Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش همشهری آنلاین، تنگه‌ها با توجه به موقعیت قرارگیری و شرایط آب و هوایی، دارای چشم‌اندازهای‌خاص و منحصربه‌فرد خود هستند، ناهمواری‌ها، پستی و بلندی‌ها باعث شکل‌گیری تنگه‌ها و دره‌های متفاوتی شده‌اند؛ که انواعی از گونه‌های گیاهی و جانوری را در خود جای داده‌اند.

تنگه‌ها گزینه‌ مناسبی برای سفر و ماجراجویی هستند، چرا که سفر به این مناطق بکر گردشگری و گشت و گذار در طبیعت می‌تواند حال و هوای هر کسی را مهمان تغییرات کند، تنگ‌پلنگی یا گردآویز، تنگه‌ای بسیار زیبا با آب‌های جاری و خروشان در شهرستان ممسنی، استان فارس قرار دارد که آن را با نام دره پلنگی نیز می‌شناسند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


این دره ۶۲ کیلومتر تا مرکز شهر نورآباد فاصله دارد و برای رسیدن به تنگ‌پلنگی ابتدا تا پل فهلیان رفتیم و بعد از گذر از پل، جاده‌ای در سمت راست وجود دارد، وارد که شدیم بعد از طی مسیری نسبتا کوتاه، آپ پخشان اولین روستای مسیر بود.

یک و نیم ساعت مسیرهای پیچ در پیچ تا روستای پیرآلی را طی کردیم، ورودی روستای تابلوی آبی رنگ بزرگی به دیوار یکی از خانه‌های قدیمی وصل بود که اسم روستا رو آن نوشته بود، ۱۰ تا ۲۰ متر بعد از تابلو جاده عریض‌تر و پارکینگ مانند شد.

به دلیل اینکه آب دره نسبتا سرد بود، پوشیدن لباس غواصی یا وت‌سوت، مناسب‌تر و همراه داشتن بادگیر، درای‌بگ یا کیف ضدآب برای حمل خوراکی و استفاده از پماد زینک و ضدآفتاب لازم و ضروری بود، بعد از برداشتن وسایل ضروری، سوار نیسان شدیم و حدودا ۴۰ دقیقه از راهی را که تا روستای پیرآلی آمده بودیم، برگشتیم و برای اکثرا همنوردان که اولین بار بود قصد پیمایش دره پلنگی را داشتند جای تعجب بسیاری بود چرا ابن کار انجام شد، که در پایان به جواب سوالمان رسیدیم.

۲ ساعت تا ۲ ساعت و سی دقیقه مسیر را با نیسان رفتیم و باغ‌های انار، گردو و درختان سبز سر در هم نهاده، خانه‌های قدیمی و کوکان و مردمان روستایی ساده و صمیمی مصفای مسیر بودند، که علاوه بر این، هر چند کیلومتری را که طی می‌کردیم کنار چشمه‌های کوچک زلال آب، نفسی تازه می‌کردیم و گرمای هوای اوایل تابستان را پوچ می‌کردیم.

به منطقه‌ای بنام سرتنگ‌پیراشکفت رسیدیم و پیاده شدیم. درب سبز رنگ ورودی باز بود و با همنوردان گروه گروه از کوه پایین رفتیم.

مزارع برنج سرتنگ‌پیراشکفت، مصفای مسیر

اواسط فصل بهار و فصل تابستان، وقت برنج کاری در شهرستان‌های ممسنی و رستم است. در مسیری که از کوه پایین می‌رفتیم مزارع طبقاتی برنج و آب‌های خنک و زلال جاری از کوه، یکی از بکرترین چشم اندازها را بوجود آورده بودند.

 پایین کوه که رسیدیم آب‌هایی با عمق و رود مانند را پیمایش کردیم تا به اولین جای پر عمق رسیدیم، داشتن جلیقه‌نجات برای پیمایش این تنگه ضروری است؛ چرا که عمق آب‌های آن در بیشتر نقاط زیاد و جریانات شدید آبی در بعضی از نقاط بسیار خطرناک است. 

توصیه می‌شود که از این تنگه با گروه‌هایی که قبلا تجربه پیمایش را داشته‌اند و همراه با تجهیزات کامل بازدید کنید، چرا که در بعضی از مسیرهای آب، عبور سخت و جریان شدید باعث انحراف و پرت شدن به مسیرهای دیگر می‌شود.

