«سم» زاگرس را می کشد پروانه سفید را نه
تاریخ انتشار: ۱۴ تیر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۴۱۸۰۶۱
شوربختانه سطح وسیعی از جنگلهای بلوط زاگرس توسط این آفت خسارت دیده و درختان بلوط خزان زودرسی را تجربه کردهاند. شیوه مدیریت بحران این آفت و تلاش برای حل مشکل با سرعت زیاد و بدون توجه به جنبههای زیست محیطی و طولانی مدت آن، موضوع این نوشتار است.
پیشینه پروانه سفید
پروانه برگخوار سفید بلوط گونهای بومی زاگرس و متعلق به خانواده Erebidae است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
Brachymeria tibialis (Walker, ۱۸۳۴)
(از خانواده Chalcididae) بهعنوان گونهای کارا برای کنترل بیولوژیک آفت شناخته شده است.
طغیان اخیر و شیوه مدیریت آن
این پروانه به حدود ۷۵ هزار هکتار از جنگلهای بلوط خسارت زده و همچنان در حال گسترش است. آنچنان که در گزارشهای تلویزیونی، فیلمهای منتشر شده در فضای مجازی و اخبار منتشر شده در رسانهها دیده میشود، ستادهای بحران مقادیر بسیار زیادی سم زیستی موسوم به بیتی (BT) را خریداری کرده و در حال انتشار آن در بخش وسیعی از جنگلهای زاگرس هستند. این محلول پاشیها توسط نیروهای مردمی و دولتی و با استفاده از پمپهای دستی و تراکتورهای سمپاش درحال انجام است. همچنین کمیتههای بحران درحال تلاش برای گرفتن بودجههای کلان برای محلول پاشی از طریق هواپیماهای سمپاشاند تا بتوانند منطقه بسیار وسیع تری از زاگرس را محلول پاشی نمایند. حتی برخی از مهندسان کشاورزی که مشاور این کمیتههای بحران هستند، صحبت از استفاده از سموم شیمیایی میکنند؛ توصیههایی به مراتب مخربتر و تکاندهندهتر برای طبیعت. اما چرا شکست این شیوه بدیهی است و چرا خسارت این شیوه مدیریت بحران بیشتر از خسارت آفت است؟
نحوه مقابله با آفت
سم بیتی محلولی است که از نوعی باکتری بهنام (Bacillus thuringensis) تولید شده و با اثرگذاری روی سیستم گوارش لارهای جوان حشرات (و بویژه پروانه ها) آنها را از بین میبرند. به خاطر اینکه این سم، جزو سموم زیستی (و نه شیمیایی رده بندی میشود) از گزینههای خوب برای مبارزه با آفات در «گلخانهها و مزارع کشاورزی» به حساب میرود. تأکید این نوشتار بر «گلخانهها و مزارع کشاورزی» به این دلیل است که با توجه به اثرات مضر شناخته شده آن در محیطهای طبیعی، در سال های اخیر تقریباً در هیچ کجای جهان اجازه استفاده از این سم زیستی در محیط طبیعی صادر نمیشود. خلاصه دقیقی از اثرات فاجعه بار این محلول در مقالهای که سال گذشته در مجله علمی (Toxin) توسط بلوسووآ و همکارانش منتشر شد، آمده است. بر اساس این مقاله (و البته بیش از ۲۰۰ مقاله علمی دیگری که در فهرست منابع مقاله فوق آورده شده اند)، استفاده از بیتی در اکوسیستمهای طبیعی بسیار پرخطر است، چرا که اولاً بیتی (یا محلول باکتریایی) مطلقاً اثر انتخابی داشته و بهطور گستردهای لارو بیشتر حشرات را مورد حمله قرار داده و از بین میبرد. در زاگرس و در بین این حشرات نه تنها لارو پروانه برگخوار سفید بلوط، بلکه هزاران هزار گونه حشره بومی و در معرض تهدید انقراض و نیز گونههای ناشناخته و کشف نشده دیگر هم موجودند. بدتر اینکه، این محلول تعداد قابل توجهی از دشمنان طبیعی آفت (اعم از زنبورهای پارازیتوئید، بالتوریها، سوسکهای حشره خوار، عنکبوتیان و غیره) را نیز از بین میبرد. این عوامل زیستی در هزاران سال گذشته با این پروانه در رابطهای دوسویه و مسالمتآمیز به تکامل و تعادل رسیده و آن را کنترل نمودهاند. حذف یکباره این کنترلگرهای طبیعی، چنان اثر فاجعه باری بر جمعیت آفت خواهد گذاشت که میتوان مطمئن بود که در غیاب آنها، در سالهای بعد نه تنها این آفت با شدت بیشتری طغیان خواهد کرد، بلکه شاهد طغیان تعداد بیشتری گونههای جدید آفت در منطقه خواهیم بود.
