Web Analytics Made Easy - Statcounter

: بیست و سوم تیر 1401 هفتمین سالگرد انعقاد برجام است. توافقی که به جای لغو تحریم‌ها و پایان دادن به مجادلات پیرامون برنامه هسته‌ای ایران، در عمل باعث افزایش فشارها و تحریم‌ها علیه ایران شد و مناقشات ایران با غربی‌ها در این‌باره را نیز افزایش داد.

روزنامه ایراناز این رو ضروری است از زاویه دید متفاوتی به مسأله نگاه کرده و به این موضوع اساسی بپردازیم که اگرچه انتظار مردم ایران از مذاکرات هسته‌ای لغو تحریم‌ها بود، اما آیا دولتمردان قبلی نیز چنین هدفی را دنبال می‌کردند؟ برای رسیدن به پاسخ دقیق این سؤال، باید سخنان هاشمی رفسنجانی، حسن روحانی و اعضای تیم مذاکره‌کننده قبلی را با دقت مرور کرد، سخنانی که تمامی آنها به‌صورت عمومی و علنی منتشر شده اما آن‌چنان که باید مورد توجه افکار عمومی قرار نگرفته است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

دقیقاً دو روز بعد از توافق موقت ژنو در آذر 92 و در حالی که هنوز خبری از توافق نهایی یا همان برجام نبود، هاشمی رفسنجانی در گفت‌و‌گو با فایننشال تایمز جمله مهمی را مطرح کرد که به‌خوبی نقشه راه دولت روحانی در هدف‌گذاری اصلی از مذاکرات هسته‌ای را نشان می‌داد.


هدف: شکستن تابوی مذاکره!
در بخشی از این گفت‌و‌گو وقتی خبرنگار از هاشمی می‌پرسد «این خط‌شکنی که می‌گویید (رخ داده) در واقع شکستن ساختار تحریم‌ها بوده یا صحبت کردن با امریکایی‌ها بود؟
هاشمی با صراحت می‌گوید که شکستن تابوی مذاکره با امریکایی‌ها مهم‌تر از شکستن ساختار تحریم‌ها بوده: «بله. یک قسمتش همین‌جا بود. چون مذاکره با امریکا یک تابو بود و این تابو آسان نمی‌شکست و بدون امریکا هم نمی‌شد این کار پیش برود.» چند ماه بعد، حسن روحانی در ۲۸ شهریور ۹۳ در گفت‌و‌گو با شبکه تلویزیونی ان‌بی‌سی امریکا جمله مهمی می‌گوید که چشم‌انداز و هدف دولت وقت از مذاکرات هسته‌ای را بهتر نشان می‌دهد. وی می‌گوید: «به هر حال این عدم رابطه و شرایط ایران و امریکا تا قیامت که نخواهد بود. به هر حال زمانی دریک شرایط مناسبی، در دوره این دولت یا دولت بعدی و یا بعد از آن، مسأله ایران و امریکا حل خواهد شد.»


یک روز بعد از توافق لوزان در ۱۴ فروردین ۹۴ نیز وقتی روحانی در برابر دوربین‌های صداوسیما قرار می‌گیرد، در سخنانی خطاب به مردم ایران که به صورت زنده از شبکه خبر پخش شد، صراحتاً تأکید کرد که هدف فقط مذاکرات هسته‌ای نیست بلکه هدف دیگری از مذاکرات وجود دارد. آنچه که روحانی در آنجا با اسم رمز «تعامل سازنده با جهان» عنوان کرد اما بعداً مشخص شد این تعبیر از دید وی و دولت وقت تفسیری جز رابطه با امریکا ندارد: «مذاکرات هسته‌ای ما پله اول برای تعامل سازنده با جهان است. بحث ما فقط هسته‌ای نیست. این نیست که ما امروز یک موضوعی به نام هسته‌ای داریم و می‌خواهیم با دنیا مذاکره کنیم و این موضوع تمام بشود، این پله اول برای رسیدن به بام تعامل سازنده با جهان است.» اما هرچقدر تعبیر «تعامل سازنده با جهان» روحانی مبهم و تفسیرپذیر بود، سخنان حمید ابوطالبی معاون سیاسی دفتر رئیس جمهور صریح و بدون پیچیدگی بود. وی در توئیتی که در 22 فروردین 94 منتشر کرد، عملاً در واکنش به بسیاری از نقدهای کارشناسی منتقدان و دلسوزان نسبت به روند مذاکرات و توافق لوزان جمله‌ای کلیدی و مهم را عنوان کرد: «به نظر من ارزش آغاز تعامل ایران و امریکا، بیش از موضوع پرونده هسته‌ای است؛ آن را آسان ازدست ندهیم.»


