Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش همشهری آنلاین، فیلم جدید جرج میلر به اسم سه هزار سال حسرت (Three Thousand Years of Longing)، قصه پریان تلخ و شیرین مدرنی است که ملاحظاتی هم برای قرن بیست و یکم دارد؛ اینکه علم و فناوری ممکن است چه تاثیری بر درک باستانی ما از شگفتی داشته باشد، اما در عمق این داستان حماسی جمع و جور، سوالی برای کسانی وجود دارد که اغلب ۳ هزار روز گذشته را در خانه‌هایشان ماندند و چیزی جز محتوای فرهنگی برای پر کردن اوقات نداشتند: آیا داستان‌ها برای دادن حس رضایت در زندگی برای ما کافی هستند؟

دکتر آلیتیا بینی، روایت‌شناس برجسته (با بازی تیلدا سوینتون) دوست دارد این‌طور فکر کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

  روزگاری او با یک استاد دانشگاه خوش‌تیپ ازدواج کرده بود، اما وقتی همسرش او را به خاطر زنی جوانتر ترک کرد، یاد گرفت که چطور باید با تنهایی خود کنار بیاید. تنها بودن - بدون شریک زندگی، بدون پدر و مادر و بدون فرزند - به ذهن درخشانی مانند ذهن او، آزادی لازم برای شکوفایی را می‌دهد. (بخوانید: سفر کردن به اقصی نقاط این سیاره و ارائه اسلایدهای پاورپوینت درباره اینکه چطور زمانی اسطوره‌ها، همه اسرار جهان را در خود داشتند، و امروز آن‌قدر کوچک شده‌اند که به راحتی می‌توان آن‌ها را در کتاب‌های کمیک جا داد.)

در واقع‏، آلیتیا به قدری از وضعیت امروز خود راضی است که وقتی یک جن عظیم‌الجثه بدون پیراهن و با علاقه زیاد به برآوردن آرزوهای زنان در طول دوران‌ها، به اتاق او در هتلی در استانبول می‌آید - همان اتاق در استانبول که آگاتا کریستی در آن قتل در قطار سریع‌السیر شرق را نوشت - و به او پیشنهاد برآوردن سه آرزویش را می‌دهد، چیزی برای آرزو کردن به خاطرش نمی‌رسد. 

تا این که جن (ادریس البا) شروع می‌کند به داستان‌سرایی و قصه‌هایی غم‌انگیز درباره ملکه سبا، کنیزان سلیمان بزرگ و همه زیبایی‌هایی که در طول هزاره‌ها در سفرهایش دیده، برای این روایت‌شناس شکاک تعریف می‌کند. 

اگر تا این‌جا، همه این تعریف‌ها فیلم را به یک فیلم تک لوکیشن قرنطینه‌ای تبدیل می‌کند، نگران نباشید: جرج میلر کسی نیست که به این راحتی بتوان او را مهار کرد. به یک دلیل؛ سه هزار سال حسرت، بر اساس داستان کوتاهی از ای. اس. بایت است که میلر از دهه ۱۹۹۰ امیدوار بود که بتواند روزی از آن اقتباس کند، بنابراین این پروژه با هیچ پارامتر قرنطینه‌ای در ذهن او  طراحی نشده بود.  

به این نکته توجه کنید که میلر همان کسی است که آخرین فیلمش «مکس دیوانه: جاده خشم» با بازی تام هاردی بود. همان کسی که داستان دراماتیک بچه‌ای در حال مرگ از یک بیماری مغزی را با انرژی دیوانه‌کننده یک موزیکال کن راسلی ساخت و دنباله یک فیلم خانوادگی محبوب درباره خوکی سخنگو (فیلم Babe: pig in the city) را به یک ماجرای جادویی شلوغ تبدیل کرد. تقریبا جیمز کرامول را کشت و روحش را به سوی حیوانات خانگی خشمگین شهری پر از پودل‌ها، شامپانزه‌های قاتل و یک میکی‌ رونی بسیار آشفته روانه کرد. جرج میلر می‌تواند از مینی‌بار یک هتل، سینمای بیشتری بیرون بیاورد تا بسیاری کارگردانان معاصر در «کهکشانی بسیار بسیار دور».