بعد از گذر از قسمتی که عمق داشت و باید شنا می‌کردیم، دوباره به جای کم عمق، اما با جریان زیاد رسیدیم که چند سنگ سد مسیر بودند. یا باید از روی سنگ در آب می‌پریدیم یا از کناره‌ باریک سنگ سمت چپی وارد آب می‌شدیم و شنا می‌کردیم.

من ترجیح دادم بپرم تا ترسم برای پرش‌های اجباری بعدی از بین برود، اما باید توجه داشت که هرجایی به دلیل عمق کم آب نمی‌شود. بعد از این و طی مسیرهایی با عمق‌های مختلف به قسمتی رسیدیم که جریان آب خیلی شدید بود و باید وارد حوضچه می‌شدیم.

همکاری تیمی لازمه پیمایش دره پلنگی ممسنی

چند نفر از اعضای گروه که چندباری این تنگه را پیمایش کرده و با مسیر آشنا بودند، در آنجا به دیگر همنوردان کمک می‌کردند تا از جریان شدید آب گذر کنند و وارد حوضچه شوند.

در این قسمت به تنهایی نمیشد عبور کرد و حتما باید به کمک طناب رفت تا از مسیر انحراف پیدا نکرد. لیدر گروه در وسط حوضچه و یکی دیگر در ابتدای جریان، طناب را نگهداشته بودند و ما یکی یکی به کمک طناب وارد حوضچه می‌شدیم.

بعد از حوضچه، در آب شنا کردیم و به جایی رسیدیم که گویا بن بست بود، و باید از آن بالا می‌رفتیم تا بتوانیم به درون آب پرش بزنیم.

جایی که باید می‌پریدیم کمی تنگ‌تر از بقیه از مناطق بود و یکی پس از دیگری آماده پرش می‌شدیم و بعد از پرش کمی شنا کردیم تا به خشکی رسیدیم، به طور تقریبی یک ساعتی را در آنجا برای صرف ناهار ماندیم و بعد از یک ساعت برای ورود به آب روی سنگ لیز خوردیم و شنا کردیم.

از آب بیرون آمدیم و کنار آب تنگه پیاده روی کردیم، انواع مختلف درختان، سنگ‌های بزرگ و کوچک، زیبایی خاصی را به تنگ پلنگی می‌افزایند. در مسیر از چشمه‌ای که دهانه آن را با بطری نوشابه درست کرده بودند، آب نوشیدیم و دقایقی را روی لوله های بزرگ آب آشامیدنی استراحت کردیم.

از کوه پایین رفتیم تا به جریان آب نسبتا شدیدی رسیدیم. باید از جریان می‌گذشتیم تا وارد حوضچه شویم. چند نفر از حرفه‌ای‌ترین افراد به ما کمک کردند، تا این کار را انجام دهیم؛ اما به دلیل اینکه سنگ‌های زیر آب بسیار لغزنده بودند پای من لیز خورد و زیر آب رفتم و با فشار زیاد آب با شدت زیادی وارد حوضچه شدم، ولی چون عمق آب مناسب بود اتفاقا خاصی رخ نداد.

بعد از مسیر بسیار کوتاهی که شنا کردیم، به کمک دیگر همنوردان روی تخته سنگی رفتم که باید پرش انجام می‌دادیم، آنجا دیگر پرش اجباری بود، اما یک مسیری با جریان بسیار شدید آب وجود داشت که یکی از افراد گروه آنجا ایستاده بود تا جریان آب کسی را با خود نبرد.

شنا، پرش و هیجان

راهی نبود و باید می‌پریدیم، دو ارتفاع متفاوت با طول تقریبی ۱۲ و ۴ متر بود که به‌ انتخاب خودمان یکی را انتخاب می‌کردیم، اما بیشتر افراد ارتفاع کمتر و ۴ متری را برمی‌گزیدند.

کمی مضطرب و دو دل بودم، اما بالاخره پریدم. افراد ماهر تیم پایین و در حوضچه حضور داشتند که به بقیه افرادی که مبتدی هستند کمک کنند و دونفر هم برای راحتی همنوردان با طناب به عبور راحتی کمک می‌کردند.