بلوسووآ و همکارانش همچنین به اثرات منفی بیشتر بیتی اشاره کردهاند. بر اساس مقاله فوق، باکتریهای موجود در بیتی وارد خاک شده و با حذف موجودات میکروسکوپی ساکن خاک، خاک را فقیر کرده و این مسأله بهطور غیرمستقیم منجر به اثرات بیماری زایی بر گیاهان و در نهایت زیستگاه میشود. همچنین این باکتریها به زنجیرههای غذایی آب وارد شده و با اثرات مستقیم بر ماهیها، لارو دوزیستان و لارو سایر دوبالان، حیات سایر جانوران آب (مثل آسیابکها و سمندرها) را نیز تهدید میکنند. یادمان نرود که در بخشهایی از زاگرس، گونههای سمندر درحال انقراضی (مثل سمندر لرستانی) زندگی میکنند که حیاتشان به همین حشرات آبزی وابسته است.
بجز سمندرها، برای پرندگان نیز لارو حشرات از مهمترین منابع غذایی در طبیعتاند و طبعاً آسیب به آن، مستقیماً زندگی پرندگان و بویژه جوجههای در حال رشد آنها را تحت آسیبهای جبرانناپذیر قرار خواهد داد. فاجعه بارتر اینکه، بیتی که خود نوعی باکتری زنده است، بعد از وارد شدن به اکوسیستم طبیعی تکثیر شده و با جهشهای ژنتیکی احتمالی یا انتقال موازی ژنی به سایر باکتریها، خطرات غیرقابل پیشبینی را سبب می شود.
راهکار چیست؟
بسیاری از دوستان و علاقه مندان به جنگلهای زاگرس این سؤال را بارها از ما پرسیده و خواستهاند که راهکاری چنان مؤثر نشانشان دهیم که بتوانند در چند روز آینده درختان بلوط زاگرس را نجات دهند! خب، پرواضح است که با این سطح از ساده اندیشی نمیتوان برای مشکلی به این حد از پیچیدگی، راهکاری عقلانی یافت. واقعیت تلخ این است که اصولاً برای مشکلاتی در این سطح از پیچیدگی راهکار ساده و کوتاه مدتی وجود ندارد. این مشکل در طبیعت شبیه سرطان در بدن است و هیچ پزشک خردمندی، سرطان را با قرص آسپیرین درمان نمیکند. تمام آنهایی هم که بیتی یا سایر سموم را همچون قرص سردرد برای درمان سرطان تجویز میکنند، یا میدانند چه آسیبی را برای محیط زیست تجویز کردهاند یا نادانسته تیشه به ریشه با ارزشترین زیستگاههای کشور میزنند. از سویی اگرچه راهکارهای میان مدت و درازمدتی برای حل مشکل هست که موفقیت آنها مستقیماً وابسته به این است که تعادل زیستگاه را به روشهای غیرعقلانی و غیرعلمی بیش از این به هم نزده و تمام برنامههای سمپاشی، محلول پاشی (اعم از بیتی یا هر محلول زیستی دیگر) و هر نوع تخریب دیگری بلافاصله و بیدرنگ متوقف شود.
راهکار میان مدت
زیست شناسان بخوبی میدانند که وقتی موجودی بومی یک منطقه بوده و دارای میزبان تخصصی است (مانند لاروهای پروانه برگخوار سفید بلوط)، آن موجود با میزبان گیاهی و نیز با دشمنان طبیعی اش دارای رابطهای عمیق و طولانی تکاملی است. این که پروانه برگخوار یک آفت مهاجم وارداتی نیست جای خوشحالی دارد، چراکه به خاطر حضور طولانی این حشره بومی، بیشک هم زنبور پارازیتوئید و هم مگسهای پارازیتوئید متخصصی برای این پروانه در منطقه وجود دارند. زنبورها و مگسهای پارازیتوئید، تخم خود را در بدن لاروهای میزبان گذاشته و در روزهای بعد تخم پارازیتوئید شکفته شده و با تغذیه از بدن لارو رشد کرده و سپس لارو آفت را از بین میبرند تا خود به بلوغ برسند. پرورش زنبورها (یا مگس ها) ی پارازیتوئید کاری تخصصی ولی به نسبت کم هزینه است که اگرچه ممکن است چند ماهی زمان ببرد، ولی اگر فاز مطالعاتی چنین پروژههایی بخوبی انجام شده باشد، موفقیت کاربرد آنها در مواجهه با چنین آفاتی تقریباً حتمی است. مسأله مهم همانطور که اشاره شد این که سمپاشی یا محلول پاشی، با از بین بردن دشمنان طبیعی و بر هم زدن تعادل اکوسیستم، موفقیت این شیوههای دقیق علمی را ناممکن میکند.