ماکسیمالیستی و فضای مراقبه‌ در فیلم سه هزار سال حسرت، ممکن است آن را به فیلم‌های حماسی باشکوهی مثل اطلس ابر ( Cloud Atlas) و  همه‌چیز همه‌جا ناگهان (Everything Everywhere All at Once  ) نزدیک کند، اما فیلم میلر، آن‌ قدر وسیع نمی‌شود که داستان‌های گوناگون آن، هدف از گفتن آن‌ها را تحت‌الشعاع قرار دهد. نتیجه، فیلمی است که در فاصله دو فیلم شب‌های عربی (Arabian Nights) و موفق باشی لئو گرانده (Good Luck to You, Leo Grande) قرار می‌گیرد. گرچه فیلمنامه گه‌گاه و به شیوه‌ای اقتصادی، به مکان‌های تسخیرشده در یمن یا حرمسراهای عثمانی می‌رود، اما هرگز چندان از تیلدا سوئینتون دور نمی‌شود که پوشیده در لباس راحتی به قصه‌ها گوش می‌دهد. فیلم لزوما آرام‌بخش نیست، اما اغلب خواهان نوعی آرامش پایدار است که فیلم‌های قبلی میلر هرگز به دنبال آن نبوده‌اند.             

آشنایی آلیتیا با اسطوره‌های کلاسیک، باعث می‌شود که به طرز خوشایندی از قراری ناگهانی با یک جن جا نخورد و همین‌طور عمیقا مشکوک می‌شود که آیا او واقعا جن است، یا فریبکاری در لباس مبدل. به هر حال، کدام داستان درباره آرزوهای مفت و مجانی است که در آخر به داستانی هشداردهنده تبدیل نشود؟ بلاتکلیفی شدید او باعث می‌شود جن - که تا آن زمان از تعریف کردن خاطرات خود برای کسی دیگر بسیار ناامید بود و هرگز آرزوی یافتن چنین مخاطب مشتاقی را هرگز در خیال هم نمی‌پروراند - از ناگواری‌هایش برای آلیتیا بگوید و گویی انجام این کار ممکن است برای رهایی همیشگی او و پایان اسارتش در بطری کافی باشد. 

ناگفته می‌دانیم که سوئینتون در ایجاد تعادل و هارمونی میان بی‌اعتمادی زمینی و درک دنیای ماورایی، مهارت بی‌نظیری دارد. در آن‌سو، البا (در میان دودهای CG و دم و این‌چیزها) موفق می‌شود تصویری ظریف از تنهایی موجودی افسانه‌ای را خلق کند که هالیوود مدت‌ها است آن را به تصویری زینتی تقلیل داده است. این دو ستاره در کنار یکدیگر، هم از نظر قدرت شخصیت‌هایشان و هم تنهاییشان، چنان جادویی و جذاب هستند که می‌توان در مقابل، از برخی نقاط ضعف فیلم چشم‌پوشی کرد. 

با تمام احترامی که برای طراحی تولید رابرت فورد قائل هستم (هیچ وقت بد نیست که دکورهای یک فیلم با فیلم «The Fall» مقایسه شوند) و یا میزان حیرت‌انگیزی تصویری که میلر و تیمش می‌توانند از عشق سلیمان و ملکه سبا ارائه دهند، اما تفسیر غم‌انگیز و اندوهناک جن، قانع‌کننده‌تر از تصاویر پر سر و صدای آن‌ها است. علاقه میلر به اسلپ‌استیک، گاهی در جاهایی پدیدار می‌شود که رشته داستانی، حرف مهم‌تری برای گفتن دارد. هیجان‌انگیزترین داستان فرعی، با مشتی نه چندان حرفه‌ای به زیر کمربند به پایان می‌رسد و در صحنه‌ای دیگر، می‌بینیم که سر پسری می‌افتد و تبدیل به یکی از خوفناک‌ترین عنکبوت‌های سینما می‌شود و بعد می‌ترکد و به میلیون‌ها عنکبوت ریز تبدیل می‌شود؛ به سختی می‌توان چنین تصویری را در فیلمی عمیق و عاشقانه‌ای میانسالانه جای داد. 