ایستادیم تا بقیه افراد تیم هم بپرند و شنا کنیم. بعد از شنا در آب‌های خنک تنگ پلنگی جوزار ممسنی از آب بیرون آمدیم و در حاشیه سمت راست آب تنگه شروع به پیاده روی کردیم.

لوله‌های بزرگ و کوچک آب نشان می‌دادند که به روستا ها نزدیک می‌شویم، بعد از ربع تا نیم ساعت پیاده روی در کنار آب تنگه، به پل آهنی چنار برگ گویم رسیدیم، بعد از پل، مزرعه پرورش ماهی قرار داشت که باید آن را هم رد می‌کردیم تا دوباره به آب برسیم.

بانوان و آقایان زحمتکش، در مزارع برنج خود مشغول کاشت این محصول بودند که آنها را با یک خداقوت پر انرژی، مهمان کردیم و گذشتیم.

باز وارد آب شدیم و یکی از نکاتی که باید رعایت می‌کردیم راه رفتن با احتیاط کامل در آب و حاشیه‌ آن بود، چرا که سنگ‌ها بسیار لغزنده بودند.

در مسیر گاهی در آب شنا و گاهی در کنار آب پیاده روی می‌کردیم، به حوضچه‌ای رسیدیم که هم میشد از کنار آن رد شد و هم کسانی که دوست داشتند می‌توانستند از روی سنگ در آب بپرند. من باز هم هیجان را به پیاده روی ترجیح دادم و از روی سنگ در حوضچه پریدم.

تنگ فرهاد، پایان پیمایش دره پلنگی 

از آنجا به بعد به قسمتی رسیدیم که به آن تنگ فرهاد می‌گفتند،  زمین‌های کشاورزی و مزارع گندم با خوشه‌های پر بار و لوله‌های بزرگ آب نشان می‌دادند که باید از کوه بالا برویم و دیگر مجال شنا و پرش و هیجان تمام شده.

از کوه در مسیری بسیار آسان بالا رفتیم و وارد روستایی شدیم. در آن روستا ۳۰۰ متری را که پیش رفتیم به ماشین‌ها رسیدیم و همانجا بود که دریافتم، چرا ماشین‌ها را در روستای پیرآلی پارک کردیم و با نیسان به سر تنگ پیراشکفت رفتیم.

مدیریت زمان، نکته مهم پیمایش

به طور تقریبی ۷ ساعتی را در تنگه گذراندیم. اگر قصد سفر به این دره بسیار زیبا و هیجان انگیز را دارید توصیه می‌شود فصل تابستان را انتخاب و صبح زود حرکت کنید تا به تاریکی نخورید، اما یکی از مهمترین مسائل پیمایش با لیدرها و گروه‌هایی است که تجربه پیمایش تنگ پلنگی را داشته‌اند تا خاطره‌انگیزی را تجربه کنید.

یکی دیگری از نکاتی که باید رعایت کنید، همراه داشتن خوراکی‌های مناسب و به اندازه کافی است، زیرا دره نوردی و تنگه نوردی انرژی بسیار زیادی را می‌گیرند که لازم است با تغذیه مناسب این انرژی را برگردانید.

کد خبر 687126 منبع: فارس برچسب‌ها سفر استان‌ فارس سفر - طبیعت‌گردی سفر - گردشگری خبر مهم شنا

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: سفر استان فارس سفر طبیعت گردی سفر گردشگری خبر مهم شنا وارد حوضچه شنا کردیم پیاده روی روی سنگ

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۳۶۶۳۷۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سرگذشت غم‌انگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران؛ صدیقه سامی نژاد که بود؟ (+عکس)

دهم اردیبهشت‌ماه سالروز درگذشت بازیگری است که نه تنها به عنوان نخستین هنرپیشه زن ایرانی شناخته می‌شود بلکه از منظری دیگر او را اولین قربانی در ناتوانیِ بومی کردنِ تفکر مدرن در سینمای ایران می‌دانند. صدیقه‌ (روح‌انگیز) سامی‌نژاد بازیگر فیلم «دختر لر» پس از نقش‌آفرینی در نخستین فیلم خود آنقدر سختی دید که هرگز حاضر به تکرار این تجربه نشد.

