Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرنگار بین‌الملل ایسکانیوز، سرانجام پس از چند هفته تبلیغات و گمانه‌زنی رسانه‌ای، سفر خاورمیانه‌ای جو بایدن –رئیس جمهور آمریکا- از فردا آغاز خواهد شد. قطعا این سفر تاثیری قابل توجهی بر آینده تحولات منطقه و حتی جهان خواهد داشت. بسیاری از تحلیلگران مسائل بین الملل معتقدند دولت آمریکا تلاش می‌کند با همراه کردن عربستان سعودی چاره‌ای برای بحران انرژی اروپا بیابد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

از طرف دیگر، به نظر می‌رسد امنیت رژیم صهیونیستی و ادغام آن در نظم جدید منطقه‌ای یکی دیگر از اهداف این سفر باشد. «دنیل بایمن» -تحلیلگر اندیشکده بروکینگز- در آخرین گزارش خود به بررسی همین موضوع پرداخته است. لازم به ذکر است که انتشار این تحلیل به معنای تایید محتوای آن نیست و با هدف آشنایی با فضای سیاسی آمریکا منتظر شده است.

متن کامل این گزارش بدین شرح است:

در حالی که رئیس جمهور جو بایدن برای سفر به خاورمیانه آماده می‌شود، دولت او در روابط خود با اسرائیل، عربستان سعودی و دیگر متحدان منطقه‌ای با چالش‌های متعددی مواجه است. ساده‌ترین دلیل آن این است که ایالات متحده و این متحدان اولویت‌های یکسانی ندارند. بخشی از دلیل سفر بایدن به عربستان سعودی متقاعد کردن رهبران این کشور برای تولید نفت بیشتر با توجه به افزایش قیمت‌های جهانی است. علاوه بر این، ایالات متحده به دنبال حفظ فشار بر گروه دولت اسلامی (داعش) برای جلوگیری از بازسازی این سازمان تروریستی است. با این حال، هم جنگ روسیه و اوکراین و هم مبارزه با بقایای داعش نگرانی‌های جانبی برای کشورهای منطقه است و آنها نگران هستند که تمرکز ایالات متحده بر آسیا و اروپا، ایالات متحده را به شریک امنیتی ناکارامدتر تبدیل کند.

ایران به عنوان اولویت سیاست خارجی اسرائیل، عربستان سعودی و بسیاری دیگر از کشورهای منطقه، یک نقطه چالش‌برانگیز بزرگ است. در واقع، اکثر متحدان منطقه‌ای با تلاش‌های دولت بایدن برای بازگرداندن توافق هسته‌ای ایران مخالف هستند، زیرا آن را امتیاز دادن بیش از حد به تهران می‌دانند و می‌ترسند که ایالات متحده به طور کلی در برابر اقدامات ایران ایستادگی نکند. حملات مستمر موشکی ایران به عراق و حملات موشکی حوثی‌ها -که متحدان ایران هستند- در یمن به عربستان سعودی و امارات متحده عربی، این ترس بسیار افزایش یافته است. به نظر می‌رسد مذاکرات هسته‌ای در حال شکست باشد و دولت بایدن باید تصمیم بگیرد که آیا می‌خواهد روابط با آنها که در معرض خطر جدایی بیشتر هستند را احیا کند و یا آنها را به حال خود رها کند تا خود راهی برای چالش‌هایشان پیدا کنند تا از طریق ایجاد گزینه‌های دیپلماتیک -و نظامی- بتوانند فعالیت‌های ایران را متوقف کرده و امنیت منطقه را تضمین کنند. از نظر ایران، سفر بایدن به منطقه قرار گرفتن ایالات متحده در کنار دشمنان منطقه‌ای این کشور تفسیر خواهد شد.

روسیه چالش دیگر است. ایالات متحده در تلاش برای ایجاد یک ائتلاف جهانی برای مقابله با تجاوز روسیه در اوکراین است. با این حال، کشورهای خاورمیانه روسیه را منبع گندم می‌دانند. جمعیت آنها این سوال را مطرح می‌کنند که چرا اوکراین باید موضوع همبستگی جهانی باشد در حالی که سوریه چنین نبود. بسیاری از آنها بیشتر ضد آمریکایی هستند تا طرفدار اوکراین. صرف نظر از دیدگاه‌های روسیه در مورد اوکراین، این کشور نیز یک بازیگر نظامی در سوریه است و اسرائیل با مسکو کار می‌کند تا اطمینان حاصل کند که می‌تواند بدون دخالت نیروهای روسیه به دارایی‌های ایران در سوریه حمله کند.

