محمود فکری: فرهاد مجیدی هم باید یکی از گزینه های تیم ملی باشد
تاریخ انتشار: ۲۵ تیر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۴۹۸۸۵۱
محمود فکری گفتگویی با فرهیختگان داشته است
محمود فکری در خصوص سرمربی آینده تیم ملی ایران صحبت هایی مطرح کرد.
به گزارش طرفداری، محمود فکری علاقهای به صحبت درباره گذشته ندارد و نمیخواهد به واکاوی اتفاقات قبلی در زمان حضورش بهعنوان سرمربی استقلال بپردازد، حتی اگر سیاوش یزدانی تلویحا تایید کرده باشد که زمان حضور فکری در استقلال کمکاری کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در این بین برخی حرفهای دیگر سرمربی سابق استقلال درباره سرمربی تیم ملی، شرایط امروز استقلال و امکان حضور او در تیمی جدید مهم و خواندنی هستند، بهخصوص جایی که بهنوعی از فرهاد مجیدی حمایت کرد!
شنیده میشود با سایپا تمام کردهاید و بهزودی بهعنوان سرمربی این تیم انتخاب میشوید؛ صحت دارد؟
فعلا که چیزی قطعی نیست و منتظر تصمیم و پاسخ دوستان هستیم.
بعد از سرمربیگری در استقلال، شواهد نشان داد تا اندازه زیادی از لحاظ روحی و روانی افت کردهاید. الان شرایط شما چطور است؟
بعد از استقلال به نفت مسجدسلیمان رفتم و این تیم را در لیگ برتر نگه داشتم. فصل قبل هم مجدد به این تیم برگشتم و نفت را جمعوجور کردم تا تیم شکل گرفت؛ یکسری مسائل باعث قطع همکاری شد. تیم لیگ برتری که در زمین خود از تیم لیگ دسته دومی خلیجفارس ماهشهر شکست میخورد و چنین نتایجی را در کارنامه داشت، سروسامان دادیم و تا میخواست تیم شکل بگیرد و امر نتیجهگیری را برای بقا آغاز کنیم، متاسفانه تصمیم به قطع همکاری گرفته شد و پرونده این تیم هم بسته شد. در هرصورت الان در شرایط روحی و روانی خوبی هستم و الحمدلله مشکل خاصی وجود ندارد. یک مقدار مشکلات ما در کشور از جهات مختلف زیاد شده که نمیخواهم این موضوع را باز کرده و خیلی دربارهاش صحبت کنم.
اگر بهعنوان سرمربی سایپا انتخاب شوید برای این تیم برنامهای دارید تا دوباره نارنجیپوشان به سطح اول فوتبال کشور برگردند؟
در حال حاضر نمیخواهم در این خصوص خیلی صحبت کنم چون هنوز این امر بهصورت رسمی محقق و نهایی نشده و اگر این خبر اعلام شود آن زمان درباره برنامههایم صحبت و آنها را رسانهای میکنم. اما در هرصورت اگر تیمی بخواهد صعود کند یا قهرمان شود یا به هر موفقیتی برسد باید همه مجموعه درست کار کنند، یعنی خود مجموعه از راس تا ذیل آن باید بخواهند که این اتفاق بیفتد. این موضوع فقط به انگیزه سرمربی و کادر برنمیگردد و انگیزه بهتنهایی کافی نیست. حالا ببینیم در آینده چه اتفاقاتی میافتد.
پس شما هنوز انگیزههای لازم برای کار کردن دارید؟
توکل به خدا. انشاءالله این موضوع که از آن صحبت میکنید همچنان باشد.
به تیم ملی و شرایط نامناسب فعلی این تیم برسیم. چیزی تا جامجهانی باقی نمانده و اوضاع و احوال اگر اینطور باقی بماند به نظر میرسد باید منتظر فاجعه در قطر باشیم. شما بهعنوان یک کارشناس و پیشکسوت چه نسخهای برای برونرفت از این وضعیت برای تیم ملی دارید. بهصورت کلی درباره همکاری یا قطع همکاری با اسکوچیچ چه صحبتی دارید؟
نسخه ما شاید خیلی به درد فوتبال ما نخورد چون فوتبال ما بهدنبال داستانهای دیگر است.