هاشمی و سفارت امریکا
چند روز بعد نیز حسن روحانی در جشن بزرگ کارگری در 8 اردیبهشت 94 مجدداً تأکید کرد که دولت وی تنها به دنبال مذاکرات هسته‌ای نیست و هدف دیگری در سر دارد: «بعضی فکر می‌کنند در ماجرای مذاکرات هسته‌ای، ‌دولت تنها دنبال این است که یک معضل به نام پرونده هسته‌ای را حل کند. پرونده هسته‌ای و حل آن اولین گام برای حل معضلات اساسی است.»
جالب آنکه هاشمی رفسنجانی در 17 تیر 94 یعنی دقیقاً چند روز قبل از امضای برجام در وین، صادقانه از امکان بازگشایی سفارت امریکا در تهران نیز سخن گفت. وی در گفت‌و‌گو با گاردین اعلام کرد: «اینکه مسئولان ما به اینجا رسیدند که با امریکا هم جداگانه صحبت کنند، یک قدم به پیش است. یعنی در این جریان تابو شکسته است. اگر (هسته‌ای) حل شود، گام بزرگی در یکی از مهم‌ترین‌ مسائل و اختلافات برداشته شده است. من دارم می‌گویم که راه صاف‌تر می‌شود.» در ادامه خبرنگار از وی می‌پرسد: «فکر می‌کنید دوباره سفارت امریکا در تهران باز می‌شود؟» هاشمی پاسخ می‌دهد: «محال نیست. اگر رفتارها اصلاح شود، طبعاً به سفارت می‌رسد.»


وقتی زیر همه چیز زدند
روحانی 18 مهر 94 در همایش بین‌المللی صنعت و تجارت نیز صراحتاً اعلام داشت که هدف وی فقط حل مشکل هسته‌ای نبوده بلکه ایجاد فضایی جدید بوده است: «ما دنبال توافق هسته‌ای نبودیم که مشکل هسته‌ای را حل کنیم، البته می‌خواستیم که مشکل هسته‌ای هم حل شود. دنبال مذاکره بودیم برای ایجاد فضای جدید در منطقه و جهان. این فضا است که برای ما اهمیت دارد.»
اما این بحث با امضای برجام به اوج رسید و در سفری که روحانی به ایتالیا و فرانسه داشت با صراحت بیشتری توسط وی عنوان شد. از جمله نشست خبری وی در 7 بهمن 94 در ایتالیا که روحانی اعلام کرد: «امکان‌پذیر هست که بین ایران و امریکا یک رابطه غیرخصمانه و بدون تنشی برقرار شود و کلید این کار در واشنگتن هست، در تهران نیست. اگر این کلید در تهران بود، من حتماً از این کلید استفاده می‌کردم اما متأسفانه در واشنگتن هست و آنها باید از این کلید استفاده کنند.»