بایدن همچنین باید برای جلب نظر رهبران منطقه برخی از لفاظی‌های انتقادی خود را کاهش دهد. این امر به ویژه در مورد محکوم کردن قتل جمال خاشقجی روزنامه‌نگار سعودی و جنگ وحشیانه عربستان و امارات در یمن صادق می‌کند. این مواضع از منظر حقوق بشر درست است، اما اگر ریاض و متحدانش مورد انتقاد عمومی و منظم قرار گیرند، در سایر زمینه‌ها سازگاری نخواهند داشت. حتی اگر بایدن تمایل داشت جایگاه عالی اخلاقی خود را کنار بگذارد، عقب نشینی از اظهارات او در مورد این مسائل جدی حقوق بشر، از نظر سیاسی دشوار خواهد بود. مشروعیتی که این سفر در عمل به عربستان اعطا می‌کند، به وضوح نشان می‌دهد که ریاض مورد حمایت آمریکا قرار دارد و قرار نیست کنار گذاشته شود. ایالات متحده مانند گذشته دوباره تاکید می‌کند که نگرانی‌های عملی مانند قیمت نفت و ایران –و نه حقوق بشر- اولویت ایالات متحده را در قبال پادشاهی [عربستان] به خود اختصاص خواهد داد.

دولت بایدن با پیچیده‌تر کردن این مشکلات، ضعف بیشتری نسبت به پیشینیان خود نشان داد. تعامل ایالات متحده با خاورمیانه از زمان دولت جورج دبلیو بوش -زمانی که 11 سپتامبر و جنگ عراق منطقه را در مرکز سیاست خارجی ایالات متحده قرار داد- به شدت کاهش یافته است. باراک اوباما تلاش کرد تا دخالت ایالات متحده در خاورمیانه را کاهش دهد و رئیس جمهور دونالد ترامپ، در حالی که نسبت به متحدان مستبد عرب همدل بود، از دخالت محدود ایالات متحده در منطقه نیز حمایت کرد. دولت بایدن بر رقابت قدرت‌های بزرگ، با جنگ در اوکراین و رقابت با تفکر استراتژیک چین بر تاکید کرده است. بنابراین، سفر بایدن با این تصور منطقه‌ای انجام می‌شود که ایالات متحده بر سایر نقاط جهان و در داخل کشور متمرکز است و تمایل چندانی به حل مناقشات منطقه‌ای و رهبری متحدان منطقه‌ای ندارد. در واقع، تمرکز قابل درک بایدن بر انرژی و روسیه این موضوع را تقویت کرده و روشن می‌کند که این نگرانی‌های غیرمنطقه‌ای موجب این سفر شده و نه منافع مشترک. دولت بایدن همچنین مدعی است که این سفر برای ترغیب عربستان سعودی به صلح رسمی با اسرائیل است؛ اگرچه مقامات آمریکایی تقریبا به طور قطع می‌دانند که حتی با وجود افزایش همکاری‌های امنیتی بین ریاض و اسرائیل، صلح رسمی بسیار بعید به نظر می‌رسد.

گرایش متحدان خاورمیانه‌ای به روسای جمهور از حزب جمهوری‌خواه، کار را حتی سخت‌تر کرده است. حاکمان کشورهای حاشیه خلیج فارس معتقدند رهبران جمهوری‌خواه بیشتر ضد ایران و کمتر نگران حقوق بشر هستند. رهبران اسرائیل نیز بر این باورند که جمهوری‌خواهان بیشتر طرفدار اسرائیل و تمایل بیشتری برای مقابله با تهران دارند. علاوه بر این، متحدان منطقه‌ای به درستی تشخیص داده‌اند که ممکن است دوباره ترامپ یا یکی دیگر از رهبران تحولگرا ریاست جمهوری ایالات متحده را بر عهده بگیرند. به عبارت دیگر، ایالات متحده به عنوان متحدی سرگردان در نظر گرفته خواهد شد که سیاست‌ها و منافعش در خاورمیانه با تغییر دولت بسیار متفاوت خواهد شد.