راهکار درازمدت
در بحران گرمایش پیش رونده زمین، بویژه کشور ایران و خصوصاً نواحی جنوبی آن، بشدت تحت تأثیر خشکیدگی قرار گرفتهاند. مدیریت غلط منابع آبی کشور تنشهای آبی را در منطقه تشدید کرده و سبب اُفت شدید آبهای زیرزمینی شده است. از سوی دیگر چرای بیرویه، بلای شناخته شده در زیستگاههای طبیعی کشور، بیش از پیش زمین را برهنه کرده و سطح زیر اُشکوب درختان را از گیاه عاری نموده است. این مسأله سبب شده که تعداد و تنوع گیاهی در بستر جنگل بلوط کاهش یابد. به خاطر کاهش شدید گیاهان، خاک بیش از پیش رطوبت خود را از دست داده و شدیداً داغ میشود. همین عامل سبب گرمای روزافزون منطقه شده و به افزایش تعداد آتشسوزیها در سال های اخیر دامن زده است. کاهش گیاهان بومی از سویی عامل کاهش حشرات بومی نیز میباشد. حشراتی که قرار بوده با کنترل جمعیت یکدیگر، امکان طغیان را از همدیگر بگیرند. سمپاشیهای متعدد سالهای گذشته را نیز باید عاملی دیگر برای کاهش جمعیت حشرات به حساب آورد. با تضعیف بیش از پیش درختان به خاطر تنشهای آبی و کاهش جمعیت حشرات بومی، فرصت برای گونههای مقاوم و فرصت طلبی همچون پروانه برگخوار سفید فراهم شده و طغیان آنها را سبب میشود. لذا در یک جمعبندی میتوان دلایل طغیان این پروانه را تغییرات آب و هوایی، تغییرات ژنتیکی حشره، از بین رفتن دشمنان طبیعی آن، ضعیف شدن درختان به خاطر تنشهای آبی و از همه مهمتر به هم خوردن تعادل بوم شناختی منطقه اشاره کرد.
با این مقدمه راهکار درازمدت حل مشکل را میتوان در تلاش برای حفظ ثبات و پایداری طبیعی جنگل دانست. برای حفظ تعادل شکننده در این محیط ضمن پرهیز از اقدامات غیراصولی(مثل سمپاشی)، باید بیش از پیش برای بازگرداندن حقابه طبیعت و ممنوعیت شدید چرا در منطقه اندیشید و برای آن برنامهریزی نمود. با توقف دست اندازیها به ساختارهای آبی زاگرس و با کاهش فشار بیرویه چرا با ایجاد قرقهای جدی (شبیه آنچه جوامع محلی در الگن انجام داده اند)، عوامل کنترلکننده طبیعی مجدداً فعال خواهند شد.امروز بقای درختان زاگرس را نه پروانه برگخوار سفید بلوط، بلکه رفتار ضدعلمی مدیران و فشارهای احساسی و عاری از استدلالهای علمی برخی از دوستداران طبیعت به خطر انداخته است.
برش
تصویر بالا اثرات BT را بر انواع گروه های موجودات زنده در اکوسیستم های طبیعی نشان می دهد. اثرات مستقیم بر موجودات زنده با فلش های سیاه و اثرات غیرمستقیم آنها بر سایر موجودات با فلش های خط چین نمایش داده شده اند. فلش های سبز اثرات مثبت احتمالی را نشان می دهند. فلش های موج دار انتقال BT را از طریق بافت های گیاهی نشان می دهند
منبع: ایران
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: طبیعت زاگرس ایران دشمنان طبیعی محلول پاشی شناخته شده بیش از پیش منتشر شد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۴۱۸۰۶۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ساخت 2هزار خانه در تهران توسط چین
معاون شهردار تهران، گفت: در محتوای قرارداد با چینیها دیده شده که آنها در مقیاسهای بزرگتر، یعنی ساخت ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ واحد مسکونی در قالب محله، ورود پیدا کنند و کار در بافت فرسوده با روش «کلید به کلید» و بر اساس ضریب ۱.۴ برابر مساحت بنا نسبت به هر نفر با مشارکت شهرداری انجام شود. ناطقان: معاون شهرسازی و معماری شهرداری تهران، جزئیات طرح شهرداری برای «ساخت مسکن چینی» و همچنین مذاکرات اولیه با چینیها را تشریح کرد.
به گزارش دنیای اقتصاد، حمیدرضا صارمی با تاکید براینکه فرآیند مذاکره با شرکتهای ساختمانی چینی، صرفا با سازندگان بخش خصوصی این کشور بوده و هنوز توافق یا قرارداد نهایی صورت نگرفته است، اصل برنامه شهرداری را «واگذاری زمینهای ذخیره» به چینیها برای اجرای طرح «کلید به کلید» در مناطق پایین شهر عنوان کرد.
