصوص فروش انرژی را آغاز نموده است. از دیگر عوامل نزدیکی مسکو به تهران میتوان به مذاکرات برجام اشاره کرد، رویدادی که با به جریان افتادن آن و لغو تحریم های اعمال شده توسط غرب و اروپا دریچه ای جدید در سطح همکاری های منطقه ای و فرامنطقه ای تهران گشوده خواهد شد.
سفر لاوروف به تهران را میتوان با توجه به موارد ذکر شده در جهت رفتار دیپلماتیک برای ارتقای سطح همکاری های تهران- مسکو مورد ارزیابی قرار داد. بنابراین اهمیت این سفر را در چند جهت میتوان مورد بررسی قرار داد:
نخست، در بعد منطقهای که مشخصا بعد از بحران اوکراین شاهد تلاشهای غرب و اروپا درخاورمیانههستیم که درصدد هستند موازنه تهدید در خاورمیانه را مطابق منافع حداکثری خود آرایش دهند. اهمیت این دیدار را میتوان در پایان دادن هر چه سریعتر جنگ روسیه و اوکراین و آمادگی تهران در یافتن راه حل دیپلماتیک برای این مناقشه دانست. همچنین باید به این نکته توجه داشت که اقدامات تحریک آمیز ایالات متحده و ناتو عامل شکل دادن به این درگیری ها بوده است و توافق بر عدم گسترش نفوذ ناتو در هر نقطه از جهان از جمله در غرب آسیا از جمله اهداف راهبردی تهران- مسکو در دیدار مذکور می باشد.
دوم، سفر دو روزه لاوروف را باید در امتداد سفر سه هفته پیش او به عربستان و بحرین و دیدارهایی که مشخصا با بن سلمان و فیصل به فرحان داشت تحلیل کنیم و همچنین باید در امتداد سفر دو هفته پیش لاوروف بدانیم.
سوم، سفر وزیر خارجه روسیه به ایران ملاحظاتی در بعد دو جانبه را هم در بر میگیرد. اصلیترین آن به نظر میرسد گفتگو برای انعقاد قرارداد همکاری بلند مدت بین مسکو و تهران باشد؛ وزیر امور خارجه روسیه نیز با اشاره به ابعاد همکاری های دوجانبه از جمله مسائل اقتصادی، بر آمادگی و علاقه کشورش برای ارتقای همکاری مسکو با تهران در سطح راهبردی تاکید کرد. همچنین وزیر امور خارجه روسیه بر اهمیت عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای، بر حمایت کشورش از گسترش نقش ایران در سازمانهای منطقهای و بینالمللی تاکید کرد. از دیگر مواردی که به ارتقای سطح همکاری های تهران-مسکو اهمیت ویژه ای میدهد، اهمیت همکاری کشورهای همسایه در دریای خزر بر لزوم جلوگیری از افزایش حضور نظامی خارجی در منطقه به ویژه در سواحل ایران است. در ادامه این موضوع میتوان به چشم انداز تقویت تجارت، تسریع در اجرای پروژه های مشترک اقتصادی، تسهیل سرمایه گذاری دوجانبه و همکاری با یکدیگر برای مبارزه موثر با تحریم ها به ویژه در منطقه اشاره کرد.
چهارم، احیای برجام، سوریه و وضعیت طالبان درافغانستان از دیگر موارد مذاکرات در این سفر لاوروف بوده است.
نکته پایانی، به دلیل بحران اوکراین روابط روسیه و آمریکا بسیار آشفته شده است؛ جمهوری اسلامی تنها کشوری است که بیش از چهار دهه مشخصا روابط خودش با واشنگتن را در مفهوم دشمنی تعریف کرده است؛ پس عملا همگرایی و همکاری های منطقه ای با جمهوری اسلامی ایران بار دیگر میتواند عاملی در پیوند منافع مشترک مسکو- تهران باشد و اتفاقا این موضوعی است بین روسیه و چین رقابت ایجاد کرده است. با توجه به آخرین تحولات اوکراین برخی کشورهای غربی از اوکراین برای پیشبرد سیاست یکجانبه گرایی خود سوء استفاده کرده اند و هدف آنها تضعیف روسیه است. روسیه و ایران - دو کشوری که مشمول تحریمهای غرب و اروپا هستند در خصوص مبادله منابع نفت و گاز و همچنین ایجاد یک مرکز لجستیکی میتوانند اقدامات موثری را در جهت ارتقای سطح همکاری راهبردی انجام دهند. این در حالی است که مسکو تحریم های غرب را به دلیل جنگ در اوکراین به چالش کشیده است، تهران در تلاش است تا اقتصاد خود را به دلیل تحریم های ایالات متحده که پس از خروج واشنگتن از توافق هسته ای تهران در ماه می ۲۰۱۸ مجدداً اعمال شد، حفظ کند.