چند روز بعد نیز وقتی روحانی با نشریه فرانسوی لوموند گفت‌وگو می‌‌کرد، با اشاره به گفت‌وگوی تلفنی‌اش با اوباما در مهرماه 92 اعلام کرد: « هنگام گفت‌وگوی تلفنی با باراک اوباما، به او گفتم که ما خواهان کاستن تنش‌های فی‌مابین هستیم و این طور به نظر می‌رسد که این تنش‌ها کاسته شده‌اند. پس از برگزاری انتخابات در ایران و امریکا، تلاش‌ها در این زمینه افزایش خواهد یافت. باید تصریح کنم که بین دو کشور ایران و امریکا اختلافات ابدی نبوده و ما تلاش می‌کنیم که روزی به این اختلافات برای همیشه پایان دهیم. توافق هسته‌ای ایران که امریکا نقش بسیار مهمی در به فرجام رسیدن آن داشت، گام بلندی به جلو بود. ﺣﻀﻮﺭ ایران در کنار امریکا در ﻣﺬﺍﮐﺮﺍﺕ ﺻﻠﺢ ﺳﻮﺭﯾﻪ، گام دیگری است که در این راه برداشته شده است.»
علاوه بر نقل‌قول‌های مورد اشاره، بعدها عباس عراقچی و محمدجواد ظریف نیز در سخنانی جداگانه تصریح کردند که اساساً هدف دولت وقت از مذاکرات هسته‌ای نه رفع تحریم‌ها، بلکه مسائل دیگری بوده است.


به عنوان مثال، عراقچی در گفت‌وگویی که در برنامه تلویزیونی جهان آرا در 10 بهمن‌ماه 96 داشت، با تأکید بر اینکه «مسأله اصلی مذاکرات رفع تحریم‌ها نبوده است»، اظهارکرد: هدف از برجام به رسمیت شناختن حق هسته‌ای ایران بود! نکته‌ای که اساساً قبل از برجام نیز توسط 1+5 مورد پذیرش قرار گرفته بود و برای این مسأله نیازی به امضای برجام و عقب‌نشینی‌های متعدد در حوزه تأسیسات هسته‌ای وجود نداشت. علاوه بر این مسأله محمدجواد ظریف نیز در دی ماه سال 97 در گفت‌وگو با رسانه آخرین خبر صریحاً اعلام کرد که هدف از برجام اقتصادی نبوده است: «اینکه کسی بگوید هدف برجام اقتصادی بود این واقعاً با واقعیات نمی‌سازد... برجام اهدافش استراتژیک و راهبردی بوده است.»


علت اصلی شکست برجام در کلام یاران برجام
در عین حال بازهم برای فهم بهتر راهبرد دولتمردان قبل از برجام و مذاکرات هسته‌ای، ضروری است تا بخش‌هایی از کتاب «ایران و امریکا: گذشته شکست‌خورده و مسیر آشتی» اثر حسین موسویان، سفیر ایران در آلمان در دولت سازندگی و معاون حسن روحانی در تیم مذاکره‌کننده دولت خاتمی را مرور کنیم.
وی در این کتاب با صراحت کامل هدف مذاکرات هسته‌ای در دولت روحانی را عادی‌سازی و گسترش رابطه با امریکا توصیف کرده و می‌‌نویسد: «سومین طرز تفکر (درباره امریکا) که توسط اکبر ‌هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور سابق ایران و رئیس جمهور کنونی ایران حسن روحانی نمایندگی می‌‌شود... این تفکر نسبت به احتمال تغییر موضع امریکا خوش‌بین است و عادی‌سازی روابط همراه با حفظ منافع ملی ایران را امکان‌پذیر می‌‌داند. این مکتب فکری برای تلاش‌هایی جامع و جدی در جهت رابطه حداکثری با ایالات متحده... آمادگی دارد. این گروه میانه‌رو و معتدل و عملگرا نامیده می‌‌شوند که از اقتصاد آزاد و به نفع خصوصی‌سازی صنایع دولتی حمایت می‌‌کنند. طرفداران این مکتب فکری در جهت منافع مشترک بین ایران و امریکا تلاش می‌‌کنند.» (ص 40)
موسویان هدف از مذاکرات هسته‌ای دولت روحانی با امریکا را «فرا هسته‌ای» توصیف کرده و می‌‌نویسد: «اگرچه موضوعات بیشتری در مورد موفقیت مذاکرات هسته‌ای مطرح هستند، اما راه حلی مسالمت‌آمیز درباره این موضوع می‌‌تواند به عنوان نقطه کلیدی شروع صلح بین دو کشور در نظر گرفته شود.» (ص 51)