یک وام حساب شده - فوری - تا ۷۵ میلیون تومان - بدون ضامن
بر اساس این طرح، اراضی قهوهای یا همان زمینهای ذخیره (قطعات بزرگ متراژ بالای یک هکتار) در بافت فرسوده تهران، برای «محله سازی» به روش کلید به کلید به چینیها واگذار میشود آن هم در چارچوب یوزانس به این معنا که همزمان با تامین منابع مالی ساخت، انتقال تکنولوژی نیز به تهران صورت خواهد گرفت.
معاون شهردار تهران از «معمای رشد ۲.۴ برابری درآمد عوارض ساختمانی در لایحه بودجه ۱۴۰۳ شهرداری تهران» و «ابهامی که بسازوبفروشها نسبت به آن دارند» نیز رمزگشایی کرد و در عین حال حدود میزان افزایش عوارض ساخت مسکن را اعلام کرد.
*در لایحه بودجه ۱۴۰۳ شهر تهران که از سوی شهرداری به شورای شهر ارائه شد، درآمد حاصل از انواع عوارض ساختمانی معادل ۱۴۴درصد افزایش یافته است؛ آیا این افزایش به معنای آن است که سال آینده مبلغ عوارض ساختمانی دو برابر میشود یا شهرداری با پیشبینی افزایش تیراژ ساختوساز، افزایش درآمد از این محل را تخمین زده است؟
در این زمینه لازم است نگاهی به روند رشد آمار صدور پروانه ساختوساز در تهران داشته باشیم. آمار صدور پروانه ساختمانی در سال ۱۴۰۰ معادل ۵هزار پروانه و به طور دقیق ۵۶۰۰ پروانه بود؛ سال گذشته، این میزان به حدود ۱۰هزار و ۱۰۰ پروانه رسید. برای امسال پیشبینی میشود تیراژ ساخت مسکن در پایتخت به حدود ۱۶هزار پروانه ساختمانی برسد.
توجه به این نکته نیز ضروری است که معمولا در ۱۰ ماه اول سال، تقریبا ۶۰درصد درآمد حوزه شهرسازی از محل عوارض ساخت محقق میشود و حدود ۴۰درصد باقیمانده در دو ماه پایانی سال تحقق یافته و وصول میشود. سال گذشته شورای شهر تهران حدود ۲۵ همت درآمد از محل انواع عوارض ساختمانی برای شهر تهران درنظر گرفته بود که وصولی شهرداری از این محل حدود ۴۱ همت بود. امسال شورای شهر درآمد حاصل از انواع عوارض ساختمانی را بر اساس پیشرفت حاصل شده به ۳۷ همت رسانده است که البته همین الان در وصول مبالغ فیشهای عوارض ساخت برای صدور پروانه ها، از این ۳۷ همت نیز عبور کرده ایم و درآمدی بیش از این میزان حاصل شده است.
اگر با در نظر گرفتن مجموع شرایط اقتصادی، اجتماعی و... وضعیت کشور شبیه سالهای گذشته باشد و اتفاق غیرمنتظرهای رخ ندهد، احتمالا تا پایان امسال درآمد حاصل از انواع عوارض ساختمانی برای شهر تهران رقمی بیش از ۶۵ همت خواهد بود. کف حداقلی مورد پیشبینی برای این نوع از درآمد نیز ۴۷ همت تخمین زده میشود. همچنین با در نظر گرفتن ۴۱ همت وصولی سال گذشته اگر ۳۰درصد برای امسال به این رقم اضافه شود، درآمد حاصل از عوارض ساختمانی، تقریبا به بیش از ۵۰ همت خواهد رسید.
اما برای سال آینده، پیشبینی ما درآمدزایی از محل «فراوانی» پروانه هاست و نه «افزایش هزینه» صدور پروانهها یا رشد محسوس در ارقام عوارض ساختمانی؛ از سوی دیگر، شورای شهر تهران به هیچ عنوان با افزایش عوارض ساختوساز موافق نیست و تحت هیچ شرایطی اجازه افزایش بیش از ۳۰ درصد نرخ عوارض ساختمانی را در سال آینده نخواهد داد. هر چند شورا نیز بر این امر واقف است که سهم عوارض ساختمانی در هزینه تمامشده و قیمت نهایی ساخت مسکن، چیزی حول و حوش یکدرصد است و عملا رقم ناچیزی از کل هزینه ساخت محسوب میشود. اما با توجه به شرایط کشور با افزایش بیش از ۳۰ درصد در نرخ عوارض ساختمانی موافقت نمیکند.
*امسال مبلغ عوارض ساختمانی به ازای ساخت هر مترمربع بنای مسکونی در مناطق مختلف تهران به چه میزان است؟ منظور کل رقمی است که یک سازنده به شهرداری پرداخت میکند.