منبع: تسنیممنبع: مشرق
کلیدواژه: بازار خودرو تحولات اوکراین قیمت طالبان در افغانستان اوکراین سازمان همکاری شانگهای عربستان بن سلمان برجام خاورمیانه خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت خارجه روسیه غرب و اروپا سطح همکاری منطقه ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۳۵۵۶۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سرنگونی پوتین؟!/ او گورباچف نیست/ بعید است صاعقه دوبار به یکجا اصابت کند!
به گزارش خبرآنلاین، پیتر روتلند در تحلیلی برای ریسپانسیبل استیت کرفت وابسته به «اندیشکده کوئینسی» نوشت:ماکسیم ساموروکوف از مرکز کارنگی اخیرا مقالهای را باعنوان" رژیم شکننده پوتین" در فارن افرز منتشر کرده است. او نوشته مانند آنچه در گذشته برای شوروی اتفاق افتاد، سیستم پوتین هم همیشه درحال فروپاشی است.
این استدلال بر اساس یک قیاس تاریخی شکل گرفته است. طبق این قیاس نظام شوروی، قوی و تغییرناپذیر به نظر میرسید و عملاً هیچکس فروپاشی آن را پیشبینی نمیکرد. اما در نهایت شوروی فروپاشید. به همینترتیب، سیستم پوتین در حالحاضر قدرتمند و مقاوم به نظر میرسد و کمتر کسی میتواند فروپاشی آن را تصور کند. اما در نهایت این سیستم هم مانند شوروی، دچار فروپاشی خواهد شد.
مشخص است که چرا این استدلال برای فارنافرز دارای جذابیت است. پندار آرزومندانه همیشه مخاطب را جذب میکند. مردم دوست دارند آنچه را که میخواهند بشنوند را به آنها بگویند. بدون هیچ چشماندازی برای یک ضدحمله موفق در اوکراین، محتملترین سناریویی که باعث میشود کییف در جنگ پیروز شود، فروپاشی رژیم پوتین در روسیه است.
قیاسهای تاریخی میتوانند جذاب؛ اما گمراه کننده باشند. چرا که ممکن است توجه ما را بر شباهتهای سطحی متمرکز کنند، در حالی که تفاوتهای ساختاری را نادیده میگیرند. چندین دلیل مهم وجود دارد که مشخص میکند نظام پوتین در مکان بسیار متفاوتی با اتحاد جماهیر شوروی در دوره پرسترویکا قرار دارد.
اول اینکه میخائیل گورباچف تنها شش سال در روسیه قدرت را به دست داشت و هرگز نتوانست کنترل موثری بر حلقه داخلی رهبران شوروی داشته یا تغییری در بروکراسی ایجاد کند. در نتیجه او نتوانست ابتکارات سیاسی خود را اجرایی کند و ناچار شد تصمیمات رادیکالتری را اتخاذ کند که کل سیستم را بیثبات میکرد.
در مقابل پوتین پس از به قدرت رسیدن در سال دو هزار خیلی سریع بر نخبگان رقیب کنترل پیدا کرده و مکانیسم قدرت عمودی را احیا کرد. او ۲۴ سال است که در قدرت بوده و اکثر تحلیلگران موافقند که پایههای اصلی رژیم او آنقدر قوی است که احتمالا حتی از مرگ بنیانگذار خود هم جان سالم بهدر میبرد.
مسائل دوم این است: یکی از عوامل مهم در فروپاشی اتحادجماهیرشوروی این واقعیت بود که این کشور در یک جنگ در افغانستان بود و قابلیت پیروز بیرون آمدن از آن را نداشت. بنابراین اتحادجماهیر شوروی مجبور شد که با غرب وارد مذاکره شود. روسیه در حال جنگ در اوکراین است که هنوز اطمینان دارد که میتواند در آن پیروز شود.