یکی از اهدافی که احتمال موفقیت بیشتری دارد، تشویق متحدان ایالات متحده به همکاری با یکدیگر است. ایالات متحده از نظر تاریخی همکاری دوجانبه و کشورهایی که بیشتر با واشنگتن همکاری می کنند را ترجیح می‌دهد. با این حال، همزمان که ایالات متحده دخالت خود را محدود می‌کند، از کشورهای منطقه می‌خواهد تا تلاش‌های خود را افزایش داده و با یکدیگر همکاری کنند؛ چه برای مقابله با ایران باشد و چه برای حل و فصل جنگ‌های منطقه‌ای مانند جنگ‌های یمن و لیبی. اسرائیل با خدمات نظامی و اطلاعاتی قدرتمند خود می‌تواند نقش مهمی در اینجا ایفا کند و قابلیت‌های پیشرفته‌ای مانند ارائه سیستم‌های راداری به بحرین و امارات را ارائه دهد، در حالی که ایالات متحده به دلایل سیاسی تمایلی به انجام این کار ندارد.

همچنین احتمالا ایالات متحده از شرکای خود برای تداوم نبرد علیه داعش و سایر گروه‌های خطرناک جهادی کمک خواهد گرفت. اگرچه این مبارزه برای متحدان اولویت کمتری دارد، اما آنها نیز نگران نیروهای جهادی خشن هستند و به همکاری‌های اطلاعاتی و نظامی طولانی مدت ادامه خواهند داد. گروه‌های جهادی نیز در مقایسه با گذشته خود ضعیف باقی می‌مانند و اقداماتشان محدود خواهد شد.

شرکای منطقه‌ای از تمرکز ایالات متحده بر آسیا و اروپا آگاه هستند و سفر بایدن این تصور را تغییر نخواهد داد. بهترین چیزی که دولت می‌تواند به آن امیدوار باشد این است که هم در دیدارهای خصوصی و هم در ملاء عام روشن کند که ایالات متحده چه برای مقابله با داعش و چه برای بازدارندگی ایران،از نظر دیپلماتیک و نظامی در خاورمیانه، به تعامل خود ادامه خواهد داد. بنابراین سفر رئیس جمهور یک سیگنال مفید است، حتی اگر کشورهای منطقه ناراضی باقی بمانند.

شاید امیدوارکننده‌ترین مسئله در این سفر، آغاز مجدد تعامل ایالات متحده با متحدانش در منطقه باشد. چنین هدفی نوید موفقیت‌های بزرگ را نمی‌دهد و در بهترین حالت ممکن است امتیازات مختصری مانند اعلام عربستان برای تولید مقدار کمی نفت اضافی وجود داشته باشد، اما امید به پیشرفت‌های آینده را فراهم می‌کند. در حال حاضر، رابطه ایالات متحده با متحدان منطقه‌ای جزئی است و اعتماد و احترام کمی نسبت به یکدیگر وجود دارد. دیدارهای مکرر مقامات بلندپایه باعث می‌شود که آنها به جای اینکه نگرانی‌های ایالات متحده را بی‌ربط یا حتی مخالف مشکلات روزمره خود بدانند، به سخنان واشنگتن گوش داده و منافع ایالات متحده را در نظر بگیرند.

انتهای پیام/

مجید فرخی کد خبر: 1147411 برچسب‌ها آمریکا روسیه خاورمیانه

منبع: ایسکانیوز

کلیدواژه: آمریکا روسیه خاورمیانه ایالات متحده ایالات متحده متحدان منطقه ای ایالات متحده ایالات متحده برای مقابله کشورهای منطقه عربستان سعودی رئیس جمهور دولت بایدن سفر بایدن حقوق بشر خواهد شد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.iscanews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسکانیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۴۷۰۵۵۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

فارن افرز: از اتحاد عبری-عربی علیه ایران خبری نیست/ همسایگان عربی ایران به دنبال جنگ با تهران نیستند