در حال حاضر متوسط مبلغ عوارض ساختمانی، برای ساخت ساختمانهای تا پنجطبقه در کل تهران مترمربعی حدود ۳۳۰هزار تومان است. بر اساس فیشهای صادرشده برای سازندهها از بابت تعیین عوارض ساختمانی، این میزان از مترمربعی حداقل ۴۰ هزار تومان شروع میشود.
در سالجاری، تاکنون، شهرداری تهران ۸۷۰۰ فیش عوارض ساختمانی صادر کرده است. از این تعداد کمترین رقم فیش عوارض در منطقه یک شهر تهران معادل مترمربعی ۱۲۰هزار تومان بوده است. البته میانگین ارقام عوارض ساختوساز در این منطقه از این رقم بیشتر است؛ در منطقه ۲ کمترین رقم فیش عوارض ساخت مترمربعی ۴۳۰هزار تومان و در منطقه ۳ حدود یک میلیون تومان بوده است. اما میانگین مبلغ عوارض ساختمانی در این منطقه، سه میلیون تومان به ازای هر مترمربع بوده است.
کمترین میزان عوارض ساختوساز در سالجاری به ازای هر مترمربع در منطقه ۴، ۳۰۰هزار تومان، در منطقه ۵، ۳۷۰هزار تومان، منطقه ۶، ۴۷۰هزار تومان، منطقه ۷، ۲۸۰هزار تومان، منطقه ۸، ۲۹۰هزار تومان، منطقه ۹، ۱۶۹هزار تومان، منطقه ۱۰ معادل ۶۲هزار تومان، منطقه ۱۱، ۸۴هزار تومان، منطقه ۱۲، ۸۱هزار تومان، منطقه ۱۳، ۴۸هزار تومان، منطقه ۱۴، ۲۰ هزار تومان و منطقه ۱۶، ۴۶هزار تومان بوده است.
کمترین میزان عوارض ساختمانی مربوط به منطقه ۱۷ و معادل ۵۱ هزار تومان به ازای هر مترمربع بوده است. متوسط مبلغ عوارض ساختمانی در این منطقه نیز به ازای هر مترمربع ۴۰۰ هزار تومان و متوسط مبلغ عوارض ساختمانی در منطقه ۱۵ هم ۳۰۰هزار تومان بوده است. در منطقه ۱۵ شهر تهران، در سالجاری، تاکنون حدود ۲ هزار پروانه ساختمانی صادر شده است که رشد قابلتوجهی در آمار صدور پروانه ساختمانی در این منطقه محسوب میشود.
اما روندها نشان میدهد که در سالجاری در منطقه ۱، ۲ و ۳ آمار صدور پروانه ساخت کاهش پیدا میکند. به این علت که در شرایط حاضر، مسکن سرمایه ای، لوکس و گرانقیمت، متقاضی چندانی ندارد و سرمایهگذارها هم به خاطر رکود و شرایط فعلی تمایل چندانی به سرمایهگذاری و ساخت مسکن در مناطق شمالی تهران ندارند. آنچه هم اکنون در شهر تهران مشاهده میشود این است که بیشتر مسکن مصرفی ساخته میشود و این موضوعی مهم است.
در منطقه ۱۸ نیز کمترین میزان عوارض ساختمانی بر حسب هر مترمربع ۴۰هزار تومان و متوسط آن مترمربعی ۲۳۰هزار تومان است. در منطقه ۱۹، کمترین عوارض مترمربعی ۷۴هزار تومان و میانگین آن ۲۹۰ هزار تومان است. در منطقه ۲۰ کمترین عوارض ساختمانی مترمربعی ۷۱هزار تومان و میانگین آن ۲۶۰هزار تومان است. در منطقه ۲۱ کمترین مبلغ عوارض ساخت در فیشهای صادرشده در سالجاری، مترمربعی ۱۵۰هزار تومان و میانگین آن ۵۳۶هزار تومان بوده است. در منطقه ۲۲ کمترین مبلغ عوارض ساخت در فیشهای صادرشده مترمربعی ۱۹۹هزار تومان و متوسط آن هم ۹۲۰هزار تومان بوده است.
در مجموع متوسط مبلغ عوارض صدور پروانه ساخت، بدون احتساب مبالغ ناشی از تخلفات ساختمانی و بدون محاسبه هزینه نظارت فنی، در سال ۱۴۰۲ تقریبا مترمربعی ۳۳۰هزار تومان بوده است. بنا داریم برای سال آینده تغییراتی انجام دهیم تا فرمول محاسبه عوارض ساختمانی به واسطه این تغییرات سادهتر شود. هم اکنون فرآیند صدور پروانه ساختمانی سیستمی است و نظارت فنی نیز سیستمی میشود و تقریبا فساد در آن به نزدیک صفر میرسد. چرا که فرمول پیچیده، خود عامل فساد است. پارسال هم فرمول را کاملا ساده سازی کردیم.