با این تفاسیر جای ابهامی باقی نمی‌ماند که اساساً چرا برجام با وجود همه شعارها و ادعاهای دولتمردان قبلی با شکست مواجه شد و در عمل نتوانست منجر به لغو تحریم‌های حتی هسته‌ای (مانند تحریم چرخه دلار) شود. چرا که از نگاه رئیس‌جمهور و مذاکره‌کنندگان دولت قبل، مسأله هسته‌ای موضوع کم‌اهمیتی بود که باید در قدم اول قربانی می‌‌شد تا امریکایی‌ها حسن‌نیت ایران را می‌‌دیدند و به واسطه هزینه‌ای که ایران در این مسیر می‌‌دهد، حاضر به عادی‌سازی روابط با ایران شوند. به تعبیر دیگر؛ اساساً حقوق هسته‌ای ایران آنقدر ارزش نداشت که پای آن ایستادگی شود یا حتی با امریکایی‌ها چانه‌زنی شود که توافق خوبی را که منجر به لغو تحریم‌ها شود با ایران امضا کنند، بلکه ایران در جایگاه متهم و حتی مجرم باید قدم اول را برای تنش‌زدایی و اعتمادسازی با امریکا برمی‌داشت تا در نهایت آنها نیز واکنشی در جهت عادی‌سازی روابط با ایران بردارند. اما این تجربه در عمل شکست خورد و در حالی که قبل از برجام مجموعاً 802 تحریم علیه ایران اعمال کرده بودند، حتی در حین مذاکرات برجام و اجرای این توافق نیز به روند تشدید تحریم‌ها ادامه دادند تا جایی که در سال 1400 تعداد تحریم‌های علیه ایران به بیش از 1500 تحریم رسید و نه تنها برجام باعث لغو تحریم‌ها نشد بلکه در عمل به محدودیت‌های شدید و بی‌سابقه علیه تأسیسات هسته‌ای ایران منجر شد.


اکنون بهتر مشخص می‌‌شود که چرا مذاکرات احیای برجام نیز با مشکلات متعدد مواجه شده است. زیرا هدف تیم جدید مذاکره‌کننده هسته‌ای نه عادی‌سازی رابطه با امریکا بلکه انتقاع اقتصادی ایران از این توافق است، اما خلل و فرج فراوان این توافق ضعیف، در عمل باعث شده تا کسب انتفاع اقتصادی از این سند بسیار دشوار شود.
 

انتهای پیام/

 

 

 

منبع: ایران آنلاین

کلیدواژه: تعامل سازنده با جهان مذاکرات هسته ای هاشمی رفسنجانی ایران و امریکا هسته ای ایران تحریم ها لغو تحریم ها امریکایی ها حسن روحانی رئیس جمهور هسته ای تحریم ها عادی سازی گفت و گو روز بعد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۴۸۶۲۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

محمد صدر: ایران با اسرائیل درگیر نشد، با ناتو رو در رو شد

سیدمحمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام معتقد است که در شرایط فعلی دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران باید به‌شدت فعال‌تر شود و ضمن در پیش گرفتن دیپلماسی متوازن و متعادل با همه کشورهای جهان، به‌دنبال خنثی کردن تلاش‌های حامیان (رژیم) اسرائیل برای افزایش فشار علیه ایران باشد.

به گزارش هم میهن، این دیپلمات پیشین معتقد است که وزارت امور خارجه باید تلاش برای احیای برجام و خروج از لیست سیاه FATF را در اولویت کارهای خود قرار دهد، چراکه این دو پرونده باعث شده‌است که استمرار تحریم‌های گسترده علیه ایران باعث مشکلات عدیده اقتصادی برای کشور شود.

سیدمحمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام نکاتی را مطرح کرده است که می‌خوانید:

به نظر می‌رسد فاز نظامی رویارویی مستقیم ایران و اسرائیل به پایان رسیده‌است. فکر می‌کنید که دستگاه سیاست خارجی و دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران در این شرایط چه مسئولیتی بر عهده دارد؟

شرایط به‌گونه‌ای است که موقعیت نظامی و جایگاه ایران در منطقه تا حدی مورد توجه کشورهای منطقه و جهان قرار گرفته‌است. الان شرایطی پدید آمده‌است که باید فعالیت‌های جدی دیپلماتیک در زمینه‌های مختلف آغاز شود. حامیان (رژیم) اسرائیل، چه در آمریکا و اروپا و چه در نهادهایی مانند اتحادیه اروپا و گروه ۷ سعی می‌کنند که از این وقایع سوءاستفاده کنند و فشارها را بر تهران افزایش دهند.

این کشورها و نهادها به‌هیچ‌وجه نگران حمله (رژیم) اسرائیل به کنسول‌گری ایران در دمشق نبودند، اما حالا به‌گونه‌ای رفتار می‌کنند که انگار پاسخ مشروع ایران به این اقدام نظامی باعث نگرانی آن‌ها شده‌است. با توجه به اینکه جو تبلیغاتی علیه ایران تشدید شده و این کشورها قصد دارند به‌دنبال تحریم ایران بروند، باید کارزار جدی دیپلماتیک در زمینه‌های مختلف، هم در منطقه و هم در اروپا و سازمان ملل داشته‌باشیم تا بتوانیم اقدام‌هایی را که کشورهای غربی قصد دارند علیه ایران انجام دهند، خنثی شود.

در عین حال دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی باید تمام تلاش خود را به کار گیرد که قضایای مسکوت و معطل‌مانده از گذشته مانند برجام و FATF را نیز حل و فصل کند، چراکه تا این قضایای دیپلماتیک حل‌وفصل نشود، ما از تحریم‌ها و مشکلات اقتصادی شدید ناشی از آن رنج خواهیم برد.

فکر می‌کنید با تحولات اخیر آیا آمریکایی‌ها حاضر خواهند بود باز هم پای میز مذاکره بنشینند و در مورد برجام صحبت کنند؟

الان آمریکا در شرایط خاصی قرار دارد. در شش ماه گذشته هم مشخص شد که آمریکایی‌ها به دنبال مشارکت در جنگ یا گسترش بحران در منطقه نیستند و تا این حد مشخص شده‌است که سیاست آمریکا این است که جنگ غزه در سراسر خاورمیانه گسترش پیدا نکند، پای کشورهای دیگر به آن کشیده‌نشود و آمریکا درگیر یک منازعه جدید در منطقه نشود.

در این زمینه به نظر می‌رسد که انگیزه‌های ایران و آمریکا مشابه یکدیگر باشد و ایران هم علاقه‌ای به گسترش منازعه در منطقه ندارد. اما در مورد برجام و مسائل مرتبط با آن، شاید هنوز وقت گفت‌وگو در این مورد فرا نرسیده‌باشد. در چارچوب تعامل دیپلماتیک شاید هم لازم نباشد که در گام نخست سراغ احیای برجام برویم.

الان اولویت‌های مهمی وجود دارد. آمریکا که ۶ سال است از برجام خارج شده‌است و عضو این توافق نیست، این امکان وجود دارد که با طرف‌های باقی‌مانده در برجام برای اجرای احکام معطل‌مانده آن تعامل کرد و در این زمینه مذاکرات را با جدیت پی گرفت.