پس چه کاری باید کرد؟
بهتر است بگوییم چه کاری نباید میکردیم؟ مربی که تا این اندازه با تیم ملی خوب کار کرده و نتایج مناسبی کسب کرده و موجب شده تیم ملی صعود زودهنگامی داشته باشد، به جای اینکه از او حمایت کنیم و او را بالاتر ببریم امروز کاری کردیم که باعث شدیم این مربی خرد شود و جایگاه او را سست کردیم. هر روز گفتیم این مربی کاریزما و شخصیت و توانایی ندارد تا کار به اینجا رسید. کسی که توانایی نداشته باشد با تیم ملی نمیتوانست چنین نتایجی کسب کند. شما مطمئن باشید رقابتهای مقدماتی جامجهانی که منجر به صعود تیمها به جامجهانی میشود خیلی سختتر از این رقابتهاست. در جامجهانی تکلیف همه تیمها با توجه به جایگاهشان به نحوی مشخص است. ما هم تیمی آسیایی هستیم و دیگر نمیتوان خیلی توقعی از تیم ملی داشت چون مثل ادوار قبلی در هر گروه دیگری میافتادیم جزء ضعیفترین تیمها از رقابتها کنار میرفتیم اما اینکه بخواهید از تیمی با این سطح توقع صعود یا قهرمانی یا اتفاقات آنچنانی داشته باشید اینها دیگر برمیگردد به یکسری اتفاقات یا برنامهریزیهای درست و... یا اینکه مثلا بازیکنان تاپی را در اختیار داشته باشید که بتوان برخلاف انتظار توقع صعود به مرحله بعدی را داشت یا این امر را محقق کرد. اما نمیدانم چرا مربی که کار سختتر را انجام داده است، خرد میکنیم و بعد میگوییم چه کار باید بکنیم و خروجی چیست و دوباره برمیگردیم به گذشته و تداوم همان برنامههای نامنظم و شلمشوربایی که همیشه داشتیم. به هرحال ما باید بگوییم و نشان دهیم که جهانسومی هستیم. نحوه تصمیمگیریها، احساس و همهچیزمان باید جهانسومی باشد. نمیتوانیم برنامهریزی ۵ یا ۱۰ساله داشته باشیم و براساس آن جلو برویم. ما باید بهروز حرکت کنیم. شرایط را سنجیده و ببینیم باد کدام سمت است و همان سمت تصمیم بگیریم. وقتهایی هم خودمان تصمیم میگیریم و اوقاتی از بالاتر یا پایینتر تصمیم میگیرند. اینها مواردی هستند که متاسفانه در فوتبال ما اتفاق میافتد و هر چقدر بخواهیم درباره آن صحبت کنیم چون زور آنوریها بیشتر است، بیشتر به ضررمان تمام میشود.
برخی میگویند اسکوچیچ از جایی بالاتر از فدراسیون برکنار شده است.
اصلا ربطی ندارد. چرا باید از بالا برکنار شود؟ میخواهند چه کسی را به جای او بیاورند. مربیای که فکر کنیم میخواهد برایمان اتفاق مهمی را رقم بزند چه کسی و چهکاره است؟ اگر قرار باشد اتفاق مهمی رقم بخورد، معتقدم با همین سرمربی کروات هم میشود و اگر هم قرار باشد اتفاقی رقم نخورد با مربیان جدیدی هم که میخواهند بیاورند چنین اتفاقی رقم نمیخورد.
برخی میگویند پایه و اساس این تیم ملی را کیروش ساخته و بهتر است او را برگردانیم. در این خصوص چه صحبتی دارید؟
این هم از آن حرفهاست. این همان بازیهایی است که انجام میدهند تا یک مربی را کنار بگذارند. نمیخواهم وارد جزئیات این ماجراها بشوم چون زورمان به برخی جریانها نمیرسد و درباره این چیزها صحبت نکنیم، بهتر است.