در فرمول ۱۴۰۰ روش بیشتر به عدالت نزدیک بود، اما پیچیده بود. روش محاسبه برای ۱۴۰۳، اما بسیار شفاف و ساده است. پیشبینی میکنیم در لایحهای که به شورای شهر ارائه خواهد شد، پیشنهاد افزایش مبالغ عوارض ساختمانی بر مبنای تورم مطرح شود. هر چند تورم مسکن در سالجاری، رقمی بیش از تورم عمومی بوده است. پیشبینی من این است که شورا قطعا اجازه بیش از ۲۰ تا ۳۰درصد افزایش در این زمینه را به شهرداری نخواهد داد.
برای مبالغ عوارض ساختمانی ۱۴۰۲ نیز ۲۵ درصد افزایش مصوب شد. هر چند به اذعان خود سازنده ها، مشکل آنها، ارقام ناشی از عوارض ساخت نیست؛ آنها نسبت به طولانی بودن دوره و مدت زمان انتظار برای صدور پروانه ساخت گلایه دارند و درخواستشان این است که زمان صدور پروانه ساخت کاهش یابد.
جزئیات ساخت مسکن چینی ؛ کلید به کلید چینی در تهران
*برای کاهش مدت زمان صدور پروانه ساختمانی اقدام موفقیت آمیزی صورت گرفته است؟
در دوره فعلی، مدت زمان صدور پروانه شهرسازی که از سوی معاونت شهرسازی شهرداری تهران صادر میشود، تقریبا به طور متوسط به کمتر از یک ماه کاهش یافته است. اما صدور پروانه ساختمانی و مدیریت زمان آن در اختیار معاونت شهرسازی نیست. هر چند طول دوره صدور پروانه ساخت هم بسته به اینکه پروژه در کدام منطقه باشد، متفاوت است.
مثلا در مناطق پایین شهر که زمینها کوچکمقیاس هستند پروانه ساخت به طور متوسط در بازه زمانی کمتر از دو ماه صادر میشود. اما همین زمان در مناطق بالای شهر به حدود یکسال هم میرسد. بر اساس آمارها متوسط زمان صدور پروانه ساخت در مناطق بالای شهر تهران از ۷ ماه تا یکسال است. آنچه مسلم است اینکه در مناطق بالا به لحاظ طول دوره صدور پروانه ساختمانی، نمره قابل قبولی وجود ندارد.
*شهرداری تهران مذاکره با چین برای ورود شرکتهای ساختمانی این کشور به بازار مسکن شهر تهران را پیش میبرد؛ ورود چینیها به بازار مسکن و ساختوساز شهر تهران چقدر جدی است؟
یکی از برنامههای شهردار تهران سفر به کشور چین در این روزهاست. یکی از موضوعات این سفر، توافق با چینیها برای بحث یوزانس در مسکن است. این مذاکرات قرار است با شرکتهای بخش خصوصی چین انجام شود. موضوع این توافقها هم این است که چینیها با ورود به بازار مسکن پایتخت، با روشهای صنعتی سازی، مسکن بسازند؛ ورود همزمان تکنولوژی و سرمایه برای ساخت این مسکنها نیز از تعهدات آنها خواهد بود.
*سازوکار این ساختوسازها به چه صورتی خواهد بود؟ آیا قرار است شهرکسازی شود؟
در قالب این قراردادها، محلهسازی انجام میشود؛ بیشتر این ساختوسازها نیز قرار است در زمینهای ذخیره یا همان اراضی قهوهای انجام شود. بحثی هم در ارتباط با بافت فرسوده در این زمینه مطرح است. مطلبی که وجود دارد اینکه در حال حاضر، هزینه صدور پروانه ساختمانی در بافت فرسوده رایگان است، اما الان بخش خصوصی داخلی در این زمینه کاری با مقیاس بزرگ انجام نداده است. مثلا بالاترین تیراژ ساختمانی که بخش خصوصی برای ساختوساز در بافت فرسوده اقدام به دریافت پروانه کرده بود، برای ساخت ۹۰ واحد مسکونی بود که از طریق تملک و تجمیع زمین در بافت فرسوده این ساختوساز انجام شد.
هر چند این نمونه ۹۰ واحدی هم یک استثنا است؛ چون عمدتا سازندهها در بافت فرسوده بین ۴ تا ۱۰ واحد میسازند. در محتوای قرارداد با چینیها دیده شده که آنها در مقیاسهای بزرگتر، یعنی ساخت ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ واحد مسکونی در قالب محله، ورود پیدا کنند و کار در بافت فرسوده با روش «کلید به کلید» و بر اساس ضریب ۱.۴ برابر مساحت بنا نسبت به هر نفر (یعنی فرضا واگذاری ۱۴۰ مترمربع بنای نوساز در ازای ۱۰۰ مترمربع خانه فرسوده)، با مشارکت شهرداری انجام شود. البته این طرح هنوز خام است و باید کاملتر شود.