مورد سوم اینکه اتحادجماهیر شوروی ورشکسته شده بود، کسری تجاری داشت و از خارج پول قرض میگرفت. در مقابل با وجود تحریمهای غرب، روسیه در سال گذشته ۵۰ میلیارد دلار مازاد تجاری داشته است. اقتصاد برنامهریزی شده شوروی سفت و سخت و ویرانکننده بود و دولت در گودالی از یارانههای دولتی فرو رفته بود. روسیه کنونی دارای یک اقتصاد سرمایهداری پویا است که بهخوبی در اقتصاد جهانی در اقتصاد جهانی ادغام شده و کارآفرینان مهارت خوبی در دور زدن تحریمهای غرب دارند.
نکته چهارم این است که اتحاد جماهیر شوروی، فدراسیونی بود که تنها ۵۲ درصد از جمعیت آن را روسها تشکیل میدادند. اما روسیه پوتین یک کشور متمرکزتر است که ۸۲ درصد از جمعیت آن را روسها تشکیل میدهند. مسلما برای روسیه احتمال شورش اسلامگرایان در قفقاز شمالی یک چالش امنیتی بالقوه است. اما منطقی که رمضان قدیروف رهبر چچن را تبدیل به یک رعیت وفادار برای مسکو کرده، در موارد دیگر هم صدق میکند. بر اساس این منطق بهتر است از جریان یارانهای که از مسکو میرسد لذت ببرید و لامبورگینی سوار شوید تا اینکه گروزنی یکبار دیگر به تلی از آوار تبدیل شود. چچنیها از جنگهای اول و دوم درس گرفتهاند که استقلالطلبی ارزش تلاش را ندارد. هیچیک از جمهوریهای دیگر در فدراسیون روسیه هم علاقهای به آغاز جنگ با مسکو ندارند.
حمله ۲۲ مارس ۲۰۲۴ به تالار شهر کراوکس، نه تنها یادآور این موضوع بود که اسلامگرایی افراطی همچنان یک تهدید امنیتی برای روسیه است بلکه نشاندهنده شکست اطلاعاتی گسترده سرویسهای اطلاعاتی این کشور بود. ایالاتمتحده از قبل به آنها هشدار داده بود که چنین حملهای در راه است. آنها باید نگهبانان مسلح را در تمام سالنهای کنسرت در مسکو مستقر میکردند. بااینحال، حملاتی مانند کراوکس باعث تغییر رژیم در روسیه نمیشود. تروریستها نه از قفقاز شمالی، بلکه از تاجیکستان آمده بودند. این نشان میدهد که هشت میلیون کارگر مهاجر از آسیای مرکزی یک خطر امنیتی بالقوه برای روسیه است. اما ارزش آنها در اقتصاد روسیه که با مشکل نیروی کار کم مواجه است، حداقل در حالحاضر از چالشهای امنیتی که ایجاد میکنند بیشتر است.
شورش واگنر در ژوئن ۲۰۲۳ یک تحول خارقالعاده بود و جدیترین تهدید برای ثبات رژیم پوتین از زمان تأسیس آن در سال دو هزار به حساب میآمد. ما هرگز نمیدانیم اگر یوگنی پریگوژین به عقب نرفته بود، چه رخ میداد. او به نیروهای خود دستور داده بود تا به سمت مسکو پیشروی کنند. اما آنچه میدانیم این است که قیام یا شورش واگنر در نهایت شکست خورد. پریگوژین مرده و به خاک سپرده شده و ثبات رژیم به سرعت برقرار شده است.
اجازه دادن به گروه واگنر برای توسعه و قدرت پیدا کردن تا جایی که بتواند آن شورش را به راه بیندازد، یک اشتباه جدی از سوی پوتین، پس از تصمیم او برای آغاز تهاجم تمام عیار به اوکراین بود. اما این یک اتفاق دور از ذهن باقی میماند و نمیتواند به عنوان پایهای برای سیاست ایالات متحده عمل کند.
برای پیروز شدن در دیپلماسی و جنگ نیاز به ارزیابی واقعبینانه از نقاط قوت و ضعف دشمن است. فروپاشی ناگهانی اتحاد جماهیر شوروی به ما یادآوری میکند که انتظار چیزهای غیرمنتظره را داشته باشیم. اما پوتین و رئیس جمهور چین شی جین پینگ از اشتباهات گورباچف درس خود را گرفتهاند. واشنگتن نباید سیاست روسیه خود را با این فرض بسازد که صاعقه دو بار به یک مکان برخورد میکند.
*ترجمه: مهسا مژدهی
۳۱۱۳۱۲
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901563