صحبت از حضور مربیان ایرانی مانند دایی، نکونام و قلعهنویی بهجای اسکوچیچ است. تا چه اندازه با این انتخاب موافقید؟
آقای دایی که به نظرم اصلا ورود نکند خیلی بهنفعش است و نیاید بهتر است. شخصیت دایی را در همان ویترین نگه داریم خیلی بهتر است. در سالهای گذشته رفتارهای متفاوتی با این چهره داشتیم. بهطور مثال مردمانی داریم که وقتی علیدایی در قرعهکشی جامجهانی حاضر میشود به قدری ماشاءاللهماشاءالله میگوییم و او را بالا میبریم که حد ندارد اما وقتی همین علی دایی مربی میشود و نتیجه نمیگیرد بهقدری به او بیاحترامی میکنیم که حد و اندازهای ندارد. به همین دلیل فکر میکنم دایی در همان ویترین باشد و به این شکل به فوتبالمان یک اعتبار و شخصیتی بدهد و در روزهای حساس و مهم اگر در ویترینهای جهانی دیده شود به نظرم برای این چهره بهتر است.
درباره نکونام و قلعهنویی چه نظری دارید؟
در این مورد نمیدانم اصلا روی چه حسابی گزینههای ایرانی را انتخاب و مطرح کردهاند. شاید بهخاطر اتفاقات گذشته، میانه خوبی با فرهاد مجیدی نداشته باشم اما بهطور مثال چرا نباید اسم فرهاد مجیدی بین گزینهها باشد؟ اگر نکونام در جام حذفی قهرمان شده، مجیدی هم در لیگ استقلال را قهرمان کرده است. چرا اسم او مطرح نیست و نام مجیدی بین گزینهها نیست؟ آقای قلعهنویی که سابقه طولانی در فوتبال دارد اما چندین سال میشود که نه قهرمانی آورده و نه موفقیتی را به آن صورت به دست آورده است اما در هر صورت اسم بزرگی دارد. با این حال فارغ از این حرفها، مشخص نیست این انتخابها روی چه صحبتی مطرح میشوند و بین گزینهها قرار میگیرند. اینها میتوانند و اسکوچیچ نمیتواند؟
صحبتهایتان درباره مجیدی نشان میدهد فارغ از نامها و اینکه چه کسی سرمربی استقلال است، بهعنوان یک استقلالی واقعی، موفقیت این تیم را میخواهید و حالا هم از سرمربی وقت این تیم که با آبیها قهرمان شد با وجود مشکلات گذشته از وی حمایت میکنید.
این موضوع به کنار اما بهعنوان یک پیشکسوت یا کارشناس اگر بخواهم نظرم را میگویم، این نظر و عقیده من است. اینکه اگر در گذشته مشکلی بوده یا به من بد کرده باشند را نمیبینم. البته اگر کسی بدی کرده باشد و من هم بخواهم بدی را با بدی جواب بدهم؛ خب تفاوت آن چیست. اما بحث من این است که اگر بهعنوان کارشناس عقیده داشته باشم که چطوری مشکل فوتبال ما حل میشود، بازهم تاکید میکنم اگر این دوستانی که از آنها نام بردید کاندیدا شدهاند، چرا فرهاد مجیدی کاندیدا نشود. الان به جز علی دایی که مشغول نیست هم امیر قلعهنویی تیم دارد و هم جواد نکونام. بنابراین اگر این بهانه درباره مجیدی وجود دارد که او تیم دارد، بقیه هم تیم دارند و اگر بتوانند آنها را از تیمهای خود جدا کنند؛ مجیدی را هم میتوانند جدا کنند و برای تیم ملی بیاورند.
البته برخی معتقدند بازی با اسمهای ایرانی یک بازی سرکاری است تا درنهایت کیروش را بهعنوان سرمربی انتخاب کنند.
اگر این اسامی سرکاری هستند دیگر سرکاری هستند و حرفی نمیماند اما برای همین لیست سرکاری، اسم فرهاد مجیدی نباید مطرح شود؟
اگر به قبل از فصل بیستم رقابتها برگردیم، باز هم سرمربیگری استقلال را قبول میکنید؟ در هر صورت این تیم که بیروحیه از آسیا برگشته بودند را بسته بودند و به شما تحویل دادند.
به عقب برنگردیم لطفا چون اگر قرار باشد برگردیم صحبت زیاد است.
یک عده آن زمان گفتند سرمربیگری استقلال برای شما زود بود.