به گزارش روزیاتو، نام روح‌انگیز سامی‌نژاد که متولد سال ۱۲۹۵ در کرمان بود، با بازی در نقش «گلنار» در فیلم «دختر لُر» برای همیشه در تاریخ سینمای ایران باقی مانده است. «دختر لر» نخستین اثر ناطق سینمای ایران است و در سال ۱۳۱۲ توسط خان‌بهادر اردشیر ایرانی و عبدالحسین سپنتا ساخته شد.

با پخش «دختر لر» در سینماها که با استقبال فراوانی هم روبرو شد، سامی‌نژاد به شهرت رسید اما بعد سرنوشت بسیار تلخی پیدا کرد.  

فریدون جیرانی سال ۱۳۸۹ در دورانی که پخش یک مصاحبه با فریماه فرجامی بعد از سال‌ها بی‌خبری و با تصاویری تکان‌دهنده از این ستاره سال‌های دور سینما واکنش‌های تندی را به دنبال داشت، در مطلبی بیان کرد:‌

زندگی بازیگران در سینمای ایران تلخ است و این فقط مربوط به سال‌های پس از انقلاب نیست. از ابتدای ورود سینما به ایران این سرگذشت تلخ تکرار شده است. ۱۳ اردیبهشت سال ۱۳۷۶ یک روز صبح به دفتر مجله سینما زنگ زدند و گفتند روح‌انگیز سامی‌نژاد مُرده است. من تا آن روز فکر می‌کردم روح‌انگیز سامی‌نژاد باید سال‌ها پیش مرده باشد. به خانه خواهرش عالیه زند تبریزی زنگ زدم و دیدم خبر درست است. رفتم خانه عالیه زند تبریزی و فهمیدم سامی‌نژاد بعدازظهر چهارشنبه ۱۰ اردیبهشت ۷۶ در سن ۸۶ سالگی در تنهایی مرده و روز پنج‌شنبه ۱۱ اردیبهشت در قطعه ۳۴ ردیف ۴۴ شماره ۴۶ در جایی گمنامی خاک شده است. رختخواب سامی‌نژاد وسط خانه بود. تنها میراث این اولین بازیگر سینما یک کیسه نایلونی بود و داخل آن یک بسته سیگار، یک شناسنامه و بروشور تانشده «دختر لر».

این کارگردان سینما همچنین گفته بود:

من قبل از دیدن این میراث، تصویر سامی‌نژاد را در فیلم تهامی‌نژاد دیده بودم که گریه می‌کرد و دیگر هیچ. «ایران قادری» که یک روز سرشناس‌ترین بازیگر تماشاخانه تهران بود، چه شد؟ چگونه مُرد؟ چه کسی خبر داشت؟ و خیلی‌های دیگر. ریشه سرگذشت تلخ بازیگران در سینمای ایران را باید در جامعه‌ای جستجو کرد که نتوانسته است تفکر مدرن را بومی کند و در خود حل نماید. متاسفانه اولین قربانیان این ناتوانی بازیگران زن سینما بودند.

عباس بهارلو – مورخ و پژوهشگر سینما – در سال ۱۳۸۱ مطلبی درباره این بازیگر نوشته بود که در بخش‌هایی از آن آمده است:

وقتی‌ در سال‌ ۱۳۱۲ فیلمِ‌ «دختر لر» ساخته مشترک‌ خان‌بهادر اردشیر ایرانی‌ و عبدالحسین ‌سپنتا، که‌ صدیقه‌ سامی‌نژاد در آن‌ نقش‌ «گلنار» را بازی‌ می‌کرد، در تهران‌ نمایش‌ داده‌ شد، در میان‌ مردمی‌ که‌ برای‌ بار نخست‌ سیمای‌ یک‌ زن‌ ایرانی‌ را بر پرده سینما دیده‌ بودند واکنش‌های‌ ناگواری برانگیخت، که‌ به‌درستی‌ روشن‌ نیست‌ ــ و احتمالاً هیچ‌گاه‌ نیز معلوم‌ نخواهد شد ــ که‌ آیا خانم‌ صدیقه‌ سامی‌نژاد تصوری‌ از آن‌ واکنش‌ها در ذهن‌ داشته‌ است‌ یا خیر، و آیا اگر می‌داشت‌ حاضر به‌ ایفای نقش در آن‌ فیلم‌ می‌شد؟