به گزارش جماران، با گذشت چند روز از پاسخ نظامی مستقیم جمهوری اسلامی ایران به حمله اسرائیل به ساختمان بخش کنسولی سفارت ایران در دمشق، تحلیل ها درباره تاثیرات این حمله بر معادله های منطقه ای و فرامنطقه ای جنبه های وسیع تر و متفاوت تری را زیر ذره بین برده است. فارن افرز در تحلیلی در این باره می نویسد: زمانی که ایران در 13 آوریل بیش از 300 موشک و پهپاد را به سمت اسرائیل شلیک کرد، اردن به دفع حمله کمک کرد. گزارش‌های اولیه رسانه‌ها حاکی از آن بود که چندین کشور عربی دیگر در دفاع از رژیم اسرائیل کمک کرده‌اند، تلاش‌هایی که آنها بعداً آن را رد کردند. با این وجود، گروهی از رهبران اسرائیل و همچنین برخی ناظران در واشنگتن، این اقدامات را نشانه‌ای از یک تغییر بزرگ تفسیر کردند. محور این تحلیل ها این بود که این کشورهای عربی، در صورت ادامه تشدید درگیری اسرائیل با ایران، طرفدار اسرائیل خواهند بود. سپهبد هرزی هالوی، رئیس ستاد کل ارتش رژیم اسرائیل، اعلام کرد که حمله ایران «فرصت های جدیدی برای همکاری در خاورمیانه ایجاد کرده است». مؤسسه مطالعات امنیت ملی، یک اندیشکده پیشرو اسرائیلی، اعلام کرد که «ائتلاف منطقه‌ای و بین‌المللی که در رهگیری پرتاب‌های ایران به سمت اسرائیل مشارکت داشت، پتانسیل ایجاد یک اتحاد منطقه‌ای علیه ایران را نشان می‌دهد.»

پس از پاسخ اسرائیل به حمله ایران با یک حمله نسبتاً محدود به تأسیسات نظامی در ایران، دیوید ایگناتیوس، ستون نویس واشنگتن پست، ادعا کرد که اسرائیل «مانند رهبر یک ائتلاف منطقه ای علیه ایران رفتار می کند». او نوشت: «به نظر می‌رسد که اسرائیل با پاسخ آرام خود، منافع متحدانش در این ائتلاف - عربستان سعودی، امارات متحده عربی، اردن را که همگی در دفع حمله ایران به اسرائیل کمک کردند، در نظر گرفته بود.» به نظر ایگناتیوس، این یک «تغییر پارادایم برای اسرائیل» است، تغییری که به خاورمیانه «شکل جدیدی» می‌بخشد.

با این حال، این ارزیابی‌ها بیش از حد مشتاقانه و خوش بینانه هستند و نمی‌توانند پیچیدگی چالش‌های منطقه را درک کنند. مطمئناً، با توجه به ماهیت بی‌سابقه حملات نظامی در ماه آوریل، استراتژی آینده اسرائیل علیه ایران ممکن است ملاحظات منطقه‌ای را بیشتر در نظر بگیرد. اما واقعیت‌های منطقه که مانع همکاری اعراب و اسرائیل می‌شود، تغییر قابل توجهی نکرده است.

حتی قبل از حمله حماس در 7 اکتبر و متعاقب آن جنگ اسرائیل علیه غزه، کشورهای عربی که توافقنامه 2020 ابراهیم را امضا کردند و عادی سازی با اسرائیل را پذیرفتند، از حمایت بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل از گسترش شهرک سازی های اسرائیل در کرانه باختری و سیاست او نسبت به غزه، ناامید شده بودند. تلاش وزرای راست افراطی او برای تضعیف وضعیت موجود در بیت المقدس ، مجموعه ای از حملات مرگبار شهرک نشینان اسرائیلی به فلسطینی ها در شهرهای کرانه باختری در بهار سال 2023 به تنش های منطقه ای دامن زد. پس از آغاز عملیات نظامی اسرائیل در غزه در ماه اکتبر، که موجی از اعتراضات را در سراسر خاورمیانه برانگیخت، رهبران عرب در حمایت آشکار از اسرائیل تردید بیشتری پیدا کردند، زیرا می دانستند که همکاری آشکار می تواند به مشروعیت داخلی آنها لطمه بزند.

