خالق آثار غولپیکر درگذشت/اولدنبرگ پل بین پاپ و کانسپچوال آرت
تاریخ انتشار: ۲۸ تیر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۵۲۹۹۷۲
خبرگزاری فارس ـ گروه تجسمی ـ علیرضا سپهوند: کلاوس اولدنبرگ زادهٔ ۲۸ ژانویهٔ ۱۹۲۹ هنرمند و مجسمهساز اهل سوئد است. او بیشتر به خاطر تندیسهای همگانیش که با ابعاد بزرگ در فضاهای شهری تعبیه میشدند، شناخته میشود. وی همسر کوسیه فان بروخن، هنرمند شناخته شده هلندی–آمریکایی است.
کلاس اولدنبرگ در سال ۱۹۲۹ در استکهلم سوئد به دنیا آمد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اولدنبرگ با تندیسهای نوین خود که در محیطهای باز و شهری و در دسترس همگان گذاشته میشدند نقش مهمی در برآمدن هنر مردمی در آمریکا داشت. او در سال ۱۹۷۷ با کوسیه فان بروخن ازدواج کرد و این دو اجراهای بسیاری را در فضاهای بزرگ و شهری آمریکا و اروپا به انجام رساندند.
غذاها، وسایل بازی، تیر و کمان، خمیر دندان و … مهمترین سوژههای ساخت آثار هنری اوست. هنرمندی که استعداد عجیبی در خلق آثار غولپیکر داشت و برای ساخت آثار هنری نیز از سادهترین وسایل زندگی روزمره ایده میگرفت. آثار وی از بزرگترین موزههای هنرهای معاصر جهان سردرآوردند.
این هنرمند سوئدی که نقش مهمی در تقویت هنرهای مردمی و خیابانی(پاپ آرت) داشته است، اغلب مجسمههای خود را در اندازههای غیرواقعی اما از اجسام عادی زندگی روزمره انسانها میساخت.
اولدنبرگ از مواد سخت چیزهای نرم و از مواد نرم چیزهای سخت میسازد از جمله مشهورترین هنرمندان پاپ آرت جهان به حساب میآید که متاثر از فرهنگ عامه و تجاری است. یکی از آثار معروف او مجسمه دو همبرگر آبدار است که تقریباً دوبرابر اندازه واقعی هستند. این همبرگرها که ممکن است در نگاه اول واقعی به نظر برسند در واقع از پارچههای ضخیم ساخته شدهاند که با گچ رنگشده سخت روی آنها پوشانیده شده است.
مجسمههای اولیه اولدنبورگ از اشیایی مانند توالت و پنکه ساخته می شدند. اگرچه او توسط مورخان هنر به عنوان یک هنرمند پاپ طبقه بندی می شود، اما تفاوت او با اندی وارهول و روی لیختنشتاین در این است که موضوع او قرابت های نزدیکی با دادا و سورئالیسم دارد. یکی از اولین مجسمه های یادبود هندسی موش بود.
اولدنبرگ سال ۱۹۵۶ به نیویورک رفت و به دنبال آشنایی با گروهی از هنرمندان جوان از جمله «جیم داین»، «رد گرومز» و «آلن کاپروف» و همکاری با آنها در برخی از پروژههای هنری پا به عرصه هنر پاپآرت گذاشت و دیگر هم جدا نشد؛ البته آثار او بهنوعی با سایر هنرمندان پاپآرت متفاوت است و وجه تمایزش نیز در رنگهای درخشان و اندازههای بسیار بزرگ، خلاصه میشود.
تمرکز اولدنبرگ در میانه دهه ۱۹۶۰ میلادی، روی پرفورمنسهایی بود که فرم دیگری از هنرهای نمایشی بودند و در خیابانها و محلههای فقیرنشین شهر نیویورک اجرا میشدند. طبیعتا تفاوت میان هنری که عرضه میکرد با آنچه آن زمان به عنوان هنر در میان جامعه پذیرفته شده بود، باعث شد که خیلی زود مورد توجه قرار بگیرد. هرچند تب تند هنرهای مردمی در سالهای بعد خوابید، اما اولدنبرگ در مسیری که در آن گام نهاده بود ثابت قدم ماند و به خلق آثار هنری در سبک پاپآرت ادامه داد و این هنرمند پیشرو تا نهمین دهه زندگی نیز دست از خلق آثار هنری برنداشت.
به باور بسیاری از کارشناسان هنری، آنچه در آثار هنری اولدنبرگ توجه مخاطب را جلب میکند، سادگی است. او برای خلق مجسمههای عظیمالجثهاش سراغ موضوعات پیچیده و عجیب و غریب نمیرود تا شاید یادمان بیاورد که لذت بردن از سادهترین موضوعات را در میان پیچیدگیهای زندگی، فراموش نکنیم؛ لذت بستی خوردن از جمله همین حسهای خوب است که در میان سختیهای زندگی فراموشش کردهایم. اولدنبرگ اما با قرار دادن یک بستنی قیفی وارونه روی سقف ساختمان یک مرکز تجاری در کلن تلاش کرد تا این موضوع را به یاد راهگذران بیاورد.
او در ادامه مسیر حرفهای برخی از آثار معروفش را به کمک ون بروگن، همسرش خلق کرد که در سال ۲۰۰۹ از دنیا رفت. یکی دیگر از آثار مشترک او و همسرش که بسیار نیز مشهور است، «پل قاشق و گیلاس» است. از میان دیگر آثار مشترک این زوج هنرمند میتوان به «بطری یادداشتها»، «گیره لباس»، «پاک کن ماشین تایپ» و «چتر کروزوئه» اشاره کرد.