به هر حال اگر زود هم بود حتما خیلی توانمند بودم که تیمی که ۲۰ روز بود تحویل گرفته بودم را با آن همه مشکلاتی که داشت بین مدعیان نگه داشتم و هفتهها هم صدرنشین بودیم. اگر واقعا ۴ کارشناس بیایند و بنشینند درباره مشکلاتی که آن زمان استقلال داشت صحبت کنند همهچیز مشخص میشود. من در آن زمان خیلی جرات کردم و شهامت داشتم که آن استقلال را گرفتم و تا صدر جدول هم رساندم. بعد هم که مشخص شد چه ماجراهایی رخ داد و خود دوستان تایید کردند که کار نکردیم یا کمکاری کردیم و برخی داستانها و ماجراها به وجود آمد. در هر صورت نتایجی که با استقلال گرفتم، نتایجی نبوده که قابلدفاع نباشد. زمین و زمان علیه من بودند اما بنده استقلال را درنهایت ماجراهایی که رخ داد در جایگاه سوم تحویل دادم. ما دهم جدول که نبودیم که برخی حرفها مطرح شد. باز هم تاکید میکنم نمیخواهم به عقب برگردیم به هرحال فضا، فضایی نیست که بخواهد جنبههای پذیرش صحبتهای بنده را داشته باشد و باید زمان سپری شود.
صمد مرفاوی گفته بود اگر محمود فکری لجبازی نمیکرد شاید اتفاقات بهتری بعدا میافتاد.
برای چندمینبار تاکید میکنم نمیخواهم درباره گذشته حرف بزنم هرچند مرفاوی به خود من گفت هرگز چنین حرفی را نزده و نمیدانم این صحبت چرا مطرح شد. به هرحال درباره گذشته و آن روزها ناگفتههای زیادی وجود دارد اما الان دوست ندارم درباره آنها صحبت کنم.
شما هرچقدر هم از گذشته فرار کنید اما اتفاقات جدیدی رخ میدهد که دوباره گذشته را زیر و رو میکند؛ مثل همین مصاحبه اخیر سیاوش یزدانی که تلویحا تایید کرد زمان شما کمکاری کرده است. احساس نمیکنید در آن زمان دستهایی در کار بود که استقلال با محمود فکری نتیجه نگیرد؟ در آن زمان برای شما محرز شد که این بازیکنان کمکاری کردند؟
همان زمان خیلی چیزها برایم محرز شده بود. اگر خود دوستان چنین حرفی را تایید کردند در مصاحبهای هم گفته بودم که دمشان گرم. همه نوع بیحرمتی را در این فوتبال دیده بودیم اینهم روی آن. به هر حال اگر هرکسی هر کار بدی کرده باشد مطمئنا یکروز چوب آن را میخورد. روزی که پیراهن استقلال را پوشیدم مربیان مختلفی آمدند و رفتند اما من همیشه با تمام وجود برای پیراهن استقلال بازی کردم. درواقع برای آن پیراهن و مردم بازی کردم و اصلا برایم مهم نبود چه کسی مربی تیم است. برایم مهم تیم استقلال و پیراهنی بود که به آن تعهد و تعلق داشتم. هرکسی نسبت به کاری که کرده مسئولیت دارد. اگر خیانتی کرده باشد چوبش را میخورد اگر هم نکردند که... درواقع اگر خیانت کردند دمشان گرم و اگر هم نکردند بازهم دمشان گرم.
اما یزدانی صراحتا گفت یکی از تلخترین اتفاقات که در زندگیاش رخ داد، این بود که شاگرد شما شده و الان که فکرش را میکند، خیلی پشیمان است که شاگرد شما بوده؛ چون مدعی شده به او خیلی بد کردید!
بههرحال هرکسی میتواند از اینکه شاگرد هرکسی باشد به آن افتخار کند یا پشیمان باشد. نظر ایشان هم این بوده و من نمیتوانم به او بگویم که چرا نظرت درباره من این بوده است.
در هر صورت سرمربیگری استقلال اتفاق کوچکی نیست که با کمکاری یک سرمربی را برکنار کنند. ایندسته از بازیکنان که کمکاری کردند را میبخشید؟
ما همه را بخشیدیم و همه را هم به خدا واگذار کردیم. اگر بدی بوده و از طرف من بوده که امیدواریم خدا ما را ببخشد، در غیر این صورت اگر بدی از طرف دوستان بوده انشاءالله که خدا آنها را ببخشد و دیگر کاری به چیزی نداریم که چه میشود و ما فقط آنها را به خدا واگذار کردیم.