 هیچ چیز درباره واکنش اعراب به این دور از رویارویی ایران و اسرائیل نشان نمی دهد که این مواضع تغییر کرده است. گروهی از دولت‌ها که بسیاری از اسرائیلی‌ها  از آنها به عنوان «اتحاد سنی» یاد می‌کنند، در واقع همچنان به دنبال متعادل کردن روابط خود با ایران و اسرائیل، حفاظت از اقتصاد و امنیت خود و مهمتر از همه، جلوگیری از درگیری منطقه‌ای گسترده‌تر هستند.

آنها همچنین احتمالاً پایان دادن به جنگ فاجعه بار در غزه را بر رویارویی با ایران در اولویت قرار خواهند داد. با این حال، با افزایش تنش بین ایران و اسرائیل، اشتیاق کشورهای عربی برای تسریع در ادغام منطقه‌ای اسرائیل بیش از هر زمان دیگری به تمایل اسرائیل برای پذیرش تشکیل کشور فلسطین بستگی دارد.

پیش از حمله 13 آوریل ایران به اسرائیل، عربستان سعودی و امارات متحده عربی اطلاعاتی درباره این حمله قریب الوقوع با ایالات متحده به اشتراک گذاشتند. سپس فرماندهی مرکزی ایالات متحده از این اطلاعات برای هماهنگی پاسخ خود با اسرائیل و سایر شرکا استفاده کرد. اردن به هواپیماهای نظامی آمریکا و بریتانیا اجازه ورود به حریم هوایی این کشور را داد تا هواپیماهای بدون سرنشین و موشک‌های ورودی ایرانی را متوقف کنند و مستقیماً حملات ایران را رهگیری کنند. گزارش‌های اولیه رسانه‌ها، به‌ویژه در ایالات متحده و اسرائیل، تأکید کردند که تلاش‌های منطقه‌ای گسترده، حمله تهران را خنثی کرده است.

اما به زودی مشخص شد که نقش اعراب در دفع حمله ایران محدود بوده است. هم عربستان سعودی و هم امارات به صراحت هرگونه کمک نظامی مستقیم به دفاع اسرائیل را تکذیب کردند. مقامات اردنی از مشارکت خود با عنوان حفاظت از منافع خود دفاع کردند. ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن، با تاکید بر اینکه کشورش برای کمک به اسرائیل اقدامی نکرده است، اعلام کرد که «امنیت و حاکمیت» اردن «بالاتر از همه ملاحظات» قرار دارد.

تلاش هایی که کشورهای عربی برای مقابله با ایران انجام دادند، تقریباً به طور قطع ناشی از تمایل به حفظ روابط خود با ایالات متحده بود، نه برای همسویی بیشتر با اسرائیل. از زمانی که اسرائیل عملیات خود را در غزه آغاز کرد، رهبران عرب از اینکه جو بایدن، رئیس‌جمهور ایالات متحده موفقیت بیشتری در مهار رفتار اسرائیل در غزه کسب نکرده است، شگفت زده شده‌اند. اما آنها همچنان به دنبال تعمیق همکاری خود با واشنگتن هستند. آنها هیچ منبع جایگزینی برای نوع امنیتی که ایالات متحده برای آنها تامین می کند، نمی بینند.

در ماه‌های اخیر، کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و همچنین مصر و اردن به تشویق واشنگتن برای کمک به مدیریت پویایی‌های امنیتی خاورمیانه، مهار فعالیت‌های  ایران و جلوگیری از یک جنگ منطقه‌ای گسترده‌تر ادامه داده‌اند. پایان دادن به جنگ در غزه همچنان یک اولویت فوری منطقه ای است و کشورهای عربی در حال کار برای یک طرح صلح با دولت بایدن هستند. رهبران عربستان همچنان معتقدند که یک معاهده دفاعی دوجانبه با ایالات متحده باید بخشی از هر توافق عادی سازی آینده با اسرائیل باشد.  امارات به تلاش خود برای مذاکره درباره توافقنامه دفاعی خود با دولت بایدن ادامه داده است.

با این حال، در همین زمان، کشورهای حوزه خلیج فارس اکنون تعامل نزدیک تری با تهران دارند. در سال 2019، پس از خروج دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا از توافق هسته ای که ایالات متحده و سایر قدرت های بزرگ با ایران بر سر آن توافق کرده بودند، تهران بی ثباتی را در سراسر خلیج فارس گسترش داد، به کشتی ها در نزدیکی بنادر امارات حمله کرد و برای اولین بار حملات دقیقی را علیه تاسیسات نفتی عربستان انجام داد. ( این گزاره ها ادعای نویسندگان گزارش است و تهران دست داشتن در این حملات را تکذیب کرده است.) پس از امضای توافقنامه ابراهیم، تهران نیز به صراحت به بحرین و امارات هشدار داد که حضور نظامی اسرائیل در خلیج فارس خط قرمزی برای ایران خواهد بود.