گفته می‌شود که در آن مقطع آوانس‌ اوگانیانس‌ نیز کوشش‌هایی را در زمینه ساخت فیلم انجام می‌داد و در این‌باره بهارلو ادامه داده است:

به‌موازات‌ فعالیت‌های‌ سخت‌کوشانه اوگانیانس در ایران، عبدالحسین‌ سپنتا و خان‌بهادر اردشیر ایرانی‌ نیز برای‌ ساختن‌ نخستین‌ فیلم‌ مشترک‌ در هندوستان‌ در جست‌وجوی‌ بازیگر زنی‌ بودند که زبان‌ فارسی‌ بداند و نقش‌ «گلنار» را در فیلم‌ «دختر لر» بازی‌ کند. تا قبل‌ از دوره پهلوی‌ِ اول‌ بازی‌ زنانِ ‌مسلمان‌ در نمایش‌ها و تعزیه‌ها ممنوع‌ بود و بازیگران‌ زنی‌ که‌ در این‌ سال‌ها در فیلم‌های‌ اوگانیانس‌ و مرادی‌ ایفای‌ نقش‌ می‌کردند مانند مادام‌ سیرانوش، لیدا ماطاوسیان، ژاسمین‌ ژوزف، زما اوگانیانس‌ و آسیا قسطانیان‌ (کوستانیان) از بانوان‌ ارمنی‌ بودند که‌ اکثر آن‌ها از صحنه تئاتر به ‌سینما آمده‌ بودند، به‌همین‌ دلیل‌ موانع‌ کم‌تری‌ بر سرِ راه‌ خود داشتند.

سپنتا موفق‌ شد صدیقه‌ (روح‌انگیز) سامی‌نژاد، همسر یکی‌ از کارکنان‌ کمپانی‌ امپریال فیلم‌ بمبئی، را که‌ از سیزده‌ سالگی‌ از کرمان‌ به هندوستان‌ رفته‌ بود مجاب‌ کند و با این‌ توضیح‌ که نام‌ او به‌عنوان‌ نخستین‌ بازیگر زن‌ در تاریخ ‌سینمای‌ ایران‌ ثبت‌ خواهد شد ــ که‌ شد ــ موافقت‌ او و شوهرش، دماوندی، را برای‌ بازی‌ در فیلمش‌ جلب‌ کند. بدین‌ ترتیب‌ گروه‌ هندی‌ ـ ایرانی‌ عبدالحسین‌ سپنتا و اردشیر ایرانی‌ کار خود را در هندوستان‌ آغاز کرد.

«دختر لر» نخستین‌ بار در سی‌ام‌ آبان‌ ۱۳۱۲ در دو سینمای‌ مایاک‌ (دیده‌بان) و سپه‌ بر پرده‌ آمد، و نمایش‌ آن، سال‌ بعد از دوم‌ مردادماه‌ ۱۳۱۳ در سینما مایاک‌ تکرار شد، و پس‌ از یک‌ ماه‌ از چهارم ‌آذر نمایش‌ آن‌ در سینما سپه‌ به‌ مدت‌ پنجاه‌ روز ادامه‌ یافت. سپس‌ با یک‌ دو هفته‌ وقفه‌ در همین‌سینما از نو بر پرده‌ رفت. استقبال‌ از فیلم‌ بسیار پُرشور بود و حتی‌ «مادر بزرگ‌های‌ خیلی‌ پیر» هم‌ رفتند تا سرگذشت‌ «دختر لر» را به‌چشم‌ ببینند.

 ایفای‌ نقش‌ گلنار در «دختر لر» موجب‌ شد که‌ صدیقه‌ سامی‌نژاد چنان انگشت‌نما و زبانزد خاص‌ و عام‌ شود که هم با دشنام روبرو شد و هم با تشویق برخی مردم در شهرهای مختلف.

سامی‌نژاد در سال‌ ۱۳۴۹ یعنی ۳۷ سال‌ پس‌ از نمایش‌ «دختر لر»، در مستندی از محمد تهامی‌نژاد با نام‌ «سینمای‌ ایران‌ از مشروطیت‌ تا سپنتا» حضور یافت‌ و به‌ روایت‌ زندگی‌ دشوار و پر از رنج خود پرداخت.