اولدنبرگ بهخوبی توانست با بهرگیری از هنر، هم انسان را به اندیشه وا دارد و هم اینکه در عین خلق آثار انتقادی، حال جامعه را خوب کند. شاید خلق آثار غولپیکر و تعبیه آنها در مرکزیترین نقاط شهر که توجه هر رهگذری را به خود جلب میکند، باعث شود که دیگر بهراحتی از کنار موضوعات ساده زندگی گذر نکنیم. فرقی نمیکند، بستی یا یک وسیله بازی یا یک خوراکی، اولدنبرگ تلاش کرد بگوید همین لذتهای کوچک فراموششده، در پیچوتابهای زندگی همچنان هستند، فقط ما آنها را از یاد بردهایم.
انتهای پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: پاپ کانسپچوال آرت اولدنبرگ مجسمه های عظیم الجثه مجسمه ساز پاپ آرت آثار هنری خلق آثار پاپ آرت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۵۲۹۹۷۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شبکه نمایش خانگی مروج چه اندیشهای است؟!
بحث از هزینه تولید و نمایش این آثار یک بُعد قضیه است و سوی دیگر ماجرا که اتفاقاً اهمیت بیشتری هم دارد، ناظر به پیامی است که این قبیل آثار به مخاطبان خود میفرستند و این که در ورای تولید و عرضه چنین محصولاتی چه فکر و اندیشهای قرار است ترویج پیدا کند.
سید محمدمهدی موسوی در حوزه نوشت: چندی پیش خبری در رسانهها انتشار یافت مبنی بر این که برای تولید هر قسمت سریال شبکه نمایش خانگی به طور متوسط ۳ تا ۵ میلیارد تومان هزینه میشود و طبعاً بخش قابل توجهی از این هزینه سرسام آور صرف پرداخت به بازیگران یا به تعبیر درستتر سلبریتیها میشود.
به عنوان مثال چنانچه یک سریال شبکه نمایش خانگی ۱۵ قسمت داشته باشد به طور میانگین ۶۰ میلیارد تومان صرف ساخت آن میشود.
بحث از هزینه تولید و نمایش این آثار یک بُعد قضیه است و سوی دیگر ماجرا که اتفاقاً اهمیت بیشتری هم دارد، ناظر به پیامی است که این قبیل آثار به مخاطبان خود میفرستند و این که در ورای تولید و عرضه چنین محصولاتی چه فکر و اندیشهای قرار است ترویج پیدا کند.
با نگاهی اجمالی به آثار شبکه نمایش خانگی از آغاز این جریان در سال ۸۹ با تولید و پخش سریال «قلب یخی» تا به امروز که سریال هایی، چون «افعی تهران»، «جنگل آسفالت» و ... مورد توجه مخاطبان پلتفرمهای داخلی است، میتوان به اختصار به نکاتی اشاره کرد که با مقوله سبک زندگی و نوع نگرش به این مساله ارتباط نزدیکی دارد و از همین رهگذر میتوان تا حدی به این پرسش پاسخ داد که آثار شبکه نمایش خانگی مروج چه فکر و اندیشهای هستند؟!
۱-هر چند برخی سریالها در سالهای اخیر مروج زندگیهای تجملاتی یا به اصطلاح لاکچری بوده اند، اما در عین حال، شمار دیگری از آثار با پرداختن اغراق آمیز و بعضاً مغرضانه به مقوله فقر و مشکلات اجتماعی، ترسیم گر زندگی فلاکت بار بوده اند که البته در باره کنایهها و تعریضات غیرمنصفانهای هم به شرایط زیست پس از انقلاب داشته اند که در جای خود نیاز به بحث تفصیلی و عمیق خاص خود دارد.
۲- هنجار زدایی از روابط افراد در کانون خانواده و حتی بین زوجین از دیگر آثار نامطلوب بسیاری از سریالهای شبکه نمایش خانگی است، کما این که بسیاری از جامعه شناسان متدین نسبت به ترویج روابط آزاد و خارج از چارچوب ازدواج در این سریال هشدار داده و میدهند.
واقعیت تلخی که وجود دارد این است که چارچوب خانواده و قوام آن در این سریالها حداقلی است چه آن که بیشتر تصویرگر زندگی افرادی است که بدون هیچ نسبتی حتی با هم در یک خانه زندگی میکنند.
۳-استفاده از کلمات مذموم، رکیک و دشنامهای متعدد از ویژگیهای غیرقابل انکار برخی از همین سریال هاست که طبعاً تداوم این وضع اثر نامطلوبی بر فرهنگ عمومی جامعه هم میگذارد.
۴-به هر حال این واقعیت تلخ غیرقابل انکار است که شبکه نمایش خانگی مرهون نگاه تجاری به حوزه فرهنگ است؛ نگاه و رویکری که به اجمال میتوان به برخی آثار آن همچون جلوه گری سبک زندگیهای لاکچری و ایجاد سرخوردگی در جوانان، تغلیظ نگاه جنسیتی منبعث از فرهنگ غرب به زنان و دختران و البته ضدیت با فرهنگ ناب ایرانی و اسلامی در پرتوی نشر اندیشه غربی اشاره کرد.