خیلی قبل از حمله حماس در 7 اکتبر، کشورهای عربی به طور کلی تصمیم گرفته بودند که بهترین راه برای کاهش خطر ایران ، تلاش برای نزدیکی  است، نه تلافی. امارات و عربستان سعودی روابط دیپلماتیک خود با ایران را به ترتیب در سال های 2021 و 2023 احیا کردند. از 7 اکتبر، این کشورها همراه با بحرین و عمان، پیام‌ها و هشدارهایی را بین ایران و اسرائیل مخابره کرده و برای مدیریت تنش‌ها پیشنهاداتی را برای خروج از این وضعیت پیشنهاد داده‌اند. دو روز پس از حمله ایران در 13 آوریل، وزیر امور خارجه مصر با همتایان ایرانی و اسرائیلی خود به منظور مهار تشدید درگیری تلفنی تماس گرفت.

در ماه‌های آینده، کشورهای عربی احتمالاً تلاش خواهند کرد تا این اقدام متعادل کننده را حفظ کنند و از همه طرف‌ها به خویشتنداری دعوت کنند و از اقدامات تهاجمی بیشتر اسرائیل فاصله بگیرند. اگر تشدید تنش بین ایران و اسرائیل ادامه یابد، آنها احتمالاً حتی بیشتر تمایلی به حمایت از عملیات اسرائیل نخواهند داشت. هزینه های داخلی آنها برای حمایت آشکار از اسرائیل احتمالاً با گذشت زمان افزایش خواهد یافت، به ویژه اگر نیروهای اسرائیلی به سمت رفح حرکت کنند، شهری در جنوب غزه که صدها هزار فلسطینی در آن پناه گرفته اند و اسرائیل مدعی است که حماس پایگاهی مستحکم دارد.

بسیاری از کشورهای عربی نگرانی های اسرائیل در مورد فعالیت های منطقه ای ایران، به ویژه حمایت این کشور از شبه نظامیان غیردولتی را دارند. اما کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، به‌ویژه، به وضوح محاسبه کرده‌اند که آغاز گفتگوهای مستقیم دیپلماتیک، اعمال فشار با انگیزه‌های اقتصادی و انجام دیپلماسی پشتیبان با تهران امن‌ترین راه‌ها برای حفاظت از منافع آنها و جلوگیری از سرریز درگیری است. هر چقدر هم که درگیری ایران و اسرائیل تشدید شود، کشورهای عربی احتمالاً از این اشکال تعامل عقب نشینی نخواهند کرد. تلاش های آنها برای عادی سازی روابط با ایران از زمان آغاز جنگ غزه سرعت گرفته است، در حالی که تلاش ها برای عادی سازی روابط آنها با اسرائیل متوقف شده است.

در تلاش برای ترغیب اسرائیل به تفکر فراتر از جنگ غزه، عربستان سعودی همچنان چشم‌انداز عادی‌سازی را مشروط به مشارکت اسرائیل در یک فرآیند سیاسی با هدف ایجاد کشور فلسطینی می کند. با این حال، اسرائیل این درخواست های عربستان را نادیده گرفته است، شاید به دلیل اطمینان بیش از حد که پس از پایان جنگ در غزه، روند عادی سازی می تواند از همان جایی که متوقف شد ادامه یابد. عادی سازی بیشتر رابطه اعراب و اسرائیل در این شرایط بعید است. کشورهای عربی به همکاری با واشنگتن در زمینه دفاع موشکی ادامه خواهند داد، اما این همکاری مستلزم هماهنگی مستقیم با اسرائیل نیست. آنها همچنین به این زودی ها به سطح یک اتحاد رسمی دفاعی نزدیک نخواهند شد. این امر مستلزم همسویی بهتر سیستم‌های دفاعی کشورهای عربی و همچنین اعتماد بسیار بیشتر است که هر دوی این موارد در خاورمیانه وجود ندارد و ایجاد آن زمان می‌برد.

