این مادر دستتنها ۵ فرزند پزشک و دندانپزشک تحویل جامعه داده است
تاریخ انتشار: ۱۱ تیر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۳۸۳۵۰۰
همشهری آنلاین – رابعه تیموری: آقا مصطفی سوری کارمند یکی از بانک های پایتخت بود و شرایط شغلی مناسبی داشت، اما پدر و مادر پیرش که در تویسرکان زندگی می کردند، دیگر تاب تنها ماندن و قوه کار کردن بر روی زمین های کشاورزی را نداشتند. آقا مصطفی با توافق همسرش بهجت خانم محل کار و زندگیش را به شهرستان کوچک تویسرکان منتقل کرد تا کمک حال پدر و مادر باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
خواندنیهای بیشتر را اینجا دنبال کنید
آقا مصطفی در کودکی تا ششم ابتدایی درس خوانده بود، اما با وجود مشکلات زندگی شبانه ادامه تحصیل می داد تا بچه ها عشق و تلاش برای تحصیل را از او بیاموزند. بهجت خانم هم شب های امتحان تا صبح کنارش می نشست تا از خستگی روی کتاب خوابش نبرد. آقا مصطفی دیپلم گرفت و در کنکور دانشگاه هم شرکت کرد. او از بهجت خانم هم میخواست درس خواندن را دوباره شروع کند، ولی امتحانهای بزرگتری که تقدیر پیش روی بهجت خانم گذاشت، حال و هوای ادامه تحصیل را از سرش انداخت.
پلههای ناهموار ترقیدوران جنگ تحمیلی اوضاع خانواده سوری را مثل بسیاری از خانواده های غیرتمند ایرانی تحت تأثیر قرار داد و آقا مصطفی با همه عشق و تعلقش به همسر و فرزندانش، برای دفاع از دین و کشورش عازم جبهه شد. چندان نگذشت که خبر شهادت آقا مصطفی به خانوادهاش رسید و یکباره رنگ زندگی برای آنها تغییر کرد. تا آن زمان بچهها مادر را همسر محبوب بابا می دیدند که تاب دشواری کشیدن او را ندارد و هر روز پس از برگشت از محل کارش دور او می چرخد و در نصب بخاری و تعمیر آبگرمکن تا رفت و روب و بشور و بساب خانه کمکش می کند.
اما با شهادت آقا مصطفی، بهجت خانم که در سنین جوانی قرار داشت و انتظار تولد هفتمین فرزندش را می کشید، چادر به کمر بست و برای زندگی خود و فرزندانش که بزرگترینشان محسن ۱۱ ساله بود، تصمیمی بزرگ گرفت: «بچه ها باید در پایتخت درس بخوانند تا امکانات تحصیلی مناسب تری داشته باشند.»
پیشرفت تحصیلی بچه ها آرزوی آقا مصطفی بود و بهجت خانم می خواست مشکلات زندگی در تهران بزرگ را به جان بخرد تا به آرزوی همسرش جامه عمل بپوشاند. او خانه زندگیش درشهرستان را رها کرد و با دوندگی بسیار شرایط سکونت خود و فرزندانش را در تهران به وجود آورد.
امتحانات سختآن زمان باریکه حقوق کارمندی شهید سوری تنها محل درآمد خانواده اش بود و تأمین مخارج زندگی و تحصیل بچه ها بر شانههای کم قوت بهجت خانم بسیارسنگینی می کرد، ولی شخصیت محسن که در زیر سایه پدر خوب رشد کرده بود، الگوی خواهران و برادرانش بود و خط و مشی آنها را تعیین می کرد: «می توانیم از هزینه های غیرضروری بگذریم تا عزت نفسمان پیش دوست و دشمن حفظ شود.»
بهجت خانم می گوید: «ما در محله مقدم (منطقه ۱۷) زندگی می کردیم که در حاشیه ریل راهآهن قرار داشت و بسیار محروم بود. من برای این که فرزندانم را از فضای ناامن این محل دور نگه دارم خانه را برای درس خواندن بچه ها آرام نگه می داشتم و از مسائل مختلف مانند میهمانی رفتن چشمپوشی می کردم تا آنها با آرامش به تحصیلشان بپردازند. فضای آرام و صمیمی خانه باعث شد فرزندانم اوقات فراغت خود را در محیط خانواده پر کنند.»