شرایط استقلال با ساپینتو، زمان وضعیت این تیم در زمان شماست از این جهت که تیم آمادهای را تحویل گرفته که خودش در بستن آن نقشی نداشته است. در این مورد صحبت میکنید که چقدر به آینده این استقلال با توجه به شواهد و قرائنی که وجود دارد، امیدوارید؟
بازهم تاکید میکنم که اگر قرار شود تیمی موفق باشد باید یک مجموعه درست کار کند. اگر تمام یک مجموعه درست کار کند یک تیم موفق میشود، اما اگر تیمی موفق نشود باید ببینند کجای کار میلنگد. اگر تیمی موفق نشود فقط به سرمربی برنمیگردد یا مدیرعامل یا بازیکنان. باید کارشناسی شود که مثلا مجموعه یک تیم از ارکان درستی بهره میبرد یا اینطور نیست و مجموعه آن درست نیست. درواقع اگر نتیجه نگرفته، باید ببینند کجای کار ایراد و اشکال داشته که این اتفاق نیفتاده است. امیدوارم استقلال همیشه استقلال باشد و همیشه قهرمان.
پس با تمام کملطفیهایی که به شما شده هنوز با موفقیتش خوشحال میشوید؟
مگر قرار است غیر از این باشد؟
یعنی با قهرمانی استقلال با فرهاد مجیدی هم خوشحال شدید؟
استقلال در هر صورتی و با هر شخصی قهرمان شود موجب خوشحالی ما و استقلالیهای واقعی است. طرفداران استقلال خوشحال شوند، باعث خوشحالی ماست.
صحبتی باقی مانده؟
چندیپیش عکسی از من با یکی از پیشکسوتها بیرون آمد و یکی به من گفت زمانی که سرمربی استقلال بودی، این بندهخدا یکی از منتقدان جدی تو بوده است که به وی گفتم من خیلی گذشته را نمیدانم و بهواسطه رفاقتی که از سالهای قبلی داشتیم با هم سلاموعلیک کردیم. حالا اینکه منتقد بوده یا هر چیزی بالاخره یکروزی این فوتبال تمام میشود و من هم از این روحیهها ندارم و همانطور که گفتم همه را میبخشم و معمولا چیزی به دل نمیگیرم و اگر هم کسی در حقم بدی کرده باشد او را به خدا میسپارم. به هر حال این وسط خیلیها هستند که میخواهند سوسه بیایند و به هر شکلی محمود فکری را خراب کنند، غافل از اینکه فکری موهای مشکی سرش را برای استقلال سفید کرده و خرابشدنی نیست.
حالا برخی این وسط بهدنبال مسائلی هستند و بعضا چیزهایی را به مردم نشان میدهند که مثلا فکری اینجا خوشحال شد یا جای دیگری ناراحت شد و... محمود فکری با این چیزها و کارها نه خراب میشود نه خراب خواهد شد. وقتی شما جوانیات را برای یک تیم داده باشید مطمئنا دوست دارید این تیم همیشه موفق باشد و حرف اول را در فوتبال بزند و همیشه جزء خوبها باشد و همیشه هم از موفقیتش خوشحال میشویم. حالا اگر کسی یا کسانی این وسط به ما بد کردند شاید از شخصی ناراحت باشیم این به سایر مسائل یا موفقیت تیم ربطی ندارد تا جایی که الان وقتی از من سوال کارشناسی درباره تیمملی و احتمال حضور سرمربی ایرانی پرسیدید نظر حقیقیام را بدون جانبداری و ملاحظهکاری در این خصوص گفتم.