از تهامی‌نژاد نقل‌ شده است‌:

اغلب‌ به‌طور کنترل‌نشده‌ای‌ می‌خندید و در حالی‌که‌ اشک‌ در چشمانش‌ حلقه‌ زده‌ بود به‌ من‌ گفت‌ که‌ هنگام‌ اقامت‌ در هند ایرانی‌های‌ متعصب‌ او را مورد ضرب‌وشتم‌ قرارمی‌دادند و حتی‌ بطری‌ به‌طرفش‌ پرتاب ‌می‌کردند. به‌طوری‌که‌ همواره‌ مجبور بود همراه ‌با محافظ‌ از استودیو امپریال‌ فیلم‌ خارج‌ شود.

درباره این چهره مستند دیگری با نام «روح‌انگیز سامی‌نژاد» به کارگردانی مجید فدایی نیز ساخته شده که در ارتباط با زندگی نخستین بازیگر زن سینمای ایران و ایفاگر نقش «دختر لر» است.

سامی‌نژاد در حالی در ۸۰ سالگی از دنیا رفت که خاطرات زیادی از دورانی که «دختر لر» ساخته شد و حواشی پیرامون آن بازگو نشد. فریدون جیرانی که مطالعات زیادی درباره تاریخ سینما دارد، با بیان اینکه چنین اتفاقی فقط مختص نخستین بازیگران سینما نبوده، در مصاحبه‌ای با ایسنا گفته بود:‌

بسیاری از بازیگران سینما، حرف و تاریخ سینما را با خود به زیر خاک بردند. من بارها به آن‌ها گفته بودم که اجازه بدهید این اطلاعات به نسل‌های دیگر انتقال داده شود، اما بسیاری از آن‌ها به این موضوع توجه نکردند.

قدیمی‌های معروف، بریده‌اند و سعی می‌کنند که صحبت نکنند، چون معتقدند سال‌ها به آن‌ها بی‌لطفی شده است و دل پرگلایه‌ای دارند. مثل ناصر ملک مطیعی که من یک بار از او دعوت کردم تا به خانه سینما بیاید و درباره «چهارراه حوادث» (فیلمی به کارگردانی ساموئل خاچیکیان) صحبت کند و هرچه اصرار کردم موافقت نکرد. فردین هم دق کرد، در حالی که می‌توانست بازی کند. در یکی از برنامه‌های تلویزیونی هفت، بعد از سال‌ها آقای افخمی گفت که اگر به تاریخ سینما مراجعه کنید می‌بینید که بعد از فیلم «گنج قارون» تعداد سینماهای تهران افزایش پیدا کرده است بنابراین نمی‌توان نقش فردین را در تاریخ سینمای ایران انکار کرد اما سال‌ها تلاش شد که این نقش را انکار و حذف کنیم اما نتوانستیم. برای همین بعد از فوت او تشییع جنازه باشکوهی شکل گرفت. او می‌توانست بازی کند، چرا بازی نکرد؟ اگر بازی می‌کرد چه اتفاقی می‌افتاد؟ در سینمای سی سال اخیر که علی بی‌غمی وجود نداشت، می‌توانست نقش یک پدر را بازی بکند.

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • سرگذشت غم‌انگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران؛ صدیقه سامی نژاد که بود؟ (+عکس)
  • آنچلوتی: رئال مادرید در سطح خودش ظاهر نشد؛ بازی برگشت در برنابئو هیجان‌انگیز است
  • تصاویری زیبا از علاقه توله خرس قطبی به مادرش (فیلم)
  • سرگذشت غم‌انگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران
  • امیر آشتیانی: راهبرد نیروهای مسلح تأمین امنیت خلیج فارس و تنگه هرمز است
  • راهبرد نیروهای مسلح تأمین امنیت خلیج فارس و تنگه هرمز است
  • نمایی بسیار زیبا و جذاب از امواج دریا (فیلم)
  • یک میزبانی هیجان‌انگیز در انتظار والیبال ایران
  • تجربه سینما ترس، ترسناک‌ترین در ایران
  • شروع مسیری هیجان‌انگیز با مهدکودک