فرزندان شهید سوری بارها در مسیر آزمون هایی سخت قرار گرفته اند. دکتر محسن با آن که در دوران جوانی و نوجوانی تلاش می کرد به جای گشت و گذارهای رفاقتی وقتش را در کنار اعضای خانواده و با تحصیل پر کند، در خوابگاه دانشجویی دوستانی در مسیرش قرار گرفتند که همنشینی با آنها خطرات و لغزش هایی غیر قابل جبران را برایش به همراه داشت. اما او به قیمت پرداخت شهریه ای بالاتر در مکان دیگری ساکن شد تا ارتباط با دوستان ناباب آموخته هایی را که در زیر سایه .پدر و مادر تمرین کرده بود، به باد ندهد.
ثمرات پرافتخاراکنون دکترمحسن سوری، فرزند ارشد شهید سوری جراح و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی است و مسلم، سمیه و سمانه دندانپزشک هستند. فاطمه با رتبه سوم کشوری در مقطع دکترای رشته رادیولوژی فارغ التحصیل شده و حسین و مرضیه در دو شعبه از بانک های تهران مشغول به کارند. بهجت خانم این روزها وقتش را به بزرگ کردن نوه های دوست داشتنیش میگذراند و شکرگزار خداوندی است که او را در امتحان زندگی سربلند کرده است. بهجت خانم اعتقاد دارد مقید بودن شهید سوری در پاک بودن رزق و روزی خانواده، باعث موفقیت فرزندانشان شده است.
کد خبر 687301 برچسبها دندان و دندانپزشکی همشهری محله شهید - دفاع مقدس منطقه ۱۷ پزشکی مادرمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: شهید دندان و دندانپزشکی همشهری محله شهید دفاع مقدس منطقه ۱۷ پزشکی مادر آقا مصطفی شهید سوری بهجت خانم بچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۳۸۳۵۰۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شاد اما خسته
زنان بهواسطه مادری کردن و مادر بودن، نیاز به حمایتهای بیشتری از آنچه امروز در حال اجراست، دارند تا بتوانند دوباره خوشحالی واقعی و وجودی خودشان را ابراز کنند.
به گزارش ایسنا، جام جم نوشت: حرفهایش را به نتیجه تازهترین تحقیقات علمی ارجاع میدهد که کسی، اما و اگری برایش نیاورد؛ برای همین هم سفت و محکم ادامه میدهد و از پژوهشهایی علمی میگوید که زنانی که فرزندی ندارند، زندگی شادتر و سالمتری نسبت به زنانی که مادر شدن را تجربه کردهاند، دارند.
این بخش کوتاهی از یکی از برنامههای شبکهای فارسیزبان است که بهتازگی تعطیل شده است، اما فارغ از همه پیشزمینهها و قصاوتهایمان نسبت به اهداف این شبکه و زیرسؤال بردن نهاد خانواده، واقعا تحقیقات علمی چنین نظری دارند؟ زنان بدون فرزند، زندگی شادتری نسبت به مادران دارند؟ این سؤالی است که مرور برخی از پژوهشهای علمی و گفتگو با کارشناسان این حوزه، میتواند به آن پاسخ بدهد! «این نتایج علمی، از کدام دادههای بهدست آمده حرف میزنند؟ کدام مادران؟ در کدام مناطق؟ با کدام ساختار شخصیتی؟» این را فیروزه روستا، متخصص و مشاور سلامت مادران میگوید که تحقیقاتی اینچنینی را رد میکند و معتقد است که بدون شک، تعریف شادی در آدمهای مختلف، متفاوت است: «برخی افراد، ساختار شخصیتیشان بهگونهای است که انرژی بالایی دارند و بهطور کلی شخصیتی برای مادری کردن دارند؛ این افراد اگر مادر نباشند و مادری نکنند، غمگین خواهند بود. اما از طرف دیگر، برخی افراد استقلال بیشتری دارند، انرژیشان را از تنهایی و سکوت میگیرند و ممکن است با مادری کردن، آنچنان که باید، ارتباط برقرار نکنند.» در واقع خانم روستا میگوید که نمیتوان خوشحالی از مادر بودن یا نبودن را به همه آدمها و همه زنان ارتباط داد؛ بلکه این موضوع ارتباط مستقیمی به ویژگیهای شخصیتی آن زن دارد. پس تحقیقاتی که همه زنها یا قریب بهاتفاق آنها را در یک دسته جای میدهد و راضی یا ناراضی از مادری خود میداند، تحقیقات جامع و کاملی نیستند و نمیتوان به آنها استناد کرد.