برای این مهم لازم است که کارشناسان خبره سیاست خارجی وارد کار شوند و دولت از ظرفیت‌های دیپلمات‌های باتجربه و نخبه کشور برای مذاکرات در مورد برنامه هسته‌ای ایران استفاده کند و اجازه بدهد که چه در حوزه مذاکرات هسته‌ای و چه در حوزه خارج شدن از فهرست سیاه FATF وضعیت از حالت توقف خارج شود و کارها پیش برود.

ارزیابی شما از عملکرد ۷ ماه گذشته دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی بعد از عملیات طوفان‌الاقصی و جنگ غزه چیست؟

این سوال خیلی کلی است و نمی‌توان به سادگی به آن پاسخ قاطعی داد. قضایای مختلف در حوزه سیاست خارجی با هم مرتبط است. دستگاه سیاست خارجی موظف است که منافع بین‌المللی کشور را در همه حوزه‌ها با جدیت پیگیری کند. همانگونه که عرض کردم چه در حوزه برجام و FATF و چه در حوزه جلوگیری از افزایش فشار به ایران پس از پاسخ نظامی ایران به (رژیم) اسرائیل، دستگاه دیپلماسی باید مقتدرانه پیگیر منافع ایران باشد.

در عین حال باید در حوزه‌های دیگر مانند روابط دوجانبه مثل روابط با سوریه، روابط با روسیه و چین، دستگاه دیپلماسی ما فعالانه‌تر عمل کند. مهم‌ترین مسئله این است که باید از این محدودیت‌هایی که برای سیاست خارجی ایجاد شده‌است، خارج شویم و باید روابط خارجی خود را خیلی جدی با همه کشورها گسترش دهیم. نباید روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران به یکی دو کشور خاص محدود شود.

اگر روابط ما مثل شرایط کنونی محدود باقی بماند، قدرت‌های دیگر از این محدودیت سوءاستفاده خواهند کرد. دستگاه دیپلماسی باید به صورت جدی در این زمینه‌ها فعال شود و تغییرات جدی به وجود بیاورد.

عملیات وعده صادق تا چه اندازه باعث شد که اسرائیلی‌ها نسبت به عملکردشان در آینده محتاط‌تر شوند؟

بسیار مؤثر بود. اسرائیلی‌ها باور نمی‌کردند که ایران دست به اقدامی چنین گسترده در واکنش به اقدامات آن‌ها بزند. اسرائیل بعد از جنگ ۱۹۷۳ پوشش امنیتی قدرتمندی برای خودش ایجاد کرده‌بود و هم متحدانش چه در غرب از طرف آمریکا و اروپا و چه در شرق از طریق شوروی و بعد از آن روسیه، کمک‌های گسترده نظامی و دفاعی در اختیار اسرائیل قرار می‌دادند.

قدرت‌های جهانی پذیرفته‌بودند که موجودیت (رژیم) اسرائیل و امنیت اسرائیل از اولویت‌های اصلی خودشان است. این موضوع در آمریکا به یک سیاست دوحزبی و اجماعی تبدیل شده‌بود و کار تا جایی پیش رفت که از اسرائیل با عنوان ایالت پنجاه‌ویکم آمریکا یاد می‌شد. در نیم قرن گذشته به جز یک مورد پرتاب موشک‌های عراق به سمت اسرائیل، هیچ حمله‌ای به اسرائیل نشده‌بود و اسرائیل تصور می‌کرد که سازوکار بازدارندگی‌اش صددرصد موفق بوده‌است.

برای کل قدرت‌های جهانی، به‌ویژه آمریکا جا افتاده‌بود که (رژیم) اسرائیل باید از لحاظ نظامی و به‌خصوص از نظر توانمندی نیروی هوایی از همه کشورهای منطقه قوی‌تر باشد. پاسخ نظامی ایران نشان داد که این حجم از تلاش‌ها بی‌فایده بوده و اسرائیل ضربه‌پذیر است و اگر مرتکب اشتباهی شود، ضربات دیگری هم خواهد خورد.