کشورهای عربی، به ویژه کشورهای حاشیه خلیج فارس، از تلاش‌های اسرائیل برای تنزل دادن توانایی‌های نیابتی ایران استقبال خواهند کرد. اما آنها به احتمال زیاد با هرگونه حمله مستقیم به ایران که می‌تواند چشم‌انداز اقتصادی شکننده منطقه را بی‌ثبات کند یا به حمله متقابل ایران در خلیج‌فارس منجر شود، مخالفت خواهند کرد. با وجود اینکه کشورهای عربی علاقه مند به حفظ روابط دفاعی نزدیک با واشنگتن هستند، آنها نمی خواهند به بلوکی بپیوندند که آشکارا علیه ایران و حامیان جهانی آن مانند روسیه کار می کند. آنها ترجیح می دهند روابط چند منطقه ای و جهانی را متعادل کنند، نه اینکه پل ها را بسوزانند.

با وجود این محدودیت‌ها، کشورهای عربی می‌توانند نقش مهمی در جلوگیری از تشدید بیشتر تنش بین ایران و اسرائیل ایفا کنند. تقویت خطوط ارتباطی بین دو کشور - و ایجاد خطوط گرم برای مدیریت بحران - بیش از هر زمان دیگری حیاتی است. دقیقاً به این دلیل که تعدادی از کشورهای عربی روابط خود را با ایران و اسرائیل تقویت کرده‌اند، آنها می‌توانند از این روابط برای تشویق به خویشتن‌داری و کمک به انتقال پیام‌ها بین دو طرف استفاده کنند و در صورت شروع درگیری‌ها برای جلوگیری از درگیری یا کاهش آسیب تلاش کنند. در درازمدت، برای ایجاد ثبات در منطقه، کشورهای خاورمیانه باید پلتفرم خود را برای گفتگوی منظم ایجاد کنند که برای مشارکت ایران و اسرائیل باز باشد. حملات اخیر که ایران و اسرائیل را در آستانه جنگ قرار می دهد، تنها نشان می دهد که چقدر نیاز به چنین گفت وگویی ضروری شده است.

اما جهان باید انتظارات خود را برای همکاری نزدیکتر بین کشورهای عربی و اسرائیل کاهش دهد. همکاری کاملاً فنی که کشورهای عربی و اسرائیل اخیراً در زمینه‌های مورد علاقه مشترک از جمله انرژی و تغییرات آب و هوا داشته‌اند، احتمالاً ادامه خواهد داشت. با این حال، گردهمایی‌های منطقه‌ای پرمخاطب که آشکارا تعامل سیاسی کشورهای عربی با اسرائیل را تبلیغ می‌کنند، در کار نیست مگر اینکه اسرائیل به جنگ خود با غزه پایان دهد. تا آن زمان، تلاش کشورهای عربی برای حفظ روابط اقتصادی خود با اسرائیل نیز محدود خواهد بود. یک استراتژی کوتاه‌مدت واقع‌بینانه‌تر، حمایت از توانایی آن‌ها برای میانجی‌گری و جلوگیری از درگیری‌های آینده بین ایران و اسرائیل را در اولویت قرار خواهد داد.

 

دیگر خبرها

  • فارن افرز: احتمال شکل گیری ائتلاف منطقه ای اعراب و اسرائیل علیه ایران چقدر است؟
  • فارن افرز: از اتحاد عبری-عربی علیه ایران خبری نیست/ همسایگان عربی ایران به دنبال جنگ با تهران نیستند
  • ضد حمله آمریکا به توسعه روابط ایران با شرق | فشار بر مالزی
  • پکن: ایالات متحده مانع توسعه چین می‌شود
  • توانمندی ایران و ضعف اسرائیل در آفند و پدافند/ گرایش به غرب در خاورمیانه ضعیف می‌شود
  • اوضاع غزه، موضوع مذاکرات وزرای خارجه بریکس در مسکو
  • ماکرون: دست‌نشانده آمریکا نیستیم
  • هشدار چین به آمریکا: بین تقابل و همکاری یکی را انتخاب کنید
  • دعوای «تیک تاک» و جو بایدن بالا گرفت
  • واکنش سفیر روسیه در آمریکا به کمک‌های جدید به اوکراین