چیزی شبیه گرسنگی
آنچیزی که نمیتوان آن را پنهان و کتمان کرد، غریزه مادری است که نهفقط در وجود انسانها، بلکه در وجود حیوانها هم به شکلی ویژه وجود دارد. موضوعی که فیروزه روستا آن را به گرسنگی و نیاز به غذا خوردن تشبیه میکند: «خب بر کسی پوشیده نیست که اگر انسان از نیازهایش عبور کند و به آنها پاسخ بدهد، حالش بهتر و انسان شادتری خواهد بود.» به نظر میرسد که اگر از منظر علمی و پژوهشی هم بخواهیم تبعات خوشحالی یا ناراحتی مادر بودن را بررسی کنیم، پاسخ دادن به نیاز و غریزه مادری، باعث میشود که آن زن، فردی شادتر از کسی باشد که این غریزه را نادیده گرفته استکلیشهای است، اما واقعیت دارد؛ اینکه دختران از همان دوران کودکی و در بازیهایشان هم همیشه نقش مادر را دارند؛ آنها برای بچههای کوچکتر از خودشان یا عروسکهایشان نقش مادر را ایفا میکنند. اتفاقی که البته صرفا مختص به کشور ما نیست که آن را محصول سنت و فرهنگ ایران بدانیم بلکه عروسکبازی و مادری کردن، یک بازی بینالمللی برای دخترانی در هرکجای این جهان است.
موضوعی که نشاندهنده ریشه ذاتی دختران به مادر بودن و فرزند داشتن است. این ماجرا تا آنجا پیش رفته است که حتی بهزیستی هم یکی از بندهای قوانینش را به دختران مجردی اختصاص داده است که تمایل به فرزندخواندگی دارند؛ دخترانی که نیاز به مادری کردن در وجودشان ریشه دارد و حالا بههر دلیلی، شرایط ازدواج و فرزنددار شدن برایشان مهیا نشدهاست! حالا چه میشود کرد؟ بهزیستی دومین اولویت درخواستهای فرزندخواندگیاش بعد از زن و شوهری که هیچوقت صاحب بچه نشدهاند را به این دختران مجرد و سپس به زن و شوهری که بچهای دارند و تمایل دارند فرزند بعدیشان، فرزند خونی خودشان نباشد اختصاص داده است. در واقع این نیاز آنقدر جدی است که در اولویت دوم قرار گرفته است و اتفاقا خبرها و آمارهای بهدست آمده نشان میدهد که استقبال و تقاضای دختران جوان از این قانون، بیشتر از آن چیزی که پیش از این تصور میشد؛ انگار که حالشان با داشتن بچه، بهتر است!
این ظاهر نهچندان شاد!
اما چرا آنچه ما در جامعه از یک مادر میبینیم، چندان شاد و خوشحال به نظر نمیرسد؟: «واقعیت این است که انتظاری که جامعه امروز از زنان و مادران دارد، با ۴۰سال پیش فرقهایی جدی و اساسی دارد. زنان در چنین جامعهای باید زیبا و خوشاندام باشند، از منظر علمی و اجتماعی، حرفی برای گفتن داشته باشند، مادری ایدهآل باشند، از همسرشان حمایت کنند، حواسشان به پدر و مادرشان باشند، اوضاع خانه را همیشه در بهترین حالت خود نگه دارد و... خب همه اینها باعث میشود که زن، انرژی زیادی صرف کند، خسته شود و نتواند از مادری کردن که حالا به همه مسئولیتهای قبلیاش اضافه شده، آنطور که باید لذت ببرد و شاد و خوشحال به نظر برسد.» خانم روستا میگوید که زنان بهواسطه مادری کردن و مادر بودن، نیاز به حمایتهای بیشتری از آنچه امروز در حال اجراست، دارند تا بتوانند دوباره خوشحالی واقعی و وجودی خودشان را ابراز کنند: «آنوقت است که میتوانیم بگوییم مادران، به سبب پاسخ به غریزهشان و از طرف دیگر بهدلیل حمایتهایی که از آنها میشود، افراد شادتری نسبت به کسانی هستند که فرزندی ندارند.»، اما این حمایت چقدر عملی میشود؟ به نظر میرسد که در روزگاری که همه دولتها به سمت افزایش جمعیت میروند، لازم است که فکری به حال ارتباط عاطفی و پیوند عمیق و امنیتی که فرزند از مادرش میگیرد، بکنند. آنوقت است که اگر مادری بداند بعد از بچهدار شدن و استراحت لازم، سرکارش برمیگردد و صندلیاش برای او حفظ خواهد شد، خوشحال خواهد بود. در غیر این صورت، از مادری که همه مسئولیتها بر دوش اوست، شغلش را از دست داده، بیخوابی میکشد، خسته است و... چه انتظاری برای شاد بودن داریم؟: «در این میان فراموش نکنید که بخش قابلتوجهی از این حمایتهای لازم، از سمت پدران و همسران است که تامین میشود و زمینه را برای حال خوب مادر فراهم میکند.»
انتهای پیام