مشارکت ائتلاف آمریکا، بریتانیا و فرانسه با حمایت برخی کشورهای عربی در رهگیری و انهدام موشک‌ها و پهپادهای ایرانی باعث شد که برخی تحلیل‌گران این موضوع را مطرح کرده‌اند که اسرائیل و آمریکا یک گام به ایجاد یک ائتلاف منطقه‌ای با مشارکت اسرائیل و کشورهای عربی برای مقابله با ایران نزدیک‌تر شده‌اند. نظر شما در مورد این مسئله چیست؟

منازعه‌ای که بین ایران و اسرائیل پیش آمد، در واقع فقط بین ایران و (رژیم) اسرائیل نبود، بلکه بین ایران و ناتو بود. تمام ظرفیت‌های کشورهای عضو ناتو به کمک اسرائیل آمد و به همین دلیل هم بود که موفق شدند برخی از پهپادها و موشک‌های ایران را منهدم کنند. صرفاً خود اسرائیل در عملیات ایران مدافع نبود، بلکه ظرفیت بزرگی از کشورهای عضو ناتو در این دفاع مشارکت کردند. همین موضوع نشان‌دهنده توان و قدرت موشکی و پهپادی ایران بود، چراکه برای بی‌اثر کردن این عملیات کل ظرفیت کشورهای متحد اسرائیل در ناتو با همه امکانات وارد صحنه شدند.

بعضی از کشورهای عربی مثل اردن از (رژیم) اسرائیل دفاع کردند و برخی کشورهای عربی هم آسمان خودشان را در اختیار آمریکا و انگلیس و فرانسه قرار دادند و سعی کردند که در این حمله اسرائیل ضربات کمتری بخورد. اسم این ائتلاف را هر چیزی بگذاریم، چه به آن بگوییم ناتوی خاورمیانه یا ناتوی عربی یا هر چیز دیگر، در این شرایط شاهد بروز عملی آن بودیم.

ولی اینکه در آینده قرار باشد چنین تشکیلاتی واقعاً شکل بگیرد، به شرایط آینده منطقه بستگی دارد و از الان نمی‌توان پیش‌بینی کرد؛ به‌خصوص اینکه کشورهای منطقه هم می‌دانند که اگر بخواهند وارد فاز یک ائتلاف شوند، آنگاه باید امنیت و آینده خود را دربست در اختیار آمریکا و اسرائیل قرار دهند و خودشان را با آن‌ها هم‌سرنوشت کنند. همانگونه که در سال‌های گذشته مشاهده کرده‌ایم، همه سیاست‌های آمریکا و اسرائیل همیشه برای همه کشورهای عربی قابل پذیرش نیستند.

دیگر خبرها

  • نگاهی به تمام جنجال‌های کریمی قدوسی | گاف تاریخی نماینده مشهد چه بود؟
  • خبر احتمال مذاکرات هسته ای،قیمت دلار را در بازار تهران ریخت
  • درخواست کریمی قدوسی از دولت افغانستان برای بررسی رگ و ریشه اش /سخنگوی سپاه ادعای جنجالی را تکذیب کرد /گاف تاریخی نماینده مشهد چه بود؟
  • آیا صدام حسین واقعا «دیوانه خاورمیانه» بود؟
  • رئیسی: تحریم نوعی جنگ است | در دکترین ما سلاح هسته‌ای وجود ندارد
  • رئیسی: تحریم نوعی جنگ است/ در دکترین ما دسترسی به سلاح هسته ای وجود ندارد
  • تهدید به بازنگری در دکترین هسته‌ای؛ آیا امیدی برای توافق باقی مانده؟
  • محمد صدر: ایران با اسرائیل درگیر نشد، با ناتو رو در رو شد
  • کریمی قدوسی و ادعای سلاح هسته ای!
  • تعریف دولتمردان برجام از خود به خاطر نابودی یک دهه فرصت رشد اقتصادی!