*آیا برای این موضوع مقیاس جغرافیایی خاصی هم در نظر گرفته شده است؟ از جمله اینکه این پروژهها قرار است در چه مناطقی احداث شوند؟
بخش عمدهای از مناطق مدنظر برای ورود چینی ها، محور جنوب خیابان انقلاب اعم از مناطق ۹ تا ۱۶، بافت فرسوده محسوب میشوند. به عنوان مثال ۸۰درصد منطقه ۱۶ زمین قهوهای است و کارکردی ندارد (جزو اراضی ذخیره شهری است)؛ در این زمینها سکونت نیست؛ یا انبار است یا کارخانه یا متروکه و خام است. در واقع brown field، یا اراضی قهوهای، آن ناحیه را به یک فضای مرده تبدیل کرده است؛ وقتی جایی brown field یا زمین قهوهای شکل میگیرد به یک نحوی شبها سوت و کور شده و زیست شبانه در آن شکل نمیگیرد. در شب این مناطق کاملا به فضاهای مرده تبدیل میشود.
یکی از موضوعات ما با چینیها همین منطقه ۱۶ و اراضی قهوهای این منطقه است. علاوه بر این هر سرمایهگذاری در بافت فرسوده کنار ما قرار بگیرد و برای مشارکت اعلام آمادگی کند، مورد حمایت خواهد بود. قبلا دفاتر توسعه محلهای داشتیم، اما امسال دو دفتر توسعه گری برای ورود توسعه دهندهها راه اندازی کردهایم. رسالت این دفاتر توضیح توجیه پذیری سرمایهگذاری در محدودههای هدف ساختوساز (عمدتا بافت فرسوده) است. ما این قول را میدهیم که سرمایهگذارانی که سرمایههای خود را به بافت فرسوده بیاورند در مقایسه با ساخت مسکن لوکس سود بیشتری کسب کنند. چون قیمت زمین در بافت فرسوده پایینتر است، هزینه صدور پروانه و عوارض ساخت رایگان است و ما هم کمک میکنیم زمان صدور پروانه را به کمتر از یک ماه برسانیم.
اگر توسعه گران به دفاتر توسعه گری مراجعه کرده و آماده مشارکت شوند مردم هم این آمادگی را دارند که وارد پروسه مشارکت و ساخت شوند. تجربه نشان داده است که به ندرت پروندههای توسعه گری مسکن در بافتهای فرسوده با مشکل مواجه میشود. چون خواسته مردم در این محلهها خواسته زیادی نیست؛ ساکنان بافت فرسوده تنها توقع دارند در ازای مسکن فرسودهای که دارند مسکن نوسازیشده به آنها واگذار شود.
*در اراضی ذخیره و آماده ساخت شاید سرمایهگذاران داخلی هم با مشاهده فراهم بودن مشوق ها، زمین و معافیتهای عوارض ساخت و حاشیه سود مناسب، برای همکاری اعلام آمادگی کنند؛ اما مساله بافت فرسوده تنها با ساخت مسکن در اراضی ذخیره یا زمینهای خالی شهری برطرف نمیشود؛ بخش مهم و اصلی نوسازی بافت فرسوده، اتفاقا نوسازی پلاکهای فرسوده بافتهای میانی شهر و در برخی موارد تکپلاکهای واقع در مناطق و محلههای فرسوده است؛ آیا قرار است چینیها در این بخش نیز ورود کنند؟
خیر؛ این تکپلاکها باید از طرف خود مالکان نوسازی شود. در مورد اینها تنها کاری که میتوانیم انجام دهیم در نظر گرفتن و اعطای مشوق ساخت است؛ یعنی با وجود اینکه نباید مشوق بدهیم باز هم مشوق میدهیم و اگر در دو سمت یک تکپلاک فرسوده، ساختمانی پنجطبقه ساخته شده باشد، به تک پلاکفرسوده نیز مجوز و تراکم پنجطبقه میدهیم. این یکی از موضوعاتی است که تاکنون هم انجام نمیشده، اما نظر شورای شهر و رئیس شورا این بود که این موضوع به کمیسیون ماده ۵ برود و دبیر شورایعالی شهرسازی و معماری هم اعلام کرد که با این موضوع موافقت میشود. یکی از دغدغههای ما همین است که تلاش کنیم تکپلاکهای باقیمانده هم با نهایت مشوقها نوسازی شود.