فیلم سه هزار سال حسرت، بیش از آنچه در زمان ساختش به نظر می‌رسید و بیش از آنچه که ساختار از هم گسیخته‌اش بتواند اجازه دهد، تاثیرگذار است. شیمی بین سوئینتون و البا، به طور فزاینده‌ای قوی‌تر می‌شود. فیلم در پرده سوم بسیار متفاوت خود، با توافق بر این نکته به پایان می‌رسد که دست یافتن به عشق حقیقی، کمتر از ملاقات با جنی که سه هزار سال آرزوهای زنان را برآورده کرده، خارق‌العاده نیست.

زندگی ما  مملو از شگفتی است و پرواز در آسمان یا فراخواندن ماشین‌ها به دم در خانه با یک تکه شیشه جادویی، دیگر کسی را تحت تاثیر قرار نمی‌دهد، اما هنوز چیزهای زیادی وجود دارد که مردم درباره دنیای اطراف خود نمی‌دانند، یا از همدلی با کسانی که این را با آن‌ها به اشتراک می‌گذارند، امتناع می‌کنند. سه هزار سال حسرت نشان می‌دهد که حتی قدیمی‌ترین داستان‌ها نیز می‌توانند روشن‌گر باشند، اگر با ذوق و شوق کافی گفته شوند، اما همچنین اگر کسی را داشته باشیم که آن‌ها را با او به اشتراک بگذاریم، دیدن خودمان در آن داستان‌ها هم آسان‌تر می‌شود. 

منبع: ترجمه از ایندی وایر با تغییر. 

کد خبر 677880 برچسب‌ها سینمای جهان نقد فیلم و سریال جشنواره کن فیلم خارجی بازیگران سینما و تلویزیون جهان چهره‌های مشهور فیلم و سریال خارجی

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: سینمای جهان نقد فیلم و سریال جشنواره کن فیلم خارجی چهره های مشهور فیلم و سریال خارجی داستان ها جرج میلر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۳۹۶۹۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

اسیر در دیوار زرد: اینجا دارم هدر می‌روم!

به گزارش "ورزش سه"، چارچوب دفاعی بروسیا دورتموند به دنیای فوتبال نشان داد که پست شماره 9 آن چیزی نیست که کیلیان امباپه را خوشحال می‌کند. 

دیوار زردی که او در 90 دقیقه بازی رفت نیمه‌نهایی لیگ قهرمانان اروپا در آن گرفتار شده بود، مثالی عالی برای رئال مادریدی بود که شروع به آماده شدن برای ورود این بازیکن فرانسوی می‌شود و در رئال مدتی است که می‌دانند امباپه هرگز یک شماره 9 ایده‌آل نیست.

دیشب فقط ویتینیا و مارکینیوش در پی اس جی درخشیدند و نگذاشتند پاریس با شکستی سنگین‌تر برگردد. اگر آن تکل دقیق دقیقه پایانی مدافع برزیلی نبود، پی اس جی با بیشتر از یک گل سیگنال ایدونا پارک را ترک می‌کرد. ویتینیا مثل هر دو بازی رفت و برگشت برابر بارسا جواهر خط میانی تیمش بود و مهاجمان قدر پاس‌های او را ندانستند. با این نتیجه، تیم آلمانی دلایلی خوب برای رویای یک فینال دیگر بعد از 2013 دارد اما گام به گام. آنها ابتدا باید از پارک دو پرنس دیدن کنند.