اخبار داغ
عبدالله روا فدراسیون موقت را با خاک یکسان کرد؛ درود بر سرپرست مقتدر! / فیلم توافق اولیه سپاهان با گومیس؛ بمب نقل و انتقالات در اصفهان می ترکد؟ لروی سانه به رئال مادرید پیشنهاد شد هوادار میلان تهدید کرد: اگر لیائو برود، پای خودم را قطع می کنممنبع: طرفداری
کلیدواژه: عنوان سرمربی تاکید می کنم فرهاد مجیدی محمود فکری جام جهانی فوتبال ما قلعه نویی گزینه ها رقابت ها آن زمان تیم ملی کم کاری چه کسی تیم ها اگر هم چه کار حرف ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tarafdari.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «طرفداری» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۴۹۸۸۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عیار تسلیمناپذیری دربرابر ظلم
درخصوص ماهیت تسلیمناپذیری در برابر دشمنان و نضج یافتن آن در حوزه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، نکاتی وجود دارد که لازم است مورد توجه قرار گیرد:نخست آنکه، پذیرش زور و تسلیم در برابر زیادهخواهیها، ریشه فرهنگی و فکری دارد. سلطهپذیری، در واقع به معنای پذیرش هنجارهای ساختگی و الگووارههای مغایر با فطرت و ارزشهای انسانی توسط افراد و جوامع سلطهگراست. پر واضح است که سازش و کرنش در برابر بیگانه، بهنوعی که استقلال فکری و فرهنگی را از بین ببرد، ارمغانی جز بیهویتی و نابودی ساختارهای فرهنگی جوامع در پی نخواهد داشت. در نقطه مقابل، تسلیمناپذیری در برابر زیادهخواهیها و متعاقبا ایستادگی و مقاومت افراد و جوامع در برابر فشار بیگانگان، هویتآفرین بوده و نشان از پایبندی به ارزشهای فطری و آموزههای معنوی و دینی دارد. انسانها و جوامع موحد، قدرت را منحصر در ذات باریتعالی میدانند، از این رو مقهور قدرتهای ساختگی نشده و آن را مغایر با آزادی خدادادی خود قلمداد میکنند. از آنجا که فرهنگ، نقش زیربنایی در جوامع گوناگون دارد، بیگانگی از فرهنگ خودی، به مراتب نسبت به از خودبیگانگی اجتماعی(که توسط هگل و دیگران مطرح شده)آثار و تبعات سوء بیشتری دارد و منتج به سرکوب ارزشها و هنجارها و تبدیل آنها به ضد ارزش میشود و زمینه پذیرش فشار و زور را فراهم میسازد. نکته دوم، مربوط به نگاه امامین انقلاب به آسیب از خودبیگانگی و تأثیر سوء آن بر عزت و استقلال کشور است. حضرت امام خمینی(ره)، ریشههای آسیب به استقلال را،فکری - فرهنگی دانسته ووابستگی درونی و ذهنی به دشمنان را منشأ سایر وابستگیهای تحقیرآمیز قلمداد میفرمایند. در نگاه کلان رهبرمعظم انقلاب اسلامی نیزبزرگترین فاجعه برای ملت ما،وابستگی فکری به دشمنان و غافل ماندن از ارزشهای درونزای ملت ایران است.
معظم له در اولین روز از سال۱۳۹۳ و درحرم مطهر حضرت امام رضا(علیه السلام) روی همین مسأله، تاکید ویژهای فرمودند: « نادیده گرفتن خطوط انقلاب اسلامی و هویت اصلی ملت ایران، تحقیر اخلاق ایرانی و فرهنگ اسلامی و مقایسهای احساسی و توام با لاابالیگری، زمینه سست شدن عزم راسخ ملی و توسعه بیماری سرطانی تردید را در میان مردم به وجود خواهد آورد.» قاعده قرآنی محکم و مبنایی نفیسبیل، ناظر بر آن است که خداوند متعال راهی برای تسلط کفار بر مسلمین قرار نداده و وابستگی انسانها به کفار، معلول نادیده گرفتن ارزشهای ذاتی و انسانی و حرکت در مسیری غیرخداپسندانه است. نکته سوم، معطوف به رصد و تحلیل ابزارهای نوین دشمن (خصوصا در پیچ تاریخی کنونی) در راستای تحقیر و تسلیم ملتهای مسلمان و محو مولفههای استقلال و عزت از حیات آنهاست. دشمن در این مسیر، مصادیق سلطهپذیری و سازش جوامع اسلامی را در بستههای تزیین شده ارائه کرده و تمرکززدایی از ذات و ماهیت این بستههای ضدفرهنگی را در دستور کار خود قرار داده است. درمقابل، نقطه قوت گفتمان انقلاب اسلامی، قدرت اقناع و تبیینگری آن درمواجهه تمامعیار با دشمن درعرصه جهاد تبیین است. تکیه برکنشگری فرهنگی در مقابل نگاه واکنشی و انفعالی وبازخوانی دقیق مولفههای تسلیمناپذیری واستقلالطلبی درتمدن اسلامی- ایرانی، چارچوب و پیششرط اصلی تحقق قدرت واستقلال همهجانبه ما ومتعاقبا، ناکامی وشکست نهایی دشمنان خواهد بود.