با وجود اینکه نقدی به مالکان این تکپلاکها وارد است و آن اینکه این افراد کسانی بوده اند که وقتی نوسازی بلوکی و تجمیعی انجام میشده بهرغم مراجعات و اصرارهای مکرر سایر مالکان و سازندهها حاضر به مشارکت و تجمیع نشده اند. در واقع اینها مستحق جایزه نیستند، اما چون هدف ما تسریع امر نوسازی است به این مالکان هم مشوق داده میشود تا نوسازی کنند. هر چند مشوق تکپلاکها همچنان به اندازه مشوق ساختوساز روی پلاکهای تجمیعی نیست. مثلا اگر کسی دو پلاک را تجمیع کند تخفیف ۸۰ درصدی و تجمیع سه پلاک تخفیف ۱۰۰ درصدی عوارض ساختوساز خواهد داشت. دلیلی که تیراژ ساخت مسکن در شهر تهران در سالجاری افزایش یافت نیز همین مشوقهایی بود که در بافت فرسوده داده شد.
یعنی ما مشوقها را به مناطق شمالی نیاوردیم؛ بلکه مشوقها را تماما در بند ۱۵ طرح تفصیلی به کمیسیون ماده ۵ و شورایعالی شهرسازی و معماری برده و آن را به تصویب رسانده و ابلاغ کردیم. در بافت فرسوده تهران هم اکنون تخفیف عوارض صدور پروانه ساختمانی ۱۰۰درصد است که دولت باید ۵۰درصد مبالغ تخفیف داده شده را به شهرداری برگرداند، اما در عمده موارد این پرداختها انجام نمیشود.
*امسال تیراژ صدور پروانه ساخت در بافت فرسوده حداقل سه برابر شد و در کل شهر حدود ۱۰۰درصد رشد داشته است؛ به این خاطر که مشوقها و یارانههایی که از بودجه شهر اختصاص مییابد، امسال بیشتر در بافت فرسوده هزینه شد. اما احتمالا در روزهای پایانی سال مانند سالهای قبل لایحهای برای اعطای تخفیف نقدی و بخشودگی عوارض به شورای شهر میبرید که از منابع بودجه کل شهر، به ساختوسازهای مناطق شمالی یارانه شهری بدهید. این یارانه، اما عملا انحراف منابع محسوب میشود، چون معلوم نیست خانههایی که با این تخفیفها ساخته میشود به دست خانه اولیها میرسد یا چندخانه ای ها؟
به هیچ عنوان امسال، سال آینده و سالهای بعد، شهرداری، طبق قانون اجازه اعطای هیچگونه بخشودگی، مشوق و معافیتی را ندارد. قانونگذار دیگر این اجازه را نمیدهد. قانونگذار در لایحه عوارض و درآمد قید میکند که شهرداری اجازه تخفیف ندارد. سازمان بازرسی کل کشور هم بابت همه تخفیفها پرونده تشکیل داده است. اما به هیچ عنوان و تحت هیچ شرایطی نه امسال، نه سال آینده و نه به هیچ مناسبتی تخفیفی داده نخواهد شد. پارسال هم که شهرداری تخفیف و بخشودگی در نظر گرفت، میانگین تخفیف اعمالشده ۵.۵درصد بود؛ ۴۰درصد ظاهر آن بود. چون گفته شده بود بدهیهای زیر یک میلیارد ۴۰ درصد تخفیف خواهد داشت؛ اما متوسط تخفیفی که برای کل شهر تهران اعمال شد ۵.۵درصد بود.
*تخفیف ۱۰۰ درصدی عوارض بافت فرسوده آیا مشمول تراکمهای تشویقی نیز میشود؛ سازندهها مدعی اند برای تراکم تشویقی تخفیف عوارض وجود ندارد.
عوارض ساخت مسکن در بافت فرسوده تا چهار طبقه، کاملا رایگان است و رقمی از بابت عوارض ساخت از سازنده دریافت نمیشود. یک مشوقی هم وجود دارد مبنی بر اینکه اگر سازنده تمایل به دریافت تراکم بیش از چهار طبقه دارد اگر دو پلاک فرسوده را با هم تجمیع کند ۸۰درصد تخفیف و برای تجمیع سه پلاک و بیشتر ۱۰۰درصد تخفیف داده میشود. اگر به همه، این مشوقها داده شود عملا تمایلی برای تجمیع باقی نمیماند. ضمن آنکه کوچههای ۶ متری در بافتهای فرسوده نیز اساسا ظرفیتی برای ساخت بیش از چهار طبقه ندارند و در این زمینه ممنوعیت وجود دارد. اما جایی که عرض معبر ۸ متر است اگر تجمیع صورت بگیرد به طور معمول عددی که بابت تخفیف داده میشود، عدد قابلتوجهی است و برای سازندهها توجیه اقتصادی بالایی دارد.