یافتن راه حل قبل از ورود امباپه 

در تابستان گذشته، وینیسیوس مجبور شد بخشی از آموخته‌های خود را تغییر دهد، درسی که او را به یکی از بهترین‌ها در فاز تهاجمی تبدیل کرده است. در واقع او خود را در خدمت ماموریت جدید آنچلوتی قرار داد. این ستاره برزیلی از زمانی که فوتبالش را شروع کرد، به‌عنوان وینگر چپ بیشترین لذت را از بازی برده اما این تا رسیدن جود بلینگام به رئال بود.

آنجا شماره هفت رئال متوجه شد که بازی در نقشی غیر از وینگر، به او اجازه می‌دهد تا به دروازه نزدیک‌تر شود و او حالا کاملاً با نقش جدید خود سازگار شده، نقشی که می‌تواند مقدمه ورود کیلیان امباپه به رئال باشد.

شماره هفتی فرانسوی به‌عنوان پست 9 مناسب نیست و قبلاً چندین‌بار به وضوح نشان داده است که در آن موقعیت احساس راحتی نمی‌کند. بازی لیگ قهرمانان برابر بروسیا نمونه کامل آن بود. کیلیان در نیمه اول محو بود و در نیمه دوم کمی بهتر اما نتوانست ناجی تیمش از جهنم دورتموند شود. رئال مادرید این مشکل را به موقع دید و حس کرد. رئال درست قبل از ورود بازیکن PSG به دنبال راه حلی برای آن بود.

کیلیان اسیر در دیوار زرد

ادین ترزیچ یک دیوار زرد رنگ برای کیلیان امباپه طراحی کرد. چارچوب دفاعی او کافی بود تا ستاره فرانسوی را عصبانی کند. عصبانی از اینکه آنطور که می‌خواست در جریان بازی قرار نگرفت. با هوملس که بهترین نسخه خود را بازیافته، امباپه دشواری‌های زیادی در زمین داشت. او با تکل‌های زیبای خود بارها امباپه را ناکام گذاشت و چندین‌بار ضد حمله فرانسوی‌ها را قطع کرد.

دیشب امباپه در حمله احساس تنهایی می‌کرد. بهترین عملکرد او درست زمانی بود که او به سمت چپ رفت. کیلیان یک توپ به تیر زد و پرتحرک‌تر نشان داد. در مجموع او ناامید و ناتوان از یافتن خط ارتباطی با ویتینیا، شماره هفت، سایه فوتبالیستی بود که ما به آن عادت کرده‌ایم. 

چهره گرفته و عصبی امباپه در پایان بازی حس واقعی او در پایان مسابقه‌ای را نشان می‌داد که شاید مقدمه پایان رویای فینال لیگ قهرمانان برای او باشد و این بدترین وداع ممکن او با پاریس خواهد بود. 90 دقیقه دیگر در پارک دو پرنس و با امباپه در پست محبوبش، همه چیز ممکن خواهد بود.

دیگر خبرها

  • آوازخوانی صادق بوقی در هواپیمای تهران به استانبول!
  • آوازخوانی صادق بوقی در هواپیما تهران به استانبول!
  • واکنش نشریۀ 29 ساله به حذف سریال «حشاشین» از شبکۀ نمایش خانگی/ علاقه ایرانیان به داستان حسن صباح تاریخی است؛ نسازی، می‌سازند(+ جلد)
  • اسیر در دیوار زرد: اینجا دارم هدر می‌روم!
  • ۲۱۰ نفر در اعتراضات روز کارگر ترکیه بازداشت شدند
  • ویدیو/ خاطره‌بازی با معلم‌ها؛ داستان شیرین‌ترین کتک دنیا
  • مراسم ازدواج خواهرزاده احمدی نژاد در استانبول + عکس
  • «ایساتیس» پرمخاطب‌ترین فیلم هنر و تجربه شد
  • فرمانده‌ای که پسرخاله صدام را اسیر کرده بود
  • وینیسیوس: حالا وقت شب جادویی در برنابئو است